مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
کشمکش
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد « ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیت ها،حوادث وصحنه ها هستیم.گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده وگاه رابطه علی ومعلولی میان وقایع به گونه ای می شود که حذف یکی از آن ها لطمه ای بر کل عناصر وعوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان داستان « سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.
رئالیسم کامو در کاشش قبول شادمانه و ناگزیر واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه و آثار آلبر کامو واجد ویژگیهایی هستند که در کل می توان آنها را به ئالیسم نسبت داد. اما، رئالیسم علاوه بر معنایی که به طور عمومی در دنیای ادب و هنر دارد، نزد کامو بار مشخصی دارد که عبارت است از تلاش نویسنده به منظور حفظ گونه ای تعادل در ارتباط میان انسان و جهان. ارتباطی که بی شک مساله دار و پر تنش است. با این حال و به ویژه پذیرش ذات ناسازگار این ارتباط است که به رئالیسم کامو معنا می بخشد و به ما اجازه می دهد تا او را نویسنده ای واقع گرا و مدرن بنامیم. در واقع اینگونه می توان گفت که کامو، محدودیتهای هستی خویش را می شناسد و آگاهانه آنها را می پذیرد. تمام هنر و زندگی این نویسنده متاثر از چنین نگرشی به هستی است و این همان نکته ایست که ما در این مقاله بر آن انگشت گذاشته ایم. باری تفکر آلبر کامو واجد یک جور هنر خویشتندار و ظریف است که وی را از در غلتیدن در دام افراط کاری های قوه استدلال و انتزاع محافظت می کند و او را در عرصه واقعیت نگاه می دارد.
کارکردهای روایی کشمکش در سه داستان کوتاه جنگ تحمیلی (هانیه، دریاقلی، شب نشینی در جهنم، از مجموعه داستان های کوتاه یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه دفاع مقدس در یک دهه اخیر، تحول چشمگیری در عرصه کاربرد تکنیک و سازه های نوین داستان نویسی داشته است. با واکاوی عناصر منفرد پیکره این داستان ها می توان جنبه های هنری آنها را نشان داد. در این پژوهش با نگاهی ساختاری به کارکرد کشمکش، به عنوان یکی از مهم ترین وابسته های عنصر پیرنگ، الگوی «رابرت مک کی» در باره سطوح سه گانه کشمکش بررسی شده است. پس از آن، سه مشخصه مشترک روایی کشمکش، شامل کشمکش جسمانی،کشمکش عاطفی و کشمکش زمان و مکان، به منظور نشان دادن شگردهای به کار رفته در سه داستان کوتاه دفاع مقدس به نام های «هانیه» نوشته مهدی نور محمدزاده، «دریا قلی» نوشته زهرا مشتاق و «شب نشینی در جهنم» نوشته داوود امیریان، از مجموعه داستان های برگزیده مسابقه سراسری داستان نویسی کوتاه یوسف (1385 ه.ش) مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که نویسندگان داستان های مورد بررسی، در کاربرد عنصر کشمکش برای نشان دادن عدم تعادل نخستین در روایت داستان از شگرد تعلیق در سه سطح کشمکش درونی، فردی و فرا فردی بهره گرفته اند. نویسندگان این آثار با کاربرد وجوه سه گانه کشمکش، ضمن بیان نمایشی داستان به توصیف جزئیات و تحول شخصیت ها پرداخته اند.
