پژوهشنامه ادب غنایی

پژوهشنامه ادب غنایی

پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان 1401 شماره 39 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی عشق سعدی براساس نظریۀ روان درمانگری اگزیستانسیال اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی ارتباط عشق یالوم روان درمانگری اگزیستانسیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۱۸
گسترش چشم گیر مدل ها و شبکه های ارتباطی؛ همچنین تنوّع نیازهای زیستی و فرهنگی باعث از بین رفتن مرزهای قراردادی رشته ها و علوم به ویژه علوم انسانی شده است. امروزه باتوجه به افزایش مشکلات روانی و بالارفتن آمار خودکشی، بشر نیازمند روش هایی است، تا با استفاده از آن بتواند گنجایش روانی افراد را بالابِبرد. بنابراین برای کمک به نظریه سازی در رشته هایی چون روان درمانی نیاز به بهره مندی از علومی نظیر ادبیات هستیم؛ زیرا روان درمانی مبتنی بر ادبیات به علت وجود آموزه های تعلیمی، اخلاقی و دینی، می تواند خدمات شایسته ای به روان درمانگری کند. سعدی متفکّر بزرگی که به خاطر بیان، حکمت اخلاقی و مشرب فلسفی خود شهرت جهانی پیداکرده است، در آثار خود به بیان ارتباط و معنای واقعی عشق ورزی پرداخته است. در پژوهش حاضر با روش های توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات میان رشته ای به بررسی عشق در افکار سعدی با رویکرد روان درمانگری اگزیستانسیال یالوم پرداخته شده است. هدف اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است که سعدی و یالوم چگونه به انسان ها کمک می کنند، تا از طریق عشق و ارتباط با دیگری، با تنهایی اگزیستانسیال خود در زندگی کنار بیایند یا خود را از آن برهانند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، باوجود تفاوت فرهنگی و بُعد زمانی-مکانی، هر دو اندیشمند با زبان و شیوه ای تقریباً یکسان به بیان برقراری ارتباط با دیگری از طریق «عشق عاری از نیاز» پرداخته اند.
۲.

مثبت گرایی و شادمانی از دیدگاه مولوی و سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شادمانی روان شناسی مثبت گرا مارتین سلیگمن مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۸۱
روان شناسی مثبت گرا (Positive psychology) علمی است که با هدف بهبود زندگی، به توانمندی های انسان توجه می کند. مارتین ای.پی. سلیگمن (Martin E.P Seligman, 1942) بنیان گذار روان شناسی مثبت گرا، هیجانات انسان را در سه مسیر «حال-گذشته-آینده» مورد مطالعه قرارمی دهد. از نظر او شادمانی از هیجانات مثبتِ مربوط به زمان حال است. او برای دستیابی به شادمانی علاوه بر تجربه هیجانات مثبت در زمان گذشته و آینده و حال به تقویت فضایل اخلاقی ششگانه از دستاوردهای خویشتن شناسی توصیه می کند. مولانا نیز از بُعد انسان شناسی، همگان را به شناخت خویشتن دعوت می کند. درکِ زمان حال نیز از دیدگاه او دارای اهمیت زیادی است. مولانا آینده را فقط با امید به خدا و گذشته را  برای دستیابی به رضایت دارای اهمیت می داند. هدف از این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا شادمانی از دیدگاه مولانا دست یافتنی است؟ آیا مؤلفه های شادمانی و مثبت گرایی در مثنوی، با نظریه روان شناسی مثبت گرایِ سلیگمن قابل سنجش است؟ دستاوردهای پژوهش در رسیدن به شادمانی در مثنوی علاوه بر همپوشانی متغیرهای مثبت گرایی، به برتری وجه اندیشگانی و عرفانی مولانا می انجامد. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای  به بررسی و تطبیق متغیرهای شادمانی و مثبت گرایی در مثنوی و یافتن شباهت ها و تفاوت ها پرداخته است.
۳.

