مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
طاهره صفارزاده
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به حیات بعد از مرگ یا معاد از نگاه شاعرانی چون فرخی یزدی، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی، نیما یوشیج، طاهره صفارزاده و نعمت میرزازاده پرداخته است.در اهمیت معاد این نکته کافی است که گفته شود: معاد یکی از اصول ادیان توحیدی بوده، در دین اسلام نیز به عنوان یکی از اصول جهان بینی به شمار می آید. و ایمان به عالم آخرت، شرط مسلمانی است و هر کسی که این ایمان را از دست بدهد و آن را انکار کند از زمره مسلمانان خارج است. از این روی پرداختن به بحث معاد نیز دارای اهمیتی خاص است. شاعران در اداوار شعر فارسی با شدت و حدت خاصی به بحث معاد در آثار خود پرداخته اند اما در دوره مشروطه و پهلوی، جامعه دچار تغییر و تحول اساسی در مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عقیدتی گردید که می توانست در شعر فارسی این دو دوره تاثیر بگذارد. حال در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم که تحولات جامعه در باور شاعران مذکور به اصل معاد چه تاثیری داشته است. آیا شاعران مذکور که دوره مشروطه و پهلوی را تجربه کرده اند با تحولات صورت گرفته، دچار تحول در بینش خود به مساله معاد شده اند یا این که تاثیری در باور آنها نداشته است؟
تجلّی مضامین اعتقادی در شعر طاهره صفّارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش در جهت زدون فرهنگ دینی و احیای فرهنگ باستانی و جایگزینی آن به جای ارزش های مذهبی و به تبع آن جدایی دین از سیاست در دوره پهلوی پدر و پسر، در شعر فارسی تأثیر بسزایی گذاشت تا جایی که باعث کم رنگ شدن انعکاس مسائل دینی در شعر شاعران این دوره گردید؛ اما از سال 1332 به بعد کم کم رگه هایی از مذهب در شعر فارسی علی رغم سوق شعر به مسائل مادی و شهوانی در آثار شاعران مشاهده شد. در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم فضای حاکم بر جامعه در باور شاعری چون طاهره صفارزاده نسبت به مضامین اعتقادی چه تأثیری داشته است. آیا شاعر مذکور که دوره پهلوی را تجربه کرده است، با تحوّلات صورت گرفته، دچار تحوّل در بینش خود نسبت به مضامین اعتقادی شده است یا این که تأثیری در باور او نداشته است و در شعرش مطالب دینی و مذهبی با توجه به فضای موجود که شعار «هنر برای هنر» در اذهان روشنفکران پیچیده بود چگونه و با چه بیانی ادبی مطرح شده و شدت و حدّت آن چگونه است.
تحلیلی بر فضاهای رمانتیستی در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طاهره صفارزاده از شاعران متعهد و انقلابی دوران معاصراست که با توجه به اهمیت و جایگاهی که در ادبیات معاصر ما بویژه ادبیات متعهد و انقلابی دارد ، هرگونه تحقیق در باره او و شعرش می تواند ضروری و مفید باشد. صفارزاده در برهه ی اولیه ی زندگی اش تحت تأثیر ""رمانتیسم احساس گرا"" قرار گرفت . در دوره های بعد اگرچه از این نوع رمانتیسم فاصله گرفت، ولی جلوه ها و مضامین آن به گونه هایی دیگر در اشعارش نمود یافت هرچند که اشعارش کاملاً رنگ و بوی آن را ندارند. به نظر می رسد آشنایی او با شعر اروپایی، در شناخت بیشتر مکتب های ادبی و در نتیجه تأثر از این مکتب مؤثر بوده است. هدف این جستار، بررسی فضاهای رمانتیستی اشعار صفارزاده و نشان دادن مؤلفه های این مکتب در شعراوست که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است . نتایج این تحقیق نشان می دهد اکثر مؤلفه های رمانتیسم در شعر صفارزاده دیده می شود ولی با رویکردی خاص به گونه ای که می توان گفت رمانتیسم شعراو، رمانتیسمی ایرانی است که مؤلفه ی رمانتیسم اجتماعی و انقلابی، مهم ترین و بارزترین جلوه های رمانتیستی به کار برده شده در اشعار او هستند .
نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده بر اساس الگوی انسجام
حوزههای تخصصی:
گرچه تاکنون نظریّه های گوناگونی دربارة میزان کارآمدی ترجمه در انتقال مفاهیم به وجود آمده، امّا تقریباً روش علمی متقن برای رسیدن به پاسخ دقیق و روشن این سؤال مطرح نشده است. با این حال، به نظر می رسد با به کارگیری برخی از نظریّه های جدید در حوزة تحلیل متن بتوان به پاسخ هایی درخور دست یافت. نظریّة جدید انسجام و پیوستگی هلیدی و حسن (1985م.) از جمله روش هایی است که به کمک آن می توان میزان انسجام و پیوستگی متون و در نتیجه، متنیّت آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. افزون بر این، با توجّه به اهمیّت ترجمه در حوزة متون دینی و به ویژه قرآن کریم که برخاسته از جایگاه این دسته متون در حوزة اعتقادی و تربیتی است، به نظر می رسد بتوان با کاربست این نظریّه در متن ترجمه های موجود و مقایسه آن با متن اصلی، تا حدودی میزان کارآمدی ترجمه و توفیق مترجم را در انتقال مفاهیم ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و آماری سورة بیّنة و ترجمة آن از طاهره صفّارزاده را با استفاده از الگوی مذکور مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که با توجّه به درصد بالای انسجام و شباهت متن مقصد به مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم سوره موفّق بوده است.
بررسی تأثیرپذیری ها و کارکرد عناصر قرآنی در اشعار طاهره صفارزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستاربه بررسی و تحلیل عبارات قرآنی در اشعار طاهره صفارزاده می پردازد. ابتدا انواع سطوح مختلف تأثیر پذیری شاعر از آیات قرآنی واکاوی شده و منظور شاعر از بهره گیری از این عناصر قرآنی بیان شده است. در ادامه کارکرد های عناصر قرآنی در اشعار او که شامل کارکرد محتوایی، ادبی و دلالت های اسطوره ای است، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.تحقیق درپی پاسخ دادن به این پرسش است که سبک تأثیرپذیری شاعر از قرآن چگونه و در چه سطحی است. با توجه به بررسی های به عمل آمده محرز شد که تأثیرپذیری واژگانی بیشترین بسامد را در اشعار صفارزاده دارد که نشان دهنده اصالت سبک شاعر در امر تأثیرپذیری از قرآن در این حیطه است.این تحقیق به شیوه استقرایی و از نظر ابزار و میدان تحقیق به صورت کتابخانه ای است.
بن مایه های فوتوریستی در شعر ولادیمیر ماکایوفسکی و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فوتوریسم که در قرن بیستم با کوشش فیلیپو توماسو مارینتّی به ادبیات و هنر ایتالیا معرفی شد، پس از چندی از مرزهای ایتالیا گذشت. روسیه تنها کشوری بود که موج آوانگارد فوتوریسم را کامل پذیرفت و بخش عظیمی از ادبیات قرن بیستم خود را به دست مؤلّفه های فوتوریسم مبتنی بر انقلاب، تکنولوژی، کاربرد اصطلاحات مربوط به مظاهر جامعه مدرن و همچنین به چالش کشیدن سنت ها سپرد.
با آغاز نهضت مشروطه ایران و باز شدن درهای غرب، تبادلات فرهنگی و ادبی ایران و روسیه نیز آغاز شد. یکی از مکاتبی که به این واسطه تأثیر زیادی بر شعر شاعران ایرانی داشت مکتب فوتوریسم بود. ولادیمیر مایاکوفسکی به عنوان شاخص ترین چهره این مکتب، الگوی مناسبی برای تطبیق شعر شاعران فوتوریست ایرانی با مؤلّفه های فوتوریسم روسی است. در ادبیات ایران نیز طاهره صفّارزاده به عنوان شاعری انقلابی که چندین سال در غرب تحصیل کرد و رکود فرهنگی ادبی را تاب نیاورد و درصدد تغییر رویکرد ادبیات ایران بود و همچنین اشعارش شواهد زیادی از مؤلّفه های فوتوریسم دارد، بهترین گزینه برای این تطبیق است. از این رو در این مقاله درصدد هستیم با توجه به کارکرد مکاتب ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی، وجوه مشترک شعر ولادیمیر مایاکوفسکی و طاهره صفّارزاده را از رهگذر مکتب فوتوریسم بررسی کنیم.
