فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان «بهرام چوبین» از شاهنامه فردوسی و نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر، به سبب وجوه مشترکی که دارند از جمله در شخصیت پردازی، عمل دراماتیک و نوع رویکرد به مقوله قدرت، موضوع شماری از بررسی های تطبیقی بوده اند؛ با این حال جست و جویی عمیق تر در لایه های درونی این دو روایت، چالش مشترک میان خود درونی و خود بیرونی دو قهرمان را نیز آشکار می سازد که به واکنش آنها در وسوسه رسیدن به قدرت انجامیده است؛ قدرتی که مشروعیتش موجه نیست و اگرچه این تمایل به قدرت در وجود دو قهرمان، به ظاهر ریشه در تقدیر دارد، در اصلْ وسوسه ای است درونی که نمودی بیرونی پیدا کرده و به سقوطی تراژیک ختم شده است. در این پژوهش با مقایسه این جنبه مشترک در این دو اثر برآنیم تا در پاسخ به این پرسش ها که مکبث و بهرام چوبین از چه روی وفاداری به پادشاهان زمان خود را کنار گذاشته و راه خیانت پیموده اند؛ در این راه، از کدام ابزارها برای رسیدن به قدرت بهره برده اند؟ و چرا به رغم لیاقت فراوانی که از خود نشان داده اند به صورتی تراژیک قدرت را از دست داده و سقوط کرده اند؛ نشان دهیم که این دو قهرمان در چالش میان خواسته های درونی و شرایط بیرونی تصمیم گرفتند متناسب با آرزوی درونی شان و نگرش شایسته سالارانه مبتنی بر لیاقتِ رسیدن به قدرت، سر به شورش بگذارند و بر جایگاه پادشاهی تکیه بزنند.
بحثی درباره انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به نوذر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از روایت های شاهنامه با دیگر منابع متفاوت است. یکی از دلایل این تفاوت، تغییراتی است که در روایت های حماسی رخ می دهد و به بعضی از منابع می رسد که یک نمونه از این تغییرات، انتقال یک خویشکاری، عمل و... از شخصی به شخص دیگر است. از نمونه های این مقوله، انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به دوران نوذر در شاهنامه است. این جنگ که در اغلب روایت های قبل، هم زمان و حتی بعد از فردوسی به منوچهر منسوب بوده، در شاهنامه به دوران نوذر منتقل شده است. در این مقاله سعی شده پس از بررسی روایت ها، اصالت آنها و علت این انتقال روشن شود. نتایج پژوهش نشانگر این است که از طرفی منوچهر در گذر زمان، چهره ای مینوی یافته و از طرفی، نوذر چهره ای منفی پیدا کرده است. بنابراین می بایست در آغاز، این شکست در دوران منوچهر بوده و در روایت های متأخر و نزدیک به عصر فردوسی به دوران نوذر منتقل شده باشد.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیت دومِ غزلی از حافظ به مطلعِ ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش... واژه بود در مصراعِ همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف، همواره بحث برانگیز بوده است. از آنجا که این واژه در معنی فعل ماضی با حال و هوای غزل مورد بحث مناسبتی ندارد؛ بعضی از مصحّحان دیوان حافظ، به جای آن واژه هست را که ضبط برخی از نسخه ها است، گذاشته اند و بعضی به دلیل اینکه بود از پشتوانه نسخه های قدیمی تر و بیشتری برخوردار است آن را همچنان در متن نگه داشته و گروه کمتری نیز ضبط بود و را ترجیح داده و یا بود را به پود تصحیح قیاسی کرده اند. در این مقاله با توجه به چهل نسخه کهن دیوان حافظ و نیز دلایل معنایی و بلاغی، ضبط بود را اصیل دانسته و نشان داده ایم که بود در اینجا، نه به معنای فعل ماضی بلکه به معنای همه/ تمام به کار رفته است. این معنا برای واژه مورد نظر هم در متون کهن شواهدی دارد و هم در گویش بعضی نقاط ایران هنوز رایج است. در این معنا واژه بود به کلمه وجود اضافه می شود: بودِ وجود. با این خوانش که هماهنگ با احساس شاعر در طی غزل و نیز زمان شعر در ابیات آغازین آن است، در عین حال که بر اصالت ضبط بود تأکید می شود، اشکال معنایی مصراع نیز مرتفع می گردد.
