فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
309 - 325
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین مقایسه ویژگی های شخصیتی، حمایت اجتماعی و تاب آوری در دو گروه از زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی و زایمان به روش سزارین بود. روش پژوهش: این پژوهش یک مطالعه علی-مقایسهای بود که جهت رسیدن به این هدف از جامعه زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی 30 زن و از میان زنان باردار متقاضی به روش سزارین نیز 30 زن به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سنجش صفات پنج گانه شخصیتی نئو کاستا و مک کری (1992)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و مدل های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون یک راهه ANNOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد در هر سه متغیر ویژگی های شخصیتی، حمایت اجتماعی و تاب آوری در دو گروه تفاوت وجود دارد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که در زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی در مؤلفه های اشتیاق به تجارب تازه و وجدانیبودن نمره ی بیشتری کسب کردند و زنان باردار متقاضی زایمان به روش سزارین نمره ی رواننژندی و برونگرایی بیشتری کسب کردند. همچنین حمایت اجتماعی و تاب آوری در زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی بیشتر از زنان باردار متقاضی زایمان به روش سزارین است.
تبیین رابطه شیوه های والدگری ادراک شده با نشانه های وسواس: نقش میانجیگری کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
284 - 305
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین شیوه های والدگری ادراک شده با نشانه های وسواس با میانجیگری کمال گرایی بود. روش پژوهش: برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد واحد تنکابن 258 دانشجو به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامیرند (1972)، غربالگری وسواس مادزلی (1977) و کمال گرایی هیل (2004) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به روش معادلات ساختاری و با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مدل ساختاری شیوه های والدگری ادراک شده با نشانه های وسواس از طریق میانجیگری کمال گرایی در دانشجویان برازش داشت (01/0=P)؛ همچنین کمال گرایی مثبت و منفی در رابطه بین شیوه های والدگری آزاد منشانه و کمال گرایی منفی در رابطه بین شیوه والدگری مستبدانه و وسواس و کمال گرایی مثبت در رابطه بین شیوه والدگری مستبدانه و در نهایت کمالگرایی منفی در رابطه بین شیوه والدگری مقتدرانه نقش میانجی داشت (01/0=P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت سبک های والدگری در شکل گیری الگوی شخصیتی کمال گرا نقش داشته که پیامدها و الگوهای بر گرفته از آنها، بر نشانگان وسواس نیز تاثیرگذار خواهد بود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی و تفکر انتقادی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
381 - 402
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی و تفکر انتقادی دختران و پسران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری را 985 دختر و پسر نوجوان دوره دوم متوسطه شهر سیرجان تشکیل دادند که با توجه به شرایط پیش آمده کرونا و بر اساس در دسترس 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش تحت آموزش بسته مهارت زندگی نیک پور (1383) به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه به پرسشنامه های سازگاری اجتماعی سینگ و سینها (1393) و و پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (1990) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی (54/7=F، 001/0=p) و تفکر انتقاد (84/6=F، 002/0=P) موثر بوده و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شود که آموزش مهارت های زندگی به مثابه مهارت های زیربنایی سلامت روان رویکردی موثر در سازگاری اجتماعی دختر و پسر نوجوان است.
تدوین مدل خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
403 - 423
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر که در شش ماهه نخست سال تحصیلی 96-97 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند که تعداد آن ها 2150 نفر بود. از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992)، پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری به صورت غیر مستقیم توانست خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کند. همچنین تنظیم هیجان سازش یافته و سازش نیافته هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری توانستند خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کنند (001/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند نقش مهمی در خطرپذیری اعتیاد نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان بین نسلی بوون و مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان بین نسلی بوئن و مقایسه آن با مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 45 زن و مرد به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی بین نسلی بوئن (15 نفر)، گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله بین نسلی بوئن (1981) و مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله بین نسلی بوئن بر نمره اضطراب (73/5=F، 024/0 =P)، خودکارآمدی (16/6=F، 019/0 =P) و خودکنترلی (24/9=F، 005/0 =P) و مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P)، خودکارآمدی (96/7=F، 009/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله بین نسلی بوئن و مدل مک مستر برای افزایش خودکارآمدی و خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان و مردان دچار تعارض زناشویی و در آستانه طلاق روش مناسبی است.