ابعاد اسلامگرایی در شعر طاهره صفّارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طاهره صفّارزاده یکی از چهره های شاخص اسلامگرا است که بررسی و تحلیل ابعاد اسلامگرایی شعر وی نه تنها برای شناخت جایگاه او در جریان شعر متعهّد و ادبیات انقلاب اسلامی، بلکه در بازشناسی جریان کلّی شعر معاصر فارسی ضرورت دارد. اسلامگرایی در واقع بازگشت به سرچشمه های معرفت دینی، بازخوانی آرمانشناختی(ایدئولوژیک) و نواندیشانه آیات قرآن کریم، احکام و فرمان های الهی، ارجاع به کردار و کلام پیامبر اسلام، بزرگان دین و میراث تاریخ و تمدن اسلامی است. پژوهش تحلیلی- توصیفی حاضر که مبتنی بر مطالعه متن اشعار، گزینش شواهد شعری و تحلیل و تطبیق آن با مبانی و منابع اسلامگرایی است به این پرسش پاسخ می دهد که اسلامگرایی طاهره صفّارزاده در اشعارش چه ابعادی دارد؟ نتایج تحقیق، ابعاد اسلامگرایی صفّارزاده را در شش سطح کلّی نشان می دهد: 1- محوریت قرآن کریم و نواندیشی دینی 2- تأکید و توجّه به وحدت مسلمانان 3-امام باوری 4- دادورزی، تعقل، اصلاح فرهنگی و مبارزه با استبداد داخلی 5- مبارزه با استثمار و استعمار و امپریالیسم 6-حق طلبی و همنوایی با ملل مظلوم جهان.
کاربرد شخصیت های دینی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده بر اساس روش تعامل شاعران با شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر به کارگیری شخصیت ها و مضامین دینی در شعر ادیبان مسلمان نمود بارزی داشته است. شاعران معاصر فارسی و عربی نیز در جهت استفاده از این شخصیت ها در اشعار خود اهتمام ورزیده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل شخصیت های دینی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش ضمن معرفی دو مرحله ی نقل و ثبت شخصیت (التعبیر عن الشخصیة) و بیان به وسیله ی شخصیت یا تعبیر معاصر از شخصیت میراثی (التعبیر بالشخصیة) که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر بر اساس این دو مرحله دسته بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت، عامل به کارگیری و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز مشخص می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های دینی در شعر خود بهره برده اند و شخصیت هایشان در هر دو مرحله گنجانده شده است با این تفاوت که شخصیت ها در شعر نازک الملائکه بیشتر متعلق به مرحله ی دوم است و در شعر صفارزاده بیشتر در مرحله-ی اول گنجانده می شود.
ترجمه طاهره صفارزاده، ترجمه ای ارتباطی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان قرآن کریم از گذشته های دور مورد توجه بوده و بارها ترجمه شده و در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی داشته است. گاه مترجمان به علت ضعف در درک کتاب زندگی و یا تفهیم آن به زبان مقصد، نتوانسته اند ترجمه ای مناسب از آن ارائه دهند و گاه نیز شاهد ترجمه های ارزشمندی از این کتاب آسمانی بوده ایم. بدین جهت نقد ترجمه قرآن و به خصوص ترجمه صفارزاده که موردبررسی همه جانبه قرار نگرفته، از اهمیت زیادی برخوردار است. ترجمه طاهرهصفارزاده، ترجمه ای ارتباطی از قرآن کریم است. وی در ترجمه، در پی فهم پیام الهی در آیات قرآنو انتقال آن به مخاطب است و به الفاظ و واژگان متن، به عنوان وسیله ای جهت رساندن محتوا می نگرد. نگارنده در این مقاله به دنبال آن است که با روش تحلیلی، به نقد و بررسی میزان دقت مترجم در فهم و انتقال پیام الهی بپردازد. به نظر می رسد که این ترجمه، ترجمه ای دقیق و ارتباطی از قرآن کریم به زبان فارسی و وفادار به ارزش ارجاعی متن است.
