فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
191-209
حوزههای تخصصی:
ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » می دانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاری سازی شده). بر اساس این تعریف، تا زمانی که یک «ابداع» به بازار راه پیدا نکرده باشد نمی تواند نوآوری (شومپیتری) تلقی شود. بدیهی است که اغلب مصنوعات فناورانه ابداع شده را می توان با مکانیسم های کم وبیش مشخصی تجاری سازی کرد ولی در خصوص ابداعات اجتماعی، چنین چیزی حتی اگر مقدور باشد لزوماً مطلوب نیست. بنابراین مسئله اصلی مقاله این است که آیا اصولاً «نوآوری اجتماعی» را می توان/باید نوآوری شومپیتری تلقی کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، دو مقوله «هدف» و «وسیله» در نوآوری اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرند و بر این اساس، از این ادعا دفاع می شود که نوآوری اجتماعی، یک نوآوری شومپیتری نیست. در یک نوآوری اجتماعی، «هدف» نمی تواند «صرفاً (یا کاملاً) غیراجتماعی» باشد گرچه ممکن است «علاوه بر» هدف اجتماعی، اهداف اقتصادی، فناورانه یا ... نیز برآورده شود. در واقع، اگر هدف یک نوآوری، صرفاً سود اقتصادیِ بنگاه باشد ولی شیوه دستیابی به هدف، تغییرات غیرفنی و از نوع اجتماعی (انسانی-سازمانی) باشد، همچنان از دایره نوآوری اجتماعی خارج است. از نظر «وسیله» نیز نوآوری اجتماعی، وابسته به «نقش فعال» افراد و گروه های اجتماعی، و فرایندی از پایین به بالاست (نوآوری اجتماعی فعال در مقابل نوآوری اجتماعی منفعل). در این مقاله نشان داده می شود که بهترین «وسیله» برای ایجاد نوآوری اجتماعیِ فعال، تفکر «طراحی اشیای اجتماعی» (به جای به کارگیری اشیای اجتماعی از پیش موجود) است.
از تقارن در چهره تا تقارن در مدل های علمی: تبینی تکاملی-شناختی از اهمیت زیبایی و تقارن در علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
293-311
حوزههای تخصصی:
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفته اند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبوده اند. در سال های اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بوده ایم. در نوشته ی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم درباره ی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی آن را ملاکی بر صدق دانسته اند و برخی خیر. پرسشی که این مقاله به آن می پردازد این است که اصلاً علت روانشناختی توجه به زیبایی و تقارن در علم چیست. خواهیم دید که تشخیص تقارن در چهره نوعی سازگاری تکاملی است و محصول فرعی این توجه به تقارن آن است که در حیطه هایی خارج از دامنه ی سازگاری نیز این گرایش گسترش یافته است. سپس نشان داده می شود که در نقاشی های چهره، هنرمند به نحوی از انحاء از ملاک های زیستی زیبایی چهره گذر می کند. بنابراین امکان گذر از سطح زیستی وجود دارد. دعوی آخر مقاله آن است که هرچند جست وجوی زیبایی و تقارن انگیزه ای برای کار علمی است اما ممکن است مانعی در رسیدن به صدق باشد. و اگر هنرمندان موفق به گذار از آن چه زیست شناسی ذهن شان به آنها دیکته می کند شده اند دانشمندان نیز می توانند چنین کنند.
