در تبیین آسیب شناسی روانی باید به طور هم زمان دو سؤال را در نظر داشت«تا چه حد بدکارکردی های روان شناختی تأثیرات کلی تحول در دوران کودکی و نوجوانی را منعکس می کند؟ و تا چه اندازه آن ها بازنمایی کننده عوامل اجتماعی-محیطی هستند؟». درعین حال در بررسی عوامل اجتماعی-محیطی کدام محیط کودک را باید مدنظر قرار داد، خانواده، میان سیستم و گروه های اجتماعی یا کلان سیستم و فرهنگ را؟ در این مقاله مروری سعی شده است تا با بازبینی ادبیات موجود پاسخ های مناسب به این پرسش ها فراهم آورده شود. در نهایت، تبیینی تحولی از آسیب شناسی روانی با توجه به نقش خانواده و فرهنگ از منظر نظریه سیستم های باز ارائه شده است.