کارکردهای روایی در شعر طاهره صفّارزاده بر اساس نظریّه روایت شناسی بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتباربخشی به واقعیّت و استغراق در عینیّت، با همه خصوصیّات فیزیکی و باطنی آن – که با نیما آغاز شده بود – در ادامه حرکت شعر نو، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت و شاعر امروز دریافت که روایت می تواند اجزای ناهمساز را در کلّیتی معنادار گردآورد و امکان نظام بخشی به عناصر پراکنده را به دست دهد و زمان تقویمی را به زمان هستی شناسانه بدل کند. در این مقاله، بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا و مقایسه، اشعار طاهره صفّارزاده، با توجّه به نظریّه رولان بارت، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی می شود و کارکردهای روایی، در این اشعار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مسائلی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارت اند از: میزان گرایش این شاعر به بیان روایی، بروز اندیشه و ارتباط منطقی و حرکت سیاّل شاعر، میان روایت و جامعه، ایجاد ارتباط میان اندیشه و روایت و ایجاد حرکت در ذهن مخاطب با تکیه بر اصل دینامیک بودن روایت، تجانس و ارتباط نگرش و زبان شاعر با نوع زندگی زنانه، و جهت خاصّ روایت در اشعار.
شعر تجسمی (کانکریت) در نیم نگاهی تحلیلی، انتقادی و تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جریان های مدرن شعری در اروپا و ایران، شعر «تجسّمی» (Concrete poetry) است. شعر «تجسّمی» یکی از هنجارگریزی های نوشتاری (Deviation) و برجسته سازی های زبانی (Foregrounding) است که از درهم آمیختگی شعر و گرافیک پدید می آید. در این جریان شعری، ساختار نوشتاری متن به گونه ای گزینش می شود که نوع چیدمان و طرز تلفیق حروف، واژه ها و جملات شعر، نوعی تصاویر دیداری قابل تأویل بیافریند. در این مقاله، اهتمام نگارنده بر آن است که با استفاده از شیوه های تلفیقی مختلف، از جمله ادبیات تطبیقی (Comparative Literature) در مفهوم آمریکایی و فرانسوی آن و با رویکرد مقایسة فرمالیستی، به نقد مقارنه ای و بررسی تأثیر و تأثّرات میان شعر «تجسّمی» با گونه های مشابه آن در شعر سنتّی ایران بپردازد. بدین منظور، شعر تجسّمی با گونه های مشابه آن در ادبیات کلاسیک ایران، از جمله انواع شعر توشیح (مشجّر، مطیّر، مدوّر و معقّد)، شعر مجسّم، موصّل، تدبیج، حرف گرایی، تصویرسازی، تجسیم (تجسّم)، مورد مقایسة فرمالیستی قرار گرفته است. نتیجة بحث، کشف تشابهات فراوانی است که بین شعر «تجسّمی» با نمونه های مشابه در شعر سنّتی فارسی به چشم می خورد. از جملة آن ها می توان به موارد زیر اشاره نمود: هنجارگریزی های نوشتاری، برجسته سازی، همانندی اشکال گرافیکی، آشنایی زدایی، بیگانه سازی و... . این همانندی ها را نمی توان حمل بر «توارد» نمود؛ چراکه با توجه به دلایل مختلف مذکور، بی گمان گیوم آپولینر در آفرینش «کالیگرام»هایش، متأثّر از شعرهای عینی و دیداری سنّتی فارسی، از جمله شعر «توشیح» بوده است.
واکاوی اشعار انقلابی در دیوان فدوی طوقان و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از جنگ 1967 و شکست اعراب از اسراییل، روحیه انقلابی درمیان شاعران عرب، به ویژه فدوی طوقان، شعله ور شد. شعر او شعر قیام و انقلاب و مقاومت است. او هم وطنانش را به همبستگی و پایداری و جان فشانی در راه وطن دعوت می کند. از آنجا که فدوی شاهد ویرانی و اشغال سرزمین خود بوده، اندوه فراوانی بر اشعار او غالب است؛ با این وجود، به آینده ای روشن امید دارد. طاهره صفارزاده نیز در ایران از سلاح برنده شعر علیه استبداد بهره می جوید و به دستگاه حکومت می تازد و اعلام می کند که زیر بار ظلم و ستم نخواهد رفت و مردم را به ایستادگی فرامی خواند. در این مقاله، با روش مقایسه ای- تحلیلی، به بررسی مفاهیم و عناصر مشترک اشعار این دو شاعر انقلابی می پردازیم. مفاهیم شعری مشترک در اشعار این دو شاعر، چشمگیر است. وطن پرستی، دعوت به بیداری، آزادی خواهی، مقاومت، تقدیس شهادت و تعهد اجتماعی از مهم ترین مضامین شعری این دوست. شعر این دو شاعر پارسی و تازی سرشار از سوزوگداز، عشق و دلدادگی، آزادی و استواری و امید به آینده ای روشن است؛ شعری برآمده از احساسی زخم دیده و دردکشیده که امید را در مردم زنده و آنان را از خواب غفلت بیدار می کند.
