فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
La Fée aux miettesde Charles Nodier, publié à Paris, en 1832 est un récit qui peut se prêter à une double interprétation. Ce roman reprend un type de récit, très populaire à partir du XIX esiècle, en France, celui de «fantastique». L'objectif du présent article est de proposer l'application de l'approche psychanalytique au texte de La Fée aux miettes, basée, en grande partie, sur des apports de la psychanalyse freudienne et jungienne. Cette étude psychanalytique nous permettra d'offrir au texte de nouvelles dimensions interprétatives et de comprendre la dynamique que suggère l'écriture de La Fée aux miettes. Ce qui est raconté comporte deux faces, apparente et sous-jacente. Nous avons l'ambition d'analyser, en une première étape, le contenu manifeste du roman et à en découvrir le schéma narratif pour discuter, en une deuxième étape, le contenu fantasmatique de ce récit en essayant de déchiffrer des sources sous-jacentes de ces fantasmagories apparentes en rapport avec le travail de l'inconscient, cette face obscure de la psyché.
ضرورت توجه به تصحیف در تصحیح اشعار عربی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد مصححان متون، بسیاری از مشکلات تصحیح به دلیل وجود تصحیفات است. در اشعار عربی خاقانی نیز تصحیفات فراوانی دیده می شود که عیناً از نسخه های خطی به چاپ های دیوان وی راه یافته است و گاهی نیز بدخوانی کلمات توسط مصححان بر دامنه این تصحیفات افزوده است. هدف این مقاله، بررسی تصحیفات در اشعار عربی خاقانی و نشان دادن ضرورت توجه به این موضوع در تصحیح این اشعار است. یافتن شکل صحیح واژه ها بر اساس توجه به تصحیف می تواند موجب حاصل شدن نسخه ای منقح تر از اشعار عربی خاقانی شود. در این مقاله 18 بیت از اشعار عربی خاقانی که در چاپ های موجود و حتی نسخه های خطی به غلط ثبت شده، بررسی شده است و با توجه به معیارهایی مانند نسخه های معتبر دیگر (لندن، مجلس و...)، اشعار فارسی و دیگر آثار خاقانی، ویژگی های سبکی شعر وی، محور طولی اشعار، معنای بیت و... تصحیح شده است. علاوه بر آن این مقاله به ارزیابی تصحیحات دیوان خاقانی پرداخته و نشان داده است که هر چند از میان این تصحیح ها، تصحیح سجادی جایگاه والاتری دارد اما در این تصحیح نیز موارد فراوانی از تصحیف به شکل غلط ثبت شده است.
تحلیل نشانه –معناشناسی بیش خوابی و بی خوابی در «نایب کنسول» اثر مارگریت دوراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر رمان نایب کنسول مارگریت دوراس نویسنده معاصر فرانسوی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد که در آن شخصیت ها از اختلالات مربوط به خواب رنج می برند. هدف ما اثبات ارتباطی مستقیم بین احساسات این شخصیت ها وکیفیت و کمیت خواب آنها می باشد، زیرا همانند اکثر آثار دوراس احساسات و عواطف پیش برنده داستان و شکل دهنده ساختار آن هستند.
از طرف دیگر باید گفت بیش خوابی و یا بی خوابی شخصیتهای داستان همانند ژان مارک دو اش، شارل روست و دختری که شخصیت اصلی و البته بدون نام می باشد، ریشه در احساساتی کاملا منفی و ناخوشایند نظیر بی تفاوتی، خشم، ملال، خستگی و نارضایتی دارد که خود این احساسات نیز از ناکامی و عدم توفیق شخصیت ها در رسیدن به خواسته هایشان ناشی می گردد. در واقع می خواهیم نشان دهیم که بیش خوابی یا بی خوابی نوعی بیان روان تنی در نوشتار هستند که از احساسات منفی شخصیت ها سرچشمه می گیرد. بدین منظور برای شناسایی، ریشه یابی و اثبات این حالات و عواطف منجر به اختلالات خواب، نشانه-معناشناسی عواطف را برای روش تحقیق برگزیده ایم، که از خلال افعال مؤثر رابطه بین فاعل و موضوع ارزشی را نشان می دهد. در حقیقت افعال مودال (مؤثر نظیر دانستن، خواستن، بایستن، توانستن و باور داشتن) تعیین کننده حالات روحی فاعل در ارتباط با موضوعات ارزشی می باشد. در تحلیل نشانه شناسی عواطف بیشتر از طرحواره احساسی ژاک فونتنی بهره برده ایم که روند عاطفی داستان را در پنج مرحله بررسی می نماید.
