فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد روز افزون اینترنت و گسترش سریع فضای مجازی و ویژگی های چشمگیر آن از جمله افزایش سرعت تبادل اطلاعات، ، دسترسی آسان و رایگان به اطلاعات ، متنوع بودن موضوعات و غیره، باعث شده افراد بیشتر زمان خود در فضای مجازی به ویژه فعالیت در شبکه های اجتماعی اختصاص دهند، در این راستا نظرات ثبت شده توسط کاربران در شبکه های مجازی رشد روزافزونی داشته و اهمیت بسیاری پیدا کرده؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی نظرات کاربران توییتر درباره ی فناوری واقعیت مجازی با بهره گیری از روش های یادگیری ماشین و رویکرد مبتنی بر واژه نامه می باشد که با جمع آوری حدود 1 میلیون توییت در زمینه فناوری واقعیت مجازی توسط خزشگر وب به پیش پردازش داده ها شامل حذف ایست واژه ها و لینک ها، بن واژه سازی پرداخته شد، سپس مدل سازی موضوعی تخصیص پنهان دیریکله روی داده ها اجرا شد و توسط امتیاز انسجام درجه تشابه معنایی بین کلمات و تمایز بین موضوعات را به دست آمد و تعداد موضوعاتی که بیشترین امتیاز را داشت انتخاب شد و داده ها در 9 موضوع دسته بندی شدند، برای ارزیابی مدل نیز از معیار سرگشتگی استفاده شد که مقدار آن 44/9- به دست آمد که نشان از کارایی مدل دارد. سپس موضاعات مرتبط با فناوری واقعیت مجازی نام گذاری شد .
ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی-مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 17 نفر از مدیران با سابقه بانک ملی ایران و به روش نمونه گیری هدفمند می باشد و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان بانک ملی ایران که با تحلیل توان کوهن حجم نمونه 156 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. مقوله های زیربنایی پژوهش با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MAXQDA20 و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد براساس مدل پارادایمی پژوهش، ارزیابی برون سازمانی، ارزیابی درون سازمانی و ارزیابی ذی نفعان بانکی بر سیاست های اجرایی فینتک تاثیر دارند. از سوی دیگر عملکرد بازاریابی بانک شرایط زمینه ای را فراهم می سازد و ریسک مبتنی بر فناوری نیز یک عامل مداخله گر است. در نهایت با راهبردهای فناورانه و مالی می توان به توسعه فینتک و بانکداری دیجیتال دست یافت. همچنین شاخص GOF برابر 659/0 بدست آمد که نشان از برازش مدل مطلوب می باشد.
ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا) می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران، سرپرستان و کارکنان حوزه مالی و فناوری بانک ها، خبرگان و صاحبن ظران حوزه فینتک در کشور بوده که طبق اصول و قواعد آماری جامعه نامحدود 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری و نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی پژوهش به صورت زیر دسته بندی شد: در همین راستا مقولات استخراجی به صورت زیر دسته بندی شد: شرایط علّی: یادگیری سازمانی، نگرش سیستمی وفناوری اطلاعات. شرایط محوری: سرمایه ارتباطی، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری. بستر حاکم: بانک های همکار، نظریه پردازان خارجی، دولت و شرایط محیطی. شرایط مداخله گر: موانع و چالشها شامل، عوامل سازمانی، شرایط جامعه، عوامل فردی و عدم آموزش و پژوهش. راهبردها: خط مشی گذاری، برنامه استراتژیک و رضایت و وفاداری کارکنان. پیامد: خط مشی گذاری دانش محور، مدیریت دانش، نوآوری، خلاقیت و ایده وسازمان دانش محور. نتایج بخش کمی نشان داد که شاخص های برازش مدل بیانگر تأیید مدل در سطح اطمینان ۹۹ درصد می باشد.
تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال می باشد. روش پژوهش حاضر تحلیل گفتمان و از نظر هدف کاربردی بود. نمونه ی آماری در این پژوهش جمعا 60 متن شامل تمامی متون بیان شده توسط مدیران دولتی در بخش گردشگری در دو دوره ی تاریخی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران با گفتمان عدالت محور و گفتمان اعتدال در دوره های 8 ساله بود. جهت گردآوری داده ها نیز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. یافته ها نشان داد که مشخصات مدیریت دولتی سنتی شامل: اعمال اقتدار دولت بر تمام بخش ها، ساختارهای سلسه مراتبی خشک، یکپارچگی مقررات و رویه های کاری، جدایی اداره از سیاست و کنترل های شدید بودند. همچنین، مشخصات مدیریت دولتی نوین شامل: مقررات زدایی، خصوصی سازی، تعدیل نیروی انسانی و رقابت بازار بودند. مدیریت گفتمان عدالت محور به مدیریت دولتی نوین نزدیک و ویژگی هایی از حکمرانی خوب را هم در بر دارد. همچنین، مدیریت گفتمان اعتدال به مدیریت دولتی نوین نزدیک تر است و ویژگی هایی از مدیریت دولتی سنتی را هم در بردارد.
ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری کدها روش تحقیق کیفی اکتشافی محسوب می گردد. جامعه هدف شامل 12 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی در رشته های بازاریابی، شامل مدیران بازاریابی در شرکت های لبنی که آشنا با مباحث سهم بازار بوده است. نمونه گیری با روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. از رویکرد تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 برای تحلیل داده های کیفی و ارائه مدل پارادایمی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی 22 مقوله و 78 شاخص شاخص در قالب شش دسته اصلی شامل شرایط علی (بازاریابی داخلی، مدیریت چرخه عمر محصول، جذابیت بازار، آمیخته بازاریابی، استراتژی رقابتی و برنامه ریزی و هدف گذاری)، عوامل زمینه ای (ویژگی مشتریان، محیط رقابتی و تلاطم بازار)، پدیده محوری (استراتژی توسعه سهم بازار)، راهبردها و اقدامات (مدیریت سهم بازار، پیشبرد فروش، تبلیغات، رقابت، ارزش ویژه برند و تقسیم بازار)، عوامل مداخله گر (مدیریت ریسک و مزیت رقابتی پایدار) و پیامدها (تثبیت موقعیت برند، سودآوری، قدرت چانه زنی و افزایش سهم بازار) شناسایی شد. در نتیجه مدل پارادایمی الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی با توجه به شش شرایط (زمینه ای، علی، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و اقدامات و پیامدها) به طور کامل ترسیم شده است.
بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی و از نظر ماهیت و روش، از نوع علی-توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل استفاده کنندگان ازخدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی درحوزه پوشاک می باشد که به دلیل جامعه ی نامتناهی با استفاده از جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد مبتنی بر روش نمونه گیری نمونه تصادفی در دسترس گزینش گردیدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه بوده که جهت تأیید روایی آن، ازروایی صوری و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی و روش معادلات ساختاری در بخش آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهایSPSS و PLS برای انجام عملیات آماری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان تاثی مثبت وجود دارد. جهت برازش مدل کلی از روش معیار GoFاستفاده شد، مقدار بدست آمده برابر با 638/0 بوده که نشان از برازش مناسب مدل می باشد.
طراحی و تبیین الکوی سیاست گذاری توسعه خودروهای برقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و تبیین الگوی سیاست گذاری توسعه خودروهای برقی در ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، بنیادی - کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و از نظر ماهیت، بنیادی - اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان و سیاست گذاران حوزه خودرو ایران می باشد و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از روش داده بنیاد استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری ها استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که 435 کد اولیه/باز، 40 مفهوم و 12 مقوله (اقتصاد و معیشت، برقی ساز حمل و نقل، تفکّر فراملی، فناوری به روز، ابتکار و نوآوری، شناسائی بازار، حفظ محیط زیست، اقدامات زیرساختی، رقابتی کردن اقتصاد و صنعت، ریسک و چالش پذیری، حکمرانی توسعه محور، استراتژی و آینده نگری) می باشد.
بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت تجارت الکترونیک با استفاده از تکنیک بهترین و بدترین (BWM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی و اولویت عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت الکترونیک در شرکت های کوچک و متوسط استان مازندران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 15 نفر از خبرگان که تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر و دارای حداقل 10 سال سابقه کاری در زمینه مربوطه و مدیران و کارشناسان شرکت های کوچک و متوسط مازندران می باشد. برای بررسی و اولویت بندی از روش دلفی فازی استفاده شد. جهت اولویت بندی عوامل و مؤلفه های آن از روش بهترین – بدترین (BWM) و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار لینگو (lingo) استفاده شد. عوامل مؤثر شامل مؤلفه های 1- زیرساخت (دسترسی به شبکه اینترنت، ذخیره سازی اطلاعات به صورت الکترونیکی، سیستم های امنیتی و پرداخت های الکترونیکی)، 2- سیستم پرداخت (مجوز پرداخت، شیوه های مختلف پرداخت مشتری، عملیات تسویه حساب)، 3- دانش و آگاهی (سیستم اطلاع رسانی به مشتریان، در نظر گرفتن حریم خصوصی مشتریان، پاسخگویی شرکت به سؤالات متداول مشتریان)، 4- رضایت مشتری (تنوع محصولات و تبلیغات. حراج های فصلی شرکت، ارسال به موقع کالا، اعتماد سازی) می باشد. نتایج نشان می دهد اولویت بندی عوامل مؤثر برموفقیت تجارت الکترونیک به ترتیب، سیستم پرداخت، زیر ساخت، رضایت مشتری و دانش و آگاهی رتبه اول تا چهارم اهمیت را کسب نمودند.
بین المللی سازی کسب وکارها با تأکید بر کارآفرینی بین المللی، تبیین نقش میانجی قابلیت های سازمانی و تعدیلگری ذهنیت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین المللی سازی یکی از روش هایی است که از طریق آن، کسب وکارها می توانند فرصت دسترسی به بازار بزرگتر، صرفه جویی نسبت به مقیاس، دسترسی به مزیت های فناورانه، ارتقا سطح فنی، کاهش ریسک و تأمین منابع به دست آورند. از طرفی یکی از رویکردها به بین المللی سازی کسب وکار، رویکرد کارآفرینی بین المللی است که در این رویکرد به قابلیت های سازمانی و ذهنیت جهانی تأکید شده است. هدف پژوهش حاضر بین المللی سازی کسب وکار است که در آن تأثیر متغیر کارآفرینی بین المللی، نقش میانجی قابلیت های سازمانی در رابطه کارآفرینی بین المللی و عملکرد بین المللی و نقش تعدیلگری ذهنیت جهانی در رابطه کارآفرینی بین المللی و قابلیت شبکه سازی مورد بررسی قرار گرفته و نوآوری پژوهش بررسی متغیرهای مطرح شده به صورت مدلی یکپارچه و بومی شده برای کسب وکارهای ایرانی است. جامعه آماری پژوهش، کسب وکارهایی با رویکرد بین المللی است که به عنوان صادرکننده برتر توسط اتاق بازرگانی اعلام شده اند. نمونه آماری نیز 82 شرکت است که با استفاده از فرمول کوکران و از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد که پایایی آن به میزان 79/0 تأیید شده است. همچنین تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های کمی، مدل یابی معادلات رگرسیون، نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 2 و رویکرد پی ال اس صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داده است که کارآفرینی بین المللی از طریق قابلیت شبکه سازی، قابلیت بازاریابی و قابلیت فناورانه به ترتیب به میزان 18/0، 37/0 و 14/0 بر عملکرد بین المللی کسب وکار مؤثر است و همچنین ذهنیت جهانی رابطه کارآفرینی بین المللی و قابلیت شبکه سازی را با ضریب 42/0 به صورت مثبت تعدیل می کند.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
