مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بی خانمانی
حوزه های تخصصی:
جمالزاده، پیشرو داستان نویسی ایران، با پیوند دو تکنیک شرقی و غربی در مجموعة یکی بود و یکی نبود سبکی نوین را بنا نهاد که به داستان کوتاه مشهور شد. ویلان الدوله، با ساختاری متفاوت از پنج داستان دیگر این مجموعه، موضوع بیکاری را مطرح می کند که از لحاظ موضوعی به داستان ویلان (Le Vagabond) اثر گی دو مو پاسان DE Maupassant) (Guy، نویسنده فرانسوی شباهت دارد. در این دو داستان، بیکاری با دو منشا جداگانه مورد بحث قرار می گیرد: بیکاری ارادی با تکیه بر نگرش صوفیانه و بیکاری غیر ارادی.
مقالة حاضر، بی آنکه در صدد اثبات تاثیر پذیری جمالزاده از گی دو مو پاسان باشد، ضمن ارائه دو تابلوی نمودار و انتخاب نمونه هایی از متن دو داستان، به بررسی نقاط مشترک و نوع نگرش دو نویسنده به موضوعی یکسان می پردازد. بیکاری به عنوان علت اصلی و مشترک آوارگی دو قهرمان و دلایل آن، ویژگی های شخصیّتی، توقّعات، کنش ها و واکنش هایشان در کشمکش با درون و برون و نیز ارائه تصویری از افراد جامعه، نوع رفتارشان و فضایی که دو داستان در آن شکل گرفته از جمله موضوعاتی هستند که این مقاله سعی در بررسی تطبیقی آن دو اثر از لحاظ موضوع و شیوه بیان دارد.
شاخص های اجتماعی سلامت و مصرف کنندگان مواد
حوزه های تخصصی:
شاخص های اجتماعی سلامت عبارتند از شرایط و محیطی که افراد در آن متولد شده، رشد یافته، زندگی و کار می کنند و با بیماری ها مقابله می کنند. شاخص های اجتماعی سلامت عبارتند از: شیب اجتماعی، مراحل ابتدایی زندگی، استرس، محرومیت های اجتماعی، محیط کار، بیکاری، حمایت اجتماعی، غذای سالم، حمل و نقل و اعتیاد. عوامل اجتماعی و اقتصادی بر رفتارهای پر خطر و سلامت افراد مصرف کننده تاثیر گذار است. مصرف مواد مخدر یک رفتار پرخطر است که با عوارض کوتاه مدت و درازمدت سلامتی همراه است. عوامل خطر فردی با پیامدهای سلامتی مرتبط است و عوامل اجتماعی، تعیین کننده رفتار پرخطر و عواقب سلامتی در مصرف مواد است. این عوامل سلامت افراد مصرف کننده را به صورت غیر مستقیم از طریق شکل دهی رفتارهای فردی و به صورت مستقیم از طریق دسترسی به منابع و امکانات و سیستم های رفاه اجتماعی، حاشیه نشینی و عدم تمکین از درمان تحت تأثیر قرار می دهد. هدف مداخلات، ارتقاء سلامت مصرف کنندگان مواد است که باید در آن ها عوامل اجتماعی لحاظ شود. ارتقاء سلامت در افراد محروم و آسیب پذیر از طریق برنامه های متناسب برای این اقشار از جوامع، کاهش شکاف بین گروه های فقیر و غنی و ایجاد شیب سلامتی مثبت برای تمام اقشار اجتماعی- اقتصادی، امکان پذیر است. البته مؤلفه های اجتماعی سلامت در هر کشور و بسته به شرایط خاص آن کشور متفاوت است و بر اساس شواهد موجود در مورد آن ها تصمیم گیری می شود. این مقاله تأثیر عواملی چون وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین، بی خانمانی و زندانی شدن را بر سلامت مصرف کنندگان مواد مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد یکی از عمده ترین مشکلات سلامت بی خانمانان است. مردمی که به سیکل بی خانمانی وارد و یا از آن خارج می شوند، غالباً همزمان به سیکل سوءمصرف مواد نیز وارد و یا از آن خارج می شوند. رابطه میان سوءمصرف مواد و بی خانمانی نیازمند آن است که این دو پدیده به صورت همزمان و نه مستقل و جدای از یکدیگر مورد ملاحظه قرار گیرند. بررسی ها نشان می دهد که تعداد تحقیقات در این حوزه رو به افزایش است، اما غالب این تحقیقات پراکنده و ناکامل هستند. توسعه و بهبود ابزارهای مداخله ای و نیز پیشگیری از افزایش تعداد مصرف کنندگان بی خانمان تحقیقات بیشتر در این حوزه را ضروری می سازد. