فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
تجربه عنصر اساسی در دانش ضمنی است که توجه روزافزونی را در سیاست گذاری بخش عمومی به خود جلب کرده است. این مقاله در پی ارایه روش شناسی مستندسازی دانش های ضمنی و تجربیات سیاستی، در سازمان های عمومی، بر اساس ترکیبی از مدل اکتشاف، تنقیح و تجرید با مدل مرحله ای سیاست گذاری عمومی است.در این مقاله نخست، به مبانی روش شناسانه دانش ضمنی می پردازیم و نشان می دهیم که تکثرگرایی روش شناختی، در مقابل پوزیتیویسم، بنیان مناسب تری برای سیاست گذاری خواهد بود. سپس درباره روش شناسی گزارش های مستندسازی بحث کرد و تشریح مساله تکالیف قانونی، سابقه تحلیلی از اقدامات پیشین، تحلیل و ارایه راه حل و در نهایت ارزیابی نهایی از اجرای طرح، بر اساس شاخص های موردنظر را مطرح خواهیم کرد.در این مقاله، یک تجربه اجرایی مطالعه شده، جوهره مدیریتی آن کشف و در پرتو نظریه های مرتبط نقادی و تنقیح می شود تا آماده ارتقا به سطحی نظری شود. سپس تجریدی نظری انجام می شود تا مدل مدیریتی موردنظر فراهم گردد. در پایان، این تجربه در قالب مدل مرحله ای سیاست گذاری عمومی تشریح می شود.
تقابل روش های کل گرایی و فردگرایی در تحلیل مقایسه ای مطالعات بین رشته ای در مقابل نئوکلاسیک سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجسته ای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کل گرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستم گرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر یک از این روش ها به این مساله می پردازد که عوامل و نهادهای اقتصادی واجتمایی دارای پیوندهای علّی و سببی متقابل با یک دیگربوده و یا دارای ارتباطات ساختاری می باشند.مطالعه مستقل وایزوله شده این نهادها و اجزاء هرگز نمی تواند درک درست وکاملی ازاین مسایل به دست دهد واین هدف دردسترس نخواهد بود مگر ازطریق اعمال برداشت های ترکیبی وبین رشته ای که متدهای کل گرا مصادیقی ازاین دست می باشند.
کالبدشکافی دانش محتوایی-تربیتی به عنوان نوعی دانش میان رشته ای برای تدریس دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی نوعی دانش تلفیقی و میان رشته ای برای تدریس دانشگاهی است. این دانش تلفیقی خاص از دانش تعلیم و تربیت و محتوای تخصصی است که مدرس قرار است آن را تدریس کند و به آن دانش محتوایی-تربیتی می گویند. با آن که این دانش، اثر گذارترین دانش تدریس شناخته شده است که قادر است گفتمان تدریس دانشگاهی را تخصصی کند، هنوز ماهیت آن در برنامه درسی آموزش عالی در پرده ابهام است. علت این ابهام در ماهیت میان رشته ای این نوع دانش است. در این مقاله، به کالبد شکافی این نوع دانش که ماهیتی تلفیقی دارد پرداخته می شود. به این منظور، موضوع ریاضی به عنوان مورد مطالعاتی تدریس انتخاب شده است. داده های این پژوهش از 27 نفر از مدرسان ریاضی دانشگاه که در طیفی از تازه کار تا استادانی با سابقه بیش از 30 سال تدریس بوده اند از طریق مصاحبه نیمه ساختاری و مشاهده جمع آوری شده است. داده ها از طریق کدگذاری و مقوله بندی تحلیل شدند و نتایج نشان از یک الگو با چهار مقوله بود. این الگو قابلیت گفتمان بیشتری در خصوص این دانش و تدریس دانشگاهی فراهم می آورد. به علاوه آن که می تواند چارچوب مناسبی جهت طراحی رشته های میان رشته ای که حاصل از تلفیق دو دانش تعلیم و تربیت و حوزه های تخصصی مانند ریاضی و علوم هستند، فراهم آورد.
شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها در آموزش عالی: عوامل و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشته های میان رشته ای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میان رشته ای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقه مندی و تمایل دانشگاه ها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشته های میان رشته ای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیت های میان رشته ای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگی های گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میان رشته ای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافته های پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمع بندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای، استخراج و ارائه شده است.
