مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دانش ضمنی
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانایی از الزامات اساسی فرآیند نوآوری در سازمان محسوب میشود . محرکهای استراتژیک مدیریت دانایی با عواملی همچون نحوه حفظ و توسعه سرمایه ذهنی سازمان ، چگونگی بهبود عملکرد و یادگیری سازمانی و ارتقاء سطح نوآوری مستمر در سازمان سر و کار دارد . ارزش آفرینی و ارزش افزایی برای مشتریان با استفاده از خاصیت اهرمی دانش و با مهمترین کارکرد مدیریت دانایی یعنی دانش آفرینی امکان پذیر خواهد بود . امروزه دانایی به عنوان منبعی استراتژیک ، غیر قابل تقلید ، غیرقابل جایگزین و از همه مهمتر ارزش آفرین (برای مشتریان) ابزاری را در جهت تولید محصولات و خدمات نوآورانه به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیار سازمانها قرار داده است...
روش شناسی مستندسازی تجربیات سیاستی (دانش ضمنی) تلفیقی از مدل کشف، تنقیح و تجرید با مدل مرحله ای سیاست گذاری عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه عنصر اساسی در دانش ضمنی است که توجه روزافزونی را در سیاست گذاری بخش عمومی به خود جلب کرده است. این مقاله در پی ارایه روش شناسی مستندسازی دانش های ضمنی و تجربیات سیاستی، در سازمان های عمومی، بر اساس ترکیبی از مدل اکتشاف، تنقیح و تجرید با مدل مرحله ای سیاست گذاری عمومی است.در این مقاله نخست، به مبانی روش شناسانه دانش ضمنی می پردازیم و نشان می دهیم که تکثرگرایی روش شناختی، در مقابل پوزیتیویسم، بنیان مناسب تری برای سیاست گذاری خواهد بود. سپس درباره روش شناسی گزارش های مستندسازی بحث کرد و تشریح مساله تکالیف قانونی، سابقه تحلیلی از اقدامات پیشین، تحلیل و ارایه راه حل و در نهایت ارزیابی نهایی از اجرای طرح، بر اساس شاخص های موردنظر را مطرح خواهیم کرد.در این مقاله، یک تجربه اجرایی مطالعه شده، جوهره مدیریتی آن کشف و در پرتو نظریه های مرتبط نقادی و تنقیح می شود تا آماده ارتقا به سطحی نظری شود. سپس تجریدی نظری انجام می شود تا مدل مدیریتی موردنظر فراهم گردد. در پایان، این تجربه در قالب مدل مرحله ای سیاست گذاری عمومی تشریح می شود.
مدیریت دانش در سازمانهای تولیدی برای رسیدن به کلاس جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان¬های کلاس جهانی، نسل جدیدی از سازمان¬ها هستند که نتیجه تغییر در دنیای کسب¬وکار امروزی-اند. این تغییرات باعث شده تا پارادایم سازمانی نیز تغییر یابد، پارادایم جدید، سازمان¬های خاص خود را طلب می کند که امروزه به سازمانهای کلاس جهانی شهرت یافته¬اند.
از سوی دیگر با گذر از اقتصاد سنتی مبتنی بر منابع به اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به یکی از دارائیهای اساسی سازمانها تبدیل شده و مدیریت آن امری ضروری به نظر میرسد. مدیریت دانش بیش ازآنکه یک تفکر درباره چگونگی اداره یک سازمان باشد، یک دارایی راهبردی برای سازمان است. در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است. ازاینرو سازمان¬هایی که به فعالیت در کلاس جهانی می¬اندیشند، لازم است که برای مدیریت دانش ارزش و اهمیت خاصی قائل شوند. ازاینرو هدف از این مطالعه، بررسی نقش مدیریت دانش در سازمانهای تولیدی برای رسیدن به کلاس جهانی است. برای این منظور از آزمون همبستگی استفاده شده است،. جامعه آماری این تحقیق، شرکت راهان توان استان زنجان بوده. ابزار جمع¬آوری اطلاعات شامل مطالعه ادبیات تحقیق، و پرسشنامه است. تأیید آزمون فرضیه¬ها، ارتباط معنادار و مثبت مدیریت دانش با کاهش هزینه¬ها، افزایش کیفیت محصولات، نوآوری وبهبود مستمر و رسیدن به کلاس جهانی در سازمانهای تولیدی را به اثبات می رساند.
