مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
گرامشی
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
برخی از اصحاب نظریه انتقادی جدید در تقابل با آلتوسریسم دهه 1960 مرحله جدید اندیشه انتقادی را «گرامشیسم» خوانده اند. عناصر مهمی از اندیشه های گرامشی خاستگاه پاره های عمده ای از دگرگونی های معرفت شناختی و نظری در نظریه سیاسی و نظریه اجتماعی از دهه 1960 به این سو بوده است. فکر گرامشیایی تطورات مهمی یافته و «چرخش فرهنگی» ای که وی در مارکسیسم قرن بیستم ایجاد کرد در واقع پیشاتاریخِ شکل گیریِ جریانی است که نظریه پردازانش پسامارکسیسم می خوانند.
بازخوانی متون اصلی یکی از ضرورت ها و لوازم اصلی تحول در گفتمان های ایرانیِ علوم انسانی است. بر همین اساس است که فضاهای آکادمیک و حوزه های روشن فکری خارج از آکادمی برای مواجهه تأمل برانگیزتر با آرا و مفاهیم نظریه انتقادی باید از شرح ها و تحشیه ها فراتر رود و به خوانش انتقادی خود متون کلاسیک اندیشه روی آورد. بر همین اساس، این نوشتار درصدد بازخوانیِ رئالیسمِ سیاسی گرامشی بر پایه پاره ای از متون اصلی وی است. سنجش نسبت بین ماکیاوللی، مارکس، و سورل در رئالیسم سیاسی گرامشی، برای کشف مواضع وی دربارة دولت، قدرت، سوبژکتیویته، خشونت، حزب و بین الملل دوم میدانی فراهم می کند.
عناصر تقابل ایدئولوژیک در داستان دفاع مقدّس «ریشه در اعماق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به جلوه های حضور دو ایدئولوژی در داستان ریشه در اعماق ابراهیم حسن بیگی براساس دیدگاه های آلتوسر، گرامشی و مارکس می پردازد. این اندیشمندان هر کدام با کلید واژه های خود به تأثیر ایدئولوژی نظر می کنند. نگارنده با توجّه به آراء این اندیشمندان، این اثر را بازخوانی می کند. در نگاه کلی، می توان شاهد حضور دو نوع ایدئولوژی در داستان بود. ایدئولوژی دولتی و ایدئولوژی غیر دولتی هر کدام از این دو، تظاهرات ویژة خود را دارند، امّا در نهایت، این ایدئولوژی مذهبی است که سلطه و هژمونی خود را از طریق قبولاندن ایده های خود به فرد مورد نظر یاسوژه و فراخواندن او به رقابت با ایدئولوژی پیشین و کم رنگ کردن مشروعیت آن به رخ می کشد. تقابل این دو ایدئولوژی چه در حوادث و چه در شخصیّت ها دیده می شود؛ به عبارت دیگر، ایدئولوژی حذف شدنی نیست و انسان بدون ایدئولوژی معنا ندارد. این ایدئولوژی هژمونی خود را از طریق عاطفه سازی به رخ می کشد. با عاطفه سازی خودی ها از غیرخودی ها جدا می شوند. شاپوک کسی است که یک ایدئولوژی را جایگزین ایدئولوژی دیگر کرده است. در مبارزة طبقاتی دو ایدئولوژی، ایدئولوژی پیشین به دلیل فقر فرهنگی، از طریق تقلیل گرایی و طردکردن غیرخودی ها راه را برای نفوذ و بازتولید ایدئولوژی ملی فراهم می کند.
مقایسه تأثیر سیرتحول فکری تشکیلاتی برکنشگری حزب الله لبنان و اخوان المسلمین مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اسلامی معاصر از جمله جنبش های ضد هژمونیکی محسوب می شوند که در فرآیند تکاملی آن ها، برخورداری از ایدئولوژی، رهبری کاریزماتیک و تشکیلات سازمانی منسجم در ماهیت کنشگری آنان حائز اهمیت است. ایدئولوژی، تعیین کننده آرمان و استراتژی جنبش های اسلامی است که در جذب توده ها و آماده نمودن آنان برای کنش فعالانه مؤثر است. در این راستا نقش رهبری در تدوین، تفسیر و تحول ایدئولوژی از یک سو و برپایی تشکیلات سازمانی منسجم و منعطف، جهت هدایت و جذب توده های مردمی به سمت کنش دینی سیاسی قابل توجه است. با توجه به این که دو جنبش اخوان المسلمین و حزب الله از جمله جنبش های اسلامی هستند که سابقه چند دهه فعالیت سیاسی تشکیلاتی دارند اما به نظر می رسد که جنبش حزب الله لبنان به دلیل بهره مندی از مؤلفه هایی چون ایدئولوژی انعطاف پذیر، ساختار تشکیلاتی منسجم، رهبری کاریزماتیک و استراتژی های عمل گرایانه نسبت به اخوان المسلمین در جذب توده های مردمی و تأثیرگذاری بر عرصه قدرت سیاسی، کنش فعالانه تر و مؤثرتری را از خود به نمایش گذاشته است.