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه توصیف تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان به منظور فهم بهتر عوامل موثر در درمان این گروه می باشد. روش: این مقاله با بهره گیری از تئوری زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 20 مصرف کننده بی خانمانی که در پروژه نوروزی بازتوانی مصرف کنندگان مواد(1393) شرکت داشتند، جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شده است. یافته ها: طردشدگی، تجربه تروما، احساسات و هیجانات منفی، شکل گیری سرمایه های منفی، انزوای اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی و فقدان زیرساختهای رفاهی- آموزشی از جمله مهمترین یافته های این تحقیق بودند. نتیجه گیری: تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان حاکی از آن است که درمان این گروه از مصرف کنندگان به تبع پیامدهای زندگی در خیابان برای ایشان، بسیار متفاوت از افرادی است که به رغم اعتیاد، همراه با خانواده زندگی می کنند.
تجربه زیسته دختران فراری از «خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۴
513-530
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم خانه نزد دختران فراری پرداخته و با مطالعه تجربه زیسته این گروه تلاش شده تا به درکی مناسب از «خانه» نایل گردد و در گسترش دانش پایه موجود در خصوص پدیده دختران فراری نقشی درخور ایفا نماید. مطالعه حاضر به روش پدیدارشناختی و با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفته است. داده ها از طریق مصاحبه با 10 دختر در سن 15 تا 20 سال که مدت زمان زیادی از فرارشان نمی گذشت، جمع آوری گردیده است. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از خانه توسط شرکت کنندگان بود. در اصل، معانی خانه برای آن ها با «نبود» آن مرتبط بوده و هم زمان خانه ایده آل، واقعی، بی خانمانی و خانه جایگزین در ذهن این دختران لانه گزیده و در رفتارهایشان تجلی آن دیده می شود. بودن یا نبودن در این چارچوب، خود منشاء قضاوت هایی در خصوص آنان و شخصیت شان می باشد. در واقع درک معنای خانه به عنوان ساختی ذهنی، بخشی از شخصیت دختران را تشکیل داده و متأثر از هنجارها و ساختارهای غالب اجتماعی است. دخترانی که خارج از «خانه» باقی می مانند به عنوان منحرفان، ناقضان نظم اجتماعی و روسپی برچسب زده می شوند که از تصاویر اجتماعی «زن»، «دختر خوب» و «طبیعی» خارج شده و جامعه آن ها را به عنوان ساختار غیرزنانه و غیرخانگی برساخت می کند. خارج از خانه بودن، خود جواز چنین برچسبی را به تنهایی فراهم می آورد و منشاء مشکلات روانی، جسمانی و اجتماعی دختران فراری خواهد بود.
فهم تجربه زیسته افراد کارتن خواب در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۱
214 - 262
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر نوع خاصی از بی خانمانی که کارتن خوابی نام گرفته، در کشور ما و به ویژه در کلانشهر تهران پدیدار شده و مورد توجه قرار گرفته است. کارتن خوابی به نظر کارشناسان اجتماعی ضمن آنکه مسئله اجتماعی تلقی می گردد، می تواند تبدیل به آسیب اجتماعی شود. کارتن خوابی نشانه و برآیندی از وجود سایر مسایل و آسیب های اجتماعی در جامعه است. هدف این مطالعه، رسیدن به درک و فهمی از تجربه زیسته افراد کارتن خواب و کشف و استخراج نظریه از درون این تجربیات و ترسیم پارادایم مربوطه، شامل مناسبات متقابل میان شرایط (ساختار)، عمل (فرآیند) و پیامدها بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش نظریه زمینه ای (GT) است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با مردان کارتن خواب در سطح شهر تهران، طی سال های 1395 و 96 جمع آوری شد. روش نمونه گیری هدفمند و با حجم نمونه 34 نفری به اشباع نظری رسید. داده ها به روش استراوس و کوربین و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری، گزینشی تحلیل شد. برزخ گسستگی- وابستگی، مقوله محوری است که بیانگر گسستگی فرد از جامعه، خانواده و منابع حمایتی و پیوستن او به گروه ناهنجار کارتن خوابی برای جبران فقدان ها و محرومیت هاست. کارتن خواب ها در برخورد با این پدیده، راهبردهای بقاء گرایی، تداوم و برونرفت را دنبال کرده و پیامدهای آنها را نیز متحمل می شوند. نتایج نشان می دهند کارتن خوابی در بستری از عوامل کلان و ساختاری در تعامل با عوامل فردی شکل میگیرد. رهایی از آن نیاز به تغییر شرایط اجتماعی این افراد دارد و شخص کارتن خواب عامل فعالی در این فرایند می تواند باشد.
