فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
101 - 124
حوزههای تخصصی:
آزادی در فلسفه هگل برحسبِ قدرتِ تعین بخشیِ سوبژکتیویته و با ضابطه «در دیگری نزدِ خود بودن» تعریف می شود. آزاد کسی است که در اندیشه و عمل، به تمامی، مطابق با اندیشه مطلق حرکت کند. اندیشه ای مطلق است که از تناهیِ خویش رها شده است، به طوری که با هستی یگانه گشته است. آزادی یعنی ارتقا به موقفِ «مطلق» و انطباق با «مطلق». به این ترتیب، آزادی با مفهومِ این همانی گره می خورد. آزاد کسی است که در این همانی با «مطلق» به سر می برد یا ذیلِ «مطلق» مندرج می شود. بنابراین، فردِ تکینِ انسانی ازآن جهت که فردی تکین است آزاد نیست، بلکه تاآنجاکه فردی کلی (سوبژکتیویته مطلق) است آزاد است. شلینگ این تلقی از مطلق را صرفاً «منفی» می نامد زیرا، در این تلقی، «مطلق» این همانی - در - تفاوتِ اندیشه و هستی است که ذیلِ اندیشه مطلق تعریف شده است. هستی، امرِ ثبوتی و، برحسبِ اندیشه، امرِ منفی، تبیین می شود یا حوزه امکان ذیلِ حوزه ضرورت مندرج می شود. شلینگ، درمقابل، تأکید می کند که امکان بر ضرورت تقدم دارد، همان طور که نزدِ کانت آزادی بر شناخت و اندیشه شناختی تقدم دارد. لذا آزادی را مبنای اندیشه قرار می دهد و نه اندیشه را مبنای آزادی. به علاوه، آزادی را در نسبت با امرِ الهی درک می کند. در این مقاله، نخست سیر تکوینِ «مطلقِ» هگلی را برحسبِ تاریخچه آن در ایدئالیسمِ آلمانی توضیح می دهیم. سپس «مطلقِ» هگلی و پیامدهای آن برای آزادی را شرح می دهیم. پس ازآن، انتقاد شلینگ از «مطلقِ» هگلی را بیان می کنیم و، نهایتاً، دورنمایی از الگویی غیرِهگلی برای آزادی ترسیم می کنیم.
تحلیل و بررسی دیدگاه جیگوان کیم درباره علیت ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۱۹۴-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
جیگوان کیم (1934-2019)، فیلسوف کره ای-آمریکایی معاصر است که پژوهش های او در زمینه فلسفه ذهن و متافیزیک بوده است. این مقاله قصد دارد دیدگاه وی درباره علیت ذهنی را تحلیل و نقادی کند. دیدگاه کیم درباره علیت ذهنی، بر نوعی فیزیکالیسم تحویلی استوار است که در آن، رویدادهای ذهنی به واسطه تحویلِ کارکردی به ویژگی های فیزیکی، واجد اثربخشی علی می شوند. وی خوانش غیرتحویلی از فیزیکالیسم را رد می کند؛ و آن را موجب ایجاد مساله تعین چند جانبه می داند. از دید وی، حالات ذهنی درصورتی می توانند توان علی داشته باشند که علت های عصبی-فیزیکی آن ها چنین ویژگی ای را داشته باشند؛ در صورت بندی معمول از علیت ذهنی، مشکل تعین چند جانبه علی، موجب می شود تا ویژگی های ذهنی فاقد شایستگی علی باشند. کیم با بیان اصل برونداد علی، علیت به مثابه علیت تولیدی، و اصل بُستار، می کوشد تا صورت بندی خود از علیت ذهنی را ارائه کرده و، امکان آن را نشان دهد. در نقد دیدگاه کیم می توان به این موارد اشاره کرد: (1) ابتناء ویژگی های ذهنی بر ویژگی های فیزیکی، موجب شبه پدیده بودن ویژگی های ذهنی است. (2) استدلال برونداد علی، در نجات ویژگی های ذهنی و نیز، در پاسخ به اشکالات برآمده از استدلال تعمیم، ناکام می ماند. (3) استقلال ویژگی های ذهنی از ویژگی های فیزیکی، و تلقی آن ها به مثابه قانون، با یکدیگر ناسازگار است؛ و (4) خوانش علیت به مثابه تولید، با قوانین بنیادی فیزیک مغایرت دارد.
