مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
ظلمت
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
عالم میانه در مکتب اشراق و فلسفه های وحدت وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنایت به نکتهیی از هانری کربن درباره حکمت سهروردی به این مطلب میپردازد که مباحث ناظر بر عالم میانه در فلسفه هایی یافت میشود که بنوعی وحدت سنخی میان همه مراتب هستی قائل باشند. از اینرو اگر در اندیشه مثلا ً سهروردی نتوانیم چنین وحدت سنخی را میان جهان نور و جهان ظلمت بیابیم، هر چند که او بنوعی بنیانگذار یا احیا کننده مسائل ناظر بر عالم میانه هم باشد اما، نظام هستیشناسی او به ما اجازه نخواهد داد که عالم میانه را داخل در بنیاد هستیشناسی او بدانیم. و این خود حاکی از آنست که در تفکر او ثنویت سنخی در قلمرو هستی باقی است. نقش عالم میانه تنها افزودن عالمی به سایر عوالم نیست، بلکه آنست که دو جهان دیگر را به یکدیگر آنچنان پیوند دهد که جهان مادون، تا حدّ ممکن، برخوردار از احکام و اوصاف جهان مافوق گردد و بدین ترتیب نوعی وحدت سنخی منظور گردد. باید توجه داشت که چنین نقشی مقتضای برزخیت چنین عالمی است. بر همین اساس، بررسی شواهدی از فلسفه شیخ اشراق نشان میدهد که تلقی هانری کربن از حکمت سهروردی بعنوان حکمتی ناظر بر عالم میانه یا بتعبیر خود او حکمت مبتنی بر خیال ... که روش فلسفی را دگرگون میکند و از میان آری و نه میگذرد، در صورتی صحیح خواهد بود که طرح عالم میانه موجب نفوذ و شمول واقعیت جهان برتر در باطن ذات جهان پستتر گردد، حال آنکه ثنویت سنخی جهان نور و جهان ظلمت مجال چنین تصویری از هستیشناسی سهروردی بدست نمیدهد. در همین راستا، با تذکر اجمالی هستیشناسی ابن عربی، دوانی، و ملا صدرا، بعنوان اَشکالی از وحدت وجود در سنت فلسفه اسلا می فرض تحقق عالم میانه را در هر کدام مورد توجه قرار خواهیم داد، البته با این پیش فرض که بنا بگفته خود ملا صدرا تفاوتی میان وحدت تشکیکی او و وحدت شخصی ابن عربی وجود ندارد.
اصالت نور و تحقق تبعی ظلمت در اندیشه سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق در برخی آثار خود علاوه بر نور بر تحقق ظلمت در عالم خارج نیز تصریح نموده است. در نوشتار پیش رو ضمن اشاره به تلقّی سهروردى از نور و ظلمت، مقوله بندى اشراقی موجودات، تصریحات شیخ اشراق بر تحقّق تبعی ظلمت، پیشینه تفکّر وى و توجّه به معانی مختلف مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»؛ نسبت بین نور و ظلمت در اندیشه شیخ اشراق و فرآیند تطبیق این دو بر مفاهیم وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا مشخّص گردیده که معنای نور در نزد سهروردی، أخصّ از معنای وجود در نزد ملّاصدرا است و به همین دلیل گاه از سوی صدرا و برخی شارحان وی نسبت تناقض گویی به سهروردی داده مى شود؛ امّا لحاظ معانی وجود و ماهیت در اصطلاحات شیخ احسائی و تطبیق آن بر نور و ظلمت سهروردی، تفسیر نوینی از «اصالت وجود» در پیش روی ما قرار مى دهد که در پرتو این نگرش، نظام فلسفی سهروردی، قدرى منسجم تر و پویاتر به نظر می رسد. در این تفسیر نور یا وجود «موجود بالذّات» و ظلمت یا ماهیت، «موجود بالتّبع» و نه بالعرض به شمار مى رود.
عوامل پیدایش گناه در نظام اندیشة صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة «گناه» با سعادت یا شقاوت و سرنوشت انسان رابطه ای تنگاتنگ دارد. از نظر صدرالمتألهین، گناه چیزی جز مخالفت با اوامر و نواهی الهی نیست که مانع از رسیدن انسان به سعادت و کمال می شود. علاوه بر این، او گناه را عملی می داند که موجب ظلمت قلب شده، انسان را به سوی شهوات می کشاند. وی معتقد است عوامل و زمینه های متعدد و مختلفی در وجود انسان و یا در خارج از وجود او، انسان را به سوی گناهان سوق می دهند. از جمله این عوامل حب دنیا، هوا های نفسانی، جهل انسان، قلب، شیطان و تقلید کورکورانه هستند، اما او نقش اصلی در انجام گناهان را به انسان نسبت می دهد؛ زیرا او دارای قدرت اختیار و اراده است. از این رو، انسان مسئول همة گناهان خود است.
