فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
164-194
حوزههای تخصصی:
مولانا در آموزه های عرفانی خویش، همه ابعاد شخصیت انسان را مورد توجه قرار داده است و برای هریک از بیماری های ذهنی و روانی او راهکار ارائه می کند. یکی از بیماری های ذهنی وهمی که او در مثنوی معنوی به آن پرداخته شده، ترس است. مفهوم ترس از نگاه کل نگر او، به دو نوع ترس مذموم و ممدوح تقسیم می شود؛ ترس مذموم که مورد نظر ماست از من دروغین و کاذب ناشی می شود؛ هرچند مولوی ترس را معمار اصلاح جهان مادی و در جای خود مفید می داند. راهکارهایی که برای مقابله و رهایی از ترس های مذموم که برخی از زمینه های فکری ایجادگر آن ترس از مرگ، غم غربت و تنهایی وجودی، ترس از قضا و مشیت، ترس از شرّ اضداد، ترس از اختیار و آزادی انتخاب، ترس از گناه و... است، از نگاه تیزبین او رویکرد به دین و مذهب، توبه، توکل و تسلیم، یافتن من حقیقی (گنج درون)، ترک فرافکنی، پذیرش تعارضات درونی و استفاده از موهبات آن، هیچ نخواستن در سایه فقر و فنای عرفانی، آشنای با سازوکارهای گناه در جهت رشد و تعالی و... است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار از آنجایی که مقوله ترس به حوزه روان شناسی نیز مرتبط می شود و مولوی از قرن ها پیش از روان شناسان امروز به ارائه مفاهیم درمانی (هرچند بار رویکرد و اهدافی متفاوت) پرداخته است، (غیر از دیدگاه روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ) از روان شناسان انسان گرا و وجودگرایی مثل رولومی، اریک فروم، ویکتور فرانکل، اروین یالوم، ابراهام مزلو، سورن کرکگور، کارن هورنای و... استفاده می شود تا هم به غنا و گستردگی این مفاهیم بیفزاییم و هم به اثبات این مهم که مولوی قرن ها پیش از روان شناسی امروز به مفاهیم و سازوکارهایی برای مقابله با ترس دست یافته که می تواند از خلال قصه های مثنوی به طور آشکار و یا ضمنی مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد؛ لذا آموزه های پیشینیان ادب و عرفان ایرانی را نباید دست کم گرفت.
ریخت شناسی رمان «الحرب فی برّ مصر» یوسف القعید بر اساس نظریه روایت شناسی کلود برمون
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
مطالعات صورت گرایان و ساختارگرایان علاوه بر ایجاد تحول در بررسی شعر، دانش ادبی روایت شناسی را بوجود آورده و تحلیل ریخت شناسانه ی روایت را به عنوان رویکردی مهم مطرح کرد. کلود برمون زبان شناس و روایت شناس فرانسوی از برجسته ترین نظریه پردازان روایت شناسی ساختارگرا و از جمله افرادی است که برای ارائه ی یک الگوی مناسب در زمینه ی ریخت شناسی داستان، تلاش کرده اند. در این پژوهش،«الحرب فی برّ مصر» اثر یوسف القعید (از بزرگ ترین رمان نویسان مصر) که فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی حاکم بر مصر در سال های 1954م. تا 1973م. دستمایه ی خلق آن است، بر اساس نظریه ی کلود برمون مورد بررسی قرار گرفته و اثبات می شود که نویسنده پیکره ی داستان را با ذوقی سرشار با انواع توالی ها از جمله توالی زنجیره ای و انضمامی و پیوندی خلق کرده است. بر اساس نظریه ی مذکور هر توالی دربردارنده ی سه کارکرد امکان ، فرایند و پیامد است که این کارکردهای سه گانه کاملا با داستان همخوانی و همسویی دارد. کلیدواژه: الحرب فی برّ مصر، یوسف القعید، ریخت شناسی، کلود برمون، توالی و پی رفت
مقایسه قطعه سغدی نبرد رستم با دیوان و دارجنگه نوشاد طرهانی بر اساس تعاریف و ویژگی های سرود حماسی
