فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تکنیک سرعت و زمان روایت پردازی در قصه ورقه و گلشاه عیوقی از دیدگاه ژنت می پردازد. بررسی ساختاری داستان ورقه وگلشاه نشان می دهد که نویسنده برای پیش برد عادی و به دور از ابهام داستان، زمان جاری را به منزله زمان پایه و اصلی داستان انتخاب کرده است. روایت های مربوط به گذشته نگری در متن داستان برای آگاهی دادن به مخاطب یا بازگویی خاطرات و روایت های مربوط به آینده نگری صرفاً برای بیان آرزوهای شخصیت های داستانی به کار رفته است. بررسی عنصر تداوم نشان می دهد که شتاب اکثر بخش های داستان منفی است و نویسنده به یاری این عنصر، علاوه بر اینکه شکل مطلوب داستان خود را بنا کرده است، توانسته است جنبه حماسی داستان را بیش از جنبه غنایی آن افزایش دهد. بررسی عنصر بسامد از هر سه منظر بسامد مفرد، بازگو و مکرر نیز نشان می دهد که نویسنده به یاری این عناصر، علاوه بر پیش برد سریع متن، به تکرار معنی دار حوادث و تأکید بر آنها پرداخته است.
طرح روایات مکاشفه های صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطة مشترک نظریات روایت شناسان ساختگرا این است که در تحلیل یک گونة روایی، به جای تحلیل جزءجزء عناصر بر پایة بلاغت کهن، می توان آن را به مثابة یک ساختار نظام مند دید که تمام اجزای آن ارتباطی درونی با یکدیگر دارند. «پیرنگ» یا «طرح» یا همان «توالی رخدادها»، مهم ترین عنصری است که نسل اول و دوم روایت شناسان هردو بدان اهتمام ویژه ای داشته اند، با این تفاوت که نسل اول بیشتر بر توالی علّی و معلولی رخدادهای روایت تأکید کرده اند و نسل دوم، به ویژه ریمون کنان، توالی زمانی را نیز بر توالی علّی و معلولی رخدادها افزوده اند. در این مقاله، با بررسی 300 روایت از مکاشفات عرفا از مجموع 30 کتاب عرفانی قرن چهارم تا هفتم، مشخّص شده که ترکیب رخدادها در این روایات، هرچند در ظاهر تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما از الگوهای نسبتاً محدودی پیروی می کنند. این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مکاشفاتی که بر اساس توالی علّی و معلولی یا زمانی روایت شده اند، در مواردی به نمونة روایاتی برمی خوریم که هیچ یک از توالی های مذکور در آن ها به چشم نمی خورد. در این گونه روایات، فقط لحظه ای ناب از دریافت های صاحب مکاشفه به صورت کاملاً موجز روایت شده است که این دسته از مکاشفات را با الهام از نام نوعی داستان کوتاه در فرانسه، مکاشفات «کوتاه لحظه ای» نامیده ایم.
بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه پدر/شوهر در خانوادة ایرانی با تکیه بر رمانهای فارسی دکتر جهانگیر صفری- ابراهیم ظاهری عبدوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفاین پژوهش واکاوی تأثیر مدرنیته بر جایگاه پدر/شوهر در خانواده با روشتحلیل محتوا بر مبنای نظریجامعه شناسی در ادبیات و با تکیه بر رمانهایشوهرآهوخانم، چشمهایش، سمفونی مردگان، مادرم بی بی جان، درازنای شب، سپیده دم ایرانی، جزیرة سرگردانی و ساربان سرگردان است که حوادث آنها، نشان دهندة تحولات خانواده بین سالهای 1357-1300 است. بسامد شخصیتهای پدر سنتی و مدرن، ویژگیهای آنها، نوع نگرش شخصیت پدر به تغییرات خانواده و علل تحول شخصیت پدر از سنتی به مدرن، برخی از مسائل بررسی شده در این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان می دهد حوادث سیاسی، اصلاحات دولت در زمینة مسائل خانواده، مسائل شغلی، سفر به خارج از کشور و دانشگاه، مهمترین عوامل ایجاد دگرگونی در نقش پدر در خانوادة سنتی ایرانی بوده است. از نظر بسامد، بیشتر شخصیتهای پدر، سنتی و جزو طبقة متوسط قدیم جامعه (بازاریان) بودند. بسامد شخصیتهای پدر مدرن جامعه نیز قابل توجه بود که آنها نیز جزو طبقة متوسط جدید(کارمندان وابسته به دولت و تحصیل کردگان) بودند. در این میان شخصیتهای پدر دارای اندیشه های سنتی تعدیل شده نیز وجود داشت که جزو طبقه های مختلف جامعه بودند. همچنین نویسندگان نشان داده اند جایگاه پدر در دورة پهلوی در حال تغییر کردن بوده است. البته آنچه در این داستانها نشان داده شده، تغییرات سطحی جایگاه پدر در خانواده بوده است که تا حدود زیادی سطحی بودن مدرنیزاسیون دورة پهلوی را بیان می کند.
نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط
حوزههای تخصصی:
رشیدالدین وطواط از جمله قصیده سرایان قرن ششم هجری است که تبحر خاصی در به کارگیری صناعات ادبی داشته و شعر گفتن برای او ابزاری برای به نمایش درآوردن مهارت های بلاغی بوده است. شعر او در میان محققان معاصر چندان مقبولیت نیافته و اغلب کسانی که در حوزة آثار کلاسیک فارسی تحقیق کرده اند بیشتر کتاب حدائق السحرو دیدگاه های انتقادی وطواط در این کتاب را مدنظر داشته اند و به شعر و شرح حال او نپرداخته اند. در این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی با توجه به منظومه فکری و فرهنگی شعر وطواط، نقاط ضعف و قوّت شعر و دلایل عدم مقبولیت آن و نیز بدعت ها و بدایع شعر او و نیز جایگاه اشعار او در گستره شعر فارسی مورد ارزیابی قرار می گیرد. حاصل پژوهش نشان می دهد هرچند که وطواط توانایی به کار گیری هر نوع و هر قسم و یا از هر پایه و درجه الفاظ و عباراتی را که می خواست در شعر داشت، امّا همین لفظ اندیشی، او را از ارائه تجربه های خالص شاعری دور کرده است. شعر او به غیر از تشبیب ها، تا حدودی غزل ها و تخلص های خاص او چیزی به سنت شعر فارسی نیفزوده است. اشعار وطواط نمونة بارز دور شدن از شعر حقیقی و در عوض حرکت به جانب صنعت گرایی است.
تحلیل گفتمانی تغییر عناصر فرهنگی اجتماعی در ترجمه از زبان واسطة مجموعة عشق با صدای بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعة عشق با صدای بلند،گزیده ای از اشعار نزار قبانی است که احمد پوری آن را به واسطة زبان انگلیسی به فارسی بازگردانده است. در روند این ترجمة ادبی از عربی به انگلیسی و آنگاه به فارسی، تغییراتی در گفتمان های حاکم بر متن صورت گرفته که رصدپذیر است. از جملة این گفتمان ها می توان به گفتمان مذهبی دینی، ملی قومی و ساختارشکن و سیاسی اشاره کرد که در روند ترجمه دچار تغییر یا احیاناً حذف شده اند. در این مقاله برآنیم که با تحلیل گفتمان یا سخن کاوی متن اصلی و متن ترجمه این تغییرات را بررسی و تحلیل کنیم. آنچه در این بررسی شاهد آن هستیم، نشانگر آن است که در ترجمه، در گفتمان هایی چون ملی قومی، سیاسی، ساختارشکن و دینی، تغییراتی چون حذف، انتخاب برابرنهاد نامناسب و گاهی تغییرات برای از بین بردن تنش موجود در متن اصلی به شکلی آگاهانه صورت گرفته است.