فروغ و سیمین، اراده معطوف به سنت شکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر ایران سنت شکنی زنانه فروغ فرخزاد سیمین بهبهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
شکستن سنت ها یکی از ویژگی های بارز ادبیات معاصر است که هر کدام از شاعران و نویسندگان به نحوی تلاش کرده اند با شکستن سنت ها دست به تجدد و نوآوری بزنند. در دوره معاصر فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی از مشهورترین شاعران زن در این حیطه می باشند. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل سنت شکنی های این دو شاعر، در پی پاسخ به این سوال اصلی است: سنت شکنی در شعر فروغ و سیمین در چه حوزه هایی از روساخت و زیرساخت اشعار آن ها نمود یافته است؟ با روش تحقیق تحلیلی – مقایسه ای مجموعه اشعار فروغ و سیمین از منظر گریز از سنت های رایج زمان خود،  مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است که این امر در سه محور اصلی زن، عشق و زبان تحلیل و بررسی و مقایسه شده است. زن مهمترین مسأله در شعر این دو شاعر است و آنها تلاش کرده اند که دین خود را به هم نوعان خود ادا کنند و در این راستا زن بودن را در اشعارشان به نمایش گذاشته اند هم از طریق زبان زنانه و هم عشق ورزی های زنانه. عشق در شعر سیمین و فروغ همراه با عواطف و احساسات خالصانه زنانه بیان شده است و از آن توصیفات کلاسیک و اسطوره ای فاصله گرفته است. استفاده از واژه ها و اصطلاحات مورد استفاده زنان و توصیف اعضای بدن و لوازم آرایش و ذکر مسائل اروتیک از اصلی ترین جنبه های زبان زنانه در شعر فروغ و سیمین است.  
۴.

صفای عشق (بررسی مؤلفه های مکتب وقوع در شعر فروغ فرخزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر فارسی مکتب وقوع فروغ فرخزاد صراحت لهجه سادگی زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۳
مکتب وقوع از مهم ترین جریان های شعر فارسی است که عشقی واقعی و ملموس را توصیف می کند. در این مکتب تکیه بر رویدادهای واقعی عشقی و بیان احساسات به صورت ساده و صریح است. مهمترین ویژگی های شعر این مکتب، گزارش حال، بدیهه سرایی، سادگی سخن، راستی سخن، بیان جزئیات عاشقی و عشق ورزی با جمال بشری است. فروغ فرخزاد در کنار نیما، شاملو، سهراب سپهری و اخوان از برجسته ترین شاعران معاصر فارسی است.عشق در شعر او به مانند مکتب وقوع زمینی و ملموس است. او به عنوان یک زن با صراحت در مورد امیال جسمانی و عاطفی خود نسبت به مرد سخن می گوید. در این پژوهش مطابقت مشخصه های شعر فروغ با ویژگی های مکتب وقوع به روش تحلیل و توصیف محتوای اشعار وی مورد بررسی قرار گرفته است تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که  مهم ترین مولفه های مکتب وقوع اشعار شاعر کدام است؟ ویژگی های صراحت لهجه و سادگی زبان ، واقعی و ملموس بودن عاشق و معشوق، بیان واقعی و نوستالژیک روایت عاشقانه، بیان تمنای زنانه و اعراض از معشوق در شعر فروغ ویژگی های اصلی ای بودند که با مشخصه های مکتب وقوع مطابقت داشتند. ویژگی صراحت لهجه و سادگی زبان به دلیل بی پروا بودن فروغ و استفاده از زبان امروزی ، شاخص ترین و پرکاربردترین این ویژگی هاست.  
۵.