تبیین و مقایسه کلام تفضیلی نزد ابن عربی و دیونیسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلام تفضیلی حکایت از عال یترین مرتبه معرفت انسان نسبت به خداوند دارد، که معرفتی ورای معرفت عقلی است. آنجا که سکوت گویاترین کلام در توصیف آن است. در مسیحیت، دیونیسیوس مجعول، و در عالم اسلام، ابن عربی از جمله اندیشمندان بزرگی هستند که از ظلمت الهی و سکوت در برابر آن سخن گفت هاند. در این مقاله سعی شده با بررسی نظریات این دو متفکر بزرگ در ارتباط با کلام تفضیلی، مقایس های میان آرای آنها صورت گیرد. اگرچه این دو اندیشمند متعلق به دو سنت دینی متفاوت هستند و آبشخور اصلی تفکرات آنها به کتاب مقدس دین یشان باز م یگردد، قرابت قابل توجهی میان آرای آنها در این مورد وجود دارد. موضوع مشترک در اندیشه این دو فیلسوف، این دیدگاه است که خداوند در ظلمت وجودی خود بوده و هست و انسان برای وصال با او باید مراتبی را طی کند تا به این ظلمت راه یابد. بحث از ظلمت الهی ن هتنها وجودشناختی، بلکه معرفت شناختی نیز هست. شناخت در این مرتبه متعلق عقل نیست و به همین جهت به زبان در نم یآید. سکوت آن چیزی است که حکایت از وصال به این نوع معرفت دارد.
«خیال مطلق» در مدرسه عرفانی صدرالدین قونوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرسه عرفانی صدرالدین قونوی بدون تردید، بزرگ ترین مدرسه در دامنه مکتب عرفانی محی الدین عربی به شمار می رود. یکی از مسائل مطرح در این مدرسه، مسئله «خیال» است که در دو ساحت مطلق و مقید مطرح شده است. عالم مثال مطلق، امرى میان عالم ارواح و عالم حس و منزل سوم غیب هویت است، و عالم خیال مقید، عالم متوسط میان نشئه عنصرى انسان و روحانیت و معنای اوست. در هستی شناسی عرفانی، تمیز به اطلاق و تقیید و تعیّن و لا تعیّن است و تعیّن خیال مطلق، از امتزاج نور و ظلمت است.
حدیث نور
انگیزه طرح موضوع مربوط به مسأله نور و آفرینش نوری است. ملل گوناگون و نحله های مختلف و انواع مذاهب در تفسیر و تأویل آفرینش نظریات متفاوتی ابراز کرده اند؛ اما در بینش و دانش اسلامی آفرینش از مبدأ نورانی و اصل نور آغاز شده است، آن هم نوری که دارای شعور است. تمام آفرینش از نور مطلق منشأ یافته است و مهم ترین مظهر نورمطلق انسان کامل است که همکه جهان برای او و جهت رشد و تکامل او آفریده شده است. روش تحقیق پیمایشی یا به اصطلاح قدیم کتابخانه ای است. نتیجه تحقیق چگونگی آفرینش نوری و فلسفه نوری است. البته اثبات قضایا بسیار مشکل است؛ اما آن چه به نتیجه مربوط می شود، این است که اگر معتقد باشیم، جهان از منشأ نور مطلق، شعور، علم و قدرت مطلق آغاز شده است؛ بهتر است یا این که از مادّه کور و کر و یا در اثر تصادف به وجود آمده است؟ کدام عقیده برای ادامه زندگانی و امید به حیات بهتر و مفیدتر است؟
موریس بلانشو و مسأله زمان؛ بر اساس واکاوی رمان توما، ظلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
469 - 494
حوزه های تخصصی:
مسأله نسبت میان زمان و ادبیات از دیرباز مورد توجه و موضوع بحث متفکران مختلف بوده است. یکی از نویسندگانی که می توان این نسبت را از حیث فلسفی در آثار داستانی او جستجو کرد، داستان نویس، منتقد و متفکر معاصر فرانسوی، موریس بلانشو است. هدف مقاله حاضر پرداختن به همین نسبت در آثار بلانشو است. مطالعه دقیق آثار داستانی او سیر تطوری را نشان می دهد که در وهله نخست، در فهم فلسفی او از مسأله زمان به وجود آمده و سپس تلاش پیوسته او را در به چالش کشیدن آرای اندیشمندان دیگر نمایان می کند. به نظر می رسد همین امر بلانشو را به سوی صورت بندی تازه ای از مفهوم زمان سوق می دهد که ترسیم آن نیازمند یافتن ردّ و اثر به جا مانده از یافته ها، تعاریف و مباحثی است که در گفت و گوی بی پایان او با دیگر نویسندگان و اندیشمندان (مخصوصا با اندیشه دوست و همراه معاصرش امانوئل لویناس)، متجلی گشته است.