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
بررسی زبان و روایت در داستان «یک سرخ پوست در آستارا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان داستان مدرنیستی از مهم ترین جریان های داستان نویسی ایران و بیژن نجدی از برترین نویسندگان این جریان است. او نویسنده ای ساختارشکن و تجربه گراست. زبان داستان های نجدی مملو از استعاره و تشبیه است. این ویژگی داستان های نجدی زبان آثار او را تاحد زیادی به زبان شعر نزدیک کرده است و نوعی تشخص سبکی به آثار او بخشیده است؛ تاجایی که می توان او را بنیان گذار داستان نویسی شاعرانه در ادبیات داستانی ایران به شمار آورد.
از مهم ترین عواملی که موجب می شود داستان های نجدی مدرن به شمار آید، عناصری همچون شاعرانگی زبان، بهره گیری از گسست زمانی و ورود به ذهن شخصیت هاست. در این مقاله، با بررسی عناصر روایی در داستان «یک سرخ پوست در آستارا»، نشان داده ایم که این داستان، مدرن به شمار می آید و نجدی توانسته از ویژگی های داستان مدرن به خوبی استفاده کند. از دیگر موضوعات مهمی که در این داستان دیده می شود، تقابل مرگ و زندگی، تخیل و واقعیت و تقابل پذیرش وضعیت موجود و آرمانی ا ست. بیژن نجدی با بهره گیری از تکنیک های داستان مدرن، به زیبایی هرچه تمام تر، درپی بیان اندیشه ها و مبانی فکری خویش بوده است.
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ذوق ادبی با تأکید بر مرصاد العباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ذوق ادبی از جمله شاخه های جامعه شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی شکل گیری و تطوّر ذوق و سلیقة ادبی در میان مردم و عوامل مؤثر بر آن می پردازد. به منظور بررسی سلیقه های هنری هر زمان، تأمّل در آثار ادبی آن دوره ضروری است. مرصادالعباد نجم الدین رازی از جمله آثاری است که به صراحت از ذوق ادبی زمان تأثیر پذیرفته است. تنوع مطالب و نیز دایرة وسیع مخاطبان در فصول مختلف کتاب نشان می دهد در متن این اثر تمایلات گروه های مختلف اجتماعی لحاظ شده است و به همین جهت در برخی فصول، نویسنده از انگیزة اصلی تألیف کتاب (تعلیم مریدان) فاصله می گیرد. تنوع سلیقه های ادبی در متن مرصادالعباد این کتاب را از آثار تعلیمی عرفانی متمایز می کند و به همین دلیل این پژوهش بررسی و تحلیل این اثر را وجهة همّت خود قرار داد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد عوامل مختلفی در شکل دهی ذوق ادبی در این کتاب مؤثر واقع شده است که از جمله مهم ترین آن عبارتند از روح های زمانه، شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی، بینش مخدوم به مثابة حکم زیبایی شناس و نیز ارزش های ذاتی واقعی خود اثر ادبی.
