آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

بحث هویت به‌ویژه برای رشته‌هایی که گرفتار آنند از هر امری مهم‌تر و به‌قول معروف «از هر زبان که می‌شنوی نامکرر است». اولین رکن شناسایی هر فردی داشتن شناسنامه است اما او به نام اکتفا نمی­‌کند، باید اسمش با مسمّا باشد، یا با مسمّا بشود وگرنه فقط نشانی است بی‌معنا تا گم نشود. داشتن مشخصات شناسنامه‌ای اولین گام است و فرد شناسنامه‌­دار در طول عمرش باید با تلاش و کوشش به هویت برسد. برای حوزه‌های علمی هم همین طور است. ضرورت به وجود آمدن رشته‌ای علمی در جامعه توسط جمعی از خبرگان به وجود می‌آید اما راز ماندگاری‌اش بسته به عملکرد آن است.

متن

بحث هویت به‌ویژه برای رشته‌هایی که گرفتار آنند از هر امری مهم‌تر و به‌قول معروف «از هر زبان که می‌شنوی نامکرر است». اولین رکن شناسایی هر فردی داشتن شناسنامه است اما او به نام اکتفا نمی­‌کند، باید اسمش با مسمّا باشد، یا با مسمّا بشود وگرنه فقط نشانی است بی‌معنا تا گم نشود. داشتن مشخصات شناسنامه‌ای اولین گام است و فرد شناسنامه‌­دار در طول عمرش باید با تلاش و کوشش به هویت برسد. برای حوزه‌های علمی هم همین طور است. ضرورت به وجود آمدن رشته‌ای علمی در جامعه توسط جمعی از خبرگان به وجود می‌آید اما راز ماندگاری‌اش بسته به عملکرد آن است.
در جلسۀ کمیتۀ علم اطلاعات و دانش‌شناسی وابسته به گروه بررسی متون وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی در دانشگاه الزهرا در دی‌ماه 98، بحثی دوباره دربارۀ هویت رشتۀ علم اطلاعات و دانش‌شناسی در بین استادان رشته که عمدتاً درجۀ استادی تمام داشتند به‌شدت درگرفت، و بحث آن‌قدر ادامه یافت که قرار شد در اندیشگاه فرهنگ کتابخانۀ ملی به‌عنوان یک چالش مطرح و برای آن جلسه ویژه گذاشته شود.
سؤال این بود که این رشته سرانجام جزء علوم انسانی و اجتماعی است یا جنبۀ فنی آن قوی‌تر است و باید به رشته‌ای فنی متصل شود و هریک از دو نظر، رأی موافق و مخالف داشت.
دیدم که باآنکه اخیراً از جانب علاقه‌مندان و دل‌سوزان این رشته در داخل و خارج کشور تلاش‌های فراوانی صورت گرفته است، ولی هنوز یا به‌حد اقناع یا قلباً کسی به آن باور نرسیده است. توضیح مطلب به این قرار است:
 مدافعان هریک از دو نظر استدلال‌های خود را داشتند. تأثیر فناوری یکی از مقولاتی بود که سخت موردتوجه بود و اینکه در دنیای امروز بدون استفاده ار فناوری امکان حضور و عرض‌اندام نیست. واقعاً هم همین طور است. فناوری دنیایی دیگر در برابر ما گشوده است. اما سؤال اصلی این است که فناوری فقط در حوزۀ ما تأثیرگذار بوده یا همۀ علوم را تحث‌تأثیر خود قرار داده است؟ در حال حاضر کدام رشته علمی را می‌توانید نام ببرید که از فناوری‌های نوین متأثر نشده باشد؛ دست‌کم در انتشار و توزیع یافته‌های علمی و پژوهشی آنان اثرات آن به‌خوبی مشهود است. اگر چنین است، که هست، آیا می­توان فناوری را هویت رشته، یا حتی قوام‌­بخش بخش مهمی از آن نامید؟ آن‌هایی که با هویت خود آشنا نیستند، یا هویت خود را دست‌کم می‌گیرند، سعی می‌کنند به زبان دیگری از آن سخن بگویند. در جامعه هم همین طور است. به‌عنوان نمونه، استفادۀ بیش‌ازحد از زبان بیگانه یا پذیرش سبک زندگی از روی تقلید، نشان از خودکم بینی و بی‌هویتی دارد.
