فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که همچنان که مردم اکثر باورهای خود را از طریق بسیاری وسائط بیرونی به معرفت مبدّل می کنند، نمی توان معرفت را منحصر در باور موجهی دانست که توجیه آن به صورت درونی حاصل شده باشد. اگر این باورهای مردم را معرفت ندانیم، گذشته از آن که گرفتار شک گرایی فراگیر خواهیم شد، بلکه با واقعیتِ معرفت های بشری نیز مغایرت خواهد داشت. پس برای کسب معرفت هایمان لزومی ندارد از درون گرایی استفاده کنیم. برون گرایی نیز امکانات جدیدی را در اختیارمان قرار می دهد که می توان از آن در فلسفه دین استفاده کرد. سپس به چهار جریانی که از برون گرایی معرفتی استفاده کرده اند و به توثیق باورهای دینی پرداخته اند اشاره می شود. همچنین نشان داده می شود معرفت شناسی دینیِ مبتنی بر شنیده های اطمینان یافته در ادامه مسیر جان گرکو در معرفت شناسی دینی است که راهی مطمئن را برای توجیه باورهای دینی فراهم می آورد. اما اگر از طریق شنیده های اطمینان یافته توجیهی برای باورهای دینی داشته باشیم، تمامی ادیان می توانند ادعا کنند که پیروانشان از این طریق به باورهای دینیِ مخصوص خود باور داشته اند، لذا باید موجّه باشند و در نتیجه تمامی ادیان معرفت های راستینی را باید به دست دهند و این چیزی جز تکثرگرایی نیست. نشان داده می شود اگر رهبران اولیه توجیه درستیِ آموزه های خود را به قرائتی که خود از امور قدسی دارند مبتنی کنند، به این سادگی ها نمی توان به ترجیح یک دین بر دیگری حکم کرد. اما اگر آموزه های رهبر اولیه یک دین به یک حقیقت وجودی مثل خداوند مبتنی باشد، می توان از حقانیت آن دین نسبت به سایر ادیان سخن گفت.
نقش «تضاد و جاذبه» در «شدن انسان» (بررسی انتقادی دیالکتیک هگل و تبیین دیدگاه شهید بهشتی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
27 - 42
حوزههای تخصصی:
شهید آیت الله بهشتی، متفکر و فیلسوف معاصر، در انسان شناسی خود، انسان را موجودی متحرک و «شدنی» مستمر معرفی کرده است که می تواند در مسیر رشد قرار بگیرد و راه کمال را بپیماید. درمورد منشأ حرکت و شدن در هستی شناسی، نظریات مختلفی وجود دارد که یکی از برجسته ترین آن ها را می توان نظریه دیالکتیک هگل دانست. در مقابل، اندیشمندان اسلامی این نظریه را رد کرده اند و شهید بهشتی نیز قانون تضاد، جاذبه و التیام را اختیار کرده است. بر اساس مفاد این نظریه، انسان در مواجهه با تضاد و گرایش به یکی از اطراف تضاد ساخته می شود و این ساخته شدن مستمر همان حرکت و «شدن» در نگاه بهشتی است. این قانون در انسان شناسی او نمودی آشکار دارد و از انسان شناسی در نظامات اجتماعی انسان، نظیر نظام سیاسی، حقوقی و تربیتی نشئت می گیرد. در این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین و نقد نظریه دیالکتیک هگل، به دیدگاه شهید بهشتی درمورد عامل حرکت در متافیزیک پرداخته ایم و از آن در تبیین «شدنِ انسان» سود جسته ایم و به ثمراتش در اندیشه های تربیتی و سیاسی شهید بهشتی اشاره کرده ایم.