عناصر خیالی و سیر تحوّل آن در چهار نمونة شعری از سبک های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعرانگی شعر با عناصر خیالی، پیوندی ناگسستنی دارد و بخش عمده ای از ظرافت های شعری به نحوةاستعمال این عناصر وابسته است. از این رو تحوّل و دگرگونی این عناصر در گسترةشعر فارسی که سبک ها و شیوه های چندی را تجربه کرده، امری گریزناپذیر است. بحث دربارة چگونگی و فلسفة تحوّل این عناصر در شیوه های شعری و نحوة برخورد پژوهش های بلاغی با این دگرگونی ها، بحثی مغفول مانده در عرصة پژوهش های ادبی است. این مقاله کوشیده است تحوّل عناصر خیالی شعر فارسی را در چهار نمونة شعری از سبک های مختلف در شیوه ای تطبیقی مورد بررسی قرار دهد و اشکال و گونه های این تحوّل را معرفی کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که عناصر خیالی شعر فارسی تحت تأثیر عواملی چون شرایط عصری، شیوه های شعری، تئوری های ادبی، نبوغ شاعرانه، تعامل زبان گفتاری و نوشتاری و سرانجام میل به هنجارگریزی از خط سیر واحدی پیروی نکرده و در چند نقطه از جریان طبیعی تحوّل عناصر خیالی عدول کرده است. نقطة شروع هنجارگریزی به صورت اعتدالی از سبک عراقی آغاز شده و در شعر عصر صفویّه و شعر نیمایی، تحت تأثیر عوامل یاد شده به اوج خود رسیده است. شعر فارسی در گذر از این مراحل، عناصر خیالی بکری آفریده است که پژوهش های بیانی به طور همه جانبه، قادر به توجیه و تفسیر این نوآوری ها نیست.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزههای تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
بررسی، تحلیل و نقد سبک شناسانة خاطره نگاشته «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دا» یکی از نمونه های نثر معاصر فارسی در دهة 90 - 1380 ه.ش. است. نثری ساده، موجز، صمیمی، روان وگفتارگونه دارد و پرداخت جزئی نگرانه به حوادث به ویژه در بخش های میانی، نمودی آشکار دارد. روایت رخدادها و ساختار منسجم اثر به گونه ای است که خواننده می تواند حوادث را تجسم کند.
همچنین «دا» از اسناد جنگ تحمیلی برای بیان مشکلاتی است که مردم در جنگ تحمیلی متحمل شدند. مهمترین آرایة ادبی متن کتاب، تشبیه است. بسامد افعال به طور معناداری زیادتر از اسم ها و صفات است و این امر، سبب پویایی متن و ایجاز مطلوب آن شده است. واژه های عربی و کردی بسامد قابل توجّهی در متن دارند. «دا» اثری برونگرا و عینی است و راوی بیشتر به ظاهر رویدادها و روایت جزئی نگرانه حوادث می پردازد.
روایت صادقانه و تأثّربرانگیز حوادث به ویژه رویدادهای روزهای نخست جنگ در خرمشهر، اثر را به صورت ترجمان احساسات و عواطف راوی درآورده است.
در این گفتار، نویسندگان با روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر شیوة تحلیل محتوا به بررسی سبک شناسیک خاطره نوشتة «دا» در سه بازة سبک شناسی زبانی، سبک شناسی ادبی و سبک شناسی فکری پرداخته اند.
جایگاه فرضیه در پژوهش های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرضیه سازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی به نظر می رسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقالة حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤال ها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیه پردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطه ای میان نظریة ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی می توان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ به نظر می رسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهم ترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روش شناختی میان مفهوم نظریة ادبی و نظریه در روش های تجربی موجب شده تا فرضیه های ادبی فاقد ویژگی هایی همچون آزمون پذیری باشد. به عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریة ادبی بر خوانش متن، فرضیه پردازی را کاری بی فایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب می شود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافته هایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن می سازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات می تواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیه هایی منطبق بر ویژگی های روش شناختی مطالعات ادبی داده شده است.
تشابهات و تمایزات صورخیال بیدل دهلوی با نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صور خیال یکی از رایج ترین اصطلاحات در نقد ادبی است و از جمله اصطلاحاتی است که بیشترین تکثّر معنایی را داراست. واکاوی صورخیال شاعرانه یکی از راه های تشخیص افتراق و اشتراک آثار ادبی است. بررسی از این دیدگاه در نهایت، سبک و ارزش هنری را روشن کرده و میزان قدرت، نوآوری و بهره گیری از میراث گذشتگان را مشخص می کند. بیدل دهلوی (و بالطبع شاعران سبک هندی به ویژه شاخة رهرو خیال) با باریک بینی و تیز بینی، در عناصر و پدیده های اطراف خود، جزئی نگر بوده و در جستجوی معنای بیگانه، نوآوری های بی شماری را در انواع صور خیال از خود به جای گذاشته است. این نوآوری ها در بطن خود، ویژگی هایی را داراست که نیما یوشیج نیز در نوگرایی هایش آنان را به کار برده است. از آنجا که سنجش صور خیال این دو تن(بیدل و نیمایی) می تواند نشانگر تمایزات و تشابهات این دو با یکدیگر باشد، ازین رو در این مقاله، نخست به تعریف صور خیال، بررسی چهار حوزه استعاره، تشبیه، کنایه و تصاویر، بررسی چگونگی صور خیال در اشعار این دو تن و در نهایت سنجش و مقایسة این دو سبک به صورت نمودار پرداخته شده است.
