مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تجربه زیسته
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر فهم فرآیند انتصاب کارکنان با رویکرد جنسیت گرایانه است و استعاره مفهومی اختیار شده توسط پژوهشگران برای تببین آن، پدیده پله برقی شیشه ای است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت یک تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد تجربه زیسته است. تمامی مدیران زن سازمان آموزش و پرورش استان ایلام به عنوان جامعه هدف انتخاب و با شیوه نمونه گیری زنجیره ای 16 مصاحبه تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها صورت گرفت. خروجی مصاحبه در قالب 3 مقوله اصلی، 17 مقوله فرعی و 78 کد مفاهیم، کدگذاری شد. نتایج نشان داد که عوامل برون سیستمی، عوامل درون سیستمی، و عوامل فردی شخصیتی در ایجاد پدیده پله برقی شیشه ای تاثیر دارند. نتایج نشان داد در سازمان آموزش و پرورش جنسیت عاملی اثرگذار در انتصاب مدیران است و وجود پدیده پله برقی شیشه ای باعث ناکارآمدی زنان در اجرا و ایفای نقش های سازمانی شده و پیامدهای فردی، اجتماعی و سازمانی متعددی را بدنبال دارد.
از «عشق واقعی» به «دوست داشتن منطقی»: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه ( تجربة زیستة کنشگران متأهل شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده بنیان هر جامعه است و روابط عاشقانه ی زوجین آن را مستحکم تر می کند. بر این اساس این مقاله با راهبری اصول روش پدیدارشناسیِ توصیفی، درصدد توصیف تجربه ی زیست شده ی عشق در سال های ابتدایی ازدواج از منظر خود کنشگران است. داده ها، با نمونه گیری هدفمند از میان افراد متأهل ساکن شهر اصفهان که از ازدواج آن ها کم تر از هفت سال گذشته، و سپس مصاحبه های عمیق با آن ها جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تحلیل پدیدارشناسی چندسطحی در این پژوهش نشان داد که تجربه ی عشق ازدواجی از منظر کنشگران مشتمل بر پدیده های زمان مند و غیرزمان مند است. پدیده های زمان مند تحت عنوان «عشق تغییرپذیر» به تغییر شکل عشق در طول زمان از «عشق واقعی» در ابتدای ازدواج به «دوست داشتن منطقی» با شروع زندگی مشترک اشاره دارد. رابطه جنسی نیز به عنوان بخشی از تجربه ی «عشق تغییرپذیر» از طریق دو الگوی «عدم پذیرش-پذیرش» و «پذیرش-پذیرش» برساخته می شود. پدیده های غیرزمان مند، یعنی تجارب عاشقانه ای که به زمان خاصی تعلق ندارد، به تجارب «عشق مردم پسند»، «خاطرات»، «یکی شدن» و «تایید همسر» اشاره دارد.
زنان مطلقه و تجربه سرپرستی خانوار: یک پژوهش کیفی (نمونه موردی زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فارسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم تابستان۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
181-211
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش خانوارهای سرپرست زن و مسائل و مشکلات مرتبط با این نوع خانوارها در سال های اخیر، پژوهش حاضر به فهم و روایت تجربه زیسته زنان مطلقه از سرپرست خانوار بودن می پردازد. این مطالعه به صورت کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری بر روی 10 زن مطلقه سرپرست خانوار در شهر فارسان صورت گرفته است. مشارکت کنندگان حاضر با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از میان زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد انتخاب شدند. تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت سه مضمون اصلی «سرپرستی به مثابه بازتعریف مناسبات با جامعه »، «سرپرستی به مثابه تجربه احساسی ناخوشایند» و «سرپرستی به مثابه شکل دیگری از زیست اجتماعی» ویازده مضمون فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند پروبلماتیزه کردن و توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی دامنگیر این خانوارها و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک «مساله اجتماعی» است.