خودتنظیمی زناشویی در زنان متاهل بر اساس طرحواره های هیجانی و سیستم های رفتاری: با تأکید بر نقش واسطه ای سبک تبادل اجتماعی در روابط بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
112 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی خودتنظیمی زناشویی بر اساس طرحواره های هیجانی و سیستم های رفتاری و با نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی بود. روش : این مطالعه، توصیفی و بر اساس طرح همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بود که تعداد 420 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، طرحواره های هیجانی لیهی، سیستمهای رفتاری کارور و وایت و سبکهای تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران پاسخ دادند. داده ها بر اساس معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بر این اساس علاوه بر معنادار شدن اثر مستقیم طرحواره های هیجانی (انطباقی و غیرانطباقی) و فعال سازی رفتاری بر خودتنظیمی زناشویی، سبک های انصاف و فردگرایی به صورت مثبت اثر فعال سازی رفتاری و طرحواره های هیجانی انطباقی را بر خودتنظیمی زناشویی و سبک فردگرایی به صورت منفی اثر بازداری رفتاری و طرحواره های هیجانی غیرانطباقی را بر خودتنظیمی زناشویی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: علاوه بر نقش مثبت طرحواره های هیجانی انطباقی، فعال سازی رفتاری و سبک تبادل انصاف در خود تنظیمی زناشویی ، سبک تبادل اجتماعی فردگرایی بر اساس نوع طرحواره های هیجانی و سیستم های مغزی –رفتاری می تواند کارکرد متفاوتی در خودتنظیمی زناشویی در زنان متاهل داشته باشد و به گونه ای متفاوت برآورد سود و هزینه در روابط را تحت تاثیر قرار دهد.
پیش بینی هراس کرونایی براساس استحکام روانی دختران: با نقش واسطه ای خودانتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
176 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هراس کرونایی براساس استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد واحد تنکابن بود که از میان آن ها، بر طبق فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهشی شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه استحکام روانی کلا، ارله و سویل (2002) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی همزمان بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد استحکام روانی پیش بینی کننده معنا دار اضطراب کرونا است، همچنین خودانتقادی پیش بینی کننده معنادار اضطراب کرونا است و وقتی در رابطه بین استحکام روانی و اضطراب کرونا، خودانتقادی به عنوان متغیر واسطه ای وارد شود، این رابطه کاهش می یابد (01/0=P). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصله، توجه به استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در میزان تجربه هراس کرونایی در دانشجویان دختر نقش بسزایی دارد.
اثربخشی واقعیت درمانی بر تجربه سوگ و انعطاف پذیری روانشناختی در خانواده متوفیان کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
203 - 214
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر تجربه سوگ و انعطاف پذیری روانشناختی در خانواده متوفیان کرونا بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری خانواده های متوفیان ویروس کرونا شهر رشت بود که از میان آن ها، ، به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استاندارد تجربه سوگ توسط بایلی، دونهام و کرال (۲۰۰۰) و شاخص انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال (2010) بود. شرکت کنندگان گروه آموزشی بسته واقعیت درمانی گلاسر (2008) را در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند ولی گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله واقعیت درمانی بر تجربه سوگ (62/17=F، 001/0=P) و انعطاف پذیری روانشناختی (12/15=F، 001/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد. نتیجه گیری: مجذور ایتا نشان می دهد 9/49 درصد از تفاوت نمرات تجربه سوگ و انعطاف پذیری روانشناختی در دو گروه آزمایش و کنترل به وسیله گروه بندی تبیین می شود. نتایج تحقیق نشان داد که واقعیت درمانی در کاهش تجربه سوگ و بهبود انعطاف پذیری روانشناختی موثر بوده است
بررسی مدل میانجیگرانه ی بهزیستی روانشناختی در ارتباط بین هوش موفق و سازگاری هیجانی با خودتنظیمی یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان دارای خودتنظیمی تحصیلی یادگیرندگانی سخت کوش و مبتکر هستند و در برخورد با مسائل و مشکلات به سادگی دست از تلاش برنمی دارند، آنان یادگیری را فرایندی فعال قلمداد می کنند که در جریان آن می بایست مقداری از مسئولیت آن را بپذیرند و در صورت مواجهه با مشکلات می کوشند بفهمند برای حل آن به چه چیزی نیاز دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تدوین مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس هوش موفق و سازگاری هیجانی با نقش واسطه ای بهزیستی روانشناختی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم تهران بودند که 456 نفر از آنها به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و از آنها خواسته شد که پرسشنامه های خودتنظیمی یادگیری(SRQ-A)؛ پرسشنامه هوش موفق، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و مقیاس سازگاری هیجانی(EAM) را تکمیل نمایند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار AMOS و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که سازگاری هیجانی و هوش موفق با میانجیگری بهزیستی روانشناختی