جریان شناسی تاریخی دیدگاه اندیشمندان مسلمان درباره نظریه داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با انتشار نظریه تکاملی داروین (فرگشت)، ابتدا در دنیای مسیحیت سپس در جهان اسلام چالش بزرگی میان علم و دین به وجود آمد و در نتیجه اندیشمندان مسلمان ناگزیر از بیان رویکرد خود در این موضوع شدند. در این مقاله سعی شده است مهمترین موضعگیری های علمای مسلمان از اولین رویکرد ها که هم عصر داروین بوده تا نظرات معاصرین را جمع آوری نماید. به صورت کلی می توان این رویکردها را به سه دسته تقسیم نمود: الف) گروهی که نظریه تکامل را کاملا رد کرده اند، ب) گروهی که هر چند آن را به صورت مطلق نپذیرفته اند و نقدهای جدی به آن دارند اما راهی برای قبول آن باز نموده و یا برای آن استثناء قائل شده اند و ج) گروهی که آن را کاملا تأیید نموده اند. بررسی این آرا نشان می دهد که اولا موضع و بحث بر سر نظریه داروین کماکان جریان داشته و کنکاش علمی در این باره هنوز مسدود نگشته و ثانیا از میان سه دسته نظرات فوق الذکر، اندیشمندان مسلمان بیشتری رجحان به سوی دیدگاه دوم داشته اند و تلاش کرده اند راهی برای قبول این نظریه در کنار باورمندی به نصوص و باورهای دینی باز بگذارند و البته از پذیرش قطعی این نظریه اجتناب کنند.
جایگاه فعالیّت بدنی زنان در جوامع یهودی و مسیحی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین نقش اساسی در زندگی افراد در جوامع امروزی دارد، اما کارکرد آن اصلاً محدود به افراد نیست. دین بر روابط افراد، جوامع و حتی دولت ها تأثیر می گذارد؛ لذا در همه عرصه های زیست بشر کارآمد است. میزان دینداری افراد نیز با یکدیگر متفاوت است، اما هر سطحی از دینداری تأثیر مستقیمی بر رفتار، نگرش، احساسات و افکار افراد دارد. مشارکت زنان در ورزش یکی دیگر از موضوعاتی است که جامعه شناسان و محققان ورزشی در چند دهه اخیر بر آن تمرکز کرده اند. تلاش برای شناسایی هر نوع رابطه بین دینداری و مشارکت زنان در ورزش در کشورهای جهان اهمیت اساسی دارد. جستار حاضر با علم به این موضوع، با روش توصیفی-تحلیلی به فعالیّت بدنی زنان در دو مذهب ابراهیمی یعنی مسیحیّت و یهودیّت اختصاص دارد. مطابق یافته های تحقیق، هر دو مذهب مذکور برای جسم انسان ارزشی وافر قائل اند و برای مراقبت و محافظت از این موهبت الهی احکام و فرامینی را اختصاص داده اند؛ هرچند در زمینه برابری زن و مرد در فعالیّت جسمانی و ورزش به ویژه در دوره معاصر رویکرد متفاوتی دارند. آمار زنان مسیحی و یهودی شرکت کننده در بازی های المپیک خود گواهی بر تفاوت دیدگاه در برابری جنسیتی این دو مذهب در ورزش و فعالیّت های بدنی است.
پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و پیامدهای تعامل دوسویه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان و فلسفه، روش های گوناگونی برای شناخت حقیقت دارند؛ یکی برپایه برهان های عقلی و دیگری با شهودهای قلبی سامان می یابد. اما این تفاوت روشی، لزوماً به تقابل محتوایی نخواهد انجامید؛ زیرا هریک از آن ها اگر برابر موازین پیش روند به حقیقت می رسند؛ حقیقتِ یگانه مشکّکی که هرکدام به اندازه خویش، آن را می یابند. اختلاف این یافته ها طولی و تشکیکی است، نه عرضی و تقابلی؛ به گونه ای که یک حقیقت خارجی در دو سطح برتر و پست تر ادراکی، یافته می شود. درنتیجه گزاره های برآمده از برهان و شهود، یکدیگر را تایید می کنند، نه تکذیب. بنابراین گزاره های عرفانی عقل پذیرند، نه عقل گریز یا عقل ستیز. ازسوی دیگر، هریک از این روش ها برتری هایی بر دیگری دارند که تعامل دوسویه آن ها را بایسته می سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این تعامل عبارتند از: 1. نقش عقل در سنجش، تصویرسازی و اثبات محتوای شهودی. 2. نقش شهود در ژرفابخشی به تصور مسئله، یافتن حد وسط، و فزایندگی یقین عقلی. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی، پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و تعامل دوسویه آن ها را تبیین خواهد کرد.
