مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مصالح بومی
حوزه های تخصصی:
کشور ما ایران به عنوان یکی از مستعدترین مناطق جهان برای زمین لرزه، نیازمند توجه دقیق به ساخت و سازهای مسکن و تامین ایمنی آنها از نظر فنی است. در این میان، توجه به مساکن روستایی به لحاظ استفاده از مصالح کم دوام یا غیر مقاوم، از اهمیت اساسی برخوردار است.
بر این اساس، این پژوهش مساکن روستایی شهرستان بافت را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
هدف از انجام پژوهش، شناخت نوع مساکن روستایی شهرستان با توجه به امکانات و پتانسیل های محیطی و نحوه ی استفاده از مصالح طبیعی موجود در منطقه در ساخت مسکن روستایی است؛ تا از این طریق شناختی جامع از میزان مقاومت مساکن روستایی در برابر بلایای طبیعی به ویژه زمین لرزه به دست آید. روش پژوهش «توصیفی، تحلیلی و پیمایشی» است که با بررسی تعدادی از روستاهای شهرستان و بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، در اکثر روستاهای شهرستان از مصالح بومی بخصوص از خشت و گل بدون توجه به نکات فنی در ساخت مسکن استفاده گردیده که این مساله آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی را در برابر خطرات زلزله بیش از پیش تهدید می نماید.
شناسایی الگوهای زیبایی شناسی منظر بومی گیلان مبتنی بر تحلیل منظر روستایی (نمونه موردی: روستای پس چپر)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی گیلان براساس مطابقت حداکثری با اقلیم و امکانات محلی شکل گرفته است. منظر روستایی گیلان، شامل الگوهای ساختی است که عمدتاً در طول سالیان، با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای عملکردی جوامع روستایی شکل یافته است. گیلانی رابطه خاصی با طبیعت دارد که در معماری، فرهنگ، آداب و رسوم و منظری که می سازد، آشکار است. منظر گیلان ساخته ذهن گیلانی است، ذهنی که افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و اقلیم خاص خود معیارهای زیبایی شناسانه خاصی دارد. عدم شناخت کافی نسبت به معماری بومی و منظر ارزشمند حاصل از آن، موجب تخریب منظر و گسست خاطرات خواهد شد، که علاوه بر تضعیف هویّت، با از بین رفتن تعلق و احساس مسؤلیت نسبت به محیط زندگی، نتایج تأسف باری به بار خواهد آورد. دستیابی به الگوهای ارزشمند این منظر، نیازمند شناخت و بازنگری نمونه های قدرتمند آن است. حال آنکه این منظر تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته و الگوهای زیبایی شناسانه آن، کشف نشده است. مناظر روستاهای قدیمی نمونه های بارزی هستند که می توان در آنها به پیوند کامل حسی دست یافت؛ چراکه هسته اولیه این روستاها با توجه کامل به بستر طبیعی پیرامون شکل گرفته و علاوه بر مناظر طبیعی روستا، عوامل کالبدی اعم از توپوگرافی و غیرکالبدی چون بوها، نور و صداها در آن رعایت گردیده است. چنانچه بتوان ریخت شناسی منظر روستا را استخراج نموده و به فرایند شکل گیری و عناصر سازنده آن پی برد، می توان از آن در تقویت بافت فرهنگی و تصمیم سازی در مورد عوامل مؤثر در منظر شهر استفاده کرد. این پژوهش مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در بررسی کتابخانه ای با مراجعه به منابع علمی موجود و بررسی آنها شاخص های مورد نظر در ارزیابی محدوده مطالعه استخراج گردید. همچنین با بررسی تاریخی