آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

بدون شناخت رویکرد وجودی- انسان گرا نمی توان فرانکل، تحلیل وجود و معنادرمانی را شناخت. لذا در این نوشتار که از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و پس از مطالعه چندین کتاب و مقاله نوشته شد، با مرور مختصر امواج سه گانه روانشناسی، یعنی روانکاوی، رفتارگرایی و انسان گرایی، به معرفی نظریه "خودشکوفایی آبراهام مازلو" و نظریه "مراجع محوری کارل راجرز" به عنوان دو نظریه عمده انسان گرایی، هم در مقام یک جنبش اجتماعی و هم در جایگاه نیروی سوم روانشناسی پرداخته شد. سپس به تفصیل مفاهیم نظریه "تحلیل وجود" فرانکل و شیوه درمانی او تحت عنوان "معنادرمانی"، و همچنین نقاط قوت و ضعف آن شرح داده شد. و در پایان نگاهی مقایسه ای به این سه نظریه، در بعد مفهومی و درمانی ارائه شد. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت، نظریه های خودشکوفایی مزلو و نظریه مراجع محوری کارل راجرز و نیز نظریه فرانکل هریک به نوبه خود تلاش کردند روح تعالی جویی، آزادی، قدرت انتخاب و مسئولیت پذیری را به انسان دربند تعارضات درونی فرویدی یا اسیر محرکات بیرونی رفتارگرایی بازگردانند.

تبلیغات