فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
جایگاه معشوق در غزل و در سیر ادبیات فارسی از دیرباز تاکنون، دستخوش تحولات بسیاری شده است؛ به نوعی که در ادوار گوناگون شعر فارسی و نیز در شعر هر شاعری با توجه به نوع جهان بینی او، نسبت به معشوق و جایگاه آن، رویکردی ویژه وجود داشته است. این جایگاه در بسیاری موارد، تعیین کننده جهان بینی شاعر نیز بوده است. شاه نعمت الله ولی شاعر سده نهم نیز، مانند بسیاری دیگر از شاعران پارسی گوی در غزل های خود، رویکرد عرفانی به شعر، غزل و به طور اخص، معشوق داشته است که این نوشتار منبع تحقیقی برای یافتن ویژگی ها و مقام معشوق گردیده است. علاوه بر این، چگونگی کاربردها و جزئیات نام ها و برخی صفات معشوق در این مقاله به نگارش در آمده است که می تواند رهیافتی برای درک مظاهر عرفانی شعر شاه نعمت الله ولی دانسته شود. نتیجه اینکه، جایگاهی که شاه نعمت الله ولی برای معشوق در غزل خود قائل است، با تمام ویژگی های نامی و صفاتی او با انواع کاربردهای استعاری، تشبیهی و وصفی، مقامی است که در پرتو گنجینه اصطلاحات اهل تصوف که پیش از او برای معشوق وجود داشته است، مخصوص معشوقی حقیقی است. ویژگی های معشوقی که او با صفات مجازی به کار گرفته است، معدود بوده و همه در خدمت اندیشه های عرفانی او و خالی از ابداعات ویژه و مسبوق هستند.
خاستگاه های قدرت در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فره ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریه ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشه و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.
نمادها و نمودهای کهن الگوی آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
145 - 170
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترکی از ادراک هستند که در جاهای مختلف به صورت های همسان تجلّی می یابند، یعنی افکار غریزی که به صورت فطری در ذات همه انسان ها وجود دارد. منظومه کوراوغلی، منظومه حماسی- غنایی، داستان «روشن»، مشهور به کوراوغلی، قهرمان دادورز ملل ترک می باشد. این منظومه از نظر کهن الگوهای رایج در بین ملل، بسیار غنی است، مقاله حاضر به روش توصیفی وتحلیلی به بررسی نمادها و نمودهای مختلف آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی می پردازد. کهن الگوی مهم آنیما به صور مختلف: آنیمای مادر، آنیمای معشوق، و آنیمای راهنما در این منظومه دیده می شود ، نمادهای برجسته آنیمای مادر، در قالب پدیده های طبیعت در سیمای چنلی بل و قوشابولاغ (قوشابولاق)، و و به صورت مادر مثالی درچهره پیرزنان یاریگر دیده می شود.نماد آنیمای معشوق در سیمای مؤمنه که در واقع مواجهه نه چندان موفق قهرمان با آنیمای خود است ؛ و نگار که آنیمای مثبت اوست ظاهر می شود . نماد آنیمای راهنما نیزدر چهره نگار ، بانوی چنلی بل، همسر کوراوغلی نمود می یابد که البتّه به خاطر جایگاه خاص زن در آذربایجان، نقش آنیمای راهنما برجسته تر است چنان که بدون وجود نگار، به فردیّت رسیدن کوراوغلی ممکن نمی باشد.
تحلیل تأثیر اسوه های دفاع مقدس در شعر شاعران اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ادبیات دفاع مقدّس بدون شک دارای ویژگی هایی است که به عنوان یک گونه ادبی خاص از سایر انواع ادبی متمایز می شود. بررسی و تحلیل اشعار این گونه از نظرگاه های مختلف حائز اهمیّت است. اصفهان از جمله شهرهایی است که طلایه دار جنگ بوده و نقش آفرینی های اصفهانی ها در جنگ بر کسی پوشیده نیست. شعرای اصفهان نیز از این پشتوانه معنوی بهره برده و آثار هنری برجست های خلق کرده اند. شهدای والامقام به عنوان اسوه های بارز دفاع مقدّس نقش و تأثیر بسزایی در شعر پایداری اصفهان ایفا می کنند و شاعران متعهّد اصفهانی با ذکر نام اسوه های پاک و دلاور دفاع مقدّس در اشعار خود از این شخصیّت ها برای بیان افکار و اندیشه های خود استفاده کرده و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم شگرف آنان را بازگو کرده اند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، تأثیر و نقش اسوه های دفاع مقدّس در شعر شاعران اصفهان در ابعاد گوناگون نشان داده می شود. نتایج حاصل از تحقیق، این تأثیرات را شامل می شود: حفظ و احیای هویّت های مذهبی، ملّی و تاریخی، ایجاد انگیزه و تهییج احساسات، پاسداری از کیان، استقلال و افتخارات میهنی و ملّی، منش دینی و اسلامی اسوه های دفاع مقدّس با تأثیرپذیری از اسوه های دینی، الگوبرداری جوانان و هشدار و آگاهی بخشی به آنها و التزام به نوعی عرفان عاشقانه.
