فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
از ترجمة رسالة قشیریه،نسخه ای به شمارة 2077 در کتابخانة ایاصوفیای استانبول نگهداری می شود که نگارش دیگری از ترجمة ابوعلی عثمانی است. استاد فروزانفر برای نخستین بار در سال 1345 به تصحیح ترجمة رسالة قشیریههمت گماشت. او در تصحیح خود از این نسخه استفاده نکرد؛ زیرا این نسخه در میانة کار به دستش رسید و نیز می پنداشت تفاوتی با نسخة موزة بریتانیا ندارد. به همین سبب کار تصحیح متن را با مقابلة نسخه موزة بریتانیا از ترجمة ابوعلی عثمانی و نسخة لالا اسماعیل، تنها دست نوشتة شناخته شده از ترجمة دوم، به پایان رساند. با بررسی نسخة ایاصوفیا می توان دریافت که آن نسخه برای رفع کاستی ها و اشتباهات فراوان ترجمة رسالة قشیریهبسیار راهگشاست و برخلاف نظر فروزانفر اختلاف های میان دو نسخه، بسیار و درخور توجه است. در این مقاله ضمن معرفی نسخة ایاصوفیا، جایگاه آن در تصحیح ترجمة رسالة قشیریهدر مقایسه با دو نسخة دیگر بررسی شده است.
داستان دقوقی از منظر ادبیات شگرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات وهمناک یکی از انواع ادبی است که اگر در آثار ادبی فارسی، جستجو شود، نمونه هایی عالی از این نوع ادبی و زیرشاخه های آن یافت می شود. از جمله ویژگی های بارز داستان های وهمناک، وجود رویداد هایی خارق العاده در آن هاست که خواننده در واقعی یا غیرواقعی بودن آن ها دچار تردید می شود. داستان دقوقی که در دفتر سوم مثنوی آمده، یکی از داستان-هایی است که بسیاری از مؤلفه های ادبیات وهمناک در آن وجود دارد. در پژوهش حاضر، این داستان، براساس نظریات فروید و تودوروف، بررسی شده و تشابه و تفاوت آن با نوع ادبی شگرف، نشان داده شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد که اغلب مشخصه های ادبیات شگرف، در داستان دقوقی دیده می شود و با توجه به نمودار تودوروف، می توان این داستان را یکی از نمونه های ادبیات «وهمناک/شگرف» یا «کرامات/شگرف» دانست. این نتیجه، گواه آن است که قرن ها پیش از اینکه نظریه پردازان غربی به تدوین نوع ادبی شگرف بپردازند، مولانا با نبوغ سرشار خود، چنین مؤلفه هایی را در داستان سرایی به کار برده است. در داستان دقوقی، عناصری همچون زاویه دید، کانونی شدگی، تداعی معانی، چند صدایی، صحنه، درون مایه و تقابل، در ایجاد تردید –اصلی ترین مؤلفه ادبیات شگرف- نقش دارند.
خوانشی معنادرمان گرایانه از طبیعت گرایی رمانتیک ژان ژاک روسو
حوزههای تخصصی:
اگر چه در ظاهر رمانتیسم یک نوع مکتب ادبی متعلق به یک دوره ادبی خاص است، اما با دقّت در ویژگی هایی از جمله «طبیعت گرایی»، «تخیّل »، «عشق ورزی» و «توجّه به درون» متوجه می شویم که وسعتی به درازای اندیشه بشری دارد. نقش ژان ژاک روسو(1778 1712) به عنوان یکی از پایه گذاران رمانتیسم، نقشی است بسیار تأثیرگذار و «اعترافات» او نوعی اتوبیوگرافی است بر اساس مکتب رمانتیسم. ویکتور فرانکل (1997 1905) فیلسوف و روان شناس اتریشی پس از تجربه تکان دهنده اردوی کار اجباری نازی ها به نام «آشویتس»، نظریه ای موسوم به «معنادرمانی» را ارائه داد که بر اساس آن انسان می تواند با تعبیری متفاوت از حوادث زندگی و با نوعی دیگر نگریستن به رخدادها، به درک و در نتیجه معنای جدیدی از زندگی برسد. نکته ای که هم روسو و هم فرانکل به آن تأکید دارند و در بستر طبیعت گرایی معنا می شود، جلب توجّه خواننده به آسیب های ناشی از تمدن است؛ چیزی که فرانکل از آن به «خلاء وجودی» یاد می کند. از مولّفه های مشترک میان رمانتیسم روسو و معنادرمانی فرانکل، می توان به مواردی مانند: «توجّه به طبیعت» و «عشق ورزی» اشاره کرد. این مقاله کوشش می کند با استفاده از روش تحلیلِ محتوایی، خوانشی معنادرمان گرایانه از «اعترافات» روسو ارائه دهد.
