مطالب مرتبط با کلیدواژه

روی بسکار


۱.

ارزیابی کتاب درس نامه نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی از منظر واقع گرایی انتقادی؛ با تأکید بر آراء روی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۷ تعداد دانلود : ۳۵۵
فقدان نظریه یکی از چالش های اساسی در حوزه ی مطالعات علوم انسانی اسلامی است که برخی کوشیده اند با طرح مباحث فلسفی و روش شناختی تمهیداتی برای نظریه پردازی در این حوزه فراهم آورند. کتاب درس نامه نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی، اثر حسن آقا نظری، که جهت استفاده دانشجویان و پژوهشگران فعال در زمینه اقتصاد اسلامی تدوین شده، کوشیده است روش بهره گیری توأمان از نظریه های مطرح در حوزه ی فلسفه ی علم و فلسفه ی اسلامی و همچنین آموزه های اسلامی را برای دست یابی به نظریه ای در عرصه اقتصاد اسلامی بیان دارد. در این مقاله ایده ی اصلی کتاب که عمدتاً در فصل سوم از بخش دوم، با عنوان روش نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی بیان شده است، از منظر علم شناسی واقع گرایی انتقادی ارزیابی می گردد و به ظرفیت های این نظریه ی علم شناسانه جهت حمایت از ایده ی علوم انسانی اسلامی اشاره می گردد.با وجود نقدهای ساختاری، صوری و محتوایی این کتاب و همچنین جایگاه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، شایسته است در ویراست بعدی بازنگری اساسی در ساختار و محتوای کتاب صورت گیرد و با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علم شناسانه و دین شناسانه و دیدگاه های مطرح در علوم انسانی اسلامی، مبنای مستحکم تری برای نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی ارائه گردد.
۲.

پیشرفت علم از منظر روی بسکار و خطاپذیری شناخت؛ نقدی بر چهار رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روی بسکار پیش‏رفت علم خطاپذیری شناخت ضروری امکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۴۲۴
مهمترین رویکردها در تبیین پیشرفت علم، عبارتند از: رویکرد معنایی، کارکردی، معرفتی و ادراکی. هر کدام از این رویکردها با توجّه به هدفی که برای علم متصوّر است، پیشرفت را نیز بر همان مبنا تعریف می کنند. رویکرد معنایی، پیشرفت را مبتنی بر تقرّب به صدق، رویکرد کارکردی مبتنی بر حلّ مسئله، رویکرد معرفتی مبتنی بر انباشت دانش و رویکرد ادراکی نیز پیشرفت را مبتنی بر افزایش فهم، تعریف می کند. روی بسکار با توصیفی لایه مند از جهان، «علم» را حرکت به سمتِ لایه های عمیق تر دانسته که با هدفِ کشف مکانیزم های مولّد انجام می شود. او «پیشرفت» را نیز مبتنی بر همین لایه مندی و کسبِ دانش نسبت به لایه های زیرین، تبیین می کند، امّا از آنجا که به اجتماعی بودنِ علم معتقد است و دانش را محصولی اجتماعی و در معرض تغییر می داند، به خطاپذیریِ شناختْ اذعان دارد و بر این باور است که حرکت به سمت لایه جدید، ضرورتاً به پیشرفت علم نمی انجامد؛ اگر چه این امکان وجود دارد که با کسبِ دانش نسبت به لایه جدید، دانشِ پیشینْ بازبینی و تصحیح شود. در این مقاله، ضمنِ شرح نظریه پیشرفت بسکار و تبیینِ امکانی بودنِ آن با توجّه به خطاپذیریِ شناخت، یک هدف اساسی را دنبال می کنیم. این هدف، در بررسیِ هر چهار رویکرد، به منظور نشان دادنِ عدم توجّه آنان به جنبه خطاپذیریِ شناخت و تأثیر آن در تبیین پیشرفت، خلاصه می شود.
۳.

پیشرفت و انقلاب های علمی: تأمّلی در فلسفه علم کوهن و بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روی بسکار توماس کوهن پیشرفت در علم انقلاب علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۴۵۴
تبیینِ پیشرفت علم، یکی از مباحثی است که همواره در فلسفه علم مورد توجّه بوده و روایت های مختلفی در خصوص اینکه پیشرفت چه زمانی حاصل شده و چه معیارهایی برای پیش رونده بودن یک نظریه در نظر گرفته می شود، ارائه شده است. از چالش های مهم در مبحث پیشرفت، تغییرات ریشه ای در نظریه های علمی است که از آن با نام انقلاب های علمی یاد می شود. کوهن، این انقلاب ها را گسست هایی در تاریخ علم می پندارد و اگرچه با اشاره به فعّالیّت جورچینیِ دانشمندان، به پیشرفت در دوره علم عادی اذعان دارد، امّا با مطرح کردن قیاس ناپذیر بودن پارادایم ها، از تبیینِ پیشرفت در انقلاب های علمی ناتوان است. درمقابل، بسکار با توصیفِ لایه مند بودن جهان، علم را فرایندی مداوم و پیوسته می پندارد که با هدفِ دستیابی به مکانیزم ها و ساختارهای علّی، به کشف و توصیفِ لایه های جدید و عمیق می پردازد که پایانی برای آن قابل تصوّر نیست. او پیشرفت را بر همین مبنا تبیین کرده و معتقد است علم، در حرکت به سمتِ لایه های زیرین، هم امکانِ پیشرفت دارد و هم تغییر. در این مقاله ضمنِ شرح نظریه پیشرفت کوهن و بسکار، به بررسی جنبه های معرفت شناختی و هستی شناختی این دو دیدگاه پرداخته شده تا عدمِ توانایی کوهن در تبیین پیشرفت در انقلاب را در پرتو آراء بسکار، بررسی کنیم.
۴.