پذیرش گزاره بدون قرینه کافی بر مبنای نقد مفهوم اعتباری از نظر ویلیام جیمز و علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
207 - 232
حوزههای تخصصی:
«اعتباری» اصطلاح پرکاربرد در معرفت شناسی است. جیمز از اعتبار به عنوان برون رفتی از عقل گرایی حداکثری استفاده می کند و آن را «فرض باور» یا «پذیرش اولیه باور» معنا می کند به گونه ای که شواهدی بعدی صدق یا ابطال آن را متاثر از همین فرآیند معتبرسازی باور نشان می دهد. از نقدهای اساسی نظریه جیمز، مطابقت امر اعتباری با واقعیت در حال تکامل و تحقق؛ و فروکاستن صدق به سودمندی است. کاربرد مهم دیگر اصطلاح اعتباری در نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی است که به معنای جعل و قراداد مفاهیمی به جهت رفع نیازهای اساسی انسان است. دیدگاه علامه، اگرچه ادعای صدق برای ادراکات اعتباری نکرده ، اما مستلزم جعلی و نسبی بودن بسیاری از مفاهیم و احکام عملی و اخلاقی است. پژوهش حاضر بر آن است که می توان با تبیین جدیدی از اعتباری، بدون تغییر در معنای صدق و بدون جعلی دانستن امور اخلاقی، رهیافتی برای معضل معرفت شناسی باورهای ضروری و سودمندی که قرینه کافی برای اثبات یا ابطال آنها وجود ندارد، تدارک دید. در این تحلیل نشان داده می شود که با پذیرش کاربرد اعتباری به معنای «فرض باور» یا «تلقی به پذیرش» به گونه ای که آثار متوقع از باور بر آن مترتب گردد بدون آنکه به صدق متصف شود، می توان این دست باورها را پذیرفت و ادراکات اعتباری به این معنا را در حوزه علوم نظری و علوم عملی معتبر دانست.
مبانی معناشناختی تعین معنای متن از دیدگاه جان سرل و شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۴
5 - 35
حوزههای تخصصی:
تعین معنای متن یکی از مسائل مهم فلسفه زبان معاصر است. هرمنوتیک فلسفی در پاسخ به این مسئله، قائل به عدم تعین معنای متن شده است. عدم تعین معنای متن هسته مرکزی معناشناسی های جدید و حاکی از نوعی عدم قطعیت در فلسفه معاصر است. این مقاله می کوشد تا این مسئله را به دو سنت فلسفه تحلیلی زبان متعارف به نمایندگی جان سرل و علم اصول فقه به نمایندگی شهید سید محمد باقر صدر عرضه کند. جان سرل، با تکیه بر مبانی همچون: افعال گفتاری، حیث التفاتی فردی و حیث التفاتی جمعی و مبتنی بر قواعد قوام بخش اجتماعی معنای متن را متعین می داند. از سوی دیگر شهید صدر نیز با تکیه بر مبانی همچون: قرن اکید و تعین دورنی معنا، تعین استعمالی معنا، تعین مبتنی بر ظهور معنا، تعین سیستمی و اجتماعی معنا، معنای حاصله از متن را متعین می داند. از این رو در این مقاله کوشیده ایم ضمن مقایسه دیدگاه این دو فیلسوف معاصر، نقاط اشتراک و افتراق معناشناختی دو متفکر را مورد بررسی قرار داده و راه را برای شکل گیری دانش های میان رشته ای میان فلسفه تحلیلی و علم اصول فقه بگشاییم.