بررسی مفهوم نظام مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عدم شناخت کافی از نظام مدیریت دانش از جمله تعاریف، اجزاء و نیز عوامل موفقیت در آن از عناصر اصلی شکست در پروژه های مدیریت دانش بوده است. این پژوهش درصدد روشن تر ساختن مفهوم نظام مدیریت دانش و مؤلفه های آن است.
روش: در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام شد؛ ضمن مروری مفصل بر مفهوم مدیریت دانش، مفهوم نظام مدیریت دانش در 290 مقاله استخراج شده از پایگاه اسکوپوس مورد بررسی قرار گرفت و تعاریف، رویکردها، عناصر و نیز عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش شناسایی و دسته بندی شد.
یافته ها: پس از بررسی مقالات مورد مطالعه، پنج موضوع شاخص شناسایی شد که به ترتیب اولویت عبارتند از: عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش، مزایای استفاده و به کارگیری آن، اجزاء و عناصر نظام مدیریت دانش، ابزارها و فن آوریهای نظام مدیریت دانش و رویکردها به نظام مدیریت دانش. همچنین مشخص شد که به میزان بسیار زیادی میان مفهوم مدیریت دانش و نظام مدیریت دانش هم پوشانی وجود دارد.
ارزش/اصالت: این مقاله را می توان در زمره نخستین پژوهش هایی قلمداد کرد که به صورت بنیادی به بررسی متون مربوط به مدیریت دانش پرداخته است. از این جهت این مقاله می تواند جبهه پژوهشی جدیدی را در زمینه مدیریت دانش ایجاد نماید.
بررسی رابطه اقتصاد مقاومتی، گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
در عصر ارتباطات و فناوری، دانش به مثابه منبع حیاتی سازمان ها در عرصه رقابت و عاملی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار محسوب می گردد. همگام با گذر از اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان ها نیز خود را بر آن داشته اند تا با تکیه بر دانش و اطلاعات و استفاده از آن در فراگرد ارایه محصولات،کیفیت محصولات خود را افزایش دهند. در همین امتداد، این مقاله به بررسی ارتباط بین اقتصاد مقاومتی،گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش پرداخته است. به همین منظور با استفاده از مبانی نظری موجود، ابعاد مدیریت دانش، اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی احصاء شده و با استفاده ازاستراتژی پیمایش، از این ابعاد پرسشنامه ای برای گردآوری اطّلاعات در میان100 نفراز کارآفرینان و صنعتگران شهرک صنعتی سلیمی، واقع در شهر تبریز توزیع شده است. در ادامه، برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، استفاده شده است. خروجی های تحلیل نشان می دهد که اقتصاد مقاومتی، گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش دارای رابطه مثبت و معناداری با یکدیگرند. براین اساس، سازمان های دولتی برای گذار از تأخیر در ارائه خدمات و نارضایتی ارباب رجوع، باید ضمن پای بندی به ابعاد اقتصاد مقاومتی، از ابزارهایی چون مدیریت دانش به مثابه بستری برای تشویق گرایش های کارآفرینانه افراد استفاده کنند.
موردپژوهی؛ فرایندی برای نظریه پردازی براساس دانش پنهان منابع انسانی (مورد: صنعت آب و برق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره وری در زندگی شخصی و سازمانی آدمی، در گرو دانش مندی و آموختگی (باتجربگی) است. اهمیت بهره گیری از آموزه های تجربیِ منابع انسانی در آن است که رفتار انسان ها در شرایط مشابهِ سازمانی، از قوانین خاصی پیروی می کنند و تجربه های شخصی ما و دیگران می تواند این اطمینان را به وجود آورد که کنش و واکنش های ما در برابر پدیده ها درست است. در مدیریت دانش، دانش های منابع انسانی را به دو دسته ی کلی قسمت می کنند:
الف- دانش صریح (آشکار) ب- دانش ضمنی (پنهان). هریک از این دانش ها قابل تبدیل به یک دیگرند. اگر دانش پنهانِ منابع انسانی را دانشی بدانیم که کارکنان ضمن کار به دست می آورند، یک پرسش اساسی پیش می آید که «با چه روشی می توان دانش پنهان (ضمنی/غیر صریح= تجربه) منابع انسانی را آشکار و منتشر کرد؟». مقاله ی حاضر، گزارشی از طراحی یک فرایند به نام موردپژوهی و اجرای آن در سطح کارکنان دوره های ارشد صنعت آب و برق است که در آن، روش تحقیق کیفی هرمنوتیک با پیمایشی ترکیب شده است و هدف آن، این است که نشان دهد چه گونه می توان با استنباط آموزه هایی از دانش پنهان، آن را آشکار کرد و بر اساس آن به نظریه پردازی بومی پرداخت.
عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش در محیط رقابتی پر تلاطم امروزی نه یک نیاز، بلکه یک ضرورت است. هدف پژوهش حاضر، ارایه ی چارچوبی برای بررسی عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکار های کوچک و متوسط استان اصفهان می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت جزو پژوهش های توصیفی پیمایشی و مطالعه ی موردی است. نمونه ی پژوهش شامل 111 کسب وکار کوچک و متوسط فعال استان اصفهان است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه ی استاندارد و با درنظرگرفتن روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت و نتایج پژوهش با تأکید بر قابلیت های مدیریت دانش نشان داد که تولید دانش و میزان ضمنی بودن آن بر انتقال دانش با ضریب تأثیر در کسب وکار های مورد مطالعه مؤثر است.
ارائه الگویی برای سنجش عوامل انگیزشی درونی و بیرونی مؤثر در تمایل کارکنان به تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل انگیزشی مؤثر بر تمایل کارکنان به تسهیم دانش پرداخته و تأثیر عوامل انگیزشی درونی و بیرونی بر نگرش نسبت به تسهیم دانش و تمایل به تسهیم دانش صریح و ضمنی را مورد بررسی قرار می دهد. همچنین، از معتبرترین الگوهای پیش بینی رفتار به نام مدل رفتار برنامه ریزی شده به عنوان چارچوب نظری استفاده می گردد. بدین منظور، تحقیق در دو مرحله انجام می گیرد. ابتدا، با توجه به ادبیات موضوع و مصاحبه اکتشافی، عوامل شناسایی و در مرحله بعد تأثیر هر یک از عوامل در قالب مدل معادلات ساختاری بررسی می گردد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، کارکنان شاغل در واحدهای ستادی «شهرداری تهران» هستند که تعداد آن ها در زمان انجام تحقیق، 2230 نفر بود. روش نمونه گیری، خوشه ای است و حجم نمونه بر اساس جامعه و با استفاده از فرمول تعیین حجم «کوکران» 328 نفر تعیین گردید. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها ضریب آلفای «کرونباخ» برابر 824/0 محاسبه گردید که حاکی از پایایی در سطح مطلوب می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. در نهایت، الگوی ارائه شده تأیید گردید. نتایج نشان داد که عوامل انگیزشی بیرونی و درونی بر نگرش نسبت به تسهیم دانش تأثیر داشته و نگرش نسبت به تسهیم دانش بر تمایل به تسهیم دانش صریح و ضمنی در بین کارکنان «شهرداری تهران» تأثیر دارد. همچنین، عوامل انگیزشی بیرونیبر تمایل به تسهیم دانش ضمنی و عوامل انگیزشی درونی بر تمایل به تسهیم دانش صریح تأثیر دارد. عوامل انگیزشی بیرونی بر تمایل به تسهیم دانش صریح و عوامل انگیزشی درونی بر تمایل به تسهیم دانش ضمنی از طریق نگرش تأثیر دارند و در نهایت، تمایل به تسهیم دانش ضمنی بر تمایل به تسهیم دانش صریح در «شهرداری تهران» تأثیر دارد
تدوین الگوی توسعة مدیریت دانش در وزارت ورزش و جوانان با استفاده از نظریة داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توسعة مدیریت دانش در وزارت ورزش و جوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر، کیفی و مبتنی بر نظریة داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک است. جامعة آماری این پژوهش شامل تمام مدیران، مشاوران و کارشناسان خبرة وزارت ورزش و جوانان و اعضای هیئت علمی مطلع از حوزة مدیریتِ دانش در این وزارتخانه بود. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر رویکرد نظری استفاده شد، جمع آوری اطلاعات تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و تعداد 19 مصاحبة فردی نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابیِ استراس و کوربین با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA 10) استفاده شد. با کمک نرم افزار در مرحلة کدگذاری باز تعداد 172 کد مستقل باز اولیه (مفاهیم)، 32 کد باز ثانویه (مقوله های فرعی) و در نهایت بر اساس کدهای باز ثانویه، 12 مقولة اصلی ایجاد شد. نتایج این پژوهش نشان داد به منظور توسعة مدیریت دانش در وزارت ورزش و جوانان، باید 12 عامل یادشده به عنوان مؤلفه های کلیدی مد نظر قرار گیرند که ارتباط بین آنها در قالب الگوی نهایی پژوهش ارائه شده است. در این الگو، توسعة مدیریت دانش با مقولات فرعیِ سطح مشارکت کارکنان در برنامه های دانشی و فرهنگ سازمانیِ دانش مدار، به عنوان مقولة اصلی یا پدیدة محوری انتخاب شد که به عنوان یک متغیر وابسته تحت تأثیر شرایط گوناگونی مانند ارادة سازمانی، تدوین برنامة استراتژیک مدیریت دانش، تشویق و انگیزش کارکنان، عوامل فردی، عوامل سازمانی، بسترهای اجرایی و بسترهای نرم افزاری قرار دارد.