هویت و تعریف دو روی یک سکه هستند؛ اگر پدیده ای هویت داشته باشد تعریف آن به‌خوبی و سادگی انجام می‌شود و چنانچه فاقد آن باشد با هزار پیرایه هم نمی‌توان برای آن تعریفی ساخت. اصطلاح میان‌­رشته‌ای که اخیراً باب شده در بعضی موارد توجیهی برای فرار از تعریف است؛ یعنی چون نمی‌توانیم تعریف کنیم می­‌گوییم رشتۀ ما میان­‌رشته‌­ای است، به این معنا که چیزی است بین رشته‌ها و هویت مشخصی ندارد. درحالی‌که همۀ رشته‌ها به‌نوعی بین­‌رشته­‌ای هستند، میزان و مقدار آن تفاوت می‌کند (فدایی، 1392، 64). در گذشته، به‌خاطر ضعف اطلاعات و عدم گسترش علم و نوع نگاه به رشته‌ها (دیسیپلین‌ها) متخصصان هر رشته با تلاش برای جلوگیری و احتراز از مداخله در رشته‌های دیگر، سعی در ایجاد دیواری محکم از استبداد رشته‌ای می­‌کردند؛ شاید چون انسان و نیازهای انسان را به‌خوبی نمی‌شناختند، یا فناوری به‌عنوان ابزار به‌قدری محدود بود که اجازه چنین کاری را نمی داد. اینک با برداشته شدن این موانع، راه ورود به رشته­‌های دیگر باز شده است ولی بنا نیست که هویت رشته­‌ها دستخوش تغییر شود. درست است نظام شبکه‌ای در سایۀ گسترش فناوری تحولی در مطالعات علمی به وجود آورده است، اما این نشانگر جهل ما نسبت به این امکانات بوده است. نظام شبکه‌ای همچون نظام سلسله‌مراتبی وجود داشته و ما از آن غافل بوده‌ایم. چه کسی می‌تواند ادعا کند که انسان و مطالعۀ نیازهای او در گذشته ویژگی شبکه‌ای نداشته است و ما اخیراً آن را کشف کرده‌ایم؟ جامع‌نگری به‌جای تخصص‌نگری صِرف چنین امکانی را به وجود آورده و فناوری ابزار قدرتمندی در این زمینه شده است.
در این جلسه، یکی می‌گفت محور اصلی رشتۀ ما اطلاعات است. پاسخ آن بود که اطلاعات آن‌قدر کلی است که همۀ رشته‌های علمی می‌توانند چنین ادعایی داشته باشند که ما هم با اطلاعات سروکار داریم. پس اطلاعات محض نمی‌تواند محور اصلی در هویت‌بخشی به این حوزه باشد، بلکه باید جنبه‌ای از آن را در نظر گرفت.
دیگری می‌گفت محور اصلی رشته بازیابی اطلاعات است، که به نظر می‌رسد بیشتر موردتوجه باشد؛ زیرا ذخیره و بازیابی از آغاز پدید آمدن این رشته همواره موردتوجه مدافعان این رشته بوده است. بازیابی اطلاعات به‌عنوان حاصل و نتیجۀ غایی، و توجه به سرعت، دقت، سرعت و صرفۀ آن می‌تواند خصیصه واقعی این رشته باشد که در آن هیچ حوزۀ علمی دیگر در این باب مشترک نباشد، مگر رشتۀ رایانه (کامپیوتر) که باید در آن تأمل کرد و یکی از آفت‌های این رشته تعارض یا تجاوز این حوزه به رشتۀ علم اطلاعات و دانش‌شناسی است.
همچنین، مطرح شد که فناوری و به‌ویژه فناوری الکترونیکی و اطلاعاتی فرصت و امتیازی برای همۀ رشته‌ها است. به‌­عنوان نمونه، پزشکی شاید بیشترین استفاده را از فناوری اطلاعات می‌کند، اما آیا فناوری به‌جای تعریف رشتۀ پزشکی نشسته است و یا هویت آن را تغییر داده است؟ هرگز! فناوری تمام‌قد در خدمت علم پزشکی است که تعریفش به‌طور ضمنی توجه به سلامت انسان است. اگر چنین است، می‌توان گفت که علم اطلاعات و دانش‌شناسی هم بسیار متأثر از فناوری‌های نوین است اما ماهیت آن را، اگر وجود داشته باشد، تغییر نداده است.
