مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ممدوح
حوزههای تخصصی:
فرخی سیستانی، شاعر بزرگ ایران در قرن پنجم هجری بوده است. سبک خراسانی، سبک رایج عصر فرخی و سرودن شعر در قالب قصیده با درون مایه های ستایش و توصیف، میدان هنرنمایی اغلب شاعران آن دوره بوده است. ولی در هر دو زمینه ی مورد بحث، یعنی ستایش و توصیف، فرخی قدرت طبع و قریحه ی شگفتی داشته است؛ به گونه ای که موجبات سرافرازی شاعر و راه یافتن به دربارهای امیران را برای او فراهم می آورد. قصیده ی معروف «داغگاه» شاهد بارزی بر این هنر فرخی است.
در این مقاله تلاش می کنیم از هنرنمایی و قدرت طبع فرخی در دو محور ستایش و توصیف سخن بگوییم و بر این نکته تاکید کنیم که فرخی، همه ی امکانات شعری، از جمله توصیف را در خدمت مدح و ستایش که درون مایه ی اصلی اشعار اوست، به کار گرفته است.
ابتهال و زاری در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی مانند کتابخانه ای است که می توان در آن بسیاری از موضوعات را، به ویژه در حوزة علوم انسانی، جست و جو کرد. در این میان، گریه و زاری به عنوان یکی از مباحثی که مولانا در اشعار خود به شکلی بسیار متنوع، زیبا و روح نواز به آن پرداخته، درخور دسته بندی و ژرف نگری است. به طور کلی می توان گریة و زاری را در قالب دو نوع کلیِ ممدوح و مذموم دسته بندی کرد. گریة ممدوح حاصل غم ممدوح عشق و گریة مذموم، نتیجة غم مذموم دنیایی است. در این مقاله پس از پرداختن به غم و اندوه و نوع نگرش مولانا به گریه، سعی شده است مهم ترین انواع گریه های ممدوح و مذموم و نیز ملحق به مذموم در مثنوی معنوی، مطرح و بررسی گردد.
قصیده سعدی مدیحه نیست
حوزههای تخصصی:
موضوع قصیده وصف، مدح، رثاء، پند و اندرز و موعظه است. نویسنده در این مقاله نیز به بررسی قصاید سعدی میپردازد و بیان میدارد: سعدی نیز همانند دیگر شاعران قصاید مدحیه دارد؛ اما مدح او سرشار از سخنان اخلاقی و پند و اندرز و هشدار به ممدوح است؛ ثانیا نه تنها عاری از ستایشهای مبالغهآمیز است، بلکه سعدی با جرئت و شهامت به پادشاهان و امرا و دولتمردان پندهای پدرانه داده و از ظلم و تعدی و سستی در ایفای حقوق مردم بیمشان داده است. وی در کل قصاید سعدی را مدیحه نمیداند.
ممدوح محبوب در غزل های عاشقانه سعدی
حوزههای تخصصی:
نویسنده مقاله به شعرهای مدحی در غزل های سعدی می پردازد و شعرهای عاشقانه ممدوح محبوب در میان غزلیات سعدی را از چهارصد غزل بیشتر می داند و میگوید همه آن غزل ها خواندنی و شیرین و شگفتآور هستند. مدحیه های سعدی حکایت از دعا و پند و مصلحتاندیشی دارد و مداحی گزافه گویی در آنها نیست. وی با آوردن چندین غزل مدحگونه و تفسیر آنها به توصیف روش مدحیات سعدی در غزلیاتش میپردازد و آنها را نوعی زیرکی و مصلحتاندیشی شاعرانه میپندارد.
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
گذر از ممدوح به معشوق مجازی و حقیقی در غزل عاشقانه (با تکیه بر غزل حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به توصیف و تحلیل روند جایگزینی بت واره های برساختة آدمی از خدا به سلطان و از سلطان به معشوق می پردازد و نمونه های آن را در غزل عاشقانه نشان می دهد. انسان درپی یافتن گمشدة خویش، در متعالی ترین شکلِ آن، به خداوند چشم داشته است. از آنجا که درک ذات خداوند برایش میسر نبوده، به جلوه های وی در هستی، روی آورده و نظر بر بُت، ممدوح و معشوق دوخته است. شاعران و نویسندگان در مسیر تاریخ ادبی، پس از نگاه کلی نگر خویش به خداوند، نظر ستایش آمیز خود را نخست به پادشاهان، به عنوان برگزیدگان وی(مطابق پاره ای باورهای دیرین) و سپس به ممدوح و معشوق افکنده اند و همان نگرش را نسبت به پرستش، در قالب آرزوهای آرمانی خویش برای دست یابی به الگوی کامل، بدو نسبت داده اند و چون هیچ موجودی در روی زمین کامل نیست و این معشوق آرمانی هم نمی تواند، عاشق را خرسند کند، کم کم چنان که می بینیم موقعیت معشوق آرمانی در قلب عاشق متزلزل می شود. این پژوهش، گزارشی از این رویکرد است.