هژمونی درونمایه های ایدئولوژیک رمان نوجوان با تکیه بر دو رمان پایداری «ناروال، نهنگ تک شاخ» و «نردبانی رو به آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
75 - 102
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکارناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی دو رمان پایداری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آلتوسر وگرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نویسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.
رئالیسم غیرخطی در داستان «من عاشق افسانه نیستم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
185 - 208
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی پیشرو با نگرشی تازه به خطوط اصلی و مؤلفه های مکاتب و سبک های پیشین به گسترش ادراک بشر، همچنین قابلیت های ادبیّت زبان کمک می کنند. یکی از مؤلفه های متأخر مکتب رئالیسم، ویژگی غیرخطی آن است. رئالیسم غیرخطی برخلاف رئالیسم، معرفت به عالم را درون وجود بشر می جوید؛ بنابراین، جهان روایت و کنش های آن با درهم پیچی زمان و تأکید بر واقعیات از طریق جریان سیّال ذهن در رمان نمود بیشتری می یابد. در این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی داستان بلند «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی، از نظر کاربرد مؤلفه های رئالیسم غیرخطی بررسی شده است. پیرنگ این داستان بلند در بستر تاریخی واقع شده؛ اما نویسنده با ایجاد فضایی چند وجهی شرایط را برای کشف حاشیه ها و زمینه های غیررئالیستی فراهم می کند؛ در ادامه پژوهش، مهم ترین شگردهای رئالیسم غیرخطی، نظیر ایجاد لایه های تودرتو از طریق جریان سیّال ذهن، چندصدایی، به حاشیه رفتن تاریخ به نفع داستان، تغییر مکث توصیفی، ایجاد لایه های معنایی تعلیق وار و پایان باز بررسی شده است.
ردیابی فرهنگ دخالت والدین و نقش آن ها در ازدواج فرزندان در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
151 - 175
حوزههای تخصصی:
بحث در باره فرهنگ دخالت والدین و نقش مثبت یا منفی آن ها در ازدواج فرزندان، با توجه به آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398، مبنی بر منجر شدن بیش از 30% ازدواج ها به طلاق، یکی از مباحث مهم جامعه شناسی خانواده به شمار می رود؛ بنابراین هرگونه پژوهشی در این زمینه که بتواند به نوعی در ریشه یابی علل و عوامل ناموفق بودن درصد بالایی از ازدواج ها به مسؤولین و یا پژوهش گران حوزه خانواده، در پیش گیری یا کاهش وقوع پدیده طلاق یاری کند، می تواند قابل اعتنا باشد؛ لذا پژوهش حاضر با توجه به اهمیت موضوع، یکی از قدیمی ترین منابع ادبی ایران، یعنی شاهنامه فردوسی را، که مدل های مختلفی از ازدواج فرزندان را در بطن خود جای داده به عنوان جامعه آماری انتخاب کرد و مسأله نقش والدین در ازدواج فرزندان را با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل داده ها به روش توصیف فراوانی و فراوانی درصدی از نوع تاریخی، در این اثر مورد مطالعه قرار داد. نتیجه این پژوهش نشان داد در تمامی 21 ازدواجی که فرزندان دارای پدر بودند، پدران در ازدواج فرزندنشان نقش داشتند در حالی که مادران فقط در سه مورد از ازدواج فرزندانشان نقش ایفا کرده اند. هم چنین مشخص شد بیش از 60% درصد ازدواج ها تحمیلی بود و در همه ازدواج های تحمیلی پدر عامل اجبار شناخته شد. 93% ازدواج های تحمیلی اختصاص به دختران داشت و بیش از 80% ازدواج های تحمیلی که نتیجه آن در شاهنامه گزارش شده، ناموفق بود.
