فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۴۱ تا ۵٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۱۶-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر یکی از اولویت های اصلی در روانشناسی، مفهوم سازی شیوه های اثرگذاری فرهنگ بر آسیب شناسی روانی است. این پژوهش با هدف بررسی خودکشی در جامعه ی ایرانی انجام گرفته و یک مطالعه ی مروری نظام مند است. نتایج این مطالعه براساس مقالات چاپ شده در فاصله ی زمانی 1382تا 1395، طی جست و جو در بانک های اطلاعاتی ایرانی و خارجی از جمله SID،Noormags ، Springer، Google scholar و Science Direct و با استفاده از کلید واژه های خودکشی در ایران، شیوه و علل خودکشی میان خرده فرهنگ های ایرانی استخراج گردیدند. در نهایت 25 مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که برخلاف آمارهای جهانی، اقدام به خودکشی در مردان ایرانی بیشتر است. هم چنین میزان شیوع، روش ها و علل خودکشی در خرده فرهنگ های ایرانی متفاوت است. به طور کلی می توان گفت که مطالعات محدودی در خصوص فرهنگ و آسیب شناسی روانی در کشور ما صورت گرفته است. با توجه به این که درک بافت فرهنگی برای ارزیابی، تشخیص و مدیریت بالینی موثر اختلالات ضروری است، امید است مقاله ی حاضر بتواند نقش فرهنگ در آسیب شناسی روانی را برجسته ساخته و زمینه ای برای مطالعات جامع فراهم سازد.
ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم در کاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ترکیب مداخلات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم درکاهش مکانیسم دفاعی انکار در معتادان در حال بهبودی استان تهران صورت گرفته است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معتادین در حال بهبودی استان تهران در سال 1399 تشکیل می دادند که از میان آن ها 58 نفر به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب و به دو گروه آزمایش (30نفر) و گروه گواه (28نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) (آندروز و همکاران، 1993) بود. گروه مداخله، روان درمانی را در طی 10جلسه به شیوه هفتگی 60 دقیقه ای درکنار برگزاری جلسات دوازده قدم دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که بین نمرات مکانیسم دفاعی انکار گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون نمرات بهتری را نسبت به گروه گواه کسب کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و روش دوازده قدم به عنوان گزینه مناسبی جهت کاهش مکانیسم دفاعی انکار معتادان در حال بهبودی باشد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی راه حل مدار با زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی، عملکرد جنسی و باورهای ارتباطی زوجین دارای تجربه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۶۰-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی راه حل مدار و هیجان مدار بر بخشودگی، عملکرد جنسی و باورهای ارتباطی زوج های دارای تجربه خیانت زناشویی شهر کرمانشاه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های در شُرف طلاق که دارای تجربه خیانت زناشویی شهر کرمانشاه در سال 1398 بودند را تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 36 زوج بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر کدام 12 زوج) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های بخشودگی (FFS) (احتشام زاده و همکاران، 1389)، عملکرد جنسی زنان (FSFI) (روزن و همکاران، 2000)، سلامت جنسی مردان (MSHQ) (روزن و همکاران، 2004) و باورهای ارتباطی (CBQ) (آیدلسون و اپستین، 1982) را تکمیل کردند. برنامه آموزش زوج درمانی راه حل مدار و زوج درمانی هیجان مدار به مدت 8 جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه و یک بار در هفته برای دو گروه آزمایش اجرا شد. گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس با آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<)؛ به طور کُلی هر دو روش درمانی اثربخشی یکسانی داشتند. براین اساس، زوج درمانی راه حل مدار و هیجان مدار می تواند به عنوان روشی موثر و کارآمد در افزایش بخشودگی، عملکرد جنسی و کاهش باورهای ناکارآمد زوجین توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