واکاوی مفهوم شهر هوشمند؛ بر اساس ایده «حقِ داشتن شهر» هانری لوفور و دیوید هاروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً از بعد فناورانه، سیستمی، و مدیریتی هیجان و خوش بینی خاصی در مورد پتانسیل های شهر هوشمند برای داشتن یک شهر کاراتر و پایدارتر وجود دارد ولی از جوانب اجتماعی و شهروندی ملاحظات و نگرانی های اخلاقی-اجتماعی متعددی در مورد پیامدهای پیاده سازی شهر هوشمند مطرح می شوند. این نوع نحوه ورود به بحث و فکر درمورد شهر هوشمند گرچه یکسره نادرست نیست به نظر ما فهم چندان دقیقی از چیستی شهر هوشمند بدست نمی دهد. چراکه شهر هوشمند را گسیخته و جدا از تحولات و جریان های نظری/تاریخی شهرگرایی درنظر می گیرد. برای پاسخ به این سوال که شهر هوشمند چیست (یا چگونه باید باشد) و چه نسبتی با شهروندان دارد (یا باید داشته باشد) لازم است مفهوم شهر و هوشمندی را در درون شهرگرایی معاصر مورد واکاوی قرار دهیم. در این مقاله می کوشیم تا چارچوبی مفهومی برای شهر هوشمند را در چهارچوب های شهرگرایی معاصر و به طور خاص مبتنی بر مفهوم حقِ داشتن شهر هانری لوفور و دیوید هاروی ارائه دهیم. هدف مقاله این است که دریابد حق داشتن شهر هوشمند چه جوانب و مولفه هایی دارد.
نقش کتاب مقدس در تقویت فهم ظاهرگرایانه از خدای قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرگرایان در مقام فهم خدای قرآن، او را اَبرانسانی انگاشته اند که در آسمان، سکونت دارد و بر تخت پادشاهی نشسته است، از روح خود به پیکر آدم دمیده است، در میان آتش بر موسی متجلی شده است، به روز قیامت همراه فرشتگان بر ابر می آید و برای اهل ایمان، رؤیت او در آن روز میسر است. اما تأویل گرایان، این سنخ گزاره ها را باور ندارند و برای آیات بیانگر آن ها، معانی خلاف ظاهر پیشنهاد می کنند. در این میان، تحقیق حاضر بر آن است که تصویر خدا در کتاب مقدس را به خدمت فهم خدای قرآن درآورد و در داوری میان ظاهرگرایان و تأویل گرایان، از آن پیشینه تاریخی، مدد جوید. فرضیه آن است که کتاب مقدس، مؤید برداشت های انسان وار از خدای قرآن است و سبب تضعیف رویکرد تأویلی می شود. بر این مبنا، فهم ظاهرگرایانه از خدای قرآن تعین می یابد، گرچه در فرجام امر می توان بر آن شد که آن چه قرآن درباره خداوند اظهار می کند، تصویری از او برای آدمیان و متناسب با درک انسان وار ایشان از خدا است.
مبانی و ارکانِ حکومت دینی در اندیشه سیدجمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
113 - 134
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی (1254-1314ق) متفکر و اندیشمند مسلمان شیعی که در پی انحطاط علم، فرهنگ و تمدن مسلمانان در قرن های اخیر به دنبال چاره جویی و ارائه راه حل برای برون رفت از وضعیت موجود بود. او با اعتقاد به مبانی فکری تشیع دوازده امامی، برخورداری اسلام از یک نظام کامل و جامع، همبستگی دین و سیاست و توجه بیش از پیش به ابعاد اجتماعی دین اسلام به مبارزه با استبداد و استعمار در دو جبهه داخلی و خارجی همت گماشت و بر خلاف دیدگا ه های سکولاریسم و عِلمانیت، تأکید فراوانی بر حکومت دینی داشت. او با معرفی دو الگوی «خلافت اسلامی» برای اهل سنت و «ولایت فقیه» برای شیعیان به ویژه ایران از مبانی، ارکان، شرایط ویژگی ها و اهداف آن سخن گفت. نوشتار حاضر با استناد به آثار او به تبیین و تحلیل مبانی فکری و دیدگاه های او درباره حکومت دینی پرداخته و نقش تأثیرگذار او در تأسیس حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه را نشان داده است.