ارزیابی استدلال «بدیل های تصور نشده» از منظر رئالیسم انتقادی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
425 - 447
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی علمی همواره با انتقادات مستمری از سوی پادواقع گرایان روبه رو بوده است. استدلال «بدیل های تصور نشده» کایل استنفورد را می توان نسخه متأخر و دردسرساز این چالش ها دانست. در این مقاله ابتدا اجمالاً اشاره ای به واقع گرایی علمی و برهان های مؤید آن خواهیم داشت. سپس اصلی ترین چالش هایی را که واقع گرایی علمی با آن مواجه بوده است، برخواهیم شمرد. در ادامه نگاهی به استدلال استنفورد می اندازیم و بررسی می کنیم که چگونه برای واقع گرایی چالش به وجود می آورد و همچنین پاسخ های واقع گرایانه مطرح شده به چالش مذکور را توصیف خواهیم کرد. همچنین خواهیم کوشید از نگاه واقع گرایی انتقادی روی بسکار توضیح دهیم که چگونه نگاه لایه مند همزمان به جهان و نظریه های علمی می تواند ضمن ممکن دانستن دستیابی به شناخت واقعیت از خلال فعالیت علمی، اساس استدلال پادواقع گرایانه استنفورد را سست کند.
نقش آلفونس دهم در انتقال دستاوردهای تمدن اسلامی به غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلفونس دهم (682-618 ق./1284-1221 م.) با نگرشی جهان وطنی، با پذیرش مهاجران شرقی و ایجاد گفتگوی فرهنگی میان مسیحیان، مسلمانان و یهودیان، دربار خود را به مرکزی برای توسعه دانش تبدیل کرد. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی نقش آلفونس دهم در انتقال علوم اسلامی به غرب پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که اندلس در دوران او از تمدن اسلامی در زمینه های سیاسی و اجتماعی تأثیرات قابل توجهی پذیرفت. این تأثیرات ناشی از همکاری مسلمانان در مدیریت نهادهایی همچون مدارس و رصدخانه ها و همچنین ترجمه کتب عربی به لاتین و کاستیلی بود. همکاری های علمی با فتح مرسیه و منابع به دست آمده از تصرف قرطبه و سِویا و نظارت ابوبکر محمد بن رقوطی به اوج خود رسید. این اقدامات نقطه عطفی در تحول اندیشه های آلفونس دهم بود و او با الگوگیری از تمدن اسلامی، ابنیه هایی مانند رصدخانه ها، مدارس و آسایشگاه های روانی را در آندلس ساخت. این اقدامات زمینه ساز پیشرفت و انتقال دستاوردهای شرق به غرب و پیش زمینه ای برای خروج غرب از قرون وسطی و ورود به عصر رنسانس شد.
دیگری و استکمال نفس در حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله این تحقیق، دیگری و تأثیر آن در استکمال نفس از دیدگاه حکمت صدرایی است. برخی از متفکران معاصر در غرب به بحث دیگری و انواع مناسبات انسانی پرداخته اند و هر یک از زاویه ای آن را بررسی نموده اند. استکمال نفس از مسائلی است که ملاصدرا به واسطه دو اصل «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» بودن نفس و «حرکت جوهری»، آن را توجیه عقلانی کرده است. کمال آدمی بر به کارگیری دو قوه نظری و عملی و رسیدن به مرتبه عقل مستفاد و تخلیه نفس از رذائل اخلاقی وابسته است. از منظر ملاصدرا، استکمال نفس تنها از رهگذر نشیءه دنیوی و حیات اجتماعی قابل تحقق است. بی تردید در حیات اجتماعی نیز آدمی با دیگران ارتباط دارد و سعادت و شقاوت نفس تا حد زیادی در گرو نحوه تعامل با آنهاست. مصادیق دیگران، توده مردم، استاد و ولی جامعه است. سالک در سفر چهارم نیز ناگزیر با دیگران، مرتبط است و از این رهگذر نه تنها در هدایت آنان رهگشاست، بلکه این ارتباط در سیر صعودی او نیز اثربخش است. در این مقاله با روش تحلیلی، نحوه اثربخشی دیگران در استکمال نفس بررسی خواهد شد.