مطالعه کیفی ارائه مدل سازمان معنویت گرا در دانشگاه به روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۰۶-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
توجه به معنویت گرایی بر اساس هدف و تخصص سازمانی، الگوی جدیدی است که سازمان ها را قادر می سازد تا پاسخگوی شرایط متغیر محیطی باشند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی ارائه مدل سازمان معنویت گرا در دانشگاه به روش نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی؛ برحسب نوع داده، کیفی بود. جامعه آماری پژوهش متخصصان و اساتید علوم تربیتی، مدیریت و الهیات بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری،23 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. تحلیل داده ها با شیوه کد گذاری نظری با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شد و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان داد که مقوله ها در قالب 18 مقوله اصلی در دل ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی به صورت پدیده محوری سازمان معنویت گرا (شایستگی فردی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری، معنویت)، شرایط علی (مدیریت و رهبری سازمانی، تعهد سازمانی، ارتباطات سازمانی، مشارکت)، پیامد (تاب آوری، سلامت فردی، رضایت شغلی، مدیریت استرس، ارتقای سرمایه اجتماعی، انعطاف پذیری)، شرایط زمینه ای (فرهنگ سازمانی، ساختار حمایتی و غیرمتمرکز)، عوامل مداخله گر و راهبردها می باشند.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هوش هیجانی و بازدهی کارگروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۳۰-۲۲۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هوش هیجانی و بازدهی کارگروهی صورت گرفت. تعداد 91 مهماندار و 34 خلبان (49 زن، 76 مرد) در این پژوهش شرکت داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس هوش هیجانیEIS (1997)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانCERQ (2006) و مقیاس بازدهی کارگروهیHPTS (2007) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی با بازدهی کارگروهی رابطه مثبت معناداری دارد (P<0.05). هوش هیجانی با راهبردهای انطباقی و غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشت (P<0.05). راهبردهای انطباقی و غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان نیز با بازدهی کارگروهی به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند (P<0.05). تحلیل آماری داده ها نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هوش هیجانی و بازدهی کارگروهی نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی بالا در افراد یک گروه کاری منجر به استفاده از راهبردهای انطباقی تر تنظیم شناختی هیجان می شود و نهایتاً بازدهی کار گروهی را افزایش می دهد.
مقایسه مدل های درون فردی و بین فردی تنظیم هیجان در تبیین نشانگان اضطراب و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این مطالعه با هدف مقایسه مدل های درون فردی و بین فردی تنظیم هیجان در تبیین نشانگان افسردگی و اضطراب انجام شده است. زمینه: تنظیم هیجان یک سازه فراتشخیصی مهم و یکی از ابعاد اصلی و زیربنایی مشترک در اختلالات هیجانی است. مدل های تنظیم هیجان به دو طبقه کلی مدل های درون فردی و بین فردی تقسیم می شوند. مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران بود. نمونه گیری این پژوهش با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شد و 517 نفر از افراد با استفاده از پرسش نامه های راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ)، تنظیم هیجان بین فردی (IERQ)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و پرسش نامه SCL-25 مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که راهبردهای تنظیم هیجان درون فردی و بین فردی در تبیین نشانگان افسردگی و اضطراب نقش معناداری دارند. در بین دو مدل تنظیم هیجان درون فردی و بین فردی، مدل تنظیم هیجان درون فردی تأثیر معنادار و قوی تری در پیش بینی نشانگان افسردگی و اضطرابی دارد (P<0/01). نتیجه گیری: هر دو مدل تنظیم هیجان درون فردی و بین فردی در تبیین نشانگان افسردگی و اضطراب نقش داشته و به عنوان یک سازه فراتشیخصی می توانند در پیش بینی و درمان اختلالات هیجانی اثربخشی معناداری داشته باشند.