کارکردهای روایی کشمکش در سه داستان کوتاه جنگ تحمیلی (هانیه، دریاقلی، شب نشینی در جهنم، از مجموعه داستان های کوتاه یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه دفاع مقدس در یک دهه اخیر، تحول چشمگیری در عرصه کاربرد تکنیک و سازه های نوین داستان نویسی داشته است. با واکاوی عناصر منفرد پیکره این داستان ها می توان جنبه های هنری آنها را نشان داد. در این پژوهش با نگاهی ساختاری به کارکرد کشمکش، به عنوان یکی از مهم ترین وابسته های عنصر پیرنگ، الگوی «رابرت مک کی» در باره سطوح سه گانه کشمکش بررسی شده است. پس از آن، سه مشخصه مشترک روایی کشمکش، شامل کشمکش جسمانی،کشمکش عاطفی و کشمکش زمان و مکان، به منظور نشان دادن شگردهای به کار رفته در سه داستان کوتاه دفاع مقدس به نام های «هانیه» نوشته مهدی نور محمدزاده، «دریا قلی» نوشته زهرا مشتاق و «شب نشینی در جهنم» نوشته داوود امیریان، از مجموعه داستان های برگزیده مسابقه سراسری داستان نویسی کوتاه یوسف (1385 ه.ش) مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که نویسندگان داستان های مورد بررسی، در کاربرد عنصر کشمکش برای نشان دادن عدم تعادل نخستین در روایت داستان از شگرد تعلیق در سه سطح کشمکش درونی، فردی و فرا فردی بهره گرفته اند. نویسندگان این آثار با کاربرد وجوه سه گانه کشمکش، ضمن بیان نمایشی داستان به توصیف جزئیات و تحول شخصیت ها پرداخته اند.
بینامتنیت دو متن: نقد تطبیقی داستان «فریدون» در شاهنامه و «شاه لیر» شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد تطبیقی امروزه می تواند میزان تعاطی فرهنگ ها و تبادل تفکرات را در حوزه ی ادبیات به منظورآشنایی با اصالت، عمق، غنا و تفاهم های فرهنگی و همچنین دوری از تعصبات و یک جانبه نگری های علمی – ادبی، نشان دهد. بررسی تطبیقی دو متن «داستان فریدون» و «لیرشاه» نشان دهنده ی همسرایی و برهم نمایی های ذهنی دو شاعر توانا در دو فرهنگ متفاوت و لاجرم دو زبان متمایز در دو موضع تاریخی گوناگون است. هر چندآگاهانه بودن یا نبودن این «بنیامتنیت» و برهم نمایی قابل اثبات نیست و هر چند خود نویسندگان و محققان بعدی در این مورد چیزی نگفته اند؛ اما آنچه محرز است حضور و وجود همسرایی ها و یکسانی های آشکار در دو متن مورد بحث است. «همسانی پیرنگ»، «تراژدی بودن»، «انگیزه ها»، «خانوادگی بودن»، «تقسیم پادشاهی»، «حضور سرنوشت و تقدیر»، «حضور عرفان سطحی»، «موازی بودن شخصیت ها»، « کشمکش»، «پیشگویی»، «همسرایان»، «بحران» و... از گزاره های مشترک در میان این دو متن است. بررسی و تحلیل این اشتراکات برای نشان دادن قطعیت «بنیامتنیت» در این دو متن مهمترین هدف اصلی است که در این مقاله پی گرفته می شود.
تحلیل عنصر «حادثه» در رمان «جای خالی سلوچ»؛ اثر محمود دولت آبادی
حوزه های تخصصی:
واقعه یا حادثه (incident)، یکی از عناصر ساختاری رمان است که هم راه با عناصری هم چون گره افکنی، کشمکش، هول و ولا، بحران، نقطه اوج و گره گشایی، اجزای تنه اصلی پی رنگ (plot) در داستان را شکل می دهد. این عنصر در کتاب «واژه نامه هنر داستان نویسی» این گونه تعریف شده است: «حادثه از برخورد دست کم دو چیز و یا دو نیرو با هم بوجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت، پی رنگ را به پیش می برد».1 حادثه در داستان بمنزله پلی است که از یک سو هیجان را در خواننده بر می انگیزد و از سویی دیگر حالت انتظار، و در نهایت نقطه اوج را پدید می آورد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن تحلیل و بررسی حوادث رمان «جای خالی سلوچ» کیفیت و عمق این حوادث و هم چنین ارتباط آن را با دیگر عناصر تشکیل دهندة تنه اصلی داستان، نمایان سازند.
