مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
رئالیسم علمی
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عدم تعیین نظریه با شواهد تجربی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. به طوری که، استفاده از این برهان برای تشکیک در صدق نظریه ها کفایت نمی کند و فرض های ضمنی و غیر بدیهی دیگری برای این نتیجه گیری مورد نیاز است که الزام آور نبوده و قابل مناقشه است.
جایگاه رئالیسم و ابزارگرایی در روش شناسی علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم علمی هدف تحقیق علمی را کشف حقیقت می داند؛ در مقابل، ابزارگرایی نظریه ها را صرفا ابزارهایی مفید می داند که برای نظم بخشیدن به داده ها و پیش بینی ساخته شده اند. مهم ترین چالش این دو، نزاع بر سر هویت های مشاهده ناپذیری است که نظریه ها جعل کرده اند. به نظر رئالیست های علمی، این هویت ها واقعا وجود دارند و همان گونه عمل می کنند که نظریه های جعل کننده آنها می گویند؛ اما از نظر ابزارگرایان، اظهار نظرهای دانشمندان در مورد هویت های مشاهده ناپذیر را نمی توان صادق یا کاذب دانست. در علم اقتصاد نیز مباحث ابزارگرایی و رئالیسم جریان دارند؛ اما بر خلاف فلسفه علم، رویکردها مقابل یکدیگر نبوده، به دوره های زمانی متفاوتی تعلق دارند؛ همچنین ابزارگرایی و رئالیسم اقتصاد متفاوت از ابزارگرایی و رئالیسم علمی در فلسفه علم هستند. رئالیسم علمی، برخلاف ابزارگرایی، تا دهه های اخیر، جایی در روش شناسی علم اقتصاد نداشت. از حدود دو دهه پیش، دو برنامه رئالیستی متفاوت با نوشته های دو پرچم دار اصلی آن، اوسکالی ماکی و تونی لاسن، وارد ادبیات روش شناسی اقتصاد شدند. در این مقاله چالش های موجود در این زمینه بررسی می شود.
طبیعت گرایی نظریه مجموعه ای به عنوان پایه ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای ما مبتنی بر دو پایة شواهد تجربی و نظریه پردازیند ولی در ریاضیات اساس کار، برهان عقلی است. برهان عقلی نیز متکی به مقدمات و پیش فرضهاست. ولی نمی توان این فرایند برهان را تا بی نهایت ادامه داد و بالاخره باید به اصول موضوعه رسید. معمولاً همین اصول موضوعه، معرف شاخه ای از ریاضیاتند. مثلاً حساب با اصول موضوعة پئانو تعریف می شود. ریاضی دانان، در اواخر قرن 19 م و اوائل 20 م کشف کردند که اصول موضوعة شاخه های مختلف ریاضیات را می توان به اصولی بنیادی تر، یعنی اصول موضوعة نظریة مجموعه ها، فروکاست. مسأله این است که اصول نظریة مجموعه ها را ثابت نمی کنیم، به بداهت ذاتی آنها هم عقیده نداریم، پس چرا آنها را قبول می کنیم؟ آیا می توانیم این اصول را کم و زیاد کنیم یا آنها را به دلخواه خود تغییر دهیم؟ صدق یا کذب آنها را چگونه در می یابیم؟ از کجا به تمامیت و سازگاری آنها پی می بریم؟ طبیعت گرایی، در حل این مشکلات می کوشد. در این پژوهش تلقی و برداشت نگارنده از طبیعت گرایی مطرح می شود و نظر پروفسور پنه لوپه مدی، نقد و رد می گردد.
نگاهی ارزیابانه به «تجربه گرایی برساختی» ون فراسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ون فراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی، رئالیسم علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربه گرایی برساختی خود را به عنوان جایگزینی مناسب برای آن ارائه نموده است. او با تمسک به این آموزه تجربه گرایی که «تجربه، یگانه منبع ما برای شناخت جهان می باشد» هر گونه آگاهی از سطح مشاهده ناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام می کند. ون فراسن اعتقاد رئالیست ها به صدق (تقریبی) نظریه های علمی را فاقد هر گونه مبنای معرفتی به شمار می آورد و در این مورد فقط باور به کفایت تجربی این نظریه ها را مجاز و معتبر می شمارد. در این مقاله عناصر محوری تجربه گرایی برساختی و نوع تقابل آن با رئالیسم علمی به بحث، بررسی و ارزیابی گذاشته می شود. نتیجه بررسی های این مقاله حکایت از آن دارد که نکات و استنادات ون فراسن در رد رئالیسم و دفاع از مواضع مختار خویش به گونه ای نیستند که بتوان آنها را فراهم کننده توجیهات لازم و کافی برای جایگزینی رئالیسم علمی با تجربه گرایی برساختی در نظر گرفت.