آنتونی کنی و زبان دینیِ استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
224-215
حوزههای تخصصی:
آنتونی کنی با اخذ مفهوم «بازی زبانی» از ویتگنشتاین، نظریه ای در باب زبان دینی می پروراند: اولاً استعاره یعنی اخذ کلمه از یک بازی زبانی و استعمال آن در بازی زبانی دیگر؛ ثانیاً ملاک تعلق کلمه به یک بازی زبانی برهم کنش کاربران با مابازای آن کلمه است؛ ثالثاً ما با خدا برهم کنشی نداریم. بنابراین هر نوع استعمال کلمه «خدا» استعاری است. مایکل اسکات سه نقد بر این نظریه وارد می کند: ۱. شرط کنی برای تعلق کلمه به یک بازی زبانی غیرقابل دفاع است؛ ۲. نوعی تماس با مابازای کلمه «خدا» متصور است. ۳. در برخی جملات موضوع و محمول دینی اند و استعمال «خدا» در این جملات استعاری نیست. در این مقاله با استناد به بیان ناپذیری کنی، مفهوم «غیریت طولی» معرفی و براساس آن به نقدهای اسکات پاسخ داده می شود. اما چون مفهوم بازی زبانی حد استعلایی فعالیت های زبانی است، می توان رویکرد آنتونی کنی را به چالش کشید.
مسائل به طورمطلق حل ناپذیر و رایانه های خارق العاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
195 - 204
حوزههای تخصصی:
ابتدا، در پرتو آراء ففرمن، به بررسی دوگانه گودل می پردازیم مبنی بر اینکه یا توانایی های ذهن انسان از هر ماشین متناهی فراتر است، و یا معادلات ریاضی از نوع دیوفانتی وجود دارند که به طور مطلق حل ناپذیر هستند. سپس برهان پاتنم را بررسی می کنیم مبنی بر این که اگر توانایی علمی ذهن انسان را بتوان توسط یک ماشین تورینگ با توانایی تهیه سیاهه ای از نتایج علمی شبیه سازی کرد، این ماشین جمله ای که این توانایی را بیان می کند را به عنوان خروجی ارائه نخواهد کرد. در تلاش برای فهم بهتر این برهان، آن را در زبان منطق وجهی بازسازی می کنیم. در ادامه، به امکان رایانه های خارق العاده برای انجام تعدادی بی شمار عمل پایه ای محاسباتی در زمان متناهی می پردازیم. این امکانی است که اخیراً بر اساس نظریه های جدید فیزیکی مطرح شده است. استدلال می کنیم با فرض تحقق چنین امکانی، حساب مرتبه اول متعین خواهد بود، به این معنی که صادق یا کاذب بودن هر جمله حسابی توضیح پذیر خواهد بود.
متافیزیک علم و فروبستگی توسعه در اندیشۀ داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
787 - 806
حوزههای تخصصی:
طرح غرب زدگی رضا داوری اردکانی راه برون رفت از توسعه نیافتگی را پیمودن مسیر توسعه می داند. توسعه نیافتگی گرچه عارضه ای است که از ناحیۀ تجدد گریبان گیر کشورهای غرب زده شده است، لیکن برای رهایی از آن چاره ای جز تن دادن به توسعه نیست. محمدتقی طباطبایی دیدگاه منتقدان داوری مبنی بر «گسست نظری» را صورت بندی و سپس رد می کند و معتقد است که در این نظریه تنها سطح بحث از فلسفه به روشنفکری منتقل شده است. این پژوهش ضمن تأکید بر بی پاسخ ماندن مسئله در سطح فلسفی و بازتعریف آن با عنوان «فروبستگی توسعه» می کوشد که با کاوش در اندیشۀ داوری راه برون رفتی برای آن پیشنهاد کند. به این منظور، نخست ویژگی های توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی و هم چنین شرایط مشارکت در عالم علم از آثار داوری گرداوری و جمع بندی می شود. سپس به روش تحلیلی و برپایۀ رهنمود داوری مبنی بر امکان راهی میان رد و قبول علوم انسانی و اجتماعی، تلاش می شود که با رعایت شرایط تعریف شدۀ داوری برای گذار از توسعه و با استفاده از مفاهیم و نظریه های فلسفه و متافیزیک علم، راهی برای گشودن فروبستگی توسعه ارائه گردد.
