فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
151 - 175
حوزههای تخصصی:
برهان آنسلم که یکی از دیرینه ترین برهان های اثبات خداست، بیشتر ازسوی فلاسفه مسلمان رد شده است. دلیل ایشان برای رد این برهان، خلط بین حمل اولی و حمل شایع است. گزیده این اشکال، آن است که هیچ مفهومی برای خودش مصداق نمی سازد؛ یا به عبارت دیگر، لازمه هیچ مفهومی، مصداق داشتن نیست، اما به نظر می رسد دقت نظر در دلیلی که آنسلم برای ملازمه بین «تصور بزرگ ترین موجود» و «وجودداشتن آن» پیش چشم داشته است، این اشکال را رد کند؛ چراکه از دیدگاه آنسلم قاعده پیش گفته، یک استثنا دارد و آن در جایی است که «وجود» در «مفهوم» گرفته شده باشد. فلاسفه مسلمان نه دلیلِ آنسلم برای وجودِ این استثنا را نقد می کنند و نه مدعای آنسلم را نقد می کنند، بلکه تنها مدعای آنسلم را رد می کنند، اما کانت، به چرایی وجودِ استثناءِ یادشده از دیدگاه آنسلم می پردازد. از نگاه کانت، استثناءِ آنسلم به سبب آن است که او «وجود» را توصیف کننده اشیاء خارجی می شمارد درحالی که کانت این مطلب را نمی پذیرد.
نظریه ساختارهای دیالکتیکی بتس در مصاف با نظریه انسجام تبیین گر ثاگرد: واکاوی یک تبرئه مناقشه برانگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
161 - 176
حوزههای تخصصی:
تبرئه پرمناقشه او. جی. سیمپسون از اتهام قتل همسر سابقش، نیکول، برخی از فیلسوفان را به واکاوی های ژرف تر درباره آن واداشت. در این میان، ثاگرد (2003)، در چارچوب نظریه انسجام تبیین گر، استدلال می کند سوگیری های عاطفی هیئت منصفه بهترین تبیین برای این حکم است؛ بنابراین، به صرف اتکاء بر فرضیه ها، شواهد مرتبط و روابط تبیین گر میان آن ها، حکم دادگاه موجه نیست. از سویی، امایا (2009) باور دارد با گزینشی نسبتاً متفاوت از فرضیه ها و شواهد مرتبط و نیز انجام اصلاحاتی در نظریه ثاگرد، نتیجه ای متفاوت در ارزیابی حکم دادگاه رقم خواهد خورد. در این پژوهش، می خواهیم ارزیابی های ثاگرد و امایا از تبرئه او. جی. سیمپسون را در چارچوب نظریه ساختار های دیالکتیکی استدلال، منطبق بر دیدگاه بتس، واکاویم. در این راستا، نخست نشان می دهیم در چارچوب نظریه بتس، نه فقط گزینش امایا از فرضیه ها و شواهد مرتبط، بلکه گزینش ثاگرد نیز فرضیه بی گناهی او. جی. را بر دیگر فرضیه های مطرح شده در فرآیند محاکمه برتری می دهد. سپس، تبیین می کنیم که چرا با وجود تفاوت میان این گزینش ها، در هر دو، حکم تبرئه رجحان می یابد. در گام آخر، استدلال می کنیم نظریه ثاگرد، برخلاف نظریه بتس، با دو مشکل ابهام و دوْر روبه رو است؛ از این رو، ارزیابی در چارچوب نظریه بتس بر ارزیابی ثاگرد مرجح است.