سیمای حلاج و بایزید در آینه مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس منصور حلاج بایزید بسطامی شطحیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۵۶
با توجه به شخصیت شگفت انگیز شمس تبریزی و  جایگاهی که در عرفان اسلامی دارد، آشنایی با افکار و دیدگاه های او از جهات مختلف حائز اهمیت است. یکی از مواردی که در مقالات شمس برای پژوهندگان تعجب برانگیز است نگاه نقادانه و  تعریض گونه او به عارفان بزرگی نظیر بایزید بسطامی و  حسین منصور حلاج است. حال با توجه به انتقادها و تعریض   های شمس به این عارفان که هر دو جزو اسطوره های عرفانی به حساب می آیند،در این جستار کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل شخصیت این دو در مقالات شمس دلیل این تعریض ها و انتقادها را روشن سازیم و به روش تحلیل محتوا و شیوه کتابخانه ای سیمای بایزید و منصور حلاج را در آینه مقالات شمس به تصویربکشیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که شمس نظر مثبتی به  عارفان شطح گو نظیر منصورحلاج و بایزید بسطامی نداشته است، جالب این است که معمولاً نام این دو در مقالات شمس  با هم ذکر  می شود و نقد شمس به آنها بیشتر ناظر به شطحیات آنهاست، زیرا در مواردی که شمس از بایزید بدون در نظر گرفتن شطحیات او صحبت می کند وی را در مقام عارفی بزرگ و گاه صاحب کرامت که به او الهام می شده است  می ستاید.  
۶.

طبقه بندی و تحلیل بن مایۀ "آغاز عشق" در منظومه های عاشقانۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آغاز عشق منظومه عاشقانه عاشق شدن با دیدن عاشق شدن با شنیدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۳۵
یکی از بن مایه های داستانی در منظومه های عاشقانه، آغاز عشق عشّاق آن است. در این منظومه ها نویسنده هنر خود را به کار می گیرد تا اوّلین جرقّه ایجاد عشق را حادثه ای زیبا و به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی، به این سؤالات پاسخ می دهد که بن مایه آغاز عشق را در منظومه های عاشقانه فارسی چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک از این طبقه بندی و زیرگونه ها در روایت داستان چه نقشی ایفا می کند؟ برای این منظور کتاب "یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، آغاز عشق با دو کنش "دیدن" و "شنیدن" و در انواع گوناگون، در سیر حوادث به وقوع می پیوندد. دیدن معشوق به صورت مستقیم، دیدن در خواب و دیدن تصویر وی، مشهورترین انواع آغاز عشق به واسطه دیدن محسوب می شود. آغاز عشق با دیدن تصویر فقط بین عشّاق ایرانی و عرب کاربرد داشته است. شنیدن توصیف معشوق و یا شنیدن صدای وی نیز از انواع دیگر آغاز عشق است و در میان همه ملّت ها به جز اعراب رایج بوده است. نقش بن مایه مذکور از آن جهت است که تا زمانی که اوّلین جرقّه عشق زده نشود و آغاز عشق صورت نگیرد ساختار روایی منظومه عاشقانه شکل نخواهد گرفت.  
۷.

بررسی کارکرد عواطف فراشخصی در غزل حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر فارسی عاطفه حسین منزوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۶۶
عاطفه یکی از عناصر سازنده شعر در کنار زبان، تخیّل، موسیقی و شکل است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی بازتاب عواطف فراشخصی در غزل های یکی از شاعران معاصر، یعنی حسین منزوی انجام می گیرد. مسئله پژوهش این است که انواع عواطف فراشخصی چگونه و به چه میزانی در غزل منزوی بازتاب یافته اند و انگیزه ها و زمینه های مؤثّر در ایجاد این عواطف چه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواطف فراشخصی غزل او در دو دسته کلّی عواطف سیاسی- اجتماعی و فلسفی و در گروه بندی جزئی تر این دسته ها بازتاب یافته اند. در عواطف سیاسی- اجتماعی که پررنگ تر از عواطف فلسفی ظاهر شده اند، به ترتیب عواطف حسرت، اندوه و یأس بیشترین نمود را دارند. در عواطف فلسفی، یأس فلسفی، اندوه فلسفی و اعتراض و عصیان به ترتیب بیشترین بسامد را در غزل های منزوی دارند. انگیزه های مؤثّر در ایجاد عواطف سیاسی- اجتماعی، نمایاندن اوضاع نابسامان کشور، از جمله سلطه مستبدان بر کشور، فضای اختناق سیاسی، شکست در مبارزه ها و...، و در دوران پس از انقلاب، جنگ و شهید و شهادت هستند. در ایجاد عواطف فلسفی، ابراز اندیشه های فلسفی تقدیرگرایی، جبرگرایی و مرگ اندیشی، عصیان بندگی و... مؤثّر بوده اند.  
۸.