«الهیات» نزد ارسطو و نسبت آن با دین یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
201 - 228
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران در مواجهه با الهیات ارسطو عموماً الهیات تنزیهی را به او نسبت می دهند. فیلسوف متأله در این الگو دین خود را از فلسفه نگرفته است، بلکه فلسفه را برای تفسیر و قرائت عقلانی خاصی از دین به کار می گیرد. او با استفاده از مفاهیم فلسفی تصوراتِ تشبیه زده از الوهیت را اصلاح، و الوهیت را تنزیه می کند. فیلسوف در این الگو پیش از تفلسف متدین است و با تفلسف قرائت خود را از دین تغییر می دهد. در حالی که رویکرد غالب در تفسیر ارسطو همین است، اما عده ای چون نتوانسته اند چنین الهیاتی در وی بیابند رویکرد دیگری اتخاذ کرده و اساساً الهیاتِ وی را منکر شده اند. در این مقاله پس از شرح این دو رویکرد و نشان دادن عدم تطابقشان با متون ارسطو به معرفی قرائت الهیاتیِ غیرتنزیهی از مابعدالطبیعه پرداخته ایم. فیلسوف در این الگو دینِ پیشافلسفی را عقلانی نمی سازد، بلکه در متنِ فلسفۀ خودش الوهیت و امر قدسی را تجربه می کند. در اینجا فلسفه مسبوق به دین نیست، بلکه دین مسبوق به فلسفه و محصولِ نهاییِ آن است. بنابراین ارسطو متدین به دین یونانی یا هر دین پیشافلسفیِ دیگری نبوده، بلکه دینِ او عین فلسفۀ اوست.
درون ماندگاری فرّار است! نقدی بر خوانش نظریه زبان یلمزلف به مثابه «نقد عقل محض زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
66 - 88
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نقدی است بر خوانش صفایی (۱۴۰۰) از گلوسم شناسی یلمزلف به مثابه «نقد عقل محض زبانی». صفایی در خوانش انتقادی خود از کتاب تمهیدات، با ارجاع به انگاره شناختی کانت و چند رویکرد دیگر، نظریه زبان یلمزلف را پیشینی، غیرتجربی، محض، عقل گرا و متعالی می داند. ما، پس از ارائه نکاتی درباره نسبت تمهیدات با کلیت نظریه زبان و نیز اشاره ای به چند مسئله پیرامون ترجمه فارسی اثر، موارد اصلی نقد صفایی را با رجوع به گستره وسیع تری از آثار یلمزلف مورد سنجش قرار می دهیم. با اتکا به انگاره معرفت شناختی کانتی، به این نتیجه می رسیم که معرفت این نظریه، برخلاف خوانش منتقد، «پسینی تحلیلی» است. با بررسی مسئله «درون ماندگاری»، درمی یابیم که اطلاق صفات «حلولی» و «متعالی» به این نظریه نادرست است. در مورد «ساختار»، تصریح می کنیم که این نظریه «برساختی» است و در آن «ضرورت پیشینی» بر ساختار تحمیل نمی شود. در کل، ما نظریه یلمزلف را از حیث روش شناسی و معرفت شناسی تجربی، پسینی، استنتاجی، خود اندیش، برساختی، تجربه گرا و درون ماندگار توصیف می کنیم و نتیجتاً، قراردادن آن در زمره نظریه های «عینیت گرا»ی مورد نقد لیکاف را منتفی می دانیم. سرانجام، با اشاره به امکان گفتگوی این نظریه با دیگر نظریه های زبانی (من جمله رویکردهای شناختی)، بر اهمیت امروزی آن در ساحت نظریه پردازی زبان تأکید می کنیم.
بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر سم هریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سم هریس، یکی از سردمداران خداناباوری جدید، به تعارض رابطه دین و اخلاق معتقد است. بر خلاف آنچه عموم متدینان فکر می کنند، او دین را نه مبنای اخلاق، بلکه ویرانگر آن می داند. برای اثبات این مدعا، او به دو طریق عمل می کند. نخست، تمسک به بررسی های میدانی و استنباط این که در کشورهای دین دار اخلاق نوعاً در سطحی نازل قرار دارد و بالعکس در کشورهای خداناباور در وضعیت مناسبی است. او در شیوه اول از معیارهایی همچون رفاه مادی، حقوق زنان، رعایت مسائل بهداشتی، رعایت حقوق بشر، دسترسی همگانی به آموزش و غیره به عنوان شاخص های یک جامعه اخلاقی نام می برد. در اینجا او به کمک آمارهای میدانی به دنبال القای آن است که کشورهای خداناباور در شاخص های فوق در موقعیت به مراتب بهتری نسبت به کشورهای خداباور قرار دارند، و در نتیجه این خداناباوری است که جامعه را اخلاقی تر کرده است. دوم، از طریق بررسی آموزه های دینی و توجه به آموزه هایی همچون جهاد و شهادت و تأکید بر خشونت بار بودن آن، که در این صورت دیگر جایی برای دفاع از منبعیت دین باقی نمی ماند. در این مقاله به طرح و بررسی مدعیات سم هریس راجع به رابطه دین و اخلاق پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که این مدعیات دچار اشکالات مهمی از جمله تلقی نادرست از اخلاق و ارزش ها و مبانی آنها، عدم تعیین دقیق معنای خداباروی و خداناباوری، عدم توجه به شاخص های مختلف در حیات اخلاقی انسان، رویکرد غیرعلمی در ارزیابی شاخص های اخلاقی کشورهای خداباور و خداناباور، بی توجهی به جنایات خداناباوران در طول تاریخ و نیز نگاه سطحی و نادرست به آموزه های دینی است.
نقد و بررسی اشکالات احتمالی بر اصل تناقض(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
183 - 201
حوزههای تخصصی:
استحاله اجتماع نقیضین به عنوان ام القضایا جایگاه مهمی در نظام مبناگرایی دارد. این مقاله می کوشد با روش تحلیلی انتقادی اشکالاتی را که می توان نسبت به این اصل وارد کرد تبیین کرده، به آن ها پاسخ دهد. تردید در حکایتگری این اصل و ساختار ذهنی شمردن آن، تردید در واقع نمایی آن، تردید در مصادیق این اصل به دلیل احتمال عدم کشف برخی از شرایط تناقض، تردید در امکان تنظیم استدلال با تکیه بر این اصل به دلیل عدم وجود گزاره ای مستقل از آن و درنهایت تردید در ارجاع به این اصل در تلاش های علمی مبناگرایان، مهم ترین اشکالات در این مقام اند. هیچ یک از این اشکالات وارد به نظر نمی رسند. استحاله اجتماع حکم ذات نقیضین است، در هر ساحت وجودی که فرض شوند. تردید در واقع نمایی این اصل به شکاکیت منجر خواهد شد و علم حضوری نیز مبنای تصدیق آن است. استقرایی بودن شرایط تناقض منافاتی با بداهت خود این اصل ندارد. استدلال منحصر در قیاس نیست، ضمناً براساس برخی مبانی بدیهیات اولیه هم عرض این اصل تکثر دارند. مبناگرایان نیز در تلاش های علمی خود صرفاً در مقام اقامه برهان و صرفاً بر مبنای انحصار بدیهیات اولیه به این اصل، ملزم به ارجاع استدلال های خود به آن هستند.