حوزههای تخصصی:
قطعه سغدی در توصیف نبرد رستم با دیوان، متعلق به حدود سیزده قرن پیش، در ایالت کانسوی چین کشف شده است. داستان رستم در این متن، با عناصر بدوی، جادویی و شمنی همراه است؛ اما می توان احتمال داد که این متن، یکی از مآخذ داستان های نبرد رستم با دیوان باشد؛ اما دارجنگه منظومه ای است به زبان لکی (در استان لرستان)، متعلق به دوره افشاریه، سروده نوشاد طرهانی که در آن گفت وگوی شاعر با درخت کهنسالی به تصویر کشیده شده و درخت در ضمن آن گفت وگو، عمر خود را به دوران اساطیری ایران و پادشاهی کیومرث می رساند و بیان خود را با توصیفات مختصری درباره پهلوانان و پادشاهان ایرانی همراه می کند. در همین راستا، برخی از محققان و پژوهشگران، این دو متن را در یک قالب و ساختار؛ یعنی در ردیف سرودهای حماسی (در معنای خاستگاه حماسه) قرار داده و سعی کرده اند این دو را نمونه هایی از سرودهای حماسی به دیگر زبان های ایرانی معرفی کنند. از آنجا که قرار دادن این دو متن در یک ردیف، موجب ابهاماتی درباره سرودهای حماسی شده، نگارندگان کوشیده اند تا در قالب این مقاله، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا سرود حماسی را تعریف کنند؛ ویژگی های آن را برشمرند و آنگاه مطابق با آن ویژگی ها نشان دهند که اطلاق سرود حماسی بر متن سغدی جایز است؛ اما دارجنگه نوشاد را با توجه به زمان سرایش، قالب و ساختار، نمی توان سرود حماسی به حساب آورد و بنابراین لازم است در این باره تأمل بیشتری صورت بگیرد.
انعکاس آموزه های تعلیمی شیخ عبدالقادر گیلانی در نکات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
198 - 226
حوزههای تخصصی:
شیخ عبدالقادر گیلانی از عارفان قرن پنجم که در علوم فقه، حدیث، تفسیر و ادب، سرآمد روزگار خویش بود و سبک نگارش او در آموزه های تعلیمی اش به گونه ای بود که بزرگانی چون محیی الدین ابن عربی را تحت تأثیر قرار داده بود. در بغداد کار وعظ را برگزید و گفتاری شیرین داشت. در مجلس تعلیم او بیش از چهار هزار نفر گرد می آمد که سهروردی، مقدسی و ابن جوزی از شاگردان تحت تربیت او بوده اند. مبنای روش تربیتی وی هماهنگی طریقت با شریعت و اطاعت از قرآن و سنت است و لازمه سیروسلوک را تربیت اخلاقی می داند. فتوح الغیب اثری تعلیمی از عبدالقادر گیلانی است. نویسنده با نگاهی شریعت مدارانه، مفاهیم معرفت شناسی، نکات تربیتی و اخلاقی را برای تعلیم مخاطب تبیین می کند. در این نوشتار بر آنیم تا با روش توصیفی و رویکرد تحلیلی بر مبنای یافته ها، اصول تربیتی شیخ را که به سالک متربی برای تبدیل نفس اماره به نفس مطمئنه توصیه می کند، بررسی کنیم و تأثیر تعلیمات وی را در نکات بیدل از مریدان عبدالقادردر شبه قاره هند نشان دهیم. لزوم این تحقیق آنکه گیلانی مؤسس سلسله تصوف قادریه، در شبه قاره، طرفداران بسیاری دارد و مریدانش بسیاری از سیره های تعلیمی او را برای تزکیه نفس به کار می برند اما تعلیمات او ناشناخته است. در این تحقیق، سعی شده جلوه ای روشن تر از اصول تربیتی او برای محققان ارائه شود. نتایج پژوهش بیانگر این است که بیدل در نگارش نکات علاوه بر قالب و محتوا، با بهره گیری از آموزه های تعلیمی گیلانی به اثر خود ارزش و غنای بیشتری بخشیده است. بیدل و عبدالقادر در مبانی و مباحث اخلاقی و تعلیمی خود مشترکات فراوانی دارند، اما در برخی موارد تفاوت دیدگاه نیز دارند که در این مقاله بررسی شده است.