وحدت در مقارنه و تطبیق دیدگاه امام خمینی ( ره) و شیخ محمود شبستری، در موضوع ولایت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
205 - 218
حوزههای تخصصی:
مسئله ولایت در علوم دینی و اندیشه های اسلامی از جایگاهی بلند و عظیم برخوردار بوده و از مهمترین علوم کلامی به شمار می آید، می توان گفت پس از توحید هیچ موضوعی تا این اندازه توجه اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نکرده است. ولایت یکی از جنجالی ترین موضوعات در تاریخ اسلام و از اختلاف برانگیزترین مسائل بوده که سبب شکل گیری بسیاری از فرق و مذاهب اسلامی شده است. سخن گفتن از جایگاه ولایت و کشف و تأکید بر اتفاق آراء علمای اسلامی در این باب، در جهت زدودن اختلاف بین مسلمین و تقویت اتحاد امت اسلامی بسیار مهم و اساسی است. مقاله حاضر برای دستیابی به این مهم به بررسی تطبیقی نظرات دو تن از اندیشمندان و عرفای اسلامی (شیعه و سنی) امام خمینی و شیخ محمود شبستری پرداخته است. هر دو به ولایت به معنای سرپرستی و ولی توجه ویژه داشته اند و ولی را تجلی خدا و انسان کامل بر روی زمین می دانند. هر دو معتقدند مقام اولیاء و انبیاء بستگی به گرفتن انوار حقیقت محمّدی دارد و هر چه به این حقیقت نزدیک تر باشند مرتبه والاتری دارند. هردو بزرگوار در امر کلیت خانم ولایت به هم نزدیک بوده و با اندکی تفاوتی حضرت محمد (ص) را خاتم اولیاء می دانند. شیخ شبستری بین ولایت و نبوت تفاوت قائل است و نبی ای که دارای مقام ولایت می باشد را بالاتر از مقام نبی غیر ولی می داند ولی امام(ره) اولیاء خدا را یکی دانسته و اختلافی در آنها نمی بیند. هر دو به آخرین ولی معتقدند با این تفاوت که شیخ بر این باور هست که حضرت ولی عصر هنوز متولد نشده است ولی امام اعتقاد دارد که امام متولد شده و در این عالم زندگی می کند.
اعتبار بخشی الگوی عوامل مؤثر بر فعالیت های خلاقانه دانش آموزان در درس ریاضی دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف اعتباربخشی الگوی عوامل مؤثر بر فعالیت های خلاقانه دانش آموزان در درس ریاضی دوره اول متوسطه به روش پیمایشی اجرا شد. جامعه آماری آن کلیه دبیران متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی سه منطقه آموزش و پرورش (شمال،مرکز و جنوب) انتخاب شدنداز 218 نفر دبیر شاغل 202 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی صوری محتوای پرسشنامه(CVI) ، روایی سازه و پایایی آن مورد سنجش و تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی و به کارگیری نرم افزارSmartpls-3 تجزیه و تحلیل شدند. مقدار شاخص نیکویی برازش مدل معادل 62/0 بود که نشان از برازش کلی و قویی برای مدل است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که الگوی مورد بررسی از اعتبار قایل قبولی برخوردار است به طوری که5 عامل شناسایی شده فراگیر(ویزگی شخصیتی،توانمندی شناختی،انگیزه) ، محیط اجرا(فضای آموزشی،مشارکت)، برنامه درسی و آموزش(اهداف،محتوا،مواد و منابع)، معلم (ویژگی شخصیتی،تخصص وتوانایی حرفه ای،روش تدریس)و خانواده(جو عاطفی،نگرش و سبک زندگی) نقش برجسته ای در فعالیت های خلاقانه دانش آموزان در درس ریاضی دارند.
With Hardship Comes Ease: Muslim-feminist meditations on miscarriage, care-based knowing, and lineage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Through a critical auto-ethnographic account of miscarriage and grief, I explore what it means to inherit Islam as a tradition through care-based modes of knowing. Through Muslim-feminist theorizing, I blend Quranic narratives of care with maternal lineages of Islam I have inherited through care, that not only guide how I think about care Islamically, but also, how I practice care in my relations as a Muslim. I also illustrate the value of intertextuality of care as it is experienced across lived time, and across generations, within systems of kin and the need to let go of monolithic senses of tradition, and moral epistemology, within our practice of comparative care ethics. I draw a parallel between colonial, and white-orientated modes of knowing Muslims, and Islam, and grounded care-based modes of knowing by which we come to know and inhabit our practices of Islam in caring as, and being cared for , as Muslims.