بررسی تاثیر دانش ضمنی روسای کلانتری ها بر عملکرد آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
163 تا 190
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت و نقش آفرینى عملکرد سازمان نیروى انتظامى در جامعه، هدف از انجام این تحقیق شناسایی میزان تاثیر دانش ضمنی رؤسای کلانتری های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ بر عملکرد آنان است. از بین انواع دانش، دانش سازمانی با چهار مؤلفه اجتماعی سازی، درونی سازی، ترکیب و برونی سازی در این تحقیق مورد مطالعه قرار می گیرد. روش: روش انجام پژوهش توصیفی پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 79 نفر از رؤسای کلانتری های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ هستند که به صورت تمام شمار انتخاب شده اند. برای اندازه گیری دانش ضمنی از پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش نوناکا و تاکیوچی و برای اندازه گیری عملکرد از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. ضریب پایایی پرسشنامه مدیریت دانش و عملکرد کارکنان به ترتیب 0/76 و 0/83 حاصل شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که از چهار مولفه دانش ضمنی به ترتیب: اجتماعی سازی (0/528)، درونی سازی (0/179)، ترکیب (0/188) و برونی سازی (0/108) بر عملکرد رؤسای کلانتری های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ تاثیر دارند و ضریب تعیین کل 716/. نشان می دهد که مولفه های مورد مطالعه، 72 درصد تاثیر بر متغیر وابسته را پوشش می دهند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که متغیرهاى دانش ضمنی شامل اجتماعی سازی، درونی سازی، ترکیب و برونی سازی بر عملکرد رؤسای کلانتری های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ تاثیر مثبت و مستقیم دارند. یعنی با افزایش استفاده از دانش ضمنی، عملکرد رؤسای کلانتری های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ نیز افزایش می یابد.
تبیین مفهومی نقش دانش ضمنی در عصر اقتصاد دانش بنیان
حوزه های تخصصی:
در عصر اقتصاد دانش بنیان تولید، توزیع و کاربرد دانش عامل محرکه اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در همه فعالیت های اقتصادی است. لذا تبیین نقش دانش و تأثیر آن در عصر جدید اقتصادی امری ضروری است. دانش از نظر اقتصادی به دو نوع آشکار و ضمنی تقسیم می شود. سهم و اهمیت دانش ضمنی به وضوح بیشتر است. روش این پژوهش تحلیلی توصیفی است. در این مقاله ابتدا به معرفی دانش ضمنی و تبیین نقش و اهمیت آن پرداخته شد. سپس مکانیسم تعاملی و مکانیسم تبدیلی به عنوان دو دیدگاه برای انتقال دانش ضمنی مورد بررسی قرار گرفتند. دیدگاه تعاملی، بر اهمیت تعامل، ارتباطات اجتماعی و روابط نزدیک برای انتقال دانش ضمنی تأکید می کند . دیدگاه تبدیلی انتقال کارآمد دانش ضمنی را منوط به تبدیل آن به دانش آشکار می داند . در قالب این دو دیدگاه و همچنین بر اساس ویژگی های دانش آنچه لازمه تولید دانش ضمنی مورد بررسی قرار گرفت.