بررسی تطبیقی زمان روایی در رمان های حین ترکنا الجسر و سفر به گرای 270 درجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های پل ناتماماثر عبدالرّحمان منیف و سفر به گرای 270 درجه، نوشتة احمد دهقان رمان هایی هستند که به سبب رویکرد واقع گرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوه های روایت شناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرق زمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق می گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشت برداری کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخش هایی که با نگاهی گذشته نگر روایت شده اند وجه غالب این نوع از زمان پریشی را به اثبات می رساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایت های هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنه های زمانی روایت شدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخش های هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان سفر به گرای 270 درجهاز تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتماماز تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجهاست.
کانونی سازی در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در میان آثار بیژن نجدی، داستان «شب سهراب کشان» از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونی سازی در این روایت بر اساس موقعیّت کانونی ساز و میزان تداوم کانونی سازی است. بدین منظور پس از بررسی این داستان این نتایج حاصل شد که در این روایت کانونی سازی بیرونی از آنِ راوی-کانونی ساز و کانونی سازی درونی مربوط به شخصیت -کانونی ساز است که تقابلی از ادراک زمانی و مکانی و دانش و بینش نامحدود و محدود را به نمایش می گذارند. در بررسی مولّفه ی عاطفی دریافتیم که تقابل کانونی سازی بیرونی و درونی، کانونی سازی عینی و بی طرفِ شخصیت -کانونی سازِ درونی را در برابر کانونی سازی ذهنی و جانب دارِ راوی-کانونی سازِ بیرونی قرار می دهد. از منظر میزان تداوم کانونی سازی نیز این نتیجه به دست آمد که در این روایت ، درجه ی ماندگاری و تداوم کانونی سازی در سطوح مختلف ثابت است و فقط از دریچه ی نگاه راوی-کانونی ساز بیرونی ارائه می شود.
فراز و فرود عطار در مقدمه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق الطیر است.
کارکردِ عروضیِ ردیف در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای ردیف که انطباق واژه ها و کلمات گونه گون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آن ها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونه ای آزادی به واژه قافیه می بخشد، آزادی ای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن می تواند حرکت کند. بر پایه همین کارکردِ ردیف، واژه هایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمی توانند استفاده گردند، به جلو رانده می شوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمی توانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات می توان از این واژه ها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دوره های نخستین شعر فارسی، می توان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژه های قافیه را به حرکت در می آورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزل های کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آن ها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیه جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.
کاربرد اسطوره در سروده های محمد قیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطوره ای توانسته حضوری فعال در عرصه های مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بوده اند. وی افزون بر استفاده از اسطوره های بابلی، بین النهرینی و یونانی، به اسطوره های کنعانی و عربی نیز توجه وافری داشته است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوة توصیفی تحلیلی تدوین شده است، نخست از اسطوره و خاستگاه تاریخی آن و انگیزه هایی که سبب توجه شاعران فلسطینی به اسطوره پردازی شده، به اختصار سخن به میان آورده اند. سپس انواع اسطوره های به کار رفته در شعر محمد قیسی را تبیین و تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق برمی آید که شاعر از هر پدیده موروثی و اسطوره ای اعم از مکانی، زمانی، انسانی و دینی برای ترسیم شور و شوق ملی، عشق به وطن و بازگشت به میهن، بهره برده و توانسته سخن گوی صادقی برای بیان آلام، آرمان ها و اندیشه های خود یا هم وطنانش در داخل و خارج از سرزمین های اشغالی فلسطین باشد.