بررسی مضامین اجتماعی و سیاسی در مقطعات انوری ابیوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوحدالدین علی ابن محمدبن اسحاق ابیوردی، متخلص به انوری، از شاعران قصیده سرای سده ی 6 هجری قمری در حوزه ی خراسان ا ست که بیش از هرچیز در جایگاه شاعری مدیحه سرا شناخته شده است. بدیهی ست شاعری که از دیرباز در به کارگرفتن هنرمندانه ی صنعت حسن طلب، شهره ی آفاق بوده و همواره به نیروی مدح و حتی هجو، از ممدوحان خود، چیزهایی گاه بسیار حقیر مانند کاه و جو مرکب، درخواست کرده است، قاعدتا باید تنها رضای خویش یا پسند خاطر ممدوح را در نظر داشته باشد و کم تر به مضامین اجتماعی بپردازد؛ اما بررسی آثار انوری نشان می دهد که وی نه تنها به مسایل اجتماعی بی توجه نبوده، بلکه گاه رخدادها و حوادث اجتماعی را در آثار خود بازتاب داده یا در جایگاه یک منتقد اجتماعی، از ضعف ها و معضلات جامعه و سیاستگذاران عصر خویش، به تندی انتقاد کرده است. در این پژوهش، تلاش شده تا سوگیری های انوری در برابر اجتماع و سیاست زمانه ی خویش که بیش تر در مقطعات وی و کم تر در قصاید او بازتاب داشته است، بررسی و واکاوی شود.
ساختار اشعار رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر سامانی، عصر زرّین و رستاخیز فرهنگ اسلامی ایرانی و دوران شکوفایی ساختارهای بزرگ فرهنگ و تمدّن اسلامی ایرانی است. این دوره در تاریخ فرهنگ ایران اسلامی، عصر خردگرایی است که اوج ساختار ساختارها در آن بوده است. شعر این دوره با رودکی بالیدن را آغاز کرد، کم کم اوج گرفت و شاعران بزرگ دیگری در پی او ظهور کردند. در این گفتار راز زیبایی، ساختارمندی و ماندگاری شعر رودکی بررسی شد و سرانجام مشخّص گردید که رودکی با قدرت کیمیاگرانة خود شعری آفریده که معماری زبان است. همچنین توانسته است تصویر عواطف انسانی را در زبان، موسیقایی کند. در این کار علاوه بر سهم زیاد خلّاقیت فردی شاعر، جایگاه تاریخی عصر اوج ساختار ساختارها نیز بسیار مؤثّر بوده است.
کاربرد استعاره مفهومی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصر خسرو قبادیانی، شاعر اسماعیلی مذهب قرن پنجم (394-481 ه ق) است که در سراسر دیوانش می کوشد تا آرمان ها و عقاید خود را در قالب قصیده به سمع و نظر مخاطب برساند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا بر اساس نظریه استعاره مفهومی قصاید وی را تحلیل شود. برای پیشبرد کار چهار مقوله خرد، تأویل، سخن و بدن انتخاب شد و حوزه های مبدأ در آن ها مورد بررسی قرار گرفت. چینش حوزه های مفهومی مبدأ و مشاهده آن ها در کنار یکدیگر راهکار ما در این پژوهش بود که تأثیر شایانی در فهم مقولات مقصد مذکور داشت. در نمونه های بررسی شده، به ندرت استعاره های ساختاری به چشم می خورد و استعاره های جهتی نیز فراوان یافت نمی شود که شاید به سبب گرایش علمی و شناختی کمترِ شاعر به این دو گونه استعاره باشد، امّا استعاره های هستی شناختی از هر سه نوع شخصیت، ظرف و هستومند فراوان مشاهده می شود. این پژوهش با روش تحلیلی وتوصیف زبان شناختی، با تحلیل ابیاتی از دیوان ناصر خسرو در چهار مقوله یاد شده انجام یافته است.