تجربه ی زیسته ی زنان از فرزندآوری: مطالعه زنان متأهل شاغل و با تحصیلات دانشگاهی شهر اصفهان 11(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۹۱ و ۹۲
11-36
حوزه های تخصصی:
خانواده قدیمی ترین نهاد بشری و منشأ افزایش اعضا و گسترش جمعیت یک جامعه می باشد. هدف پژوهش حاضرکشف تجربه ی زیسته ی زنان متأهل شاغل و با تحصیلات دانشگاهی شهر اصفهان که بیش از یک سال از ازدواج آنان گذشته بود، در زمینه ی فرزندآوری، دغدغه ها و انتظارات آنان است. از این رو 15 زن متأهل در شهر اصفهان که دارای تحصیلات دانشگاهی و مناصب شغلی بودند، با روش پدیدارشناسی و با تکنیک مصاحبه ی عمیق مطالعه گردیدند. یافته های پژوهش با به کارگیری روشچند مرحله ایموستاکاس، تحلیل شدند که در نهایت 20 کد تفسیری و شش کد تبیینی «عدم تعیین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و منابع زیست محیطی»، «چالش های زنانه»، «ناکارآمدی سیاست های جمعیتی»، «انگیزه های شغلی و تحصیلی»، «مواهب فرزند» و «محدودیت های فیزیولوژیکی»کشف گردید.
اخلاق حرفه ای معلمی در مکتب خانه؛ پژوهشی پدیدارشناسانه براساس تجربه زیسته شاگردان مکتب خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
114 - 101
حوزه های تخصصی:
«مکتب خانه» به دلیل قدمت طولانی و پوشش حداکثری، یکی از مهم ترین نهادهای آموزشی−تربیتی، پس از ورود اسلام به ایران به شمار می رود که تأثیرات پایداری در فرهنگ تربیتی ایران، از جمله «اخلاق حرفه ای معلمی»، داشته است. در این مقاله، با هدف تبیین نقش مکتب خانه ها در شکل گیری اخلاق حرفه ای معلمی و با بهره گیری از روش پدیدارشناسی تفسیری، نگارندگان تلاش کرده اند تا تجارب زیسته افرادی که مکتب خانه را درک کرده ند، فهم و روایت کنند. بدین منظور، با کاربرد روش نمونه گیری هدفمند، سیزده نفر از سالخوردگانی انتخاب شدند که فضای مکتب خانه را درک کرده بودند و برای گرد آور اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها نیز از روش اسمیت استفاده شد. پس از تحلیل مصاحبه ها، مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمانِ مکتب خانه در پنج مقوله عمده و هجده خرده مقوله تقسیم بندی شد که مقوله های اصلی عبارت اند از: شور و شوق معلمی، تعهد حرفه ای، ایجاد میل به یادگیری در فراگیران، توجه ویژه به تربیت اخلاقی و دانش تدریس. نتایج نشان می دهد که شماری از شاخص های مثبت و منفی اخلاق حرفه ای معلمی امروز جامعه ایران، ریشه در نگرش و رفتار معلمان مکتب خانه دارد و انجام پژوهش های مشابه می تواند در تبیین وضعیت موجود و مطلوب اخلاق حرفه ای معلمی ایران راهگشا باشد.