کاربرد رهیافت های تلفیق در تبیین الزامات اسلام شناختی در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد اسلامی از جمله علوم تلفیقی محسوب می شود که در سالهای گذشته بر اساس روش های مدون جهت تلفیق دو رشته مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است . این روش ها که در قالب رهیافت های تلفیق دو رشته در محافل آکادمیک دنیا مورد استفاده قرار گرفته است را می توان به صورت های : رویکرد درون رشته ای موازی ، رویکرد چند رشته ای ، رویکرد میان رشته ای و رویکرد فرارشته ای تقسیم بندی کرد. البته پیش از این رهیافت های تلفیقی از سوی برخی صاحبنظران به عنوان بهترین مبنای طراحی اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. اما در این میان یک مسئله مهم وجود دارد و آن تفاوت ماهوی اقتصاد و اسلام به عنوان دو دیسیپلین تلفیقی است. به این معنا که اقتصاد یک علم بشری و اسلام یک دین الهی است و لذا روش های مذکور عیناً در رشته اقتصاد اسلامی قابل تطبیق نبوده و نیازمند عمق در فهم اسلام (یا قدرت اجتهاد) به عنوان عنصر تکمیل کننده خواهد بود.
از حیث روش، این تحقیق با مبنا قرار دادن رهیافت های تلفیق دو رشته در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی، پس از بررسی و تطبیق رویکرد های مذکور با موضوع بحث، تحلیل خود را در باب ضرورت نیاز به عمق در فهم اسلام ارائه می دهد و نشان می دهد که علی رغم اختلاف در میزان دشواری در اتخاذ رویکردهای فوق ، عمق در فهم اسلام بالاخره در هر رویکرد ضرورت خواهد داشت و با توجه به اینکه این دو دیسیپلین از ماهیت های مشابه برخوردار نیستند ، در بسیاری از مواقع امکان پیوند مستقیم این دو دیسیپلین فراهم نبوده و این کار می تواند تنها به دست فردی واجد شرایط ، محقق گردد و آن شرایط چیزی نیست جز عمق در فهم اسلام یا اجتهاد در معارف دین. و این مسئله با توجه به سطوح مختلف اجتهادی در فقه شیعه ، یک شرط غیر ممکن و صوری نبوده و قابلیت به کار بستن را دارد.
هرمنوتیک به عنوان یک روش پژوهش تربیتی
حوزه های تخصصی:
در دهههای اخیر، برخی از پارادایمهای پژوهش در علوم انسانی ارایه شده است که آنها را میتوان در کنار و یا به جای روشهای سنتی پژوهش مورد استفاده قرار داد. هرمنوتیک یکی از این جریانهای فکری در قرون جدید است. این نظریه علوم انسانی را به طور خاص دربرمیگیرد. محقق تلاش میکند، با توجه به ماهیت خاص پدیدههای انسانی عمل کند، و در جستوجوی اهدافی همچون بازیابی قوانین جهانشمول نباشد. متمایز کردن روش پژوهش علوم انسانی از علوم طبیعی، مخالفت با سادهسازی و تقلیلگرایی پدیدههای اجتماعی و انسانی، دوری از ورطه آمارگرایی در علوم انسانی، توجه به تمامیت و کلیت انسان، تاکید بر نقش دلایل در رفتار انسان به جای جستوجوی علل و استفاده از روش دروننگری از نکات مثبت این شیوه تفکر است.
نقدی بر فرا روش شناسی ایمره لاکاتوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمره لاکاتوش نظریه ای برای ارزیابی روش شناسی ها و انتخاب بهترین آنها ارایه کرد که بعدا فراروش شناسی نام گرفت. این فرا روش شناسی ملهم از روش شناسی برنامه پژوهش علمی لاکاتوش و مبتنی بر ویژگی هایی بود که لاکاتوش برای یک روش شناسی خوب لازم می دانست. این فراروش شناسی بر آنست تا با توسل به تاریخ علم، هم به شناسایی بهترین روش شناسی از میان همه روش شناسی های موجود بپردازد و هم راهی برای تاریخنگاران باز کند تا بتوانند به نحو دقیقتری، تاریخ علم را بازسازی کنند و ازینرو حتی به ارزیابی تاریخنگاری ها علم هم بپردازد.این مقاله پس از بررسی ساختار این فراروش شناسی به نقد عملکرد آن در ارزیابی روش شناسی ها و انتخاب روش شناسی بهتر و نیز دستیابی آن به اهداف اولیه اش همچون خدمت به تاریخنگاران می پردازد. همچنین مشکلاتی که بر سر راه توسل به «تاریخ واقعی» و آرای دانشمندان در ارزشیابی های این فراروش شناسی وجود دارد بررسی شده و دور باطلی که لاکاتوش در استفاده از دو مورد فوق گرفتارش می شود تبیین می شود.
