هدف اصلی یادگیری و فرایند آموزش وپرورش، درک مفهومی و استفاده منعطف از علم و دانش است. به عبارت دیگر کسب و نگهداری دانش به تنهایی در روند آموزش عالی کافی نیست، بلکه درک روابط بین حقایق یا کشف و تولید حقایق نتیجه اصلی فرایند یادگیری است. هدف اصلی در مدارس ایجاد لذت و اشتیاق واقعی در دانش آموزان برای یادگیری و موفقیت و مشارکت دانش آموزان در پروژه ها و فعالیت های درسی بر اساس خواست و رضایت خودشان است. همین علاقه و اراده است که منجر به انعطاف پذیری بیشتر افراد در فرایند حل مسئله، کسب مؤثرتر علم و دانش و احساس عمیق تر ارزشمند بودن و مسئولیت پذیری اجتماعی خواهد شد. کاربرد نظریه خود تعیین گری در آموزش وپرورش، ایجاد علاقه و اشتیاق به یادگیری در دانش آموزان، درک اهمیت آموزش و اعتماد به ظرفیت ها و نگرش های خود است. این نتایج زمانی کسب خواهد شد که دانش آموزان بر اساس انگیزه های درونی برانگیخته شوند و ارزش ها و قواعد را درونی سازی کنند. مطالعات نشان داده است این فرایند منجر به یادگیری با کیفیت بالا، درک مفهومی و درنهایت رشد فردی و انطباق فرد خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و انگیزش درونی با میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیت های مدرسه، درک مفهومی و عمیق مطالب درسی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. مطالعه حاضر توصیفی (از نوع مروری) می باشد. برای بررسی موضوع، در این پژوهش تعدادی از مقالات مرتبط با نظریه خود تعیین گری در زمینه یادگیری و آموزش وپرورش را موردبررسی و پژوهش قرار داده ایم . در این راستا علاوه بر بررسی منابع اطلاعاتی خارجی، منابع و پایگاه های اطلاعاتی داخل ایران نیز بررسی شده است. در مرحله اول، مجموعاً تعداد ۳۸ مقاله انگلیسی و تعداد ۸ مقاله فارسی ثبت شده، ذخیره گردید. بعد از بررسی نهایی۳۷ مقاله از این مقالات منتخب گردیده که تعداد ۵ مقاله فارسی و تعداد ۳۲ مقاله انگلیسی را در برداشتند . مجموعه این مطالعات نشان می دهد زمانی که معلمان در کلاس حامی خودمختاری باشند، به این معنی که به نگرش های دانش آموزان در کلاس اهمیت دهند، به آن ها حق انتخاب دهند و تا حد ممکن شرایط کنترل کننده را کاهش دهند، منجر به ارضای نیازهای بنیادین در دانش آموزان شده و در نتیجه آن ها مطالب را به صورت عمیق و مفهومی درک کرده، ارزش ها را درونی کرده و بهزیستی بالاتری را تجربه می کنند