کارکردهای شعری و عاطفی در زبان غنایی عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبهرالعاشقین از متشخّص ترین نثرهای فارسی عرفانی است که روزبهان بقلی شیرازی در قرن ششم هجری در بیان مطالب عرفانی به نگارش درآورده است. این متن از منظر زبانی، به دلیل بسامد بالای کارکردهای عاطفی و شعری، دارای تشخّص ویژه ای است که در حوزه زبان غنایی نیز قابل بررسی است. تک گویی های درونی، زاویه دید درون گرایانه باعث شده است که جهت گیری پیام به سمت گوینده باشد. صدای گوینده در بیان احساسات شخصی، سبب برجستگی زبان غنایی و کارکرد عاطفی در این متن است. بسامد بالای استفاده از حروف ندا، جملات تعجبی و پرسشی در متن، کارکردهای عاطفی را تقویت کرده است. همچنین پیوند آهنگین زبان با بسامد بالای پارادوکس و حس آمیزی، جهت گیری پیام را به سمت خودِ پیام کشانده و سبب برجستگی زبان و پررنگ تر شدن کارکرد شعری متن شده است. هدف این مقاله، بررسی تلفیق فراهنجاری های معنایی با ابزارهای موسیقایی متن (درهم تنیدگی فرآیند هنجارگریزی و توازن) به عنوان ابزاری برای بیان هیجانات عاطفی و احساسی در تجربیات عرفانی و شهودی نویسنده عبهرالعاشقین است. سوال اصلی تحقیق آن است که نویسنده عبهرالعاشقین، با استفاده از کدام شگردهای زبانی و بیانی، هنجارهای زبان معیار را شکسته و در نتیجه، متن را به ساختار شعر، نزدیک کرده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی- توصیفی و اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است
شخصیّت ویس با نگاه به نظریه عقده حقارت آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی از منظومه های غنایی است که با پرداخت درست و دقّت در توصیف شخصیّت ها و جزرومدّهای روحی آن ها، از آثار قابل بررسی با نقد روان کاوانه است.این نوع نقد در میان انواع نقد و بررسی های آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت؛ متأثر از روشی است که توسط فروید بنا نهاده شد. در این شیوه به متن به مثابه یک رؤیا می نگرند و منتقد به تاویل آن می پردازد تا به لایه های نهفته آن پی ببرد. سوال اصلی تحقیق این است که چه عواملی در شکل گیری عقده حقارت در شخصیت ویس نقش داشته اند؟ تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی شخصیّت ویس در منظومه فخرالدین اسعد گرگانی را از دیدگاه نظریّه عقده حقارت آلفردآدلر، پزشک اتریشی، مورد نقد و بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهدکه ویس به سبب نادیده گرفته شدن ، شکست در عشق ویرو و از دست دادن پدر، دچار عقده کهتر انگاری شده است. وی این عقده را با جانشین سازی(انتقال به موبد)، به عقده برتری جویی تبدیل کرده وآن را به شکل تناقض در رفتار، حس برتری جویی، رشک وحسد و... نمایان ساخته است.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در سروده های شفیق حبیب و سلمان هراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلمان هراتی و شفیق حبیب از جمله شاعرانی هستند که در حیطه ادبیات پایداری تولیداتی بر جای گذاشته اند؛ بیان تشابه و تفاوت مضامین شعر پایداری آنها مسأله قابل توجّهی است که این نوشتار بر مبنای مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا و با رویکرد اصالت تشابه و مبتنی بر روش توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی و تطبیق آن می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سلمان هراتی و شفیق حبیب، رزمندگان، مقام شهدا و جاودانگی آنها را می ستایند و مردم را به قیام علیه ستمگران فرا می خوانند. هردو، شهادت را بر زیستن در میان ستم و تجاوز ترجیح می دهند و از کشتار کودکانِ بی دفاع، مسائل و مشکلاتِ مردمِ جنگ زده سرزمین خویش سخن می گویند. با بهره گیری از رمز، تشبیه و...، دشمن و جنایت های او را توصیف می کنند و مردم را به آگاهی، بیداری و مبارزه فرا می خوانند. تفاوت مشهود در شعر سلمان هراتی، درآمیختن مفهوم انتظار با موضوع مبارزه، شهید و شهادت است. از دیگر سو شفیق حبیب بیشتر از سلمان هراتی از ملّت جنگ زده خویش سروده و آنها را به مقاومت دعوت می کند و در خطاب دشمنان با زبان تهدید، تحقیر و تحدّی می سراید.