خوانش وجودشناسانه «نظر» در اثولوجیا و انئادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
«نظر» در گفتمان جدید در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا و انئادها در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها با رویکردی وجودی است. پرسش این است آیا کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها یکی و به یک معناست و یا متفاوت است؟ «نظر» در این دو کتاب چگونه تقریر می شود؟ پاسخ این است، از حیث معنایی باهم تفاوتی ندارند؛ اما از حیث کاربست و نحوه بررسی مبحث باهم متفاوت هستند. در الهیات اثولوجیا «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد. «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. و در انئادها نیز «نظر» در تمامی مراحل زندگی از خدا، عقل، نفس و طبیعت وجود دارد و جنبه ایجادی دارد. تفاوت این دو اثر این است در تقریر انئادها، «نظر» چه در جنبه وجودی و چه جنبه معرفتی، در مقابل «عمل» قرار دارد و «نظر» در نسبت با عمل بررسی می شود؛ درحالی که چنین نگاهی در اثولوجیا وجود ندارد. براین اساس در این نوشتار بر آنیم اصطلاح «نظر» در اثولوجیا و انئادها را تبیین کرده و جایگاه آن در نظام جهان شناسی این دو اثر بررسی کنیم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
واکاوی مفهوم شهر هوشمند؛ بر اساس ایده «حقِ داشتن شهر» هانری لوفور و دیوید هاروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً از بعد فناورانه، سیستمی، و مدیریتی هیجان و خوش بینی خاصی در مورد پتانسیل های شهر هوشمند برای داشتن یک شهر کاراتر و پایدارتر وجود دارد ولی از جوانب اجتماعی و شهروندی ملاحظات و نگرانی های اخلاقی-اجتماعی متعددی در مورد پیامدهای پیاده سازی شهر هوشمند مطرح می شوند. این نوع نحوه ورود به بحث و فکر درمورد شهر هوشمند گرچه یکسره نادرست نیست به نظر ما فهم چندان دقیقی از چیستی شهر هوشمند بدست نمی دهد. چراکه شهر هوشمند را گسیخته و جدا از تحولات و جریان های نظری/تاریخی شهرگرایی درنظر می گیرد. برای پاسخ به این سوال که شهر هوشمند چیست (یا چگونه باید باشد) و چه نسبتی با شهروندان دارد (یا باید داشته باشد) لازم است مفهوم شهر و هوشمندی را در درون شهرگرایی معاصر مورد واکاوی قرار دهیم. در این مقاله می کوشیم تا چارچوبی مفهومی برای شهر هوشمند را در چهارچوب های شهرگرایی معاصر و به طور خاص مبتنی بر مفهوم حقِ داشتن شهر هانری لوفور و دیوید هاروی ارائه دهیم. هدف مقاله این است که دریابد حق داشتن شهر هوشمند چه جوانب و مولفه هایی دارد.
تکوین و تطوّر مفهوم جوهر در فلسفه؛ از افلاطون تا هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
614 - 633
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه که تاریخی به درازای تاریخ فلسفه دارد مفهوم جوهر است. اگرچه این مفهوم در طی قرون متمادی دستخوش تحولات ژرفی شد و لایه های مختلفی به خود گرفت، به دلیل پیوند وثیقش با عقل عرفی هرگز اهمیت و معنای خود را از دست نداد. از آنجا که موطن مفهوم جوهر یونان باستان و فلسفه یونانی است، جستار حاضر بر آن است که نخست تاریخ تحلیلی تکوین این مفهوم در یونان باستان را روایت کند؛ سپس سیر تطور آن را در دل قرون وسطای مسیحی و اسلامی پی بگیرد؛ و نهایتاً بقایای آن را در فلسفه مدرن مورد بررسی قرار دهد. باری هدف این جستار صرفاً روایتی تاریخ فلسفه ای نیست، بلکه هدف ثانویه آن قرار دادن مفهوم جوهر ذیل پرتوی انتقادی و روایت نقدهای بنیادین وارد به این مفهوم است. از این رو به مهم ترین نقدهای این مفهوم، که عمدتاً توسط فیلسوفان انگلیسی وارد شدند، نیز خواهیم پرداخت و نتیجه خواهیم گرفت که این مفهوم برای اینکه حضوری مشروع در فلسفه داشته باشد باید به بازصورت بندی ای بنیادین تن بدهد.