بررسی جامعه شناختیِ ماجرای دسیسه بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش خوارزمشاه از تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش جامعه شناختی به ادبیات با تکیه بر اثری تاریخی – ادبی، موضوع نوشتار حاضر است. بنیادِ نقد اجتماعی بر این فکر استوار است که اثر ادبی همواره محصول و مولود حیات اجتماعی است و ادراک درست و دقیقِ آن جز با دریافتِ دلایل و نتایج حوادث اجتماعی، میسّر نیست. توانایی های نهفته ای که در روابط افراد جامعه است و باعث قوام اجتماع می شود، در این هنگامه «پدریان و پسریان»، با فاصله گرفتن از یک ایدئولوژی واحد و خلقِ کنش های منفی، منجر به زوالِ هنجارها و پیوند های مشترک اجتماع می شود. آنچه بیهقی از دوران مسعود غزنوی توصیف می کند،کینه کشی، فروگیری و بی اعتمادی است. مشارکت افراد غالباً در چنین جوّی، منجر به بند کشیدن کارگزاران و تضعیف روحیه دلسوزان حکومت می شود، به طوری که اجتماع، با ایجاد و اعمالِ دسیسه کینه جویان و تأیید پادشاه، رو به قهقرا و زوال می رود. برای تبیینِ گفتار خویش، از نظریه سرمایه اجتماعیِ رابرت پاتنام استفاده کرده ایم. براین اساس، سرمایه اجتماعی را در سه بعدِ اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی در«ماجرای دسیسه بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش» بررسی و تحلیل کرده ایم. تمام نشانه و نمونه های ذکر شده از ماجرا، دیدگاه پاتنام را این گونه تثبیت می کند که روابط درون گروهی دربار غزنوی، بر اساس کارکردهای منفعت طلبانه و بی اعتمادی پیش می رود. آنچه از این ماجرا به دست می آید، اعتمادسوزی، مشارکت منفی، افزایش احساس نا امنی و افول سرمایه اجتماعی است.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
ریخت شناسی خاوران نامة ابن حسام خوسفی بیرجندی با تکیّه بر نظریة پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ریخت شناسی (Morphology)، تأثیر محتوا بر ساختار و شکل ظاهری آثار و نیز تأثیر ساختمان اثر بر محتوا و مضمون بررسی می شود. ساختار هر اثر ارتباط تنگاتنگی با مضمون آن دارد، به طوری که هر مفهوم خاص در قالبی خاص گنجانده می شود. خاوران نامه، از حماسه های دینی کهن شیعه است که موضوع اصلی آن، داستان هایی است از سفرها و حملات حضرت علی (ع)به سرزمین خاوران، با همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن و جنگ با قباد، پادشاه خاورزمین و امرای دیگری، مانند تهماسپ شاه، جنگ با دیو و اژدها و امثال این وقایع حکایت می کند. با توجّه به مطابقت ساختار داستان های خاوران نامهبا تعریف خاصّ پراپ از قصة پریان، نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا به شیوة توصیفی تحلیلی الگویی را که ابن حسام در سرایش داستان هایش به کار برده است، مشخّص سازند. همچنین، شباهت ها و تفاوت های این الگو را با الگوی قصّه های پریان مقایسه و تحلیل نمایند. در مطالعة حاضر، ضمن تطبیق ریخت شناسی پراپ با ساختار این قصه، به بررسی خویشکاری های دینی مذهبی آن توجّه شده است که مسلماً در طبقه بندی پراپ وجود نداشته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مثنوی حماسی مذهبی خاوران نامهبا وجود مذهبی بودن، بسیاری از کارکردهای خاصِّ قصّه های پریان را دارد و علاوه بر این، از کارکردهای دیگر که مختص حماسه های مذهبی است، از جمله دعوت به دین، پذیرش دعوت، نپذیرفتن دعوت و... برخوردار است.
