فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاعران منظومه های روایی در آفرینش روایتی جذاب، از وصف برای شخصیت پردازی و فضاسازی استفاده می کنند. ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداخته است. وی برای اوصاف، کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین قائل می شود. در این پژوهش، کارکردها در سه منظومه غنایی لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است تا میزان و کیفیت استفاده از اوصاف با کارکردهای گوناگون، در هر منظومه مشخص گردد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که اوصاف در منظومه های غنایی غیر از کارکرد تزیینی، چه کارکرد دیگری دارد؟ نتایج حاصل از تحقیق بیانگر اینست که علی رغم باور غالب که کارکردِ نمادین، ویژه متون عرفانی و رمزی است، در سه منظومه غنایی موردنظر، کارکرد نمادین اوصاف، مفاهیم زیادی را در متن گنجانده است، اما با توجه به تفاوت های موجود در روایت سه منظومه برای درک مفهوم نمادین اوصاف باید به حوزه جغرافی، قبیله، قوم، مذهب و تاریخ رجوع شود؛ از این رو برای درک مفاهیم اوصاف با کارکرد نمادین، از نشانه شناسی استفاده شده است. براعت استهلال یکی از انواع کارکرد توضیحی اوصاف است که بیشتر در لیلی و مجنون یافت می شود و برای کارکرد تزیینی اوصاف در منظومه سلامان و ابسال موردی یافت نشد.
بازتاب مفاهیم نمادین و کهن الگویی آب در شعر شیرکوبیکس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
110 - 123
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های نقد که دستاورد کارل گوستاو یونگ است و امروزه از آن استقبال فراوانی شده، نقد اسطوره شناسانه با رویکرد کهن الگوهاست. کهن الگوی «آب» که از شاخص ترین نمودهای تجلی صور طبیعی در ادبیات و اساطیر ملل مختلف است، دارای مصادیقی بارز در ادبیات کردی است و در شعر یکی از برجسته ترین شاعران معاصر کرد می توان مشاهده کرد. وجود کهن الگوی آب در اشعار شیرکو بیکس دلیل بر رسوب خاطره جمعی است که در ادبیات نمود یافته است. آب یکی از مضمون هایی است که تاکنون در آثار مختلف از دیدگاه کهن الگویی بدان توجه شده است. نوآوری این پژوهش به مطرح کردن کهن الگوی آب و واکاوی آن در آثار شیرکو بیکس باز می گردد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای-روان شناختی، به تصویر آب در اشعار شیرکو بیکس خواهیم پرداخت که تا چه میزان با مبانی کهن الگویی هم خوانی دارد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شیرکو بیکس در اشعارش برای بیان عمیق انتقادها و مفاهیم مورد نظر خود از مسائل کهن الگویی و نمادهای جهانی به خوبی بهره گرفته است و اغلب ویژگی های مهم مطرح شده برای کهن الگوی آب توسط یونگ و پژوهشگران دیگر در اشعار شیرکو به چشم می خورد که به اشکال مختلفی در شعر وی نمایان شده است. مهم ترین کارکرد آن رمز حیاتی بودن آن است.
بررسی فلسفه اخلاق در شاهنامه فردوسی براساس نظریه امر الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
58 - 92
حوزههای تخصصی:
نظریه امر الهی از نظریه های کهن فلسفه اخلاق و بحث در رابطه دین و اخلاق است و پیشینه آن به مناظره سقراط و اوثیفرن بازمی گردد. در عصر کنونی بحران معنویّت، اخلاق و حقوق انسان ها و نیز مسئله جهانی شدن و استحاله فرهنگ ها و چالش هویّت ملت ها، گفتمان غالب و دغدغه مهم بشر است؛ درنتیجه بار دیگر به دین و اخلاق توجه جدی می شود و لزوم التفات به نظریه های بومی و سازگار با فرهنگ جامعه اهمیت می یابد. می توان تقریرهای مختلف نظریه امر الهی را در آرا و اندیشه های فلاسفه و حکمای دوران مختلف جست وجو و بررسی کرد؛ بنابراین این پژوهش با روش تحلیلی تطبیقی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، ضمن واکاوی ایدئولوژی فلسفی فردوسی در حوزه دین و اخلاق و بررسی نتایج عملی آن در تبیین جایگاه و حقوق انسان در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... به مقایسه افکار او با تقریرهای نظریه امر الهی می پردازد؛ نیز با معرفی فردوسی در جایگاه یک نظریه پرداز بزرگ فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی با دیدگاه خرد الهی و حیات اخلاقی خدامحور، می توان تفکر او را تقریری تازه از نظریه امر الهی به شمار آورد.
