مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سیرالعباد الی المعاد
تحلیل سیرالعباد الی المعاد سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درونمایه اصلی سیرالعباد الی المعاد سنایی که سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است، درونمایه ای جهانی است که در ادبیات شرق و غرب خاستگاه های کهن الگویی عمیقی دارد. در این جستار، ضمن بررسی سیر تحول این مضمون در آثار مشابهی در ادبیات جهان به تحلیل سیرالعباد سنایی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد اسطوره ای پرداخته شده است. پرسش اصلی این بوده است که: مهم ترین شالوده کهن الگویی این اثر چیست و در خوانش و بازآفرینی سنایی از پیش نمونه احتمالی او، الگوهای اساطیری موجود در ژرف ساخت کهن روایت، چگونه در خدمت تاویل عرفانی او از مفهوم سلوک معنوی عبد به سوی معاد قرار گرفته است و معنای انسان شناختی نشانه های رمزی به کار رفته در این اثر چیست؟ برای رسیدن به پاسخ تحلیلی این پرسشها از روش نقد اسطوره ای (کهن الگویی) استفاده شده، ضمن استفاده از بررسی تطبیقی، حوزه مطالعات بر سیرالعباد متمرکز شده است.
سفر روحانی سنایی و ابوالعلاء
حوزههای تخصصی:
برخورداری انسان از قوه تخیل و تلاش او برای فرار از محدودیتهای بشری، او را به تفکری ماورایی واداشته است که یکی از مجاری به روز این تفکر خلق سفرنامه های روحانی و آن جهانی است که ادبیات جهان به هر رنگ و زبانی، نمونه ای از آن را بروز داده است. در ادبیات اسلامی نیز از این مقوله شاهکارهایی وجود دارد که خود در شکل گیری و حتی روند این سیر و سیاحت در ادب اروپا بسیار تاثیرگذار بوده است؛ همچنانکه پیشینه کمدی الهی دانته را در آثاری چون ارداویراف نامه و فتوحات مکیه و... جستجو کرده اند. البته، بی هیچ گمانی باید تمامی این آثار را برگرفته از معراج حضرت رسول (صلی الله علیه وسلم) دانست. در میان سفرنامه های روحانی ـ اسلامی دو شاهکار ادبی؛ یعنی سیرالعباد الی المعاد سنایی و رساله الغفران ابوالعلاء معری با نگاهی متفاوت از دیگران گزارش شده است که هر دو به لحاظ دشواریهایی که در ارائه اندیشه مؤلفان داشته اند، آنچنان که می بایست تحلیل و بررسی نشده اند. لذا در این نوشتار، تلاش شده است ضمن معرفی و نمودن بسترهای مشترک هر دو سفر، به هدف غایی و باز هم مشترک این دو ادیب پرداخته شود. به همین جهت، ضمن معرفی اجمالی مؤلفان و احوال ایشان در زمان تالیف اثر، با نگاهی انتقادی تشابهات و تمایزات هر دو اثر ارائه و جایگاه هر یک در گستره سفرنامه های روحانی بررسی شده است.
بررسی نمادگرایی در سیرالعباد الی المعاد سنایی و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ و زندگیِ پس از آن، از معماهای بزرگی است که همواره ذهن انسان را به خود معطوف کرده است. در ادبیات شرق و غرب، آثاری در توصیف چگونگی این زندگی و عقیده به معاد در قالب داستان سفر به جهان دیگر یافت می شود. مثنوی سیر العباد الی المعاد اثر سنایی و ارداویراف نامه که از متون پهلوی در آیین زرتشتی است، دو نمونه از این سفرها هستند. این دو متن مبتنی بر تجربه عرفانی معاد، تصاویر و اشکال حیرت زا و هیجان آوری را از این زندگی منعکس می سازد. هدف از این مقاله بررسی مقایسه ای این دو اثر در شاخص ترین زمینه-های مشترک تجربه عرفانی است. ضمن این بررسی در پی تبیین این فرضیه هستیم که این توصیفات دور از تجربه معمول، مبتنی بر بیانی نمادین اند. بیان نمادین ضمن توصیف و تشریح یک تجربه بیان ناپذیر، نقش مهمی در خردپذیری و تقویت ایمان به عقیده معاد دارد. به این منظور سنایی و ارداویراف حقایق جاودانگی، بهشت، دوزخ و صور اعمال را در قالب نمادهایی همچون گذشتن از پای حد زمان، خواب هفت روزه، افلاک و ستارگان، موجودات وحشی، کنیز و ... تصویر می کنند.