نگاهی هستی شناسانه به «اصل عدم قطعیت» بر اساس حرکت جوهری صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱
5 - 30
حوزههای تخصصی:
چکیده: نظریه ی کوانتوم یکی از مهم ترین نظریات مطرح شده در فیزیک مدرن طی یک قرن گذشته بوده که به لحاظ تأییدات و پیش بینی های تجربی به خصوص در دنیای میکروسکوپی بسیار موفق عمل کرده است؛ اما در کنار این موفقیت ها به شدت با چالش های فلسفی ناشی از اصول و پیش فرض های خود درگیر بوده است. از جمله مهم ترین این اصول، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است که تا کنون پژوهش ها و نظریه پردازی های بسیاری راجع به تفسیرهای مختلف از آن و یا مبانی فلسفی مربوط به آن اختصاص یافته اند. نوشتار حاضر، پس از بیان کوتاهی پیرامون تفسیرهای متفاوت از اصل عدم قطعیت، به دنبال توضیحی هستی شناسانه از این اصل مبتنی بر حرکت جوهری در فلسفه ی صدرایی می باشد. به نظر می رسد ویژگی غیرجایگزیدگی اشیاء کوانتومی می تواند حلقه ی واصل بین عدم قطعیت کوانتومی در سطح رویین اجسام طبیعی، و تغییر ذاتی ناشی از این حرکت در سطح بنیادین آنها باشد.
تمایز انتولوژیکال در اندیشه هایدگر: راه حلی برای معمای رابطه میان وجود، موجود و دازاین در کتاب وجود و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
59 - 78
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سه گزاره ظاهراً متعارض در کتاب وجود و زمان می پردازد که به ارتباط میان موجودات، وجود و دازاین اشاره دارند. این تعارض از آنجا ناشی می شود که هایدگر از یک سو موجودات را مستقل از دازاین می داند و از سوی دیگر وجود را وابسته به فهم دازاین می پندارد. در این مقاله تلاش شده است تا با معرفی و تحلیل تمایز انتولوژیکال میان وجود و موجود که یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه هایدگر است، به رفع این تعارض ظاهری پرداخته شود. از طریق بررسی نقدهای هایدگر به رویکردهای رئالیستی و ایدئالیستی سنتی و با تکیه بر تحلیل فلسفی او از مفهوم دازاین، نشان داده می شود که این سه گزاره در چارچوب فلسفه وجودشناسانه هایدگر کاملاً سازگار هستند. از آنجا که نحوه وجودِ دازاین به مثابه فرارویِ بنیاد تمایز انتولوژیکال است، فهم همه انحاء وجودِ موجودات (و نه خودِ موجودات) من جمله مستقل بودن و وابسته بودن در دازاین ریشه دارد.
The Socio-Political Performances of Care: women activists in Tanzania push for the increase of Tanzanian girls’ age of consent from fifteen years to eighteen years(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تیر ۱۴۰۴ شماره ۵۱ (Special issue: Care & Time)
103 - 114
حوزههای تخصصی:
Performative care for victims of gender-based violence in Tanzania through established socio-cultural gendered policies that reinforce the disproportionate care labor that women activists carry. Women's rights activists historically sustain the care labor of protecting young girls from various forms of abuse and violence, in Tanzania, this abuse is embedded within Tanzania's constitution under the Law on Marriage Act of 1971, sections 13 and 17 that upholds the age of consent for Tanzanian girls at fourteen years or fifteen years respectively. In this chapter, I address the cost of harmful cultural or religious practices that sustain and reinforce violence against young girls in Tanzania. I explore the challenges of navigation justice in systemic heteropatriarchal societies and the exhausting but rewarding care burden of protecting young girls by women's rights activist groups or legal civil society organizations. My work adds to the voices of activists, scholars, victims, and survivors to explicitly emphasize the dangers that young girls face in societies that see children as objects for masculine domination and pleasure.