عنصر کشمکش در منظومه ی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم نظامی در ادبیات فارسی به عنوان شاعر داستان سرا، یگانه استاد صاحب سبک، در این عرصه است که سکّه ی فرمانروایی بر این شیوه ی خاص تاکنون به نام او زده شده است. از آنجا که داستان یکی از مهم ترین انواع ادبی در ادبیات نوین ملل جهان است، بررسی آثار نظامی از آن بخش های معدود ادب کهن فارسی است که امروزه مورد اقبال بسیاری از ادب دوستان قرار گرفته است. در میان آثار داستانی نظامی اکثر اهل ادب، منظومه ی خسرو و شیرین او را زیباتر و گیراتر می پندارند؛ امّا اینکه، علّت این برتری چیست، جای تأمّل دارد. کشمکش، یکی از عناصر اصلی داستان در مفهومِ امروزیِ آن است. در این پژوهش ده کشمکش در داستان خسرو وشیرین نظامی مورد بررسی قرار گرفته است که هر کدام از این کشمکش ها در پیشبرد داستان، نقشی خاص دارند. بار معنایی و اندیشگی داستان را کشمکش های ذهنی برپدوش دارند که حجم بیشتری از اثر را به خود اختصاص داده اند. نقش اصلی کشمکش ها در داستان، پیوند اجزای آن و حفظ سَیر منطقی حوادث داستان از حیث رابطه ی علّی است.
مفهوم اقتدار در آراء رالف دارندورف
حوزه های تخصصی:
مفهوم اقتدار در اندیشه رالف دارندورف نقطه ی ثقل نگرش وبر، مارکس، پارسونز و دیدشان به این موضوع است، دارندورف با تأثیر از وبر و پارسونز از این موضوع آن را وارد نظریاتِ کشمکش کرد و تأثیر عمیقی از خود بر بازتعریف مفهوم طبقه و اقتدار در اروپای عصر پساصنعتی برجای گذاشت. وی اقتدار را امری سازمانی و متفاوت از قدرت ارزیابی می کند و جامعه را گروه های رقیب دارای منافع متعارض که در پی افزایش اقتدار خود یا کاهش اقتدار گروه های رقیب اند، ارزیابی می کند. در فهم دارندورف از جامعه طبقه جایی ندارد و جامعه یعنی رقابت گروه های دارای منافع متعارض، که رقابتی است بی پایان برای به دست آوردن مهم ترین مزیت اجتماعی یعنی اقتدار و این موتور محرکه هر جامعه ایی در طول تاریخ است.
کشمکش سیاسی اجتماعی در شعر خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
123-144
حوزه های تخصصی:
بیان نمایشی یکی از انواع تمهیدات ادبی به شمار می رود. شاعر معاصر به منظور عینیت بخشیدن به افکار خویش از شیوه های مختلف نمایشی بهره می گیرد.کشمکش از اساسی ترین شگردهای این فن است، زیرا به اثر ادبی بعدی دو سویه می بخشد و ارتباط آن را با زمان، جامعه و هستی میسر می کند، همچنین میان نگرش غنایی و موضوعی پیوند برقرار می سازد. وجود مشابهت های فراوان میان خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث از جمله زیستن در شرایط سیاسی اجتماعی یکسان، بهره گیری از بیان نمادین و شیوه های مختلف نمایشی ، سبب شد از منظر برون متنی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی چگونگی به کارگیری شگرد کشمکش سیاسی اجتماعی توسط این دو شاعرهمچنین تفاوتها و شباهتهایشان در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. بررسی اشعار حاوی و اخوان ثالث نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل ضمنی و با عنایت به نمادهای مکانی، زمانی و طبیعی شگرد کشمکش را در مقوله های سیاسی اجتماعی به کار گرفته اند . تفاوتشان در زمینه به کار گیری این شگرد، غالبا در ارتباط با مصادیق نمادها می باشد.
