مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مشاوره فلسفی
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان بررسی جایگاه پرسش و نقش آن در مشاوره فلسفی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها می باشد، 1.پرسش چیست؟ 2.مشاوره فلسفی چیست؟3. جایگاه پرسش در مشاوره فلسفی کدام است؟ 4.پرسش و مشاوره فلسفی چگونه پژوهش در تربیت را متحول خواهد کرد؟برای پاسخگویی به این پرسش ها از روش تحلیلی محتوای کیفی و دیالکتیک با خود استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد: مشاوره فلسفی ابداع دوران جدید است گرچه می توان ریشه های ان را به سقراط باز گرداند. مشاوره فلسفی به مراجعان کمک می کند پرسش هایی اساسی از خود بپرسند و در این رهگذر دهن خود را سازمان دهی کنند و ریشه ای نادرستی افکارشان را کشف کنند. پرسش هم نقش اساسی در فلسفه ورزی دارد و هم اگر قرار باشد در مشاوره فلسفی مورد استفاده قرار گیرد ، نقشی جدی ایفا می کند. مشاوره فلسفی چون یک آغاز و یک ابداع می تواند پژوهشهای تربیتی را تحت تاثیر قرار دهد. و به برخی پرسش های اساسی پاسخ دهد ؛ آیا باید در آموزش و پژوهش در مشاوره تحولی ایجاد شود؟ آیا فلسفه و فلسفه ورزی باید آموزش و پژوهش در سایر رشته های تربیتی را نیز تحت تاثیر قرار دهد؟
تمایز و تشابه مشاوره فلسفی با رویکرد عقلانی- عاطفی الیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
21 - 48
حوزه های تخصصی:
این مقاله تحت عنوان" تمایز و تشابه مشاوره فلسفی با رویکرد عقلانی عاطفی الیس"به دنبال مقایسه مشاوره فلسفی با نظریه روان درمانی عقلانی- عاطفی الیس است در این راه سه پرسش اساسی مطرح شده است:1.ماهیت مشاوره فلسفی چیست؟ 2. ماهیت فلسفی نظریه عقلانی عاطفی الیس چیست؟3. مشاوره فلسفی چه تمایز ها و تشابه هایی با نظریه عقلانی عاطفی الیس دارد؟ برای پاسخ به پرسش نخست و دوم از روش تحلیلی استفاده شده است.هم تحلیل زبانی مد نظر بوده است که در آن به مفهوم ها توجه شده است و هم تحلیل گزاره ها در قالب ادعاها و تعاریف متفاوتی که از مشاوره فلسفی بعمل آمده است. برای پاسخ به پرسش سوم از تحلیل تطبیقی استفاده شده است.نتایج نشان می دهد که تحلیل تعریف های مشاوره فلسفی می تواند تا حدودی چیستی آن را تبیین کند. نظریه الیس از فلسفه های شرقی چون بودیسم، کنفسیوسیسم، تائوئیسم، فلسفه سقراطی، رواقی[S1] و اپیکوری نشات گرفته است. به همین دلیل نظریه الیس برخی خصایص فلسفی و مشاوره فلسفی را دارد و از جهاتی نیاز با مشاوره فلسفی متمایز است . این[S2] مقایسه به لحاظ نظری و عملی سودمندیهایی دارد. از انجا که مشاوره فلسفی همچون پارادایم و رشته جدید خود را مطرح می سازد باید بتواند حد و مرز های خود را با سایر پارادایم ها و رشته ها مشخص کند و نیز کسانی که قرار است چون مشاوران فلسفی عمل کنند باید بتوانند تمایز خود را با مشاوره و روان درمانی مرسوم نشان دهند. مشاوره فلسفی برای کمک به مراجع، بیشتر بر واکاوی تفکر، کسب شناخت، خودشناسی، وادار کردن فرد به گفتگو و پرسشگری با استفاده از روشهای فلسفی تکیه و تاکید دارد و به دنبال توجیه صرف رفتارهای مراجع و درمان به شیوه سنتی نیست. بکارگیری استدلال منطقی در نظریه الیس بر استاندارد هایی جهان شمول استوار است. در حالیکه در مشاوره فلسفی بر استاندارد های درونی و منحصر بفرد هر فرد تاکید می شود. و نیز بررسی ارتباط عقل، عاطفه و باور چنانکه در نظریه الیس مطرح است، بررسی می شود. [S1]اشاره به زمینه ، اهداف روش کار یافته ها و نتیجه گیری در چکیده [S2]اشاره به کاربردهای این مقایسه