نقد روش شناسانه مطالعات شهری با تأکید بر فلسفه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رئالیسم انتقادی روی بسکار نظریه برنامه ریزی مطالعات شهری و منطقه ای تئوری و عمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۷۱
اهمیت نقش نظریه اجتماعی به خوبی خود را در بحث های پیرامون نظریه های شهری و منطقه ای نشان میدهد. چراکه نمیوان شهر را مستقل از مفهوم جامعه تجسم کرد و نمیتوان از منظر رئالیستی نظریه شهر را از نظریه جامعه جدا کرد. رابطه تنگاتنگ بین نظریه و عمل در فرایند برنامه ریزی شهری، نقش مهمی دارد. امروزه رئالیسم انتقادی به عنوان یک رویکرد بین رشته ای به ویژه در حوزه مطالعات شهری و منطقه ای تفاوت های مثبت و معنادار ایجاد کرده است. روش شناسی انتقادی این مقاله متأثر از روی بسکار و اندرو سایر به شدت اثبات گرایی و عقل گرایی انتقادی را مورد نقد قرار می دهد. با ارجاع به فلسفه علم روی بسکار می توان گفت که کار علم جستن و یافتن، یا به بیانی کشف ساختارها و سازوکارهای اصلی در پدیده های مورد پژوهش است که به نحوی قانون مند عمل می کنند. در این مقاله، رئالیسم انتقادی روی بسکار که با مواضع معرفت شناختی رویکردهای غالب و سنتی ازجمله اثبات گرایی ناسازگار است به عنوان رویکردی برای برون رفت از شکاف نظریه و عمل در مطالعات شهری و منطقه ای معرفی می گردد. ازآنجاکه رئالیسم انتقادی هم ساختارها و محدودیت های محیطی و هم تصمیم گیران و نیروهای تأثیرگذار در شهر را باهم موردتوجه قرار می-دهد به عنوان یک رویکرد دیالکتیکی وکل نگر جهت بررسی روابط بین سازمان فضایی اجتماعی شهر و کارگزاران آن، می تواند مناسب باشد و با ساماندهی «نظریه برنامه ریزی» ارزیابی کیفی از گزینه ها و راه حل های موجود ارائه دهد. مطابق با شناخت شناسی رئالیسم انتقادی، نظریه ها با میانجیگری شرایط زمانی و مکانی درک می شوند و مطالعات شهری و منطقه ای به سمت نظریه-هایی سوق داده می شود که جنبه هنجاری و ارزشی بیشتری داشته و دوگانگی جوهری و فرایندی را در هم ادغام می کنند.
۵.

ارزیابی استدلال «بدیل های تصور نشده» از منظر رئالیسم انتقادی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدیل های تصور نشده کایل استنفورد تعین ناقص فرا استقرای بدبینانه روی بسکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۰
واقع گرایی علمی همواره با انتقادات مستمری از سوی پادواقع گرایان روبه رو بوده است. استدلال «بدیل های تصور نشده» کایل استنفورد را می توان نسخه متأخر و دردسرساز این چالش ها دانست. در این مقاله ابتدا اجمالاً اشاره ای به واقع گرایی علمی و برهان های مؤید آن خواهیم داشت. سپس اصلی ترین چالش هایی را که واقع گرایی علمی با آن مواجه بوده است، برخواهیم شمرد. در ادامه نگاهی به استدلال استنفورد می اندازیم و بررسی می کنیم که چگونه برای واقع گرایی چالش به وجود می آورد و همچنین پاسخ های واقع گرایانه مطرح شده به چالش مذکور را توصیف خواهیم کرد. همچنین خواهیم کوشید از نگاه واقع گرایی انتقادی روی بسکار توضیح دهیم که چگونه نگاه لایه مند همزمان به جهان و نظریه های علمی می تواند ضمن ممکن دانستن دستیابی به شناخت واقعیت از خلال فعالیت علمی، اساس استدلال پادواقع گرایانه استنفورد را سست کند.