فرد سومی می‌گفت اگرچه ما ناگزیریم که از فناوری استفاده کنیم، ولی همین استفاده جنبۀ انسانی دارد و این نکته باز می‌تواند فصل ممیزه‌ای باشد بین این رشته و سایر حوزه‌ها.
تردیدی نیست که فناوری‌­های اطلاعاتی تأثیر بسیار زیادی بر این رشته گذاشته است. اینک به‌عنوان مثال، گوگل یک کتابخانۀ بزرگ در سطح جهانی است. بسیاری بر این باورند که با وجود موتورهای جستجویی مانند گوگل دیگر نیازی به کتابخانه نیست. این تأثیر به حدی است که بعضی به‌جای استفاده از واژۀ جستجو، می‌گویند گوگل می‌کنیم. بسیاری کتابخانه‌های شخصی خود را جمع کرده و از فضای مجازی استفاده می‌کنند. اما سؤال این است که با وجود گوگل، آیا کتابخانه‌های بزرگ در جهان جمع شده‌اند یا از وسعت و کثرت مجموعۀ آنان کاسته شده و می‌شود؟ آیا در مقالات تحقیقی می‌توان فقط به اطلاعات گوگل اتکا کرد یا باید از سایت‌های برآمده از گوگل یا واحدهای تخصصی‌تر استفاده کرد که اطلاعات آنان اغلب در قالب پی‌دی‌اف ذخیره و ارائه شده‌اند و هزینه طلب می‌کنند؟ آیا گوگل و امثال آن در پشت‌صحنه فعالیت‌های خود از اصول کتابداری و کتابداران استفاده نمی‌کنند؟ یکی از رؤسای کتابخانه‌­های مهم کشور از اینکه مجموعۀ بزرگی از منابع در یک دی‌وی‌دی جا گرفته است چنان تعریف می‌کرد که گویی دیگر به کتابدار و کتابخانه نیازی نیست. این به‌منزلۀ اشتباه گرفتن کتابخانه با یک نرم‌افزار است. پایگاه‌های اطلاعاتی ابزاری است در خدمت کتابخانه­‌ها و برای انسان!
یکی از نکات مهم در تعیین و تبیین هویت و خاصیت ذاتی هر پدیده‌ای در بین انسان‌ها از اصطلاح تبادر استفاده می‌کنند. تبادر به‌معنای سبقت یک معنا به ذهن شنوندۀ لفظ بدون قرینه است (ویکی فقه) و در علم اصول کاربرد فراوان دارد؛ یعنی اگر از کسی در باره چیزی سؤال کنی، آنچه سریع‌تر و بدون معطلی در ذهن او جای می­‌گیرد نشان از واقعیت آن دارد. سؤال در اینجا این است که اگر از کسی بپرسید که کتابخانه چگونه جایی است، آیا آن را یک مکان اجتماعی معرفی می‌کند یا یک مرکز فناوری؟ و این نشان می‌دهد که کتابخانه علاوه بر خاستگاهش پایگاهی اجتماعی دارد. به‌تعبیر دیگر، مردم­‌نهاد است و برای خدمت به جامعه است. البته در اینجا هم می‌توان تشکیک کرد که همۀ مؤسسات برای مردم است و خدمت‌محورند؛ باز در اینجا بلافاصله خواهید گفت کتابخانه بیشتر از سایر مراکز از چنین ویژگی‌ای برخوردار است.
کتابخانه و به‌دنبال آن علم اطلاعات و دانش‌شناسی ریشه در فلسفه و نیازمندی انسان به بازیابی اطلاعات و شاخه در اجتماع و رفع نیازهای اطلاعاتی و اجتماعی مردم دارد. کتابخانه در انواع خود مردم‌­نهاد است و مخاطبان خاص خود را دارد، درحالی‌که وظیفۀ مرکز رایانه‌ای داده‌پردازی و تمشیت و تقویت ابزار برای هرآن‌کس که طالب آن باشد هست. حتی با داده‌کاوی داده‌هایی را که تهیه می‌کند نیاز به تحلیل و مشاوره دارد و اگرچه متخصصان باید نظر دهند ولی پایگاه آنان می‌تواند کتابخانه باشد، یا حاصلش در کتابخانه نگهداری شود تا به‌هنگام ضرورت، بازیابی و از تکرار و صرف هزینۀ دوباره جلوگیری شود. هیچ مکان دیگری این‌چنین مردم­نهاد، اجتماعی و مدافع اقتصاد مادی و معنوی نیست. کتابخانه مرکز تجارت نیست، بلکه مرکز تأمین منافع عامه، اعم از به‌صورت گذراندن ایام فراغت، تهیۀ ابزارهای اولیۀ تحقیق، مشاورۀ بهینه برای یافتن راهکار اقدام، تسکین آلام عمومی، محل گفتمان جامعه و تضمین حرکت‌های جمعی برای توسعه در ابعاد مختلف زندگی مردم است.