حکمتهای تعلیمی مشترک در شعر رودکی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدح و ستا یش یکی از گونههای مهم ادب غنا یی است که بخش عظیمی از اولین نمونههای شعر فارسی تا پا یان قرن ششم را در برگر فته و تا کنون تحقیقات متعدد ی دربارة آن انجام شده است اما محققان معاصر همواره با د ی دگاه نقد اخلاق ی بدان نگریستهاند و بس یاری جنبه های اجتماعی و ادبی آن مغفول مانده است. در این پژوهش در دیدگاه ابونصر « مدینة فاضله » سعی بر آن است که با در نظر گرفتن ویژگیهای رهبر فارابی به عنوان الگو یی در فرهنگ اسلامی و مقایسة آن با صفات ممدوح در اشعار مدحی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی، نشان داده شود که جمال الدین در مدایحش به توصیف حاکم آرمانی خویش پرداختهاست و به عبارت دیگر، ممدوح را نه آن گونه که هست بلکه آن گونه که باید باشد، به تصویر کشیده است. هشت خصوص یت حکمت، عدالت، برتر ی ذا تی نسبت به د یگران، حاکم یت مطلق، خوش سخ نی، دوری از آز، عزم راسخ و جنگاور ی، می ان رهبر آرمانشهر فارا بی و ممدوح وصف شده در اشعار مدح ی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی مشترک است و نشانههای د یگری از جمله عدم تطبیق حاکم وصف شده با واقع ی تها ی تار یخی می تواند آرمانی بودن ممدوح جمال الدین نظریه را قوت بخشد.
بررسی تطبیقی مدایح سعدی و ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی و شکسپیر هر دو چهره هایی نام آشنا و جهانی هستند. از این روی پرداختن به بررسی تطبیقی اشعار آن ها دارای کمال اهمیت است. اگرچه این دو شاعر مربوط به دو منطقه ی جغرافیایی و دو حوزه ی فرهنگی و زمانیِ جداگانه هستند، ولی شکسپیر در انگلستان و اروپا همان شهرت و محبوبیتی را داراست که سعدی در ایران دارد. مدایح این دو شاعر حاکی از مسایلی است که بررسی آن ها را جهت شناخت هر چه بیشتر افکار و ایده آل های آنان، ضروری می نماید. عناصر اجتماعی حاکم بر روزگار آن ها دارای شناسه هایی است که در مدایح انعکاس یافته است. تطبیق مدایح آن ها به عنوان تصویری از آرمان های جامعه قابل توجه است. روابط این دو شاعر با ممدوحان خود و جایگاه آن ها در مجامع ادبی و هنری به روش مقایسه ای بررسی شده است. امید است که این رویکرد از طرف محققان به دیگر جنبه های هنری آنان نیز تسّری یابد تا بهتر شناخته شوند..
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
257 - 280
حوزههای تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و ازجمله راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر، بعضی از پژوهشگران فقط او را متکدّی دانسته اند. برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت، تقاضاهای برخی از شاعران را بررسی کرده ایم و مشخص شد عواملی چون: عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. بی ثباتی موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران، سبب شده تا آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. همچنین دریافتیم که اشعاری از انوری که تکدّی خوانده شده، مشابهات زیادی در دیوان های شاعران دیگر دارد؛ از این رو دادن عنوان تکدی گری تنها به انوری عادلانه نیست. موارد زیر را می توان عاملِ دادن این نسبت به انوری دانست: اقرار انوری به اینکه «گدایی شریعت شُعر است» و معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شده محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار کنند.