شناسایی عوامل موثر بر آگاهی و ارتقای سطح علمی ، فکری و فرهنگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
257 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر آگاهی و ارتقای سطح علمی ، فکری و فرهنگی کودکان می باشد. روش پژوهش حاضر نوصیفی پیمایشی است و به لحاظ هدف کاربردی است که جامعه آماری آن را مدیران و کارشناسان امور فرهنگی استان های غربی کشور و مسئولین فرهنگی شهرستانها ، مدیر و مربیان کانون های فرهنگی تربیتی کمیته امداد و اعضای هیات علمی دانشگاه دراستانهای غربی کشور( ایلام، کرمانشاه، همدان، کردستان )بودند که با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری، تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که داری 61 گویه می باشد که روایی آن به تایید اساتید و متخصصان مدیریت آموزشی رسید و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ تایید شد برای بررسی روایی محتوایی، پرسشنامه تحقیق بین 8 نفر از اساتید متخصص در زمینه موضوعی توزیع و گردآوری گردید، سپس پیشنهادات آن ها با همفکری اساتید راهنما و مشاور در ویرایش نهایی پرسشنامه لحاظ شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش در سطح آمار استنباطی از نرم افزار مدل یابی معادلات ساختاری PLS به منظور سنجش الگوی پیشنهادی مورد نظر تحقیق استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی عوامل فردی ، عوامل فرهنگی، عوامل آموزشی و عوامل محیطی ، نظام قانونی و حقوقی، ویژگی های درون فردی و نظام آموزشی فردی از عوامل موثر بر آگاهی و ارتقای سطح علمی، فکری و فرهنگی کودکان در کانون های فرهنگی کمیته امداد هستند و مدل عوامل مؤثر بر آگاهی و ارتقای سطح علمی، فکری و فرهنگی کودکان در کانون های فرهنگی کمیته امداد از برازش مناسبی برخوردار320/0 = GOF است.
نقش فرسودگی شغلی معلمان (فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی) و ابعاد تعامل معلم- دانش آموز در شادکامی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
275 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی نقش فرسودگی شغلی معلمان (فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی) و ابعاد تعامل معلم- دانش آموز در شادکامی دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه دو یزد که در سال 98-1397 مشغول به تحصیل و تدریس بودند را شامل می شود. نمونه ای مشتمل بر 50 معلم (25 مرد و 25 زن) و 350 دانش آموز (175 پسر و 175 دختر) به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. دو مؤلفه ی فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی از پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ (1981) توسط معلمان و پرسشنامه های تعامل معلم- دانش آموز وابلز و همکاران (1993) و شادکامی آکسفورد آرگیل و لو (1991) توسط دانش آموزان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه با روش گام به گام تحلیل شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان مربوط به معلمان دارای فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی پایین تر، از میزان شادکامی بیشتری برخوردارند و از بین ابعاد تعامل معلم – دانش آموز، متغیرهای عدم رضایت و رفتار سخت گیرانه پیش بینی کننده های منفی و رهبری و رفتار کمک کننده/ دوستانه، پیش بینی کننده های مثبت شادکامی دانش آموزان می باشند.
کاربرد درمان حسد و ترس بر مبنای اخلاق اسلامی در معنادرمانی و درمان شناختی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
261 - 279
حوزههای تخصصی:
در اخلاق اسلامی توجه به بعد روحانی انسان و نقش رذایل اخلاقی در به مخاطره انداختن سلامت روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. بر همین مبنا حکمای اسلامی برای درمان رذایل اخلاقی به تقسیم بندی قوای وجودی انسان پرداخته و حاکمیت عقل بر سایر قوای نفس را به عنوان معیاری برای سلامت روان عنوان کرده اند. آنها از فضایل اخلاقی به عنوان ارزش هایی یاد می کنند که برای سلامت روان ضروری هستند. حکمای اسلامی برای درمان بیماری های اخلاقی راه کارهایی مطرح نموده اند که اصلاح نگرش، تبیین های معنوی و درمان بر اساس گرایش به فضیلت مقابل رذیلت اخلاقی از جمله آن هاست. با توجه به اینکه در اخلاق اسلامی از رذایل اخلاقی با عنوان امراض نفسانی نام برده شده و روش هایی برای درمان آنها بیان گردیده، می توان از این روش ها در درمان اختلالات روان شناختی نیز استفاده نمود. هدف ما در این پژوهش این است که با توجه به چند بعدی بودن انسان و تاثیر این ابعاد بر یگدیگر، راهنمایی جهت کاربرد اخلاق فضیلت محور اسلامی در درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی که دو نظریه مهم در روان درمانی معاصر هستند ارائه دهیم.