چارچوبی روش شناختی برای تحلیل فرایندهای تسهیلات بر پایه روش های فرایندکاوی و داده کاوی: مورد مطالعه فرایند تسهیلات سرمایه ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
143 - 185
حوزههای تخصصی:
بانک ها برای تسهیلات سرمایه ثابت از فرایند های پیچیده و طولانی مدت شامل مراحل، نقاط کنترل و تایید زیاد برخوردارند. اینگونه فرایندها در ایجاد و توسعه واحدهای صنعتی، معدنی و گردشگری از اهمیت فزاینده ای برخوردارند. تجزیه و تحلیل مداوم اینگونه فرایندها برای ارتقاء، بهبود مستمر و کسب دانش از انها اهمیت فزاینده ای دارد. هدف اصلی تحقیق حاضر ارائه چارجوب روش شناختی جامع بر پایه فرایندکاوی با ترکیب با داده کاوی در خصوص تجزیه و تحلیل فرایندهای تسهیلات سرمایه ثابت است. روش شناسی بکاررفته در پژوهش حاضر برگرفته از تکنیک ها و مفاهیم فرایندکاوی و داده کاوی بر پایه داده های رخداد سیستم تسهیلات، بانکی فعال در ایران است. این روش شامل نه فاز شروع، آماده سازی، بازرسی، کاوش و تحلیل، ارزیابی، تحلیل چند بعدی فرایندی، پیش بینی، بررسی نتایج و بهبود است. هر کدام از فازها شامل چندین مولفه و به صورت تکرارشونده است. از جمله نتایج پژوهش حاضر استخراج فرایند واقعی، شناسایی گلوگاه ها، مراحل پرتکرار در نمونه و دارای فراوانی و گونه های فرایند است. افزون بر این شناسایی شعب و افراد دارای بیشترین نقش و ویژگی های داده ای موثر بر کاهش زمان پرداخت تسهیلات، تحلیل فرایند از ابعادی ماننداستان از دیگر یافته ها بود و نشان داد تجزیه و تحلیل استانی دانش خوبی در اختیار می گذارد. یکی از ابتکارات تحقیق حاضر استفاده از داده کاوی برای پیش بینی زمان پرداخت تسهیلات بود. در مقایسه روش های متنوع، الگوریتم درخت تصمیم گیری با دقت 72 درصد بهترین عملکرد را داشت.در نهایت علاوه بر کشف انحرافات، بر مبنای ایجاد داده های رخداد و تحلیل آن، فرایند بهبود یافته استخراج شد،که نشان از بهبود 67 درصدی بود.
نقش منابع انسانی در استقرار فناوری های صنعت 4.0 و هوشمندسازی صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
187 - 225
حوزههای تخصصی:
امروزه هوشمندسازی و استفاده از فناوری های صنعت 4.0 به دلیل مزایای مختلفی همچون ردیابی مواد اولیه و محصولات تولید شده، کاهش هزینه ها و ... مورد توجه بسیاری از صنایع قرار گرفته است. یکی از مهم ترین عوامل در تسهیل استقرار صنعت 4.0، منابع انسانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش منابع انسانی بر استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. با استفاده از ادبیات پژوهش، 13 عامل مرتبط با منابع انسانی اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0 شناسایی شده است. در ادامه با استفاده از رویکرد دلفی فازی و انتخاب 17 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران صنعت فولاد یزد با روش نمونه گیری گلوله برفی و نظرخواهی از آنان، سه عامل توانایی یادگیری مستمر، تحلیل داده و هوش تجاری و امنیت و حفظ حریم خصوصی مورد تأیید قرار نگرفتند. همچنین بر اساس خواست نویسندگان پژوهش از خبرگان مرتبط با اضافه کردن عوامل مرتبط بر اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0، سه عامل آزادی عمل در انجام کار، زمان کافی برای انجام کار و نوآوری و خلاقیت معرفی شد. در نهایت با استفاده از رویکرد دیماتل فازی روابط علی- معلولی میان عوامل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که همکاری و تعامل به عنوان مهم ترین عامل استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. سودمندی درک شده و جذب نیروی ماهر به عنوان اثرگذارترین عامل و نوآوری و خلاقیت و یادگیری و توانمندسازی به عنوان اثرپذیرترین عوامل بر استقرار صنعت 4.0 شناخته شده اند.
تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی: رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوآوری فرایند، زیرمجموعه ای از نوآوری است که به بهبود یا پیکربندی مجدد روش های تولید، گردش کار یا تکنیک ها مربوط می شود. هدف نوآوری فرایند، بهینه سازی روش تولید یا تحویل کالاها یا خدمات موجود است. اهمیت نوآوری فرایند، در پتانسیل آن برای ساده کردن عملیات، کاهش هزینه ها، به حداقل رساندن مصرف منابع و بهبود بهره وری و کیفیت کلی است. درحوزه کشاورزی، نوآوری به عنوان یک تسهیلگر برای تحول، تقویت کارایی، پایداری و انعطاف پذیری در سامانه های تولید عمل می کند. نوآوری فرایندی در تولید و فراوری نیشکر برای پرداختن به چالش های چندوجهی پیشروی صنعت، از جمله نوسانات تقاضای بازار، تخریب محیط زیست و نیز نابرابری های اقتصادی- اجتماعی، حیاتی است. با پذیرش نوآوری، ذی نفعان می توانند بهره وری را افزایش دهند، استفاده از منابع را بهینه کنند، اثرات محیط زیستی را کاهش دهند و درنتیجه، پایداری و انعطاف پذیری طولانی مدت بخش نیشکر را تضمین کنند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی طراحی و انجام شد.روش شناسی: در این مطالعه از رویکرد کیفی فراترکیب سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. فرایند پژوهش با بررسی نظام مند 405 مقاله اولیه آغاز و درنهایت، 33 مقاله مرتبط باهدف پژوهش انتخاب گردیده است، معیارهای ورود مقالات منتش ر شده در حوزه تولید و فراوری نیشکر در فاصله زمانی سال های 2010 تا 2023 بوده است. برای اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی و افزایش مقبولیت از روش دلفی فازی توسط خبرگان این حوزه بهره گرفته شده و نتایج به دست آمده ازسوی خبرگان نیز تأیید و بازبینی شده است.یافته ها: یافته ها نهایی پژوهش در دلفی فازی، دست یابی به 57 شاخص کلیدی بومی در قالب چهار فرایند کاشت، داشت، برداشت و فراوری، را نشان داد. همچنین براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری ها برای افزایش پایداری، انعطاف پذیری و فراگیری در صنعت نیشکر اهمیت دارد و نیاز به تلاش های مشترک بین ذی نفعان برای تقویت نوآوری، ترویج تبادل دانش و توسعه راهبُردهای جامع برای پیشبرد پایداری و شکوفایی بخش نیشکر است. نتیجه گیری/ دستاوردها: برمبنای یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهمیت نوآوری در فرایند تولید نیشکر را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا به عنوان یک تسهیلگر برای افزایش بهره وری، پایداری و انعطاف پذیری در صنعت عمل می کند. براین اساس پیشنهاد می شود، بستری بین رشته ای برای همکاری و تبادل دانش باهدف تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری های نوین در فرایند تولید نیشکر ایجاد شود تا امکان گفتگو بین پژوهشگران، سیاست گذاران، بازیگران صنعت و جوامع محلی برای ایجاد و اجرای راه حل های نوآورانه متناسب با نیازها و زمینه های خاص تولیدکنندگان نیشکر تسهیل شود.
شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک: مطالعه ای در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات زیاد در محیط های کسب وکار به عنوان یکی از نشانه های دنیای امروزی، سازمان ها را مجبور به تلاش بیشتر برای حفظ بقا نموده است؛ به گونه ای که توجه به موضوعاتی مانند انعطاف پذیری و کارآفرینی سازمانی و داشتن نگرش استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین زمینه دو مقوله کارآفرینی و نگرش استراتژیک دارای اهداف مشترک بوده و هر دو مقوله به استفاده از فرصت ها برای مقابله با تغییرات تأکید دارند و کارآفرینی فناورانه در مرکزیت هر دو نگرش قرار دارد. بااین حال، تدوین الگوی کارآفرینی فناورانه با رویکرد استراتژیک برای سازمان های دولتی می تواند موضوعی جدید باشد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک و تدوین الگو بود.