کارکرد «سفر» در داستان های فانتاستیک ایرانی (بر اساس رمان کنسرو غول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنسروغول نوشته ی مهدی رجبی، نوعی فانتزی است که در دو سطح واقعی و فراواقعی ساخته شده است. در دنیای واقعی رهایی نوجوان از سلطه ی آموزش مستقیم و نیز زندگی دور از انتظارات بزرگ ترها، در بستر نمایش کشمکش های بزرگ تجربه می شود. در بخش فراواقعی، آمد و شد وی به دنیای جادوگر، غول و رؤیا، حرکت فرد از خودآگاه به ناخودآگاه را تداعی می کند. این سفر به پیوند تضادهای درونی و بیرونی فرد انجامیده و حاصل آن وحدت تضادهاست که سبب دستیابی به پاداش «بلوغ» است. این پِژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی با تأکید بر چهارچوب نظری «فردیت» مدنظر یونگ و درآمیختن آن با «سفر قهرمان» کمپل، کوشیده به شناخت این فرایند مهم بپردازد. حاصل کار نشان می دهد که برعکس الگوهای فراواقع گرایانه کهن در سفرهای مثالی، در این سفر قهرمان با بحران های کودکی و نوجوانی واقعی در دنیاهای فراواقعی درگیر است و از رهگذر شناخت شرارت ها و تجربه نمودن ترس ها، با انتخاب خود از آن ها فاصله می گیرد و به دنیاهای واقعی می رسد. حاصل این گونه داستان ها، فردیت یافتن قهرمان از رهگذر تجارب واقعی است.
رویکردی جامعه شناختی بر مناسبات میان سلطنت و وزارت در دوره نخست غزنوی (387- 431 ه / 997- 1040م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذشته از رقابت قدیمی و سنتی میان دو نهاد سلطنت و وزارت (جنگ قدرت)، با دستیابی ترکان به قدرت به دلیل تفاوت و تقابل میان دو اندیشه و نگرش ایرانی و ترک، و نیز رقابت و تضاد میان دیوانسالاران ایرانی از یک سو و صاحبان تخت و تاج یا همان اهل شمشیر از سوی دیگر، شاهد چالش، رقابت و تضاد میان آنها در دوره غزنوی هستیم. در نتیجه این مسئله بود که وزارت و پایگاه اجتماعی آن دچار آسیب ها و لطمات بسیاری شد و از ثبات و ایمنی ای که لازمه تداوم کارکرد سیاسی و اجتماعی آن نهاد بود کاسته شد و آن را دچار تضعیف و بی ثباتی نمود. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی که شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است به بررسی مناسبات میان سلطنت و وزارت در دوره سلطان محمود و مسعود غزنوی می پردازد تا ضمن پی بردن به زوایای درونی مناسبات میان آنان، به درک درست تر و واقعی تری از موقعیت و جایگاه متزلزل و بی ثبات وزارت و وزیران در آن دوره و حتی پس از آن دوره دست یابد؛ و به تأثیرات و نتایج ماندگار آن در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران واقف شود.