کارکرد مدحیِ اساطیر در شعر خاقانی
حوزههای تخصصی:
اساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده می شوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیت های اساطیری تشبیه می شود و گاه بر آن ها برتری می یابد. قدرت خارق العاده و شکوه و بزرگی چهره های اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب بوده، سبب شده است که خاقانی در مقام مدح، ممدوح خود را با آن اسطوره ها بسنجد یا بر آن ها برتری دهد و گاهی هم آن اساطیر را در برابر ممدوح، کوچک بشمارد؛ این کار نه تنها درباره اساطیر ایرانی بلکه در مواردی درباره اسطوره های سامی و برخی عناصر اسلامی هم رخ داده و شاعر گاه تا حدّ ترک ادب شرعی نیز پیش رفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین نقش و کارکرد اساطیر در شعر خاقانی جمع آوری شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که خاقانی نه سر ستیز و مخالفت با اساطیر ایرانی دارد و نه به باورهای مذهبی و دینی بی اعتقاد است؛ بلکه شاعر در هر دو حالت چه آنجا که تشبیه می کند و چه آنجا که ممدوح را برتری می دهد و به کوچک شمردن اسطوره ها می پردازد در پیِ رسیدن به مقاصد مدحی خود و اقناع ممدوح و جلب توجه مالی و معنوی اوست.
تطبیق تقاضا از ممدوح در سبک خراسانی (منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی) با نگارگری سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
361 - 376
حوزههای تخصصی:
فنّ بیان حوزه های مختلفی دارد و یکی از جامع ترین و در عین حال، جالب ترین اقسام فنّ بیان در هنر است که به کارگیری آن بدون شک تأثیر قابل ملاحظه ای در تولید اثر هنری با کیفیت و فاخر دارد زیرا همان طور که هنر نوعی از بیان است، بیان نیز نوعی از هنر است. در این میان، در بررسی شعر نیز به عنوان یک پدیده هنری، نخستین چیزی که نظر ما را به خود جلب می کند، طرز بیان هنرمندانه شاعر است. آثار هنری و از جمله شعر، حکم منشوری را دارند که از هر زاویه، چشم انداز متفاوتی را عرضه می کنند و مجموعه این چشم اندازها، تصویری کلّی و جامع از منشور را به دست می دهند. یکی از ابعاد مهم شعرا ارتباط با بزرگان و درباریان به عنوان مشوق و حامی است، بنابراین در اشعار برخی از شاعران به شکل آشکاری ارتباط میان شاعر و ممدوح دیده می شود. در این میان شاعرانی چون فرّخی و منوچهری از شاعرانی هستند که در شعر خود، ممدوح را مخاطب قرار داده اند. این نوشتار بر آن است تا به بررسی و تطبیق بیان هنری شاعرانی چون فرخی و منوچهری در طرح تقاضا از ممدوح بپردازد. از سوی دیگر این تقاضاهای مطرح شده در شعر آن ها را با نگارگری سده هشتم هجری مطابقت دهد. مقوله تقاضا و درخواست، که از زیر شاخه های ادبیات غنایی محسوب می شود، در شعر این شاعران، به صورت های گوناگون جلوه کرده است که آنها با بیانی هنرمندانه و به شیوه های متفاوت نسبت به طرح آن اقدام کرده اند. در این زمینه، سعی شده است تا اشعار این شاعران مورد مطالعه قرار گیرد و انواع درخواست ها و تقاضاهای مادی و غیر مادی آنها از ممدوح، استخراج، بررسی و تحلیل گردد. اهداف تحقیق بررسی تقاضاها و درخواست های مطرح شده از ممدوح در شعر فرخی و منوچهری بررسی بازتاب جایگاه ممدوح در نگارگری سده هشتم هجری(با محوریت مطالعه اشعار فرخی و منوچهری) سؤالات تحقیق تقاضای شاعرانی چون فرخی و منوچهری از ممدوح چه شباهت و تفاوت هایی داشته است؟ آیا می توان در نگارگری سده هشتم هجری نمونه هایی از تقاضا و درخواست شاعران از ممدوح پیدا کرد؟
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و از راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر بعضی از پژوهشگران، تنها او را متکدّی دانسته اند. هدف تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، یافتن پاسخ این سوال است که باوجود مشابهت های فراوان ملتمسات شاعران مداح، نسبت تکدی گری به انوری درست است؟ برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت تقاضاهای برخی از شاعران بررسی و مشخص شد که عواملی چون عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. عدم ثبات موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران سبب شد آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. هم چنین می توان عامل دادن این نسبت به انوری را اقرار شاعر به این موضوع دانست که او گدایی را شریعت شعرمی داند و نیز اینکه، معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شد تا محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار نمایند.