مناظر روستایی گیلان و سوابق پژوهشی انجام شده در این زمینه، فرهنگ و آداب رسوم گیلان و الگوی برخورد مردم گیلان با طبیعت در ساخت منظر بومی مطالعه گردیده و در ادامه از طریق مشاهدات عینی، منظر عینی روستای «پس چپر» و طبقه بندی مشاهدات و انطباق آن با شاخص های استخراج گردیده در مطالعات، الگوهای کالبدی همراه با موارد مناسب کاربرد هر کدام در قالب جدولی کاربردی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش طبقه بندی گردید. یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن است که منظر عینی روستای مورد مطالعه، از حیث زیبایی شناسی، برخاسته از ذهنیّت و نحوه نگرش یک گیلانی به طبیعت است. در این نگرش آمیختگی محیط مسکونی با طبیعت به خوبی به چشم می خورد. رشد و توسعه تدریجی کلیّت روستا و تغییرات بطئی عناصر درون آن پیوندی پررنگ با طبیعت داشته و از الگوی رشد تدریجی آن تبعیّت می نماید. بررسی منظر عینی روستا، نشان دهنده غلبه بستر طبیعی پیرامون به عناصر کالبدی و مصنوع آن است. اصول طراحی رعایت شده در این روستا از یک اصل کلی تبعیّت می نماید، و آن وجود ارتباط بصری بالا میان فضاهای مختلف روستاست. قریب به تمامی مناظر روستا با داشتن عناصر کالبدی و حس مکانی متنوع و مخصوص به خود، دارای دو عنصر اصلی پیش زمینه و پس زمینه ای طبیعی اند. این مناظر علی رغم داشتن اصول طراحی مشخص و فکر شده، بکر به نظر می رسند. و ناظر هنگام حضور و حرکت درفضا خود را تواماً در میان روستا و طبیعت می یابد.
بهره گیری از مصالح بومی–سنتی به منظور بهینه سازی مصرف انرژی حرارتی ساختمان، نمونه موردی: بافت مسکونی-تاریخی بیلند گناباد
حوزه های تخصصی:
مصرف بیش از حد انرژی های فسیلی موجب گرم شدن زمین و خسارات جبران ناپذیری بر محیط زیست جهان شده است. با این فرض که معماری بومی کمترین اثر مخرب را بر اکوسیستم و محیط زیست دارد. و معماری بدون توجه به اقلیم و شرایط بومی مشکلات خاصی را برای ساکنین بناها بوجود آورده است. این پژوهش با رویکرد بهره گیری از مصالح بومی(خشت) سعی در بهینه سازی مصرف انرژی دارد و در این راستا به بررسی نمونه های یکسان(بلحاظ موقعیتی و کاربران) در محیط بومی گرم و بیابانی(گناباد) با مصالح مصرفی متفاوت پرداخته است(نمونه اول خشت، نمونه دوم آجر و نمونه سوم خشت بهینه) تا به استناد نتایج حاصله بهینه سازی انرژی با بومی سازی به وسیله نرم افزار دیزاین بیلدر اثبات شود. این پژوهش با روش ترکیبی انجام شده است و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در پایان با بررسی نمونه ها در نرم افزار دیزاین بیلدر لایسنس 4.2.0.054 نتیجه مقایسه سه نمونه به اختصار بصورت زیر حاصل شده است:
نمونه اول و دوم: در نمونه دوم(مصالح غیربومی) (kwh) 14.5% افزایش مصرف انرژی سرمایشی و (kwh) 21.96% افزایش مصرف انرژی گرمایشی وجود دارد.
نمونه اول و سوم: اختلاف مصرف در ساختمان با خشت قدیم و خشت پیشنهادی در انرژی سرمایشی (kwh) 9.8% و گرمایشی (kwh) 17.3% می باشد.
نمونه دوم و سوم: اختلاف مصرف در ساختمان غیربومی با نمونه پیشنهادی در انرژی سرمایشی (kwh)23% و گرمایشی (kwh)35.5% می باشد. بنابر نتایج پیشنهاد می شود با کاربرد مصالح بومی ساختمان سازی آتی به بهینه سازی انرژی که هم صرفه اقتصادی دارد و هم در این بحران انرژی، کاهش مصرف سوخت فسیلی را، بیانجامد.