تحلیل سبک شناسی رباعیات مهستی گنجوی
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه چکیده در پژوهش های ریخت شناسی مجموعه ای از قصه ها به روشی علمی و ساختاری به اجزای سازایشان تجزیه شده در نهایت از طریق مقایسه آن ها با هم، رده بندی آن قصه ها صورت می گیرد. در این پژوهش سعی کرده ایم، بر اساس الگوی پراپ، به تجزیه و تحلیل نوع خاصی از حکایت های مرزبان نامه، تحت عنوان «فابل» بپردازیم. روش پژوهش مبتنی بر الگوی پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان است؛ خویشکاری قصه-ها استخراج و با یکدیگر مقایسه شده اند. پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: آیا توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است؟ آیا ساختمان فابل ها متعلق به یک نوع خاص است؟ و در نهایت این که ساختار نهایی و واحد فابل های مرزبان نامه چگونه است؟ عدم وجود پژوهشی که به بررسی مجموعه ای از قصه های یک نوع خاص پرداخته باشد، ضرورت این پژوهش را ایجاب می کند. نتایج نشان می دهد که توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است. بنابراین، ساختمان آن ها نیز می تواند متعلق به یک نوع خاص باشد. ساختار فابل ها ساده و تک حرکتی است. «فریبکاری» بنیادی ترین عنصر فابل های مرزبان نامه است که موجب گسترش منطقی آن ها شده است. کلید واژه ها: روایت شناسی، ریخت شناسی، ولادیمیر پراپ، مرزبان نامه، فابل.
تحلیل ساختار تخیلی داستان «تشنه و دیوار» مثنوی براساس ساختارهای نظام تخیل در آرای ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ماهیت خیال و ساختار تخیلی ای که شاعران و هنرمندان بر مبنای آن تفکر می کنند، در مباحث نقد ادبی و هنری از جایگاه والایی برخوردار است. مبنای بسیاری از رمزگشایی های متنی امروزه بر عهده کاوش-هایی در حوزه تخیل شناسی است. ژیلبر دوران (متولد 1921) تخیل شناس و اسطوره پژوه فرانسوی قرن بیستم، توانست با ابداع روشی علمی، اعتبار حقیقی تخیل را که به مدت دو قرن در غرب انکار می شد، دوباره بدان بازگرداند. این مقاله قصد دارد با تعمق در آرای این اندیشمند به تحلیل ساختارهای تخیلی داستان «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب» در ابتدای دفتر دوم مثنوی، روی آورد. مولوی در این حکایت، صحنه ای را ترسیم می کند که در آن عمل/کنشی (پرتاب سنگ و خشت به آب) تکرار می شود. این صحنه یک تخیل است. همچنین بر طبق قراینی که به دست خواهیم داد، مشخص می شود که نگاه و اندیشة تخیل-پرداز راوی نسبت به جهان، تحت تأثیر ساختارهای منظومه شبانه تخیل است. این منظومه که مربوط به ساختارهای اسرارآمیز یا آنتی فرازیک و ساختارهای دراماتیکی یا ترکیبی است با ویژگی هایی چون: تکرار، وابستگی فرد به جهان و دیدگاه تعاملی او نسبت به جهان، گرایش به عمل مینیاتورسازی و درک چرخه ای و... مشخص می شود.
