هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری دشواری در تنظیم هیجان و نشانه های اختلال سلوک با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی در نوجوانان پسر بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنها تعداد 234 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه علائم مرضی کودکان کسب و دارای بیشترین نشانه های اختلال سلوک بودند، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، 2004) و مقیاس بهره همدلی (EQ، بارون و کوهن، 2003) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و دشواری در تنظیم هیجان و همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین دشواری در تنظیم هیجان با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک دانش آموزان اثر غیر مستقیم و معناداری داشت (01/0>P). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که رشد خودتنظیمی هیجان می تواند دستیابی به همدلی را در فرد میسر ساخته و به عنوان یک عامل مؤثر در جهت کاهش نشانه های اختلال سلوک و افزایش رفتار جامعه پسند در نوجوانان عمل کند.