به صورت مثبت و معنی دار (01/0>p) خودتنظیمی یادگیری را پیش بینی می نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان مطرح کرد که هر چقدر هوش موفق و سازگاری هیجانی بالاتر باشد به صورت مستقیم و میانجیگری بهزیستی روانشناختی روی ارتقاء خودتنظیمی یادگیری اثر مثبت و معنی داری دارندبه همین خاطر والدین و مسئولین آموزشی جهت تقویت خودتنظیمی تحصیلی باید محیط های غنی برای تقویت این سه مولفه فراهم نمایند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری روانی پرستاران زن با علائم اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع ویروس کووید-۱۹ و بروز پیک های متعدد در کشور به مرور پرستاران را با آسیب های روانی و هیجانی مواجه ساخته است. بر این اساس پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری روانی پرستاران زن با علائم اضطراب انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران زن با علائم اضطراب شهر اصفهان در سه ماهه زمستان سال ۱۳۹۹ بود. در این پژوهش تعداد ۴۰ پرستاران زن با علائم اضطراب با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۲۰ پرستار). گروه آزمایش روان درمانی مثبت نگر را طی یک ماه در ۸ جلسه ۷۵ دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پس از شروع مداخله در گروه آزمایش ۴ نفر و در گروه گواه ۳ نفر ریزش داشتند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (بک و همکاران، ۱۹۹۸) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون t وابسته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ویرایش ۲۳ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر اضطراب و تاب آوری پرستاران زن با علائم اضطراب تأثیر معنادار داشته (۰۰۱/۰>p) و توانسته منجر به کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری پرستاران شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند چشم انداز مثبت به زندگی و آموزش خوش بینی و امید به آینده می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری پرستاران زن با علائم اضطراب مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به بیماری التهاب روده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری التهابی روده ویژگی های بالینی و مداخلات درمانی را به همراه دارد که می تواند تأثیر زیادی بر عملکرد روانی و روابط شخصی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی، عواطف مثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران التهابی روده شهر اصفهان بود. نمونه موردمطالعه شامل 30 بیمار مبتلابه بیماری التهابی روده بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کننده ها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (۱۹۸۸) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت درمان یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که عواطف منفی، عواطف مثبت و تنظیم شناختی هیجان نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. به عبارت دیگر، یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت تأثیر معناداری داشته است (05/0>p). همچنین در متغیر تنظیم شناختی هیجان به جز ابعاد پذیرش و سرزنش دیگران افراد مبتلابه بیماری التهاب روده تأثیر معناداری داشته است (05/0>p). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج حاکی از تأثیر یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود و می توان از آن به عنوان یک مداخله مهم و کلیدی کنار درمان های دارویی در بیماران التهاب روده استفاده شود. همچنین، نتایج این تحقیق می تواند مورداستفاده روانشناسان سلامت قرار بگیرد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیزکردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن از رایج ترین و پرهزینه ترین مشکلات طبی است که زندگی بیماران را در تمامی ابعاد زیستی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی متأثر می سازد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، همراه با گروه کنترل بود. از بین بیماران مبتلابه درد مزمن در شهر اصفهان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه و طی 2 مرحله تعداد 36 بیمار که نمره بالایی در پرسش نامه ناگویی هیجانی کسب کرده بودند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 12= n). اعضای گروه آزمایش اول درمان گروهی آنلاین هیجان مدار و اعضای گروه آزمایش دوم درمان گروهی آنلاین شناختی تحلیلی دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده پژوهش پرسش نامه تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، مقیاس فاجعه آمیز کردن درد سالیوان (1995)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی تیلور وکاکس (1998)، پرسش نامه پذیرش و عمل (2011) که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: هر دو روش درمان در بهبود متغیرهای حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی مثبت هیجان تأثیر معنی داری داشته اند (05/ 0>p)، اما در تنظیم شناختی منفی هیجان، درمان شناختی تحلیلی اثر معنی داری نداشته است (05/ 0p>). درمان هیجان مدار، در بهبود متغیرهای فاجعه آمیز درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی منفی هیجان مؤثرتر از درمان شناختی تحلیلی بوده است (05/ 0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی در متغیرهای پژوهش می توان از این دو روش درمان برای بهبود بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی سود جست.