پاسخ های متأخر رئالیستی به استقرای بدبینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
استقرای بدبینانه استدلالی است که آنتی رئالیست ها درصددند تا از طریق آن رئالیسم علمی را، که موفقیت شگفت انگیز نظریه های علمی امروزی را نشانه ای از صدق (تقریبی) آنها قلمداد می کند، با تکیه بر تاریخ علم به چالش بکشند. این استدلال با مقاله لری لاودَن با عنوان «ردی بر رئالیسم همگرا» (1981) به طور جدی وارد گفتمان و مناقشه میان رئالیسم و آنتی رئالیسم علمی شده است. رئالیست های علمی، که با این اتفاق مواضع خویش را در خطر و تهدید جدی و مهلک دیده اند، تا به امروز تلاش ها، واکنش ها و استراتژی های متعدد و گوناگونی را در راستای مقابله با این استدلال و دفاع از رئالیسم صورت داده اند. در این مقاله، بعد از معرفی استقرای بدبینانه، واکنش ها و استراتژی های رئالیستی به دو گروه متقدم و جدید تقسیم و سپس به طرح، بسط و بررسی موارد مهم از استراتژی های گروه دوم پرداخته می شود. در پایان، بعد از طرح و بحث مسائل و مشکلات استقرای بدبینانه از منظر این استراتژی ها، به عیب و غفلت مهم (دیگر) این استدلال از منظر خویش نیز پرداخته می شود.
ملاحظاتی بر نظریه طبیعت گرایانه دیوید آرمسترانگ درباره کلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دسته بندی مشهور متافیزیکی، موجودات به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شوند. موجودات جزئی اشیاء متباینی هستند که منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند. هر یک از ما انسانها یک موجود جزیی محسوب می شویم. با این حال میان موجود های جزیی شباهت هایی وجود دارد که بر اساس این شباهت ها آنها را دسته بندی می کنیم. هر شیء جزیی دارای صفاتی مشترک و نسبت هایی تکرار پذیر با دیگر اشیاء است. این صفات و نسبت های مشترک مساله ای را پدید آورده که به مساله کلی ها معروف شده است. پرسش اصلی در باب کلی این است که آیا هویتی واقعی است؟ یا این که چیزی جز ساخته و پرداخته ذهن و زبان ما نیست. واقع گرایی، نام گرایی و مفهوم گرایی سه نظریه مشهور درباره کلی است. دیوید. م. آرمسترانگ از فیلسوفان طبیعت گرای معاصر پس از نقد نظریه های مختلف درباره کلی بر اساس طبیعت گرایی متافیزیکی خود نظریه ای ارایه کرده که آن را واقع گرایی علمی نامیده است. او با معرفی اوضاع امور در هستی شناسی خود کلیت و جزئیت را دو وجه از یک وضعیت امور می داند. این مقاله به بررسی و نقد نظریه آرمسترانگ درباره کلی می پردازد.
درآمدی بر رئالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم علمی دیدگاهی است که هویات نظری مطرح در نظریه های علمی را دارای وجودی مستقل از ذهن و نظریات علمی می داند. طبق این دیدگاه، هویاتی همچون اتم، ملکول، موج، الکترون و... به لحاظ هستی شناختی دارای وجودی مستقل هستند و شناخت آنها به واسطة نظریات علمی، امکان پذیر است. در مقابل، ابزارانگاران علمی، رئالیست ها را در هر دو ادعای خود به چالش کشیده اند و به لحاظ هستی شناختی منکر وجود مستقل هویات نظری هستند و با انکار وجود مستقل آنها، ادعای شناخت آنها نیز معنایی نخواهد داشت. با بررسی دیدگاه های این دو جریان به این نتیجه رسیدیم که نزاع این دو جریان همچون پرونده ای مفتوحه ادامه دارد و هیچ کدام از آنها در مقابل دیگری به برتری دست نیافته است و ادله ای که از سوی آنها ارائه می شود، توان کنار گذاشتن و حذف جریان مقابل را ندارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های رئالیست ها و ابزارانگاران می پردازد و هدف آن تبیین و بررسی ادلة رئالیسم علمی و توفیق آن در برابر ابزارانگاری است.
صدق نظریه های علمی به چه معناست؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
127 - 150
حوزه های تخصصی:
نزد رئالیست ها هدف علم، جست وجوی نظریه هایی است که توصیف- تقریباً- صادقی از جهان پیرامون ما ارائه کنند. اما صحبت از صدق نظریه های علمی، همواره با دشواری هایی روبه روست. در مقاله حاضر با یاری آموزه های منتج از نظریه صدق تارسکی توضیح می دهیم به چه معنا می توان از صدق نظریه های علمی و نسبت آنها با واقعیت سخن گفت. پیشنهاد مقاله این است که نظریه معناشناختی تارسکی درباره صدق در کنار رویکرد غیرموجه گرایانه عقلانیت نقاد در معرفت شناسی می تواند تصویر روشن تری از صدق نظریه ها و استخراج نتایج هستی شناختی از آنها ارائه دهد که مشکلات سابق را برای رئالیست ها نداشته باشد.