بازخوانی سروده ای از طاهره صفّارزاده با رویکردی به سبک شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
بازخوانی، ریخت شناسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان شناسی نظام مند نقشگرا و سبک شناسی نقشگرای مایکل هالیدی، یکی از رویکردهای برجسته و کارآمد در فهم و تبیین متون است. در این نگاه و خوانش، بیشتر به کارکرد اجتماعی زبان توجّه می شود و در پیِ آن فرانقش های اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان تبیین و تفسیر می شود. سبک شناسی نقشگرا، در دو ساحت مستقل زبان شناسی و نقد ادبی ورود می کند و به شناخت، معرّفی و ارزش گذاری مؤلّفه های این دو موضوع می پردازد. این پژوهش که با روش توصیفی، اسنادی، گردآوری و تا اندازه ای آماری انجام پذیرفته است، با نقد و تحلیل سروده ای از طاهره صفّارزاده، تأثیرپذیری و بهره مندی سبکی او را از فرانقش های سه گانه و تبیین شیوه های کاربرد زبان شعری اش آشکار می کند. با تجزیه و تحلیل فرانقش ها و کارکرد زبان در قالب عبارت پردازی ها و با رمز گذاری فرآیندهای ششگانه، این نتیجه مهم به دست می آید که جهان درون و بیرون شاعر - در بُرشی که با زبان از آنها صورت می گیرد - در قالب افعالی رمزگذاری می شود و در ادامه با بررسی فرآیندها و فعل ها، به خوبی تجربه های ناب شاعرانه و اندیشه های او مشخّص می شود. از سوی دیگر، نظام گذرایی زبان یا تعدّی، به عنوان نشانگر مهمّ نوع ادبی، در برجسته تر کردن شگردهای شخصیت پردازیِ روایت های این شاعر سودمند است.
تحلیل میراث متنی در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر به منظور ژرفا بخشیدن دیدگاه های شاعرانه خویش و تأثیر گذاشتن شعر بر مخاطب به گونه های متفاوتی از متون سنتی بهره برده اند؛ متونی که به حوزه سنّت دینی، ادبی، اسطوره ای و فولکولوریک وابسته است و با کارکردی تأثیرگذار، میراث گذشتگان را با ساختی تازه در اختیار امروزیان قرار می دهد. این منابع و خاستگاه ها که «میراث متنی» نامیده شده اند؛ پشتوانه فرهنگی یک شاعر و بستر مناسبی برای باروری سروده های او می باشند. بهره گیری از این متون در بلاغت سنتی با نام های مختلفی مثل: «تضمین»، «ﺗﻠﻤﯿﺢ»، «اقتباس» مورد بحث قرار گرفته و امروزه با نام «بینامتنیت» یکی از مباحث مهم نقد ادبی است. صفارزاده از شاعران معاصر است که از ادبیات کهن و کلاسیک فارسی بهره های فراوانی برده است و علاوه بر شاعری، مترجم قرآن کریم و نهج البلاغه است و همین تأثیرپذیری وی از متون دینی به ویژه قرآن را بیشتر نشان می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اصلی پاسخ داده است که میزان بهره گیری صفارزاده از میراث متنی به چه اندازه و چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که وی با توجه به آشنایی با متون دینی و ادبی، سروده های خویش را عمق و غنا بخشیده و بر همین پایه شعر او سرشار از متون دینی و اسطوره ای است.
بُنمایه های همگون پایداری در شعر «صالح محمود هُواری» و «طاهره صفارزاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، بنمایه های همگون ادبیات پایداری را با محوریت دیوان «مرایا الیاسمین» از صالح محمود هُواری- شاعر معاصر و در قید حیات فلسطینی- و سه مجموعه شعری از طاهره صفارزاده- مهین بانوی ادبیات پایداری ایران- که هر دو از شاعران متعهد در برابر سرزمین و مردم خود هستند با هم مقایسه کند و بیش از پیش، زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در ایران و فلسطین معاصر بنمایاند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بنمایه های اشعار این دو شاعر، وطن دوستی، آزادیخواهی و عدالت طلبی، یاد قهرمانان و مبارزان وطن، اعتراض به اختناق، امید به آینده و دعوت به مبارزه و پایداری است. «صالح محمود هواری» از اوضاع داخلی و ظلم اسرائیل می نالد و شکوه سر می دهد و در این میان از زبانی نمادین بهره گرفته و صفارزاده نیز از حاکمان داخلی قبل از انقلاب و متجاوزان بعثی به ستوه آمده است.
