مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
عالم امر
حوزه های تخصصی:
چیستی لوح محفوظ و تبیین آن در این نوشتار مورد تحقیق قرار می گیرد. نگارنده ابتدا مسأله محل بحث را در لغت، قرآن و روایات مورد توجه قرار داده و آنگاه دیدگاههای مفسران و اندیشمندان دینی را دربارة آن مطرح نموده و به بررسی آنها پرداخته و یکی از آنها را برگزیده است. از کنار هم نشاندن دیدگاهها دربارة چیستی لوح محفوظ، فاصله بسیار متباعد این دیدگاهها در خصوص این حقیقت قرآنی نمایان می شود و از سویی دقت و جامعیت دیدگاه مورد قبول نیز به دست می آید.
چیستی عالم امر در آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مفس ِرّان در ذیل پاره ای از آیات قرآن که در آنها واژه «امر» بکار رفته است، از نظام معینی با عنوان «عالَم امر» سخن گفته اند که بکلّی از «عالم خلق» متمایز است. آیا می توان در عرض عالم خلق به وجود چنین عالَمی اذعان نمود؟
در صورتی که پاسخ مثبت باشد، ویژگی های آن عالَم چیست؟ و قرآن کریم برای شناخت آن چه اطلاعاتی را بر آدمیان عرضه کرده است؟ این نوشتار درصدد است با مراجعه به آیات وحی پاسخ های مستندی برای سئوالات مذکور ارایه نماید. براساس این تحقیق می توان اذعان نمود که در نگاه قرآن کریم در عرض نظام خلق که بر اسباب و مسببّات مادی استوار است نظام دیگری وجود دارد که بکلّی از مختصات جهان ماده برکنار و صرفاً مبتنی بر اراده خداوند می باشد؛ برخی از پدیده ها، فرایندها و حوادث پیرامون ما متعلقّ به آن جهان است که با قواعد مادی و مأنوس آدمیان قابل شناخت نمی باشد. این جهان بخشی از عالَم غیب است که قرآن کریم به کراّت از آن سخن گفته و آدمیان را به ایمان به آن فراخوانده است.
معنا شناسی کلام الهی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین و قدیمی ترین مباحث فلسفی عرفانی مطرح در عالم اسلام، بحث معناشناسی کلام خدا است. از ابتدای تاریخ تفکر اسلامی پیوسته در بین اندیشمندان مکاتب مختلف فکری و عقیدتی، این بحث مطرح بوده که با توجه به وضع الفاظ برای امور امکانی و مادی، وقتی لفظ «کلام» خدا بر چیزی اطلاق می گردد، به چه معناست؟ در پاسخ به این سؤال، نظریات متفاوتی مثل کلام لفظی از طرف برخی از عدلیه، کلام نفسی از سوی اشاعره، و صفات ذاتی دلالت کننده بر ذات خدا، از جانب برخی از فلاسفه مطرح شده است. نگارنده در نوشتار حاضر با تکیه بر سه اصل بنیادین حکمت صدرایی یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود، به بررسی ماهیت کلام الهی از منظر مرحوم علامه طباطبایی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کلام خدا عبارت از هر امری است که کاشف از مقاصد الهی است خواه آن امر کاشف، از سنخ الفاظ و اصوات باشد یا از سنخ وجودات خارجی، و خواه از وجودی مادی برخوردار باشد یا از وجودی مجرد.
حقیقت موت، انواع و مراتب آن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده «موت» مقوله ای است که به غیر از دانش های تجربی ، از دیدگاه فلسفی، کلامی و عرفانی به طورعمیق مطالعه می شود و به لحاظ جایگاه بحث، پیوند استواری نیز با ابواب علم النفس عقلی و حقیقت روح و مراتب آن در حکمت و عرفان دارد. علامه محمدحسین طباطبایی با استناد به آیات قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام و بر مبنا و ممشای حکمت متعالیه صدرایی بر این باور است که روح اصالتاً به عالم امر متعلق است که در نشئه طبع، حدوث جسمانی داشته و به تدریج با حرکت در جوهر خود، تجرد یافته و سرانجام از بدن جدا مى شود؛ بدین ترتیب که با مرگ تن، به کلى از بدن جدا و مستقل می شود. ایشان مرگ را درواقع انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند؛ نه نابودی و پوچ شدن و با توجه به آیات قرآنی، دو مرحله از مرگ را براى انسان ها بیان می کند؛ یکى از آن دو، همان مرگى است که سبب خروج آدمى از دنیا می شود و دیگری مرگی است در عالم برزخ براى ورود به نشئه آخرت. برخی از حکما ازجمله علامه طباطبایی، افزون بر مرگ اضطراری و اجل محتوم، به دو نوع دیگر از مرگ نیز باور دارند که عبارت اند از: مرگ طبیعی و مرگ ارادی.