صوری سازی منطقی برخی احساسات خلاف واقع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۲۲۱-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
احساسات خلاف واقع، مانند گناه و شرم، رفتار انسان را در تلاقی دنیای اجتماعی و اخلاقی شکل می دهند. چنین احساساتی این امکان را برای افراد فراهم می سازند تا با اندیشیدن به آنچه می توانست رخ دهد در برابر آنچه رخ داده، انتخاب های خود را مورد سنجش قرار دهند. سپس، با تامل در اینکه چگونه گزینه های دیگر می توانستند به نتایجی متفاوت ختم شوند، در پی اصلاح رفتار خود برمی آیند. در این مقاله چارچوبی منطقی برای صوری سازی این احساسات در حوزه هوش مصنوعی و سیستم های چندعاملی ارایه شده است. برای این منظور، نحو و معناشناسی طراحی شده که رفتار یک عامل را به دانش، هنجارها و معیارهای او گره می زند و از این راه، احساساتی چون گناه و شرم را به خوبی بازسازی می کند. این پژوهش، زمینه ای برای طراحی سیستم های هوشمندی فراهم می آورد که بتوانند پیچیدگی های انسانی و اصول اخلاقی جامعه را درک کرده و با آنها همگام شوند.
اثربخشی برنامه های آموزش تکنیک های خلاقیت محور بر ارتقای رشد تفکر خلاق در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران معتقدند دوران کودکی آغاز شکل گیری روند تفکر خلاق بوده و از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. تاکنون اثر متغیرهای فراوانی بر خلاقیت مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما اثربخشی آموزش خلاقیت به صورت تلفیقی از تکنیک های مختلف خلاقیت بر ارتقای تفکرخلاق در کودکان پیش از دبستان به طور کامل بررسی نشده است. بر همین مبنا این پژوهش با هدف بررسی تأثیر به کارگیری آموزش تکنیک های مختلف خلاقیت بر افزایش تفکرخلاق کودکان پیش دبستانی با طرح چهار فرضیه اصلی مطرح شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون بود. برای سنجش فرضیه های فوق، یک کلاس پیش دبستانی 15 نفره از یکی از مهدکودک های تهران به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر نیز با 15 کودک در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری آزمون تصویری تفکرخلاق تورنس فرم B بود که قبل و بعد از ارائه فعالیت های برنامه آموزش خلاقیت در 12 جلسه بکار گرفته شد. سپس برای تحلیل داده ها، از آزمون کوواریانس چندمتغیری و آزمون T استفاده گردید و نتایج نشان داد آموزش این برنامه بر تفکر خلاق کودکان پیش دبستانی اثر مثبت معنی دار داشته و باعث افزایش سطح تفکر خلاق در آنها شده است.
بازی های فکری-فلسفی فبک؛ چیستی، ویژگی ها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
506 - 528
حوزههای تخصصی:
ضرورت ورود بازی ها به محتواهای آموزشی در مدارس، اخیراً روشن شده است. قابلیت هایی در بازی ها شناخته شده که می تواند موجب تسهیل آموزش و ترغیب دانش آموزان به مشارکت در فعالیت های آموزشی شود. برنامه فلسفه برای کودکان یکی از برنامه های پیشرو در این زمینه است که تلاش می کند محتواهای آموزشی را در راستای آموزش وپرورش مهارت های مختلفِ لازم برای زندگی حاضر و نیز رشد دانش آموزان به لحاظ نگرش و هویت و معنای زندگی به کار برد. بازی های مدنظر این برنامه تفاوتی اساسی با سایر بازی های سرگرم کننده یا ورزشی دارد. در این مقاله تلاش شد ویژگی این بازی ها و نیز کارکرد مهارتی آنها شناسایی شود و برای شناسایی این ویژگی ها دو گام برداشته شده است. در گام اول استخراج ویژگی ها با روش بررسی استقراییِ بازی های ارائه شده توسط بنیان گذاران فبک صورت گرفته است. در گام دوم که تحت عنوان «بازی های مدنظر فبک» ارائه می شود، با روش تحلیل مفهومی و محتوایی به استخراج بایدها و نبایدهای فبک (نقش و هدف از بازی های فلسفی در فبک) برای بازی های فلسفی پرداخته شده است. نهایتاً با مقایسه و تلفیق ویژگی هایی حاصل از دو طریق پنج ویژگی استخراج شد که بازی های فکری - فلسفی را از بازی های معمولی جدا می کند. این بازی ها علاوه بر اینکه باید تناسب روان شناختی و ویژگی بازیایی داشته باشند، باید مهارت های سه گانه شامل مهارت های منطقی، هیجانی و اجتماعی و سه نوع تفکر خلاق، مراقبتی و انتقادی را تقویت کرده و شرایط کندوکاو فلسفی را مهیا کنند.