چالش های مترجم (نمونه پژوهی ترجمة یک متن سیاسی - رسانه ای از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعة آماری 35 نفری دانشجویان ترم پنجم رشتة زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جملة سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایة متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
مطالعه تطبیقی داستان مرد و گنج از مثنوی با کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی مولانا از برجسته ترین شاعرانی است که درسرودن مضامین عارفانه دستی توانا دارد و تمثیلاتش مشحون از معرفت و عشق است. از زمره این حکایات عرفانی داستان مرد و گنج از دفتر ششم مثنوی معنوی است که رد پای این شناخت را بوضوح در کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو می بینیم. این تأثیر انسان راوادار می سازدکه بر فراگیر بودن اندیشه عالی و جهانی مولانا آفرین گوید و او را بستاید. پژوهش حاضر در صدد است با تطبیق بین این دو داستان، وجوه تشابه و تفریق آن دو را بنماید و تأثیر ذهن و سخن مولانا را بر اندیشه نویسنده بزرگ آمریکای لاتین بوضوح نشان دهد.
سبکشناسی رسائل سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده با باور بدین امر که در کلیات سعدی شش و گاه هفت نوشتار وجود دارد که هنوز صحت انتساب آنها به سعدی معلوم نیست و نیز با نگاهی به دیدگاه های بزرگان ادب معاصر، به بررسی رسائل سعدی پرداخته و برای بررسی نسبت سعدی با هفت رساله ای که در کلیات سعدی آمده و بیستون در مقدمه کلیات به پیشینة آن اشاره کرده و برخی دیگر از سعدی پژوهان همچون محمد قزوینی به انتساب برخی از این رسائل به سعدی تردید کرده اند، به بررسی اسناد تاریخی و دست نویس های کهن رسائل پرداخته و با استفاده از دو روش اسنادی و سبک شناسی به تبیین این امر می پردازد.
گوتیک در ادبیات تطبیقی: بررسی برخی از آثار صادق هدایت و ادگار آلن پو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﺑﻲگمان، صادق هدایت و ادگار آلن پو از تأثیرگذارترین و برﺟﺴﺘﻪترین نویسندگان داستاﻥهای کوتاه هستند که آثار آﻥها موردتوجه بسیاری از مترجمان، منتقدان و نویسندگان در سراسر جهان قرار گرفته است. هدایت و پو، داستاﻥنویسی سبک «گوتیک» را به جهان عرضه کردند که جاﻥمایه بیشتر آﻥها تاریکی، ترس و سخن از ناامیدی و مرگ است. هر دو نویسنده علاوه بر داستاﻥنویسی، در شعر و نقد نیز مهارت دارند. دروﻥمایه داستاﻥهای هدایت و پو از ویژﮔﻲهای ﺑﻲمانندی برخوردار است که به آﻥها ﺳﺒﻚ و سیاق خاصی بخشیده است. بااین وجود، تاکنون مطاﻟﻌﻪای درزمینه بررسی وجه تشابه این دو نویسنده انجام نشده است. از حوزﻩهای تحقیق در مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی ﻣﻲتوان به مطالعه ویژﮔﻲهای ادبی بین فرﻫﻨﮓها اشاره کرد. از منظر این مطالعه این امکان وجود دارد تا وجه تشابه ادبی این دو نویسنده را بررسی کرد. ویژﮔﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖها و فضای حاکم بر داستاﻥ نموﻧﻪای از شباﻫﺖهایی است که این دو نویسنده را در کنار هم قرار داده است. در این نوشتار قصد داریم تا به مطالعه ﺷﺨﺼﻴﺖها و فضای آفرینش داستاﻥهای هدایت و پو بپردازیم و علاوه بر بررسی شباﻫﺖهای کلی آثار هدایت و پو، امکان درک دﻗﻴﻖتر آثار هر دو نویسنده و ﺟﻨﺒﻪهای مشترک داستاﻥهای آﻥها را فراهم آوریم. بدین منظور، از «تحلیل محتوا» به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. یاﻓﺘﻪهای تحقیق، روند مشابهی درمورد ﺷﺨﺼﻴﺖپردازی و فضای داستاﻥ نشان ﻣﻲدهد؛ به طوری که تشتت فکری، پریشاﻥخاطری، انزوا و دروﻥگرایی در ﺷﺨﺼﻴﺖهای داستان موج ﻣﻲزند. فضای داستان نیز تأثیر بسزایی در انتقال اهداف نویسنده دارد.