بررسی کارکرد نمادین اعداد و اشکال در ساختار خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف ساختار یک اثر، نقشی برجسته در دستیابی به مضمون و محتوا و لایه های پنهان معنایی آن دارد. بسیاری از اساطیر، افسانه ها، قصه های پریان و روایاتی با درونمایه نمادین، دارای ساختارهایی نظام مند و نمادین هستند که اعدد و اشکال و نگاره ها در آنها کاربردی برجسته دارند. از جمله این متون، منظومه خسرو و شیرین نظامی است که روایتگر داستانی تاریخی است که به افسانه ها پیوسته و از این روی دارای مضامین و مفاهیم نمادین و کهن الگویی است و باید به دنبال ساختاری نمادین در آن بود؛ ساختاری که اشکالی چون: ماندالا، مربع و مثلث که ارتباطی برجسته با اعداد دو و سه و چهار دارد، زیربنای اصلی حرکت و چینش و گزینش اشخاص و عناصر داستانی را معین می کند. در این مقاله به چگونگی ارتباط و نقش اعداد و معانی نمادین منظومه، به روش تحلیل و توصیف متن پاسخ داده می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که در این اثر، حرکت قهرمان روایت، حرکتی ماندالایی است که آغاز و پایان آن در جغرافیای داستان یکی است و در پایان این ماندالای چهارتو، چهارگوشه ای وعده داده شده، جایگزین مربع آشفته آغاز داستان می شود و به تعبیری روانشناختی، خسروپرویز به فرایند فردیت روانی دست می یابد
تحلیل تطبیقی مفهوم وطن در اشعار نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
185 - 202
حوزههای تخصصی:
وطن دوستی امری طبیعی است و از این امر، در آثار و اشعار شعرا و نویسندگانِ معاصر به شیوه های گوناگون یاد شده است. این مقاله به شیوه تطبیقی و بر مبنای مکتب امریکایی، دیدگاه دو شاعر؛ احمد شاملو –شاعر پارسی گوی– و نزار قبانی – شاعر عرب– را تحلیل می کند تا به پاسخ این پرسش برسد که چه تفاوت ها و شباهت های فکری در خصوص وطن در شعر این دو شاعر وجود دارد؟ در فراز و نشیب زندگی اجتماعی و ادبی این دو شاعر، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که باعث همسانی این مفهوم در بیان آنان شده است. این دو شاعر، عشق به وطن را در اشعار خود مطرح کرده و از شهرهای مختلف نام برده اند و به فردایی بهتر و روشن تر برای وطن خویش امید دارند. هر دو شاعر طعم غربت و دوری از وطن را چشیده و این حسّ را در شعر خود منعکس کرده اند. نزار از این که وطن بزرگش به اجزاء کوچک تر تقسیم شده و از شکوه پیشینش چیزی باقی نمانده احساس شرم می کند و شاملو برخلاف نزار، عشق آسمانی به وطن را با عشق زمینی درهم نمی آمیزد.
اندیشه های ضد استعماری در شعر احمد سحنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش اندیشه ضد استعماری در ادبیات عربی، از زمانی آغاز گردید که نخبگان عرب، مردم را از اهداف شوم استعمار، آگاه و آنان را به پایداری در برابر اشغال گران دعوت نمودند. از سوی دیگر ستمی که دولت های استعمارگر بر ملّت روا می داشتند، زمینه را برای تقویت روحیه پایداری سیاسی در مردم آماده ساخت و در این راستا، شاعران با نزدیک کردن زبان شعری خود به زبان و نیازهای جامعه، به سرودن اشعار ضد استعماری روی آوردند. احمد سحنون شاعر معاصر الجزایری نیز از جمله شاعرانی است که با جرأت و صراحت بیان، موضوع مبارزه با استعمار را سرلوحه اشعار خویش قرار داده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شده است که مهم ترین جلوه های استعمارستیزی در اشعار احمد سحنون چیست و زبان هنری وی در بیان این مؤلّفه ها چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که شاعر علاقه زیادی به وطن خویش دارد و بی آنکه در ورطه تکلّف و صنعت پردازی و تخیّلات دور و دراز شاعرانه گرفتار آید، با بیانی شیوا و زبانی گویا با سلاح قلم خود به مبارزه با استعمار برخاسته است. شاعر با تکیه بر هویت دینی-اسلامی نقش ارزنده ای در بیداری مردم الجزایر علیه استعمار ایفا نموده است. وی خود را در قلمرو جغرافیایی میهن خویش محصور نساخت؛ بلکه زبان گویای سایر مسلمانان نیز بود.