مبانی پارادایمی رویکرد میان رشته ای و نسبت آن با سنت نظری حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
5 - 39
حوزههای تخصصی:
علوم انسانی اسلامی کارآمد، برای حل مسائل و معضلات عینی که عموما چندتباری اند، نمی تواند در تک رشته ها متوقف شود و نیازمند بهره گیری از رویکرد میان رشته ای است. درحالی که میان رشتگی خود رویکرد نوینی در مغرب زمین است و از ابهامات پارادایمی و فقر مبانی رنج می برد، استفاده از این روش در پارادایم علم اسلامی، بدون توجه به لوازم و مبانی آن امکان پذیر نیست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای در سه گام نسبت میان میان رشتگی و پارادایم علم اسلامی را روشن می سازد که آیا این پارادایم، ظرفیت مطالعات میان رشتگی را دارد یا خیر؟ در گام اول ضمن بررسی نسبت میان سیستم و میان رشتگی، می کوشد اصلی ترین مبانی معرفت شناختی، روش شناختی و هستی شناختی میان رشتگی را استخراج و معرفی نماید. در گام بعدی، با عرضه ی این مبانی به پارادایم علم اسلامی، استقبال این پارادایم از مبانی میان رشتگی روشن می شود. در گام سوم، نشان داده می شود که این پارادایم، به گونه ای این مبانی را ارتقا می دهد که میان رشتگی تعالی یافته ای را هدف قرار می دهد و در حد میان رشتگی مرسوم متوقف نمی شود.
نقش قوه خیال در تبیین وحی از دیدگاه حکیم ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
214 - 231
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مقایسه و بررسی تبیین وحی در امور جزئی و نقش قوه خیال(متخیله) پیامبر در این فرایند از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پرداخته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که منبع معارف وحیانی، عقل فعال(=فرشته وحی) است؛ معارف موجود در عقل فعال، کلی هستند و هر دو فیلسوف، برای تبیین کیفیت دریافت معارف جزئی وحیانی، نقش مهمی به قوه خیال نبی داده اند. نقش قوه خیال از دیدگاه ابن سینا، محاکات و صورت سازی از حقایق کلی وحیانی در ساحت خیال نبی است. از دیدگاه صدرالمتالهین اما، صور تمثل یافته حقایق وحیانی، در عالم مثال(=مثل افلاطونی) حضور دارند و قوه خیال نبی، با این صُورِ تمثل یافته در عالم مثال، متحد می گردد. هر چند در برخی آثار صدرا، محاکات و صورت سازی قوه خیال از حقایق وحیانی نیز مطرح شده است، اما با توجه به شواهد موجود در آثارش، این تبیین، نظریه مشهور است که وی صرفا گزارش نموده است. پژوهش حاضر در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است.
ریشه های یونانی و یونانی مآبی زیبایی شناسی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
480 - 494
حوزههای تخصصی:
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی شناسی دیونوسیوس از فلسفه افلاطون، ارسطو، فلوطین و پروکلوس است و سعی می شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوه توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتیجه ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهنده غلبه کامل زیبایی شناسی یونانی-یونانی مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفه باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشه دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن ها بهره برده است. از جمله تأثیرات فلسفه یونانی و یونانی مآبی بر زیبایی شناسی دیونوسیوس می توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همه امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوه رابطه واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبه ذات الهی، درهم تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
تبارشناسی نقدهای مدرن به تئودیسه های سنتی؛ بازخوانی کتاب کلاسیک سی. اس. لوئیس به نام از رنجی که من کشیدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
417 - 442
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر متفکرانی همچون وتزل [1] ، تراکاکیس [2] ، فیلز [3] ، گِدِس [4] ، جنسِن [5] ، بلومنتال [6] و راث [7] و پیشتر از آنها کِنِث سورین [8] به نقد قاطع تئودیسه های سنتی در قالب نقدهای سه گانه گفتمانی، اخلاقی و اگزیستانسی پرداخته اند. اثر کنث سورین به نام الهیات و مسئله شر [9] که در دهه هشتاد منتشر شد، به عنوان اثری کلاسیک فیلسوفانِ منتقد دیگر را نیز در سال های اخیر بر آن داشت که مقالاتی را در نقد تئودیسه بنگارند. اما دیرینه و تبار این نقدهای سه گانه به تئودیسه ها جلوتر از کتابِ سورین، تا کتابِ از رنجی که من کشیدم [10] اثر مختصر و جالب توجه سی. اس. لوئیس در دهه پنجاه پیش می رود. لوئیس در پی مواجهه با مرگ گزاف همسر محبوبش، در روایت های شخصی اش از تجربه زندگی کردن در از رنجی که من کشیدم، همه این نقدهای سه گانه مدرن در آثار فلاسفه بعدی را به نوعی مطرح کرده است و به یقین پیشگام نقد تئودیسه های سنتی است. این مقاله به هدف دیرینه شناسی و تبارشناسی نقدهای مدرن به تئودیسه های سنتی نوشته شده است و این نقدهای تحلیلی معاصر را تا اثر روایت گرانه لوئیس در دهه پنجاه به پیش می برد.