پیوستگی اقتصادی - سیاسی رویدادهای فرهنگی در عصر پهلوی دوم (جشن های 2500 ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی به مثابه یک رویداد فرهنگی و ایدئولوژیک در جهت باستان گرایی و تلاش محمدرضاشاه برای تقویت مشروعیت خود، از جمله آرایی است که بسیاری از پژوهشگران بر آن تأکید کرده اند، اما مسئله نوشتار حاضر این است که برگزاری این جشن ها در دهه 1350، چه ارتباطی با زمینه های اقتصادی و بازیگری بین الملل به عنوان رویکرد مقاله براساس مفهوم «هژمونی» دارد. درواقع، در پی پاسخ به این سؤال است که چرا محمدرضاشاه این جشن ها را در آغاز دهه ۱۳۵۰ برگزار کرد و چه اهدافی از منظر بین المللی برای آن می توان در نظر گرفت؟ براساس روش تاریخی و با کاربست مفهوم «هژمونی» گرامشی در حوزه فرهنگ و مناسبات بین الملل، به این سؤال پاسخ داده خواهد شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمدرضاشاه پس از انجام اقداماتی در تقویت موضع داخلی با حمایت های آمریکا و افزایش درآمدهای نفتی و خروج انگلستان از خلیج فارس، با برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله و معرفی خود به عنوان یک بازیگر بین المللی، در راستای ایجاد یک دولت سلطه و سپس هژمون در منطقه گام برداشت و با کاربست برخی ابزارها توانست طرح دولت سلطه در منطقه را عملی کند. البته در تأسیس دولت هژمون، با توجه به مخالفت های منطقه ای و نارضایتی های داخلی ناموفق بود و وقوع انقلاب 1357 نقطه پایان آن به شمار می رود.
گسست هژمونیک و تأثیر آن بر بحران مشروعیت دولت در فرانسه (2017 -2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
33 - 71
حوزه های تخصصی:
از سال 2017 نشانه های تشدید بحران مشروعیت دولت در فرانسه آغاز شد. این موضوع در جنبش جلیقه زردها نمود پیدا کرد. به نظر می رسد گسست هژمونیک مطرح شده در نظریه گرامشی، بتواند توضیح دهنده شرایط کنونی دولت فرانسه باشد. مراد از هژمونی، چیرگی مادی و معنوی یک طبقه بر طبقات دیگر است. این چیرگی باید ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دربرگیرد؛ به گونه ای که تبدیل به عقل سلیم شود. اما به نظر می رسد در فرانسه، این کارویژه دولت مختل شده است و عقل سلیم زیر سؤال رفته است. وجهه همت این نوشتار پاسخ به این پرسش است که چگونه این گسست شکل گرفته و به بحران مشروعیت دولت انجامیده است؟ فرضیه پژوهش بر این مبنا است که تضعیف رابطه دولت و جامعه مدنی، سبب زیر سؤال رفتن عقل سلیم و بدکارکردی بلوک تاریخی و در نتیجه شکل گیری بحران ارگانیک در فرانسه دوره مکرون شده است. برای آزمون این فرضیه، موضوع در بستر مفهومی نظریه گرامشی مورد بررسی قرار گرفته است. روش گردآوری داده ها به طور توامان کتابخانه ای و مشاهده میدانی بوده است. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر دیالکتیک انتقادی و پراکسیس شناختی است که با متدولوژی گرامشی در یک راستا قرار دارد. برمبنای آزمون فرضیه، یافته های این پژوهش مبین این امر است که بلوک تاریخی نئولیبرالیسم در فرانسه دچار گسست شده است و این مسئله به توانایی هژمون در بهره برداری از جامعه مدنی لطمه زده است. نتیجه این وضعیت بحران ارگانیکی است که از فقدان ابزار روشنفکری برای محقق کردن آگاهی سیاسی رنج می برد. به همین دلیل هژمون با دست زدن به جنگ موقعیت، وارد روند نوسازی خود شده است و شرایط کنونی گرچه سبب تضعیف هژمون شده است؛ اما درعین حال شرایط برای جنگ مانوری و ایجاد هژمونی جدید نیز فراهم نیست.