فرمالیسم و شعر اندیشه محور از منظر آثار و دیدگاه های طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر نقد جنبش ادبی فرمالیسم در تحلیل متون ادبی با تکیه بر آثار و دیدگاه های طاهره صفارزاده استوار است. این جنبش که در سال 1914م. با انتشار مقال ه «رستاخیز واژه ها » نوشته ویکتور شکلوفسکی آغاز شد، در ابتدای فعّالیّت خود، از طریق بازنمایی معایب نقد های سنّتی و سمبولیستی در بررسی آثار ادبی، بر لزوم تحلیل علمی متون ادبی تأکید کرد. فرمالیست ها با استفاده از یافته های دانش «زبانشناسی» که از نظر بهره گیری از «زبان»، مهم ترین فصل مشترک را با ادبیّات داشت، بسیاری از رموز «ادبیّت» را کشف و ابزار های علمی و عینی مختلفی را برای تحلیل متون ادبی ارائه کردند که استقبال بسیاری از مؤلّفان و منتقدان آثار ادبی را در پی داشت. با این حال، به نظر می رسد که ابزار های تحلیل فرمالیستی در ادبیّات، عمدتاً آثار ادبی «زبان محور» را در بر می گیرند و در تحلیل آثار «معنامحور»، با نارسایی هایی مواجه هستند. در این نوشتار به بررسی برخی از این نارسایی ها، از طریق نگاه تحلیلی به آثار و دیدگاه های طاهره صفّارزاده- از شاخص ترین شاعران «مفهوم گرا» و از چهره های اندیشمند و صاحب نظر در شعر معاصر- می پردازیم. همچنین می کوشیم که از این طریق، جایگاه شعر «مفهوم گرا» را از چشم انداز اندیشه ها و ابزار های فرمالیستی نمایان کنیم، و در پایان الگویی مناسب برای تحلیل این آثار پیشنهاد نماییم که حتی الامکان، کاستی های شیوه های موجود را نداشته باشد .
ناقوس بوسیدن در قصیده ی ترسائیه ی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، برخی از شارحان در ضبط واژه ی «بوسم» در بیت یاد شده از خاقانی، تردید کرده و باور دارند که این واژه تصحیف «نوشم» (صورت کوتاه شده ی نیوشیدن) و به معنای شنیدن است و سخن خاقانی را در این بیت نه ناقوس بوسیدن، بلکه ناقوس نوشیدن؛ در معنای نیوشیدن و شنیدن گرفته اند که در گذر زمان تصحیف شده و به صورت ناقوس بوسیدن درآمده است. هدف نگارندگان از این نوشتار، بررسی معنایی و کاربردی «ناقوس» و انواع آن در متون منظوم فارسی و پیشینه ی این واژه و سرانجام، رسیدن به مفهوم درست ناقوس و ناقوس بوسیدن است و در همین رهگذر سعی شده است تا با مراجعه به منابع لغت و دیوان های شعری فارسی، موضوع ناقوس بوسیدن/ نوشیدن بیشتر بررسی و ریشه یابی شود و این ابهام رفع گردد.
بررسی خوشه ای تقویت کننده های احکام تحذیری و ترغیبی در خسرو و شیرین نظامی (با تأکید بر خوشه مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران ادب فارسی برای آن که آموزه های اخلاقی خود را به صورت حکمی نافذ، فراگیر و لازم الاجرا ارائه دهند، ناچار به الحاق تقویت کننده ها و ضمانت های اجرایی مختلفی بوده اند. برای این مقصود، شاعر گاهی از نیروی واقعیت ها یا تعالیم بزرگ تر برای پرداخت تعالیم جزئی تر بهره می برد. از همین روی می توان به جای استخراج آموزه های اخلاقی به صورت مختلف و پراکنده، بسیاری از تعالیم را به صورت خوشه ای بررسی کرد. هدف این مقاله بررسی یکی از این خوشه هاست که با شیوه توصیفی (تحلیل محتوا) با تأکید بر خسرو و شیرین نظامی، جایگاه آن را در تقویت احکام تحذیری و ترغیبی نشان داده است. برای این منظور، مرگ به عنوان یکی از مهم ترین سرخوشه های تقویت کننده و اصلی انتخاب شده که تعالیم فرعی فراوانی در زیر مجموعه خود پرورانده است. مرگ واقعیتی است که بخش زیادی از تعالیم تحذیری هم چون خودستایی و غرور، تن آسایی، فریفتگی به توانایی جسمانی و مانند آن ها و گزاره های ترغیبی هم چون شاد زیستن، یاد خداوند، نگاهداشت سرشت پاک انسانی و غیره در خسرو و شیرین نظامی با آن گره خورده و به طور کلی بسیاری از نیکی ها و رذیلت ها، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، با اندیشه مرگ و دیدن جزای آن بعد از این حادثه، تقویت شده است.