تأملی در مدینه فاضله اشراقی؛ بازخوانی ویژگی ها و ادله(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله اصلی این پژوهش مدینه فاضله اشراقی با تمرکز بر تشابه مناسبات و روابط در نظام نوری اشراقی و جامعه مدنی است. در این پژوهش - که از نوع تحقیقات کتابخانه ای و اسنادی است و با توصیف و تحلیل منطقی داده ها نگارش یافته است – با اقامه برخی از شواهد، تبیین می شود که مدینه فاضله اشراقی حاصل تبعیت کامل جامعه انسانی از روابط و مناسبات موجود در نظام نوری است و در ادامه با برشمردن برخی از این مناسبات و تطبیق آن با جامعه مدنی تلاش شده است که لوازم مبانی فکری اشراقیون در عرصه نظام سیاسی به عنوان یافته های این پژوهش تبیین گردد. اگر چه همه حکمای اسلامی عالم طبیعت را – به عنوان معلول – تکویناً تابع عالم عقول می دانستند، اما این خصیصه فکری شیخ اشراق بود که با ترسیم روابط مختلف و متنوع در میان انوار قاهره توانست راهی برای تبعیتِ تشریعی جامعه انسانی از نظامِ نوری بیابد. روابطی که شیخ اشراق در میان انوار مجرده تبیین کرد – بر خلاف روابط تکوینی - به گونه ای است که می تواند به عنوان الگو قابل دسترسی باشد.
«بررسی مراتب نور و الوان آن در آراء عرفانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقصود سالک از طی عقبه های پر پیچ و خم سلوک، کسب معرفت و رسیدن به قرب الهی و مقام توحید است. بنابراین او پا را از عالم ماده فراتر می گذارد و در عالم دیگری سیر می کند. در هر مرتبه از مراتب سلوک به مکاشفاتی از عالم غیب دست می یابد و محبوب خود را به صورت نور یا الوان گوناگون مشاهده می کند.
عرفا معتقدند که مراد از «نور» در عرفان، خداوند سبحان است که آفریننده آسمان ها و زمین است و تمام کاینات هستی از انوار او بهره مند گشته اند.
عارفانی چون «عین القضات همدانی»، «نجم الدین کبری»، «نجم الدین رازی»، «مولوی» و «شیخ محمود شبستری» بر اساس شیوه سلوک خود تجربیات عارفانه خویش را درباره دریافت نور و رنگ های گوناگون عالم برتر از ماده بیان داشته اند. در این مقاله دیدگاه هریک از آن ها بررسی شده است.
بررسی دیدگاه عرفانی شیعه در تأویل واژگان نور و ظلمت با تکیه بر تفسیر بیان السّعاده گنابادی
حوزه های تخصصی:
نور و ظلمت در آیات متشابه قرآن از جمله واژگانی هستند که تأویلات متعدّدی درباره آن ها صورت گرفته و موضوعات بسیار پیچیده عرفانی حول این کلمات مطرح شده است. و کتاب بیان السّعاده فی مقامات العباده از سلطان محمّد گنابادی از جمله تفاسیر شیعه است که واژگان نور و ظلمت را تأویل عرفانی به مذاق شیعه صورت داده است. با بررسی های صورت گرفته می توان گفت که نور در این تفسیر، تأویل به وحدت وجود، روح، سکینه و ولایت شده؛ و ظلمت تعبیر به عدم مطلق، کثرت، شئون نفس، شهوات، حدود و نواقص شده است. و بر خلاف نظر برخی از مفسّرین که خداوند را صاحب نور می شناسند نه خود نور، بر اساس این تفسیر می شود گفت که خداوند هم ذات نور و و هم صاحب نور و هم نسبت به غیر خودش، روشن کننده است. یعنی نور هم حقیقت وجود است، که همان حق اوّل تعالی است و او در ذات خود، بدون علّت و فاعلی ظاهر است و هم روشن کننده غیر از خود از انواع حقیقی و عَرَضی است. و ظلمت عبارت از عدم نور، ماهیّت، حدود و نواقص است؛ که خودش ذاتاً مخفی است و غیر خودش را نیز مخفی می کند و این شأن ماهیّت حدود و عدم هاست که از تنزّل وجود و ضعف ناشی می شود. این پژوهش با شیوه تحلیل محتوای کیفی متن به انجام رسیده است.