مقالات
حوزه های تخصصی:
قضایاى اوّلى، که از مهم ترین اصول اوّلیه مقدّمات برهان به شمار مى روند، نقشى اساسى در نظام معرفت شناسى مبناگرا ایفا مىکنند. برخى از حکما قائل هستند که این قضایا قابل اقامه برهان نیستند. در این مقاله، نظر آیت اللّه جوادى آملى مبنى بر استدلال ناپذیرى قضایاى اوّلى مورد بررسى قرار گرفته است. البته، چون این نظر را نخست فخر رازى و ملّاصدرا مطرح کرده اند و سپس آیت اللّه جوادى آملى آن را تکمیل کرده و به اشکالات واردشده بر آن پاسخ داده است، گذشته از بررسى تفصیلى نظر آیت اللّه جوادى آملى، دیدگاه فخر رازى و ملّاصدرا را نیز به اجمال بررسى کرده ایم. در پایان مقاله حاضر، به این نکته اشاره شده است که هیچ وجهى براى اولى الأوائل بودن اصل امتناع تناقض وجود ندارد.
آزمون اعتبار براى منطق ربط KR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منطق سینوى، «شرطى متّصل لزومى» مهم ترین قسم از اقسام شرطى به شمار مى آید. نزدیکترین ادات شرطى به شرطى لزومى، در منطق جدید، «استلزام ربطى» است. بخشى از منطق جدید که به «استلزام ربطى» مى پردازد، «منطق ربط» نام دارد. میان منطق دانان ربط، نزاعى هست که آیا پذیرش یک تناقض، مستلزم هر گزاره دلخواهى است؟ به دیگر سخن، آیا یک گزاره متناقض با هر گزاره دلخواهى مرتبط است؟ پاسخ مثبت به این سؤال، به منطقى به نام KR و پاسخ منفى به آن به منطقى به نام R مى انجامد. منطق KR، نسبت به منطق R، سمانتیک ساده تر و شهودى ترى دارد. با این حال، تعیین اعتبار و عدم اعتبار استدلال ها در نظام ها و سمانتیکهاى گوناگون منطق ربط (حتى در KR) کارى دشوار است که در ادبیات منطق ربط، کمتر به آن پرداخته شده است. در این مقاله، با الهام از یک روش ارزش دهى به نام «آزمون اعتبار» که هیوز و کرسول در منطق موجّهات معرفى کرده اند، یک «آزمون اعتبار» براى منطق KRطرّاحى کرده و کاربرد آن را در چند مثال نشان داده ایم.
سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم زمانى عالم، به معناى ابتدا داشتن یا ازلى بودن عالم، از مسائلى است که از دیرباز، در میان عالمان مسلمان و غیرمسلمان، موضوع بحث بوده است. در این نوشتار، به بررسى این مسئله در تاریخ فلسفه پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که طرح موضوع «حدوث و قدم زمانىِ عالم» به یونان باستان برمى گردد؛ براهین برخى از فلاسفه آن سامان از جمله برقلس تأثیر بسزایى در رواج نظریه قدم زمانىِ عالم داشته است. طرفداران مکتب هاى مشّاء و اشراق، اغلب به نظریه قدم زمانىِ عالم گرایش داشتند؛ امّا در حکمت متعالیه، نگرشى جدید درباره این مسئله پدید آمد و نظریه حدوث زمانىِ عالم برترى نسبى یافت.
سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «برزخ» در لغت و نیز در اصطلاح، معانى گوناگونى دارد که عدم توجه دقیق به این معانى، گاه موجب سوء برداشت از آن واژه مى شود. از این رو، شایسته است که در یک پژوهش تطبیقى، معانى واژه «برزخ» را در اصطلاح فلاسفه، عرفا، و متکلّمان به طور دقیق بررسى نماییم تا به این وسیله مانع از هرگونه سوء برداشت از این واژه در اصطلاحات گوناگون شویم.