بازتاب دوگانه چهره میرزاکوچک خان جنگلی در آیینه شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
87 - 110
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی یکی از سیاسی ترین دوران خود را در روزگار معاصر تجربه کرده است و فرانمود شخصیت های سیاسی مثبت یا منفی از مهم ترین دست مایه های شعر این عهد به حساب می آید. در این میان میرزا کوچک خان جنگلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که به او و جنبشی که تحت عنوان نهضت جنگل به راه انداخت، نگاه دوگانه ای شده است؛ تا آنجا که او را از مقام معصوم و قدیس تا دزد و راهزن و یاغی توصیف کرده اند. اینک مقاله حاضر، نگاه به این شخصیت سیاسی را در شعر سه دوره مجزا، یعنی عهد قاجار، دوره پهلوی و عصر انقلاب اسلامی بررسی کرده است. یافته ها نشان می دهد که بیشتر آثار، نگاه مثبت از قبیل وطن پرست، آزادی خواه، عدالت طلب، قدیس و شهید به او دارند؛ اما در مواردی که احتمالاً تحت تاثیر فضای سیاسی و حب و بغض های حزبی و برپایه القائات نفوذی های اجنبی پدید آمده اند، او را با تعابیر منفی توصیف کرده اند. از میان شاعران بسیاری که درباره این جریان شعر سروده اند، اسماعیل دهقان و جعفر کوش آبادی را می توان شاعر نهضت جنگل نامید.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
شیوه های ترغیب در غزلیات عطار باتکیه بر نظریه «فرایند ارتباط کلامی» رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
25 - 52
حوزههای تخصصی:
رومن یاکوبسن از برجسته ترین نظریه پردازان فرمالیسم روسی در نظریه الگوی ارتباط کلامی خویش اعلام کرد هرگونه ارتباط کلامی بین راوی و روایت شنو (مخاطب) بر وجود شش عاملِ فرستنده، گیرنده، مجرای ارتباطی، تماس، رمز و موضوع استوار است. یکی از نقش های ارتباطی در الگوی اخیر، «نقش ترغیبی» است. جهت گیری پیام در نقش ترغیبی به سوی مخاطب است و گوینده می کوشد تا با کاربرد جمله های امر و نهی و منادا، با مخاطب ارتباط برقرار کند. در غزلیات عطار، در جایگاه گونه ای متنِ دارای ارتباط کلامی، باتکیه بر الگوی یاکوبسن سه نقش ترغیبی در محورهای «پیام، درون مایه و مخاطب» دیده می شود؛ به گونه ای که در ورای هریک از محورهای نام برده، شاعر با استفاده از ابزارهای زبانی به ترغیب پیامی در مخاطب می پردازد. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی شیوه های اخلاق ترغیبی و محورهای آن در غزلیات عطار براساس نظریه ارتباط کلامی رومن یاکوبسن می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترغیب در غزلیات عطار جایگاه ویژه ای دارد و درون مایه های نقش ترغیبی بیشتر در سه محورِ دینی و حکمی، اجتماعی و فرهنگی نمود یافته است؛ شاعر در پس این نقش ها به ترغیب موضوعاتی مانند ترک دنیا، دوری از ریا و شادمانی و... می پردازد. علاوه بر رعایت امتیازات و آرایه های کلامی، که ارزش ادبی فراوانی برای این اثر آفریده است، کاربست مناسب و پربسامد ترغیب، در جایگاه یک شیوه آموزشی، بر غنای تعلیمی غزلیات عطار افزوده است.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
«کافر عشق ای صنم گناه ندارد» جستاری درباره معنای بیتی از حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیت «حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد» در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیت هایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر می رسد. بسیاری از شارحان در ارائه معنای بیت دچار لغزش شده اند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب «کافرِ عشق» است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارت های کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرح های این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کرده اند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشه حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرح های بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب «کافرِ عشق» در ادبیات فارسی، می توان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمی زند.