تبیین ضرورت بکارگیری مشاوره فلسفی در معنادرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
198 - 223
حوزه های تخصصی:
مشاوره فلسفی یکی از اقسام مشاوره است که در سی سال اخیر به شدت مورد توجه کشورهای توسعه یافته قرار گرفته و نه تنها در پاسخگویی به پرسش های فلسفی مراجعان بلکه در درمان اختلالات روانشناختی و معضلات فردی و اجتماعی نیز بکار گرفته می شود. در حقیقت این نوع مشاوره یکی از تجلیات مهم فلسفه عملی در جهان معاصر بوده و جایگاه مهم فلسفه را در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها آشکار می سازد. از سوی دیگر معنادرمانی نیز یکی از نظریات مهم در حوزه روان درمانی است که در دهه های اخیر مرکز مورد توجه بسیاری از روان درمانگران بوده و تلاش می کند از منظری متفاوت به تحلیل و درمان مشکلات روحی و روانشناختی انسان ها بپردازد. بر مبنای این نظریه، ریشه اصلی مشکلات روانشناختی آدمی به ناتوانی او در یافتن معنایی برای زندگی و در نتیجه تجربه احساس پوچی ناشی از آن باز می گردد. گرچه این نوع درمان بر اساس مبانی فکری فیلسوفانی چون ماکس شلر، نیچه، هایدگر و یاسپرس صورتبندی شده و ویکتور فرانکل به عنوان بنیان گذار این نظریه بر این مساله صحه می گذارد، اما فرضیه مقاله پیش رو این است که معنادرمانگران در فرآیند درمان مراجعان خود نیز به مشاوران فلسفی نیازمند هستند، چراکه در موارد معنادرمانگر صرف قادر به تبیین مبانی معنادرمانی و بکارگیری تکنیک های آن نبوده و بر همین اساس مساله تعامل مشاور فلسفی و معنادرمانگر در فرآیند درمان مطرح می شود. هدف ما در این نوشتار این است که نقش مشاوره فلسفی را هم در تبیین مبانی معنادرمانی و هم در عملیاتی شدن تکنیک های آن تشریح کنیم و از این منظر اهمیت بنیادین مشاوره فلسفی را نمایان سازیم، به این امید که در آینده نه چندان دور شاهد بکارگیری روزافزون این نوع مشاوره در کشورمان باشیم.
متافیزیک درمان مبتنی بر منطق(LBT) از منظر الیوت کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
226 - 203
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در حوزه مشاوره فلسفی است و هدف آن معرفی و تبیین مبانی متافیزیکی درمان مبتنی بر منطق است. این روش درمانی، یکی از رویکردهای موجود در مشاوره فلسفی و ابداع الیوت کوهن است. پیش فرض این روش، این است که اعمال و عواطف انسان ها، حاصل نوعی قیاس منطقی عملی است و چون برخی از این قیاس ها حاوی مغالطاتی هستند، احساساتی غیرعقلانی و رفتارهایی خودشکن، در انسان ها ایجاد می کنند. مقاله حاضر، نخست به معرفی گام های ششگانه درمان مبتنی بر منطق می پردازد؛ این گام ها، به مراجعان کمک می کنند تا مغالطه هایی مانند مطلق گرایی و کمال طلبی را در قیاس های عملی خود کشف کنند. روش درمانی کوهن، صرفا جنبه سلبی ندارد، بلکه پس از شناسایی هر مغالطه، فضیلت مقابل آن را نیز، به عنوان پادزهر، به مراجع می آموزد. مقاله، سرانجام مبانی متافیزیکی درمان مبتنی بر منطق از منظر الیوت کوهن بررسی می کند و به تحلیل چهار اصل فلسفی بنیادی که بر آن ها مبتنی است، می پردازد.
