مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ملکات
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۷ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
«اخلاق» جزو نادر واژگانی است که در دیدگاه عالمان و فلاسفهی شرق و غرب از جایگاه والایی برخوردار است. اندیشمندان متناسب با جهان شناسی و انسان شناسی خاصی، به بحث دربارهی اخلاق و فلسفهی اخلاق پرداخته اند. بدین سبب، نگارنده، در کاوشی دوباره «چیستی اخلاق و فضایل اخلاقی» را موضوع بحث قرار داده، تا مدخلی برای مباحث اصلی اخلاقی قرار گیرد.
در این مقاله، واژه های اخلاق و فضایل اخلاقی از نظر لغت و اصطلاح بررسی و به تعدادی از تعاریف مهم آنها، که از سوی اندیشمندان اخلاقی ارایه شده، اشاره گردیده است. در پایان نیز جمع بندی و نتیجه گیری مباحث آمده است.
هویت انسانی در اندیشه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت شخصی از مباحث مهم و پیچیده در حوزه فلسفه نفس است که از جهات مختلفی با فلسفه اخلاق و متافیزیک نیز ارتباط داشته و مسائلی را در این دو حوزه ایجاد کرده است. توجیه مسئولیت اخلاقی و جاودانگی انسان در زندگی پس از مرگ، توجه فیلسوفان نفس را به اهمیت و ضرورت تبیین هویت شخصی معطوف داشته است. در این مقاله قرار است دیدگاه صدرالمتألهین در باره هویت انسانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در ابتدا به برخی از مهمترین نظریه های معاصر درباره هویت شخصی اشاره شده است که در مجموع، به دو شاخه تحویلگرایی و غیر تحویلگرایی قابل تقسیم است. تحویلگرایان سعی دارند هویت انسانی را به عنصری مثل حافظه، عنصر بیولوژیکی یا حالات مستمر روانشناختی تحویل ببرند و غیر تحویل گرایان دیدگاهی مخالف این دارند. برغم آنکه نظریه صدرا با هیچکدام از نظریه های مطرح شده همخوانی ندارد اما از جهاتی میتوان آنرا با رویکرد غیر تحویلگرایانه سازگارتر دید. صدرا سعی میکند با تکیه بر مبانی وجود شناختی و نفس شناختی فلسفه خود، تصویری از هویت انسانی ارائه کند که در عین حال که ناظر به ماهیت انسانی است، بیانگر هویت شخصی هم باشد؛ هویتی که در فرایند شکلگیری آن سه عنصر ملکات، نیات و اعمال نقش عمدهیی ایفا میکنند. میزان سازگاری این سه عنصر با عقلانیت باعث میشود تا انسانها هویتهای متفاوتی داشته باشند. علاوه بر اینکه هیچ انسانی دارای هویت واحد و ثابتی نیست بلکه هویت، واقعیتی است ممتد که در عین وحدت، یک حقیقت متکثر است.
تبیین تجسم اعمال براساس ترتب عوالم کلی وجود (ماده، مثال، عقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
تجسّم و تمثّل اعمال، از پیچیده ترین مباحث معاد است که آرای پرشماری در مورد عقلانی بودن یا نبودن آن وجود دارد؛ حتی برخی از متکلمان به دلیل اعتقاد به عرض بودن اعمال و عدم قابلیت عرض برای بقا، به لحاظ عقلی منکر تجسم اعمال شده اند. هر شیء، عقیده، عمل و موجودی در سه عالم ماده، مثال و عقل، یک حقیقت واحدی دارد که آن حقیقت در هر یک از این عوالم، متناسب با شرایط آن عالم، صورت و حالت خاصی به خود گرفته است و ملبس به لباس آن عالم می شود و این عوالم با هم، توالی و ترتب و تطابق دارند. درنتیجه اعمال آدمی، بعد از انجام در اثر تکرار، دارای آثار ماندگاری در نفس شده و به شکل ملکه درآمده اند و با استقرار در صقع وجودی نفس، با نفس آدمی به عوالم دیگر منتقل گشته، در آنجا ممثّل می شوند. برخی آیات قرآن هم مؤید عوالم سه گانه است و وجود اشیا با حقیقت واحد در این عوالم را تأیید می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا وجود و تمثّل اعمال آدمی را در هر یک از نشئه های سه گانه تبیین و تحلیل عقلی کند.