مطالعه جامعه شناختی ناهنجاری های جنسی در پاتوق های کارتن خوابی شهرهای تهران و مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده بی خانمانی را به عنوان یکی از مسائل اجتماعی روز ایران، از جهات مختلف می توان بررسی کرد. در این بین، موضوع امر جنسی در میان افراد بی خانمان، علی رغم اهمیت آن مغفول مانده است. این پژوهش با هدف بررسی وجوه ناظر بر امر جنسی در زیست کارتن خوابی، به کندوکاو در کنش های عاطفی و جنسی افراد بی خانمان می پردازد. رویکرد این پژوهش کیفی، و مبتنی بر نظریه زمینه ای است. در این راستا، با 42 بی خانمان شامل 23 مرد و 19 زن، مصاحبه عمیق صورت پذیرفت. نمونه ها به شکل هدفمند از پاتوق های کارتن خوابی در دو شهر مشهد و تهران برگزیده شدند. از شهر مشهد، پاتوق های اسماعیل آباد، نوده و شهرک شهید رجایی و از شهر تهران، پاتوق های مولوی، فرحزاد، هرندی و چند نمونه دیگر بررسی شدند. داده ها در ابتدا با استفاده از نرم افزار مکس کیودی ای تحلیل شد. نتایج نشان داد که نیازهای مادی به منظور تأمین مواد مخدر و همچنین نیازهای عاطفی و جنسی، سبب برقراری روابط میان افراد بی خانمان شده است. افراد مورد مطالعه عموماً در قالبی آشفته به پیشبرد کنش های عاطفی و جنسی خود می پردازند. برمبنای نتایج، اعتبارزدایی تدریجی از نهاد خانواده و رفت وبرگشت به مواد مخدر به منظور کسب لذت جنسی در این آشفتگی نقش مهمی ایفا کرده است.
از جدایی تا هویت باختگی: تبیین کیفی کارتن خوابی در معتادان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پدیده کارتن خوابی در شهرهای بزرگ ایران به خصوص تهران پدیده نسبتاً جدیدی است که به عنوان یک معضل جدی اجتماعی در عرصه عمومی مطرح می شود. اصطلاح کارتن خوابی عمدتاً در خصوص کسانی به کار می رود که شب ها را در فضاهای عمومی مانند پیاده روها، پارک ها یا زیرپل ها سپری می کنند. مطالعات نشان می دهد که کارتن خوابی با اختلال مصرف مواد گره خورده است. هدف این پژوهش بررسی فرایند و تحلیل تجربیات افراد کارتن خواب دارای اختلال مصرف مواد است. مواد و روش ها: این تحقیق کیفی و به روش گراندد تئوری صورت گرفته است. با روش نمونه گیری هدفمند و سپس نظری درنهایت بیست نفر (نه مرد و یازده زن) از کارتن خواب های شهرستان تهران در مطالعه شرکت کردند و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و مشاهده گردآوری شد. تحلیل داده ها برای مشخص کردنِ روند به روش توصیه شده توسط اشتراوس و کوربین (1998) انجام شد. یافته ها: میانگین سن مشارکت کنندگان 2/36 بود. یافته ها نشان داد که فرایند کارتن خوابی فرد دچار اختلال مصرف مواد دارای دو مرحله است که هرکدام دارای