فناوری های بومی و معماری همساز با اقلیم بررسی موردی: مسکن روستایی در سه پهنه بندی در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
65-79
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان دارای ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که چند بعدی بودن مسکن، آن را به عنوان یک عامل بنیادی زندگی جوامع بشری مطرح ساخته است. در این بین توسعه جامعه شهری تا حدودی پایه های زندگی روستایی را در خود نهفته دارد. بافت مسکونی روستایی با توجه به نقش و کارکردی که در رابطه با فعالیت های موجود در روستاها ایفا می نماید از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله به بررسی ویژگی های معماری برخی الگوهای مسکن روستایی در سه پهنه بندی واقع در استان سمنان می پردازد. به منظور بررسی معماری مسکن روستایی در منطقه با توجه به طبقه آبادی ها، استقرار روستاها و قرارگیری در بافت )که این ویژگی ها می تواند مشخصات معماری مسکن را تحت تأثیر قرار دهد( با نمونه گیری خوشه ای، روستاهای نمونه انتخاب می گردد. شکل درونی و کارکرد خانه های روستایی و نوع مصالح و ترکیب آن ها در بناها نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج بررسی های نشان میدهد؛ موقعیت و ویژگی های جغرافیای -اقلیمی نقش تعیین کننده ای در بافت و سیمای مسکن روستایی داشته و نحوه شکل گیری فضاها، کارکرد خانه های روستایی و نوع مصالحی که در ساخت و ساز بافت مسکونی روستا بکار می رود با سنت های بومی و شناخت مردم از فنون تولید مصالح و بکارگیری الگوهای کارا در معماری بناهای مسکونی متداوم و پایدار بوده است.
تثبیت مکانیکی خاک و تبیین جایگاه آن در مصالح بومی اقلیم گرم وخشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاک یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین مصالح ساختمانی ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ توسط ﺑﺸﺮ به ویژه در نواحی گرم وخشک بوده است؛ لذا شناخت روش های تاریخی تثبیت و استحکام بخشی مصالح خاکی که در اقلیم گرم وخشک مورد استفاده بوده، می تواند زمینه به کارگیری مجدد آن ها در بناهای معاصر را نیز فراهم نماید. در فرآیند فرآوری خاک برای تولید مصالح خاکی در اقلیم گرم وخشک، مرحله مهمی برای ورز دادن و با شدت افکندن گل وجود دارد که موجب تراکم نسبی، کاهش تخلخل و نتیجتاً بهبود رفتار مصالح خاکی می شود. این روش در دانش مهندسی ساختمان، تثبیت مکانیکی نامیده می شود و علی رغم آنکه قابلیت آن در بهبود خواص مکانیکی مصالح خاکی کاملاً شناخته شده و مورد مطالعه قرار گرفته، مطالعه در مورد قابلیت های ورز دادن و افکندن گل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تبیین جایگاه تثبیت مکانیکی در ساختار مصالح بومی اقلیم گرم وخشک شکل گرفته است و مروری بر انواع روش های تثبیت مکانیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن و همچنین مصالح خاکی تولید شده با این شیوه خواهد داشت. لذا این بررسی در قالب یک پژوهش کاربردی و با تکیه بر روش های ترکیبی (توصیفی و میدانی) انجام شده است. برای این منظور پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی، چرایی و چگونگی اعمال تثبیت مکانیکی بر مصالح خاکی مدنظر قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه در حوزه تثبیت مکانیکی مصالح خاکی، بیانگر تأثیر مطلوب ورزدادن و افکندن گل با میزان رطوبت کافی در مقایسه با شیوه امروزی تثبیت مکانیکی یعنی تراکم خاک با رطوبت کم است؛ لذا می توان این گونه استنتاج نمود که معماران سنتی این اقلیم، به طور ضمنی با روش صحیح تثبیت مکانیکی و وجود رابطه مثبت بین این تکنیک و خصوصیات مکانیکی مصالح بومی در اقلیم گرم وخشک آگاه بوده اند. با توجه به تأثیر مطلوب تثبیت مکانیکی بر خواص مکانیکی مصالح خاکی، در صورت تلفیق صحیح این تکنیک با روش ساخت سنتی مصالح خاکی، در عصر حاضر نیز قابلیت بازکاربری این مصالح در معماری اقلیم گرم وخشک وجود دارد.