The Comparison of Body Image and Depression Symptoms in People with and without Gender Dysphoria
حوزه های تخصصی:
People with gender dysphoria experience some mental health problems, such as anxiety and depression. The present study aimed to compare body image and depressive symptoms in people with gender dysphoria and the non-affected. This research was applied in terms of purpose and casual-comparative in terms of methodology. The statistical population of the study included two groups of people with gender dysphoria approved by the Iranian legal medicine organization in 1400 and non-affected people with gender dysphoria. For sampling, 30 people from both groups (15 males and 15 females) were selected by the convenience sampling method. A Multidimensional Body–Self Relations Questionnaire (BSRQ) and The Beck Depression Inventory-II (BDI-II) were employed to gather research data. Data analysis was performed by Independent Sample T-Test using SPSS-20 software. The findings of the study indicated that the mean scores of body image (P˂0.01) and depressive symptoms (P˂0.05) were significantly different in people with gender dysphoria and the non-affected people. People with gender dysphoria had a more negative body image and more depressive symptoms than non-affected people.
اثربخشی بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت بر سبک های هویتی و اهمال کاری دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت بر سبک های هویتی و اهمال کاری دانش آموزان دختر متوسطه دوم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر متوسطه دوم با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات بسته انتظارمحور (12 جلسه) را طی سه ماه دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودسنجی التزام عملی به اعتقادات اسلامی (نویدی، 1376)، پرسشنامه سبک های هویت (برزونسکی، 1992) و پرسشنامه اهمال کاری (تاکمن، 1991) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی توسط نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته روان شناختی انتظارمحور بر سبک های هویت اطلاعاتی، سردرگم، متعهد و اهمال کاری دانش آموزان تاثیر دارد (0001/0>p). نتیجه گیری: بر اساس جهت بهبود سبک های هویت و کاهش اهمال کاری دانش آموزان می توان بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت را مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری–ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
119 - 133
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی بود. روش: طرح پژوهش حاضر بر اساس طرح های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﮐﻠیﻪ ی ﺯﻧﺎﻥ متأهل ﻣﺮﺍﺟﻌﻪﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ کلینیک ها و مراکز مشاوره ی ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ تبریز بود که ﺟﻬﺖ ﺩﺭیﺎﻓﺖ کمک های ﺗﺨﺼﺼی ﺩﺭ ﺯﻣیﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔی و ﺯﻧﺎﺷﻮیی به این مراکز مراجعه کرده بودند. در فرآیند انتخاب نمونه ی تحقیق، بعد از اجرای پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی در مرحله غربالگری اولیه، 24 نفر از زنانی که در این پرسشنامه نمراتی بالاتر از میانگین بدست آورده بودند، به شیوه ی روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شده و به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی در دو ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و کﻨﺘﺮل ﺟﺎیﮕﺰیﻦ گردیدند. شرکت کننده های گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای، تحت گروه درمانی رفتاری – ارتباطی قرار گرفتند و گروه کنترل، در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز، شادمانی زناشویی آرزین، ﻧﺎﺳﺘﺮ و ﺟﻮﻧﺰ و مقیاس خودگویی کالوت و همکاران بود. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل آماری تحلیل کوواریانس یک راهه و تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که گروه درمانی رفتاری- ارتباطی، میزان شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان را بطور معناداری افزایش داده است(05/0> p ). نتیجه گیری: همچنین، بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روانشناسان و مشاوران خانواده می توانند از مداخله ی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی در افزایش شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت در زنان استفاده نمایند.
اثر بخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع II بود. روش: پژوهش حاضر با روش نیمه آزمایشی با پیش و پس آزمون و پیگیری، با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه زنان دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران در پاییز 1397 بودند. نمونه گیری بصورت دردسترس (30 زن دیابتی) و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه کیفیت زندگی انجام شد. سپس گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند و نهایتا هر دو گروه تحت پس آزمون و دوره پیگیری (3 ماه) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند بین دو گروه، پس از اجرای درمان تفاوت معناداری وجود دارد. بطوریکه، میانگین نمره کیفیت زندگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش برای بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 می توان از روش اثر بخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بهره برد.