شناسایی شاخص های تفکر مستقل و ارائه شواهدی از جایگاه تفکر مستقل در دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های تفکر مستقل و ارائه شواهدی از آن در دوره متوسطه اول انجام شده است. به این منظور با استفاده از روش اسنادی، به مرور نظام مند پیشینه پژوهش در پایگاه های مختلف علمی در 40 سال اخیر پرداخته شد. بررسی ها به شناسایی 30 سند منتج گردید. تحلیل داده ها مبتنی بر راهبرد تحلیل مضمون به شناسایی 146 کُد باز منجر گردید و در 7 مضمون اصلی و 27 مضمون فرعی دسته بندی شدند. شاخص های شناسایی شده شامل؛ احساس آزادی و حق انتخاب، یادگیری متقابل و مشارکتی، تسلط به مهارت های شناختی، تسلط به مهارت های فراشناختی، آشنایی با مهارت حل مسئله، فعالیت مستقل و پیروی آگاهانه بود. نتایج تحلیل محتوای کتاب های دوره متوسطه اول نیز حاکی از آن است که؛ کتاب ریاضی و علوم تجربی از بیشترین فراوانی در بین شاخص های تفکر مستقل برخوردار است. همچنین از بین شاخص های شناسایی شده نیز، بیشترین فراوانی مربوط به مقوله «فعالیت مستقل» و کمترین فراوانی مربوط به مقوله «احساس آزادی و حق انتخاب» و «پیروی آگاهانه» می باشد. لذا می توان بیان کرد، اگر در فرایندهای تربیتی دانش آموزان از شاخص های شناسایی شده، استفاده شود، محتمل است در بزرگ سالی به افرادی مستقل با قابلیت های فردی و مقاوم در برابر ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی تبدیل شوند.
تبیین و مقایسه فرایند تحقق «ادراک حسی» از دیدگاه «معرفت شناسی نوصدرایی» و «روان شناسی شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
143 - 169
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی نوصدرایی، ادراک حسی را یکی از اقسام و نخستین مرحله از مراحل تحقق ادراکات مرکب برای فاعل شناسا (انسان) می داند. روان شناسی شناختی نیز نسبت به فرایند تحقق ادراکات حسی تبیین های مبسوطی را با عطف توجه به کارکرد حواس ظاهری ارائه کرده است. هر دو دانش ادراکات حسی را واقعیتی حکایتگر از محیط و محسوسات می دانند؛ اما در تبیین کارکرد اجزاء، فرایند و عامل نهایی تحقق شناخت های حسی، تفاوت هایی با همدیگر دارند. معرفت شناسی نوصدرایی، در تبیین نخستین گام از فرایند تحقق شناختها، یعنی ادراک حسی، حواس ظاهری را عامل تحت فرمان «نفس» به عنوان مدیر و بهره بردار اصلی از فرایند ادراک معرفی می کند و روان شناسی شناختی می کوشد، فرایند تحقق ادراک، شناخت و آگاهی های حسی را معطوف به کارکرد ابزارهای شناخت در بعد تجربی تبیین کند. معرفت شناسی نوصدرایی به طور مستقل و مبسوط به جنبه کارکردهای تجربی و آزمایشگاهی اجزاء جسم (اعضای ظاهری و اعصاب و مغز) نپرداخته؛ اما ترسیمی از ارتباط و تعامل مبادی فیزیکی و متافیزیکی، در فرایند تحقق انواع معرفت، ازجمله ادراک حسی ارائه کرده است؛ اما روان شناسی شناختی، در عین ارائه مبسوط از کارکردهای حواس ظاهری و اعضای جسمانی و توفیقات چشمگیر در این جنبه، تحلیل و ترسیمی از ارتباط جنبه های حسی با جنبه ها عوامل فراحسی، در فرایند تحقق شناخت ها؛ ازجمله ادراکات حسی، ارائه نکرده یا در این مرحله توقف کرده است. نوشتار حاضر می کوشد از میان مسائل مختلف این عرصه، «فرایند تحقق» معرفت یا شناخت حسی را از دیدگاه معرفت شناسی نوصدرایی و روان شناسی شناختی، به عنوان دو دانش مرتبط با مقوله شناخت / آگاهی ارائه و مقایسه کند. باتوجه وجود مسائل مهم مشترک قابل بررسی میان این دو دانش، تحصیل اشتراکات بیشتر در راستای نمایان شدن دقائق فرایند تحقق انواع شناخت برای تحصیل هم سخنی و کشف افق های نوین ضروری به نظر می رسد.