مؤلفه های پسامدرن در یکی از نخستین آثار داستانی پسا مدرن ایران: گذرگاه بی پایانی از کاظم تینا تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پسامدرن و به ویژه داستان پسامدرن محل چالش سال های اخیر نویسندگان، منتقدان و نظریه پردازان ادبی ایران بوده است. توجه این نظریه پردازن بیشتر بر شگردهای مربوط به این شیوه ی ادبی بوده و همین امر سوءتفاهم هایی را در تشخیص موضوع به وجود اورده است. با این توجه، بررسی مجموعه داستان گذرگاه بی پایانی، نوشته ی کاظم تینا تهرانی، به عنوان یکی از نخستین آثار داستانی پست مدرن ایران حائز اهمیت بسیار است. در این مقاله، نه شگردهای داستان نویسی پسامدرن، که مبانی انسان شناسی فلسفی پست مدرنیسم معیار بازشناسی و واکاوی آثار قرار گرفته است. بدین ترتیب ملاک تشخیص پسامدرنیسم ادبی در این مقاله توجه به شخصیت های داستانی، از منظر فنون شخصیت پردازی نیست. دیدگاه اتخاذشده مبتنی بر شیوه ها ی ساخت سوژه ی انسانی، چگونگی حضور ""خود"" در ساخت این سوژه، نقش ""دیگری"" در این نوع سوژه سازی و مسائلی از این دست است. بر این اساس باید گفت کاظم تینا در این مجموعه داستان توانسته است خصلت های انسان شناسانه ی پسامدرنیستی را با قالبی شکلی از داستان پست مدرن، به گونه ای موفق تلفیق کند؛ موفقیتی که پیش از آن در ادبیات داستانی ایران به دشواری قابل تشخیص است.
بینامتنیت قرآن و حدیث در اشعار تعلیمی حافظ شیرازی بر اساس نظریه های ناقدان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رموز مانایی و ماندگاری اشعار تعلیمی حافظ، پیوند ناگسستنی آن با آیات و احادیث است. این شاعر زبردست در بهره بردن از این مضامین وحیانی و روایی، چنان استادانه و ماهرانه عمل می کند که عواطف هر خواننده ای را برمی انگیزد و او را به تأمّل در این آموزه های قرآنی- روایی وا می دارد. از آن جا که بینامتنیّت یکی از مهم ترین مباحثی است که توجّه پژوهشگران ساختارگرا و پساساختارگرا را به خود معطوف کرده است و این دستاورد نوین در حوزه ادبیات، به بررسی وجوه تشابه و تفارق و نیز تأثیرپذیری یک متن از متون دیگر می پردازد و مقتضی آن است که ادیب از متون قدیمی یا معاصر خود آگاهی لازم را داشته باشد تا بتواند از آن متون در اثر خود بهره گیرد. ما در این پژوهش برآنیم تا دیوان اشعار حافظ را بر اساس نظریه بینامتنی ناقدانی هم چون باختین، کریستوا، بارت، ریفاتر، لوران ژنی، ژرار ژنت و ... نقد و بررسی کنیم تا وام گیری هایِ آگاهانه یا غیرمستقیم خواجه از آیات و روایات و نیز ترفندهای ادبی بیان این مضامین، بیشتر بر همگان مکشوف گردد.
تأملی در ساختارهای لفظی و معنایی شعر عسجدی مروزی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختارگرایانة پیرنگ حکایت های مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی داستان و داستان واره های کهن فارسی، بر پایة روش ساختارگرایانه می تواند از منظری کلّی به شناسایی گونه های روایت پردازی در متون مختلف بینجامد. این نگاه کلّی، امکان مقایسه و تحلیل ساختارهای گوناگون روایات را فراهم می آورد و با بررسی متون مختلف از این منظر، می توان تحوّلات و سیر تکامل روایت پردازی در ادبیّات فارسی را به صورت تاریخی پیگیری کرد. در این مقاله، پیرنگ حکایت های مرزبان نامه بررسی می شود. این بررسی با نگاهی به روش ولادیمیر پراپ و با توجّه به نظریّات فرمالیست ها و ساختارگرایان در باب روایت انجام می شود. همة حکایت های مرزبان نامه در دو ساختار کلّی جای می گیرند. همچنین، کارکردهای هر یک از این دو الگو نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. در الگوی اوّل کارکردهای آزمون، یاری و توفیق (یا نبودِ توفیق) و در الگوی دوم کارکردهای ادّعا، آزمون، یاری، اثبات (یا نفی) وجود دارند. به نظر می رسد در پیرنگ داستان های این متن، علاوه بر توالی و علّیّت، عنصر دیگری وجود دارد که باور نامیده شده است.