بازشناسی سرشت فضایل با تأکید بر دیدگاه لیندا زگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
4 - 32
حوزههای تخصصی:
فضیلت و رذیلت از کلیدواژه های رایج در اخلاق فلسفی و کاربردی هستند که پژوهشگران این حوزه ها درباره چیستی و سنخ این مقولات بسیار سخن گفته اند. در چند دهه اخیر با برجسته شدن نظریه های اخلاقی مبتنی بر فضیلت و نیز طرح نظریه فضیلت در معرفت شناسی، بازشناسی این مفهوم اهمیت دوچندان یافته و برخی معرفت شناسان نیز به تحلیل این مفهوم مهم پرداخته اند. لیندا زگزبسکی، نظریه پرداز معاصر در معرفت شناسی و اخلاق، با یگانه پنداشتن سنخ فضایل اخلاقی و عقلانی، در تحلیل سرشت فضایل نخست جنبه سلبی را در پیش می گیرد و تفاوت فضایل را با مفاهیمی مانند مهارت ها، استعدادها و توانایی های ذاتی، عادات، ملکات عقلانی و عواطف تبیین می کند. سپس در مقام ایجابی، فضایل را از سنخ ملکات رفتاری و دارای دو مؤلفه کلانِ انگیزش از درون و نیز موفقیت در کسب غایت مورد نظر می داند. با توجه به اهمیت فضایل در مسائل و ساختار برخی علوم از جمله اخلاق و معرفت شناسی، در مقاله حاضر با تأکید بر نظر زگزبسکی به بررسی سرشت فضایل و تفاوت بین آنها با مقولات مشابه می پردازیم.
مفهوم شناسی تطبیقی ملکات نفسانی در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از محورهای مهم در زمینه انسان شناسی، اخلاق و فلسفه تصمیم، بحث از ملکات نفسانی است که در آن، «مفهوم شناسی و تبیین دقیق تعریف ملکه» بر سایر مسائل تقدم دارد. تفحص در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی، بیانگر وجود اختلافاتی در تعریف «ملکه» بوده است. این پژوهش، به دنبال آن است که ابتدا تعاریف موجود از ملکه در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی را کشف و دسته بندی نماید. سپس، ضمن بررسی تطبیقی و مقایسه ای تعاریف، به تحلیل نوع اختلاف و ترابط معنایی آنها بپردازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر دستاوردهای پژوهش، تعاریف موجود از ملکات در قالب شش دسته و بر مبنای این ملاک ها قابل تبیین است: 1. رسوخ، 2. سرعت زوال، 3. استقرار در موضوع، 4. امکان مفارقت، 5. ثبوت، 6. سختی زوال. طبق بررسیِ تطبیقی و مقایسه ای، این تعاریف و ملاک ها، علی رغم اختلافات، به طور کلی بی ارتباط و مباین از هم نیستند؛ بلکه نوعی ترابط معنایی بین آنها وجود دارد. ملاک ها، به پایه و غیرپایه تقسیم می شوند. برخی از این ملاک ها، هم ارزش برخی دیگر بوده و برخی به نسبت سایرین، رابطه علّی معلولی دارند. این تبیینات از ترابط معناییِ ملاک ها، منجر به یک مدل مفهومی در پژوهش شده است.
تحلیل مبادی غیرمعرفتی فعل در قالب رویکرد مدل های مفهومی (بر مبنای آرای صدرالمتألهین)
بحث از «مبادی غیرمعرفتی فعل انسان» در حوزه «فلسفه فعل»، از خلال آثار ملاصدرا، می تواند قدمی نو و اساسی در راستای حضور فعال فلسفه اسلامی در گستره مسائل جدید باشد. مسئله خاص این پژوهش آن است که چه مبادی غیرمعرفتی ای در افعال انسان تأثیر دارند و نقش هرکدام از این مبادی و روابط آن ها با یکدیگر و با قوای ادراکی چگونه تبیین می گردد؟ بر مبنای تحلیل آرای ملاصدرا، در این پژوهش، به تناسب حجم مقاله، 7 مورد از مبادی غیرمعرفتی افعال انسان بررسی گردید: 1. عشق؛ سبب طلب و صدور فعل است و درنتیجه فرآیندِ عشق ورزیدن، نفس عاشق تحول و صیرورت می یابد و سپس صدور فعل به دلیل اتحاد با نفس معشوق صورت می گیرد؛ هم چنین در اسلوبی دیگر صدور فعل از عاشق به دلیل مطلوب دانستنِ تشبّه به معشوق و در نهایت، به نوعی محرک اصلی تمام افعال است؛ 2. ملکات نفسانی ؛ بین افعال و ملکات رابطه ای دیالکتیک وجود دارد که البته اشتدادپذیر است؛ 3. خواطر ؛ از سنخ دواعی و محرکات اراده اند و به تبع، از مقدمات افعال انسانی ؛ 4. گناه؛ سبب صدورِ با واسطه افعال مختلف به دلیل ایجاد ملکات نفسانی نامطلوب، دریافت خواطر شیطانی و مانع و نقص معرفتی است؛ 5. تعصب ؛ عامل صدور افعال به دلیل شکل گیری تصورات و تصدیقاتِ هم سنخ با خود؛ 6 . عادت ؛ با ضمیمه شدن به تخیل با ایجاد نوعی لذت خیالی مبدأی بسیاری از افعال است؛ 7. طبیعت؛ مبتنی بر تعریف حاصله، مشتمل بر هر فعلی که ملائم با طبع باشد و فاعلش، علم مؤثر بر فعل نداشته باشد؛ همچون تنفس، ضربان قلب، افعال نباتی، مزاج و... .