بررسیِ تکنیک های تعلیق در داستاِن رس تم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلیق، کیفیتی است که نویسنده برای واقعیتی که در شرفِ تکوین است، در داستانِ خود می آفریند و خواننده را مشتاق و کنجکاو به ادامه داستان می کند؛ ازین رو، هر حالتی، اَعم از کشمکش های داستانی، پیچیدگی، ابهام و ... که خواننده را به داستان، اشخاصِ داستان، سرنوشتِ آنان و روندِ ماجرا، حساس کند، در حوزه تعلیق قرار می گیرد. این امر، نه تنها از کسل شدن و بی حوصلگیِ خواننده می کاهد؛ بلکه، سببِ پویایی و تحرّکِ بیشترِ روایت نیز می گردد. یکی از داستان هایی که عنصرِ تعلیق، نقشِ مؤثری در سیرِ خطّی و طولی آن داشته است، نبردِ رستم و اسفندیار در شاهنامه است. در این داستانِ طولانی، عواملِ متعددی، سبب سازِ تعلیق شده اند که هر کدام به نحوی، به پویاییِ داستان، کمک کرده اند. در بررسیِ صورت گرفته، براعتِ استهلال، پیش بینی های رخ داده، کشمکش های درونیِ شخصیت ها، بازگشت های روایی، جزئی نگری در توصیفات، طولانی شدنِ گفتگوها و انواعِ آن(تک گوییِ درونی و حدیثِ نفس گویی و ...)، انواعِ تداعی های لفظی و معنوی(شیوه داستان در داستان، و ...)، همگی، از جمله ترفندهای تعلیق، در این داستان بوده اند که از سویی، سببِ تداومِ داستان و به تعویق انداختنِ پایانِ داستان شده اند و از سوی دیگر، اشتیاقِ خواننده را، برای درکِ چگونگیِ این روند، افزایش داده اند. در پژوهشِ پیشِ رو، پس از آشنایی با مفهومِ تعلیق و ویژگی های آن، به عناصر و شیوه هایی که نقشِ مؤثری در ایجاد تعلیق در داستان رستم و اسفندیار داشته اند، پرداخته شده است.
دولت قاجاری در کشمکش با سیاست توسعه طلبانه عثمانی بر سر مالکیت خرمشهر و جزایر ایرانی جنوب غرب خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
209 - 239
حوزه های تخصصی:
در اسناد و مدارک تاریخی دوره قاجار و پاره ای از پژوهش های جدید اخبار جسته گریخته ای درباره اقدامات تجاوزکارانه دولت عثمانی در بندر خرمشهر و جزایر ایرانی جنوب غرب خوزستان وجود دارد. با این حال، درباره عوامل و چگونگی این مسئله روایت به هم پیوسته و منسجمی بیان نشده است. این مقاله با رویکردی تاریخی و با توصیف و تحلیل منابع و اسناد دوره قاجار، در قالب روایتِ «سیاست توسعه طلبی استراتژیک» عثمانی، در پی توضیح این مسئله برآمده است. یافته های این پژوهش به شرح زیر است: نخست، موقعیت سوق الجیشی خرمشهر و جزایر این منطقه امکان تسلط و نفوذ بر بصره، بین النهرین و مسیرهای تجاری و نظامی منتهی به آبراهه مهم خلیج فارس را برای رقیبان عثمانی فراهم می ساخت. از این رو، این مسئله برای این دولت حساسیت برانگیز و تهدیدآمیز بود. دوم، تسلط احتمالی بر منطقه زرخیز خرمشهر و آبادان می توانست ثروت قابل توجهی را از محل فروش محصولات کشاورزی و نیز درآمدهای مالیاتی نصیب دولت عثمانی و پاشای بغداد کند. سوم، درهم تنیدگی جغرافیایِ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناحیه خرمشهر با حوزه بصره و بغداد، حساسیت های امنیتی و اهمیت اقتصادی این ناحیه مهم را برای دولت عثمانی افزون کرده بود. بنابراین، دولت عثمانی، براساس سیاستی توسعه طلبانه، با استفاده از عهدنامه های ناشفاف و عدم تعیین قطعی مرزهای فی مابین، تغییراتی که اروندرود در مرزها ایجاد می کرد و جغرافیای درهم تنیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این نواحی با منطقه بین النهرین، در این مناطق مکرر به اقدامات اشغالگرانه دست زد و در جریان مذاکرات با دولت قاجاری نیز بر دعاوی تمامیت خواهانه خود اصرار ورزید. با این همه، به دلیل سیاست ورزی صحیح دیپلمات های دولت قاجاری در رسیدن به اهداف خویش ناکام ماند.