Applying Critical Rationalism to Liberal Capitalism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
225 - 241
حوزههای تخصصی:
Since Critical Rationalism is considered by some more of an attitude or mindset and by others a methodological approach to philosophical thinking and practical problem-solving, its application, or more accurately, its epistemological testing grounds, should be expected to be much more wide-ranging than they have been so far. With the exception of some published anthologies on Critical Rationalism and occasional nods to the legacy of Karl Popper’s falsificationist methodology, relatively few applicaions of a critical rational approach to contemporary theoretical debates in the social sciences have been published. I wish here to critically challenge the (optimistic) Hegelian and by extension the neoliberal view of the progress of American capitalism by reframing it with the Marxian notion of expropriation as applied to enslavement on plantations. The logic of enslavement as a process by which brutal exploitation has been practiced for centuries offers a falsifying test case of the rationality of capitalism and its promise of individual freedom of choice. This essay is an explicit exercise in the potential power of a version of Popperian critical rationalism being applied to the intersection of modern liberalism and capitalism, exploring the imbrication of a critical and rational analysis.
بازنویسی برخی از متون مابعدالطبیعه ارسطو توسط ابن سینا در الهیات شفا
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
147 - 163
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیشینه و بنیان های ارسطویی الهیات شفا ابن سینا می پردازد. کتاب «الشفاء»، علی الاصول، بر اساس آنچه خود ابن سینا در دیباچه آن اظهار می دارد، اثری است که از سنّت مشایی سرچشمه گرفته شده است؛ کتاب الهیات شفا ارتباط و پیوندی نزدیک با مباحث علوم مابعدالطبیعی ارسطو دارد. کتاب الهیات شفا اگرچه شرح و تفسیری موبه مو بر مابعدالطبیعه ارسطو محسوب نمی شود و بیشتر حکم بازنویسی و بازاندیشی آن را دارد، اما باوجوداین ، وابستگی عمیق و انکارناپذیری به مباحث و مفاهیم بنیادین کتاب مابعدالطبیعه ارسطو دارد. در مقاله حاضر، دو مورد از چگونگی تأثیرپذیری و بازتاب اصول مابعدالطبیعی ارسطو در کتاب الهیات شفا منعکس شده است. در این پژوهش، دو متنی مورد بررسی قرار گرفته اند که ابن سینا در آن ها، بدون اینکه ارجاعی به نام ارسطو یا کتاب مابعدالطبیعه بدهد، اقدام به نقل قول از بخش هایی از مابعدالطبیعه ارسطو کرده است. من به ترتیب آن ها را «متن اول» و «متن دوم» می نامم. متون موردبحث به ترتیب در المقاله السادسه [الفصل الرابع] و المقاله السابعه [الفصل الأول] الهیات شفا قرار دارند. در حال حاضر از نقل مستقیم خود عبارات صرف نظر کرده و صرفاً به بازگوییِ آنها اکتفا می کنم. این موارد را می توان به دلایلی که در ادامه ذکر خواهند شد، بسیار بااهمیت دانست.