تدوین و اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: حمایت و مدیریت هیجان های فرایند یاددهی یادگیری بسیار مهم و نیازمند طراحی محیط یادگیری ایمن به لحاظ تجارب شناختی، روابط روانی اجتماعی و احساسی هیجانی است. هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت است تا سلامت روان شناختی و عملکرد یادگیرندگان و مربیان ارتقا یابد. مواد و روش ها: روش تحقیق کیفی است و از تکنیک تحلیل محتوا استقرایی استفاده شد. منابع مربوط به نظریه CVT در محدوده زمانی 2007 تا 2021 بررسی و 175 منبع انتخاب شد. بر اساس نمونه گیری هدفمند، 63 منبع تحلیل شد. در رویکردی منظم، مضامین و تم های مرتبط با مؤلفه های مهم نظریه به صورت جملات کلیدی در جدول ثبت و کدگذاری شد. کدها بر اساس شباهت ها و تفاوت ها در طبقات کلی تر دسته بندی و مؤلفه های اصلی تعیین شد. درنهایت الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT ارائه شد. پرسش نامه اعتباریابی محتوایی الگو، برای بیست نفر از اساتید و متخصصان تکنولوژی آموزشی و روان شناسی تربیتی ارسال شد. دوازده نفر پرسش نامه را تکمیل کردند و نتایج تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل منجر به تشخیص مؤلفه های اصلی نظریه CVT شد که با تلفیق اصول طراحی آموزشی، الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت در قالب هشت مؤلفه، محیط یادگیری، ارزیابی شناختی، هیجان، پیشرفت، یادگیری، ارزشیابی، طراحی و یادگیرنده، ارائه شد و مورد تأیید خبرگان قرارگرفت. نتیجه گیری: الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت، در سطح خرد و کلان در تمام مقاطع تحصیلی و رشته های مختلف پزشکی، انسانی و پایه کارآمد بوده و محیط یاددهی و یادگیری غنی ای از نظر هیجان های پیشرفت را نوید می دهد.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۲۴-۲۱۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که تغییر سبک زندگی از طریق تنظیم و جهت دهی به زندگی انسان بر ارتقاء تعیین کننده های فردی - آموزشی مؤثر است، اما پژوهشی که به تأثیر آموزش آن بر خودکارآمدی، انتظارات پیامد و منبع کنترل دانشجویان پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه این مطالعه 40 دانشجو بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس های خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسلم، 1995)، انتظارات پیامد دانشجو (لندی، 2003) و منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. برای گروه آزمایشی، آموزش تغییر سبک زندگی (فن پی، 2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش تغییر سبک زندگی بر افزایش خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان اثربخش بود (0/01 >p). نتیجه گیری: آموزش تغییر سبک زندگی می تواند به عنوان روشی کارآمد در بهبود خودکارآمدی و انتظارات پیامد دانشجویان و کاهش باورهای کنترل بیرونی آنان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به موفقیت تحصیلی - شغلی شان کمک نماید.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا (ITQ) دربین زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۱۹۴-۲۱۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: سازمان جهانی بهداشت اخیراً یازدهمین نسخه تجدیدنظر شده در طبقه بندی بیماری ها را با گنجاندن اختلال تنیدگی پس ضربه ای پیچیده (complex PTSD) منتشر کرده است. در این نسخه، اختلال CPTSD به عنوان یک اختلال متشکل از علائم اختلال تنیدگی پس ضربه ای ساده (PTSD) و اختلال در سازماندهی خود (DSO) مطرح شد. به منظور تشخیص CPTSD، خرده مقیاس های PTSD (شامل؛ تجربه مجدد، اجتناب و تهدید) و خرده مقیاس های DSO (شامل؛ بدتنظیمی هیجانی، خودپنداشت منفی و آشفتگی در روابط بین فردی) باید وجود داشته باشد. با وجود تحقیقات در حال بررسی ساختار عاملی این اختلال، تا به امروز، هیچ تحقیقی در مورد بهترین معرف اختلال تنیدگی پس ضربه ای پیچیده به توافق نرسیده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا و بررسی ویژگی های روان سنجی آن در بین زنان ایرانی بود. روش: 259 زن ایرانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا (کلویتر، 2015) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آلفای کرونباخ، قابلیت اعتماد مرکب و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای عامل PTSD برابر با 0/83 و عامل DSO برابر با 0/81 و نتایج قابلیت اعتماد مرکب آزمون نیز بالاتر از 8/0 بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 0/4 است و مقیاس از درستی سازه مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی رویدادهای آسیب زا، می توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روان شناسی در موقعیت های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.
تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی و گرایش به پیمان شکنی بین همسران با میانجی گری تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۳۴۲-۲۳۲۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی به تأثیر رابطه والدگری - فرزندی و تعاملات خانوادگی بر سازش جویی های آینده از جمله تعهد بعد از ازدواج تأکید دارند. در این میان رشد مفهوم تمایزیافتگی خود در درون خانواده به معنای نظم جویی هیجانی و مدیریت اضطراب می تواند بر روابط همسران تأثیر بگذارد. اما در پژوهش ها ارتباط این متغیرها در یک مدل ساختاری مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف از این پژوهش تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی وگرایش به پیمان شکنی با میانجی گری تمایزیافتگی خود بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد متأهل شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه شامل 349 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کیفیت خانواده استاوت و همکاران (1985)، مقیاس تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (۱۹98) و مقیاس خیانت مارک واتلی (2006) بود که توسط شرکت دهندگان تکمیل گردید. همچنین به منظور بررسی روابط میان متغیرها، از روش معادلات ساختاری، آزمون همبستگی میان متغیرها و آزمون بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (0/98= CFI ، 0/98= IFI ، 0/05= RMSEA ). همچنین کیفیت خانواده اصلی رابطه مستقیم با گرایش به پیمان شکنی (0/03) ندارد و به صورت غیرمستقیم از طریق تمایزیافتگی بر پیمان شکنی تأثیر دارد 0/20). به این معنا که تمایزیافتگی خود در رابطه بین کیفیت خانواده اصلی و پیمان شکنی نقش میانجی دارد 0/24). نتیجه گیری: کیفیت ضعیف خانواده که منجر به سطح پایین تمایزیافتگی خود در افراد می شود، احتمالا منجر به پیمان شکنی در زندگی بعدی با همسر می شود. تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است تا بتوان آموزش های مناسب کیفیت روابط والدگری فرزندی را بهبود بخشید.
The role of marital satisfaction and marital intimacy of mothers in predicting anxiety and depression in female student(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study is to investigate the role of marital satisfaction and marital intimacy of mothers in predicting anxiety and depression in female student in Zanjan city. This study is considered as a descriptive/correlational research. The statistical population studied in this study were all female high school students in the Zanjan city and their mothers. The sample size was calculated using Cochran's formula, 367 of 8160 people were selected by stratified cluster sampling. To collect data were used from ENRICH: Marital Satisfaction Scale (EMS) (Olson, 1989), Depression Anxiety Scale 21-Depression Scale, Marital Intimacy Scale, (Walker). Data were analyzed by regression analysis in SPSS 25 software. Inferential analysis was performed at a significance level of 0.05. According to the results, the average of marital satisfaction was at the moderate level, marital intimacy and depression and anxiety of children were at a low level. According to the results of stepwise regression, marital satisfaction and intimacy explain 0.42 of the variance of depression and 0.15 of the variance of adolescent anxiety. In general, according to the results of the study, as marital satisfaction and marital intimacy of mothers increase, depression and anxiety of girls decrease.
The Effect of Positive Psychology on the Human Beings from the Viewpoint of Seligman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study was the effect of positive psychology and the being of human from the perspective of Martin Seligman. The research method is archive-based research. The sample of that include all of the human. The findings show that،Psychological phenomena such as happiness, optimism, hope, creativity and self-esteem are the result of positive experiences of the mind. Happiness and inner satisfaction are not the mainstream of psychology in the positive sense. All the clinical efforts of positive psychology focus on increasing psychological well-being and happiness. The result states: People, families, and communities need happy people to flourish.sustainable satisfaction of humans, that is, happiness, good mental state, positive emotions and a series of emotions (especially positive emotions), attitudes (life satisfaction), beliefs (such as the belief that everything is going well) and other mental states. In fact, positive psychology is a scientific study of positive emotions, positive personality traits, and the structures that make this growth. Positive approach claims the positive emotions, abilities and meaning in life.
The Effectiveness of World Health Organization-Based Life Skills Training on Resilience and Social Health among Sixth-Grade Male Elementary School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Social health, as one of the three pillars of health, is a requirement for having a useful, effective, and satisfactory personal life and social health of members of a community, especially effective and constructive strata such as students, is a necessity for the dynamism, prosperity, and promotion of that community. Therefore, this study aimed to examine the effectiveness of World Health Organization-based life skills training on resilience and social health among sixth-grade male elementary school students. It was a quasi-experimental study followed by a pretest-posttest design with a control group regarding its research method. The current study had a statistical population including all sixth-grade male elementary school students in Zahedan in the academic year 2017-2018. To collect data, a corpus of 30 people was selected using available sampling. 9 sessions of life skills training were conducted on an experimental group; however, a control group was on a waiting list. Afterward, a pretest was carried out on both groups. Connor and Davidson Resilience Scale (2003) and Keyes Social Health Inventory (2004) were asked to complete in pretest and posttest. For data analysis, analysis of covariance. Results indicated that mean scores of resilience and social health obtained by the experimental group increased compared to those of the control group. Accordingly, it can be noted that life skills training promoted resilience and social health among the male students. According to the findings, it can be concluded that life skills training can be applied to enhance levels of resilience and social health among students.