روش شناسی: دراین پژوهش از روش کیفی و نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه موردمطالعه پژوهش شامل خبرگان (کارشناسان و مدیران اجرایی) سازمان های دولتی عراق بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر، اشباع نظری حاصل شد. دراین پژوهش جهت دست یابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر درزمینه کارآفرینی و کارآفرینی فناورانه استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل مورداستفاده در پژوهش حاضر، روش استراوس و کوربین بود.یافته ها: براساس نتایج مصاحبه ها، 32 مضمون به دست آمده است که عبارت اند از: شرایط علّی (فرصت گرایی و تهدید گریزی، توانمندسازی منابع انسانی، گرایش کارآفرینانه سازمانی، تغییر الگوی رفتاری سازمان با رویکرد کارآفرینانه)؛ عوامل زمینه ای (سطح مهارت و کیفیت نیروی انسانی، سواد دیجیتال منابع انسانی، مدیریت نوآوری فناوانه، کیفیت منابع فنی سازمان، سطح مدیریت دانش، دیدگاه سیستمی، فرهنگ ریسک پذیری و خلاقیت، سطح پذیرش ابهام، روحیه کار تیمی)؛ شرایط مداخله گر (ارتباط دانشگاه و صنعت، پویایی محیط، کمیت و کیفیت فناوری، سطح توسعه یافتگی، حمایت از مالکیت معنوی و سرمایه فکری، انعطاف پذیری فرآیندهای تعریف شده دولتی، سطح تسهیل گری قوانین و مقررات، تحریم فناوری ها)؛ پدیده محوری (توسعه کارآفرینی فناورانه با دیدگاه استراتژیک)؛ راهبردها (تقویت تحقیق و توسعه سازمانی، توسعه شبکه های علمی و فناورانه درون و برون سازمانی، اعمال سیاست های تشویق ریسک پذیری و خلاقیت، جذب، حفظ و ارتقا نیروی انسانی فناور، هوشیاری سازمانی، آینده پژوهشی)؛ پیامدها (ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی، توسعه کشور در مسیر فناوری). نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کارآفرینی فناورانه مستلزم توجه به عوامل درون و برون سازمانی است. این عوامل منجر به بروز پیامدها یعنی ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی و توسعه کشور در مسیر فناوری می شود.
یادگیری کارآفرینانه در بحران: مرور ادبیات با رویکرد کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یک جریان پژوهشی درحوزه یادگیری کارآفرینانه مدعی است، یادگیری تحول آفرین اغلب درشرایط بحران ایجاد می شود. شرایط بحران منجر به محرک هایی می شود که کارآفرین می تواند دراین شرایط یک یادگیری با اثرات گسترده در عملکرد و پیش فرض های ذهنی خود داشته باشد که ازاین یادگیری با عنوان یادگیری تحول آفرین یاد می شود. ازطرفی بحران گسترده کووید 19 موجب شد که یک بار دیگر توجه پژوهشگران به پدیده بحران جلب شود. تعداد مقالات منتشر شده درطول دوران پس از بحران کووید ۱۹، بیش از تمام مقالاتی است که تا قبل از آن دراین حوزه منتشر شده است. پس یادگیری کارآفرینانه در بحران یک موضوع موردتوجه در سال های اخیر بوده است. دراین راستا، با کمک تحلیل کتاب سنجی، دامنه پژوهش ها درخصوص یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران بررسی شده است. ریشه ها و شاخه های پژوهش های جاری بررسی گشته و زمینه هایی برای مطالعات آتی برای پژوهشگران و علاقه مندان به این حوزه معرفی شده است. روش شناسی: این پژوهش با روش کتاب سنجی و تکنیک های تحلیل هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی کلمات کلیدی انجام شده است. دراین پژوهش از نرم افزارهای Publish or Perish که امکان جستجو و بررسی داده های حاصل از پایگاه های استنادی را فراهم می کند و نرم افزار VOSviewer که در تهیه و ایجاد نقشه های تصویری شامل شبکه های هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی واژگان کلیدی کاربرد دارد، استفاده شده است. یافته ها: براساس خوشه های شناسایی شده در شبکه