کاربرد آرای مولوی و گابریل مارسل در امیددرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
۳۵۴-۳۴۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، پژوهشی میان رشته ای و در راستای کاربردی سازی فلسفه از طریق همکاری آن با روان شناسی و ادبیات است. در این پژوهش به امید در آرای دو متفکر بزرگ پرداخته شده است؛ مولانا، عارف و ادیب مسلمان و گابریل مارسل، فیلسوف اگزیستانسیالیست مسیحی. هدف از این پژوهش، ارائه بن مایه هایی برای کار مشاوران فلسفی و روان درمانگران است. به همین سبب، دیدگاه ریچارد اسنایدر نظریه پرداز و بنیانگذار امیددرمانی در روان شناسی معاصر نیز در پژوهش حاضر معرفی شده است تا امکان نزدیک کردن آرای مولانا و مارسل در باب امید، به مباحث مورد توجه امید درمانی، فراهم آید و از تشابهات به دست آمده برای کار مشاوران فلسفی استفاده شود. بر اساس یافته های پژوهش، امیدی که مولانا از آن سخن می گوید، امیدی روشن و هدایتگر است که اگر از آن استفاده به جا شود، می تواند به یک صفت اخلاقی مثبت در انسان تبدیل شود؛ امیدی که برخواسته از نیاز انسان به خداوند است و همواره در جهت پیشرفت معنوی انسان، راهگشا خواهد بود. مارسل نیز امید را ابزاری برای ایمان و تقرب به وجود اعلی می شمارد که سبب آمادگی معنوی فرد در جهت خدمت به دیگر انسان ها می شود. این آمادگی معنوی، انسان را از دام جهان درهم شکسته ای که مارسل از آن سخن می گوید، رهایی می بخشد. با مقایسه نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مولوی در باب امید، به وجوه تشابه میان دیدگاه آنان در مؤلفه های امید دست می یابیم. بررسی نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مارسل در باب امید نیز تشابه فکری این دو متفکر را در باب نقش حیاتی امید در زندگی، نشان می دهد.
تبیین الگوی نظری مشاوره فلسفی در تعلیم و تربیت برمبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
86 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تبیین الگوی نظری مشاوره فلسفی در تعلیم و تربیت بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی صورت گرفت. روش پژوهش : نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی می باشد و جهت تبیین هدف و دستیابی به پاسخ سؤالات از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری بهره گرفته شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از آثار دسته اول و پژوهش های صورت گرفته در خصوص عنوان پژوهش، شامل دیالوگ های افلاطون، پایان نامه ها، مقالات، آثار و نوشته ها و روایت های تاریخی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. بدین منظور نمونه های در دسترس و مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت داده ها از فرم فیش برداری استفاده شد و داده های بدست آمده در طول تحقیق به صورت مستمر تحلیل و تفسیر گردید. یافته ها : براساس یافته های پژوهش، ابعاد اصیل هویت انسانی به واسطه سلطه هویت های کاذب برخاسته از جهان بینی های غیر اصیل در حاشیه قرار گرفته و بخش قابل توجّهی از نگرانی ها و تعارضات درونی وی با این تعارضات گره خورده است. و رویکرد مشاوره فلسفی بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی با این پیش فرض که این تعارضات دارای ریشه ای درونی شامل ناآگاهی و نیروی برتر اقناع جهان بینی های سطحی است و با تکیه بر این مهم که انسان اراده ذاتی به خیر دارد، در تلاش است تا با خودشناسی و کشف فلسفه خود بنیاد زندگی بر اساس دیالوگی درونی بر این تعارضات غلبه یابد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که الگوی مطلوب برخاسته از این رویکرد فرایندی سه مرحله ای مشتمل بر کشف هویت های کاذب، به چالش کشیدن و زیر سؤال بردن این هویت ها و حرکت به سوی یک جهان بینی نوین است.