شأن هستی شناختی تابع موج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فیزیک برای نمایش هستی شناسی نظریه ها ازموجودات ریاضی استفاده می شود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آن ها ارجاع می دهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی می شود. مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابه یک موجود ریاضی، بازنمایی چه چیزی در واقعیت فیزیکی است. تأکید می شود که عدم تمایز تابع موج به مثابه موجودی ریاضی با حالت فیزیکی منجر به این نتیجه عجیب می شود که ابعاد فضای فیزیکی در تناظر مستقیم با ابعاد ریاضی است یا فضای پیکربندی یک فضایِ فیزیکی واقعی است. به علاوه این پیشنهاد ارایه می شود که برای درک شأن هستی شناختی تابع موج نیازمند نظریه ای هستیم که بین هستارهای موضعی و حالت کوانتومی ارتباط برقرار کند.
تعیّن ناقص و رئالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
224 - 247
حوزه های تخصصی:
ادّعا می شود که تعیّن ناقص نظریه های علمی توسط شواهد تجربی، می تواند موضع رئالیسم علمی را از پای درآورد. رئالیست های علمی ضمن باور به صدق (تقریبی) نظریّه های بالغ علمی معتقدند که ما می توانیم از رهگذر این نظریه ها نسبت به سطح مشاهده ناپذیر عالم دانش کسب کنیم. اما این اعتقاد با تکیه بر تز تعین ناقص به چالش کشیده شده است. گفته شده است که چون برای هر نظریه علمی نظریه های متعدّد هم ارزی وجود دارد که علی رغم ارائه هستی شناسی های مختلف همگی به یک اندازه با شواهد مشاهدتی سازگارند، لذا هرگونه باور رئالیستی به صدق یکی از اینها خالی از پشتوانه معرفتی خواهد بود. رئالیست ها برای غلبه بر این چالش می بایست نشان دهند که ما راه های معرفتی غیر از تأییدِ بی واسطه حاصله از شواهد مشاهدتی داریم که می تواند چنین تعیّن ناقصی را بشکند. ما در این مقاله سعی می کنیم بعد از شکافتن دقیق مسئله، نشان دهیم که امکان پاسخ به این مسئله با اتّکا بر رویکردی که آن را «توسعه منابع تأیید» می نامیم وجود دارد. مطابق این رویکرد، نظریّات می توانند از منابع دیگری نیز تأیید دریافت کنند. مهمترین منابعی که تاکنون در این زمینه معرفی شده اند عبارتند از: تأیید غیرمستقیم و مزّیت های نظری. پس از ارزیابی تأیید غیرمستقیم، ما به نفع این ادّعا استدلال خواهیم کرد که مزیّت های نظری، به خصوص «توان تبیین گری»، بهتر می تواند در ورای نتایج تجربی به عنوان منبع تأیید مورد نیاز رئالیست ها عمل نماید. البته به کارگیری مزیّت های نظری همواره با چالش هایی روبه رو بوده است، ولی ما در بخش های پایانی مقاله نشان خواهیم داد که می توان به این چالش ها پاسخ داد.
