مقالات
حوزههای تخصصی:
در داستاننویسی مدرن بسیاری از شیوه¬های سنتی روایت از میان رفته و معمولاً صناعت داستان بیشتر از محتوای آن در کانون توجه قرار گرفته است. رمان کوتاه شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری یکی از نخستین داستانهای ایرانی¬ است که در آن به «فرم» داستان و شیوههای روایت بیش از هر چیز دیگر تکیه شده است. از نکته¬های مهم این رمان، چرخشهای به¬جا و به¬موقع زاویة ¬دید است. بررسی و تحلیل زاویه دید و شیوه¬های روایی با دیدگاههای متفاوت از بحثهای جدید نقد ادبی است که امروزه به عنوان شاخه¬ا¬ی مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی به آن توجه می¬شود. گلشیری در این رمان از تکنیک¬های تکگویی درونی مستقیم روشن و تک¬گویی درونی غیرمستقیم بهشایستگی استفاده کرده و جریان داستان را پیش برده است. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و ساختمند است که همه بخشهای آن به طور منظم و منطقی در جای خود قرار گرفته¬اند. روایت در این رمان به شیوه رمانهای جریان سیال ذهن است اما اغتشاش آنگونه از رمانها ندارد.
نقد روایت شناسانه مجموعه «ساعت پنج برای مردن دیر است» بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تحلیل ساختاری داستانهای کوتاه امیرحسن چهل تن با تأکید بر نظریه ژرار ژنت، نظریه رداز فرانسوی می پردازد. ژنت با کتاب گفتمان روایی خود، نقش بسزایی در شناخت روایت داشت. تلاش او در زمینه تعریف داستان و بررسی انتقادی پیرامون مقوله نظرگاه، نقطه آغازین بررسیهای بعدی در زمینه بوطیقای داستان بود. او متأثر از شکل گرایان روس، قصه را یکی از جنبه های روایت می دانست و آن را ترتیب واقعی روایت ارزیابی می¬کرد؛ در نتیجه توانست از تمامی روابطی که ممکن است بین توالی زمانی رخدادها و ترتیب روایت پیش آید تحلیلی دقیق ارائه دهد. نتیجه بررسی ساختاری آثار امیرحسن چهل تن نشان میدهد زمان به عنوان یکی از عناصر اصلی روایت، بیشتر مورد توجه نویسنده قرار میگیرد، به گونهای که به کمک آن و بر اساس تغییراتی که در نظم خطی آن ایجاد می کند، پیرنگ و شکل مطلوب و پیچیده داستانی خود را بنا می سازد. نویسنده با در نظر داشتن قوانینی مانند رعایت اصل معناداری و علیت کنشها، در ترتیب نقل وقایع و کنشهای داستان دست به گزینش و انتخاب می زند و به این صورت زمان مندی خاص جهان داستانش را ایجاد می کند.
بررسی سبکی رمان «چراغها را من خاموش میکنم» با رویکرد فرانقش میانفردی نظریّه نقشگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان¬شناسی نقش¬گرا یکی از سه نگرش اصلی زبان¬شناسی نظری است که در آن نقش و معنا توأمان در نظر گرفته می¬شود. از گرایشهای مختلف این نظریّه، نقش¬گرایی هلیدی را برگزیده¬ایم. در این نظریّه با سه نوع معنا روبهروییم: فرانقش تجربی، فرانقش میان¬فردی و فرانقش متنی. در این مقاله برآنیم تا رمان چراغها را من خاموش می¬کنم اثر زویا پیرزاد را با توجّه به فرانقش میانفردی (Interpersonal Metafunction) از نظریّه نقش¬گرای هلیدی بررسی کنیم. ابتدا به تبیین مبانی تئوری نظریّه پرداخته و سپس آن را بر روی متن مورد نظر پیاده کردهایم. بعد از تطبیق داده¬ها با مبانی نظری و نمایش آن به صورت نمودارهای آماری این نتایج حاصل شده است که بیشترین زمان به¬ کار رفته در رمان مذکور، زمان گذشته است و برای زمان آینده کاربردی دیده نشد. همچنین وجه خبری از سایر وجه¬ها بیشتر به¬کار رفته است که گویای سبک روایی رمان می¬باشد. در انواع ادات نیز ادات کلامی بیشترین و ادات کیفی کمترین کاربرد را دارند.
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
روش پایانبندی در شعر قیصر امینپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به کلام پایانی در شعر از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است. این توجه در سروده¬های کلاسیک به صورت حُسن مقطع و ردّ المطلع، و در شعر نو به شکل شیوه¬ای که نیما آن را «برگردان» نامیده است، به چشم می¬خورد. پس از نیما توجه به پایان¬ اشعار از حدّ کاربرد شیوه برگردان شعری فراتر رفته و در مسیر تکاملی شعر جای خود را به آنچه در دوره اخیر «پایان¬بنـدی» (Ending) می¬گویند، داده است. بسامد و تنوع شیوه¬های پایان¬بندی، شعر قیصر امین¬پور را از زیبایی و قدرت تأثیـر دوچندانی برخوردار کرده است. این توجه به «پایان¬بنـدی» و نوآوری در این شیوه به اندازه¬ای است که می¬توان وی را در پردازش پایانی شعر، شاعری خلّاق و صاحبسبک خواند. در این پژوهش، با نگاهی کوتاه به سیر توجه به پایانه اشعار و ضمن بیان کارکرد شگفت این شیو¬ه،¬ شگردها و نوآوریهای قیصر در پایان¬بندی اشعارش دستهبندی و بررسی شده است.