تأملی بر ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در برنامه فلسفه برای کودکان با تاکید بررمان های سوکی و پیکسی و کتاب راهنمای آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در برنامه فلسفه برای کودکان با نظر به رمان های سوکی و پیکسی و راهنمای آن ها را مورد بحث قرار داده است. لذا با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی در پی پاسخ به این سوال بود که؛ ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در فبک با تأکید بر این دو رمان کدامند؟ و برای تقویت آن ها از چه مهارت هائی می توان استفاده کرد؟ یافته ها نشان داد که ابعاد فلسفی برای خواندن عبارتند از: فلسفه ورزی، نقش مکالمه در خواندن و نوشتن، خواندن به عنوان استدلال، خوانش انتقادی و برای نوشتن عبارتند از: رابطه هنر با تجربه، معنی، روابط زیبائی شناسانه، توجه، تجربه، ترجیحات و درستی ها. برای تقویت این ابعاد، می توان از مهارت هایی چون:. ارائه دلیل، دیالوگ، استدلال ورزی، تشخیص جزء و کل و مفهوم کلی در خواندن و کشف ابهامات و شکاف ها، تعاریف، مرتبط ساختن، تدوین شفاف مفاهیم، بیان تجربه، تمایزسازی برای نوشتن استفاده کرد. نتایج حاکی از آن است که بین خواندن و استدلال ورزی رابطه ائی دو سویه برقرار است و همین امر به تقویت و گسترش تفکرات سطح بالا منجر می شود.
اندراج: راز قیاس حملی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش در ابتدا به بازسازی قیاس حملی ارسطویی توسط مفهوم اندراج می پردازیم. سپس درستی معادله «قیاس ارسطویی= خواص اندراج + برهان خلف + پیش فرض وجودی» را اثبات خواهیم کرد. از آنجایی که پیش فرض وجودی صرفا یک پیش فرض مورد قبول در میان منطق دانان قدیم است و برهان خلف اصل منطقی کلی است. اثبات معادله ذکر شده توسط بازسازی قیاس ارسطویی تنها با استفاده از خواص اندراجی، برهان خلف و پیش فرض وجودی شکل خواهد گرفت؛ می توان نتیجه گرفت که اندراج (و خواص آن) عنصر اصلی و مهم قیاس حملی ارسطویی است. در انتها پس از معرفی مفهوم پیچیدگی قیاس براساس خواص اندراج، به تبیین مفهوم بداهت و مبناپذیری و نسبت آنها در قیاس حملی ارسطویی می پردازیم و نشان می دهیم که نسبت بدیهی بودن و مبناپذیر بودن عموم و خصوص مطلق است؛ به عبارت دیگر مفاهیم بدیهی بودن و مبناپذیر بودن نسبت تساوی ندارند.