تحلیل عامل پیش برنده روایت در داستان فریدونِ شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با توجه به زیرساختِ کینه جوییِ اهریمنانه و کین خواهیِ دلیرانه که به عنوان قطعیت و انگاره ای اسطوره ای به شمار می رود داستان فریدون در پیوندی که با داستان جمشید و ضحاک می یابد، مورد تحلیل قرار گرفته است. آن چه سبب تحوّل داستان به سوی فاجعه مرگ نخستین قهرمان ملی، ایرج می شود اگرچه در ظاهر داستان آزمندیِ سلم و تور است، امّا با توجه به ویژگی های شخصیتیِ آن دو برادر که کینه جویی اهریمنی است، ژرف ساخت داستان رقم می خورد و سرانجامِ کینه جویی آن دوگانه به مرگ برادری خردمند می انجامد؛ دلیری مهربان که از هر جهت با آن دو بسیار متفاوت است. از این رو باید گفت یکی از زیرساخت های داستان های شاهنامه به ویژه این داستان، کینه جویی و کینه کشی است که ریشه در باورها و وجه شخصیتی قهرمانان دارد. نکته مهم در این تحلیل، تضاد دیرینه و همیشگی اسطوره خوبی اهورایی و بدی اهریمنی است که سرانجام در نبرد فریدون با توران و روم به تضادی سرزمینی و سیاسی و ملی بدل می گردد و پس از آن نیز این وجه ادامه می یابد.
مقایسه طنز کلامی در دو اثر کله پوک ها و رمان دایی جان ناپلئون
حوزههای تخصصی:
طنز کلامی شاخه ای از تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان شاخه ای از دانش زبان شناسی است که هدف آن بررسی محتوای کلام در بافت است و برای آنکه چگونگی تکوین معنا و کار را توضیح دهد، ویژگی های زبانی، اجتماعی و فرهنگی را بررسی می کند. زبان شناسی تحلیل گفتمان، می تواند کاربردی مناسب در تحلیل متون نمایشی فراهم سازد و تبیین جامعی از تمام ابعاد ساختار زبان متن نمایشی و ابزارهایی را که در پدید آوردن طنز کلامی مؤثرند، ایجاد کند. به این جهت، علاوه بر امکان تحلیل زبان شناختی طنزهای کلامی، الگوهایی را نیز می توان برای ایجاد طنز معرفی کرد. از آنجایی که شناخت و مطالعه گفتمانِ آثار ادبی جهان و تطبیق و مقایسه آنها ما را در شناخت پدیده های انسانی کمک می کند، بنابراین ضرورت دارد که به دو اثر کمدی معروف ایران و آمریکا از این منظر توجّه شود. به همین جهت، نگارنده بر آن شد تا در این جستار، کمدی های دایی جان ناپلئون از ایرج پزشک زاد و کله پوک ها از نیل سایمون را براساس رویکرد تحلیل گفتمان با یکدیگر مقایسه کند. در این مقاله پس از تعریف طنز کلامی، عناصری همچون «تناقض»، «اغراق»، «مجاط»، «بازی با کلمات»، «تکرار» و «کنایه نمایشی» به عنوان عوامل ایجاد «طنز کلامی» بر روی داستان «دایی جان ناپلئون» و «کله پوک ها» همراه با ارائه نمونه هایی بررسی و تحلیل می شوند. براساس یافته های این پژوهش، در دایی جان ناپلئون، همه نوع طنز ناشی از آرایه های کلامی به چشم می خورد، ولی در کله پوک ها، نویسنده در انتخاب الفاظ چندان دقتی ندارد و بیشتر سعی در ارائه مضمون دارد. در حوزه معناشناسی زبان نیز طنز ناشی از تناقض در هر دو اثر زیاد است.