اثرپذیری ساختاری- روایی رابرت ساثی در منظومه حماسی «ثعلبه ویرانگر» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسه رزمی و اساطیری ثعلبه ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. در این جستار پس از ترجمه و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تطبیق، روشن می گردد که این منظومه انگلیسی با شاهنامه فردوسی همانندی های متعددی دارد که ذیل دو محور ساختاری-روایی و در طرح و هسته اصلی داستان مورد واکاوی قرارمی گیرد. در پاره نخست مؤلفه هایی مانند پیروی از نظام دو بُنی متأثر از آیین اوستایی و زروانی در دو دسته اهورایی مانند سیمرغ و اهریمنی چون ضحاک، و هم چنین توجه به مقوله زمان و مکان، جنگ و نبرد، طلسم و جادو، ابزار قدرت و امتناع از مباشرت با زنان مورد توجه بوده و مشابهت های آن با شاهنامه فردوسی منتج می شود. در انطباق مؤلفه دوم نیز دستاورد این است که طرح و هسته اصلی داستان ثعلبه، الگو گرفته از قصه بالیدن فریدون و قیام او علیه ضحاک در شاهنامه فردوسی است.
پیوند عقل و عشق در داستان زال رودابه با تکیه بر تئوری انتخاب و نگاره ماندالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روی کردی روان شناسانه به روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر مفهوم عشق از دیدگاه ویلیام گلاسر یکی از مؤلّفه های پیوند دهنده عقل و عشق را در داستان زال رودابه می کاود. گلاسر عشق را برابر با تعهد می داند. تعهد مانند بسیاری از عمل کرد های دیگر آدمی، یک رفتار است؛ رفتاری که با چیرگی و پشتوانه عقل انجام می گیرد. در این راستا ضمن تبیین برجسته ترین نیاز اساسی زال که نیاز عشق و تعلق است به آشکار کردن میزان رفتار متعهدانه و دور از هفت عادت مخرب هریک از شخصیت های پیش برنده داستان نیز می پردازد. از این منظر نقش آن ها را در به کمال رسیدن عشق معلوم می دارد. زال رودابه، ندیمان، سیندخت، سام، منوچهر و مهراب به ترتیب با رفتار متعهدانه خود به پشتوانه گفت وگوها و مذاکره های خردمندانه (مؤلّفه فکر) و کنترل عادت های مخربشان، تصاویر دنیای مطلوب خود را به تدریج تغییر داده و با پذیرفتن اتحادِ تضادها و تقابل ها، دوایر تودرتوی ماندالا را که با دایره مهین عشق زال رودابه آغاز شده، در مسیر به کمال رساندن عشق و مرکزیت و یگانگی در می نوردند. از آن جا که در زبان نمی توان دو واژه را صد در صد برابر هم دانست، تعهد عنصری است که از یک سو بازوی خود را به دست عقل و از سویی به دست عشق داده است. بنابراین با تکیه بر این داستان می توان تعهد را به عنوان یکی از مؤلّفه های پیونددهنده عقل و عشق دانست.
گذری از حماسه به فیلم نامه (با محوریت داستان رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
251 - 274
حوزههای تخصصی:
داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیل شدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. از این رو در مقاله حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است ب ا تم رکز بر عناصر «تصویر» و «داستان» که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامه داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پی رنگ، مضمون، و گفت و گو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامه فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگی های حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانه سینما را دارد. ازاین رو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامه سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنه پردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد.