بنیان ماتریالیستی امر سیاسی: نقد کتاب دولت و جامعه مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
از کدام منظر اندیگشانی باید به یک نظام فکری، یا یک جریان اندیشه حاکم بر زندگی یک اندیشمند سیاسی پرداخت؟ این پرسشی است که در تحلیل نهایی نحوه مواجهه ما با دستگاه های فلسفی-سیاسی گوناگون را مشخص خواهد کرد. مواجه ای که بیش از هر چیز درون خودش قصدمندی های ویژه کسی را که در حال شرح دادن یک نظام اندیشگانی است، و همچنین مسائلی که ضرورت مراجعه به یک نظریه خاص برای شارح را به وجود آورده اند، درون خودش دارد. هر شکلی از مواجه با یک متن،برای کسی که دارد درباره آن می نویسد، جستجویی است برای فراهم آوردن پاسخی که در اینجای مکانی و زمانی مواجه شونده، باید درباره مسائل انضمامی زندگی سیاسی ارائه بشود. با چنین پیش فرضی است که سعی می کنم تا درباره بخشی از یادداشت های زندان از آنتونیو گرامشی، متفکر و فعال سیاسی ایتالیایی، بنویسم. مجموعه ای که برای فارسی زبانان با عنوان دولت و جامعه مدنی، با ترجمه آقای عباس میلانی، به همّت انتشارات اختران به بازار ارئه شده است. من سعی خواهم کرد تا این بررسی را با تکیّه بر فهمی از مفهوم امر سیاسی به عنوان عاملی وحدت بخش به این بخش از نوشته های گرامشی انجام بدهم.
بازنمایی هژمونی و ضد هژمونی در گفتمان شعر جمهوریِ «محمدتقی بهار» بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
77-104
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر مبنای نظریه «گرامشی» و به شیوه تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامه اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که شدیداً یک تقابل گفتمانیِ ایدئولوژیک است. ایدئولوژی، زبان را به شیوه های مختلف و در سطوحی متفاوت پنهان می سازد. نویسندگان در این جستار نشان خواهند داد که زبان ایدئولوژیک بهار، چگونه در پسِ ساختار بیرونی شعرش پنهان شده است. هژمونی، نوعی از رهبری فکری و فرهنگی است که طبقه حاکم آن را بر اکثریت جامعه اعمال می کنند. در این میان، گروه های ضد هژمونیک نیز از گفتمانی برخوردارند که با ارزش های عموماً پذیرفته شده حکومت در تعارض قرار می گیرد. گفتمان حاکم برای پیشبرد پروژه های خود به دنبال کسب هژمونی است و گروه های حاشیه ای نیز راهبردهایی را برای هژمونیک کردن گفتمان خود طراحی می کنند. بهار در این شعر که در بردارنده دو معنای کاملاً متضاد است، در ظاهر با گفتمانِ جمهوریت رضاخان موافقت دارد؛ اما در باطن با کمک شگردهای زبانی، نظم سیاسیِ جدید او را به چالش کشیده است. آیرونیک بودن ساختار معنا در شعر مورد مطالعه، به مسئله «تناقض متنی» انجامیده که مورد توجه نویسندگان این جستار قرار گرفته است.
نقد ادبی مارکسیستی
حوزه های تخصصی:
این فصل، نقدِ ادبی مارکسیستی، از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. بخش آغازین با سیری در آراء کارل مارکس آغاز می شود. نویسنده پس از طرح نسبتاً طولانی نظراتِ مارکس به سروقتِ نظرات اعضایِ مکتب فرانکفورت می رود. مکتب فرانکفورت در سال 1923 رسماً به عنوان موسسه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه فرانکفورت پایه ریزی و سازماندهی شد. اکثرِ اعضای این گروه فرهیخته متفکّران مارکسیستی بودند که در واقع برخی از برجسته ترین متفکّرانِ زمانه خود هم محسوب می شدند. نویسنده در ادامه به پسامارکسیسم و نظریه گفتمان و تفکّرات آنتونیو گرامشی، مارکسیست بلندآوازه ایتالیایی، می پردازد که نشانگر شکافی جدّی با آراءِ پیشین است. او اَعمال اجتماعی و فرهنگی را به اقتصاد (یا بر عکس) کاهش نمی دهد. نویسنده در پایان این فصل آراء اِسلاوی ژیژک، فیلسوفِ متنفد اسلوونیایی، را عرضه می کند که به مفهوم خاصی نمایانگر بازگشت به اندیشه های کارل مارکس است.