نگاهی به دگردیسی نشانه ها در اندیشۀ شعری فروغ فرخزاد
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که نظام نشانه ها، به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی، دائماً در حال تغییر و تحوّل اند، توجّه به استحاله نشانه ها در شعر یک شاعر خاص می تواند برای شناخت زمینه های دلالتی متغیّر نشانه ها، راهگشا باشد. این پژوهش از طریق زبان مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، زمینه تبیین و درک احساس های ذهنی او را که به عنوان نمودهایی از تجربه های بیرونی در زبان شعرش است، نشان داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با گزینش اشعاری از فروغ فرخزاد در دفترهای شعر «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر»، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» انتخاب گردیده است. پژوهشگران در پی آن هستند که اشعار فروغ فرخزاد در قاموس به کارگیری نشانه ها تا چه میزان بر ماهیت بیرونی مدلول ها پایبند بوده و در کجا این نشانه ها در هیأت نشانه های دیگر مستحیل شده اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که معانی مستحیل شده در هشت مقوله شب، مرگ، خورشید، عشق، کمال گرایی، آب و مدلول های آن، درخت، پنجره بررسی گردیده است و نماد شب بیشترین بسامد تغییر و دگرگونی را داراست. در دفترهای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان»، هنوز اثری از این شیوه گفتاری و نوع چینش خاص دال و مدلول ها دیده نمی شود و آنچه هست، تشبیه است و اندکی استعاره، امّا در اشعار مجموعه های «تولّدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، فروغ بسیاری از عناصر و مظاهر طبیعت را در جهت بیان اندیشه هایش، به صورت نمادین و مستحیل در مدلول های متنوّع و مختلف بیان می دارد.
مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
227 - 242
حوزههای تخصصی:
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.
بررسی کهن الگوی زن اغواگر در مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها صورت هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آن ها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. در این تحقیق کهن الگوی زن اغواگر در ادبیات با مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا، تحلیل و مقایسه شده است. شاعران بزرگ به کهن الگویی زن اغواگر در شعر خویش اشاره کرده اند. ایرج میرزا، در مثنوی «زهره و منوچهر»، این کهن الگو را دستمایه داستان خود قرار داده، زهره را الهه عشق نامیده و شخصیتی ویژه به آن بخشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا با تعاریفی دقیق و جامع از کهن الگو و صور کهن الگویی، نمودهای کهن الگویی زهره در مثنوی زهره و منوچهر ایرج میرزا بررسی گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این روایت ایرج میرزا سرگذشتی شبیه به روایت های شفاهی عامیانه داشته است؛ عناصر گوناگون از اسطوره های مستقل دیگر در روایتی جدید گرد هم می آیند و قصه ای نو می آفرینند که گاه ممکن است بنیاد وجودی آن با اساس کهن الگویی پیشین در تعارض باشد. زهره در این سروده دارای وجوهی متناقض و دوگانه است؛ این امر از آنجا سرچشمه می گیرد که آناهیتا ایزدبانوی عشق، آب، پاکی و بی آلایشی، قداست و عصمت است و نقطه مقابل عشق پاک و الهی، عشق ناپاک و شهوانی است که در روایت های سامی و یونانی به زهره، ایشتر و افرودیت نسبت داده شده است، حال این دو ویژگی متناقض به خاطر ماهیت داستانی ایرج میرزا در یک شخصیت جمع شده اند تا روایت او را جلوه ای دیگر ببخشند.