هم استنادی می توان ریشه های ادبیات یادگیری کارآفرینانه در بحران را در پنج حوزه پژوهشی دسته بندی کرد. یادگیری تحول آفرین، بحران و کسب وکارهای کوچک و متوسط، قابلیت های پویا، روش های ریاضی برای تحلیل رفتار کارآفرینان و درنهایت، توسعه مهارت های فردی به منظور انعطاف پذیری و تاب آوری، حوزه های پژوهشی کلیدی هستند که ادبیات در آن ها ریشه گسترانیده است. براساس تحلیل هم رخدادی واژگان کلیدی نیز مشخص شد که تمرکز ادبیات جاری بر موضوعاتی نظیر مفاهیم کلیدی یادگیری کارآفرینانه در بحران، آموزش و به خصوص آموزش دیجیتال، مدیریت کسب وکار و مفاهیم و مطالعات موردی هستند که درنتیجه شرایط بحران کرونا گسترش بسیار زیادی داشته اند. نتیجه گیری/ دستاوردها: مقاله حاضر با بررسی ۴۵۹ مقاله یکتای استخراج شده از دو پایگاه استنادی WOS و Scopus و انجام تحلیل کتاب سنجی، برای پژوهشگران یک دید کلی از نقشه فعالیت های علمی دراین حوزه مطالعاتی ارائه می دهد. دراین پژوهش، جریان های اصلی و ریشه های این حوزه مطالعاتی بررسی شد و به پژوهشگران و سازمان های تحقیقاتی کمک می کند دید عمیق تری نسبت به این جریان جدید، اما دارای ریشه های مستحکم در ادبیات داشته باشند. جریان های اصلی ادبیات حول موضوعات چیستی و مطالعات موردی درراستای فهم پیامدهای یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران شکل گرفته اند. درخصوص منابع و چگونگی یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران، ادبیات کمتر گسترش یافته و زمینه های مناسبی برای مطالعات آتی وجود دارد.
بررسی تأثیر هوشیاری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش تعدیل گر سلامت روان شناختی در میان دانشجویان روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 65
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، دانشگاه ها با توجه به رویکرد "دانشگاه کارآفرین" سازوکارهای گوناگونی برای حمایت از تجاری سازی ایده های نوآورانه و دستاوردهای پژوهشی تدارک دیده اند. در این راستا، توسعه فرهنگ کارآفرینی در میان دانشجویان از اهمیت چشمگیری برخوردار است. دانشجویان باید به عنوان هدف اصلی برنامه ها و سازوکارهای دانشگاهی، قصد کارآفرینانه را در خود تقویت کرده و از آن برای راه اندازی کسب وکارها استفاده نمایند. قصد کارآفرینانه، به عنوان یک باور پذیرفته شده برای راه اندازی کسب وکار جدید و برنامه ریزی آگاهانه در آینده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عوامل متعددی می توانند قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهند. از جمله این عوامل می توان به هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اشاره نمود. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هوشیاری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش تعدیل گر سلامت روان شناختی در میان دانشجویان روانشناسی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان رشته روانشناسی در مؤسسه آموزش عالی فاطمیه شیراز هستند که از بین آن ها 183 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اثرات مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینی دارند، با این وجود، اثر تعدیلگر سلامت روان شناختی بر رابطه بین هوشیاری و قصد کارآفرینی تأیید نشد. بنابراین، هوشیاری کارآفرینانه می تواند به شدت قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهد و سلامت روان شناختی نیز عامل مؤثری در پیدایش قصد کارآفرینی است. در عین حال، تأثیر هوشیاری بر قصد کارآفرینی در میان دانشجویان با سطوح مختلف سلامت روان، تفاوتی را نشان نداد. تدوین و اجرای برنامه ها و سیاست های دانشگاهی با تأکید بر تقویت هوشیاری کارآفرینانه و ارتقاء سلامت روان شناختی دانشجویان، به ویژه در رشته روانشناسی پیشنهاد می گردد.
