«استقرای جدید» استنفورد: آیا در مقایسه با «استقرای بدبینانه مشهور» استدلالی قوی تر است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
119 - 146
استقرای بدبینانه را معمولاً مهم ترین استدلال علیه رئالیسم علمی به شمار می آورند. طبق این استدلال، تاریخ علم نشان داده است که نظریه های گذشته به رَغمِ موفّقیّت، درنهایت کاذب از آب آمده اند و لذا (باتوجه به اینکه تنها معیار موردادعای واقع گرایان، یعنی موفّقیّت، نشانه صدق نیست)، نظریه های موفق امروزی نیز کاذب اند. کایل استنفورد معتقد است که استقرای بدبینانه یادشده این ایراد را دارد که واقع گرایان می توانند با تأکید بر تفاوت موفّقیّت هایی که نظریه های گذشته و امروزی داشته اند آن را به چالش بکشند. ازاین رو، او استقرا(ی بدبینانه) جدیدی را طراحی می نماید که، ضمن غلبه بر چنین ایرادی، از قوّت و استحکام بیشتری برخوردار باشد. تفاوتی که او در استقرای خود نسبت به استقرای بدبینانه معروف ایجاد می کند این است که موضوع و محور استقرا را از نظریه ها به نظریه پردازان منتقل می نماید: نظریه پردازان پیشین مکرّراً عاجز از تصور بدیل های جدیِ نظریه های خود بوده اند، بااین حال، تحولات علمی بعدی همواره از وجود چنین بدیل هایی پرده برداشته اند. ازآنجاکه نظریه پردازان امروزی نیز در سایه همین عجز به انتخاب نظریه خود اقدام می کنند، پس صدق (تقریبی) نظریه های امروزی نیز قابل باور نیست. ما در این مقاله قصد داریم ضمن ارائه استقراء جدید استنفورد، ادعای برتری این استقراء را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که استقراء جدید علی رغم کسب شکل و شمایل جدید نسبت به استقراء قبلی، چندان به پیشرفت مهمّ و مطمئنی که بیانگر قوّت و استحکام بیشتر آن بوده باشد دست نیافته است.