طبقاتی هستند؛ مرحله اول: مرحله جدایی از مأوای پایدار، از دو طبقه اصلی تشکیل شده است: جدایی مبتنی بر تصمیم فرد و جدایی خارج از اختیار. مرحله دوم: مرحله بی خانمانی (بقا به هر قیمتی)، شامل چهارطبقه اصلی است: مأواگزینی گریزان، امرار معاش غیررسمی و متخلفانه، حضور در شبکه روابط بهره جویانه و مقوله هویت باختگی فردی و اجتماعی. نتیجه گیری: در مرحله جدایی از مأوای پایدار و مرحله بی خانمانی فرد، علاوه بر مسئله مصرف مواد با توجه به ابعاد جدیدی که این نوع زندگی دارد هویت فرد به بی خانمان گریزان، خلاف کار، آسیب دیده و طردشده اجتماعی تبدیل می شود. همین امر او را در این سیکل معیوب بقا به هر قیمتی قرار می دهد. از این روست که می توان این گروه را قشری شدیداً آسیب دیده و درگیر مسائل اجتماعی، قانونی و روانی گوناگون دانست. با توجه به پیچیدگی ابعاد بی خانمانی معتادان، به مداخلات هماهنگ بین فرد، خانواده و سیستم های حمایت کننده در تمام سطوح نیاز است.
تصویر زندگی فرودستان در اینستاگرام؛ مطالعه موردی زنان بی خانمان بهبود یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
149 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله مطالعه کنش گروهی از «زنان بی خانمان بهبودیافته» به عنوان بخشی از فرودستان اجتماعی در اینستاگرام است. گروهی که هرچند به رسانه های رسمی دسترسی کمتری دارند، اما در رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی از امکان نمایش خود و زندگی روزمره شان برخوردار شده اند. از این روی در این مقاله محتوای به اشتراک گذاشته توسط این گروه در اینستاگرام مورد مطالعه قرار گرفت. با این پرسش ها که این زنان در پُست های اینستاگرام خود چه مضامینی را به اشتراک می گذارند؟ در این تصاویر گذار از بی خانمانی تا باخانمانی چگونه رخ می دهد؟ و به طور کلی این شبکه اجتماعی چه قابلیت ها و فرصت هایی را برای آنها به عنوان ابزار و استراتژی ای برای گذراندن زندگی روزمره فراهم می آورد؟ این تحقیق با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک و مطالعه 140 پست اینستاگرام از صفحه 10 زن بی خانمان بهبودیافته انجام شده است. بر اساس یافته های نوشته حاضر، سه دسته مضمون شامل «ظاهر آراسته»، «حضور اجتماعی» و «جستجوی عشق و آرامش» در پست ها شناسایی شدند. اینطور به نظر می رسد که فقدان نمایش گذشته در گذار از بی خانمانی به باخانمانی و ارائه تصویری از زن بدون گذشته در این پست ها و نمایش یک «خود» جدید در اینستاگرام، برای این کاربران کارکردی جبران کننده داشته است؛ نظیر سیاست و مقاومتی که در نظریه «پیشروی آرام» بیات و مفهوم «تاکتیک کنارآمدن» دوسرتو مطرح می شود.