بازخوانی تفسیر هایدگر از تفکر شاعرانه هولدرلین در پرتو روی آورندگی به غیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
55 - 75
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تأملات هایدگر را درباره تفکر شاعرانه هولدرلین از منظر مسئله اساسی روی آورندگی به غیر در نظر می آورد. پس از خارج شدن فلسفه های غربی از اطلاق اولیه شان، این مسئله پیش روی متفکران غربی قرار گرفت که اگر دیگر امکان دفاع از اطلاق فلسفه و تمدن غربی میسر نیست، چگونه می توان به دیگری و غیر نظر کرد؟ متفکران غربی، از جمله هایدگر، پرسش مذکور را چنان جدی مطرح کردند که از پی طرح آن، در جست وجوی راه های تازه ای در تفکر به قصد پی جویی سرآغازهای اصیل تر برآمدند. در این مقاله کوشش های هایدگر در پیمودن این راه را با نظر به آنچه خود او «تفکر شاعرانه هولدرلین» نامیده است، دنبال می کنیم. بدون تردید، از نظر هایدگر شعر برخلاف تصور اندیشه متافیزیکی که آن را در مرتبه ای فروتر از مفهوم پردازی فلسفی قرار می دهد، جایگاه اصیلی است که در آن امکان آشکارگی اصیل عالم فراهم می شود. هایدگر در این آشکارگی اصیل، امکان فراروی از ضابطه غالب فرادهش غربی، یعنی ضابطه سوژه-ابژه را دنبال می کند. مادام که غیر (دیگری) به مثابه ابژه ای بی روح و خالی از هر نوع تمایز پیشاروی ما قرار گیرد، آنچه از مواجهه با دیگری برجا می ماند، فقط شبحی رنگ پریده از دگربودگی است که به سختی نشانی از حقیقتِ دیگری دارد؛ بنابراین، پرسش های راهنمای مقاله حاضر این است که چگونه می توان در پرتو تفکر شاعرانه هولدرلین در جوار دیگری سکنی گزید؟ تفکر شاعرانه چه امکاناتی برای روی آورندگی اصیل به غیر فراهم می آورد؟
تبیین دیگرگرایی از منظر رویکرد عقلانی نیگل و رویکرد تجربی بتسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
47 - 74
حوزههای تخصصی:
همواره پی بردن به غایت و انگیزه رفتارهای انسان از مسائل قابل توجه روانشناسان و فلاسفه اخلاق بوده است. خودگرایان انگیزه تمامی اقدامات خیرخواهانه انسان را دستیابی به نفع شخصی تلقی می کنند. در مقابل، دیگرگرایان می گویند انسان می تواند صرفاً برای تأمین منافع و رفاه دیگری کار کند و هیچ چشم داشت شخصی نداشته باشد. دنیل بتسون و تامس نیگل روانشناس و فیلسوف معاصرآمریکائی با دو شیوه ی متفاوت از حامیان جدی و سرسخت دیگرگرایی اند. بتسون با رویکردی تجربی و با طرح فرضیه آلتروئیسم همدلی ضمن به چالش کشیدن ادعاهای خودگرایان از نوعی دیگرگرائی روانشناختی دفاع می کند. وی از طریق آزمایشات دقیق تجربی توانست وجود انگیزه دیگرگرایی در ذات انسان را ثابت نماید. بنا به ادعای او احساسِ عاطفی نگرانیِ همدلانه موجب ایجاد انگیزه دگرخواهانه جهت تأمین رفاه مطلوب دیگری می شود. از سوی دیگر نیگل با روش تفسیری خود از امکان نوعی دیگرگرایی با انگیزشِ عقلانی دفاع کرده، معتقد است دیگرگرایی بی طرفانه لازمه عقلانیت و شرط برقراری اخلاق است. این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به توصیف و ارزیابی آراء بتسون و نیگل پرداخته است. درنهایت نشان می دهد که تلقی آن دو از دیگرگرایی و نسبت دیگرگرایی با اخلاق متفاوت است. اما نکته مهم این است که دو رویکرد متفاوت فوق به دیگرگرایی با هم می توانند پشتوانه محکمی برای رد خودگرایی باشند.