پیشنهادی برای رج بندی گروه- مؤلفه های ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
137 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های پایداری و رصدِ آن در آثار ادبی یکی از رایج ترین شیوه های تحقیق در ادبیات پایداری به حساب می آید. آنچه این همسانی را در تحقیقات و مقاله های پُربسامد متفاوت می کند، اختلاف دیدگاه ها در عنوان بندی مؤلفه هاست که در اکثر مواقع ریشه در ذوق و سلیقه نویسندگان دارد. بنابراین، به نظر می رسد می توان با کاربستِ شیوه ای نظام مند، به هماهنگی و همسانیِ شایسته ای از منظر شکل و نمایه در پژوهش های ادبیات پایداری دست یافت. نظام مندی در جامعه علمی و دانشگاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پیامد همین اهمیت است که جامعه علمی ادبی نیز به پژوهش های نظام مند و مبتنی بر نظریه های علمی ادبی رویکرد شایسته ای نشان داده است. مقاله حاضر به دلیل تشتت در عنوان بندی مولفه ها، بر آن است تا با «پیشنهاد رج بندی گروه -مؤلفه های ادبیات پایداری» شیوه ای هماهنگ، هم شکل و همگرا، با درنگ بر بنیان موضوعی مؤلفه ها و بسامد حضورشان در تحقیقات مختلف ارائه دهد. در این پیشنهاد 60 عنوان در 9 گروه - مؤلفه گرد آمده است و با توجه به این آمار می توان اطمینان حاصل کرد که همه آنچه از نظر پژوهندگان ادبیات پایداری عنوان مؤلفه دارد، فراهم آمده است. همچنین تأکید می شود ادعای فراوانی بررسی مؤلفه ها از میان موضوعات متنوع و گوناگون ادبیات پایداری بر حدس و گمان استوار نیست؛ بلکه رصد و برشماری 20 شماره از مجله ادبیات پایداری کرمان ما را به این نتیجه رسانده است؛ چراکه از میان 276 مقاله منتشرشده 64 مقاله آن ( بیش از 23% ) عنوان بررسی مؤلفه های پایداری دارند. این پیشنهاد با هدف یکسان سازی ساختاری تحقیق در مولفه ها توانسته است: یک( ازپراکندگی و تشتّت در عنوان کلّی بحث بکاهد. دو (پراکندگی و تشتّت در عنوان برخی مؤلفه ها را اصلاح نماید. سه ( پژوهشگران را ا ز گردکردن مؤلفه های متعدد در یک عنوان پرهیز دهد. نمایه کلی مولفه ها، به عنوان یافته ی این مقاله به قرار زیر است: یک) مؤلفه های بر بنیان تبیین هویّت سه) مؤلفه های بر بنیان سلحشوری و روحیه جنگاوری پنج) مؤلفه های بر بنیان نیک خواهی هفت) مؤلفه های بر بنیان آگاهی بخشی نهُ) مؤلفه های بر بنیان آیینِ فتوّت دو) مؤلفه های بر بنیان ستم ستیزی و طرد بیگانه چهار) مؤلفه های بر بنیان شکیبایی و آمادگی دفاعی شش) مؤلفه های بر بنیان بصیرت و بینش هشت) مؤلفه های بر بنیان اتفاق و وحدت اینک بر اساس آنچه هدف غایی این پیشنهاد بوده است، یعنی همانا ارائه و کاربست شیوه ای نظام مند در یکی از موضوعات پرکاربرد ادبیات پایداری به قصد ایجاد هماهنگی و همسانی در پژوهش های همسو روی داده است. این طرح با پیشنهاد 60 عنوان مختلف و در قالب 9 گروه مؤلفه، اُلگویی ارائه داده است که براساس آن می توان نزدیک به یک چهارم از پژوهش های در پیوند با ادبیات پایداری را به صورت دستگاهی یا نظریه مند دسته بندی، پایش و حتی ارزش گذاری کرد. پایش و پالایش ما در این تحقیق که بر اساس رصد مستقیم نزدیک به 600 عنوان مقاله بوده است، در نهایت به اولویت بندی گروه - مؤلفه ها و زیرعنوان ها انجامیده است؛ به بیان دیگر تقدم و تأخّر درجِ گروه -مؤلفه ها و پس از آن، عنوان های هر زیرمجموعه دقیقاً براساس فراوانی و بسامد آن ها صورت گرفته است؛ یعنی مثلاً گروه «یک»، مؤلفه های بر بنیان تبیین هویت، بیشترین نمونه و رویکرد را در تحقیقات ادبیات پایداری داشته و گروه «نُه»، مؤلفه های بر بنیان آیین فتوّت، کمترین توجه را در پژوهش ها به خود جلب کرده است.