اسطوره وارگی مفاهیم زنانه در شعر طاهره صفارزاده
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۸
103-126
حوزههای تخصصی:
شعر یکی از پهناورترین عرصه های تجلّی اسطوره ها و نمادهای زنانه است. در ادبیات معاصر، طاهره صفارزاده در راستای برآورده شدن آرمان های آزادی خواهانه ی خود، از وجود زن برای بارور ساختن سروده هایش بهره برده است. وی زن را نمادی از زایندگی و پرورندگی انسان ها دانسته است؛ به همین دلیل در بیش تر شعرهایش برای او، بُعد اسطوره ای و الهه وار قائل شده است. در این پژوهش مفاهیم آفرینش زن، زنانگی، عشق و احساسات زن و زبان زنانه ی صفارزاده مورد واکاوی قرار گرفته اند. جاودانگی و تکامل وجود اسطوره ای زن درجامه ی الهه هایی همانند «مادر اعظم» و «آناهیتا» نمود یافته است. افزون بر این، نمادهای زنانه ی طبیعت همچون زمین(خاک)، آفتاب و ماه و مسأله ی تقدس زنان (مادر مثالی) در چهره ی مادر نیک و مادر دهشتناک مورد بررسی قرار گرفته است؛ هرچند تأثیر ایزدبانوی مادر اعظم، آناهیتا، مادر- زمین و کهن الگوی مادر نیک در سروده های صفارزاده، آشکارتر از دیگر مفاهیم زنانه و اسطوره ای است.
ارزیابی شگردهای ترجمه طاهره صفارزاده برپایه عوامل تحریف متن آنتوان برمن مطالعه موردی: سوره مبارکه نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتوان برمن، سیستم تحریف متن را هرگونه حذف، اضافه، تغییر در سبک نویسنده، تغییر ساختار زبان، اطناب کلام و حتی تغییر در نقطه گذاری و پاراگراف بندی می داند. سی وسه آیه از آیات الاحکام در سوره مبارکه نساء وجود دارد که با در نظر گرفتن این مهم و برپایه نام سوره و جنسیت مترجم زن، ترجمه طاهره صفارزاده و نیز مدل آنتوان برمن برای پژوهش حاضر برگزیده شد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، سامان یافته و ترجمه صفارزاده از سوره نساء برپایه شش مؤلفه از سیزده مؤلفه تحریف متن آنتوان برمن یعنی عقلایی سازی، شفاف سازی، اطناب کلام، آراسته سازی، غنازدایی (تکییف) کیفی و غنازدایی کمی بررسی شده است. گفتنی است با توجه به تفاوت های فرهنگی - اجتماعی و گفتمانی، پایبندبودن به عقیده برمن در تمامی نمونه ها بسیار دشوار است؛ به همین روی در اینجا هر سیزده مؤلفه بررسی نشده و مؤلفه هایی بررسی شده اند که نمونه های بهتری از آن در ترجمه این مترجم یافت می شود. روش پژوهش برپایه مقابله متن مقصد با متن مبدأ است. متن مقصد به صورت خط به خط با متن مبدأ، مقابله و شاهد مثال ها با توجه به هر یک از مؤلفه ها استخراج می شود. برآیند پژوهش نشان می دهد در میان این شش مؤلفه، عقلایی سازی، شفاف سازی و اطناب کلام از پربسامدترین عوامل تحریف در ترجمه صفارزاده و در سه حوزه غنازدایی کیفی، آراسته سازی و غنازدایی کمّی، کمترین انحراف را از متن اصلی داشته است. مترجم از دیدگاه انتقال ساختار و درون مایه نیز ترجمه ای وفادار به متن اصلی، ارائه و تلاش کرده است هیچ عبارتی را از قلم نیندازد؛ ولی در بسیاری از نمونه ها عبارت ها را به صورت واژه به واژه برگردانده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که در میان این شش مؤلفه: عقلایی سازی، شفاف سازی و اطناب کلام از پربسامدترین عوامل تحریف در ترجمه صفارزاده و در سه حوزه غنازدایی کیفی، آراسته سازی و غنازدایی کمّی کمترین انحراف را از متن اصلی داشته است. مترجم از دیدگاه انتقال ساختار و درون مایه نیز ترجمه ای وفادار به متن اصلی ارائه کرده و تلاش نموده هیچ عبارتی را از قلم نیندازد، ولی در بسیاری از موارد، عبارتها را به صورت واژه به واژه برگردانده است.