هم سانی یا دگرسانی دو اهرم عشق در غزلیات مولانا و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عاشق معشوق مولانا سعدی غزل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۶۳
یافتن نقاط اشتراک و اختلاف بین عاشق و معشوق (دو اهرم عشق) در دیوان شاعران مختلف به شناخت بیشتر جهان بینی و معیارهای زیباشناسانه آن ها کمک می کند. در این مقاله با روش تحلیل مقایسه ای و با استفاده از ابزار کتابخانه ای، ویژگی های گوناگون عاشق و معشوق در پنجاه غزل از سعدی و پنجاه غزل از مولانا استخراج شده است. بر اساس آن، گونه های مختلف معاشیق دسته بندی و در آخر اشتراکات و اختلافات نگاه دو شاعر بررسی شده است. یافته ها در پی اثبات یا ردِ علمی برخی از فرضیه هایی است که پیشتر وجود داشته اند؛ فرضیاتی چون دست نیافتنی بودن معشوق سعدی، شخصی تر بودن عشق در غزلیات او، ثابت قدم تر بودن مولانا در استغراق اثبات شده است؛ همچنین این نکته که جمال، شرط اولیه عاشقی سعدی اما برای مولانا نتیجه عشق است و ویژگی های عاشق و معشوق در غزلیات متفاوت (عاشقانه/عارفانه) یک شاعر به هم شبیه تر هستند تا گونه مشابهش در غزل شاعر دیگر. این یافته ها که ریشه در آرای عرفانی مولانا و جمال شناسی سعدی دارد بر تفاوت بنیادی جهان بینی دو شاعر صحه می گذارد. از دیگر تفاوت ها می توان به اختلاف موضعشان در برابر هردو نوع عشق حقیقی و مجازی، چگونگی توصیف معشوق، میزان قدرت عاشق در موقعیت عاشقانه و احساسات او اشاره کرد.  
۹.

جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انوری سعدی جامعه شناسی غزل فرایندهای فعلی زبان شناسی نقشگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۴۱
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو  بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.  
۱۰.

چندلایگی و تعلیق معنای قطعی در شعر شفیعی کدکنی با تکیه بر نماد و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شفیعی کدکنی نماد پارادوکس چندلایگی معنا و تأویل پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۳۱
متن ادبی قابلیت چندلایگی و تأویل پذیری دارد. دلیل این وضعیت، حضور بعضی از ایماژها در متن است. این مقاله می کوشد تا دو صنعت ادبیِ نماد و پارادوکس را در شعر شفیعی کدکنی از جهت نقشی که در تعلیق دائم، قطعی و چندلایگی معنا دارند و نیز به عنوان دو صنعت ادبی که شکاف و خلأ عمیقی را میان زبان عادی و زبان بلاغی ایجاد می کنند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش این است که نماد و پارادوکس، به چه میزان در ایجاد لایه های متفاوت معنایی در شعر شفیعی نقش دارند و سهم هرکدام از این دو آرایه در ایجاد شکاف و خلأ میان دو قطب عادی و بلاغی زبان و ایجاد چندلایگی معنای متن چه میزان است؟ یافته ها و شواهد موجود در متن نشان می دهد که عنصر نماد در مقایسه با پارادوکس در سیّالی و عدم قطعیت، پنهان سازی و تعلیق معنا در اشعار شفیعی از جایگاه مهم تری برخوردار است و پارادوکس نیز علیرغم تازگی، زیبایی و شگفت انگیزیِ کاربرد، در مقایسه با نماد بسامد کمتری دارد. براین اساس، شفیعی کدکنی بر اساس درک راستینی که از قدرت نماد در پویایی و فرازمانی معنا دارد، خلأ ادبی و عمیقی را میان زبان عادی و ایده متن  که نتیجه آن، شکستن ساختار عادی زبان و شور هیجان در معناست- ایجاد می کند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با ارائه آمار است.  
۱۱.