هنجارگریزی در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومة دلاویز ویس و رامین از داستان های روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در میان سال های (432-446ه.ق) به بحر هزج آن را به نظم درآورده است. هنجارگریزی یکی از مؤثرترین شیوه های برجسته سازی و آشنایی زدایی فخرالدین در سرایش این مثنوی است که از این رهگذر هم به توسعة زبان شعری و زیبایی کلام خود پرداخته و هم لذّت درک ادبی و تأمّل مخاطب را فزونی بخشیده است. این پژوهش سعی دارد تا با روش توصیفی-تحلیلی در چارچوب مکتب ساختارگرایی و برمبنای الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی پنج نوع هنجارگریزی (نحوی ، آوایی ، واژگانی ، گویشی ، زمانی) در مثنوی ویس و رامین بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد وقوع هنجارگریزی نحوی در سخن فخرالدین گرگانی ، بیش از سایر هنجارگریزی هاست. هنجارگریزی آوایی ، معنایی ، واژگانی ، زمانی ، گویشی به ترتیب در جایگاه های بعدی قرار گرفته اند و دو نوع هنجارگریزی سبکی و نوشتاری بسامد صفر در ویس و رامین داشته اند. در این مقاله از پرداختن به هنجارگریزی معنایی چشم پوشی می شود؛ زیرا این گونة هنجارگریزی مجال فراخ تری برای ارائه ، طلب می کند و شایسته است در مقاله ای جداگانه به این نوع هنجارگریزی پرداخته شود.
تکرار، ویژگی سبکی غزل های فخرالدین ابراهیم عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
تحلیل تطبیقی داستان غنایی شاه و کنیزک در مثنوی با پیش متن های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکثّر معنایی متن و ماهیت چند آوایی متون ادبی که در پیوند با نظریه بینامتنیت است، از جمله دست آوردهای بسیار مهم و مغتنم نظریه های ادبی مدرن می باشد که چشم اندازهای متنوعی را در برابر مفسران و منتقدان متون ادبی گشوده است. در میان آثار روایی، مثنوی مولانا از منظر ارتباطات بینامتنی، بویژه از لحاظ فزون متنیتی بی مانند است؛ چنان که نخستین داستان مثنوی، شاه و کنیزک، بیش متن چندین جریان و داستان مشابه در متون روایی و غیر روایی هم چون فردوس الحکمه، عیون الاخبار، قانون، ذخیره خوارزمشاهی، چهارمقاله، اخبار النساء، اسکندرنامه، اقبال نامه ، جوامع الحکایات و مصیبت نامه است. مقایسه این داستان با روایات پیش متن آن، بر اساس نظریه فزون متنیتی ژنت، سوای تعیین میزان ارتباط آنها با یکدیگر، نمایش گر ذوق سرشار مولانا در هنر داستان پردازی است. در این جستار، تجزیه روایت مثنوی به پیرفت های گزاره ها و تحلیل تطبیقی آن ها با اجزای روایات پیش متن بر مبنای نظریه فوق، نشان می دهد که ارتباط روایت بیش متن با پیش متن های منظوم، از نوع گشتار غیر مستقیم و پیچیده است و ارتباط آن با پیش متن های منثور، از نوع جایگشت شعر سازی است. همچنین کاربست اصل تداعی آزاد، که حاصل آن استفاده بسیار مولوی از داستان های درونه ای و گریزهای آگاهانه و عامدانه معنایی است، به شکست های پی در پی در خط داستان انجامیده است.
آشنایی زدایی در دیوان شعری عرار (مطالعه موردی؛ پنج قصیده: یاحلوة النظرة، متی، راهب الحانة، قالوا أناب، شباب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، خروج از مألوف و آشناست؛ خروجی که در پی آن در خواننده یا شنونده سخن، شگفتی حاصل شود؛ یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند. شگرد شاعر یا ادیب این است که عادت را از زبان می زداید و زبانی نو می آفریند؛ زبانی که مهم ترین هدفش برجسته سازی گفتار است و این همان زبان شعر است. آشنایی زدایی، در نظرِ صورتگرایانِ روس، هر نوع نوآوری در قلمروِ ساخت و صورت ها است و هر پدیده کهنه ای را در صورتی نو در آوردن؛ یعنی""هنر سازه"" را از نو زنده و فعّال کردن. مثلاً یک تشبیه را که به علّت تکرار، دستمالی شده و نمی تواند فعّال باشد، از طریقی فعّال کردن. مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، شاعر، ادیب و روشنفکر اردنی است. در شعر وی نشانه هایی از عشق، شراب و مستی، هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید، یکی از ویژگی های برجسته شعر وی آشنایی زدایی است که قاعده افزایی، هنجارشکنی در قافیه، تصاویر زیبا و ترکیب های نوین، انسجام و هماهنگی در شعر، از شیوه های آن است. در این پژوهش سعی بر آن است تا بر اساس نظریه های صورتگرایان و با ارائه مقدمه ای کوتاه در نقد صورتگرایی و اصول آن، شیوه های آشنایی زدایی در پنج قصیده منتخب از دیوان عرار با روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که: کدام یک از شیوه های آشنایی زدایی در این پنج قصیده متداول بوده است و هدف وی از این رویکرد ادبی چه بوده است؟ و ازجمله نتایج این جستار، آشنایی زدایی است که آن را در قالب قاعده افزایی، توازن آوایی، هنجارشکنی در قافیه، تجدید و نوآوری در برخی اوزان عروضی خلیلی می توان به شمار آورد.