ارزیابی دیدگاه مفسران در تبیین معنای امر در آیة 54 سورة اعراف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
در آیات پرشماری از قرآن کریم، آفرینش همة موجودات با فعل «خلق» به خداوند استناد داده شده است؛ ولی در آیة 54 سوره اعراف، مالکیت «امر» در مقابل مالکیت «خلق» قرار گرفته و در نگاه نخست تقابل بین «خلق» و «امر» از آن برداشت می شود. ازاین رو مفسران درصدد تعیین معنای «امر» در برابر «خلق» برآمده اند. این مقاله، مفهوم امر را از دید مفسران با هدف تحلیل و نقد، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که دیدگاه ها در این زمینه عبارت اند از پنج نظریة 1. فرمان، 2. کلام خدا، 3. تدبیر الهی، 4. عالم امر، 5. جنبة امری موجودات، و ادلة این دیدگاه ها قابل نقدند. در این میان تنها دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راه را برای تفسیر قابل دفاع از آیه گشوده است و مقاله حاضر افزون بر تحلیل و نقد جامع دیدگاه های دیگر مفسران، گامی دیگر در عرضة نظریة مورد توجه علامه طباطبایی در لابه لای تفسیر المیزان برداشته و با ترمیم آن به دیدگاهی نو راه یافته است: تفسیر امر به جنبة غیرتعینی موجودات.
واکاوی تعارض جسمانیه الحدوث بودن نفس و خلقت ارواح قبل از ابدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
93 - 105
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با ارائه نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، تحولی شگرف در مباحث نفس پدید آورد. بر اساس این نظریه، مبدأ تکون نفس ماده جسمانی است که بر اثر حرکت جوهری به موجودی غیرمادی تبدیل می شود. اما این نظریه ملاصدرا با چالش بزرگی روبه رو است و آن مسئله خلقت ارواح قبل از پیدایش ابدان است، که ظاهر برخی از روایات آن را تأیید می کند. ملاصدرا با استناد به دلایل عقلی، تقدم نفوس بر ابدان را به صورت متکثر مردود دانسته و روایاتی را که دلالت بر خلقت ارواح پیش از ابدان دارد را تأویل می کند، در صورتی که نیاز به تأویل روایات نیست. در این مقاله تلاش شده با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین مفهوم روح و نفس و تفاوت های میان آن دو در قرآن و روایات پرداخته شود و به این نتیجه می رسد که روح امری مجرد و مربوط به عالم امر است که می تواند قبل از پیدایش بدن موجود باشد، در صورتی که نفس نمود روح در عالم خلق بوده و با پیدایش بدن پدید می آید. بدین ترتیب تعارض بین نظریه ملاصدرا مبنی بر جسمانیه الحدوث بودن نفس و روایاتی که وجود ارواح را قبل از پیدایش ابدان می داند حل می شود، بدون آنکه نیازی به تأویل روایات باشد.