روایتِ خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۲۵-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زندگی در خانه، موضوعی است که به روشی منطبق با ویژگی های خاصِ فهم و بازنمایی این تجربه نیاز دارد. کیفیتِ تجربه زیسته در حضور هم زمان ساکنِ خانه و کالبد آن آشکار می شود و روشی که برای تحقیق درباره آن انتخاب می شود هم باید به این یکپارچگی فاعلِ شناسایی و موضوعِ شناسایی ملتزم باشد تا بتواند کیفیتِ منحصر و زنده تجربه را عمیقاً دریابد و آن را به دیگری منتقل کند. این یکپارچگی در وجوه مختلفی از تجربه زیسته در خانه قابل شناسایی است؛ این نوشتار با رجوع به آرای پدیدارشناسان معماری آن وجوه را معرفی می کند تا روشی مناسب برای فهم و بازنماییِ کیفیتِ تجربه زیسته در خانه بیابد. ویژگی هایی چون پیوستگی زمانِ درونی و بیرونی در تجربه زیسته، ملموس و مخیل بودنِ آن باعث می شوند که فهمِ روایی به عنوان بستری مناسب برای تحقیق درباره تجربه زیسته مطلوب در خانه معرفی گردد و حفظ کیفیتِ زنده آن به این ترتیب ممکن باشد. سپس با توجه به وجوه اساسی تجربه زیسته و کیفیتِ خاصِ هر تجربه مکانی، روند تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه و نکات قابل توجه در آن، از ابتدای جمع آوری اطلاعات تا ارائه نهایی روشن می گردد و دو شکل از روایت که متمرکز بر اثر مکان در تجربه زیسته مطلوب در خانه هستند، برای بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه با عنوان «روایتِ خانه» معرفی می شوند. یکی روایتِ خانه به بیانِ ساکنان و دیگری روایتِ خانه به بیانِ محقق که هریک قابلیت ها و محدودیت هایی خاص خود دارند. در انتها و به عنوان مورد پژوهی، استفاده از این روش در تحقیقی نمونه بر خانه های برهه گذار معماری تهران می آید.
تجارب زیسته دانش آموزان دوره تحصیلی ابتدایی از پدیده مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳
47 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تجارب زیسته دانش آموزان ابتدایی در رابطه با مصرف آب بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدار نگاری انجام شد. محیط پژوهش، دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی مدارس دولتی ناحیه 3 شهر اصفهان بود که از میان آن ها 22 نفر به عنوان اطلاع رسان از راه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و پس از پیاده سازی به کمک کدگذاری در سه سطح باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها در سه بخش نگرش، آگاهی و عملکرد طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که در بخش نگرش، دانش آموزان آب را به مثابه مایه حیات و نعمت قابل ارزش و احترام تلقی می کنند. در بخش آگاهی، نحوه تولید آب در طبیعت، روش های استفاده بهینه و مضرات آلوده سازی آنها را درک کرده اند. در بخش عملکرد، روش هایی مانند مسئولیت پذیری، ترویج فرهنگ مصرف صحیح، تذکر تربیتی، آموزش مصرف بهینه، صرفه جویی، رعایت بهداشت آب و اجتناب از اسراف و آلوده سازی آب، می تواند در تغییر عادات رفتاری نامطلوب موثر باشد. در مجموع، توجه به سه جنبه فوق می تواند دانش آموزان را به سمت الگوی صحیح مصرف آب سوق دهد.
مطالعه پدیدار شناسانه تجارب هیجانی و ذهنی فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سرمنشأ تحولات پیچیده ی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و به ویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربه ی زیسته ی فرزندان طلاق در زمینه ی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. به همین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18ساله ای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه به وسیله ی سه زیرمضمون که نشان دهنده ی تجارب زیسته ی مشارکت کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمون ها به ترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بی پناهی بوده و هریک به صورت مجزا، مؤلفه ها و واحدهای معنایی حمایت کننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمی آید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه می کنند که در مواردی می تواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحت الشعاع قرار دهد. نتایج به دست آمده بر لزوم تبیین عمیق تر تجارب زیسته ی این افراد توسط روان شناسان و مددکاران و ارائه ی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامینِ برآمده از مطالعه ی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تأکید دارد.