نقش و توضیحات در مشاهده ی عینی و خاطره ها در پژوهش های عینی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روشهای تحقیق(ابزارها و فنون) در علوم انسانی و علوم طبیعی
رهیافت میان رشته ای در آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر اساس روشهای موثر آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی مبتنی بر نظام میان رشته ای بحث می نماید. در این مقاله ابتدا ضرورت و اهمیت این روش را در اقتصاد اسلامی مورد بررسی قرار داده و سپس روشهای غیر رشته ای معمول را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، به این ترتیب ، براساس یک پژوهش میدانی که بر اساس نظرات اساتید اقتصاد اسلامی جمع آوری شده است و نظرات و علایق مختلف مربوط به موضوع اقتصاد اسلامی در آن متمرکز شده است ، نتایج مورد مقایسه، بهره برداری و استفاده قرار خواهد گرفت. بنابراین با توجه به پیشنیازها وارتباطات مختلف کاربردی اقتصاد اسلامی در جنبه های مختلف براساس رهیافتی میان رشته ای، می توان سطح آموزشی و پژوهشی اقتصاد اسلامی را هم برای دانشجو و هم برای مدرس اقتصاد اسلامی ارتقاء بخشید. توجه به آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی به عنوان فرآیندی میان رشته ای ، با توجه به تازگی و قدرت نوآورانه آن می تواند تحرکی درسایرعلوم ایجاد کرده و علاوه بر نوعی الگوسازی ، موتور محرکه ای برای رشته های علوم انسانی باشد.
در این مقاله کوشش خواهیم نمود که با استفاده از تمرکز علایق گروهی با توجه به نتایجی که بر اساس احترام به همه نظرات مدرسین و محققین مربوطه صورت گرفته ، موضوع را بررسی نموده و نهایتا پیشنهادهایی را ارائه کنیم.
جایگاه رئالیسم و ابزارگرایی در روش شناسی علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم علمی هدف تحقیق علمی را کشف حقیقت می داند؛ در مقابل، ابزارگرایی نظریه ها را صرفا ابزارهایی مفید می داند که برای نظم بخشیدن به داده ها و پیش بینی ساخته شده اند. مهم ترین چالش این دو، نزاع بر سر هویت های مشاهده ناپذیری است که نظریه ها جعل کرده اند. به نظر رئالیست های علمی، این هویت ها واقعا وجود دارند و همان گونه عمل می کنند که نظریه های جعل کننده آنها می گویند؛ اما از نظر ابزارگرایان، اظهار نظرهای دانشمندان در مورد هویت های مشاهده ناپذیر را نمی توان صادق یا کاذب دانست. در علم اقتصاد نیز مباحث ابزارگرایی و رئالیسم جریان دارند؛ اما بر خلاف فلسفه علم، رویکردها مقابل یکدیگر نبوده، به دوره های زمانی متفاوتی تعلق دارند؛ همچنین ابزارگرایی و رئالیسم اقتصاد متفاوت از ابزارگرایی و رئالیسم علمی در فلسفه علم هستند. رئالیسم علمی، برخلاف ابزارگرایی، تا دهه های اخیر، جایی در روش شناسی علم اقتصاد نداشت. از حدود دو دهه پیش، دو برنامه رئالیستی متفاوت با نوشته های دو پرچم دار اصلی آن، اوسکالی ماکی و تونی لاسن، وارد ادبیات روش شناسی اقتصاد شدند. در این مقاله چالش های موجود در این زمینه بررسی می شود.
شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی؛ ابزاری برای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان رشته ای های دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را می طلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی بوده و در آن از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی و مؤلفه های اساسی میان رشته ای های شناسایی شده و بر مبانی آن ، عوامل، ملاک ها و شاخص های مناسبی طراحی و تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اسناد و مدارک موجود در پایگاه های اطلاعاتی قابل دسترس محقق در خصوص موضوع پژوهش بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مشخص شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برای ارزیابی میان رشته ای های دانشگاهی باید به پنج بُعد مفهومی شامل: مسائل چندوجهی، بینش های میان رشته ای، تولید دانش تلفیقی، فهم میان رشته ایِ مسائل و ساختار میان رشته ای، و همچنین پنج عامل اصلی شامل: اهداف، برنامه درسی، فرایند تدریس ـ یادگیری، هیئت علمی و مدیریت، توجه کرد. بر این اساس، در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت میان رشته ای ها ؛ 5 عامل، 14 ملاک و 59 شاخص شناسایی و طراحی شده است.