چارچوبی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح درصنایع" مورد مطالعه صنعت خودروسازی پارس"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
65 - 99
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع خودرو سازی برای بکارگیری مدیریت دانش ،به دستاوردهای علمی روی آورده اند.اما در این فرایند با کاستی هایی روبرو هستند که از جمله آنها می توان به عدم توجه به تجربیات کاری و مهارتهای افراد با تجربه است،.هدف اصلی این تحقیق تعیین چارچوبی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار می باشد .روش پژوهش حاضرازنظرهدف کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آودی اطلاعات از نوع پیمایشی می باشد . بدین منظور پس از مرور ادبیات و تحلیل شکاف مطالعاتی، با استفاده از روش دلفی و نظرسنجی از خبرگان به شناسایی ابعاد ممکن در دانش ضمنی پرداخته شده است. جامعه آماری ترکیبی از خبرگان دانشگاهی و صنعت خودرو سازی بود و نمونه گیری از روش قضاوتی انجام شد ، حجم نمونه شامل 30 نفر از اساتید علمی و متخصصان بود. پرسشنامه بادرج ۴بعد و ۳۰ سنجه استخراج و از یک طیف لیکرت با مقیاس ۵ گانه از تاثیر کم تا زیاد در دو مرحله توزیع گردید ودر مرحله اول تمامی ابعاد که مبتنی بر ادبیات و مبانی نظری تحقیق بود بر اساس میانگین بدست آمده رتبه بندی شدند و اتفاق نظر میان اعضای پنل حاصل شد و در مرحله دوم دلفی نیزضریب توافق همانندمرحله اول میان اعضا پنل بوجودآمد و نظر سنجی با توجه به اشباع نظری متوقف شد.یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر خبرگان چهار بعد سازمانی ، برنامه ریزی وشروع پروژه ،تسخیر و مدلسازی دانش ضمنی ، و مستند سازی دانش صریح را میتوان بعنوان چارچوب تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح نام برد.
الگوی پارادایمی تسهیم دانش ضمنی در دانشگاه های ایران: از دیدگاه متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانش ضمنی یا دانش تلویحی به دانشی اشاره دارد که در پی تجربه ها، مهارت ها، و دانایی های شخصی، در اذهان مردم جوامع پدید می آید، و فرموله کردن آن بسیار مشکل است و نمی توان آن را توضیح داد یا به دیگران انتقال داد. هدف از این پژوهش ارائه الگوی پارادایمی تسهیم دانش ضمنی در دانشگاه های ایران: از دیدگاه متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد گراندد تئوری می باشد. روش شناسی: رویکرد تحقیق حاضر از نوع کیفی است که با روش گراندد تئوری انجام شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی که در زمینه مدیریت دانش خبره هستند به روش گلوله برف (ارجاع زنجیره ای) انتخاب شده اند. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه عمیق و باز است. در این مطالعه از 12 نفر مصاحبه انجام شد. یافته ها: نشان داد تسهیم دانش ضمنی می تواند بر خلاقیت و نوآوری، قوام و استحکام تیم، افزایش اعتماد به نفس در کار کارکنان، کسب مهارت های فنی و تخصصی، آینده نگری، شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف خود و سازمان، کسب مزیت رقابتی پایدار، افزایش بهره وری و کاهش هزینه، شناسایی دقیق نیازمندی های سازمان، کیفیت در تصمیم گیری و وفاداری به سازمان بر کارکنان مؤثر باشد. نتیجه گیری: مهم ترین عامل در ایجاد تسهیم دانش ضمنی، آگاهی مدیران دانشگاه ها از اهمیت دانش در فرآیند کاری کارکنان و همچنین نهادینه نمودن فرهنگ تسهیم دانش با استفاده از محرک های انگیزشی است با توجه به مؤلفه های شناسایی شده، الگوی نظری ارائه شد. در این الگو، کلیه مؤلفه های مؤثر در تسهیم دانش در دانشگاه ها مدنظر قرار گرفت. الگوی ارائه شده می تواند به عنوان راهنمای جامعی برای کلیه دانشگاه ها در کشور استفاده شود.