بررسی و تحلیل آموزه تعلیمی «ظلم ستیزی» در شعر «درفش کاویان» از حمید مصدق با رویکرد به نظریه کنش های گفتاری جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر در حوزه لفظ و محتوا تغییرات بنیادینی را نسبت به دوره کلاسیک تجربه کرده است. در زمینه مضمون و محتوا، شاعران از اشاره مستقیم به اخلاقیات پرهیز کرده و آن را به عنوان ابزاری برای بازنمایی مسائل سیاسی و اجتماعی به کار گرفته اند که این امر، بر چندلایگی و پیچیدگی شعرها افزوده است. حمید مصدق، یکی از نمایندگان برجسته شعر سمبولیسم اجتماعی در دوران معاصر، از این روش سود برده است و در شعر «درفش کاویان» با انعکاس مجموعه ای از آموزه های اخلاقی و ارتباط آن با مسائل سیاسی و اجتماعی، گامی جدید در شرح و طرح مضامین تربیتی برداشته است. او در سطح ژرف ساخت، با استفاده از ظرفیت های تعلیمی مواردی همچون خدامحوری، اتحاد مردم، خودباوری، عدم انفعال فکری و رفتاری، نفی جبرگرایی و... مخاطبان خود را برای ساختن دنیایی بهتر و مطابق با موازین عدالت محور ترغیب کرده است. بررسی شعر «درفش کاویان» با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد به مبانی نظریه کنش های گفتاری جان سرل نشان می دهد که استفاده از کنش های اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی منتج به بازنمایی مفهوم کلان اخلاقیِ «ظلم ستیزی» شده است و دیگر آموزه های تعلیمی برای تقویت این مفهوم بنیادی به کار گرفته شده اند.
تحلیل تصویرسازی های عاشقانه مشفقی بخارایی با استفاده از مفاهیم نجومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقه نیکو دارد. قصاید خوب و غزل های مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبنده اش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو می زند. با این که در روزگار وی دانش هایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّه مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازی های عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژه های نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستاره بخت و نام سیّارات سبعه برمی خوریم، مضامین و کلمات تخصّصی تر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده می کنیم. با توجّه به نحوه استفاده وی از مفاهیم و واژه های نجومی و تصاویر هنرمندانه ای که با به کار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، می توان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
متن پژوهی و قصه شناسی داستان ملک جمشید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان «ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور» یکی از داستان های عامیانه فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانه سرایی ایرانی اثر نقیب الممالک است. ازجمله نوادر قصه های عامه است که مؤلف دارد. نویسنده این کتاب، همان پردازنده «امیرارسلان» معروف است که به دلیل شهرت «امیرارسلان»، داستان «ملک جمشید» کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله آشنایی اهل ادب با این داستان کمتر شناخته شده و بررسی ابعاد ادبی و اجتماعی و متن شناسی اثر است؛ بنابراین کوشش می شود به روش توصیفی-تحلیلی ضمن معرفی قصه و پردازنده داستان، محمدعلی شیرازی معروف به نقیب الممالک، و معرفینسخه ها و چاپ ها و گزارش داستان از سه منظر به قصه شناسی این اثر پرداخته شود: اول جنبه های زبانی و ادبی، دوم جنبه های داستانی و بن مایه های قصه و سوم جنبه های اجتماعی. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و دستاورد آن به لحاظ زبانی و ادبی بیانگر اینست که نثر کتاب روان، ساده، شیرین و نزدیک به زبان محاوره است و واژگان، کنایات و ترکیبات عامیانه به فراوانی کاربرد دارد. تشبیه ابزار اصلی نویسنده در توصیفات و بیان ادبی و اغلب برآمده از سنت های ادبی و تکراری اند. حوادث اصلی داستان بر محور جنگ، عشق و بازگشت به سرزمین پدری شکل می گیرد. حوادث داستان همگی از بن مایه های رایج افسانه هاست. برخی آداب و رسوم مربوط به جنبه های گوناگون زندگی، حکومت و جنگ را در خلال داستان می توان یافت که بازتابنده آداب و رسوم زمانه است و برخی از پیشه های مورد اشاره در داستان، امروزه یا وجود ندارند یا تغییر نام داده اند.