بررسی اثربخشی آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هوش اجتماعی و فرهنگی، دسته ای از مهارت ها، استعداد ها و توانایی ها غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار بودند که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گزینش شد. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه خلاقیت سلطانی، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان و بسته آموزشی هوش بود. داده های بدست امده با نرم افزار spss-19 به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا برای فرضیه های اصلی) و تک متغیره (آنکوا برای فرضیه های فرعی) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که استفاده از برنامه های آموزشی برای نوجوانان توسط مشاوران در مدارس و مراکز آموزشی می تواند نقش بسزایی در افزایش توانایی هایی چون خلاقیت و خودکارامدی و حل مشکلات باشد
بررسی رابطه مؤلفه های عصب- روان شناختی حافظه فعال دیداری فضایی و بازداری پاسخ با عملکرد باور کاذب کودکان 7تا 12 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
139 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کنش های اجرایی بازداری پاسخ و حافظه فعال با سطح رشد باور کاذب دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان عادی دبستانی شهر بیرجند می باشد که در سال تحصیلی 97-96 در مدارس شهرستان بیرجند مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 180 نفر بود. که به شیوه همتاسازی بر اساس سن، جنسیت و پایه تحصیلی به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری داده ها در این پژوهش شامل فرم 38 سؤالی نظریه ذهن(استرمن و همکاران،1994)؛ تکلیف پیچیده استروپ(استروپ،1935) و آزمون حافظه فعال (وکسلر،2003) بود. داده ها با روش همبستگی برای فرضیات پژوهشی و رگرسیون خطی برای سؤال پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند برای بررسی توان پیش بینی توانش های نظریه ذهن از طریق متغیرهای مستقل پژوهش و تبیین واریانس تئوری ذهن از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که روابط مثبت و معنی داری بین کنش های اجرایی بازداری پاسخ و حافظه فعال با سطح رشد نظریه ذهن وجود دارد(01/0≥p). همچنین بازداری پاسخ و حافظه فعال توانایی پیش بینی سطح رشد تئوری ذهن را دارند. نتایج نشان داد که از میان کنش های اجرایی، متغیر حافظه فعال سهم بیشتری در پیش بینی توانش های نظریه ذهن دارد. نتیجه گیری: به طور کلی کنش های اجرایی به خصوص حافظه فعال و بازداری پاسخ نقش تعیین کننده ای در پیش بینی و تحول توانمندی های ذهنی انسان من جمله توانش های نظریه ذهن دارند. بنابراین توجه به ظرفیت و کارآیی حافظه فعال یادگیرندگان بر کارآمدی فرآیند آموزش و طراحی مواد آموزشی که هدف نهایی همه آنها ایجاد، گسترش یا تسهیل عملکردهای شناختی است، اثرات مثبت می گذارد.
اثربخشی برنامه درمانی نوروفیدبک بر کاهش مشکلات توجه و مشکلات رفتاری برون زای کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
83 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه درمانی نوروفیدبک بر کاهش مشکلات توجه و مشکلات رفتاری برون زای کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام گرفت. روش: این مطالعه از نوع کاربردی و شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بدون گروه کنترل بود، جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی بود که از میان مراجعان بیمارستان ابن سینا مشهد تعداد 17 آزمودنی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای سنجش متغیرها از سیاهه رفتاری کودک(CBCL) برای سنین 6-18(آخنباخ و رسکولار، 2007) ، مقیاس درجه بندی SNAP–IV ( سوانس ون، اسچاک، مان و ندروفست، 2001)، مقیاس هوشی وکسلر کودکان فرم چهارم (وکسلر، 2003 ) استفاده گردید. ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون گرفته شد، سپس آزمودنی ها به مدت 24 جلسه تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و پس آزمون به عمل آمد. نتایج با استفاده از آزمون تی همبسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که نوروفیدبک بر کاهش مشکلات اجتماعی، توجه، تفکر، پرخاشگری، اضطراب، افسردگی، مشکلات رفتاری درون زا و برون زا کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی تاثیر معناداری دارد و بر رفتار قانون شکنی اثر معنادار نداشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج میتوان چنین نتیجه گرفت که برنامه درمانی نوروفیدبک باعث کاهش مشکلات توجه، تفکر و مشکلات رفتاری برون زای کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی می شود و پیشنهاد می شود که از این روش درمانی در کنار سایر روش های درمان اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، استفاده شود.
رابطه نگرش و التزام عملی به نماز با رضایت زناشویی و امید به زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
97 - 105
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه نگرش و التزام عملی به نماز با رضایت زناشویی و امید به زندگی انجام شد. روش: جامعه آماری در این پژوهش150نفر از معلمین متاهل مدارس متوسطه اول ناحیه دو ری بود که 82 نفر (52مرد و 30 زن) به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل: 1-پرسش نامه 50 سوالی نگرش و التزام عملی به نماز انیسی و همکاران(1389)، 2-پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1998) فرم 47 سوالی، 3-پرسش نامه 12سوالی امید به زندگی اشنایدر وهمکاران(1991) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی؛ یافته ها فراوانی، میانگین و انحراف معیار بررسی و در سطح آمار استنباطی از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته: بین نگرش و التزام عملی به نماز با رضایت زناشویی و امید به زندگی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: نماز د اعتقاد وعمل به عنوان مهم ترین اصل زندگی یک مسلمان در کنار سایر متغییر های مهم زندگی مذهبی، فردی واجتماعی درتعالی ورشد خانواده وامید فرد موثر است.