بررسی کیفی واکنش به فقدان در جوانان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ی برخورد با فقدان، گستره ی وسیعی از واکنش های جسمی، هیجانی، شناختی و وجودی را در برمی گیرد و شدت آن می تواند از یک هیجان زودگذر و خفیف تا واکنشی شدید که تمام تاریخچه ی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، متغیر باشد. در این پژوهش به کمک سه شیوه ی مختلفِ جمع آوری کیفی داده ها، شامل گروه های متمرکز، مصاحبه ی نیمه ساختمند درباره ی تجربیات فقدان و اخذ روایت زندگی به شیوه ی مک آدامز که درمجموع روی 21 شرکت کننده صورت پذیرفت، ساخت ها و فرایندهای مؤثر بر چگونگی واکنش های این افراد به فقدان، از طریق بررسی پدیدارشناختی و تحلیل کیفی داده ها روی متن آوانویسی شده ی مصاحبه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده، سه خوشه ی اصلی بستر رخداد، ماهیت فقدان و ویژگی ها و تجربه ی زیسته ی کنشگر را به عنوان فرایندهای تأثیرگذار بر واکنش به فقدان معرفی کرد. بستر رخداد دو مضمون زمان و مقایسه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت فقدان سه مضمون نوع فقدان، جبری یا اختیاری بودن و دفعی یا پیش بینی پذیر بودن آن و درنهایت ویژگی های کنشگر، سه مضمون شخصیت، میزان آگاهی و تجربیات زیسته ی پیشین افراد را در برمی گرفت؛ درنتیجه به نظر می رسد که تعاملی از واقعیت های بیرونی و زیست جهان ذهنی کنشگر است که به طیف گسترده ی واکنش ها به فقدان منجر می گردد.
نقش اضطراب و افسردگی در ارزیابی موفقیت جراحی اسلیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در میان عوامل ارزیابی موفقیت جراحی چاقی اسلیو معده، عوامل روانشناختی به دلیل برداشت شخصی فرد از موفقیت درمان، اهمیت ویژه ای دارند. در این پژوهش نقش اضطراب و افسردگی به عنوان دو اختلال شایع در افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو در ارزیابی موفقیت جراحی بررسی می شود. روش: پژوهش حاضر از روش پدیدارشناسی برای مطالعه ی کیفی تجربه زیسته ی افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو استفاده کرده است. 20 نفر با روش همگون و به صورت هدفمند از میان افراد موفق و ناموفق در کاهش وزن که یک سال از جراحی اسلیو آنها گذشته بود، به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اضطراب و افسردگی قبل از جراحی بیشتر متمرکز بر بدکارکردی های روانی یا کارکردهای اجتماعی و نقص به وجود آمده بخاطر اضافه وزن می باشد، اما اهمیت اضطراب و افسردگی پس از انجام جراحی بیشتر به علت نقایص یا بدکارکردی های مقطعی پس از جراحی نظیر ریزش مو، بی حالی، پرخوابی و غیره به وجود آمده است. نتیجه گیری: اضطراب و افسردگی نقش مهمی در استنباط موفقیت جراحی و بازخوردی احساسی در مورد مفید بودن جراحی دارند. اگر جراحی ناراحتی های مربوط به چاقی را رفع کند، عوارض کمتری داشته باشد، فرد بتواند از دستورات پزشک پس از جراحی پیروی کند و بازگشت وزن نداشته باشد، آنگاه احساس اضطراب و افسردگی فرد کاهش می یابد و احساس مثبتی در مورد نتیجه جراحی دارد.
تحول شخصیت های زن در آثار سیمین دانشور و غزاله علی زاده
حوزه های تخصصی:
شخصیت یکی از مهم ترین عناصر داستان است. شخصیت های داستانی آفریده ذهن زمانمند نویسنده و بافته ای در تاروپود واقعیت و خیال است. شخصیت های داستان می توانند متأثر از برهم کنش ساختار اجتماعی و ساختار ذهنی نویسنده باشند. داستان موفق داستانی است که شخصیت های آن پویا هستند و در روند داستان متحول می شوند و به رشد و پویایی جامعه کمک می کنند. در زمینه تحول شخصیت ها در جهان داستان عواملی گوناگونی چون زمینه و مناسبات اجتماعی - فرهنگی، برخورداری از سرمایه اجتماعی، تحصیلات عالیه و رشد آگاهی، باور شخص به تحولات فردی و اجتماعی و ... تأثیر گذارند. در این مقاله شخصیت های داستان های سیمین دانشور و غزاله علی زاده از منظر متحول شدن مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد پژوهش این است که با توجه به دنیا و تجربه زیسته دو نویسنده شخصیت های داستان های آنان شباهت ها و تفاوت هایی دارند. دو نویسنده شخصیت های خود را از دو طبقه متوسط و تحصیل کرده و پایین و ستمدیده انتخاب کرده اند. شخصیت های گزینش شده از طریق مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته و آموزش و یادگیری متحول شده اند. شخصیت های آفریده دانشور آرام آرام، مصلحت اندیشانه و محتاطانه متحول می شوند؛ اما شخصیت های داستان علی زاده با تغییر و تحول درونی، صاحب روحیه انقلابی و خطرپذیری شده و شرایط اجتماعی را دگرگون می کنند یا برخی نیز تسلیم شرایط سخت جامعه می گردند.