بازسازی روش شناختی نظریه انتخاب عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، بازسازی روش شناختی نظریه انتخاب عمومی است و روش داوری آن نیز بر استدلال عقلانی استوار است. نظریه انتخاب عمومی به مثابه یک الگوی نظری میان رشته ای به مثابه تحلیل اقتصادی سیاست و مبنای تئوریک اقتصاد سیاسی مدرن، به رغم کارایی قابل قبول در پیش برد پژوهش های علوم سیاسی، از چند منظر مورد نقد قرار گرفته است. این نظریه از نظر روش شناختی مبتنی بر فردگرایی روش شناختی است. مدعای مقاله آن است که مبنای فردگرایی روش شناختی نظریه انتخاب عمومی، به تنهایی از کفایت لازم برای تبیین تصمیمات بازیگران سیاسی برخوردار نیست. این مقاله می کوشد از رهگذر قراردادن نظریه انتخاب عمومی در یک زمینه ساختاری، راهی برای جبران ضعف های روش شناختی این نظریه پیشنهاد کند. بدین منظور تلاش می شود دستگاه نظری تلفیقی که حاصل بازسازی عقلانی نظریه انتخاب عمومی در چارچوب نظریه راهبردی-ارتباطی جسوپ -از رهیافت واقع گرایی انتقادی- است، ارائه شود.
رویکردهای میان رشته ای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آن ها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار می دهد. در واقع به این سوال پاسخ می دهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزه ای میان رشته ای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح می تواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میان رشته ای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهره برداری حداکثری»، نشان می دهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونه های مطرح شده نیز، رویکردهای درون رشته ای و میان رشته ای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشته ای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشته ای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسب تر می باشند، اما در شرایط موجود استفاده از آن ها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمی شود. در نهایت به نظر می رسد ظرفیت و کارایی رویکرد بین رشته ای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامه ریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی می تواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل می توان از رویکرد بین رشته ای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
بازسازی علوم انسانی از طریق بازسازی مبانی نظری آن
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی اهداف علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
میان رشته ای ها در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسایل و مشکلات اجتماعی، گسترش دانش ها و پیشرفت فناوری های جدید نیاز برای راه اندازی رشته های میان رشته ای را مضاعف کرده است. در چهل سال گذشته، این گونه رشته ها دستاوردهای چشمگیری را برای جوامع به ارمغان آورده است و پژوهشگران نیز روش هایی را برای ترکیب علاقه مندی های علمی، بینش ها، و مهارت های گسترده طراحی کرده اند. چنین بوده است که اعضای هیات علمی و دانشجویان به طور افزایشی، به سوی این گونه رشته ها جذب شده اند. این مقاله ضمن بررسی ماهیت مفهومی و بیان برخی تجربیات، به نقاط قوت و ضعف این گونه رشته ها می پردازد. در پایان، پیشنهادهایی برای راه اندازی رشته های میان رشته ای می شود.
راهکار همگرایی رشته های علمی در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات جدید دهه های اخیر باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میان رشته ای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه قرار گیرد. به واسطة ضرورت جامع نگری در حل مسائل و فهم پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشتة علمی برای حل مسائل مهم بر اساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر رشته های علمی به ارائة راه حل اقدام کنند- به خصوص در پژوهش های مربوط به مسائل اجتماعی- ممکن است به جای ارائه راه حل برای بررسی تمام ابعاد مسئله باعث ایجاد راه حل های متعدد، ولی ناکارآمد شوند. بر این اساس پژوهش های مسائل اجتماعی بایستی با کمک پژوهشگران حوزه های مختلف علمی و به صورت گروهی و در تعامل با یکدیگر انجام گیرد. بر این اساس ایجاد یک همگرایی بین رشته های مختلف مطالعاتی ضروری بنظر می رسد، این پژوهش به دنبال ارائة راهکارهمگرایی بین رشته های تخصصی مختلف انسانی، طبیعی و مهندسی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استناد به متون علمی، راهکار همگرایی بین رشته ای بررسی شود.