بررسی کهن الگوی زن اغواگر در مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها صورت هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آن ها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. در این تحقیق کهن الگوی زن اغواگر در ادبیات با مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا، تحلیل و مقایسه شده است. شاعران بزرگ به کهن الگویی زن اغواگر در شعر خویش اشاره کرده اند. ایرج میرزا، در مثنوی «زهره و منوچهر»، این کهن الگو را دستمایه داستان خود قرار داده، زهره را الهه عشق نامیده و شخصیتی ویژه به آن بخشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا با تعاریفی دقیق و جامع از کهن الگو و صور کهن الگویی، نمودهای کهن الگویی زهره در مثنوی زهره و منوچهر ایرج میرزا بررسی گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این روایت ایرج میرزا سرگذشتی شبیه به روایت های شفاهی عامیانه داشته است؛ عناصر گوناگون از اسطوره های مستقل دیگر در روایتی جدید گرد هم می آیند و قصه ای نو می آفرینند که گاه ممکن است بنیاد وجودی آن با اساس کهن الگویی پیشین در تعارض باشد. زهره در این سروده دارای وجوهی متناقض و دوگانه است؛ این امر از آنجا سرچشمه می گیرد که آناهیتا ایزدبانوی عشق، آب، پاکی و بی آلایشی، قداست و عصمت است و نقطه مقابل عشق پاک و الهی، عشق ناپاک و شهوانی است که در روایت های سامی و یونانی به زهره، ایشتر و افرودیت نسبت داده شده است، حال این دو ویژگی متناقض به خاطر ماهیت داستانی ایرج میرزا در یک شخصیت جمع شده اند تا روایت او را جلوه ای دیگر ببخشند.
تحلیل داستان رستم و سهراب در شاهنامه و پویانماییِ کیانوش دالوند بر اساس الگوی اقتباسِ ریچارد کریوولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
191 - 223
حوزههای تخصصی:
از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأمل برانگیزترین داستان های شاهنامه است ک ه در آن پدر و پسر به حکم سرنوشت، در ب راب ر یک دیگر قرار می گیرند. یکی از این اقتباس ها، پویانمایی «رستم و سهراب» به کارگردانی کیانوش دالوند در سال ۱۳۹۲ است. ازآن جاکه ساخت پویانمایی در کشور ما ن وپاست و نی از ب ه زیرساخت هایی دارد که به اعتقاد نویسندگانِ این جستار مهم ترین آن فیلم نامه است؛ لذا بر آن شدیم تا فیلم نامه این پویانمایی را با معیارهای کتاب چگونه از هر چیزی فیلم نامه اقتباس کنیم؟ اثر ریچارد کریوولن که مهم ترین مرجع نگارش فیلم نامه های اقتباسی است، مقایسه کنیم تا به هدف این پژوهش که کمک به نگارش اصولی و یافتن لغزش های فیلم نامه های اقتباسی از آثار کهن ادبیات این مرزوبوم است، بر اساس نمونه موردی حاضر دست یابیم. از این منظر با مقایسه اصل داستان در شاهنامه و پویانمایی، این نتیجه به دست آمده است که متن شاهنامه منطبق با الگوی ساختاری- محتوایی کریوولن است؛ ولی فیلم نامه پویانمایی اقتباسی، کم و کاستی هایی دارد که عبارت است از: نپرداختن به تبیین نوع اقتباس، در نظر نگرفتن روح داستان، تغییر ناگهانی پایان داستان بدون فراهم آمدن زمینه های آن از پیش، تغییر درون مایه اثر، عدم معرفی آفریننده داستان. ضمن این که با این دگرگونی، اثر را از ژانر اصلی حماسی-تراژدی خود خارج کرده، باعث ایجاد شبهه نوعی تحریف در داستانی چنین محبوب شده است.