عشق در بهشت گمشده جان میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
197 - 220
حوزههای تخصصی:
عشق در کنار آنکه یک مفهوم معرفت شناسی عاشقانه و عارفانه است، پیوندی عمیق نیز با فرهنگ و جامعه پیرامون خویش دارد. در عشق، زیبایی چه در بُعد آفاقی و چه انفسی آن، کانون مهم و هستی شناسانه جاذب و مجذوب است. در ادبیات جهان، مضمون عشق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر ژانر ادبی نیز فراخور ویژگی ها، فرم و محتوای خود، به تفسیر عشق اقدام می کند. با توجّه به اینکه اثر مورد مطالعه پژوهش حاضر، حماسه الهی- انسانی بهشت گمشده می باشد، شایان ذکر است که یکی از مضامین اصلی در حماسه، عشق است. از آن جا که عشق در دنیای حماسه حد واسطی است میان عشق در دنیای اسطوره با عشق در دنیای واقعی، مطالعه پیش روی با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی نشان داد که عشق نه تنها نقطه عطفی در بهشت گمشده است؛ بلکه طرح خاص خود را برای تبیین ماهیّت آن دنبال می کند. بنابراین، مسأله اصلی مطالعه حاضر تبیین و توصیف جایگاه عشق در بهشت گمشده میلتون است، ضمن پاسخگویی به این پرسش اساسی که در شخصیت پردازی و فرم و محتوای بهشت گمشده تا چه اندازه مفهوم عشق منعکس گردیده است؟
تحلیل تطبیقی منطق الطیر عطار و بهشت گمشده میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
91 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار ارزشمند عرفانی که به زبان رمزی و سمبولیک سروده شده است، منطق الطّیر عطّار است که سفری پرمخاطره توسطّ مرغان به رهبری هدهد برای رسیدن به سیمرغ -رمز ذات احدیّت –را روایت می کند. بهشت گمشده میلتون نیز اثری سمبولیک است که به لحاظ طرح موانع رسیدن به کمال، مشابهت هایی با منطق الطّیر دارد. ویژگی های زبانی و داستانی مشابه و روح حماسی حاکم بر هر دو اثر است؛ با این تفاوت که در منطق الطّیر، حماسه، عرفانی و در بهشت گمشده، حماسه بیشتر ادبی است. عطّار و جان میلتون از منابع دینی مختص آیین خویش در آفرینش اثر خود بهره گرفته اند. شیوه بیان روایت حضرت آدم(ع) و نسبت دادن گناه آغازین به حوّا یا آدم وحوّا ، فاصله حقیقت تا مجازِ این دو متن را تا حدودی مشخص می کند. همسویی ها و ناهمسویی های نگرش های عطّار و جان میلتون، در این دو اثر ارزشمند برمبنای چه عواملی تعیین می شوند؟ تحلیل تطبیقی در این پژوهش از یکسو مبتنی بر بینش سیّاره ای یعنی نگریستن به تفاوت ها، بدون نفی دیگری و از سوی دیگر مبتنی بر شباهت ها بدون الزام همسان سازی با دیگری و شیوه کلّی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متن است.
یمن درگزارش شاهنامه از عملیات انتقامی شاپور دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
259 - 285
حوزههای تخصصی:
شکست نرسی از روم و مرگ زودهنگام جانشینش، هرمز دوم، باعث شد تا اعراب در زمان خردسالی شاپور دوم حمله های غارتگرانه ای به غرب و جنوب ایران داشته باشند و حتی مهاجمان از قصری در حومه تیسفون یکی از شاهدخت های بلندپایه ساسانی را ربودند. از سوی دیگر یمن که به موازات هاماوران در شاهنامه به کار رفته است در بخش ساسانی شاهنامه به وضوح به حیره اطلاق شده است و این مطلب در پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه کاملاً مشهود است. در پادشاهی شاپور دوم در شاهنامه نیز یمن به حیره اشاره دارد. در حالی که مورّخان اوایل دوره اسلامی مانند طبری و بلعمی از وضع حیره پیش از عملیات انتقامی شاپور و درگیرودار آن غفلت کرده اند، در واقع گزارش شاهنامه حاوی این اطلاع مهم است که این عملیات ابتدا متوجه حیره بود و سپس برضد قبایل عربی که در حمله به ایران دست داشتند. بررسی گورنبشته نماره و رویدادهای سیاسی روم مقارن با حمله انتقامی شاپور، درستی گزارش شاهنامه را تأیید می کند.
جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
157 - 174
حوزههای تخصصی:
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.