تحلیل الگوی دانش ضمنی و بررسی پیامدهای آن در آموزش پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در آموزش پزشکی بر نقش انحصاری دانش صریح تاکید شده و دانش ضمنی به حوزه تفکر غیرحرفه ای غیرعقلانی حتی رازآمیز رانده شده است. مساله این است که چرا پزشکان و سیاست گذاران حوزه سلامت و پزشکی بر اساس سنتی دیرپا، مولفه های دانش ضمنی را امری ناخوشایند و نا آشنا می پندارند که از نظر آن ها بر خلاف تفکر صریح، مفاهیم این نوع دانش مبهم غیرمشخص یا مغشوش به نظر می آید. روش ها: رویکرد حاکم بر این تحقیق کیفی است .در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته شده است که هدف از آن تبیین مفهوم آموزش در پزشکی از دریچه دانش ضمنی است. در این روش مفاهیم به کار گرفته شده در یک ساختار بندی جدید مورد تحلیل و واکاوی مجدد مفهومی قرار می گیرند. یافته ها: ارزیابی مدلی جایگزین درباره تشخیص بالینی دارای الزامات و پیامدهای مهمی در عرصه آموزش پزشکی است. در این پژوهش با نشان دادن نقاط ضعف مدل مرسوم در آموزش پزشکی مبتنی بر دانش صریح که در آن جایگاهی برای دانش ضمنی پزشکان در نظر گرفته نشده است، با تحلیل مولفه های دانش ضمنی شامل مشاهده، کارآموزی و روایت؛ ارائه مدلی جایگزین با عنوان مدل آموزش ضمنی در پزشکی مطرح شده است. نتیجه گیری: مدل آموزش ضمنی شیوه مناسبی برای اصلاح رویکردهای تقلیل گرایانه و کمی در پزشکی است. این نوع نگرش حاصل از دانش ضمنی باید انگیزه ها، عقاید، تمایلات و ارتباطات فردی را به عنوان شالوده های اصلی و ضمنی در نظام آموزش پزشکی مورد لحاظ قرار دهد.
مدیریت دانش؛ چالش ها و موانع استقرار آن در ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هفتم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۹
71 - 89
حوزه های تخصصی:
ارتش جمهوری اسلامی در جهت انجام ماموریت ذاتی خود که همان حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور می باشد، نیازمند اطلاعات بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق نیروی انسانی کارآمد و تجهیزات پیشرفته، نوین، میسر خواهد بود؛ امروزه برخورداری از اطلاعات و دانش روز آمد به موقعیتی استوار برای ادامه حیات فردی و اجتماعی و سازمانی تبدیل شده؛ حتی توان رقابت در محیط پیرامون منوط به کسب توسعه دانش فردی و سازمانی است تا جائی که دانش جزئی اساسی از سرمایه تلقی شده است. به منظور استفاده بهینه از سرمایه دانش در ارتش جمهوری اسلامی ایران، لازم است رشته جدیدی از مدیریت بنام مدیریت دانش پدید آید تا ضمن بهبود بخشیدن به فرآیندهای دانش و با پیوند بین راهبرد سازمان و راهبرد مدیریت دانش در تأمین دانش افراد، متناسب با زمان و مکان به حفظ مزیت رقابتی آجا کمک نماید. اگرچه فرماندهان و مدیران آجا به خوبی به اهمیت دانش و مدیریت آن در آجا واقف شده و بسیاری از آنان به دنبال پیاده سازی سامانه مدیریت دانش در آجا هستند، ولی هنوز این مهم به طور مطلوب تحقق نیافته است و دارای چالش ها و موانعی است که مانع اجرایی شدن آن در آجا گردیده است.
تحلیل نسبت دانش ضمنی با دانش صریح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
151 - 176
حوزه های تخصصی:
مایکل پولانی برای نخستین بار میان دانش ضمنی و دانش صریح تمایز قائل شد. به عقیده او دانش ضمنی بنیان اصلی دانش است. شعار معروف پولانی این است: ما بیش از آنچه بر زبان می آوریم، می دانیم. هدف این مقاله بررسی و تحلیل مؤلفه های اصلی شکل دهنده دانش ضمنی در نسبت آن با دانش صریح است. روش پژوهش حاضر تحلیل مفهومی و زبان عادی از منظر فلسفه تحلیلی است. این مقاله ابتدا رویکرد و نقدهای وارده بر دو ویژگی اصلی بیان نشدنی بودن و عدم قاعده مندی دانش ضمنی را بررسی کرده، نتیجه می گیرد با اعتقاد به شدت و ضعف در میزان دانش ضمنی می توان این دانش را نیز به سخن گفتن واداشت و در قالب قواعدی خاص با دیگران به اشتراک گذاشت. بنابراین تنها دانش ضمنی شدید و رادیکال است که نمی توان آن را بیان و در قالب قواعد مدون کرد.