تحلیل راهبردهای توانمندسازی کارکنان صنایع تبدیلی کشاورزی با تأکید بر بهبود روحیه کارآفرینی (مورد مطالعه: شرکت تولیدی دنون لبنی پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 1
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، توانمندسازی کارکنان و تقویت روحیه کارآفرینی به عنوان عوامل کلیدی برای موفقیت و پایداری سازمان ها شناخته می شوند. سازمان ها با به کارگیری راهبردهای مناسب می توانند نوآوری و خلاقیت را در بین کارکنان ترویج داده و به بهره وری بیشتری دست یابند. بنابراین، این پژوهش به تحلیل راهبردهای توانمندسازی کارکنان صنایع تبدیلی کشاورزی با تأکید بر بهبود روحیه کارآفرینی در شرکت تولیدی دنون لبنی پارس پرداخته است تا بهترین راهبردهای مدیریتی شناسایی و به کار گرفته شوند. پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه منابع انسانی شرکت های ذی ربط بود که برای این پژوهش 21 نفر از مشارکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، یک پرسشنامه ماتریسی محقق ساخته بود. بر اساس یافته ها ارائه بازخورد عملکردی به کارکنان و تشویق و ترغیب آن ها به عنوان بهینه ترین راهبردها در میان راهبردهای توانمندسازی به منظور تقویت روحیه کارآفرینی نیروهای عملیاتی در شرکت دنون لبنی پارس شناخته شده اند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش به مدیران و تصمیم گیرندگان شرکت پیشنهاد می شود مقدمات و بستر پیاده سازی مناسب جهت ارائه بازخورد عملکردی اثربخش به کارکنان و تشویق و ترغیب آن ها، برای ارتقای توانمندی و تلاش بیشتر را فراهم آورند.
امضای برند برای شرکت های صادرکننده در صنعت فرش؛ تحلیل عوامل پیشایندی و پسایندی با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل ها و قابلیت های شرکت های صادراتی در صنعت فرش به صورتی است که شرکت های صادراتی فعال در این حوزه از توانش بالایی برای ایجاد امضای برند در صنعت فرش در بازارهای بین المللی دارند. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی عناصر پیشایندی و پسایندی امضای برند برای شرکت های صادرکننده فرش و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه شناختی فازی (FCM) انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم قیاسی، استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان هستند که 30 نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد که روایی و پایایی آن ها به ترتیب از طریق ضریبCVR و آزمون کاپای-کوهن و در بخش پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تأیید شده است. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار MAXQDA و روش کدگذاری تحلیل شد و پیشایندها و پسایندهای امضای برند شناسایی شدند. سپس در بخش کمی پژوهش، با استفاده از روش FCMنقشه شناختی فازی امضای برند ارائه و مهمترین عوامل پیشایندی و پسایندی امضای برند مشخص شدند.
ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 114
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم کارآفرین در چارچوب سیاست تحول بنیادین آموزش و پرورش، چندی است دغدغه سیاست گذاران و موضوع پژوهش پژوهشگران این عرصه است. با این حال، یکی از خلاءهای پژوهشی در این عرصه، تمرکز مطالعات بر الزامات آموزشی و مغفول ماندن از مطالعه نظام مند و جامع الزامات محیطی، ساختاری و پیامدی است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین در نظام تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از مطلعان کلیدی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند، گردآوری و بر اساس پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA دسته بندی و روابط میان مقوله ها تعیین شد. در راستای بررسی روایی یافته ها از روش پایش اعضا، مناسب بودن مبنای داوری تفسیرها و رویکرد بازبینی توسط همکار و برای بررسی قابلیت پایایی یا انتقال پذیری نیز از روش توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. یافته ها نشان داد که 220 سازه مفهومی (کد)، دسته بندی شده در 39 مقوله و 6 مقوله خوشه ای شامل عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل محیطی، راهبردها و پیامدها بر پدیده تربیت معلم کارآفرینی تأثیر می گذارند. چارچوب نظری الزامات تربیت معلم کارآفرین در پژوهش حاضر، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی تربیت معلمان کارآفرین و تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مناسب فراهم می سازد.
مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب می شود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانک ها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانک ها برای پایدار نگه داشتن کسب وکار خود نیازمند راه اندازی پلتفرم های دیجیتال و ایجاد اکوسیستم های قوی در اطراف آن ها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالش های ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمان ها در آن فعالیت می کنند و افزایش ناکارآمدی های داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدل سازی مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیه وتحلیل متن مصاحبه های انجام شده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایه گذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیاز ها و خواسته های بازیگران، ضعف در مدل کسب وکار سنتی، عدم وجود چشم انداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزم های مولد تقویت کننده و تحول آفرین رخ می دهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را می توان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقه بندی نمود.