بازشناسی مسئولیت ها و حقوق شهروندی افراد بی خانمان و جامعه (مطالعه موردی: گرمخانه خاوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
125 - 151
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر از الزامات حیات بشری در هر جامعه ای است که در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و منشور حقوق بشر اسلامی و نیز حقوق شهروندی اغلب کشورها و نهادها بر مواد آن تأکید شده است. افراد بی خانمان از جمله گروه های آسیب دیده اجتماعی اند. ساماندهی این افراد اعم از متکدّیان، معتادان، بی خانمان ها، و کارتن خواب ها در شهر تهران با احداث گرمخانه هایی انجام می شود که علاوه بر کم توجهی به برخی مواد حقوقی، مسائل دیگری نیز بویژه برای سایر شهروندان و محله های مجاور گرمخانه ها ایجاد شده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد، شاخص ها، مسائل، و راهبردهای تحقق حقوق شهروندی افراد بی خانمان است که در ارتباط با گرمخانه های شهر تهران بویژه گرمخانه خاوران انجام می شود. پژوهش حاضر با رویکرد کمّی و کیفی، با روش تحقیق پیمایشی و تحلیلی و پژوهش میان رشته ای و با استفاده از شیوه های مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و پژوهش های موردی و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شاخص های حقوق بی خانمان ها عبارتند از: حق حیثیت و حقوق یکسان، زندگی و آزادی و امنیت، تساوی حقوق با دیگران، تشکیل خانواده، تأمین اجتماعی، حق برگزیدن آزادانه کار، استراحت و استفاده از ایام فراغت، سطح زندگانی، سلامت و رفاه او و خانواده اش، تعلیم و تربیت، شرکت در اجتماع، رشد آزاد و کامل شخصیت. ساماندهی افراد آسیب دیده اجتماعی یکی از وظایف نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری می باشد. احداث گرمخانه ها با ساماندهی افراد بی خانمان و تأمین بخشی از حقوق بشر و حقوق شهروندی آنها (از قبیل ایجاد سرپناه، تأمین آب و غذا، ایمنی، امنیت و بهداشت) از مرگ و میر آنها در هوای سرد و در اثر بی خانمانی، جلوگیری می کند. اما برخی گرمخانه ها از جمله گرمخانه خاوران مشکلات و آسیب های جانبی برای سایر شهروندان بویژه ساکنان محله های پیرامون گرمخانه ایجاد می کند. زباله گردی، خرده سرقت، مصرف مواد مخدر، و حضور نامرتب در فضاهای همگانی از جمله فعالیت های بی خانمان ها و معتادان مددجوی گرمخانه ای است که موجب سلب اسایش و آرامش سایر شهروندان می شود.
خودآگاهی در رمان؛ بررسی آرای هگل و باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
167 - 188
حوزه های تخصصی:
هگل، فیلسوف آلمانی و باختین، نظریه پرداز و منتقد ادبی روسی ازجمله متفکرانی هستند که رمان را موضوع تأمل فلسفی خود قرار داده اند و هر دو به مؤلفه «خودآگاهی در رمان» توجه داشته اند. در فلسفه هگل و در سیر تکامل روح به سمت آزادی، رمان از بالاترین تجلیات روح در فرم هنری است؛ جایی که روح به یکی از بالاترین سطوح خودآگاهی در قالب هنر می رسد. ضمن اینکه رمان به واسطه ظهور در دوران رمانتیک هنر، واجد قهرمان خودآگاه است. باختین هم در دو موضع از خودآگاهی در رمان می گوید: یکی آنجایی که رمان را گونه ای خودآگاه معرفی می کند و جای دیگر وقتی است که از خودآگاهیِ قهرمان رمان سخن می گوید. باختین وقتی داستایفسکی را خالق رمان چندصدا معرفی می کند، می گوید این خودآگاهی قهرمان است که به رمان های داستایفسکی خصلت چندصدایی می بخشد. درعین حال بحث از خودآگاهی در رمان، در هر دو متفکر به بحث از بی خانمانی هم گره می خورد. ما در این مقاله تلاش کردیم نشان دهیم موضع هر یک از دو متفکر نسبت به این موضوع چه بوده، چه شباهت و چه تفاوتی با هم دارند و چه گفت وگویی میان آنها یکی به عنوان فیلسوف و دیگری به عنوان نظریه پرداز ادبی شکل گرفته است
بررسی اثربخشی سبک زندگی زنان بی خانمان بر بزه دیدگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی خانمانی یک انحراف اجتماعی ویژه جوامع شهری است. پیامدهای ناگوار این آسیب اجتماعی آن را به مسئله ای اجتماعی تبدیل کرده است. رویکردها و نظرات مرتبط با بی خانمانی نشان می دهد که بی خانمانی در بستری از ویژگی های فردی، شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، فقر اقتصادی و قابلیتی و محرومیت های ناشی از آن، تجربه قربانی شدن و طرد اجتماعی شکل می گیرد و از این رهگذر پدیدار شدن افرادی آسیب پذیر با احتمال تجربه بزه دیدگی های مکرر، گرایش به رفتارهای پرخطر و بزهکاری، قابل پیش بینی می باشد. پژوهش حاضر توصیفی، به روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت مند، بر جامعه آماری متشکل از 100 زن بی خانمان انجام پذیرفته است؛ و هدف از آن، بررسی مسیر زندگی زنان در بی خانمانی و توصیف تجربه های قربانی شدن زنان به عنوان یک آسیب اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر نشان داد: زنان بی خانمان به دلیل تجربه قربانی شدن های مبتنی بر جنسیت، این پدیده را به گونه ای متفاوت از مردان تجربه می کنند. سبک زندگی تحمیل شده بر آنان، فعالیت های روزمره، دستیابی به فرصت های نامشروع، حضور در مناطق داغ شهری، آنان را به بزه دیدگان آسیب پذیر بدل می سازد. خطر بزه دیدگی های مکرر و بزه دیدگی های ثانویه در این زنان قابل پیش بینی می باشد.