تحلیل و مقایسه منشأ اعمال فراروان شناسی در فلسفه ملاصدرا و فیزیک جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
57 - 85
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، بعد از تعریف اعمال فراروان شناسی، به عنوان نوعی اعمال خارق العاده، با استفاده از جایگاه تصورات نفس در فلسفه ملاصدرا و نیز یافته های فیزیک جدید و با روش تحلیلی-تطبیقی به بررسی منشأ این اعمال پرداخته می شود. ملاصدرا علاوه بر اینکه نفس انسان را علت فاعلی قریب همه اعمال عادی و خارق العاده می داند، برای تبیین امور خارق العاده از تصورات نفس و نیز قوه مخیله استفاده می کند. در فیزیک کوانتوم (تعبیر کپنهاگی و تعبیر دیوید بوهم)، مفهوم جایگاه ناظر می تواند برای تبیین امور فراروان شناسی به کار رود. با مطرح شدن غیرموضعیت در فیزیک جدید، امکان تأثیرات با سرعت بیشتر از نور -که با تسامح آن را آنی می نامیم- محقق می-شود. در تعبیر بوهم نظریه میدان پنهان کوانتومی بر اساس موجبیت و غیرموضعیت طرح ریزی شده و از مفهوم کلّیّت واحد عالم استفاده می شود. به این وسیله اعمال فراروان شناسی مانند دورجنبانی و روشن بینی -انتقال آنی اطلاعات- قابل تبیین اند. اخبار از گذشته و آینده در فیزیک جدید در عمل پذیرفته نمی شود؛ اما در فلسفه ملاصدرا این کار با استفاده از قوه مخیله امکان پذیر است. در تبیین دورجنبانی با استفاده از تعبیر کوانتومی بوهم، به نظر می رسد امکان اثرگذاری ذهن بر ماده بدون نقض قوانین فیزیکی وجود دارد.
نقش عقل و نقل در معرفت دینی از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۵
147 - 170
حوزههای تخصصی:
شیخ صدوق و شیخ مفید با ارائه نظریات و نوآوری هایی در حدیث شناسی و علم کلام، نقش مؤثری در پویایی آموزه های شیعه ایفا نموده اند. ایشان با حفظ قلمروهای معرفت شناختی عقل و نقل، هر دو منبع را در معرفت دینی مؤثر و لازم دانسته و روش های مختلفی را در بهره گیری از آنها اتخاذ نموده اند؛ به گونه ای که شیخ صدوق با رجحان روش نص گرایی، از روایات مشتمل بر استدلال های عقلانی نیز بهره گرفته و شیخ مفید با توجه ویژه به عقل و رویکرد عقل گرایانه، به اثبات گزاره های دینی و دفاع از آنها پرداخته است. ایشان به بررسی سند و محتوای نصوص دینی اهتمام داشته اند؛ لکن شیخ مفید هماهنگی مفاد خبر با گزاره های عقلی قطعی را بر بررسی سندی آن مقدم می دارد. علی رغم اشتراکات این دو متکلم در مبانی و اصول اعتقادات دینی، می توان اختلاف ایشان را در انتخاب روش تبیین و اثبات احکام و معارف کلامی دانست. گرچه در برخی اختلافات اساسی، روش عقلانی شیخ مفید در بررسی مفاد و سند متون دینی قابل دفاع است. درمجموع می توان رویکرد شیخ صدوق در توجه به علوم نقلی را فتح الباب تأسیس روش عقل گرایانه شیخ مفید و مبنای توسعه علوم عقلی تلقی نمود. در این تحقیق سعی بر آن است با روش تحلیلی-توصیفی و نگرشی جامع، ابعاد و زوایای مختلف اختلافات معرفت شناختی و روش شناختی در رویکرد کلامی شیخین واکاوی شود که از نوآوری ها و امتیازهای این اثر نسبت به آثار مشابه نگاشته شده در این زمینه به شمار می رود.
حوزه های مفهومی واژه «هدایت» در قرآن کریم در چارچوب رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک از استعاره های مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
155 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر همراه با تحلیل استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه «هدایت» در دوازده جزء آخر قرآن کریم به تبیین حوزه های مفهومی آن بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک (1995) می پردازد. کلیدهای مفهومی فوق و مفهوم سازی آنان در قالب عوامل واژگانی خاص همراه با نمونه های قرآنی نشان داده شده و با حوزه های مفهومی مشخص تبیین گردیده است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و در چارچوب زبان شناسی شناختی می باشد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر تحلیل آن است که در تبیین استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه هدایت، کدام حوزه های مفهومی به کار رفته اند؟ در این راستا و با تحلیل آیات مورد بررسی حوزه های مفهومی حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از: دین، سفر، آگاهی، توحید، نور، وحی، اختیار، درمان، تقوی، داوری، تلاش، پاداش، شرایط آب و هوایی، تکوینی بودن (آفرینش). بیشترین کاربرد این حوزه ها مربوط به حوزه دین و سفر است که خود کلیدهای مفهومی «دین هدایت است» و «زندگی معنوی سفر است» را برمی انگیزد.