نقد و تحلیل تطبیقی دیدگاه های تفسیری سنایی در حدیقه الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنایی در آثار خویش به اقتضای سخن آیاتی از کلام اله مجید را تفسیر کرده است. در این تفاسیر او نیز مانند عارفان دیگر بیش پیش از اینکه در پی تفسیر آیه باشد در صدد بیان دیدگاه خویش است و در عین حال در برخی موارد تفسیر او با تفاسیر دیگران تفاوت دارد و از نکته سنجیهای دقیق و تصویرسازیهای بدیع برخوردار است که ارزش عرفانی و ادبی خاص به آن می بخشد.
در این مقاله ابتدا دیدگاه های تفسیری سنایی بر اساس نوع آنها طبقه بندی، و سپس به نقد و تحلیل آنها پرداخته شده است به گونه ای که نخست، نظر سنایی درباره آیات توحیدی و موارد مرتبط با آن بیان شده، و سپس تفسیر آیات مربوط به پیامبران و بویژه پیامبر اکرم (ص)، تحلیل گردیده است. بعد از آن تفسیر آیات مربوط به مسایل دیگری از قبیل آفرینش انسان، کرامت، امانت، توبه، قضا و قدر، بررسی گردیده و در همه موارد، نظر وی با نظر عارفان دیگر، مقایسه و تحلیل شده است.
هستی و مراتب آن از دیدگاه عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از تحول عمیقی که در سده هفتم هجری در عرفان اسلامی پدید آمد، هستی شناسی نیز به دو رکن دیگر معرفت عرفانی، خداشناسی و انسان شناسی، افزوده شد. بر این اساس در سنت دوم عرفانی، شناخت هستی صرفاً یک شناخت نظری نیست؛ بلکه این شناخت با رسیدن به مراتب کمال به دست می آید و معرفت خدا با معرفت انسان و هستی حاصل می شود. پیوند انسان شناسی و هستی شناسی برای کسب معرفت، افقهای تازه ای را به روی عرفای سنت دوم گشود. بدین ترتیب با تطبیق میان جایگاه انسان و هستی به عنوان دو عالم صغیر و کبیر، وجوه تازه ای از این دو عالم شناخته شد.
عزیز نسفی، یکی از عارفان نوآور در سنت دوم عرفانی، درباره هستی شناسی عرفانی طرحهای تازه ای به دست می دهد که درکلیات، قابل انطباق با سایر طرحهای هستیشناسانه سنت دوم است؛ ولی در جزییات، منحصر به فرد است. در این مقاله ضمن تحلیل دیدگاههای نسفی در باب هستی و مراتب گوناگون آن، محورهای فکری وی در مباحث هستی شناسانه تبیین و تشریح می شود.
این تحقیق از نوع مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است و با روش توصیفی انجام گرفته است.
بررسی جنبه های فرهنگ نگاری در مصباح الهدایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصباح الهدایه تالیف عزالدین محمود کاشانی یکی از کتب مهم درسی عرفا تالیف شده در اوایل قرن هشتم است که تالیفی بر اساس عوارف المعارف سهروردی است. عزالدین محمود در تالیف خود با کوشش در پیوند بین شریعت و طریقت،با نگاهی فقیهانه اصول عقاید عرفا، سیر و سلوک و برخی اصطلاحات رایج در میان صوفیه را بیان و شرح کرده است. اگر چه کتاب مختصات یک فرهنگ یا اصطلاحنامه ی تمام عیار را ندارد ولی با توجه به این که مفهوم بیش از 100 اصطلاح را برای مخاطبان خاص با شواهد و مثال توضیح داده است، می تواند یک فرهنگ تخصصی عرفانی به شمار آید. پژوهشگر کوشیده است تا بر اساس معیار های سنجش فرهنگ ها از نظر یاکوف مالکیل با سه سنجه ی گسترش واژگانی، شیوه ی ارائه ی معنی و دیدگاه، چگونگی ثبت معنا در مصباح الهدایه را در مقایسه با چند کتاب علمی صوفیان نظیر اللمع، رساله ی قشیریه، کشف المحجوب ارزیابی کند. در این راستا گستره ی واژگانی و میزان توجهی که مؤلف به کمیت و کیفیت واژگان دارد مورد توجه بوده است و آن گاه با ارائه ی معیارهای ثبت معنی به شیوه ی مولف در کتاب پرداخته شده است. در نهایت نگاه خاص مولف در ثبت اصطلاحات عرفانی بررسی گردیده است.