تحلیل جامعه شناختی فرآیندهای رسیدن به گورخوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
212 - 242
حوزه های تخصصی:
پدیده گورخوابی چندسالی است در برخی از شهرهای ایران شکل گرفته است. این پدیده به عنوان یکی از مهم ترین مسائل آسیب پذیر در جامعه شهری، مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف شناسایی فرآیندهای بروز گورخوابی در میان گورخوابان به بررسی پرداخته است. از آنجا که برای فهم درست پدیده گورخوابی، شناخت دینامیک ورود به این شکل از زندگی حائز اهمیت است، ما نیز با استفاده از روش تحلیل روایت بر اساس روش هوئوپرت، به زندگی آن ها رسوخ کرده تا بتوانیم فرایندهای مهم زندگی که آن ها را به سمت گورخوابی کشانده است را به دست آوریم، استفاده نموده ایم. برای فهم عمیق تر عوامل رسیدن به گورخوابی، از تکنیک مصاحبه های باز و عمیق استفاده و نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده است. اعتبار یابی با استفاده از معیار زاویه بندی دنیزین و پایایی بر اساس چهار معیار صحت فرآیندهای دنبال شده، قابل فهم بودن، استفاده از مستندات و شواهد کافی و فراهم سازی مکانیزم های غلبه بر خطا بوده است. بر اساس یافته های تحقیق می توان به سه مدل کلیدی و برساختی درباره فرآیند گورخوابی دست یافت؛ 1- مدل سابقه اعتیاد در خانواده 2_ مدل فقر فرهنگی 3_ مدل عوامل اجتماعی _ اقتصادی.
ارزیابی الگوی سیاست گذاری مسکن بی خانمان ها(ساکنان مسکن نامناسب) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن و تامین آن برای گروه های کم درآمد از جمله مسائلی بوده که در کشور ما دارای سابقه ای بسیار طولانی است. با وجود چندین دهه سیاست گذاری و برنامه ریزی برای تامین مسکن گروه های کم درآمد تغییر نگرش سیاسی در هر دوره سبب گردیده که سیاست گذاری یکپارچه و منسجمی برای حل این مسئله شکل نگیرد. هدف این پژوهش ابتدا تعریف مفهوم بی خانمانی مدنظر فارغ از مفهوم کارتن خواب و امثالهم و سپس تبیین یک الگوی سیاست گذاری مشخص و جامع نگر برای برنامه ریزی مسکن گروه های فوق با استفاده از رویکرد ترکیبی (سیاست گذاری راهبردی) می باشد. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوا ابتدا ابعاد سیاست راهبردی شامل (چشم انداز مشخص، ظرفیت تفکر راهبردی، جهت گیری های سازمانی) و هر یک از شاخص های آن را تعیین و سپس از طریق پرسشنامه هر یک از برنامه های هفت گانه تامین مسکن شامل برنامه واگذاری انفرادی زمین، آماده سازی زمین، شهرهای جدید، ساخت و عرضه واحدهای مسکونی استیجاری، مسکن مهر،سامان دهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی و بازآفرینی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری توسط 20 نفر از متخصصین و اساتید حوزه مسکن با استفاده از آزمون(T تک نمونه ای) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این ارزیابی حاکی از این است که از دیدگاه خبرگان هیچ یک از این هفت برنامه مسکن از ویژگی های سیاست گذاری راهبردی پیروی ننموده اند و در سطح پایینی قرار دارند.در شاخص های آینده نگری، واقع گرایی، هماهنگی با سیاست های بخش های دیگر و هماهنگی با اسناد فرادست برنامه های (آماده سازی زمین و واگذاری زمین)؛ در شاخص های جامع نگری، ارزش گرایی، سطح تصمیم گیری برنامه (آماده سازی زمین)؛ در شاخص ساختار تصمیم گیری برنامه(واگذاری زمین) کمترین میزان تبعیت از شاخص های سیاست های راهبردی را به خود اختصاص داده اند که این مسئله منجر به تداوم مسئله بی خانمانی در کشور شده است. در نهایت برای برون-رفت از این چالش پیروی و تبعیت از الگوی سیاست گذاری راهبردی مسکن بی خانمان ها در نظام سیاست گذاری مسکن کشور پیشنهاد می گردد.
بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی- محیطی مسکن حمایتی پساسانحه بر زندگی زنان سرپرست خانوار از دیدگاه نظریه ناهماهنگی شناختی، مورد مطالعاتی مجتمع نرگس، پس از زلزله 1382 بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخداد سوانح، بر عملکرد اجتماعی-روانی جوامع تاثیر گذاشته و موجب ناهماهنگی های شناختی در ابعاد مختلف می شوند. به سبب تاثیر راهبردهای مواجهه با این پیامدها و سنجش عملکرد مسکن حمایتی بر بازتوانی بازماندگان سانحه، پژوهش به بررسی نقش ویژگی های کالبدی- محیطی مسکن حمایتی زنان سرپرست خانوار، ارائه شده توسط بنیادی خیریه، در فرایند کاهش ناهماهنگی ها و تجارب تروماتیک پس از زلزله 1382 بم، پرداخته است. پژوهش اکتشافی و از رویکردهای پژوهش-روایت و مردم نگاری با تکینک مشاهده مشارکتی با 8 خانواده بین سالهای 2016 تا 2018، با هدف بررسی تجارب بی خانمانی از زلزله تا اقامت در مجتمع؛ معانی و ادراکات؛ حوادث قابل توجه و رفتار فضایی-مکانی استفاده شد. انتخاب نمونه به صورت داوطلبانه و داده ها به روش تحلیل محتوا طبقه بندی و سازماندهی شدند. بر اساس یافته ها، تجربه مصائب و مشکلات پیش از اسکان در مسکن حمایتی سبب الزام انطباق، دلبستگی مکانی و انگیزه های استمرار سکونت شده-اند. ویژگی های کالبدی- محیطی پاسخگو و سازگار با انگیزه ها، حمایت مالی و معنوی؛ توجه به حریم و قلمرو؛ احیای سبک زندگی در خانواده گسترده؛ همسانی ظاهری(عدالت)؛ اطمینان؛ امنیت؛ نور و منظر مطلوب مسکن؛ تجهیزات و تسهیلات رفاهی؛ بهبود کیفیت زندگی؛ تعامل با محیط سبز؛ آشناییت و انس با عناصر معماری؛ سازگاری بومی و آسایش اقلیمی بوده اند.