تبیین بازنمایی مفهوم رنج در اشعار ناصر خسرو و پروین اعتصامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حالات و عواطف انسانی و عوارض طبیعی و اخلاقی که آدمی را به خود دچار می کند از دیرباز در زمینه آثار ادبی ظهور و بروز داشته اند. مفهوم «رنج» از دیرباز در هیئت آثار ادبی بازنمایی شده است، اما در ادوار و اعصار گوناگون ماهیت های متفاوتی داشته است. رنج جسمانی و مادی امری جدا از رنج اندیشه و هر دوی اینها جدا از تعب و رنج ناشی از فقدان های سیاسی و اجتماعی هستند. مقاله حاضر با تبیین ماهیت رنج و جایگاه آن در ادبیات قدیم و جدید کوشیده با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی این مضمون را در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی بررسی نماید. نتایج بحث نشان می دهد که وجه مادی رنج در اندیشه ناصر خسرو اندک بوده و جای آن را رنج ناشی از فقدان اندیشه و خرد و رنج های معنوی انسان در زمین که ناشی از فاصله او با خداوند است، گرفته است. اعتصامی به این رنج ها بی اعتنا نیست، اما نگاه خاصی نیز به رنج های ناشی از مسائل سیاسی و اجتماعی و همچنین تنهایی انسان در عصر جدید دارد. نقطه عطف کار دو شاعر واکاوی رنج و تعب ناشی از بیخردی است و مهمترین تفاوت آنها را می توان در همین بعد سیاسی و اجتماعی دید که پروین را متناسب با افق اندیشه دوران و گفتمان های انتقادی زمانه اش از ناصر خسرو متمایز می کند.
روایتی از خاندان جمشیدی تا ظهور فریدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
207 - 227
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحله جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازه خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد هستیم. شاهنامه فردوسی به عنوان میراث مکتوبی از اسطوره های ایرانی، در قالب جدیدترِ حماسه، بازگوکننده روایت هایی است که در کتاب های حماسی و اسطوره ای دیگر سینه به سینه نقل شده است. در این بین بعد از بیان منطقی سرگذشت قهرمانان به مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید، گسست فرمانروایی در حاکمیت اهوراییان به وجود می آید می آید و ضحاک فسار سلطنت را به دست می گیرد و بعد با ظهور فریدون، ضحاک، از صف قدرت بیرون می رود. در این دوره هزارساله حاکمیت ضحاک وارونه خوی، سرگذشت خاندان جمشیدی، ظهور و بروز خانواده فریدون و نسبت آنها با جمشیدیان روشن نیست. نگارنده با تکیه بر آثار حماسی و تاریخی دیگر، بخصوص کوش نامه، در پی آن است که این روایت را بازگو نماید. حاصل این پژوهش این است که جمشید پس از آواره شدن در هندوستان و زابلستان، با دختر خاقان و دختر شاه زابل ازدواج می کند و از یک شاخه، خاندان رستم و از شاخه دیگر خاندان فریدون به وجود می آیند. این پژوهش بنیادی است که به شکل توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است.
تصاویر برساخته از مرگ یزدگرد، رستم فرّخ زاد و ماهویه در کشاکش گفتمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارند گان در این پژوهش بر آن هستند که با پیش کشیدن مرگ یزدگرد، ماهویه و رستم فرّخ زاد در شاهنامه و سنجش آن با منابع تاریخی پیش از آن، هم دوره و پس از آن، به بررسی عناصر ایدئولوژیک و جهت دار در آن ها بپردازند. با این بررسی نقش نویسنده و گزاره ها در مناسبات قدرت معین می شود. به شکلی که هم خودِ نویسنده و شاعر و هم خودِ اثر به مثابه کرداری اجتماعی، برساخته مناسبات قدرت و تخاصمات اجتماعی و سیاسی آن دوره بر سر تثبیت گفتمان و معنای وابسته به آن هستند. این امر منجر به قطبی شدن گزاره های به کار رفته توسط نویسنده و شاعر می شود. نویسنده این قطبی شدن ها را بر روی بستری از غیرسازی ، برجسته سازی و حاشیه رانی انجام می دهد. با وجود این، نباید در پی صدق و کذب بودن این روایت ها باشیم؛ بلکه باید آن ها را به عنوان متن های ایدئولوژیک مورد توجه قرار داد. ما از راه برخورد و رویارویی این عوامل، هوّیت متفاوت روایت ها و گزاره های ایدئولوژیک این افراد و آثار را به شکلی عقلانی و اخلاقی درک و دریافت می کنیم.