پدیدارشناسی تجربه زیباشناختی مکان: مطالعه موردی میدان نقش جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
23 - 60
حوزه های تخصصی:
مفهوم زیبایی یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم فلسفی در تاریخ اندیشه است. فیلسوفان بسیاری کوشیده اند این مفهوم را تعریف و صورت بندی کنند. در این پژوهش به دنبال مفهوم زیبایی و تجربه زیباشناختی بودیم اما نمی خواستیم صرفا آن را از لا به لای متون فیلسوفان استخراج کنیم بلکه کوشیدیم به مفهوم زیبایی از خلال تجربه زیسته انسان ها دست یابیم. برای چنین پژوهشی، مکان و معماری را انتخاب کردیم تا افراد ادراک و تجربه زیباشناختی شان را از زیبایی یک بنای خاص- در این جا نقش جهان- توصیف کنند. بنابراین ما در این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که معنای تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش از روش «پدیدارشناسی» بر اساس الگوی «ماکس ون منن» استفاده کردیم. این پژوهش از دو بخش نظری و میدانی تشکیل شده است. ابتدا مطالعات نظری مفصلی درباره پیشینه پدیدارشناسی فلسفی، کاربرد آن در حوزه های مختلف از جمله مکان و معماری و پدیدارشناسی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام دادیم. سپس در بخش میدانی به مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 58 نفر مشارکت کننده پرداختیم. سپس گفت وگوها را خارج نویسی کردیم و بر اساس مبانی نظری تحقیق به طبقه بندی و تحلیل داده ها پرداختیم. در این مرحله به 30 مؤلفه دست یافتیم که سبب شکل گیری ادراک زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان می شود. در آخرین مرحله به جمع بندی و نتیجه گیری یافته های پژوهش پرداختیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان این پژوهش بر اساس تجربه زیسته شان در مکان مشخصی به نام نقش جهان دستِ کم به 16 مقوله اصلی وابسته است.
نقش پدیدارشناسی مرلوپونتی در پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
117 - 140
حوزه های تخصصی:
امروزه پدیدارشناسی با تأکید بر توصیف مستقیم امور و توجه به تجربه زیسته افراد مورد توجه حوزه های مختلف قرار گرفته است. در این بین پدیدارشناسی مرلوپونتی با تاکیدی که بر نقش بدن دارد توجه محققان حوزه پزشکی را به خود جلب کرده است. مرلوپونتی در پدیدارشناسی خود تعریف جدیدی از بدن ارائه می دهد که آن را «بدن زیسته» می نامد. بدن زیسته که در مقابل مفهوم مکانیکی بدن قرار دارد محور ذهنیت و در- جهان- بودن انسان محسوب می شود و در واقع تمام ابعاد وجودی انسان را در بر می گیرد. چنین تعریفی از بدن این امکان را در اختیار پزشکان قرار می دهد تا آنها در مداخلات پزشکی خود علاوه بر توجه به بعد فیزیولوژیکی بدن، ابعاد وجودی آن را نیز در نظر بگیرند و با توجه به تجربه زیسته افراد به معنای جدیدی از بیماری و نیز سلامت دست یابند. در این مقاله می کوشیم تا ضمن با بررسی این مفهوم جدید از بدن و خصایص آن نقش آن را در حوزه پزشکی تشریح کنیم.