شخصیت بخشی در صفات خبری در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
126 - 150
حوزههای تخصصی:
فهم صفات خداوند در قرآن کریم درطول تاریخ علوم اسلامی، از چالش های پیش روی اندیشمندان اسلامی بوده است. در قرآن کریم، کمتر صفتی را می توان یافت که فاقد جسم انگاری درباره خداوند باشد. در بیشتر صفات خبری، گونه ای جسم انگاری و تداعی انسان نمایی دیده می شود که با باورهای ریشه دار اسلامی ناسازگار است. تحلیل های گوناگون و با رویکردهای متنوع، قابلیت پذیری در تحلیل این صفات را نشان می دهد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و عقلی و با رویکرد زبا ن شناسی شناختی و نظریه استعاره مفهومی، به این پرسش پاسخ داده می شود که شخصیت پردازی چه نقشی در تحلیل صفات خبری داشته است. یافته های این پژوهش، افزون بر بررسی صفت نفس در آیه 116 سوره مائده، واژه نور را در آیه 35 سوره نور و مجموعه ای از آیات نشان می دهد. استعاره مفهومی یکی از تحلیل های قابل تطبیق بر صفات خبریه در قرآن است که هرگز به معنای تشبیه خدا نیست و ازسویی می توان افزون بر پاسداشت باورهای ریشه دار اسلامی، گامی نو در تحلیل این صفات بردارد.
نظریه حقوقی ابن سینا چیست؟ واکاوی نظرات حقوقی بوعلی سینا برآمده از رساله تدابیر المنازل أو سیاسات الأهلیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
16 - 31
حوزههای تخصصی:
رساله تدابیر المنازل أو سیاسات الأهلیه که آن را به عنوان کتاب السیاسه نیز می خوانند، منزلگاه حکمت منزلی ابن سینا در نظام فکری سینوی است. ابن سینا مباحث مربوط به تدبیر منزل را در این رساله بیان کرده است که از جمله آن ها مباحث حقوقی می باشد که می توان آن را «نظریه حقوقی ابن سینا» خواند. 1. بحث از حقوق طبیعی؛ 2. بحث از حقوق زنان؛ 3. بحث از حقوق کودکان؛ 4. بحث از حقوق کارکنان همان چیزی است که دلالت بر مسائل حقوقی می کند و فلسفه حقوق سینوی را تشکیل می دهد. بررسی این مبانی می تواند پرسش «آیا نظریه حقوقی در نظام فکری ابن سینا یافت می گردد؟» را پاسخ دهد. تبیین و سپس بررسی نظرات بوعلی سینا همان چیزی است که گفتار حاضر را تشکیل داده است تا به این پرسش پاسخ دهیم و در نهایت نیز نظریه حقوقی سینوی یا همان فلسفه حقوق ابن سینا را از دل این تبیین و بررسی استنباط کنیم.