آسیب شناسی تأثیر پیش دانسته ها در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اموری که امکان دارد در فرایند تفسیر قرآن آسیب زا باشد، پیش دانسته های مفسر است. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، این آسیب ها را شناسایی و نمونه هایی از این تفاسیر را نشان دهد. فروغلتیدن در وادی تحمیل بر قرآن، یکی از این آسیب هاست. تطبیق جبرئیل بر عقل فعال، میکائیل بر روح فلک ششم، اسرافیل بر روح فلک چهارم و عزرائیل بر روح فلک هفتم، و تطبیق بحرین در «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ»، بر هیولای جسمانی و روح مجرد، از نمونه های این آسیب در تفاسیر عرفانی است. استظهارهای نادرست به سبب دانسته های پیشین، دیگر آسیبی است که برخی تفاسیر به آن دچار شده اند. تفسیر سِرسیداحمدخان از آیاتِ بیانگر عبور معجزه آسای حضرت موسی علیه السلام و پیروانش از دریا و غرق شدن فرعونیان از نمونه های این تفاسیر است. حمل آیاتی که ظاهر آنها تجسم اعمال است، بر مشاهدة جزای اعمال یا صحیفة اعمال در روز قیامت، نمونه ای از حمل غیرموجه آیات بر خلاف ظاهر، به سبب دانسته های پیشین است. برخی نیز بی هیچ دلیلی، مدعی تناظر بین دانسته های پیشین و آموزه های قرآنی شده اند.
بررسی رابطه اختیار و تقدیر در هستی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
521 - 542
حوزه های تخصصی:
باور به «اختیارمندی انسان از سویی؛ و حاکمیت قضا و قدر بر زندگی انسان از سوی دیگر» متعارض یا متناقض نما به نظر می رسد. لذا ظاهراً یا باید با حاکمیت ضرورت تقدیر، از قدرت اختیار آدمی چشم پوشی کنیم یا با در نظر گرفتن اراده برای انسان در عالم امکان، مخالف هرگونه ضرورتی در هستی شویم. برای رفع تعارض فوق، تبیین و تحلیل معنای تقدیر، ضرورت و قاعده مندی و ارتباط آن با بحث عالم امر و مسئله علم حق تعالی نسبت به افعال و اختیاراتِ انسان از سویی؛ و معنای آزادی، اختیار و انتخاب آدمی نسبت به سعادت و شقاوت، و بررسی بحث طینت و سرشت انسان از سوی دیگر، ضروری به نظر می رسد و نقش اساسی در فهم و درک پرسش مذکور دارد. علامه طباطبایی با نگرش هستی شناسانه و انسان شناسانه اش، معتقد است که از یک منظر، آدمی در ظرف دنیا و عالم خلق، از روی اختیار مرتکب اعمالِ خیر یا شر شده و با حرکت جوهریِ نفس، هویت و شاکله خویش را رقم می زند و از منظر دیگر، خداوند در عالم امر که عالم ثبات و فعلیت محض است، به علم ازلی (علم فرازمانی و سرمدی) از قضا و حکم زندگی سعادت آمیز یا شقاوت آمیز انسان ها آگاه بوده، اما در تقدیر عالم، انسان را مختار مقدر کرده است. این سخن، به ظاهر تناقض آمیزمی آید، اما تلاش نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است که با توجه به آثار علامه بزرگوار، این معضل را گشوده و تناقض ظاهری را رفع کند.
مطالعه تطبیقی آرای امام خمینی و آیت الله جوادی آملی در تمایز یا همسانی «نفس» و «روح»
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائلی که بین اندیشمندان محل مناقشه است، تمایز یا هم سانی «نفس» و «روح» است که؛ «آیا «نفس» همان «روح» است یا این که دو حقیقت هستند و با هم تفاوت دارند ؟» در قرآن کریم، «روح» از عالم امر و محصول نفخ و دمش الهی است و «نفس» به عنوان موجودی سیال، زنده و پویا در حرکت به سوی کمال، به میزان وسع خود مکلف بوده و هموست که چشنده ی مرگ و مرهون اعمال خود بوده و پاداش و کیفر داده می شود؛ پس این «نفس» است که پاسخگوی همه ی امورات است، نه روح. در کتاب الهی، حدود 300 بار واژه ی «نفس» و 60 بار واژه ی «روح» به کار رفته است. در پژوهش پیش رو، آثار دو اندیشمند و قرآن پژوه بزرگ معاصر، امام خمینی و آیت الله جوادی آملی درباره ی این دو لفظ و حقیقت آن ها واکاوی شده و دستاورد آن، مبتنی بر این مطلب است که این دو حکیم نیز مانند بسیاری از حکمای متأخر و متقدم، در اکثر آثار خود، میان «نفس» و «روح» تفاوتی قائل نشده و این دو واژه را مشترک معنوی محسوب کرده اند؛ زیرا انسان را موجودی دو وجهی، فرض کرده اند که دارای دو بُعد ماده یا جسم و «نفس» یا «روح» می باشد؛ ولی آیت الله جوادی آملی در بیانات نهایی خود از انسان، او را موجودی چهار وجهی لحاظ کرده اند که در قوس نزول آفرینش از «روح»، «نفس»، ذهن و جسم تنزل یافته و در قوس صعودی خود، این مراتب را به نحو کمالی می پیماید؛ پس ایشان در نهایت، مراتب «روح» و «نفس» را از یکدیگر تفکیک کرده و «نفس» را رتبه ی میانی و «روح» را مرحله ی اعلای آدمی برمی شمارند.