بررسی رهیافت های مشاوره فلسفی در اندیشه علامه جعفری مبتنی بر نظریه حیات معقول(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مشاوره فلسفی نگاه نسبتاً جدید و متفاوت به فعالیت مشاوره ای است که با هدف کاربردی سازی فلسفه در زمینه حل مشکلات روان شناختی، خانوادگی، فردی، تربیتی و... شکل گرفته و فعالیت می کند. آنچه در حال حاضر از نظریات و زمینه فعالیت مشاوره فلسفی موجود است، بیشتر مبتنی بر نظریات نظریه پردازان غیردینی است؛ بنابراین با نظر به ظرفیت نظریات اندیشمندان دینی در پرداختن به موضوع مشاوره فلسفی، هدف پژوهش پیش رو بررسی رهیافت های مشاوره فلسفی در اندیشه حیات معقول علامه جعفری است. روش به کار رفته در این پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مفهومی جهت تحلیل عناصر، جستجوی ارتباط بین مفاهیم مختلف و بازشناسی روابط است. سوال هایی که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شد، عبارتند از: ماهیت مشاوره فلسفی بر بنیاد نظریه حیات معقول علامه جعفری چیست؟ مبانی مشاوره فلسفی بر مبنای نظریه حیات معقول علامه جعفری کدامند؟ و اهداف مشاوره فلسفی بر مبنای نظریه حیات معقول علامه جعفری کدامند؟براساس نتایج پژوهش می توان گفت ماهیت مشاوره فلسفی در اندیشه علامه مبتنی بر تأمل فلسفی و تغییر خود است. مبانی مشاوره فلسفی مبتنی بر اندیشه حیات معقول علامه جعفری عبارت است از: انسان به منزله یک کل، ثبات و تغییر وجودی و تشکیک مندی حیات؛ همچنین اهداف مشاوره فلسفی مبتنی بر اندیشه حیات معقول علامه جعفری شامل آگاهی بخشی، جبرگریزی، اختیاریابی و نسبیت نگری است.
بنیادهای ارسطویی درمان منطق محور کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه اصلی این پژوهش مشاوره فلسفی با تمرکز بر درمان منطق محور کوهن (روش ال. بی.تی) است و هدف آن مطالعه جایگاه فلسفه ارسطو به ویژه منطق و فلسفه اخلاق او در درمان منطق محور است. پرسش اصلی این است که درمان منطق محور به چه معنایی ارسطویی به حساب می آید و تعالیم ارسطو چه سهمی در اعتبار این رویکرد و تبدیل آن به پارادایمی مستقل در مشاوره فلسفی دارد.در این پژوهش با مطالعه ای تحلیلی و اسنادی به تبیین درمان منطق محور و مؤلفه های ارسطویی آن پرداخته ایم و این مؤلفه ها را عمدتاً در سه محور منطق، فلسفه اخلاق و نظریه ارسطو درباره اراده بحث کرده ایم. این روش درمانی، احساسات و عواطف آدمی را واجد ساختارهای استنتاجی می داند که دچار شدن آدمی به شبه استنتاج های مغالطی در این عرصه، سلامت روان او را به خطر می اندازد. کلید درمان، جایگزینی فضایل به جای مغالطات است. در اینجا خوانشی از نسبت مغالطات کوهن با نظریه ارسطو درباره لغزش های منطقی و نیز نسبت فضایل جایگزین آن ها با اخلاق فضیلت ارسطو عرضه کرده ایم و راهکار درمان منطق محور برای تحقق و تثبیت این فضایل را در پرتو نظریه ارسطو درباره اراده تحلیل کرده ایم.براین اساس ضمن تبیین وجه پارادایمی درمان منطق محور به واسطه مبادی فلسفی و ارسطویی آن کوشیده ایم تا دو دسته از وجوه ارسطویی این روش درمانی را از هم تفکیک کنیم: وجوهی از این روش درمانی که هم به لحاظ مبادی و هم به لحاظ عناصر محتوایی ارسطویی است در کنار وجوهی از آن که آموزه هایی را صرفاً بر پایه مبادی ارسطویی عرضه می دارند و البته وجه دوم در درمان منطق محور فربه تر است.