تحلیل پدیدار شناسانه ادراک و تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از نقاط ضعف و قوت برنامه ارزشیابی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۱
19 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک معلمان در خصوص نقاط ضعف و قوت ناشی از اجرای برنامه ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی است. سعی شد تا با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه به بازسازی معنایی ادراک معلمان از نقاط قوت و ضعف نظام ارزشیابی موسوم به ارزشیابی توصیفی پرداخته و نشان دهیم که این مشارکت کنندگان، چه درک و ارزیابی، نسبت به ضعف ها و نقاط قوت طرح ارزشیابی توصیفی دارند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختارمند استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پس از انجام 23 مصاحبه با معلمان که عمدتاً معلمان باسابقه، دارای گرایش تحصیلی آموزش ابتدایی بودند اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی شش نقطه ضعف نظیر «کاهش شوق، حساسیت و انگیزه تلاش دانش آموزان نسبت به یادگیری و تحصیل» و «افزایش افت یادگیری و دامن زدن به کم سوادی دانش آموزان»، و هشت نقطه قوت برنامه ارزشیابی توصیفی، نظیر «حذف زحمت معلمان برای نگارش فهرست اسامی دانش آموزان» و «امکان استفاده از روش های متعدد در ارزیابی دانش آموزان»، گردید. یافته ها نشان داد که معلمان مصاحبه شونده، پیامدهای متفاوتی را از اثرات اجرای برنامه ارزشیابی توصیفی، تجربه کرده اند و در مجموع با چالش های مضاعفی در فرایند یاددهی یادگیری خود روبرو هستند که در مقاله حاضر به برخی از آن ها پرداخته شده است.
جایگاه تجربه زیسته از منظر فلسفه بدن در فرایند طراحی و خلق مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۶
25-52
حوزه های تخصصی:
با اوج گیری پیشرفت های انسان در عصر انقلاب فناوری دیجیتال، تصویرگرایی در تمام ارکان زندگی اصالت یافته است. این امر در فرایند طراحی و خلق فضا و فرم معماری به نحوی گسترش یافته که دیدن تصاویر سه بعدی از پروژه، برای قضاوت و ساخت آن کفایت می کند. غفلت از سایر حواس موجب تقلیل سطح ادراک و آگاهی انسان از فضای ساخته شده گشته است. بنابراین می توان پرسید: بدن چه نسبتی با فضا دارد و چگونه به آن پیوند می خورد؟ تجربه زیسته چه جایگاهی در فرایند خلق مکان دارد؟ در این پژوهش بر مبنای فلسفی تفسیرگرایی در پژوهش و با رویکرد کیفی به پرسش های تحقیق پاسخ داده شده است. نتایج بحث نشان می دهد مؤلفه های سازنده فرایند طراحی و خلق مکان، زمانی اصالت وجودی می یابد که مبتنی بر «ابعاد وجودیِ ازلی-ابدی آدمی» ازجمله «تجربه زیسته» او «صور خیالین محفوظ در حافظه بدن مند» و «خاطرات جمعی و فردی» وی باشد. در ترسیم مدل فرایند طراحی، ارائه راه حل های مسأله طراحی می باید پس از فهم دقیق برنامه عملکردی، سایت، برنامه ریزی فیزیکی، بی درنگ عزیمت خود به عالم خیال، خیال بین الاذهانی، اسطوره ها و معنای استعاری حضور انسان را که در ضمیرناخودآگاه خود حسب تجربه زیسته اش نهفته دارد، آغاز کند.