حقیقت میزان علوم و اعمال از نظر ملاصدرا و مبانی فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
287-309
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مربوط به قیامت مواقف مختلفی است که در آیات و روایات به آن اشاره شده است و متکلمان و فیلسوفان با مبانی خاص خود به دنبال فهم صحیح از آن هستند. در این میان بیشتر متکلمان تبیین مادی گرایانه از موقف میزان ارائه کرده و معتقدند میزان هایی برای سنجش اعمال انسان در قیامت وجود دارد که اعمال انسان به عنوان نور یا ظلمت، یا صحیفه هایی که اعمال در آن نوشته شده اند، توزین می گردند. اما ملاصدرا مطابق مبانی معادشناختی خود، به دو نوع میزان یعنی میزان علم و عمل توجه کرده است و تبیینی متفاوت با نگاه متکلمان ارائه کرده است. از نظر ملاصدرا موقف میزان ابزاری برای سنجش اعمال انسان نیست؛ بلکه با توجه به اینکه هر فعل خیری اثری خاص در نفس انسان ایجاد می کند و موجب تمایل نفس به جهت اعلی و سنگینی نفس می گردد، میزان چیزی بیرون از ذات انسان نخواهد بود. در نتیجه خود نفس به عنوان یک کفه و نفس عالی به عنوان کفه دیگر این میزان است. این پژوهش با استخراج مبانی صدرایی به دنبال تبیین صدرایی از موقف میزان است.
خوانش وجودشناسانه «نظر» در اثولوجیا و انئادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
«نظر» در گفتمان جدید در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا و انئادها در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها با رویکردی وجودی است. پرسش این است آیا کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها یکی و به یک معناست و یا متفاوت است؟ «نظر» در این دو کتاب چگونه تقریر می شود؟ پاسخ این است، از حیث معنایی باهم تفاوتی ندارند؛ اما از حیث کاربست و نحوه بررسی مبحث باهم متفاوت هستند. در الهیات اثولوجیا «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد. «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. و در انئادها نیز «نظر» در تمامی مراحل زندگی از خدا، عقل، نفس و طبیعت وجود دارد و جنبه ایجادی دارد. تفاوت این دو اثر این است در تقریر انئادها، «نظر» چه در جنبه وجودی و چه جنبه معرفتی، در مقابل «عمل» قرار دارد و «نظر» در نسبت با عمل بررسی می شود؛ درحالی که چنین نگاهی در اثولوجیا وجود ندارد. براین اساس در این نوشتار بر آنیم اصطلاح «نظر» در اثولوجیا و انئادها را تبیین کرده و جایگاه آن در نظام جهان شناسی این دو اثر بررسی کنیم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
تحلیل انتقادی انواع کاربست «عقل» در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر با تمرکز بر آرای قرآن پژوهان مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
81 - 110
حوزههای تخصصی:
نقش عقل در فهم متون دینی و میزان کاشفیت و حجیت آن در تولید معرفت از مباحث مطرح بین اندیشمندان بوده است. این مساله به صورت خاص در شکل گیری تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر تاثیر داشته است. کاربست عقل در این رویکرد که در واکنش به آسیب های غلبه تفکر سلفی گری عقل ستیز در جهان عرب بود و تحت تاثیر جریان فکری نومعتزله و آشنایی با مطالعات غربیان شکل گرفت، در محورهای متفاوت از تفاسیر عقلی رایج نمایان شد و لوازم خاصی در تفسیر و فهم قرآن و معرفت دینی به دنبال داشت. توسل به عقل خودبنیاد، علم زدگی، تحلیل ادبی-فرهنگی