ارائه مدل مدون سازی دانش ضمنی منابع انسانی و شناسایی موانع پیاده سازی آن در اداره کل امور اقتصادی و دارایی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
137-166
حوزه های تخصصی:
پژوهش تغییر پارادایم از حوزه مدیریت منابع انسانی به مدیریت سرمایه های انسانی، اهمیت بهره گیری از دانش های ضمنی منابع انسانی را دوچندان کرده است. مستندسازی، مدیریت دانش و تجارب منابع انسانی خبره و بهره گیری از آن ها برای تحقق اهداف سازمان ها، نیازمند شناسایی فرآیند مدون سازی دانش است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و انجام مصاحبه با مدیران اصلی، پایه، میانی و ذی حسابان اداره کل دارایی و امور اقتصادی همدان و با روش نمونه گیری قضاوتی به این سؤال پاسخ داده می شود که مدل مدون سازی دانش ضمنی در این اداره کل و راه کارهای اجرایی برای پیاده سازی آن چگونه است. تحلیل داده های گردآوری شده از تعداد 20 مصاحبه به شیوه تحلیل مضمون، به شناسایی تعداد 186 تِم فرآیند مدون سازی دانش ضمنی و تعداد 31 تِم موانع پیاده سازی این فرآیند منجر شد. پس از طبقه بندی تم ها، مراحل فرآیند مدون سازی دانش ضمنی شامل شناسایی یا کشف دانش ضمنی، استخراج یا کسب دانش ضمنی، ثبت و ذخیره دانش ضمنی، تسهیم دانش ضمنی و کاربست دانش ضمنی شناسایی شد. همچنین اقدامات موردنیاز و پیشنهادهایی در تحقق هر کدام از مراحل مذکور ارائه شدند. در نهایت، موانع مدون سازی دانش ضمنی، شناسایی و راه کارهایی برای رفع آن ها پیشنهاد شد.
شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی: یک مطالعه پدیدارنگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
140 - 119
حوزه های تخصصی:
یادگیری، آموزش و غنی سازی تجربیات معلمان باعث افزایش و بهبود سرمایه فکری سازمان مدرسه می باشد، افزایش مستمر دانش همراه با افزایش آگاهی نسبت به دانش روز، معلم را در فرآیند ارزشیابی کمک می کند. هدف این مقاله شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی است. این مطالعه به صورت کیفی انجام گرفته شد و روش به کارگرفته شده در این مطالعه پدیدارنگاری (تفسیری) می باشد. مشارکت کنندگان در مقاله حاضر شامل کلیه معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش شهرستان شهریار که در سال تحصیلی 97-98 مشغول به تدریس بوده اند، است. تعداد کل معلمان این دوره در این سال 75 نفر (48 نفر معلم زن و 27نفر معلم مرد) می باشد. نمونه گیری در این مقاله با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش انتخاب موارد مطلوب و تا سرحد اشباع صورت گرفت؛ لذا مواردی انتخاب شدند که تجربه کافی در زمینه ارزشیابی عینی داشتند. در این مقاله، نمونه ما 18 معلم زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه (11نفر معلم زن و 7 نفر معلم مرد) بود. از حضور در کلاس های درس مدارس و مشاهده مستقیم عملکرد و رویه های به کار گرفته شده توسط معلمان، به دلیل عدم تمایل معلمان و ممانعت مدیران مدارس، صرف نظر شد و تنها به بیان آشکار این دانش از طریق انجام مصاحبه با معلمان بسنده شد. این مشارکت کنندگان، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و اظهارات آنان با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل گردید. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نشان داد که دانش ضمنی معلمان از روش های ارزشیابی عینی، میزان قابل توجهی از دانش ارزشیابی ضمنی معلمان را شکل می دهد و اعتماد زیادی به این نوع ارزشیابی و آزمون های مرتبط به آن وجود دارد. در این مقاله به این نتیجه رسیده شد که. میزان دانش ضمنی آن ها از روش های ارزشیابی سنتی که بخش بزرگی از آن ارزشیابی به وسیله آزمون های عینی است، میزان قابل قبولی است. معلمان از میزان استفاده و مناسبت استفاده از ارزشیابی عینی با توجه به موقعیت و نوع دانش آموزان و کلاس درس اطلاعات خوبی داشتند. از نظر آن ها در ارزشیابی عینی عدالت درباره دانش آموزان بهتر و بیشتر رعایت می شود و قضاوت در رابطه با دانش آموزان صحیح تر صورت می گیرد. آن ها به صورت تجربی و آکادمیک از روش ارزشیابی عینی اطلاعات قابل توجهی دارند. به عقیده این معلمان دانش آموزان نیز با این نوع روش ارزشیابی بیشتر خوگرفته اند و این نوع ارزشیابی را مورد قبول و توجه قرار می دهند و برای آن اهمیت قائل هستند. دانش ضمنی شرکت کنندگان در سه حوزه شناخته شده برای این دانش که شامل دانش ضمنی فردی، دانش میان فردی و سازمانی است، مورد توجه قرار گرفت. معلم نیازمند به روز شدن و بالا بردن اطلاعات شخصی و فراگیری پیوسته است. مسئولان و برنامه ریزان درسی و آموزشی باید دانش معلمان را از لحاظ دانش رسمی و ضمنی مورد سنجش قرار دهند. این مقاله بر آن شد تا به دلیل حائز اهمیت بودن دو مقوله دانش ضمنی و ارزشیابی عینی، به هر دوی آن ها بپردازد. تا کنون پژوهشی از تلفیق این دو مورد صورت نگرفته است. تعداد اندکی از پژوهش ها در زمینه دانش ضمنی و ارزشیابی، با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مقاله حاضر به جهت استفاده از این روش اطلاعات نابی را از دنیای ذهنی دبیران استخراج کرد.