تحلیلی بر استناد مؤلفه های «خلق» و «امر» به ملائکه در قرآن با تأکید بر آرای تفسیری علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
66 - 87
حوزه های تخصصی:
در جهان شناسی قرآنی، جهان منحصر در جهان مادی و محسوس نیست؛ زیرا قرآن علاوه بر این موجودات، از موجوداتی نام می برد که ما توانایی درک حسی آن ها را نداریم. دسته ای از این موجودات ملائکه هستند. در قرآن کریم سخن صریحی درباره ماهیت و چیستی فرشتگان نیامده است. آنچه مسلم است این است که فرشتگان ماهیتی متفاوت با انسان و دیگر مخلوقات ذی شعور دارند. اما در چیستی ماهیت آن ها، اختلاف وجود دارد. صرف نظر از این اختلاف دیدگاه می توان ماهیت این موجودات را با رویکردی دیگر از منظر انتساب به مشتقات «خلق» و «امر» در آیات قرآن مطمح نظر قرار داد و با تکیه بر کاربردهای قرآنی به نتایج نوینی دست یافت. برداشت اولیه و متبادر از آیات قرآن، از هر دو وجهه خلقی و امری برای ملائکه حکایت می کند. خداوند در آیات متعدد از مخلوق بودن ملائکه و تعلق آن ها به عالم خلق سخن می گوید. در عین حال آنچنان که همه مخلوقات علاوه بر چهره خلقی، چهره دیگری دارند که از جنس امر است؛ ملائکه نیز صورتی ملکوتی و از جنس امر خداوند دارند و آیاتی نیز در قرآن وجود دارد که بر تعلق ملائکه به عالم امر سخن می گوید. با عنایت به این دو، به بررسی آرای علامه در باب ماهیت شناسی ملائکه با روش تحلیل محتوا و از رهگذر توصیف و تحلیل پرداخته شد. از نظر علامه طباطبایی، ملائکه موجوداتی فرامادی هستند و به عالم خلق تعلق ندارند.
مقایسه تقسیم عوالم هستی از منظر علامه طباطبایی و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
1 - 20
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانه ای هستی شناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق می پردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل می شود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانه ای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی با دوگانه امر و خلق در قرآن دارد و در آن از حیثیت غیر استقلالی و عین الربطی ظهورات ذات الهی، تعبیر به «جهت حقی» و از انتساب وجود به موجوداتِ عوالم سه گانه (عقل، مثال و ماده) تعبیر به «جهت خلقی» می شود. در عین حال تفاوت هایی در تقسیم عوالم از منظر علامه طباطبایی و عرفان اسلامی وجود دارد؛ زیرا طبق دوگانه امر و خلق در بیان علامه طباطبایی، عالم مثال و عالم عقل از عوالم امری محسوب می شوند ولی طبق دوگانه جهت حقی و خلقی در عرفان اسلامی، این دو عالم از عوالم خلقی هستند. حال در این مقاله تلاش شده است پس از تشریح تفصیلی دوگانه قرآنی امر و خلق و دوگانه عرفانی جهت حقی و جهت خلقی نشان داده شود که به رغم تفاوت ظاهری در تقسیم عوالم طبق این دو نظر، تفاوتی بنیادین میان آنها نیست و می توان با تکیه بر ابزار مفهومی جدیدی که در هر دو نظام فکری مستتر است ولی به آن تصریح نشده است یعنی مفهوم «غلبه جهت حقی» و «غلبه جهت خلقی» دستاورد ها و دقت های هستی شناسانه هر دو نظریه را به طور توامان با یکدیگر محل توجه قرار داد.