نقش مصالح بومی در معماری پایدار از دیدگاه زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۴۸-۲۹
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش ساخت و سازهای ساختمانی موجب تولید نخالههای فراوان شده است که در حاشیه شهرها انباشته شده و یکی از آلوده کننده ترین عوامل محیط زیست به شمار میآید. ساختمانهای امروزی به ویژه در شهرها از مصالح جدید ساخته شده اند. برای تهیه مصالح جدید، انرژی زیادی صرف میشود. در جهت کاهش خطرات زیست محیطی ناشی از مصالح ساختمانی، بایستی چرخه حیات مصالح از زمان استخراج از طبیعت، تا بازگشت دوباره به طبیعت و انرژی مصرفی در این چرخه مورد بررسی قرار گیرد. مسئله این تحقیق؛ مشکلات زیست محیطی ساخت و ساز امروزین است که به دلیل استفاده نا مناسب از مصالح جدید در ساختمانسازی پدید آمده است. در این پژوهش ویژگی های ممتاز مصالح بومی از نگاه زیست محیطی بررسی شده و استفاده از مصالح بومی به عنوان یک راهکار سالم و مفید و کم هزینه پیشنهاد میشود. فرایند تولید مصالح از استخراج تا بازگشت آن به طبیعت و تأثیر آن در آلودگی محیط زیست، اعم از مصالح جدید و مصالح بومی، مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است. نمودار چرخه حیات مصالح، الگویی حاصل از دیگر نمودارها و جداول گوناگون زیستمحیطی است که به صورت جامع تری، عوامل گوناگون در آن دیده شده است. هر مرحله از حیات مصالح در این الگو تشریح میشود. با بررسی و مقایسه مصالح بومی و مصالح جدید، مشخص میشود که مزایای استفاده از مصالح بومی به مراتب بیشتر است. عدم تخریب طبیعت در برداشت، کمترین آلودگی در تولید، پایین بودن مصرف انرژی در تولید، صرفهجویی در انرژی حمل و نقل، کاهش مصرف انرژی در بهرهبرداری، کاهش هزینههای تمام شده و از همه مهمتر بازگشت سریع به طبیعت و عدم تخریب محیط زیست از مزایای مصالح بومی به شمار می رود. البته به کارگیری مصالح بومی شرایط خاص خود را دارد.
بررسی میزان تطابق اصول واسازی با معماری بومی روستایی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
روش واسازی از ابتدای فرآیند طراحی، امکان استفاده مجدد از اجزا و مصالح ساختمان را مد نظر قرار می دهد که موجب کاهش مصرف منابع جدید، انرژی، کاهش ضایعات و حفظ محیط زیست خواهد شد. بررسی معماری بومی در برخی مناطق، اصول به کار رفته مشابهی در ساختار بناها را با اصل واسازی نشان می دهد. نوعی از این معماری بومی، در شمال ایران و در استان گیلان وجود دارد. معماری بومی روستایی گیلان دارای ویژگی های منحصر به فردی به لحاظ ساختاری و فرمی می باشد که بنا و اجزای آن به دلیل تکنیک اجرا و نوع اتصالات و مصالح مناسب، قابلیت واسازی دارند. هدف از این پژوهش، تعریفی از واسازی، اصول، اهداف، مزایا و بررسی معماری بومی روستایی گیلان و ساختارهای تشکیل دهنده آن و میزان انطباق پذیری این معماری با اصول واسازی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و جمع آوری اطلاعات میدانی، داده های مورد نظر جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. پژوهشگران نمونه های جامعه آماری را مطالعه کرده و برای بدست آوردن نتایج، مورد بررسی قرار داده اند. جامعه آماری، خانه های بومی روستایی استان گیلان و حجم نمونه، برخی بناهای منتخب می باشد که با تکنیک انتخاب هدفمند برگزیده شده اند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که معماری بومی روستایی گیلان به دلیل تکنیک اجرا، استفاده از اتصالات و مصالح مناسب، قابلیت واسازی داشته و با اصول واسازی مطابقت دارد.