هوش مصنوعی، ایجاد یا آشکارگی(بازخوانی مساله هوش مصنوعی مبتنی بر نظریه انکشاف علم صدر المتالهین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیش از خود، علم را از مقولات جدا ساخته و ذیل وجودشناسی قرار داده است. تعریف خاص ملاصدرا از علم دارای لوازمی است که یکی از آن ها نظریه انکشاف است. با پذیرفتن علم به عنوان وجود و با توجه به مساوقت وجود با همه کمالات،مساوقت همه موجودات با کمالات(ازجمله علم) قابل انتاج است. با فرض پذیرش نظریه انکشاف به عنوان دیدگاه اصلی ملاصدرا درادراک، می توان علم و آگاهی را به همه موجودات تسری داده و برای همه آن ها، سطحی از آگاهی متناسب با مرتبه وجودی شان لحاظ کرد. همچنین یکی از چالش های فلسفی در هوش مصنوعی، بحث از امکان یا عدم امکان به وجود آمدن ماشین هوشمند است. چنانچه فرض طرح شده(نظریه انکشاف) را بپذیریم، می توان این مساله فلسفی را از منظری دیگر به بحث گذاشت؛ یعنی مساله،از ایجاد هوش به آشکارگی یا انکشاف هوش تبدیل خواهد شد. براین مبنا، می توان گفت تعبیر «ایجاد هوش» ناصواب بوده یعنی به شیوه ای متفاوت قابل طرح است و آن امکان آشکار شدن هوش یا عدم این امکان درماشین هوشمند به عنوان یک جسم است. در این پژوهش اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای گردآوری شده و تحلیل آن مبتنی بر مساله مورد بحث در مسائل هوش مصنوعی انجام شده است.
تأثیر برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی (طرح یاریگران زندگی) بر قضاوت اخلاقی و مهارت های مثبت اندیشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه یادگیری هیجانی-اجتماعی (طرح یاریگران زندگی) بر قضاوت اخلاقی و مهارت های مثبت اندیشی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه شامل 60 دانش آموز (30 نفر گروه آزمایش، 30 نفر گروه کنترل) از مدارس دولتی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. گروه آزمایش در یک کارگاه توانمندسازی 10 جلسه ای 45 دقیقه ای، مبتنی بر کتاب پیشگیری اولیه از اعتیاد و رفتارهای پرخطر (در بستر برنامه شاد)، شرکت کرد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون قضاوت اخلاقی گانداسینها و وارما (1998) و پرسشنامه مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1988) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه یادگیری هیجانی-اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر قضاوت اخلاقی و مهارت های مثبت اندیشی دارد (05/0≥ P). همچنین، بر مؤلفه های مقایسه، تشخیص، بهترین پاسخ اخلاقی و استدلال اخلاقی اثرگذار بود (05/0≥ P) اما بر جملات ناتمام و ارزش اخلاقی تأثیر معناداری نداشت (05/0≤ P). این یافته ها نشان می دهد که محتوای آموزشی یاریگران زندگی بر بهبود معیارهای اخلاقی دانش آموزان مؤثر است.
شناسایی و سطح بندی موانع تفکّر انتقادی مبتنی بر فرهنگ مطالعه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی موانع تفکر انتقادی مبتنی بر فرهنگ مطالعه در نوجوانان انجام شد. این تحقیق به صورت آمیخته اکتشافی و با رویکرد کیفی-کمی صورت گرفت. در بخش کیفی، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های تحقیق با بکارگیری تحلیل مضمون نرم افزار مکس کیودا (2018) و با توجه به مبانی نظری و نظر خبرگان استخراج شد. سپس سطح بندی عوامل با روش ساختاری-تفسیری (ISM) صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که ابعاد تحقیق شامل: ویژگی های شخصیتی، خصوصیات روانشناختی، ارزش های ذاتی، فرهنگ مدارس، مشکلات اقتصادی می باشد و مولفه ها شامل: ارزش های محوری، ریسک گریزی، فردمحوری، تعصب فکری، عدم انعطاف پذیری، عدم تمرکز، پذیرش تفکر انتقادی، عدم تحمل ابهام، ضعف مهارت های تفکر انتقادی، عدم نیازسنجی آموزشی، عدم وجود جو حامی تفکر انتقادی، ارزش های محوری مدرسه، درآمد و سرانه پایین خانواده ها و مدارس می باشد. همچنین سطح بندی مدل پژوهش نشان داد که کدهای محوری ریسک گریزی، فردمحوری، تعصب فکری، عدم انعطاف پذیری، عدم تمرکز، پذیرش تفکر انتقادی، عدم تحمل ابهام، ضعف مهارت های تفکر انتقادی، عدم وجود جو حامی تفکر انتقادی و درآمد و سرانه پایین مدارس در سطح اول می باشند. همچنین کدهای محوری درآمد و سرانه پایین خانواده ها و ارزش های محوری مدرسه در سطح دوم؛ ارزش های محوری و عدم نیازسنجی آموزشی به ترتیب در سطح سوم و چهارم می باشند.