بررسی نقش مذهب در تحلیل شخصیت قهرمان داستان در نمایشنامه های برگزیده اول، دوره هشتم تا دهم جشنواره تئاتر رضوی
جشنواره تئاتر رضوی یکی از بزرگ ترین رخدادهای فرهنگی و هنری کشور پس از انقلاب اسلامی ست. این رخداد بسترساز ایجاد آثار هنری در جهت ترویج فرهنگ رضوی و اشاعه الگویی متعالی از تئاتر در جهان امروز است. جهانی که تشنه معنویت است و از ناملایمات فرهنگی و روزمرگی اجتماعی رنج می برد. پس برگزاری چنین رخدادهایی به منظور ایجاد نگاهی نو به مذهب و جایگاه آن در جامعه، امری مؤثر می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با درک ضرورت موجود به بررسی نقش مذهب در شکل گیری شخصیت قهرمانان نمایشنامه های برگزیده اول، دوره هشتم تا دهم جشنواره تئاتر رضوی می پردازد. جهت بررسی متغیرهای تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده گردید. به منظور بررسی تأثیر مذهب بر قهرمان داستان از مؤلفه های؛ نام، ویژگی های ظاهری، احساسات و تمایلات درونی، رفتار و کردار، گفتگو و کشمکش قهرمان داستان استفاده گردید. که نتایج حاصل نشان داد؛ میان نام و ویژگی های مذهبی قهرمانان تناسب معناداری وجود دارد. همچنین میان احساسات و تمایلات درونی، رفتار و کردار، گفتگو و کشمکش قهرمان داستان با تأثیر مذهب بر وی رابطه مثبت و معناداری وجود داشته و در مقابل میان جنس و سن قهرمان داستان و تأثیر مذهب بر وی رابطه معناداری وجود ندارد.
تحلیل شخصیت رستم و اسفندیار بر اساس عنصر کشمکش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی یکی از برجسته ترین متون کهن در ژانر داستان است که پس از گذشت قرن ها با اسلوب داستان نویسی مدرن مطابقت می کند. داستان رستم و اسفندیار از فنّی ترین داستان ها از حیث پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو است. محبوبیت این داستان به گونه ای است که همه ی فارسی زبانان دو شخصیت اصلی داستان را می شناسد. در این پژوهش تلاش شده است تا دلایل محبوبیت و ماندگاری این دو شخصیت و ویژگی های اخلاقی آنان با تکیه بر گفتگوها و کشمکش هایشان تبیین و تحلیل شود. یکی از دلایل موفقیت فردوسی در شخصیت پردازی رستم و اسفندیار، ظرفیت بالایی است که این داستان از حیث عنصر گفتگو دارد. کثرت گفتگو فرصت بیشتری را برای پرداختن به دغدغه ها، کشمکش ها و روحیات در اختیار داستان پرداز قرار می دهد و به او کمک می کند تا از لایه های پنهان شخصیت ها پرده بر دارد. با مطالعه ی داستان رستم و اسفندیار مشخص می شود که بخش محدودی از داستان به کشمکش جسمانی اختصاص دارد و کشمکش های درونی (عاطفی،ذهنی و اخلاقی) در قالب گفتگو و تک گویی نقش گسترده تری را ایفا می کنند. در تحلیل دو شخصیت اصلی نیز دیده می شود که اسفندیار کشمکش های فراوانی با دوست و دشمن دارد و علاوه بر کشمکش های بیرونی، وی دچار کشمکش درونی است اما تنها کشمکش حقیقی رستم در این داستان، با اسفندیار است. در انتها ویژگی های کشمکش نمایشی به عنوان خلاقانه ترین نوع کشمکش در این مقاله معرفی شده است. بدین گونه که شاعر برای برجسته سازی و عینیت بخشیدن به تقابل و کشمکش میان شخصیت ها، کشمکش زبانی و جسمی (دیالوگ و اکشن) را با یکدیگر همراه می کند. این همراهی و ملازمت میان گفتگو و عمل موجب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب می شود.
بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 39
حوزه های تخصصی:
داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.