بازخوانی نظریۀ شخصیت ملاصدرا از منظر نظریۀ شخصیت صفاتی آلپورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
21 - 44
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی در شاخۀ نوپای روانشناسی، ذیل عنوان «نظریه های شخصیت» توانسته است در عرصۀ مطالعات رفتاری و ارتباط متقابل افراد کارآمد باشد. ضرورت تبیین و تحلیل ماهیت حقیقی انسان در حوزۀ «بود» - برخلاف نظریه های شخصیت روانشناختی که عموماً به شناسایی ماهیت انسان در حوزۀ «نمود» می پردازند- موجب شد این مقاله بر اساس آراء انسان شناسانۀ صدرا و با نگاهی به نظریۀ صفات آلپورت که خود یکی از پیشتازان رویکرد صفات است، با روش توصیفی- تحلیلی سامان یابد. رویکرد فردنگرانۀ مبتنی بر صفات، شاخصۀ اصلی نظریۀ شخصیت آلپورت و ملاصدرا ست؛ بنیاد شخصیت در هر دو نظریه بر عمیق ترین ویژگی های فرد نهاده شده است که این ویژگی ها در نگاه آلپورت به صفات بنیادی، مرکزی و پیرامونی- بدون بیان چرایی پیدایش آنها و رشد شخصیت بر اساس این صفات- تقسیم می شوند؛ حال آن که در تحلیلِ متون فلسفیِ ملاصدرا، کیفیت پیدایشِ این صفات و چراییِ تأثیر آنها در ساختار شخصیت و به تبع آن رفتار آدمی تبیین شده است. «خود» یا نفس نیز برخلاف مفهوم انتزاعیِ آن در نگرش آلپورت، در نظام صدرایی امری حقیقی و وجودی است. به طوریکه پویایی و وحدت شخصیت آلپورتی به واسطۀ قاعدۀ «اتحاد عالم و معلوم» و «حرکت جوهری ارادی» قابل تبیین و توجیه عقلانی است.
بررسی دلایل روایی عدم طرح ملکات در دانش فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
65 - 92
حوزههای تخصصی:
نسبت دانش فقه و اخلاق یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار بر مباحث میان رشته ای این دو دانش است. دیدگاه های متفاوتی در خصوص این نسبت وجود دارد که می توان آن ها را در سه دسته اتحاد، تنافر، و تعامل طبقه بندی کرد. طرفداران تمایز، چه در معتقد به تنافر و چه تعامل، یکی از تفاوت های اساسی میان فقه و اخلاق را در موضوع می دانند: موضوع فقه به رفتار انسانی مربوط می شود، در حالی که اخلاق به ملکات و منش ها می پردازد. این پژوهش به بررسی دلایل روایی که امکان دارد ملکات و منش ها را از حوزه فقه خارج کنند و داخل در علم اخلاق کنند، می پردازد. روش تحقیق به صورت جمع آوری و تحلیل دلالی گزاره های نقلی بوده است. نتایج نشان می دهد که سه دلیل روایی ممکن برای عدم موضوعیت ملکات در فقه، از قوّت کافی برخوردار نیستند. در پایان هم یک دلیل عقلی و انسان شناسانه که دست به تأویل روایاتِ دالِ بر حرمت رذایل اخلاقی زده، بررسی و نقد شده است.
تبیین چیستی عمل متناظر با رابطه باور، منش و رفتار (با تکیه بر دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۹)
36 - 51
توجه به رابطه باور، منش و رفتار می تواند تعریف متفاوتی از عمل را بدست دهد. هدف این مقاله نیل به تعریفی از عمل با توجه به این رابطه است که با روش توصیفی- تحلیلی دنبال می شود.صدرا با قید «آگاهی مقدم برعمل» عمل را ازفعل متمایز می سازد.آگاه سازی برعهده عقل عملی است که به واسطه عقل نظری، کلیات را ادراک می کند. سه مؤلفه هر یک از مقامات دین یعنی علوم، احوال و اعمال به اعتباری لواحق و به اعتباری سوابق هستند. تکرار اعمالِ مسبوق به آگاهیِ حاصل از عقل عملی، موجب پیدایش ملکات و اخلاق در نفس می شود و ملکات، معرفت را در پی دارند. ثمره این معرفت، حال و ملکه است که موجب صدور عمل می شوند. عمل مسبوق به معرفت بیشتر، ملکات راسخ تری را حاصل می سازد و بار دیگر ملکات برعملکرد معرفتی نفس تأثیر می گذارد. از این نگاه، اعمال مُعِدّاتی برای حصول حکمت و مقدمه معرفتند. اعمال و ملکات همگی به تصفیه قلب باز می گردند که امری عدمی است و معنای آن رفع مانع حاصل از عوالم حواس، از رسیدن به حقیقت است. از این رو نقش عمل در این رابطه، تبعی و عرضی است و ذاتا و بالاصاله مقصود نیست.