شناسایی مؤلفه های انسان فرهیخته از منظر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
173 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های فلسفی انسان فرهیخته بود. رویکرد پژوهش، کیفی با پارادایم تفسیری بود و از روش های پژوهش اسنادی - کتابخانه ای، توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش «تحلیل فلسفی» از نوع تحلیل تجزیه ای، بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل 11 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که با استفاده از نمونه گیری هدف مند معیارمحور، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته محقق ساخته بود. یافته های پژوهش در سه زمینه: مؤلفه های دانشی، مؤلفه های اخلاقی و مؤلفه های شخصیتی ارائه شد. نتایج نشان داد که به طورکلی، افراد فرهیخته از منظر فلسفی، در هر سه زمینه دانشی، اخلاقی و شخصیتی دارای ویژگی هایی خاص، متفاوت، برجسته و سرآمد، نسبت به دیگران اند. به طوری که هرگونه حرکت، گفتار یا رفتار افراد فرهیخته، سطح بالای فرهیختگی آنان را نشان می دهد. بااین حال، باید این نکته را در نظر داشت که افراد فرهیخته با یکدیگر متفاوت اند و کثرت نگرشی دارند و علی رغم داشتن اشتراکات زیاد، همه آنها در تمام معیارها یکسان نیستند؛ لذا به سختی می توان افرادی را یافت که تمامی این ویژگی ها را یکجا، دارا باشند.
نگرش هستی شناسانه به صنایع شارعه در فلسفه ابن سینا؛ اتصال سنت اجتماعی به سنت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۲۳۸-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
ابن سینا با ارایه دو نوع تقسیم بندی علوم، دیدگاه های متفاوتی نسبت به ماهیت و غایت علوم مطرح کرده است. این تقسیم بندی ها یکی مبتنی بر روش ارسطویی و دیگری تقسیم بندی خاص او در اثر منطق المشرقیین است. ابن سینا با ترکیب حکمت و شریعت، هماهنگی میان عقل و دین را برجسته کرده است. او شریعت را به مثابه ابزار اصلی پدیدآمدن سنت برای تحقق عدالت و تنظیم زندگی فردی (عبادات) و اجتماعی (معاملات) معرفی می کند. سنت از یک سو توسط سان (شارع-نبی) برای اداره اجتماع و بقای نوع انسانی تنظیم می شود و از سوی دیگر مرتبط با سنت الهی است که طبق آن عنایت خداوند مشمول خیررسانی به موجودات می شود. دیدگاه او بر ضرورت وجود شارع و خلیفه برای بقا و پایداری سنت تاکید دارد. این مقاله به تحلیل نگرش ابن سینا نسبت به صنایع شارعه و ارتباط آن با وحی، عقل فعال، سنت، شریعت، و سعادت انسانی پرداخته است.