معنادرمانی در غزلیّات نادم قیصاری بر اساس نظریۀ ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویکتور فرانکل نادم قیصاری غزل لوگوتراپی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۶
«لوگوتراپی» یا معنادرمانی، برگرفته از واژه «لوگوس» یونانی است. «لوگوس» به «روح» و «معنا» اطلاق می شود و با زندگی و مفهوم آن درآمیخته است. ویکتور فرانکل بنیانگذار روش معنادرمانی، بر این باور است که معنای زندگی از جنس یافتن است نه آفریدن. به اعتقاد وی می توان دغدغه های نهایی بشر را با گسترده نمودن چشم انداز او به زندگی و جهان هستی تا اندازه ای برطرف نمود و زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی را التیام بخشید. نادم قیصاری به عنوان شاعر و اندیشمندی که زندگی در محیط پرتلاطم افغانستان، رنج های بسیاری بر او تحمیل کرده، در غزلیّاتش رویکردی ارزشمند نسبت به شیوه های معنابخشیدن به رنج ها، رهایی از ابهامات ذهنی و درمان زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی ارائه نموده که از دیدگاه مکتب معنادرمانی حائز اهمیت است. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای غزلیّات نادم برپایه معنادرمانی فرانکل فراهم آمده، به این پرسش پاسخ داده است که توجه به معنا و مقارن های مفهومیِ نظریه فرانکل در غزل و اندیشه نادم قابل ردیابی هست؟ نتیجه بیانگر این است که پذیرش سرنوشت مقدّر، معنایابی رنج، خوداستعلایی، دین گرایی و معنادرمانی با عشق، راهکارهای نادم برای مقابله با ابهامات ذهنی، مشکلات روحی- روانی و درک بهتر زیبایی های زندگی است.  
۱۲.

واکاوی تقابل دوگانۀ خوشبینی و بدبینی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تقابل دوگانه خوشبینی بدبینی عبدالوهاب البیاتی محمدرضا شفیعی کدکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۸
تقابل دوگانه هر چند مصادیقی به درازای دیرنده تاریخ دارد، اما نخستین بار این اصطلاح را زبانشناسان ساختارگرا که در پی روشی منسجم و علمی جهت دستیابی به رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد و متنافی بودند، مطرح ساختند. باری، یکی از این دوگانه ها، خوشبینی و بدبینی است که میان آن دو رابطه ای متقابل برخاسته از قرینگی و تعامل با یکدیگر، برقرار است. این تقابل که نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد، به گونه ای بارز در شعر عبدالوهاب البیاتی (1926- 1999م) و محمدرضا شفیعی کدکنی (1318ش) آشکار است. این پژوهش با طرح این پرسش که هر دو شاعر برای بیان خوشبینی و بدبینی از چه تقابلهای دوگانه ای بهره برده اند و چه شباهت ها و تفاوت هایی میان آن هاست، بر اساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته تقابل دوگانه خوشبینی و بدبینی و دلالت های آن ها را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. این هنرْسازه در قالب کلماتی با بارِ مثبت و منفی چون جفت واژگان نور و تاریکی، آزادی و اسارت، بهار و زمستان و زایش و مرگ در شعر دو شاعر جلوه می یابد. زیربنای اصلی همه این جفت واژگان، دغدغه های اجتماعی و سیاسی ای است که موجب شده این دو شاعر در کنار واژگان و تعبیراتی که دلالت بر یأس و اندوه دارند، از واژگان و تعبیراتی استفاده کنند که دلالت بر امید و شادی دارند.   
۱۳.

مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مراتب معرفت معرفت سطحی معرفت عقلی معرفت کشفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۵۵
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