پیشرفت یا کامیابی علم از دیدگاه فلسفه علم: ضرورت تغییر رویکرد از فعالیت علمی به پیشرفت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله تحلیل دیدگاه های مختلف درباره پیشرفت علم و نقدهای وارده بر هر یک و تبیین ضرورت تغییر رویکرد از فعالیت علمی به پیشرفت علمی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از حیث ماهیت، نظری فلسفی و از نظر روش قیاسی و استنتاجی است. با استفاده از این روش نظریه ها و آراء صاحب نظران در باب پیشرفت علم واکاوی و توصیف شده و به کمک قیاس نتایجی استنتاج شده است. یافته ها: در باب پیشرفت علم سه رویکرد وجود دارد: رویکرد معرفتی، رویکرد معنایی و رویکرد عملکردی درونی. هر یک از این رویکردها حکایت های متفاوتی از پیشرفت علم عرضه می دارند. در دیدگاه معرفتی یا رویکرد سنتی، پیشرفت علم تجمع یا انباشتی از باورهای علمی واقعی است. بر انباشتگی خطی دانش و ابقاء نظریه های علمی تأکید می شود. در رویکرد معنایی، رئالیست ها توفیق علم را حاصل صدق تقریبی، صدق نمایی، ارجاع عبارات اصیل یا ترکیبی از این امور می دانند و بر ایده همگرایی، انباشتگی و انطباق در علم پای می فشارند. رویکرد عملکردی درون گرا و مسئله محور است و پیشرفت علم را حاصل انقلاب های علمی می داند. طرفداران این رویکرد یا پسارئالیست ها، نسبی گرا هستند. این نسبی گرایان متهمند که موضع آنها به نسبی بودن منجر می شود و اعتبار و قدرت روش علمی را برای مبارزه یا مواجهه با باورهای دیگر تضعیف می کند؛ به علاوه به خاطر خصلت سرنگون کننده انقلاب، هیچ انباشت علمی وجود ندارد. در مقابل رئالیست ها که اعتقادی به تغییرات انقلابی در نظریه های علمی ندارند، معتقدند که در اثر به وجود آمدن اصلاح تدریجی نظریه ها، علم رشد می یابد. نتیجه گیری : علیرغم تفاوت در نظریه ها، هر سه رویکرد پیشرفت علم را پیشرفت شناختی می دانند، نه تولید نوشتارگان یا تولید اطلاعات علمی (کتاب، مقاله). حرکت در مسیر علم باید شکوفایی ابعاد مختلف توسعه را فراهم آورد. پیشنهاد پژوهش آن است که مفهوم پیشرفت علم یا پیشرفت شناخت در قالب «اصل کانتی اشاعه سؤال» قابل توجیه است.
بررسی انتقادی رویکرد ماریو آلای برای حل مسئله تعین ناقص نظریه های مکانیک کوانتومی در دفاع از رئالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعین ناقص تجربی از جمله مسائلی است که موضع رئالیست ها در مورد شناخت مشاهده ناپذیرها را با چالش روبه رو می سازد. ماریو آلای در پاسخ به این مسئله مدعی است که تعین ناقص (چه در گذشته و چه امروزه) نتوانسته و نمی تواند موضع رئالیسم علمی را با اشکال روبه رو سازد. او ابتدا همصدا با دیگر رئالیست ها، مزیت های نظری را برای شکستن تعین ناقص معرفی می کند و برای رهایی از ایرادات به کارگیری مزیت های نظری، راهکار ویژه ای ارائه می دهد. با این که آلای معتقد است که مزیت های نظری به خوبی می توانند تعین ناقص بروزیافته در مورد بیشتر نظریه ها در تاریخ علم را بشکنند، اقرار دارد که امروزه به واسطه به کارگیری مزیت های نظری، تعین ناقص بین بدیل های مکانیک کوانتومی شکسته نمی شود. به همین دلیل، وی برای دفاع از موضع رئالیستی در این مورد ویژه، راه حل جدیدی را ارائه می دهد که در آن بر توافقات و اشترکات مشاهده ناپذیر مفروض در هستی شناسی های نظریه های بدیل انگشت می گذارد. در این مقاله، با بررسی انتقادی رویکرد ماریو آلای در مواجهه با مسئله تعین ناقص تجربی نشان داده می شود که راهکار وی برای رفع ایرادات به کارگیری مزیت های نظری خالی از اشکال نیست. همچنین راه حل پیشنهادی اش برای حفظ موضع رئالیستی در مورد نظریات مکانیک کوانتومی با سه اشکال مواجه است: تقلیل نظریات بدیل به یکدیگر و منحل کردن مسئله به جای حل مسئله، ناسازگاری و ابهام در صدق اشتراکات، و نبود تضمین در وجود اشتراکات و ناکارمدی برای تعمیم راه حل برای موارد احتمالی دیگر.
واکاوی حدود و شاخصه های رئالیسم علمی در معرفت اجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روش شناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصه های رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمال الدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی را در جهان مدرن آشکار کند. قرین بودن علم و دین یکی از اصول معرفت شناختی اوست. به اعتقاد سید جمال الدین، ضرورت کاربردی سازی علوم اسلامی و توجه مسلمانان به سایر روش های علمی از جمله روش های مکتب اثباتی می تواند در تقویت بُعد معرفتی و علمی کشورهای اسلامی و در نتیجه، احیای مجدد تمدن اسلامی سهم مهمی داشته باشد. به نظر می رسد در پرتو منطق روش شناختی و معرفت شناختی سید جمال الدین، نوعی توصیه به مؤلفه های پارادایمی رئالیسم علمی می تواند در به کارگیری معرفت دینی و قرآنی در کنار سایر روش های علمی و تجربی مدرن سودمند باشد. همچنین از جمله ویژگی های عملی معرفت اجتماعی سید جمال الدین، روحیه عمل گرایی و پراکسیس (عقیده و جهاد) است.