آیا معرفت اخلاقی ممکن است؟ (ارزیابی دیدگاه انتقادیِ راس شیفرلندو در باب نظریه ی خطا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدافعان نظریه ی خطا بر این باورند که هیچ گونه معرفت اخلاقی ای نمی توان یافت. آن ها اخلاق را تنها افسانه ای دلنشین می دانند که از نیاکان ما به ارث رسیده است. راس شیفر لندو، فیلسوف اخلاقِ نامدار معاصر معتقد است مدافعان نظریه ی خطا به مسئله ای ناچیز و یا تنها یک دیدگاه اخلاقی حمله نمی کنند، آن ها با ایده خود تمامی دیدگاه های اخلاقی را به یک اندازه شکست خورده می دانند. به باور شیفرلندو، پیروان نظریه ی خطا برای دفاع از مدعای خود باید باید نشان دهند که نخست، پذیرش اخلاق در گروِ التزام به عینیت اخلاقی و مطلق بودن دلایل اخلاقی است و دوم آنکه حتی در فرضی که اخلاق بر این دو پیش فرض بنا شده باشد، دست کم یکی از این دو پیش فرض کاذب است. در این مقاله با بررسی قوی ترین استدلال ها علیه عینیتِ معیار های اخلاقی از منظر شیفرلندو و آشکار ساختن نا کارآمدی آن ها، نشان می دهیم که استدلال های مدافعان نظریه ی خطا علیه اخلاق عینی، در بهترین و قوی ترین حالت، عقیم اند و بنابراین شکاکیت و عدم امکان معرفت اخلاقی نباید موضع اولیه ی افراد در باب اخلاق باشد.
بررسی انتقادی عقلانیت معرفت دینی، معیار و پیامدهای مترتب بر آن از منظر سیدان بر اساس مبانی حکمت متعالیه(جوادی آملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
241 - 258
حوزههای تخصصی:
جوادی آملی تعقل در دین را به معنای استفاده منضبط از روش عقلی-فلسفی در آن دانسته و دارای حجیت ذاتی می داند.سیدان نیز بر عقلانیت معرفت دینی تاکید می کند اما استفاده از روش عقلی–فلسفی در آن را جایز نمی داند.به نظر میرسد عقلانیت معرفت دینی و معیار آن از منظر سیدان از همسویی و هم پوشانی لازم در صدر و ذیل مباحث وی برخوردار نیست.اتخاذ عقل فطری یا صریح به عنوان معیار،دارای ابهام و اجمال در چیستی آن است.از حیث هستی شناختی و معرفت شناختی نیز چنین عقلی ارتباط حقیقی با معرفت دینی نخواهد داشت.چرا که تعقل در دین معنایی غیر از بهره گیری از استدلال منطقی معتبر و برهان یقینی ندارد.گذشته از آنکه درک همه شمول ملاک بودن خود عقل فطری نیز بدون استفاده از روش عقلی-فلسفی ممکن نبوده و حتی برای مخالفت منطقی با استدلال نیز چاره ای جز استفاده از استدلال منطقی وجود ندارد.در نتیجه ادعای تعقل در دین با چشم پوشی از چنین روشی،خود شکن است.چنین رویکردی سبب خلل در فهم کتاب و سنت و تفهیم آن به دیگران خواهد شد.در این نوشتار چیستی عقلانیت -ارتباط وجودی و شناختاری آن با معرفت دینی و معیار عقلانیت آن را به صورت تطبیقی از منظر هر یک از دو طرف تبیین کرده و اشکالات مترتب بر مبانی نگره تفکیک در هر قسمت را بیان خواهیم کرد.