بهره گیری مؤلف از آرایه های ادبی نظیر سجع، استعاره، تشبیه برای بیان مسایل علمی، اگـر چه کلام او را به کلام ادبی نزدیک کرده است ولی از ارزش آموزشی آن نمی کاهد.
او با حفظ آرای خود و اسلافش چون سهروردی، نظر مخالفان را با سعه ی صدر بیان کرده از نقد و تحلیل آنها خودداری نمی ورزد.
مطالعه و بررسی تصویر شرق در آثار ویکتور هوگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت شرق و دنیای ادب و هنر شرقیان بیش از هر چیز مرهون شرق شناسان و نویسندگانی است که در شناساندن فرهنگ های شرقی پیشتاز بودند و این امر مهم از سده های هفده و هجده میلادی شروع شده و در قرن نوزدهم و بیستم رنگ و بوی علمی، تطبیقی و آکادمیک به خود گرفت. از میان این ادیبان شرق نگار، ویکتور هوگو، پیشوای مکتب رُمانتیسم، شاعر و نویسنده قرن نوزده فرانسه، از ورای نوشته ها و ترجمه های شرق شناسان، به ویژه با شناختن آیین زرتشتی و شاعران و ادیبان ایرانی همچون سعدی، فردوسی و حافظ، توانست مفاهیم و اندیشه های شرقی را در قالب اشعار حماسی و تاریخیِ خود به شکل منظوم بسراید. ذهن خیال پرداز و رُمانتیک ویکتور هوگو در بیان تصویر زیباییِ هنر و سُنت هایِ مشرق زمین، در طول اشعار وی موج زده و خواننده معاصر را هم چون خواننده قرن نوزده مجذوب روشنایی های اهورایی می کند. در این مقاله سعی بر آن داریم تا با نشان دادن تاثیر و الگوپذیریِ هوگو از افکار زرتشتی، هنر و فرهنگ شرق و خالقان شاهکارهای ادبی زبان فارسی، اُفق جدیدی در درک و واکاویِ دنیای خیال و تحلیل اندیشه های استنباطی وی از تاریخ، جامعه و انسانیت ترسیم کنیم.
گفتمان حقوق انسانی در گلستان سعدی «نقدی بر مبحث حقوق شهروندی در باب اول گلستان»
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی در شناخت جنبههای اجتماعی گلستان سعدی دارد و حقوق شهروندی در گلستان سعدی را در باب اول مورد بحث و بررسی قرا میدهد و در این باب سعدی از فقدان شایسته سالاری در گفتمان حقوق مدنی سخن میگوید و از موضع اشاعره به تبیین بیکفایتی مدیران میپردازد، اما با این همه نمیتواند نهایت تاسف و تحسر خود را از غیبت موازین شایسته سالاری و حقمداری در اداره امور مملکتی پنهان سازد.