نگاهی به تصحیح منظومة همای و همایون به اهتمام کمال عینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومة همای و همایون سرودة خواجوی کرمانی، شاعر عارف قرن هشتم، از زمرة آثار عاشقانه ای ست که در آن، عشق آتشین همای، شاهزادة شام، به همایون، دختر فغفور چین، به نظم کشیده شده است. این منظومه برای نخستین بار به دست کمال عینی، محقق برجستة تاجیک، حدود پنجاه و دو سال پیش تصحیح انتقادی شد. مصحح نسخه ای را اساس کار خود قرار داده که در سال 750 یعنی سه سال پیش از وفات شاعر کتابت شده است. با همة دقت نظری که مصحح برای انتشار بدون نقص این اثر به خرج داده است، متأسفانه هنوز اشکالات متعددی در آن دیده می شود که نگارندگان این مقاله را واداشت از رهگذر مقابلة مجدد متن چاپی با نسخة خطیِ مزبور این اشکالات را تا حدودی مرتفع سازند. مقالة زیر نتیجة این کوشش است. در این مقاله حدود پنجاه خطای مسلم ناشی از بدخوانی، عدم دقت مصحح، ندیدن کلمه یا عبارت و .... آمده و از موارد بسیاری که نگارندگان احتمال داده اند اغلاط مطبعی ست، صرف نظر شده است.
جست وجو در سرچشمه ها و تحلیل ""بن مایه درخت"" در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سخن شاعران متفکر بن مایه هایی هست که علاوه بر کثرت تکرار و وسعت کاربرد، با جهان بینی و منظومه دانش های گوینده ارتباط دارد. از این جمله، بن مایه درخت در دیوان و آثار منثور ناصرخسرو است که با دستِ کم 177بار کاربرد در مرکز مضامین و تصاویر حکیمانه ای قرار گرفته که ریشه آنها به باورهای دینی و اعتقادات فلسفی و کلامی شاعر بازمی گردد. بن مایه درخت در آثار ناصرخسرو غالباً در دو محور مهم به کار رفته است: نخست، تصویر دنیا در هیئت درخت، و انسان به صورت میوه و ثمر آن؛ و دیگر، تصویر انسان به صورت درخت، و تصویر خصال نیک او در صورت میوه های شیرین و سودمند و تصویر صفات ناپسند او در هیئت میوه های تلخ و زیان بار. در پژوهش حاضر، ضمن جست وجو در زمینه ها و سرچشمه های این بن مایه، ابعاد گوناگون آن بررسی و تحلیل شده است. نتیجه تحقیق جایگاه ویژه و منحصربه فرد درخت را در ذهن و ضمیر شاعر و تأثیرپذیری او را در ایجاد مضامین و تصاویر مربوط به آن از معارف اسلامی و آثار اسماعیلیه و اقران آنها نشان می دهد.