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطه میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سوره یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
گونهشناسی بومیسرودهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومیسرود به اشعاری گفته می¬شودکه شاعران محلّی با استفاده از فرهنگ، وازگان و درونمایههایبومی منطقه خود آن را میسرایند. این ترانه¬ها در ادبیات شفاهی اهمیّت ویژهای دارند؛ زیرا ما را با مفاهیم و اندیشه¬های متعالی آنان آشنا می سازند. بومیسرودها در حوزهجغرافیای فرهنگی ایران بزرگ تنوع و گوناگونی فراوانی دارند. امیری، تبری، طالبا، نجما، کتولی، حقانی، سوتخوانی ، شرفشاهی، چهاردانه، کیلالی و لاکو؛واسونک، شربه، شروه، حاجیانی، فایزخوانی، شنبه¬ای، کلهفریاد، دوبیتی، چهاربیتی، سرحدی، سرصوت، فریاد، نوا، فراقی، عاشقانه، شعردلبر، شعرجاهلی، حقیقی، سهخشتی، گورانی، بیت، نوول، فهلویات، هوره، حیران، لاوک و چهار لنگی، بایاتی، عاشیقی، آغی، باغلاما، قوشما، لایلالار، جیغالی، سالاما، الفلام، قایتارما، دیل ودؤئمز، لیکو، شیر، زهیرک، کردی و سیتک، تنها بخشی از بومیسرودها هستند که ضروری است تا پیش از نابودی آنها شناخته و گونه¬شناسی شوند. در این مقاله پس از تبیین، پیشینه و تعریف بومیسرود، تاریخچه، ارزشها و ویژگیهای آن ارائه میشود، سپس بومیسرود¬های برجستهمناطق مختلف ایران از نظر حوزه جغرافیایی، وجه تسمیه، قالب، زیباییشناسی، محتوا و درون¬مایه بررسی و طبقهبندی میشوند.
تحلیل سه قطره خون با رویکردِ جامعهشناسی ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعهشناسی ساختگرا یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. جامعهشناسان ساختگرا چون گلدمن آلتوسر و ماشری گاه متون سمبولیستی و سوررئالیستی را مورد بررسی قرار میدهند. داستان سه قطره خون صادق هدایت دارای ظرفیتهایی است که میتواند قرائتهای متفاوتی داشته باشد. معمولاً داستان سه قطره خون را از دیدگاه روانشناختی تحلیل کردهاند، اما این مقاله داستان حاضر را با رویکرد ادبی متفاوت، یعنی بر اساس نظریات جامعهشناسان ساختگرا بررسی میکند. بررسی نموده است. جامعهشناسان ساختگرا، بازتاب ایدئولوژی و ساختارها و صورتبندیهای اجتماعی را در متن جستجو میکنند و آنگاه توانایی نویسندگان و فردیت آنها را در تحولات اجتماعی نشان میدهند. داستان سه قطره خون واقعیات اجتماعی زمان خود را بازتاب میدهد و ناتوانی شخصیتهای آن را در زیر سیطره ایدئولوژی آشکار میسازد
بررسی شعر هوشنگ چالنگی و تأثیر آن بر جریانهای شعری دهه¬های 50 تا 70(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه چهل شمسی یکی از درخشان¬ترین مقاطع شعر معاصر فارسی است. در این دهه، جریانها و موج های زیادی مانند موج نو، شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر برآوردند. هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بیوزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر، گروه «شعر دیگر» را تشکیل دادند که بعدها هسته نخستین «شعر حجم» شدند. آموخته¬ها و آموزه¬های شعری چالنگی در دهه پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجدسلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی، موج ناب پا گرفت. چالنگی از زبانی ویژه در سروده¬هایش بهره گرفته است. شعرِ او، شعری موجز است. توجه به عناصر اقلیمی و طبیعت زادبوم خویش در سرودههایش جلوه¬ای تازه به شعرهایش بخشیده است. بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه، فراروی از تقطیع نیمایی، تصویرهای فراواقعی، آشنایی¬زدایی و استعاره¬گرایی از دیگر ویژگیهای شعری اوست.
نگاهی دیگر به نسخه قونیه وتصحیح فروزانفر از کلّیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر توفیق سبحانی در حین تصحیح کلّیّات شمس بر اساس نسخه770 قونیه، بعضی اختلافهای نسخه اساس خود و تصحیح فروزانفر را که به زعم ایشان در آنها ضبط قونیه ترجیح داشته، استخراج و آنها را ضمن مقالهای طرح کرده است. اگر امر دایر بر استخراج اختلافهای نسخه قونیه به عنوان یکی از نسخههای مرجع فروزانفر و متن نهایی چاپ فروزانفر باشد، این اختلافها سر به هزاران مورد خواهد زد؛ چون همچنانکه تصوّر شده است، نسخه قونیه از نظر ضبط کلمات، برای فروزانفر نسخه اساس تلقی نمیشده و مرجعیّت تامّ نداشته است. در این مقاله یکایک موارد 93گانه مقاله دکتر سبحانی یک بار دیگر بررسی شده تا معلوم شود که ضبط کدام، مرجّح است و چرا.