از مفاهیم قرآنی، تمسک به عقل مستقل از روایات در برداشت های فقهی، مصادیق کاربست عقل در این گونه تفاسیراند که در آراء طه حسین، عبده، خولی، بنت الشاطی و خلف الله مشاهده می شوند. مهمترین آسیب این کاربست ها در مسائل و مباحث فلسفه دین مانند تعاریف و تحلیل های شاذ از وحی، نبی و معجزات انبیاء؛ تحلیل بی سابقه زبان و قصص قرآن؛ حداقلی کردن و عرفی سازی فقه و تعصبات قومی-عربی دیده می شود. در این میان کمترین آسیب در تفسیر بنت الشاطی است، ضمن اینکه وی نیز از سنت روایی تفسیری فاصله گرفته است. نتیجه اینکه کاربست عقل در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر، تابعی از مکتب اومانیسم است که در آن اجتهاد غیر ضابطه مند قرآن پژوه محوریت دارد. در این رهیافت تفسیری، عقل، امری متعالی، قدسی و متصل به وحی نیست. اساسا نگاه ادبی به متون مقدس، فروکاهش دین به امری فرهنگی-اجتماعی و تعین اصالت عقل انسان را درپی داشته است.
چرا مسئله شر مشکل غیبت الهی را تضعیف می کند؟
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
89 - 119
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از طرح مسائل شر و غیبت الهی که دو دلیل برجسته بر ضد خداباوری در فلسفه دین هستند، و تمایز میان صورت بندی های منطقی و شهودی آنها، استدلال شده است که مشکل اثباتی شر، مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. بر این اساس اگر مشکل شهودی شر واقعاً نیرومند باشد، می تواند توانایی خداوند برای آشکارسازی وجود خود را به روشی بدون شک عقلانی مسدود کند، که به نوبه خود مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. این استدلال تحت عنوان یک نوع استراتژی پاسخ که توسط کینگ طراحی شده است طبقه بندی شده است. در ادامه بحث با جزئیات بیشتری بسط داده شده و به صورت مقدمه/ نتیجه ارائه شده است. همچنین ایرادات احتمالی قابل طرح مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی امکان و نحوه استفاده از مضامین نهج البلاغه در برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه «فلسفه برای کودکان» یکی از کارآمدترین برنامه های آموزشی با سبک تأملی در علوم تربیتی محسوب می شود. داستان های فکری در این برنامه از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند،مقاله حاضر در پی خلأ تألیف داستان های فکری متناسب با فرهنگ اسلامیدر بومی سازی برنامه «فبک»، به دنبال امکان سنجی استفاده از مضامین نهج البلاغه به عنوان یکی از مشهورترین متون دینی است و این مهم را با پیمودن پنج گام امکان سنجی نموده اند. بر اساس یافته های این مقاله: مضامین نهج البلاغه با اهداف داستان فکری همسو و هماهنگ است زیرا امام علی (ع) مخاطبان خود را با استفاده از روش های مختلف از جمله: «استفاده از داستان»، «تصویرآفرینی»، «طرح پرسش»، «بیان پیامد در گزاره های اخلاقی»، «فراهم آوردن زمینه تحلیل شرایط»، به فکرورزی تحریک کرده است.بهترین روش برای بهره مندی از متون روایی برای خلق داستان های فکری، «بازآفرینی» استیعنی استخراج درونمایه از متون روایی و خلق داستان بر اساس آن. با روش «تحلیل محتوای مضمونی» می توان درونمایه های متناسب با معیارهای فبک برای داستان های فکری را از متون روایی استخراج نموده و بر مبنای روش داده بنیاد ساماندهی کرد تا در نهایت توسط نویسندگان داستان کودک تبدیل به داستان های فکری متعدد بر مبنای آموزه های فلسفی درمتون دینی شود.