بررسی و مقایسه نماد از دیدگاه میزان ابهام در شعر سلمان هراتی، سیدحسن حسینی و طاهره صفار زاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد از منظر علوم بلاغی، کلمه، عبارت و ی ا جمل ه ای اس ت که ع لاوه ب ر معنای ظاهری، طیف معنایی گسترده ای را به خواننده القا می کند. بیان اندیشه های پیچیده عرفانی و انعکاس غیرمستقیم اندیشه های سیاس ی و اجتم اعی در قال ب نمادین، سبب ظهور ویژه نم اد در گس تره ش عر فارس ی ش ده اس ت. در ادبیّات معاصر، علاوه بر عوامل مذکور، بروز مکاتبی که گ رایش خ اص ب ه ابه ام دارن د، توجه به نمادپردازی را افزون تر می نماید. هدف نویسنده از ای ن پژوهش، بررس ی نماده ای ش عر معاصر، گره گشای ابهام حاکم بر آن هاست. در ای ن پ ژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای صورت گرفته است، نماده ای موج ود در ش عر هراتی، حسینی و صفار زاده ک ه از ش اعران برجس ته انقلاب و جنگ محسوب می شوند، از لحاظ میزان ابهام، بررسی شده است. در بررسی نماد از دیدگاه میزان ابهام، نماده ای حقیق ی، نم اد مطابق با تعریف اصلی خود و موارد نزدیک به نماد، یعن ی کنایه های رم زی و استعاره های نمادنما، قابل تعریف اند. نتایج نش ان می دهد ک ه هرات ی ب ا 55 درص د، صفار زاده با 31 درص د و حس ینی ب ا 14درصد در رده های اول ت ا س وم نمادپردازی قرارگرفته اند؛ بنابر این می توان نتیج ه گرف ت ک ه جنس یّت در رون د نمادپردازی تأثیری ندارد، بلکه بسته به سبک و رویکرد شاعر است.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
بررسی گونه های تأثیرپذیری طاهره صفارزاده در ترجمه قرآن کریم از زبان واسطه (سطح واژگان و نحو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن قرآن کریم در عین اینکه روشن و فهم شدنی است، معناهای ظریف بسیاری دارد و با نحوی بلیغ و ایجازی بی نظیر نگاشته شده است. طبق این توصیف، در ترجمه قرآن لازم است، هم سادگی متن، برگردان شود و هم ظرایف معنایی و بلاغی و نحوی آن مورد توجه قرار گیرد. ترجمه طاهره صفارزاده از قرآن کریم، با زبانی روشن و همه فهم نوشته شده است؛ اما در جاهایی، دلالت های معنایی واژگان و نحوِ متن، با دقت و ایجاز برگردان نشده است. نگارندگان مقاله حاضر با بررسی ترجمه فارسی قرآن کریم از طاهره صفارزاده و مقایسه آن با واژگان و ساختارهای نحوی متن عربی دریافتند که بخش هایی از این ترجمه، از متن عربی فاصله دارد و متأثر از ترجمه انگلیسی قرآن است. برای تحقق این هدف، متن چهار جزء آخر ترجمه طاهره صفارزاده، با قرآن کریم و ترجمه انگلیسی قرآن از عبدالله یوسف علی مطابقت داده و گونه های تأثیرپذیری صفارزاده از ترجمه انگلیسی استخراج و تحلیل شد. با بررسی های دقیق، این نتیجه به دست آمد که در ترجمه صفارزاده تغییراتی نظیر نادستوری بودن، افزوده های زبانی، تغییر دلالت، برابرنهادهای نامناسب و برابرنهادهای توصیفی صورت گرفته که تحت تأثیر ترجمه انگلیسی بوده است.