همنشینی ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
در گستره ادبیات جهان و ایران، آثار ادبی بر اساس اندیشه و محتوا به چهار قسم ادب حماسی، تعلیمی، غنایی و نمایشی تقسیم می شوند. برخی از متون ادبی، اعم از نظم و نثر، تک ژانری هستند؛ اما گاهی متونی ظهور یافته اند که ترکیبی از دو یا چند ژانر ادبی متفاوت بوده و با یکدیگر همنشین شده اند و از این رهگذر توانسته اند دستاوردهایی در تحقیقات متون ادبی فراهم سازند. از جمله همنشینی ژانرها، آمیختگی ادب حماسی و ادب تعلیمی است. ویژگی مشترک این دو ستیز با ناسازهاست: یکی در برون، دیگری در درون و سرانجام پی ریزی کننده یک جامعه آرمانی. در این پژوهش کوشیده ایم تا با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر استقرا، به بازخوانی بیناژانری در دو گونه ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه بپردازیم. از جمله اهداف این نوشته، تبیین ویژگی ها، وجوه افتراق و اشتراک این دو ژانر در اسکندرنامه است؛ نیز نقطه تلاقی آن دو در این اثر نمایانده می شود. از جمله دستاوردهای ترکیب ژانر حماسی و تعلیمی آن است که تکمیل کننده یکدیگرند. تکیه گاه ادب حماسی ( شرف نامه )، اغلب معطوف به اراده اما ادب تعلیمی ( اقبال نامه ) بر پایه عقل و معرفت استوار است. ادب حماسی، بر عینیت (تمشیت امور کشور) پای می فشارد و در مقابل، ادب تعلیمی بر ذهنیت (مفاهیم اخلاقی) اصرار دارد. علت غایی هر دو ژانر ادبی، بسترسازی صلح و آرامش است: یکی در بیرون (سطح آفاقی) و دیگری در درون (سطح انفسی) برای پایه گذاری مدینه فاضله مورد نظر نظامی گنجه ای.
بررسی زمان روایی ژرار ژنت در رمان «ثُقُوبٌ فِی السُّوقِ الأَسوَدِ» اثر احسان عبد القدوس
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
207 - 226
حوزههای تخصصی:
عنصر زمان عامل سازنده روایت و یکی از اجزای جدایی ناپذیر آن است. احسان عبدالقدوس (1919 – 1990م)، داستان پرداز رمانتیسم در ادبیات نوین عربی، در رمان «ثُقُوبٌ فِی السُّوقِ الأَسوَدِ» تصویری از جامعه آفریقایی را در سال 1960م. ارائه داده است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با در نظر گرفتن نظریه زمان روایی ژرار ژنت، در سه مرحله نظم، تداوم و بسامد، به بررسی رمان «ثُقُوبٌ فِی السُّوقِ الأَسوَدِ» پرداخته است. از نتایج پژوهش به دست آمد که 98/19 درصد از رمان با زمان پرشی نقل شده است. روایت در سیر طبیعی خود، در 41 نقطه با گذشته نگری که 85/15 از رمان را دربر دارد و در 44 نقطه با ارجاع به زمان آینده که شامل 13/4 درصد از متن است، نقل شده است. تداوم در این رمان که 259 صفحه و شامل زمان تقویمی 665 روز است، 567/2 روز برای هر صفحه ارزیابی شده است. میانگین شتاب این رمان 02/10 روز برای هر صفحه است که نشانگر ضرباهنگ منفی کل متن است. کارکرد انواع بسامد در این رمان رایج بوده و بسامد مکرر با نقل مکرر 22 رخداد، باعث کند شدن زمان رمان شده است.
تحلیل تطبیقی سهراب در شاهنامه و ببهروواهن در مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب یکی از شخصیت های اسطوره ای حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه، از وجوه متعدد، شباهت های فراوان با «ببهروواهن»، شخصیت حماسه مهابهارات دارد. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی است. ریشه مشترک نام هر دو شخصیت، نسب نامه خانوادگی، سرگذشت مشابه، داستان ازدواج پدر و مادر این دو با نکات و جزئیات مشابه، اقامت هردو نزد خانواده مادری و به دور از پدر، نقش یک اسب ویژه در پیش برد داستان، رویارویی با پدر در میدان نبرد پس از سالیان بسیار، نقش نیروهای فراطبیعی در داستان، کشته شدن یکی از طرفین جنگ در آوردگاه و کوشش برای به دست آوردن نوش دارو، از شاخص ترین اشتراکات این دو شخصیت حماسی ایران و هندوستان به شمار می آیند. با این حال با بررسی ژرف و دقیق سرگذشت سهراب و داستان ببهروواهن، به وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین دو شخصیت دست می یابیم که حتا گاه مسیر دو داستان را به طور کلی از یک دیگر متمایز می کند و سرنوشت های کاملاً متفاوتی را برای این دو شخصیت رقم می زند. نویسندگان در این پژوهش درصدد هستند تا با بهره گیری از شیوه تطبیقی، وجوه اشتراک و افتراق میان این دو شخصیت را بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که مبانی اشتراک و اختلاف مهابهارات و شاهنامه در داستان های مربوط به این دو شخصیت کدام است؟
بررسی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود )، از جمله سارتر، آفریننده آثار ادبی بسیار با مضامین فلسفی هستند. اساس و محور این مکتب، اندیشیدن در باب انسان و هستی، آزادی و اختیار، مسؤولیّت و تعهّد اجتماعی است که با دلهره و اضطراب همراه است .شاعران شعر نو فارسی، گاه بر حسب روحیّه فردی، در باب هستی و نیستی، به اندیشیدن پرداخته اند و گاه بر حسب شرایط اجتماعی - سیاسی، اشعاری را سروده اند که به نوعی در ارتباط با مکتب اگزیستانسیالیسم است. در این مقاله ضمن تبیین مؤلّفه های اگزیستانسیالیسم و آوردن نمونه اشعاری از شاعران معاصر و تحلیل آنها ، رگه هایی از اندیشه های این مکتب را در اشعار این شاعران مورد بررسی قرارداده ایم. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد یافتن پاسخ این سوال است که آیا اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر شاعران معاصر وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر، گرچه فیلسوف نیستند و یا صرفاً قصد بیان اندیشه های فلسفی را نداشته اند اما با توجّه به ذهن متفکّر و وضعیّت اجتماع خود، به سرودن اشعاری پرداخته اند که به نوعی در ارتباط با مولفه های مکتب اگزیستانسیالیسم است.
مصیبت نامه عطار نیشابوری؛ آمیزه ای از اخلاق عملی و عرفان (با تکیه بر حکایت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
21 - 57
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ها و سخنان اخلاقی عطار نیشابوری در نظم و نثر فارسی، ارزشمند و درخور تأمل و پژوهش بیشتر است. به دلیل توجه به دیدگاه ها عرفانی و زبانی عطار، بررسی مباحث اخلاقی و تعلیمی آثار وی، به خصوص مصیبت نامه، کمتر پژوهش شده است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی و آماری، مصیبت نامه را بررسی کرده و در پی پاسخ گویی به این سؤال هاست که «کدام مضامین و محتواهای اخلاقی و اندرزی در نگاه عرفانی عطار در مصیبت نامه برجسته تر است؟» و «آیا عرفان عطار به حکمت عملی نزدیک است؟ عطار در توجه دادن به اخلاق حسنه و انذار و نهی از رذیله ها دغدغه مند بوده است. مباحث اخلاقی و انسان ساز موجود در ادبیات تعلیمی و عرفانی در سرتاسر سفر سالک فکرت (شخصیت اصلی مصیبت نامه) مکرر در این اثر عطار بازگو می شود. عطار به خوبی، ضمن روایت تمثیل عرفانی سفر برای خودشناسی، از حکایت های تعلیمی و اندرزی و اخلاقی غفلت نورزیده و تا حد ممکن در بخش حکایات کوتاه این منظومه عرفانی، جانب اخلاق و نکوداشت محاسن اخلاقی و دعوت بدان ها و نکوهش رذیله های اخلاقی و پرهیز و انذار از آن ها را پیش چشم داشته است. نتیجه دیگر پژوهش این است که بیان اندرزها و مباحث تعلیمی بخش حکایت های کوتاه در این چهل مقاله (منزل) معمولاً با آن بخش همسوست؛ برای مثال، حین روایت سفر سالک به نزد خاک، از خاکساری و تواضع سخن گفته است و در حین سفر نزد ابراهیم خلیل از مودت و خلّت و دوستی ورزیدن؛ نتیجه مهم دیگر این پژوهش این است که اکثر ابیات تعلیمی و اندرزی عطار در حکایات کوتاه بیان شده است و سخنان پیر به سالک فکرت، بیشتر جنبه عرفانی دارد.