خوانشی بر «حلقه های یادگیری» وایتهد در بستر «آموزش و یادگیریِ تفکر محور» و اقتضائات آن در نظام تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
77 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین«حلقه های یادگیری» وایتهد ونقش آن در«آموزش و یادگیریِ تفکرمحور» است، که بارویکرد توصیفی وروش تحلیل مفهومی با مبنا قراردادن نظریه «آموزش ویادگیری»وی مفاهیم اصلی پژوهش را مورد تحلیل مفهومی دقیق قرارداده،ضمن استخراج مؤلفه های تربیتی، اقتضائات این نظریه را درعرصه تعلیم وتربیت تجویز می نماید وبه دوسؤال پژوهشی پاسخ می دهد1.حلقه های یادگیری وایتهدچگونه منجربه آموزش ویادگیریِ تفکرمحورمی شوند؟2. اقتضائات نظریه وایتهددرآموزش چیست؟ ابتدا نظریه ی انتقادی، سپس اضلاع مثلث یادگیری تبیین می شوند: درضلع اول «آهنگ ووزن»، درضلع دوم «مراحل رشد ذهنی» و«موزون بودن رشد»، ودرضلع سوم نقش«آزادی وانضباط»،درسه مرحله «شوق،دقت وتعمیم» تشریح می شود.شوق درمرحله ی اول حلقه ای ایجاد می کند که با اتصال به حلقه های بعدی چون گردابی تمام مراحل را به هم می پیوندد. دراین مرحله سیطره ی «آزادی» موجب ادراک درکودک می شود.درمرحله ی دوم استیلای«انضباط» بر«آزادی» موجب افزایش دقت، کشف وفهم می شود. درمرحله ی سوم استیلای«آزادی» بر«انضباط»سبب می شود کودک با تفکرمنطقی واستدلالی، آموخته هایش را به موقعیت های زندگیِ اش تعمیم دهد.درهمه مراحل نقش معلم حفظ شوق است و«آزادی وانضباط» همچون ستون های نظریه حضوردارند. این مراحل همپوشانی داشته، درفرایندی مارپیچی درحالِ تکرارند وبا آموخته های قبلی ارتباط معناداری ایجاد می کنند.اقتضائات نظریه ی وایتهد عبارتنداز:حذف ایده های راکد، نقش تشویقی معلم، تناسب رشد ذهنی کودک با مطالب درسی،خلاقیت،اخلاق محوری و شجاعت اخلاقی معلم.
طرح واره استعاره های مفهومی انفاق در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
137 - 173
حوزههای تخصصی:
طرحواره استعاره های مفهومی انفاق در قرآن برآنست با استفاده از استعاره های مفهومی زبانشناسی شناختی دیدگاه قرآن را در موضوع انفاق کشف کند. از روش های خداوند در قرآن جهت رساندن مقصود، استفاده از زبان تمثیل و استعاره است. بر اساس نظریه زبان شناسی معاصر؛ در استعاره مفهومی همواره یک امر انتزاعی یا کمترشناخته شده، بر اساس یک امر انضمامی یا شناخته شده تر فهمیده می شود. از جمله موضوعات قرآنی که در قالب استعاره معقول به محسوس بیان شده است، انفاق است. با توجه به جایگاه انفاق در قرآن، مسئله اصلی این مقاله تبیین طرح واره استعاره های مفهومی انفاق در قرآن است. با تأمل در آیات مربوطه، نتایج حاصل از انطباق حوزه های مقصد بر مبدأ عبارتند از: انفاق در راه خدا؛ تجارت با خدا و سرمایه گذاری پر سود و عاقلانه و سبب رشد معنوی انسان انفاق ریایی؛ عملی نامعقول با اثری معکوس، همراه خسران و سرمایه گذاری در حباب اقتصادی و مانع رشد معنوی انفاق خالصانه؛ زمینه ساز بهره مندی دائمی فرد و اجتماع از ثمرات انفاق و سبب رشد معنوی و تثبیت نفس و امنیت روحی انفاق ریایی با منت و اذیت ؛ موجب حبط عمل و حسرت فراوان و محرومیت قلب ریاکار از رشد معنوی
زمان هایدگری در نمایشنامۀ در انتظار گودو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
550 - 577
حوزههای تخصصی:
مسئلۀ زمان همواره در طول تاریخ یکی از بزرگ ترین سؤالات فیلسوفان و دانشمندان حوزۀ فیزیک بوده است. بدون شک هر تفکر فلسفی به اشکال مختلف در آثار ادبی و هنری نمود پیدا می کند و در این میان نویسندگان و هنرمندانی هستند که فلسفه را بن مایۀ آثار خود قرار می دهند. ساموئل بکت یکی از نویسندگان مؤثر در شکل گیری جریان فکری تئاتر ابزورد است که ریشه در فلسفه دارد. این مقاله سعی در بررسی و بیان مسئلۀ زمان در نمایشنامه در انتظار گودو با استفاده از نظریات مارتین هایدگر دارد. بر همین اساس در ابتدای سخن، تعریف و توصیف «زمان» از گذشته تا کنون بررسی شده و سپس دیدگاه هایدگر در باب زمان و تفاوت نگرش وی با فیلسوفان دیگر مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه با بررسی اجمالی مفهوم انتظار به رابطۀ آن با مسئلۀ زمان در نمایشنامۀ در انتظار گودو پرداخت شده و همخوانی های آن با نظر هایدگر بیان شده است. در نتیجه گیری مقاله، مسئلۀ اصلی مقاله که مسئلۀ مهم زمان در نمایش در انتظار گودو که به انتظاری ممتد انجامیده است به کمک زمان هایدگری تأویل و تفسیر شده است.