پرسش دیگر اینکه آیا فضای مجازی نقش کتابخانه را کم‌رنگ کرده است؟ بدیهی است که با آمدن فناوری و ارائه شدن خدمات تلفن همراه و پدید آمدن نرم‌افزارهای گوناگون وضعیت چنان عوض شده که دیگر کسی به کتاب و کتابخانه بها نمی‌دهد! اما لازم است که به آسیب‌های اجتماعی پدیدآمده در سطح فرد و جامعه هم توجه شود که زنگ خطری برای سلامت روحی و روانی مردم شده است. در این شرایط، چه مرکزی نزدیک‌تر و بهتر از کتابخانه است که با همۀ تنوع وظایفی که دارد می‌تواند به رفع این آسیب‌های اجتماعی کمک کند تا با استفاده از فناوری به نیازهای مردم پاسخ دهد. یکی از مهم‌ترین عارضه‌های استفادۀ بی‌حد از فناوری، تقلیل ارتباط‌های انسانی و عاطفی است. فضای مجازی به‌عنوان محصول فناوری عموماً چهره‌ای خشک یا خشن دارد، هرچند در بعضی موارد خود را دوستدار انسان معرفی می‌­کند. ارتباطات انسانی در مراکزی همچون کتابخانه، مانند خانه و خانواده، به وجود می‌آید و تأثیرات مواجهه چهره‌به‌چهره برانگیزاننده و نیاز انسان است که در آنجا به آن پاسخ داده می‌شود.
البته، راهکار کتابداران و متولیان مراکز فرهنگی با ظهور فناوری تغییر کرده اما راهبرد آن را عوض نکرده است. کتابدار امروزی باید با حفظ همان روابط انسانی و عاطفی با استفادۀ ابزار آشنا باشد و راه استفادۀ صحیح از آن‌ها را به دیگران آموزش دهد. در کتابخانه‌ها باید از جوانان مسلط بر فناوری، اما مؤدب، خوش‌برخورد، عاطفی، دوستدار جامعه، و روان‌شناس به‌صورت تمام‌وقت یا پاره‌وقت یا داوطلب استفاده شود تا مراجعه‌کنندگان بدون دغدغه و خجالت از استفاده از منابع و فناوری از خدمات آنان بهره گیرند و در صورت لزوم از مشاورۀ افراد مسن‌تر برای رفع مشکلات اجتماعی نیز استفاده کنند. بنابراین، کتابخانه‌ها همچنان که برای استفادۀ عموم باز است برای خدمت‌رسانی به آحاد جامعه هم باید باز باشد تا از خدمات عام‌المنفعۀ مردم به‌ویژه جوانان استفادۀ بهینه شود. این امر نیاز به بازنگری در تعریف، وظایف کتابخانه‌ها و امکانات آن به‌عنوان اموال عمومی دارد. تعریفی که من از رشته داده‌ام به این شرح است که علم اطلاعات و دانش‌شناسی (فدایی، 1392، 76):
علم بازیابی و اشاعۀ اطلاعات و دانش است که ضمن بررسی چیستی و شناخت اجمالی اطلاعات و دانش، از روابط طولی و عرضی اصطلاحات تخصصی در حوزه‌های مختلف با توجه به دقت، سرعت، صحت و منفعت (اقتصاد و مدیریت) آن برای کاربران (فردی و جمعی) بحث می‌کند.
فدایی، غلامرضا (1392). از کتابداری و اطلاع‌رسانی تا علم اطلاعات و دانش‌شناسی. تهران: چاپار.

تبلیغات