تأثیر فلسفه اسلامی بر اندیشه و روش کلامی ابن میمون(با محوریت روش شناسی کلام فلسفی در دلالة الحائرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
132 - 111
حوزههای تخصصی:
موسی بن میمون، متکلم برجسته یهودی در اندیشه فلسفی-کلامی خود، به شدّت تحت تأثیر حکیمان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر، به طرح و اثبات این ادعا پرداخته که کتاب دلاله الحائرین، متعلّق به جریان «کلام فلسفی» است که در آن، آموزه های دینی یهود با قواعد فلسفی درهم آمیخته و تلاش شده است که مدعیات کلامی به روش عقلی - فلسفی، تأویل وتبیین گردد. سعی فلسفی ابن میمون برای ساماندهی کلام یهودی، با الهام از اندیشه و روش حکمای مسلمان، مؤثر واقع شد و تحوّلی شگرف در ساختار و روش علم کلام ایجادکرد. روش کلام فلسفی ابن میمون، از شاخصه های ویژه ای برخوردار است که واکاوی آنها علاوه بر نقش راهبردی در آموزش الهیات و تفهیم نظریات کلامی، درتبیین ساختار این مکتب، اهمیت بسزایی دارد. استنباط و تحلیل این مؤلفه ها از قبیل: طرح مباحث هستی شناختی و امور عامه در اثر کلامی؛ استخدام قواعد منطقی و حِکمی در تبیین مسائل اعتقادی؛ استدلال گروی و کار بست شیوه برهانی؛ استفاده از تأویل به مثابه روش؛ حجیّت عقل وغلبه عقلانیت بر نقل گرایی در اثبات مدعیات کلامی، از مهمترین یافته های این پژوهش به شمار می آید.
طراحی بسته آموزشی مبتنی بر مهارت های مغفول هوش کلامی و تعیین اثربخشی آن بر آزمون هوشی وکسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی بسته ی آموزشی مبتنی بر مهارت های مغفول هوش کلامی در کتب فارسی دوره دوم ابتدایی و تعیین اثربخشی آن بر خرده مقیاس های هوشی وکسلر انجام شد. در این تحقیق از روش پژوهش ترکیبی( کیفی از نوع پدیدارشناسی و کمی از نوع آزمایشی) استفاده شد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری و تحلیل مضمون، مهارت های مغفول هوش کلامی با 3 مضمون فراگیر شناسایی گردید. اعتبار مضامین از روش ممیزی کردن و فرمول اسکات تعیین گردید. بسته آموزشی بر اساس مهارت های مغفول در 15 جلسه تدوین و اعتبار آن از طریق روایی محتوایی تایید شد. در بخش کمی، بسته آموزشی روی 30 نفر از دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهرستان فریدن(با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و چینش تصادفی در دو گروه) اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل خرده مقیاس های واژگان، مفاهیم تصویری و حافظه عددی آزمون هوش وکسلر کودکان(IV) بود. داده ها با روش کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار spss تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثربخشی بسته آموزشی بر افزایش نمرات خرده مقیاس های مربوطه بود.
ارزیابی «مقام گردآوری و داوری» و «روش خاص و عام» در روش شناسی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
117-132
حوزههای تخصصی:
فهم حکمت متعالیه به عنوان دستگاه نظام وار هستی شناسی و احاطه به عرصه های پژوهش شده آن نیازمند توجه به مبانی و نوع روش شناسی حاکم بر آن است. حکمت متعالیه فلسفه ای اسلامی است که شهود و متن دینی و عرفان نظری در آن حضور دارد و آگاهی از روش شناسی آن ضروری تر به نظر می رسد. هدف این مقاله گره گشایی از ابهام ها و پاسخ به پرسش هایی است که محقق فلسفه اسلامی، به خصوص در حکمت متعالیه، با آن ها روبرو می شود و آن ها را در تعارض با هویت فلسفی حکمت متعالیه می بیند. منشأ این ابهام ها و پرسش ها اندیشه های مبتنی بر شهودِ خود فیلسوف یا شهود عارفان یا متن دینی است. در این مقاله، ضمن تحلیل و ارزیابی دو تبیین از روش شناسی حکمت متعالیه، یعنی مدعای «مقام گردآوری و داوری» و مدعای «روش خاص و روش عام»، تبیینی ارائه کرده ایم که بتواند این اقوال را با هم سازگار کند و به سؤالات پژوهشگر در حکمت متعالیه و روش شناسی آن پاسخ دهد.