تحلیل نشانه معناشناختی تحقق سره و ناسره در گفتمان ادبی: مطالعه موردی داستان عامیانه ""سزای نیکی بدی است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه- معناشناسی که گفتمان را فرآیندی جهت مند در راستای ایجاد سازه های معنایی و تاثیر بر نظام تعاملی کنش گران می داند و با تکیه بر نظریات هایدگر، آستین، بودواَن، گرمس و تاراستی به مطالعه و تحلیل سره و نا سره در گفتمان می پردازیم. دراین راستا، جهت تبیین رابطه زبان با سره و یا ناسره بودن آن به بررسی یکی از روایت های عامیانه فارسی به نام ""سزای نیکی بدی است""، می پردازیم تا نشان دهیم چگونه روایت عامیانه می تواند فرآیند بروز و تجلی سره یا ناسره را جابجا نموده و جریان تولید معنا را دستخوش تغییر نماید. منظور از سره در این پژوهش گفته ای است که از لحاظ زبانشناختی و معنا شناختی و با توجه به بافت و موقعیت گفتمان و نگاه هستی شناسانه گفته پرداز مناسب ترین گزینه است و گفتمان را در جهت صحیح پیش می برد. و منظور از ناسره هر آن چیزی است که جریان صحیح تولید و دریافت معنا را دچار تاخیر یا آسیب جدی کند. هدف پژوهش پیش رو کشف شرایط تحقق سره و ناسره در زبان از طریق مطالعه پیکره یک داستان عامیانه و چگونگی شکل گیری و تغییر آن در گفتمان است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه عواملی سبب شکل گیری سره و ناسره در زبان می شود و در طول روایت عامیانه مورد نظر چگونه سره و ناسره سبب استحکام نظام گفتمانی و یا اختلال و تغییر در روند روایی تحقق معنا می گردند.
کارکرد استعاره و تأثیر آن بر القای مفاهیم انتزاعی و حالات روانی در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه استعاره یکی از کانونی ترین محورهای نقد ادبی است که از دیرباز توجه ناقدان را به خود معطوف داشته است و درباره نقش و کارکرد آن سخن-های بسیاری گفته شده است. از جمله کارکردهایی که ناقدان برای این فن زبانی ذکر کرده اند این است که مفاهیمی را که به سادگی قابل ادراک نیستند، در ذهن مخاطب مجسم می نماید و آن را به سان تصویر پویا در پیش چشم خوانند ترسیم می نماید. این پژوهش می کوشد تا به تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی این جنبه از کارکردهای استعاره را در صحیفه سجادیه بررسی و تبیین نماید. به همین منظور، نخست ادبیات دعا و سبک نگارش صحیفه سجادیه به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس ضمن بررسی جایگاه استعاره در حوزه نقد ادبی و کارکرد آن، به تحلیل گوشه ای از استعاره های صحیفه سجادیه و نقش بارز آن در تصویر مفاهیم طبیعی، مفاهیم انتزاعی و مفاهیم دینی بپردازیم. یافته ها نشان می دهد که امام سجاد در صحیفه سجادیه، استعاره را نه فقط برای زیبا ساختن کلام خود، بلکه برای محسوس و عینی جلوه دادن کلام تحت تأثیر قرار دادن ذهن شنونده به کار گرفته است.
نقد بوم گرایانه ی دفتر شعر «از زبان برگ» سروده ی محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان معاصرهر یک از زاویه ای خاص و با دغدغه های بعضاً متفاوت به طبیعت و حیات وحش نگریسته و درباب آن سخن رانده اند.طبیعت بکر و دست نخورده، محیط زیست، انسان، حیوانات و گیاهان از جمله مباحثی هستند که شاعران در لابه لای اشعار خود بدان پرداخته اند. از میان شاعران معاصر که به طبیعت نگاهی ویژه و البته دلسوزانه دارند؛ محمدرضا شفیعی کدکنی، چهره ای شاخص و سرشناس در حوزه ی ادبیات و نقد ادبی است. نقد بوم گرا یا «اکوکریتیسیزم» که نظریه ای نوپا در مباحث نقد و نظریه ی ادبی است به بررسی رابطه ی دوسویه میان نویسنده یا شخصیت داستانی با طبیعت پرداخته و میزان تأثیر و تأثّر طبیعت و حیات وحش بر روح وروان شاعر را بررسی می کند. این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه شفیعی کدکنی به موضوعات طبیعت و محیط زیست از منظر نقد بوم گرا پرداخته و روشن می سازد که نه تنها بی توجهی انسان ها به طبیعت و حیات وحش؛ ذهن ، روح و روان شاعر را می آزارد و از آن گلایه مند است بلکه گاه شاعر چنان محو طبیعت می شود که خود و وجود ذاتی خود را در وجود طبیعت می داند و از زبان طبیعت به توصیف خویش می پردازد.
