آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

عزم ملی و نظام اطلاعاتی که می توان از آن به شفافیت اطلاعاتی هم تعبیر کرد لازم و ملزوم یکدیگر و با هم عجین اند. مگر می شود عزم ملی باشد ولی نظام اطلاعاتی درست نشود یا برعکس نظام اطلاعاتی دقیق و صحیحی وجود داشته باشد و کشور فاقد عزم برای انجام کار باشد. اکنون، در کشور ما (بهار 1399) دو قوه مقننه و قضائیه مدعی اند که عزم جدی و ملی برای شفافیت اطلاعات و ایجاد نظام اطلاعاتی بهینه دارند. قوه مجریه هم که بیشترین حمله به سوی آن است مدعی است که طالب شفافیت و ایجاد نظام ملی اطلاعات است. از طرفی، قانون و قانون گذاری یعنی استفاده بهینه از بهترین اطلاعات برای تدوین و اجرای برنامه، و قانون گذار بر مبنای عزم ملی روند کار را تسهیل می کند. کار قوه قضائیه هم برخورد با کسانی است که قانون را رعایت نکرده یا آن را دور زده یا بر اساس قانون های متضاد و مزاحم بدون حل تعارضات آنان اقدام کرده اند. دولت هم بر اساس خواست مجلس مدت هاست که طرح پنجره واحد را در دستور کار دارد. با این حال، کارها بر اساس پنجره واحد انجام نمی شود مگر با اطلاعات درست. اگر در دولت کاری انجام نمی شود یا با سرعت انجام نمی شود یا وقتی بخواهد انجام شود به مرحله اجرا که می رسد مدیریت تغییر می کند، به دلیل نبود اطلاعات و قانون یا فرار از آن است. برای آنکه اطلاعات شفاف شود باید علاوه بر تقویت زیرساخت ها به سازوکار ورود و خروج اطلاعات و حفاظت آن ها و نیز گسترش و بهره برداری بهینه پرداخته شده و از متخصصان امر استفاده شود. نکته ای که بایستی به آن توجه مقتضی شود این است که شفافیت اطلاعاتی دو طرف دارد: یک طرف مسئولان اند و طرف دیگر مردم و هر دو در ایجاد شفافیت یا کدورت نظام اطلاعاتی نقش دارند. اگر هر دو طرف از اطلاعات صیانت کنند شفافیت پایدار می شود و اگر اعمال نفوذ کنند شفافیت بدل به کدورت می شود. کار شفاف سازی اطلاعات که متکی بر عزم مسئولان است باید مستمر و دائمی باشد، چراکه لحظه ای غفلت موجب انسداد اطلاعات و بازگشت به عقب خواهد شد. نظارت اینجا مفهوم پیدا می کند. معمولاً مسئولان دارای قدرت اند و بخشی از مردم دارای ثروت. تبانی مسئولان و و آن دسته از مردم ثروتمند کار را به عدم شفافیت می کشاند. این مطلب بدین معنا است که اگر یک طرف یا هر دو اعمال نفوذ کنند کار اطلاع رسانی و اجرای قانون غیرشفاف می شود. وقتی مسئولی برای استفاده بی جا قانون را دور می زند و برای خود یا بستگانش خاصه خرجی می کند و رانت به وجود می آورد قطعاً می خواهد برخی از اطلاعات مخفی بماند یا دست کم برای مدتی مخفی باشد تا به هدفش دست یابد. بعضی از مردم ثروتمند هم به خاطر داشتن امکانات بیشتر توقع دارند که کارشان زودتر و بدون نوبت، یا طی مسیر کلی یا جزئی تشریفات انجام شود و با کارمند متخلف یا سابقه دار و مستعدِ انحراف ارتباط برقرار کرده و بدین طریق اطلاعات را محدود و مخدوش می کنند و قانون را دور می زنند. اینکه می گویند با پول همه کاری می توان انجام داد و همه را می توان خرید اینجاست. پولِ سرمایه دار و اطلاعاتِ مسئول وسوسه انگیز است و رانت ایجاد می کند و درنتیجه می شود آنچه نباید بشود. اینکه از قدیم گفته اند: «قلم گفتا که من شاه جهانم / قلم زن را به دولت می رسانم»، دارای دو معنای مثبت و منفی است؛ معنای مثبت آن اینکه فرد باسواد با تلاش مشروع خود به مقام و دولت می رسد و معنای منفی آن این است که فرد مسئولِ مزدور با تبانی با ثروتمند متخلف با خالی کردن خزانه ملت، خود و دیگری را به نوا می رساند. اما نکته مهم در نظام اطلاعاتی این است که علاوه بر قدرت زیرساختی باید ورودی اطلاعات صحیح باشد تا خروجی آن درست شود. اطلاعات در کشور به وفور یافت می شود، اما یا ناقص است یا غلط، یا افزونگی یا هم پوشانی دارد که سرانجام به آلودگی اطلاعات ختم می شود. اینکه کار پیش نمی رود یا از روی عمد است یا از روی سهل انگاری. تهیه آمار و اطلاعات غیرروشمند و سپس ورود عجولانه و ناشیانه آن منجر به دوباره کاری یا چندباره کاری می شود. شفافیت زمانی حاصل می شود که مبدأ و ورودی صاف و پاک و صحیح باشد و در مسیر اجرا هم گرفتار آفت نشود تا خروجی درست به دست آید و برای همگان به آسانی دسترس پذیر باشد. اغلب ممکن است بگویند که ما اطلاعات را صحیح وارد کرده ایم اما ممکن است هرکس با زبان خود و با اصطلاحی که در سازمان مربوطه مورد علاقه و معمول است اطلاعات را وارد کرده است؛ اینجاست که هرچند اطلاعات درست باشد اما بهره برداری از آن هم برای مجریان و هم مردم گرفتاری و درماندگی به همراه دارد. بایستی خط مشی واحد و اصطلاحات یکدست وجود داشته و مردم به آنها آشنا باشند تا خروجی برای همگان و در اسرع وقت قابل استفاده باشد. حتی سازندگان نرم افزار هم برای کسب شهرت یا فروش بیشت

تبلیغات