ارزیابی آرایه های حروفی در بدیع فارسی از دیدگاه زبان شناسی، آواشناسی و واج شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است تا ثابت کند آرایه هایی که در کتاب های بدیع فارسی با مبنا قرار دادن حروف الفبا شناسانده شده اند، فاقد دقّت علمی و زیبایی شناختی هستند. این پژوهش بر اساس دانش های زبان شناسی، آواشناسی و واج شناسی سامان یافته و آرایه های حروفی از این دیدگاه آفت یابی شده است. نگارنده پس از بررسی آرای پژوهشگران قدیم و جدید حوزه بدیع لفظی به این نتیجه می رسد که مبنای زیبایی شناختی همه آرایه های حروفی تکرار آواهاست، نه تعاریفی که از آنها ارائه شده است. در پایان پیشنهاد می کند، بدیع لفظی فارسی که دانش مطالعه موسیقی کلام است، بر اساس دانش های به کار رفته در این مقاله بازبینی و بازنویسی شود تا جنبه ای علمی پیدا کند.
مرزشکنی روایی در داستان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تعریف و دسته بندی مرزشکنی روایی و جایگاه آن در داستان های فارسی پرداخته می شود. مرزشکنی روایی عبارت است از آمیختن سطوح گوناگون روایت که به موجب آن ممکن است نویسنده وارد لایه زیرین یا سطح داستان شود و با شخصیّت ها به گفتگو بنشیند، یا اینکه خود نیز وارد ماجرای داستان شود. همچنین ممکن است شخصیّت ها از سطح داستانی مربوط به خود بیرون بیایند و وارد جهان مخاطب، نویسنده و راوی شوند. این تمهید داستانی در متون روایی پسامدرنیته ای رواج دارد که موسوم به روایت های فرادستانی هم هستند. مرزشکنی روایی انواع و اقسامی دارد که می توان چهار گونه عمده آن را بدین قرار برشمرد: 1 مرزشکنی نزولی که به موجب آن نویسنده وارد سطح «داستان» می شود و ممکن است با شخصیّت ها هم کنش شود. 2 مرزشکنی صعودی که برحسب آن شخصیّت ها ممکن است از سطح داستانی خود خارج شوند و وارد سطح راوی و نویسنده شوند. 3 مرزشکنیِ هستی شناسی که بر مبنای آن نویسنده، راوی، روایت گیر یا شخصیّت «انگار» به گونه ای «واقعی» وارد سطوح زیرین یا زبرین می شوند. 4 مرزشکنی بلاغی که به موجب آن نویسنده یا شخصیّت فقط نگاهی کوتاه به درون دیگر سطوح می اندازند و یا اینکه با قطع جریان روایت، اتّصال کوتاهی با سطوح متناظر ایجاد می کنند. این تمهید در برخی متون داستانی فارسی، پیش از اینکه در منابع روایت شناسی و نقد ادبیِ به زبان فارسی مطرح شود، به کار رفته است. رمان«کولی کنار آتش»، داستان های کوتاه «آخرین شب، آخرین پلکان» و «خفّاشه» بر مبنای مرزشکنی نزولی و هستی شناختی پیش رفته اند. در رمانِ «دل فولاد» و داستان کوتاه «دوباره از همان خیابان ها» تمهید مرزشکنی صعودی و هستی شناختی به کار رفته است. در داستان های کوتاه «مردی که برنگشت» و «انتخاب» و رمان «رود راوی» شاهد مرزشکنیِ بلاغی و اتّصال کوتاه هستیم.