تبیین غم و اندوه در شروه سرایی های فایز دشتی، محمدخان دشتی و مفتون بردخونی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
96 - 111
حوزههای تخصصی:
ادب غنایی بیان نرم و لطیف احساسات و عواطف شخصی شاعر است و به عشق، دوستی، رنج، نامرادی و هرچه روح آدمی را متأثر می کند، توجه نشان می دهد. آنچه این نوع ادبی را از غیر آن متمایز می سازد، غلبه عنصر احساس و عاطفه بر دیگر عناصر شعری است. اندوه یکی از عمیق ترین و متأترکننده ترین احساسات آدمی است که در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های آن در اشعار احساسی و عاطفی فایز دشتی، محمدخان دشتی و مفتون بردخونی پرداخته شده است. هدف از این پژوهش مقایسه این حس در اشعار سه شاعر است و این که شاعران مورد بررسی در کاربرد این گونه مفاهیم چه وجه تشابه و تمایزی با هم داشته اند. در باب نتیجه این تحقیق می توان گفت که تبلور غم و اندوه در اشعار فایز، بیشتر جنبه شخصی دارد و در سروده های مفتون، بیشتر به دلایل خانوادگی و اجتماعی است. در شعر محمدخان دشتی نیز جنبه مذهبی و اجتماعی اندوه نمود چشمگیرتری داشته است. وی شعری را که به دور از بازگویی رنج و درد و اندوه بشری باشد، به هیچ می گیرد و گاه به سرایندگان بی درد در دوره مشروطیت و بازگشت ادبی تاخته است. در اشعار مفتون علت اندوه وی در ابتدای شاعری اش به شکل گنگ و نامفهوم ظاهر می شود، اما به تدریج علت اندوهش را می توان در تلاش وی برای رسیدن به کمال عرفانی یا غم برآمده از احساس تنهایی در هستی یافت.
ردپای مضامین قلندرانه در غزل های انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
301 - 324
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های معنایی در غزل، افزون بر عشق و عرفان، مضامین قلندرانه است که غزل های شاعران را تحت تأثیر قرار داده و آنان را از مضامین تکراری و یکنواخت خارج ساخته است. این گونه اشعار به طور رسمی از سنایی آغاز شد و شاعران دیگری نظیر عطار و حافظ از آن پیروی کردند. در این میان شاعرانی هم بودند که مضامین قلندرانه را در شعر خود به کار می بردند، اما کسی از آنان به عنوان شاعر قلندر سرا یاد نکرده است. انوری ازاین دسته شاعران است که وی در غزل های خود از مضامین قلندرانه به نیکی بهره برده به گونه ای که می توان نام او را در زمره قلندرسرایان ذکر کرد، اما از وی در هیچ کجا به عنوان شاعر قلندرسرا یاد نشده است. این پژوهش بر آن است تا مضمون های قلندرانه او را با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار دهد و به این سوال پاسخ دهد که وجود مضامین قلندرانه در شعر انوری به چه صورت است؟ بنابراین برآیند تحقیق حاکی از آن است که انوری در غزل های خود با توبه شکنی و ملامتی نشان دادن خویش و انتقاد از حاکمان دینی، تابوهای هنجار جامعه را بر هم می زند و تفکر قلندرانه را به وضوح بیان می دارد. انتقاد و بدبینی وی از اعمال به ظاهر مذهبی و عدم عافیت طلبی در شعرش جلوه خاصی به غزل های او بخشیده است که همه این مضامین وجود تفکر قلندریه را در غزلهایش اثبات می کند.
نکاتی نویافته درباره هویّت راوی و زمان تألیف حماسه یتیم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
91 - 121
حوزههای تخصصی:
یتیم نامه ، حماسه منثوری است که برای مدّت ها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل «داستان حسین کُرد شبستری» زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نه تنها پیکره متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات مرتبط با یتیم نامه نیز هیچ بحثی در شناسایی هویّت داستان پرداز آن ارائه نشده است. بر کنار از این موضوع مهم، در زمینه نسبت زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه یا قاجار، دو دیدگاه به صورت تبیین نشده و کلّی بیان شده که روشمند و مطلوب نبوده است. پژوهش حاضر، با توجّه به این فقر شناخت، در دو بخش به روش استقرایی و بر اساس جمع بندی اشارات و برآیندهای موجود در دست نویس های یتیم نامه ، ابتدا درباره هویّت فرضی داستان پرداز این حماسه به روشنگری پرداخته و سپس دلایلی را در انتساب قطعی زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه ذکر کرده است.