تحلیل شعر پایداری فرّخی یزدی از منظر نظریه شعر غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
85 - 114
حوزههای تخصصی:
فرخی یزدی را باید مهم ترین شاعر غزل سرای عصر مشروطه نامید که این قالب شعری را در خدمت بیان اندیشه های پایداری خود قرار داد. با توجه به این که در شعر پایداری، مسائلی مانند تعهد و التزام و بیان مسائل اجتماعی یک دوره تاریخی با زبانی صریح مطرح است و از سوی دیگر در شعر غنایی مفاهیم و اندیشه ها در خدمت بیان عواطف شخصی شاعر قرار دارد پرسش. اصلی مقاله این است که فرّخی یزدی چطور توانسته است از طریق شعر غنایی به بیان مضامین پایداری بپردازد. این مقاله از طریق تحلیل ساختاری گزاره های شعری فرّخی یزدی به نقد کاربرد مفاهیم پایداری در زبان شعر این شاعر می پردازد. انتخاب قالب غزل با حفظ قراردادهای زبانی و محتوایی آن برای بیان مفاهیم پایداری، بهره گیری از مؤلفه های مختلف زبان غنایی و کارکردهای عاطفی زبان و آمیختن مفاهیم پایداری با قلمرو احساسات شخصی از مهم ترین مؤلفه هایی است که فرّخی برای بیان مفاهیم پایداری در زبان شعر بهره برده است. در شعر سیاسی - غناییِ فرّخی فعالیت ها و کنش های سیاسی شاعر از انفعالات نفسانی او متأثر می شود و با تجربه عاطفی و احساسی او می آمیزد. در این نوع اشعار غالباً منِ شخصی شاعر محور اصلی ساختار نحوی شعر است. نبود آزادی مایه درد و رنج و اندوه شاعر است.
تحلیل میراث متنی در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر به منظور ژرفا بخشیدن دیدگاه های شاعرانه خویش و تأثیر گذاشتن شعر بر مخاطب به گونه های متفاوتی از متون سنتی بهره برده اند؛ متونی که به حوزه سنّت دینی، ادبی، اسطوره ای و فولکولوریک وابسته است و با کارکردی تأثیرگذار، میراث گذشتگان را با ساختی تازه در اختیار امروزیان قرار می دهد. این منابع و خاستگاه ها که «میراث متنی» نامیده شده اند؛ پشتوانه فرهنگی یک شاعر و بستر مناسبی برای باروری سروده های او می باشند. بهره گیری از این متون در بلاغت سنتی با نام های مختلفی مثل: «تضمین»، «ﺗﻠﻤﯿﺢ»، «اقتباس» مورد بحث قرار گرفته و امروزه با نام «بینامتنیت» یکی از مباحث مهم نقد ادبی است. صفارزاده از شاعران معاصر است که از ادبیات کهن و کلاسیک فارسی بهره های فراوانی برده است و علاوه بر شاعری، مترجم قرآن کریم و نهج البلاغه است و همین تأثیرپذیری وی از متون دینی به ویژه قرآن را بیشتر نشان می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اصلی پاسخ داده است که میزان بهره گیری صفارزاده از میراث متنی به چه اندازه و چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که وی با توجه به آشنایی با متون دینی و ادبی، سروده های خویش را عمق و غنا بخشیده و بر همین پایه شعر او سرشار از متون دینی و اسطوره ای است.
تحلیل انتقادی گفتمان مرزبان نامه براساس نظریه نورمن فرکلاف (مطالعه موردی: داستان زیرک و زروی)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
189 - 206
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان یکی از مباحث مهم در گفتمان سیاسی و اجتماعی است که چگونگی تبلور و شکل گیری معنا و پیام واحدهای زبانی در ارتباط با عوامل درون متنی بررسی می کند. مرزبان نامه، به عنوان یک متن کهن، یکی از متون تمثیلی ایران قبل از اسلام است که نویسنده در آن، به آسیب شناسی موضوعات اجتماعی - سیاسی روزگار خود یا دوره های قبل پرداخته و از این رهگذر ضمن اینکه به گونه ای فرهنگ را منتقل کرده، به کمک زبان و قدرت آن، به تولید اندیشه های سیاسی روزگار کمک شایانی کرده است. این نگارش بر آن است که با تکیه بر آرای فرکلاف، به چگونگی بازنمایی گفتمان انتقادی متن داستان «زیرک و زروی» بپردازد. مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به ارتباط لایه های گفتمان و پیوند زبان و جامعه پذیری جامعه از رهگذر حکایات می پردازد. حاصل سخن این است که این متن، ضمن اینکه نقش مهمی در انتقال عقاید و ارزش های حاکم بر جامعه دارد، گفتمان گفتاری و کرداری شخصیت های داستان، در خدمت تثبیت اندیشه سیاسی نویسنده است و فضای فکری و قدرت امکانات موجود در گفتار، توضیح چرایی تولید این متن با توجه به سیاست حاکم است.