بررسی چالش ها وکارکردهای معرفت شناسی دینی از دیدگاه پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
51 - 75
حوزههای تخصصی:
تعریف ها و دیدگاه های گوناگونی درباره علم دینی، نشان دهنده تنوع فکری دراین باره است. نظریه علم دینی، معرفت شناسی اصلاح شده یا معرفت شناسی باور دینی آلوین پلانتینگا به عنوان یکی از نظریه های برجسته در این حوزه در محافل علمی غرب و شرق توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است. نهادینه شدن این نظریه می تواند به ایجاد تحولی سترگ در سطح جهانی بینجامد. پژوهش پیش رو، به شیوه تحلیلی _ توصیفی و مطالعات اسنادی، به بررسی چالش ها و کارکردهای نظریه معرفت شناسی باور دینی (اصلاح شده) آلوین پلانتینگا پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد چالش هایی مانند تقابل علم دینی با علم الحادی، نهادینه شدن طبیعت به جای خلقت، چالش مبناگرایی کلاسیک، چالش قرینه گرایی، چالش داستان تکاملی حیات، چالش تجربه گرایی، در حاشیه بودن دین و استقرار علم بر مبانی تفکر الحادی، ازجمله چالش ها و موانع اصلی در راه تحقق علم دینی هستند. کارکردهای این نظریه هم دربردارنده رویکرد حداکثری به دین، منبع شدن علم در تولید دین، گستردگی باورهای پایه (بدیهی)، شکست تحدید علم، توسعه توجیه باورهای معرفتی، رونق دوباره مسیحیت و توسعه احکام عقل است. با رفع چالش های یادشده و تحقق کارکردهای مزبور، زمینه برای حاکمیت دوباره دین در امور گوناگون اجتماعی فراهم می شود. این پژوهش، بر اهمیت این نظریه به عنوان راهکاری برای روبه روشدن با چالش های معاصر و بهره برداری از فرصت های پیش رو تأکید می کند.
کاوشی در متعلّقاتِ نقد اخلاقی در دنیای هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
41 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع اصلی جستار حاضر یافتن متعلّقات نقد اخلاقی در دنیای هنر است. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که دامنه نقد اخلاقی فراتر از آثار هنری است، که سنّتاً مهمّ ترین موضوع نقد اخلاقی بوده است. بنابراین، در پی کشف سایر متعلّقات نقد اخلاقی در دنیای هنر، تبیین چگونگی نقد در هر کدام از این حوزه ها، و اهمّیّت آن برمی آید، تا به طریقی چارچوبی جامع برای ارزیابیِ اخلاقیِ کلّ دنیای هنر عرضه کند.روش پژوهش: پژوهش با رویکردی کیفی و تحلیلی، از روش تحلیل مفهومی و استقرایی بهره می برد. داده ها از متون تاریخی، نظریه های فلسفی و مطالعات موردی در هنر استخراج شده است. این روش ترکیبی از بررسی های نظری و عملی را به کار می گیرد تا چارچوبی مستحکم ارائه دهد.یافته ها: پژوهش یازده متعلق اصلی برای نقد اخلاقی در دنیای هنر شناسایی می کند و در هر مورد به تبیین چگونگی نقد از طریق آوردن مثال هایی می پردازد و در نهایت توضیح می دهد که چرا نقد اخلاقیِ حیطه مذکور اهمّیّت دارد: (1) آثار هنری، (2) فرآیند هنرآفرینی، (3) هنرمند، (4) مخاطب، (5) فرآیند ادراک هنری، (6) فراورده نقد هنری، (7) منتقد، (8) فرایند عرضه هنر، (9) عرضه کنندگان هنر، (10) فرآیند تعلیم و تربیت هنری، (11) معلّمان و مربّیان هنر.نتیجه گیری: این جستار، با ارائه چارچوبی نظری و عملی، نشان می دهد که گسترش نقد اخلاقی به تمامی این ابعاد نه تنها ضروری است، بل نقشی اساسی در ارتقای استانداردهای اخلاقی در دنیای هنر و جامعه دارد. در مقابل، نادیده گرفتن این جنبه ها، فرصت هنر برای ایفای نقش مثبت اخلاقی را محدود خواهد کرد.