بررسی ساختاری مضمون عدل در قصاید مدحی (از آغاز تا قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مضمون سازی با موضوعات مرتبط با فضایل ممدوح، از مواردی بوده که همواره، دستاویز شاعرانِ مداح، برای ستایشِ ممدوح قرار می گرفته است. مداحان درباری با یکدیگر در رقابت بوده اند تا اوصاف ممدوح را در پوششِ بدیع ترین مضامین جلوه دهند. از موضوعات بسیار مهمِ مدح در مضمون سازی، خصوصیت عدل ممدوح بوده است. در مقاله حاضر، کوشش شده است تا با تحلیلِ ساختاری مضمون عدل، اجزا و عناصرِ مورد استفاده، نوآوری و شیوه هایِ مضمون پردازی در خصوصِ عدلِ ممدوح در قصاید مدحی ده تن از چهره های شاخص مداح از آغاز تا قرن ششم هجری مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که مضمون عدل در دوره سامانی و غزنوی، روساختی ساده و طبیعی دارد اما در عصر سلجوقی مضمون عدل پیچیده و پر از تصاویر ذهنی است. در زیرساخت مضمون عدل با دو نوع مضمون مواجه می شویم؛ نخست مضامینی که بین عصر سامانی و غزنوی و عصر سلجوقی مشترک است. مضامینی از قبیل قیاس عدل ممدوح با شخصیت های تاریخی و نمود عدالت ممدوح در بین جانوران؛ دوم مضامینی که منحصر به عصر سلجوقی است، از جمله: ایجاد الفت بین طبایع متضاد و تسری عدل ممدوح در بین روابط پدیده ها.
بررسی طبیعت در عمارت ممدوحان بر اساس شعر مدیحه سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
113-144
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا با نظر به شواهد شعری، آشکار کند، طبیعت به چه منظوری، به دلیل کدام عناصر و در قالب چه تمهیداتی در عمارت ممدوح متبلور شده است. از سویِ دیگر نیز بر آن است تا چگونگی بازتاب این تبلور را در کلام مدیحه سرایان بررسی و ذکر کند. طبق بررسیهای در این پژوهش، طبیعت به دلیل دو عنصرِ گیاه و آب در عمارت ممدوح حضور دارد. گیاهان در شکل نقوشی تزیینی، و عمدتاً در قالب باغ و راغ در عمارت تعبیه شده است. آب نیز به دلیل آبراهه ها، آبگیرها و آبنماها در سرای ممدوح به ظهور رسیده است. ایجاد طراوت و زیباییهای سمعی و بصری و تدارک بستر بزم و سرور از اهداف عمده تعبیه طبیعت در عمارت بوده است. در کلام مدیحه سرایان به خرمی و سرسبزی عمارتِ ممدوح، گاه، غیر مستقیم با «بهشت» و «جنت» خواندن و با اشاره به اوصافی نظیر «دلنشینی» و «خوش نسیمی» آن، اشاره شده است. گاه نیز، مستقیم و با توصیف کلی یا جزئی پدیده هایی همچون باغ، آبراهه ، آبگیر و آبنما از وجود طبیعت در عمارت سخن رفته است. در هر دو نوع بیا ن، کلام گاه بدون پیرایه و گاه نیز با فنون ادبی بویژه با به کارگیری اغراق ایراد شده که متعارف مدیحه گویان است.
جستاری در باره اصطلاح حدیث قوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
146 - 165
حوزههای تخصصی:
واکاوی دقیق معانی اصطلاحات و مصداق یابی آن، از جمله مسائلی است که در مطالعات حدیث شناختی از اهمّیّت بسزایی برخوردار است؛ زیرا گاه یک واژه در ادوار و مکاتب مختلف، مفاهیم گوناگون را افاده می کند. از این رو، بررسی معانی دقیق اصطلاحات و سیر تاریخی آنها می تواند برای پژوهشگران راهگشا باشد. نگارندگان در این نوشتار بر آن اند تا با رویکرد مذکور، به بررسی اصطلاح «قوی» در علم الحدیث بپردازند؛ اصطلاحی که در کتب روایی و فقهی، تقریباً به شانزده معنا به کار رفته است. از این رو، نخست به بیان سیر تاریخی پیدایش این اصطلاح و آغازین کاربردهای آن در مکتب حلّه و سپس در مکتب جبل عامل پرداخته و آن گاه مفهوم آن تبیین می گردد. از حاصل این جست و جو می توان دریافت عنصر مدح تالی ضعف و یا غیر ممدوح و مذموم بودن راوی امامی و یا مدح تالی وثاقت برای راوی غیر امامی، در تعریف حدیث قوی مدخلیت دارد. همچنین این پژوهش نشان می دهد که واضعان این اصطلاح، مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی را چندان که باید در نظر نگرفته اند. در نتیجه، اگر بگوییم کار آنها قدری برای طالبان حدیث گمراه کننده است، سخنی به گزاف نخواهد بود.