کاوش عمیق معنای خانه بومی به روش پدیدار شناسی (مورد مطالعه: خانه روستایی منطقه موکریان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
646 - 661
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه کیفی معنای معماری خانه های بومی منطقه موکریان ایران از منظر پدیدارشناسی می پردازد. هدف نهایی از نگرش ناب به معماری خانه های موکریان، کشف و آشکارگی نظام معنایی حاصل از گوهر دریافت ماهیت و جوهر آن ها و فهم هستی و نحوه هستی یافتن خانه ها است. رویکرد پژوهش حاضر، پدیدارشناسی و نظام تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی آن، کیفی -روش نظریه ون مانن و روش MST- است. محقق با حضور در منطقه موردپژوهش و غوطه وری در معماری خانه های موکریان و انجام مصاحبه های باز و عمیق و ثبت تحریرهای میدانی در ذیل سرفصل های تجربه زیسته، تجربه نیابتی و خصائص هستندگی نسبت به گردآوری اطلاعات اقدام نموده و تفاسیر مهم، 87 عبارت و 15 تم معنی به عنوان مؤلفه های اصلی معنا بخش خانه های بومی موکریان شناسایی و تدوین گردید. با یکپارچه کردن، مقایسه، و تعمق پیرامون معیار های به دست آمده، یک مقوله هسته تحت عنوان "خانه موکریان : بازنمون خویشتن، تجلی حس بودن و تبیین هستی انسان" به عنوان معنای حقیقی خاص خانه های منطقه موکریان ایران انتخاب گردید.
شناخت فقدان های تجربه شده در تاریخچه ی زندگی جوانان ساکن تهران: یک پژوهش پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
63 - 98
حوزه های تخصصی:
فقدان، اگرچه تجربه ای مشترک میان انسان هاست، تعریف و گستره ی آن به این واسطه که افراد مختلف برداشت های گوناگونی از آن دارند کماکان چالشی پیش روی پژوهش گران و درمان گرانی است که با این پدیده روبرو می شوند. در این مطالعه، که به شیوه ای کیفی و پدیدارشناختی، با نمونه گیری هدفمند و به کمک گروه های کانونی و مصاحبه ی ژرف نگر انجام گرفت، در مجموع تجربیات 13 نفر به صورت گروهی و 8 نفر به صورت انفرادی در خصوص تعریف شان از چیستی فقدان و فقدان هایی که در طول زندگی شان تجربه کرده اند اخذ و آوا نویسی و بر اساس روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تعریف جوانان از فقدان را می توان در سه گونه ی کلی تعریف فقدان برمبنای از دست دادن، برمبنای پیامدهای هیجانی و همچنین بر مبنای نداشتن شیء مطلوب دسته بندی نمود. همچنین گستره ای از تجارب فقدان های فردی و ارتباطی شامل فوت افراد نزدیک، فقدان های خانوادگی، عاشقانه یا دوستانه، اقتصادی- اجتماعی، جسمانی و نهایتاً فقدان های مرتبط با مفاهیم ذهنی شناسایی شد. در نهایت مقایسه ای با تحقیقات گذشته نشان داد که فقدان ها دامنه ی وسیع تری از آنچه که تا کنون شناسایی شده بود را در بر گرفته و تا حد زیادی وابسته به زیست جهان و فرهنگ افراد مورد بررسی هستند. در نتیجه ضروری به نظر می رسد که تحقیقات آتی واکنش به فقدان های مختف فردی و اجتماعی را از حیث شباهتشان به واکنش های متداول در سوگ مورد بررسی قرار دهند.
فضاهای خرده فروشی و واکاوی پدیدارشناسانه تجربه زیسته سردرگمی از منظر مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال چهارم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
147 - 186
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، پدیده سردرگمی یکی از معضلات مهم مصرف کنندگان در فضاهای خرده فروشی است که به خرید ناقص آن ها منجر می شود ؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال کشف و شناسایی پدیده سردرگمی و ادراک مصرف کنندگان از این مفهوم و جنبه های ناپیدای آن بود. به این منظور، فضاهای خرده فروشی انتخاب شد که محیط مناسبی را برای سردرگمی آن ها فراهم می کند. در مرحله اجرا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 27 نفر مشارکت کننده جمع آوری شد که طبق نمونه گیری هدفمند چندگانه انتخاب شده بودند. کدگذاری انجام و مفاهیم و مقوله ها استخراج شد. یافته ها نشان داد که 5 مضمون اصلی سبک تصمیم گیری، دانش ترغیب مصرف کننده و هزینه های مصرف کننده، ویژگی محصول و سایر عوامل موجب بروز حالات عاطفی، شناختی و رفتاری تجربه سردرگمی مصرف کنندگان می شود. درنهایت به راهکارهای کاهش و خروج و پیامدهای سردرگمی اشاره شد. این پژوهش هم از جنبه موضوع انتخابی برای بررسی و هم از نظر روش شناسی با سایر مطالعات رفتار مصرف کننده متفاوت است.