تحلیلی بر ملاک ارزش اخلاقی از منظر کانت با تکیه بر آرای ریچارد هِنسون و باربارا هِرمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
766 - 786
حوزههای تخصصی:
در باور کانت یک عمل تنها زمانی ارزش اخلاقی دارد که صرفاً به انگیزۀ انجام وظیفه و بدون دخالت هیچ گونه تمایل و منفعت شخصی انجام شود. وی با بیان مثال هایی در کتاب بنیاد، نشان می دهد که وجود تمایلات همسو با اعمال وظیفه شناسانه، نظیر رفتار مبتنی بر همدردی، ارزش اخلاقی عمل را زیر سؤال می برد. این نظرات به ویژه با احیای رویکردهای فضیلت محور در نیم قرن اخیر، موضوع مناقشه های بسیاری گردید. در این میان تلاش دو تن از مفسران مشهور، ریچارد هنسون و باربارا هرمن، در ارائۀ تبیینی روشنگرانه از دیدگاه کانت و پاسخ به ابهامات مطرح برجسته است. هنسون ضمن ترسیم دو مدل ابتکاری از شرایط انجام عمل، به پدیدۀ مهم تعین چندعاملی اشاره کرد و قائل به بسندگی وجود انگیزۀ ادای وظیفه برای ارزشمندی اخلاقی عمل شد. هرمن نیز با ارائۀ مدل سوم، استدلال کرد که یک عمل در صورتی ارزش اخلاقی دارد که هم وظیفه اقتضا کند و هم انگیزۀ اصلی آن فارغ از اینکه تمایل عامل را منعکس کند یا نه، انگیزۀ وظیفه باشد. در این مقاله قوت و کارآمدی این مدل ها را از رهگذر بررسی مثال های مشهور کانت می سنجیم. نتیجه آنکه تفاسیر این دو، با وجود گشایش در فهم بهتر نظریۀ وی، کمک چندانی به حل ابهامات موجود نمی کنند. ساده انگاری پدیدۀ تعین انگیزه های متعدد و مشکل توتولوژی و دور از جمله نقدهای قابل بیان در این خصوص است. نگاه جامع به اندیشۀ کانت نشان می دهد که عمل به وظیفه و بی اعتنایی به سایر تمایلات و انگیزه ها بخشی ناگزیر از فرآیند رشد منش اخلاقی آدمی است.
مواجهه با «دیگری» و ظهور صلح بنیادین در نهادِ سوژه امپریالسیت از منظر امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
807 - 823
حوزههای تخصصی:
موضوع این تحقیق، بررسی و تحلیل صلح بنیادین است که در پرتو مواجهه با «دیگری» در نهاد سوژه امپریالیست رخ می دهد. لویناس سوژه ای را به نمایش می گذارد که در راستای بنیان بهشتی زمینی خواسته هایش را بر جهان تحمیل نموده و به بلعیدن اغیار و فروکاستن آنها به خویش سرگرم است. سوژه خودکامه که هویتش را با خشونت و در ارتباط با اغیار شکل داده، با «دیگری» مواجه می شود که در برابر تمامیت خواهی او مقاومت می کند. ایده لویناس جهت پایان خشونت، ریشه در سوبژکتیویته ای دارد که غیرقابل فروکاست به آگاهی است و مسئولیتی نامتناهی بر سوژه تحمیل می کند. مواجهه با چهره «دیگری» از ابتدا صلح آمیز است. چهره، با متنبه ساختن سوژه برای صلح و همبستگی، او را بر انجام وظیفه بر می انگیزد و پیش از هر پرسش و انتخاب، سوژه را شخصا مسئول صلح با «دیگری» می کند؛ مسئولیتی که پیش از این در آن مستقر شده است و نمی تواند خود را از آن کنار بکشد. صلح موردنظر لویناس صلح بنیادین، اصیل و فراتر از صلح و جنگ متعارف است.