تعیین وضعیت دانش ضمنی و تصریحی معلمان دوره راهنمایی از نظریه های یادگیری در فرایند تدریس و تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴۳
139 - 162
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دانش و تجربه معلمان نقش عمده ای در فرایند یادگیری دارد، هدف از انجام این تحقیق تعیین رابطه دانش تصریحی و ضمنی معلمان از نظریه های یادگیری و بررسی تاثیر عوامل جمعیت شناسی بر آن بود. این تحقیق از نوع توصیفی و به روش زمینه یابی بر روی 266 معلم (146 زن و 120 مرد)، که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. دانش تصریحی و ضمنی معلمان با دو پرسش نامه محقق ساخته سنجیده شد و داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که میزان دانش تصریحی و ضمنی معلمان از نظریه های یادگیری در بعضی سؤالات نظریه ها پایین بود. بین میانگین مشاهده شده نمرات دانش تصریحی(33/0) و دانش ضمنی (61/3) از نظریه های یادگیری تفاوت معنا داری وجود داشت (05/0<p) . بین دانش تصریحی و ضمنی معلمان از نظریه های یادگیری رابطه معناداری وجود داشت (0/019= P) و همبستگی بین دو متغیر بسیار ضعیف بود (0/144= r) . بین دانش تصریحی و دانش ضمنی معلمان با متغیرهای مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و جنسیت تفاوت معنا دار و جود داشت . بین دانش معلمان و آموزش ضمن خدمت تفاوت معنا دار نبود (05/0≤p) . نتیجه آن که تقویت دانش تصریحی معلمان از نظریه های یادگیری و توجه خاص به دانش ضمنی آنان باید مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
مطالعه پیش آیندها و پیامدهای تسهیم دانش با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هجدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
263 - 297
حوزه های تخصصی:
تغییرات مداوم در محیط تجاری امروزی باعث شده است که موسسات، دانش را به عنوان سرمایه کلیدی خود تشخیص دهند. مطالعه حاضر ضمن توجه به اهمیت دانش در گستره فعالیت های کنونی سازمانی؛ به دنبال شناسایی عواملی است که بر تسهیم دانش در میان مدیران پروژه تاثیرگذار هستند. تحقیق حاضر از حیث نتیجه در فاز اول، یک تحقیق توسعه ای و در فاز دوم تحقیق کاربردی است. از حیث هدف، در فاز اول یک تحقیق اکتشافی و در فاز دوم یک تحقیق تبیینی است. همچنین در فاز اول، از نوع کیفی و روش تحقیق نظریه داده بنیاد و در فاز دوم یک تحقیق کمی با استفاده از معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش گروه شرکت های همکاران سیستم می باشد. نمونه گیری در فاز اول با کمک روش گلوله برفی (نمونه گیری هدفدار) و در فاز دوم بصورت تصادفی صورت گرفته است. حجم نمونه فاز اول 17 نفر و در فاز دوم 253 نفر می باشد. نتایج توسط 2 نفر از اساتید مورد مطالعه و بازبینی قرار گرفته و مواردی جهت اصلاح یا تغییر نظریه بیان شده است.نتایج تحقیق در بخش داده بنیاد منجر به شناسایی 22 فاکتور کلیدی (مانند پراکنده سازی دانش به عنوان پدیده مرکزی، نظم دورن سازمانی، پیکربندی هم افزایی، بازآزمایی دانش، توسعه بلوغ محور و حاشیه های امن پراکنده سازی دانش، نظم دورن سازمانی، پیکربندی هم افزایی، بازآزمایی دانش، توسعه بلوغ محور و حاشیه های امن) شد. ارتباط و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر، از طریق مقایسه نظری و معادلات ساختاری و تحلیل مسیر انجام پذیرفت.