نحوه ی شکل گیری وابستگی در یک همشیر دوقلو: مطالعه ای روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۵۰-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی و تحلیل روایت زندگی دوقلوها با تمرکز بر نحوه شکل گیری وابستگی بین آن ها و پیامدهای آن بر جنبه های مختلف زندگی بود. به همین منظور در این مطالعه با یک همشیر دوقلوی دختر 26 ساله مصاحبه عمیق انجام شد. داده ها با استفاده از فن تحلیل مضمون، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها با محوریت چهار مضمون"رابطه منحصر به فرد"، "در هم آمیختگی"، "فردیت"، و "آثار در هم آمیختگی"، نحو ه ی شکل گیری وابستگی و درهم آمیختگی در دوقلوها، ناتوانی در جدایی و کسب فردیت و محدودیت در روابط با همسالان را آشکار نمود. دوقلوها در رابطه ای منحصر به فرد قرار دارند و همشیر دوقلوی خود را مهم ترین فرد زندگی خود می دانند. رابطه ی نزدیک و مداوم آن ها به حدی است که درهم آمیختگی هویت و شخصیت در آن ها شکل می گیرد؛ به نحوی که جدایی و تمایز، یکی از چالش های مهم زندگی آن هاست. در نهایت طبق روایت های برآمده از مصاحبه های انجام شده با یکی از همشیرهای دوقلو، می توان نتیجه گرفت که وابستگی از عمده ترین مسائل تأثیرگذار در زندگی دوقلوهاست و در صورت بروز هر گونه افراط یا تفریط، این احتمال وجود دارد، که سلامت جسمی و روانی آن ها با مخاطره جدی همراه شود؛ به همین دلیل نوعی تمایل به فردیت در آن ها وجود دارد.
نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین راهبردهای مقابله ای و رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۷۴-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین راهبردهای مقابله ای و رفتارهای پرخطر بود. پژوهش حاضر از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم که در سال تحصیلی 1400-99 در مدارس دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از بین آنها250 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (احمدپور ترکمان، ۱۳۹۰)، راهبردهای مقابله ای (WCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و مقیاس دﺷﻮاری ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻫﯿﺠﺎنی (DERS) (گرتز و رومر، 2004) بود. یافته های به دست آمده از ارزیابی مدل پیشنهادی به روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار 25 SPSSو 3SmartPLS نشان داد که راهبردهای مقابله ای بصورت مستقیم و به شکل منفی پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر (01/0 P<) و به شکل مثبت پیش بینی کننده دشواری در تنظیم شناختی هیجان نوجوانان است (05/0 P<). اما نقش مستقیم دشواری در تنظیم هیجان و نقش واسطه ای آن در رابطه راهبردهای مقابله ای با رفتارهای پر خطر معنادار نیست. با توجه به نقش معنادار راهبردهای مقابله ای بر دشواری در تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر، معلمان و مشاوران می توانند با بررسی راهبردهای مقابله ای در جهت بهبود تنظیم هیجان و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان اقدام کنند.
سخن سردبیر: از مرگ اندیشی خداباورانه آرامش بخش تا مرگ نااندیشی خداناباورانه هراس انگیز - بخش سوم
حوزه های تخصصی:
من از همه پژوهشگران و دانشمندان و همکاران دین ناباورم خواهش می کنم منو ببخشید که همچنان به خدا گرفته تا کتاب های آسمانی اعتقاد دارم و حتی بین پیشرفت های جدید علمی با پیش بینی های کتاب آسمانی (آسمان در این ترکیب به معنی تحت اللفظی به کار نرفته است؛ که به معنای کتابی که توسط بشر نوشته نشده است) ارتباط می بینم.
اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۶۸-۱۵۵۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه خودتعیین گری طیف وسیعی از توانش های فردی و اجتماعی را در افراد در بر می گیرد. اما در بررسی اثربخشی این نوع برنامه بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سندرم داون شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خود تعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون انجام شد. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی است، که از جامعه مادران دارای کودکان مبتلا به سندروم داون در استان چهارمحال و بختیاری، 35 مادر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خودتعیین گری بر افزایش بهزیستی روانشناختی (0/001 =p) وافزایش تا ب آوری (0/004 =(p مادران کودکان با اختلال سندروم داون تأثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش توانش های خودتعیین گری، بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری را تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، می توان با فراهم آوردن زمینه آموزش توانش های خود تعیین گری در مراقبین کودکان مبتلا به سندروم داون، آنان را در جهت افزایش سلامت روان در فرآیند مراقبت کودکان، سوق داد.
انگیزه های سوءمصرف کنندگان مواد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۰۹-۱۷۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: سوءمصرف مواد یکی از نگرانی های بزرگ سلامت در کشورهای درحال توسعه مانند ایران است. از سوی دیگر اکثر تحقیقات پیشین در مورد انگیزه های سوءمصرف مواد در نمونه های محلی و گروه های سنی جوان تر (به عنوان مثال نوجوانان) بوده است و درنتیجه دانش ما از انگیزه های سوءمصرف مواد در بزرگسالان محدود است. هدف: هدف از این مطالعه کشف انگیزه های مصرف و سو مصرف مواد از دیدگاه افراد مصرف کننده، خانواده های آن ها و متخصصین سلامت روان که سال ها با این گونه مشکلات آشنایی داشته اند، در شهر شیراز بود. روش: برای انجام پژوهش از روش کیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه – ساختاریافته و نمونه گیری نظری جمع آوری شد. 26 مشارکت کننده شامل 5 متخصص و درمانگر اعتیاد، 1 نفر از اعضای خانواده افراد معتاد و 19 نفر از افراد مصرف کننده مواد مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها ضبط و رونویسی شدند. تحلیل محتوا با استفاده از مقایسه مداوم برای مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: از 943 کد اولیه، 10 مضمون اصلی با 24 مضمون فرعی به عنوان انگیزه های سوءمصرف مواد استخراج گردید. مضمون های اصلی: مسائل ارتباطی، مسائل جسمی، نگرش به اعتیاد، اجتناب تجربه ای، دوگرگه، رفتارهای اعتیادی، عوامل اجتماعی، اختلالات روان پزشکی، مسائل فرهنگی، مسائل ژنتیکی. نتیجه گیری: انگیزه های سوءمصرف در دامنه ای گسترده از عوامل زیستی – روانشناختی – اجتماعی - معنوی که باید در برنامه های پیشگیری مطرح و مد نظر قرار بگیرند. به نظر می رسد الگوی تعاملی میان انگیزه ها وجود دارد. مطالعه بیشتر برای کشف فرآیند الگوی تعاملی پیشنهاد می شود.
رابطه بین اخلاق حرفه ای با کفایت اجتماعی و سلامت سازمانی پرستاران بیمارستان های دولتی شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای با کفایت اجتماعی و سلامت سازمانی پرستاران بیمارستان های دولتی شهر تهران صورت گرفت. روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران بیمارستان های دولتی شهر تهران، به تعداد 20547 نفر بود که از میان آنها با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 378 نفر (194 پرستار زن و 184 پرستار مرد) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفه ای گریگوری (1990)، کفایت اجتماعی فنلر (1990) و سلامت سازمانی هوی و فیدمن (1996)، صورت گرفت. پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بیش از 0.7 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار پژوهش داشت. برای محاسبه روایی از روایی محتوا و سازه استفاده شد که نتاج بیانگر روا بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS22در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تک متغیره و چندمتغیره) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین اخلاق حرفه ای با کفایت اجتماعی و سلامت سازمانی پرستاران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛ به عبارت دیگر با افزایش اخلاق حرفه ای پرستارن، کفایت اجتماعی آنان نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش اخلاق حرفه ای پرستاران، بر میزان سلامت سازمانی آنان افزوده می شود.