از دیدگاه فلاسفه مسلمان، برزخ به مرتبه اى از وجود گفته مى شود که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است و به دو قسم متّصل و منفصل تقسیم مى شود. امّا از نظر عرفا، برزخ به دو قسم نزولى و صعودى تقسیم مى گردد؛ قوس نزول و صعود برزخ عرفا هرکدام حصّه اى از مثال منفصل فلاسفه محسوب مى شود. از دیدگاه متکلّمان، برزخ همان عالم حدّ فاصل مرگ و قیامت انسان است که از نظر مفهوم، با برزخ در اصطلاح فلاسفه و عرفا تباین دارد؛ ولى از نظر مصداق، همان قوس صعودى برزخ عرفاست و با برزخ فلاسفه رابطه عامّ و خاصّ من وجه دارد.
نقدى بر فیزیکى انگارى بر مبناى اختلاف میان فیزیکى انگارى پیشینى و پسینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیزیکى انگارى پیشینى و پسینى، در فیزیکى انگاشتن جهان (و به طور خاص، ذهن یا نفس)، با یکدیگر هم رأى هستند و فیزیکى انگارى را در مقام رهیافتى مابعدالطبیعى در باب تعیین ماهیت ذهن، حالات ذهنى، و ویژگى هاى ذهنى تأیید مىکنند. محلّ نزاع و اختلاف میان این دو تلقّى در این مسئله نهفته است که: آیا صدق و کذب فیزیکى انگارى وابسته به شناخت پذیر بودن برخى حقایق خاص به طور پیشینى است یا نه؟ حامیان فیزیکى انگارى پیشینى بر لزوم این وابستگى تأکید مىکنند؛ ولى دسته مقابل منکر آن هستند.
مقاله حاضر صورت بندى نقدى است بر فیزیکى انگارى بر مبناى واکاوى این اختلاف. نگارنده که در این مسئله، خود با فیزیکى انگاران پیشینى موافق است، استدلال خواهد کرد که براى صدق فیزیکى انگارى، وجود رابطه استلزامى از هر دو نوع آن (استلزام دلالت شناختى و استلزام شناختى)، میان امر فیزیکى و ذهنى، ضرورى است. با این حال، نگارنده امکان چنین شناختى را منتفى مى داند و دستکم روابط استلزامى از نوع معرفتى آن را مورد انکار قرار مى دهد. او با پیمودن این مسیر، تلاش مىکند تا کذب فیزیکى انگارى را نشان دهد.
وجود منبسط به مثابه «جنس حقیقى» در فلسفه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه معانى ماهوى پس از پذیرفتن اصالت وجود، در معرض بازتفسیرند. ما باید بتوانیم تفسیرى مبتنى بر احکام وجود از آنها داشته باشیم. در این مقاله با استفاده از نظر ویژه ملّاصدرا درباره «فصل» و تفسیر وجودشناختى وى از آن، کوشیده ایم به نظریه او درباره «جنس» دست بیابیم. مى خواهیم بدانیم معناى جنسى با شهود کدام مرتبه وجود در ذهن منعکس مى شود. در واقع با همان رویکردى که ملّاصدرا درباره فصل حقیقى و تطبیق آن بر وجود خاص اخذ کرده است پیش مى رویم تا به نظریه وى درباره جنس حقیقى برسیم. در این روند، جنس را در نهایت بر وجود منبسط تطبیق مىکنیم و به ناسازگارى این نظریه با قول سینوى مشهور، یعنى انتزاع جنس از ماده، اشاره و از آن دفاع مىکنیم.
تشکیک در «تشکیک در تشکیک وجود حکمت صدرایى»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از شاهکارهاى مهمّ ملّاصدرا اثبات حقیقت واحده مشکّکه «وجود» است. به قول بعضى از بزرگان، دو مسئله «اصالت وجود» و «مراتب تشکیکى وجود» دو بال اصلى حکمت متعالیه صدرایى را تشکیل مى دهند. بنابراین، نقد هریک از این دو مسئله به منزله قطع یکى از دو بال حکمت متعالیه است. از اینجا مى توان به اهمیت مسئله تشکیک وجود پى برد.
نوشتار حاضر نقد و بررسى مقاله اى است که با عنوان «تشکیک در تشکیک وجود حکمت صدرایى» در شماره 29 معرفت فلسفى چاپ شده، و نگارنده درصدد دفاع از تشکیک وجود صدرایى، و پاسخ به اشکالات وارده است.