مضمون سازی با شگرد فراخوانی شخصیت در اشعار علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
31 - 57
حوزههای تخصصی:
شخصیت های تاریخی و اسطوره ای با هویت و تاریخ مستقلی که دارند، امکان مناسبی برای شاعر فراهم می کنند تا مفاهیم و معانی مورد نظرش را از طریق آنها به خواننده منتقل کند. از سویی خوانندگان نیز با درک مشابهت میان این شخصیت ها و مضامین وارد شده در شعر بهتر می توانند معنای مورد نظر شاعر را درک کنند. در واقع این شخصیت ها عمق بیشتری به کلام و معانی سخن شاعر می بخشند. بررسی این شخصیت ها نیز منجر به نقد و مطالعه دقیق تر متن می شود. پژوهش حاضر به بررسی مضامین جدید در دفتر شعر «عشق علیه السلام» علیرضا قزوه با مطالعه و بررسی شخصیت های میراثی در اشعار او می پردازد. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های مختلف مضمون آفرینی قزوه با استفاده از شگرد فراخوانی شخصیت در دفتر شعر «عشق علیه السلام» است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی (تحلیلی-توصیفی) است. در دفتر «عشق علیه السلام» 17 شخصیت حضور دارند که در سه دسته دینی، تاریخی و اسطوره ای قابل تقسیم هستند. شاعر به دو صورت با این شخصیت ها ارتباط برقرار کرده است؛ نخست: بیان میراث؛ یعنی به کارگیری آنها بدون دخل و تصرف در ابعاد شخصیتی یا ویژگی های آنها و دیگر بازآفرینی آنها. این شخصیت ها در اشعار قزوه، کاربردهایی دارند از جمله؛ توصیف، تصویرآفرینی، گسترش و بسط معنایی همراه با ایجاز، ترسیم حال شهدا و جانبازان، انتقاد از اوضاع کنونی مسلمانان و جهان اسلام و یادآوری مجد و شکوه گذشته مسلمانان.
واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی
حوزههای تخصصی:
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.
کیفیت قدرت در نظام گفتمانی کتاب کتیبه ای بر آسمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فوکو یکی از اندیشمندانی است که درباره کیفیت و کارکرد قدرت در مناسبات اجتماعی دیدگاه تأثیرگذاری را ارائه داده است. از نظر وی، عناصر قدرت در شبکه ای پیچیده و دائم در تغییر، طی بازی های متداخل، یکدیگر را تقویت می کنند و با صورت بندی های جدید به نمایش درمی آیند. وی با بررسی ساختار قدرت در جامعه سلطنتی انگلستان نشان داد که چگونه می توان به جای تمرکز بر حاکمیت قدرت بر پیکره های به حاشیه رانده شده بی شمار، به عنوان سوژه های فرعی توجه داشت و به سازوکار روشمند قدرت و عملکرد آن پی برد. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی ضمن بحثی درباره دیدگاه فوکو پیرامون کیفیّت گفتمان قدرت با تمرکز بر متنی از تاریخ شفاهی معاصر به دنبال ردیابی ساز و کار اِعمال قدرت در مناسبات اجتماعی آن در گفتمان حاکم و محکوم برآمدیم. کتاب «کتیبه ای بر آسمان» مجموعه خاطرات خلبان اکبر صیاد بورانی روایتی تنگاتنگ از مقاومت و شکل گیری گفتمان و پاره گفتمان های به حاشیه رانده شده و تاکتیک های قدرت مسلّط در دوران ده ساله اسارت در عراق است. نتایج پژوهش نشان می دهد قدرت مورد نظر فوکو به صورتی پیچیده در روابط چندگانه حاکمیّت زندان با اسیران و اسیران با همبندان خود به شکلی نظام مند وجود داشته است. در این مجموعه خاطره نشان داده می شود که چگونه تعامل و مواجهه با اشکال مختلف قدرت روندی را پدید می آورد تا گفتمان غالب برای سیطره بیشتر، رژیم حقیقت را به نفع خود تعریف نماید.