بررسی و تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد در چارچوب نظریه ی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی نقش گرایی هلیدی محصول نگاهی اجتماعی به زبان است که به کمک فرانقش های سه گانه ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان اتفاق می افتد. با تأکید بر جنبه ی اجتماعی این چارچوب نظری پژوهش پیش رو بر آن است تا با بررسی سهم فرایندهای مختلف فرانقش اندیشگانی در شعر«کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد جنبه های اجتماعیِ ذهنیتی شاعرانه را واکاود که به خلق این متن ادبی انجامیده است. با علم به اینکه فرایند ذهنی در این شعر در مقایسه با سایر فرایندهای اصلی کمترین بسامد آماری را داراست، پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که در این شعر فرایند ذهنی چگونه بر دیگر فرایندها تأثیر می گذارد؟ با پاسخ به این پرسش اصلی شاید بتوان به این پرسش فرعی نیز پاسخ گفت که آیا یک فرایند حداقلی مانند فرایند ذهنی در این شعر به عنوان ایده ی شاعرانه، امکان بسط به یک گفتمان غالب اجتماعی را خواهد داشت؟ فرض پژوهش بر این بوده است که فرایند ذهنیِ خواب دیدن، سایر فرایندها را در راستای خود جهت داده تا کلیت متن را همچون برشی از بافت فرهنگی اجتماعی جامعه، بازتولید کرده و آینده ی آن را که همانا آمدن کسی است که مثل هیچ کس نیست، پیش گویی نماید.
با بررسی آماری فرایندهای فرانقش اندیشگانی، ضمن تأیید حداقلی بودن فرایند ذهنی(5/10 % کل فرآیندها) در میان فرایندهای اصلی شعر، می توان به این نتیجه رسید که سایر فرایندها در جهت بسط فرایند ذهنی و تأیید ایده ی این فرایند عمل کرده اند که همانا پیش گویی آمدن کسی است «که مثل هیچ کس نیست».
تحلیل کهن الگویی داستان امیر ارسلان بر اساس نظریه تفرد یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله کهن الگوی داستان امیرارسلان بر اساس نظریه تفرد یونگ تحلیل کهن الگویی شده است؛ به این شرح که امیرارسلان به عنوان قهرمان جست وجوگر برای رشد و تکامل و دستیابی به کهن الگوی خویشتن، حرکت خود را آغاز می کند و با دیدن تصویر فرخ لقا (آنیما) بیدار می شود و به سطح های تازه ای از آگاهی دست می یابد. او با گذر از کهن الگوی نقاب به یاری پیر دانا به حذف سایه و یکی شدن با آنیما (فرخ لقا) موفق می شود و فرایند تفرد خود را به سرانجام می رساند و به کهن الگوی خویشتن دست می یابد. ضمن اینکه او کهن الگوی مرگ و تولد دوباره را- که معنای آن استعلای حیات و تحول درونی است- با واردشدن در غار و چاه – که بیانگر بازگشت به مرحله جنینی (مرگ آیینی) است – و بیرون آمدن از آن مکان ها – که رمز تولد مجدد است - تجربه می کند.
بررسی انسجام و روابط واژگانی در داستان گیومرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام از به هم پیوستن واژگان و جملاتی ایجاد می شود که حاوی معنا و مفهوم خاصّی هستند و به کمک روابط معنایی که میان عناصر یک متن وجود دارد، مفاهیم را انتقال می دهد و متنی منسجم و یکپارچه می آفریند. انسجام به سه نوع دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم می شود که در این پژوهش، به انسجام واژگانی و تحلیل عناصر و روابط واژگانی داستان گیومرت بر اساس نظریة هالیدی و حسن پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل واژگان به شیوة کتابخانه ای بررسی گردیده است. پس از تحلیل عناصر واژگانی، این نتیجه حاصل شد که شاعر توانسته در متن داستان، با به کارگیری همة عناصر واژگانی، به ویژه عنصر تکرار، پیوندی ناگسستنی در متن ایجاد کند.