تجربه زیسته کودکان کار شهر تبریز از احساس تنهایی، مطالعه به روش پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده نظامی اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضای آن می تواند کل نظام خانواده را مختل کند. درک صحیح از مشکلات خانواده های کودکان کار، نه تنها به این کودکان و خانواده آن ها، بلکه به جامعه نیز کمک فراوانی می کند. یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت زندگی کودکان کار، احساس تنهایی است؛ بنابراین هدف این پژوهش، توصیف و تبیین واکاوی تجربه های کودکان کار از احساس تنهایی بود. پژوهش حاضر به روش کیفی و پدیدارشناسی و نمونه گیری هدفمند و به کمک مصاحبه ژرف نگر با پانزده نفر از کودکان کار انجام گرفت و مصاحبه ها ضبط و به روش استرابرت و کارپینتر تجزیه و تحلیل شد. از یافته های تجربه های کودکان کار از احساس تنهایی چهار مضمون اصلی «احساسات ادراک شده»، «انواع احساس تنهایی»، «پیامدهای احساس تنهایی» و «راه های غلبه بر احساس تنهایی» شناسایی شد. کودکان کار در معرض انواع احساس تنهایی ها و به ویژه تنهایی اگزیستانسیال قرار دارند. همچنین در زندگی خود احساس بی معنایی، ناامیدی و رهاشدگی دارند. بدین منظور می توان با سیاست هایی مانند بهبود تعامل اجتماعی، تدارک زمینه های تحصیل، آموزش مهارت های اجتماعی و معنویت درمانی بر این حس کودکان کار غلبه کرد.
فهم تجربه زیسته افراد کارتن خواب در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۱
214 - 262
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر نوع خاصی از بی خانمانی که کارتن خوابی نام گرفته، در کشور ما و به ویژه در کلانشهر تهران پدیدار شده و مورد توجه قرار گرفته است. کارتن خوابی به نظر کارشناسان اجتماعی ضمن آنکه مسئله اجتماعی تلقی می گردد، می تواند تبدیل به آسیب اجتماعی شود. کارتن خوابی نشانه و برآیندی از وجود سایر مسایل و آسیب های اجتماعی در جامعه است. هدف این مطالعه، رسیدن به درک و فهمی از تجربه زیسته افراد کارتن خواب و کشف و استخراج نظریه از درون این تجربیات و ترسیم پارادایم مربوطه، شامل مناسبات متقابل میان شرایط (ساختار)، عمل (فرآیند) و پیامدها بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش نظریه زمینه ای (GT) است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با مردان کارتن خواب در سطح شهر تهران، طی سال های 1395 و 96 جمع آوری شد. روش نمونه گیری هدفمند و با حجم نمونه 34 نفری به اشباع نظری رسید. داده ها به روش استراوس و کوربین و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری، گزینشی تحلیل شد. برزخ گسستگی- وابستگی، مقوله محوری است که بیانگر گسستگی فرد از جامعه، خانواده و منابع حمایتی و پیوستن او به گروه ناهنجار کارتن خوابی برای جبران فقدان ها و محرومیت هاست. کارتن خواب ها در برخورد با این پدیده، راهبردهای بقاء گرایی، تداوم و برونرفت را دنبال کرده و پیامدهای آنها را نیز متحمل می شوند. نتایج نشان می دهند کارتن خوابی در بستری از عوامل کلان و ساختاری در تعامل با عوامل فردی شکل میگیرد. رهایی از آن نیاز به تغییر شرایط اجتماعی این افراد دارد و شخص کارتن خواب عامل فعالی در این فرایند می تواند باشد.