هژمونی درونمایه های ایدئولوژیک رمان نوجوان با تکیه بر دو رمان پایداری «ناروال، نهنگ تک شاخ» و «نردبانی رو به آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
75 - 102
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکارناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی دو رمان پایداری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آلتوسر وگرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نویسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.
بررسی تطبیقی اشعار انگلیسی آغازین و پایانی جنگ جهانی اول بر اساس مفهوم هژمونی و ضد هژمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
275 - 296
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو دو گروه از شاعران جنگ جهانی اول ادبیات انگلیسی را بر اساس نظریات آنتونیو گرامشی مورد خوانش تطبیقی قرار می دهد. گروه اول، که دربرگیرنده چهره هایی همچون هنری نیوبولت ، روپرت بروک ، جسی پوپ ، آلیس مِینل ، آلیو لیندسِی و جان مک کری می شود را می توان شعرای وابسته به نظام حاکم نامید که در آغاز جنگ اشعاری موافق با جنگ می نوشتند و دسته دوم، که شامل نویسندگانی همچون زیگفرید سوسون ، رابرت گریوز و ویلفرد اوون می شود را می توان شعرای مخالف با سیاست های نظام حاکم خواند که در پایان جنگ اشعاری ضد جنگ می سرودند. با توجه به اینکه درونمایه های وطن، مذهب و مرگ از جمله شاخصه های اصلی نوشته های مربوط به جنگ است، این پژوهش به بررسی این درونمایه ها در قلم شاعران مد نظر می پردازد. در این راستا، تعاریف گرامشی از نخبگان و دسته بندی آن ها به سنتی و ارگانیک، و همچنین مفاهیم هژمونی و ضد هژمونی در درک هر چه بهتر خوانش مد نظر یاری می رسانند.
واکاوی جامعه شناختی نقش روشنفکران در مبارزه با استبداد در آثار اوسیپ ماندلشتام(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر جستاری بین رشته ای در حوزه نقش ادبیات و روشنفکر در تقابل با حکومت استبدادی در شوروی است. انقلاب اکتبر در روسیه سبب بروز تغییرات اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور شد. این تحولات در حالی رخ داد که جامعه و به ویژه روشنفکران امید داشتند تا با روی کارآمدن حکومت بلشویکی، آزادی های مدنی گسترش یابد؛ اما با ظهور سیاست های استبدادی استالین، به تدریج عرصه برای هرگونه نقد خلاف جریان رسمی کشور به شدت تنگ شد. اوسیپ ماندلشتام را می توان یکی از برجسته ترین روشنفکران مخالف دوره استالین نامید که با وجود آگاهی از تبعات اعتراض به سیاست های استالین، با استفاده از ابزار خود؛ یعنی شعر به نقد وضعیت موجود در جهت آگاه سازی مردم پرداخت. در آثار وی بر مسائلی همچون آزادی بیان، حق اعتراض و نفی انفعال عمومی تأکید شده است. در نوشتار حاضر به روش تحلیل محتوای کیفی تلاش شده است با تحلیل مضمون آثار ماندلشتام که برخی از آن ها برای اولین بار از زبان روسی به فارسی ترجمه شده است، به پرسش اصلی پژوهش درباره نقش و جایگاه اوسیپ ماندلشتام به عنوان نماینده برجسته روشنفکران در مقابله با استبداد و خودکامگی پاسخ داده شود و عملکرد مبارزاتی وی و رابطه اش به عنوان نماینده برجسته روشنفکران مخالف با جامعه و حکومت بررسی شود. نتایج این پژوهش بین رشته ای متمرکز بر رابطه ادبیات و سیاست براساس نظریات سعید و گرامشی بیانگر آن است که ماندلشتام از طریق آثار خود، نقش و تأثیر اجتماعی مهم و آموزنده ای در مبارزه با حکومت استبدادی داشته است.