بررسی تطبیقی ساختار روایی مصیبت نامه عطار و سیرالعباد سنایی به مثابه ""تمثیل رویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصیبت نامه عطّار نیشابوری (553 627 ه .) روایت سفری روحانی در قالب مثنوی است. شاعر این منظومه 7425 بیتی در اثر دیگرش منطق الطیر نیز سفری روحانی را به رشته کشیده است. پایان این دو اثر مشابه است، اما روایت ها سیری دیگر دارند. در بررسی عناصر روایی مصیبت نامه کارکردهایی را می یابیم که در روایت های نوع ادبی تمثیل رؤیا وجود دارند. یکی دیگر از نمونه های تمثیل رؤیا در متون عارفانه زبان فارسی سیرالعباد الی المعاداست که پیوندش با دیگر روایت های تمثیل رؤیا در ایران و جهان امری مسلّم است. با بررسی تطبیقی ساختار روایی مصیبت نامه و سیرالعباد می توان نتیجه گرفت که مصیبت نامه نیز متعلق به نوع ادبی تمثیل رؤیاست. این نوشتار بر آن است با مقایسه کارکردهای روایی مصیبت نامه و سیرالعباد، این دو اثر را از منظر روایت شناسی ساختارگرا بررسی نموده، کارکرد ها، شباهت ها و تفاوت های این دو داستان را بسنجد.
کارکرد های شناختی استعاره در سیرالعبادالی المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
در رویکرد زبان شناسی شناختی، استعاره ابزاری فرازبانی است که بر پیوند زبان و اندیشه تأکید دارد و جزء لاینفک زبان محسوب می شود. اهمیّت استعاره مفهومی که تجربه امور انتزاعی و توصیف ناپذیر در قالب امور محسوس و توصیف پذیر است، در شناخت نظام فکری و درک مهم ترین مفاهیم ذهنی مسلّط بر هر اثر است. سیرالعباد سنایی، منظومه ای استعاری است که شاعر در آن، تفکرات و تجارب عرفانی توصیف ناپذیر را با زبانی رمزی و به صورت نگاشت های استعاری بیان می کند. این جستار به منظور درک بسیاری از نکات پنهان متن و یافتن برجسته ترین مفاهیم فکری شاعر به تحلیل و بررسی استعاره های مفهومی سیرالعباد پرداخته و مهم ترین مفاهیم استعاری و کارکرد شناختی آنها را تحلیل و بارزترین نمودهای این مفاهیم و برجسته ترین استعاره های شناختی را شناسایی کرده است. بر پایه یافته های پژوهش، پربسامدترین مفاهیم و پدیده های استعاری، اغلب پدیده هایی ناآشنا و متافیزیکی چون رذایل اخلاقی، عقل، عناصر اربعه، دنیا، نفس امّاره و ... هستند که برای در دسترس بودن مخاطب، نیاز به تحلیل استعاری دارند. برجسته ترین کارکرد شناختی مربوط به استعاره های ساختاری و در این میان حوزه مفهومی حیوانات است؛ پربسامدترین قلمرو استعاره های هستی شناسی، حوزه انسان انگاری و در استعاره جهتی بیشترین نمود از آنِ «جهت بالا»ست.
بررسی تمثیل و گونه های آن در منظومه عرفانی سیرالعباد الی المعاد سنائی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل از عناصر مُهمّ در داستان پردازی و بهترین روش برای بیان مسائل عرفانی و فلسفی و یکی از شیوه های مؤثّر در فهم مُخاطب به شمار می رود. بررسی مثنوی سیر العباد الی المعاد سنائی غزنوی، نشان می دهد، سنائی از عنصر تمثیل، بهره فراوانی برده است. سؤال اصلی این نوشته آن است که سنائی، بیشتر از چه نوع تمثیلی برای بیان موضوعات و مفاهیم و مقاصد تعلیمی خود سود برده است؟ این نوشته با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تمثیل و گونه های آن در این اثر پرداخته است. سنائی در این منظومه، با وارد کردن آرایه تمثیل به حیطه بیان مسائل عرفانی و فلسفی، ضمن آن که سبب سهولت درک مسائل غامض فلسفی و عرفانی شده و مخاطب را به تفکّر در آفرینش و هستی واداشته، اثری بدیع و به دور از ابتذال آفریده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که تمثیل های ادبی بر ساخته از قرآن و بویژه اسرائیلی ات پُرکاربردترین نوع تمثیل در این اثر عرفانی- فلسفی است.