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی و تحلیل جلوه های نوآورانه و تقلیدی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از غزل سرایان موفق معاصر که در شعر خود، علاوه بر نوگرایی های ساختاری و زبانی، به عینیت و آفرینش تصاویر تازه و رنگارنگ اهمیت داده ، حسین منزوی است. در اشعار او 904 بار از واژه های متضمن رنگ استفاده شده که از این مجموعه بیش از 60 درصد را واژه های فامی و بقیه را واژه های بی فام و خاکستری تشکیل داده است. باتوجه به اهمیت منزوی در سیر تحول غزل و تأثیری که بر برخی شاعران مذهبی، ترانه سرا و حتی نیمایی سرایان پس از انقلاب گذاشته، در این مقاله، به روش تحلیلی- مقایسه ای، ضمن بیان بسامد انواع رنگ در مجموع اشعار منزوی و طبقه بندی آن ها در16 دسته، میزان نوآوری و تقلید او در کاربرد رنگ ها، بررسی و با شاعران گذشته و معاصر، مقایسه شده است. از یافته های پژوهش حاضر این است که تنوع واژه های متضمن رنگ و دامنه ی معنایی القای آن در اشعار منزوی، متمایز با اغلب شاعران معاصر، حتی بیش از شاعری نقاش چون سهراب سپهری است. او در کاربرد رنگ های بی فام کمترین میزان نوآوری را نشان داده و بیش ترین نمود تمایزش، مربوط به رنگ های صورتی، نارنجی، بنفش و تاحدودی کهربایی، سبز، آبی، قهوه ای و خاکستری است. همچنین تلقی های تازه ی او از رنگ عمدتا مربوط به رنگ چشم، بدن و پیراهن معشوق، تجربه های منحصر به فرد منزوی مثل اعتیاد و تخدیر و توصیف زمان، فصل ها و برخی جلوه های فردی زندگی اوست.
ظاهرة التشابه الإیقاعی بین البحور الشعریة: دراسة موردین من مواردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ ظاهرة اختلاط أوزان أکثر البحور – فی بعض أنواعها – أمر واقع، وحقیقة لا مفر من الإقرار بها ودراستها بغیة الوصول الی حلول لها، وهی ظاهرة بالغة الأهمیة، تستثیر أسئلة مهمة، لابد من الإجابة علیها، وتتلخص هذه الأسئلة فی السؤالین التالیین: کیف یتم الاطلاع علی کیفیة حصول هذه الاختلاطات الإیقاعیة بین الأوزان؟ وکیف نستطیع معرفة بحر الشعر الوارد علی الوزن المشترک؟ ولاشک أنَّ أساتذة علم العروض، ودارسیه من المحققین والمؤلفین، بحاجة ماسة إلی الإجابة علی السؤالین السابقین. وقد تکفلت هذه المقالة بالإجابة علیهما، لکن فی موردین من موارد التشابه الإیقاعی، لأنَّ هذا الاختلاط قد وقع فی أکثر البحور الشعریة؛ لذلک فموارده کثیرة، ولا یمکن دراستها کلها فی مقالة واحدة. والجدیر بالذکر أنَّ هذا البحث یتعدی القواعد العروضیة لیتناول ما خرج عنها، فهو غیر مقصور علیها، ولامقید بها، بل هو مقید بالسماع أکثر؛ لأنَّ القواعد منه تؤخذ. والموردان المدروسان فی هذه المقالة هما: التشابه الإیقاعی بین البحر الوافر المجزوء والبحر الهزج، والتشابه الإیقاعی بین البحر المدید والبحر الرمل.