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون فاطمه غلامی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Ciel2518@yahoo.ca مهدی دادرضایی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Dadrezaei_mehdi@yahoo.com (1388/10/ 1388 ، تاریخ تصویب: 16 /7/ (تاریخ دریافت: 2 چکیده قرن بیستم دورهای است که انسان به دنبال ابهام زدایی حقیقت و ایجاد واقعیت است. این رسالت، بیش از دیگران الهام بخش نویسندگان، شاعران، داستان نویسان، نمایشنامهنویسان، منتقدان، و غیره بودهاست. به تدریج که نویسنده نیاز به تقویت رابطهی بین هنر خویش و تمایل به یافتن حقیقت را احساس میکند، آگاهانه تصمیم به - تصویر کشیدن واقعیتی را که مشاهده میکند، می گیرد. به این ترتیب، اثر او افق گستردهای از زندگی- اجتماعی و فردی- را در برابر چشمان خواننده قرار میدهد، این امر امکان دیدن تمام زندگی و نه فقط یک جنبه خاص آن را به ما میدهد. در ایران نیز جمعی از نویسندگان مانند جلال آل احمد، بزرگ علوی، صادق چوبک و غلام حسین ساعدی در زمینه روایت داستانهای واقعی به این انتخاب دست میزنند، در این بین باید نام سیمین دانشور را به آنها افزود که از این نوع نگاه برای معرفی زن، شادی هایش، مصیبت هایش و در کل وضعیت اجتماعی او در کشور بهره میجوید. سعی ما در این مقاله، مطالعه هویت زن ایرانی از دریچه رمان نویس بزرگ معاصر، سیمین دانشور است. واژگان کلیدی : قرن بیستم، رمان، واقعیت، ایران، سیمین دانشور، زنان، شرایط اجتماعی
«شهسوار ایمان» در دیدگاه عطار نیشابوری و سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح و کیفیت دینداری و دین ورزی، در همه ادیان توحیدی همواره محل بحث بوده و هست؛ از جمله اینکه حقیقت یک دین، چگونه در ساحات بیرونی و درونی زندگی باورمندان آن متجلی می شود؟ و شرایط درک ذات دین و وصول به عالیترین مراتب ایمان کدام است؟ به منظور پاسخ گویی به این پرسشها ادیان الهی الگوهای قابل شناخت و متابعتی ارائه می کنند که تمام حقیقت آن دین، در وجود همین الگو و اسوه ها، تحقق عینی یافته و انتظارات حداکثری شارع دین، در شخصیت، منش، گفتار و کردار آنان به منصه ظهور رسیده است. بر پایه این اصل دینی، در فلسفه و ادبیات عرفانی، نمونه های برتر تحت عنوان «شهسواران ایمان» ساخته و پرداخته می شوند. عطار نیشابوری، «شهسوار ایمان» خود را در شخصیت تاریخی و مناقشه برانگیز منصور حلاج از یک سو، و شخصیتهای ادبی مانند شیخ صنعان و عقلا مجانین، از سوی دیگر، باز می یابد و در مقابل، سورن کی یرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست و متاله مسیحی، ابراهیمِ خلیل (ع) را مصداق بارز و نمونه عینی «شهسوار ایمان» می داند. آنچه این دو اندیشمند را به یکدیگر نزدیک می کند، باور مشترک آنان در چگونگی وصول به آستانه ایمان واقعی و شرایط کسب مقام شهسواری است؛ در نظرگاه آنان، «گذشتن از امورِ اساسی تعلق آفرین» یگانه شرط دستیابی به مقام شامخ ایمان است؛ اموری که با فردیت، هویت و ذات فرد درآمیخته و ترک آن به مثابه نفی خویشتنِ خویش است. در این پژوهش با رهیافتی تطبیقی و تاویلی اشتراکات فکری دو متفکر در این حوزه بررسی می شود.
نگاهی به شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی یکی از موفق ترین شاعرانی است که به آفاق بکر و رازناک سخن پارسی گام گذارده و سرافراز از گستره ی مه آلود الفاظ و معانی عبور کرده در شمار سرآمدان زبان فارسی جای گرفته است. در این مقاله تلاش شده است هر چند گذرا شعر و ابداعات هنری خاقانی بازکاوی شود و ستــرگی خاقانی در ابعاد مختلف از قبیل: وسعت تخیل و ترکیب، نازک خیالی های بی نظیر، اندیشه های صوفیانه ، قدرت ردیف پردازی و سیطره ی خاقانی به علوم گوناگون باز نموده گردد.
تاثیر شگرف و سرنوشت ساز خاقانی بر شیوه های عمومی بیان در زبان پارسی و گویندگانی که پس از او به آرایش کاخ سخن برخاستند ، هر گونه پژوهش را در زبان و بیان و شیوه های اندیشه وری او بایستگی می بخشد.