تبیین روش های طراحی زمینه گرایی و منطقه گرایی در معماری ایران (نمونه مطالعاتی: اثرهایی شاخص با دوره-های زمانی متفاوت از معماری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۳۴۲-۳۲۷
حوزه های تخصصی:
رخداد بین معماری و زمینه پیشین یکی از موضوعات بسیار مهم در عرصه معماری و طراحی شهری است. این مبحث از تفکرات دوران باستان از قرارگیری بناها در ارتباط با بناهای مجاور سرچشمه می گیرد. در زمینه های با ارزش می توان با استفاده از خوانش متن تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مورد نظر به طراحی معماری ارزشمند و متناسب با زمینه فرهنگی و تاریخی آن دست یافت. در این پژوهش قصد داریم که در قسمت نخست به تعریف زمینه و همچنین روش های طراحی چون زمینه گرایی و منطقه گرایی که واکنشی مستقیم به بستر طراحی هستند بپردازیم. در قسمت دوم با انتخاب بناهایی ارزشمندی از دوره های زمانی متفاوت (از دوره پهلوی اول تا به امروز) از شهر تهران ، سعی در شناسایی رویکرد معماران در این دوران نسبت به زمینه و همچنین میزان تأثیرپذیری زمینه ی گذشته در این بناها را داریم. اثبات تمایز بین دو رویکرد زمینه گرایی و منطقه گرایی مسأله اصلی این پژوهش است. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر متناسب با فرضیه های تحقیق از نوع، تحلیلی- تطبیقی است. بدین صورت که برای دستیابی به مبانی نظری پژوهش که شامل اطلاعات مربوط به زمینه و رویکردهایی چون زمینه گرایی و منطقه گرایی است، از روش های کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. سپس با استفاده از روش تحلیلی و تطبیقی و از طریق حضور در فضا وتحقیقات میدانی و عکسبرداری به تجزیه و تحلیل نمونه های موردی پرداخته می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روش های طراحی زمینه گرایی و منطقه گرایی متفاوت از یکدیگر عمل می کنند به این صورت که : زمینه گرایی در مقیاس کوچکتر نسبت به سایت و همسایگی های آن و منطقه گرایی در مقیاس بزرگتر و در حد ملی و منطقه ای عمل می کند.
بررسی نقش مصالح بومی در بناهای سنتی شهر کاشان از منظر پایداری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
193 - 213
حوزه های تخصصی:
معماری سنتی کاشان، دارای ویژگی های منحصربه فردی در ابعاد مختلف است که یکی از مهم ترین این ابعاد، مصالح به کاررفته در آن هستند. با توجه به اهمیت روزافزون بحث پایداری و همچنین تأثیر قابل توجه مصالح بر پایداری بنا، در این پژوهش به بررسی نقش مصالح بومی کاشان در پایداری زیست محیطی بناهای سنتی این شهر پرداخته شد. در این راستا ابتدا با مطالعه منابع متعدد، شاخص های تأثیرگذار بر پایداری زیست محیطی مصالح در مراحل مختلف حیات آن ها شامل استخراج و تولید، حمل و انبار، ساخت و ساز، بهره برداری و درنهایت تخریب و بازیافت، گرد آوری شدند. سپس با بررسی های میدانی در بافت تاریخی کاشان و مطالعات کتابخانه ای، مصالح بومی به کاررفته در آن استخراج گردیدند تا از دیدگاه شاخص های جمع آوری شده مورد ارزیابی قرار گیرند. این ارزیابی در هر شاخص با روش متفاوتی نظیر گردآوری اطلاعات عددی، تحلیل کیفی و یا تدوین پرسش نامه انجام شد. درنهایت، بر مبنای تحلیل های صورت گرفته و با استفاده از طیف لیکرت، در هر شاخص امتیازاتی بین 1 تا 5 به مصالح مذکور اختصاص داده شد تا با جمع آوری امتیازات هر مورد، یک مقایسه کیفی بین آن ها از دیدگاه تطابق با شاخص های پایداری زیست محیطی حاصل شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از میان مصالح مورد بررسی شامل خاک، سنگ، گچ، آهک، مصالح نباتی و فلز، خاک با امتیاز 83 از 85 بیشترین تطابق و فلز با امتیاز 37 از 85 کمترین تطابق را با شاخص های مذکور دارند. با دقت روی تحلیل های موجود و امتیازات حاصل می توان دریافت که مهم ترین عامل تأثیرگذار بر امتیازات پایین فلز، فرایند ساخت پیچیده آن و طی مراحل فراوری در کارخانه است، برخلاف خاک که نیازمند ساده ترین روش تولید، بدون انجام فرایندهای پیچیده برای آماده سازی است.