انگ و محتواهای رسانه ای؛ نشانه شناسی برنامه های رادیویی مرتبط با کارتن خوابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۸
۳۳۰-۳۰۰
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کارتن خوابی در دو دهه اخیر توجه بسیاری از نهادهای دولتی و مدنی و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. نگرانی های جامعه برای مسئله بی خانمانی و نرسیدن به راهکاری برای رفع آن، روی آوردن به انگ را به دنبال داشته است. خشونت های ضد بی خانمان ها، جرم انگاشتن، نامرئی بودن و اصطلاحاتی مانند ولگرد و معتاد متجاهر، از جمله انگ هایی است که اثرات آن تا پس از بهبودی نیز همراه افراد بی خانمان است. رسانه ها نیز با بازتاب تصویر این گروه، نقش مهمی در این میان دارند. روش: برای بررسی وضعیت انگ (مولفه ها، مدیریت و انواع انگ) در برنامه های رادیویی مرتبط با کارتن خوابی، شش قسمت از برنامه های «قرار آسمانی»، «مستند اختیاریه»، «گفت وگوی اجتماعی» و «افق روشن» بر اساس تحلیل نشانه شناختی، به عنوان یکی از روش های پرکاربرد در تحقیقات کیفی متون رسانه ای تحلیل شد. یافته ها: در این برنامه ها، اعتیاد و چهره ظاهری نامناسب به عنوان «علامت» و معتاد به عنوان «برچسب» بی خانمانی برجسته می شود. در برنامه های با حضور کارتن خواب ها، عامل فردی و در برنامه های با حضور مطلعان و متخصصان، ترکیبی از عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و ساختاری برای «مسئولیت» بی خانمانی مطرح می شود. انگ «خطر» در برنامه های با حضور مطلعان و متخصصان برجسته است و انواع مختلفی از آسیب ها شامل جرم و جنایت و سرقت و گسترش اعتیاد و بیماری و فرزندان بی هویت و تخریب روحیه جامعه به این گروه نسبت داده می شود. مدیریت انگ برای کارتن خواب ها، از طریق «خودافشایی» و «نقاب زدن»، در حالی که برای مطلعان و متخصصان، با دو شیوه «پنهان سازی» و «جابه جایی» است. بحث: در برنامه های رادیویی، بیشتر مسئله اعتیاد برجسته می شود و مسائل مرتبط با فقر و شکل سکونت مورد توجه نیست، اما فضایی فراهم می شود که کارتن خواب ها از تجربه های شخصی خود بگویند و سازمان ها نیز خدماتشان را معرفی کنند، همچنین تفاوت ها و شباهت های این گفتگوها به کمرنگ تر شدن انگ ها و شناخت بیشتر افراد از یکدیگر کمک می کند.
معرفی و نقد کتاب «بی خانمانی و سیاست گذاری اجتماعی»
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۴۰۹-۳۹۹
حوزه های تخصصی:
کتاب «بی خانمانی و سیاست گذاری اجتماعی» نوشته روجرز باروز، نیکلاس پلیس و دبورا کویلگارس است که محمد خانی ترجمه کرده و از سوی انتشارت علمی و فرهنگی به سفارش اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در سال 1396 به چاپ رسیده است. هر سه نویسنده کتاب، پژوهشگران دانشگاه یورک انگلستان هستند و سابقه پژوهش در مرکز سیاست گذاری مسکن در دانشگاه یورک دارند. کتاب با نگاهی چندوجهی و جامع، وضعیت بی خانمانی در بریتانیای معاصر را بررسی می کند. بی خانمانی اگرچه در دامنه گسترده مسائل اجتماعی قرار نمی گیرد، اما به عنوان آسیبی اجتماعی شکلی جهان پیدا کرده است و اختصاص به مناطق خاصی مانند کشورهای پیرامونی و کمتر توسعه یافته ندارد. کتاب حاضر گواهی روشن از تجربه کشوری صنعتی (انگلستان) در مورد بی خانمانی و چالش های آن است. کتاب با پیشگفتاری از علی اصغر محکی مدیرکل سابق مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران آغاز می شود که در بر محرومیت اجتماعی و طرد از خانواده آن تأکید شده است. وی درصدد آن است تا ضرورت بی مسکنی برای بی خانمان ها را تنها به عنوان یکی از ابعاد آن نشان دهد و بر ابعاد اجتماعی-خانوادگی بی خانمانی را برجسته کند. در ادامه و پیش از آغاز متن اصلی، سخن مترجم نیز درخور تأمل است. مترجم کتاب در سخن بسیط، به معرفی بخش های مختلف کتاب پرداخته است و محتوای کتاب را حاصل ارتباط نزدیک نویسندگان با میدان اجتماعی می داند.
تحلیل بزه دیده شناختی بزه دیدگی بی خانمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بی خانمانی به عنوان یک آسیب اجتماعی و چالش جدّی در کشورهای مختلف از جمله ایران مطرح است. عوامل ساختاری نظیر مسائل اقتصادی، اشتغال و مسکن و عوامل غیرساختاری نظیر مسائل شخصی وخانوادگی در پیدایش بی خانمانی تأثیرگذار بوده و از عوامل ساختاری به عنوان علت اصلی پیدایش بی خانمانی یاد می شود. بر اساس شرایط ناشی از زندگی بی خانمانی، بی خانمانان قبل و حین تجربه زندگی بی خانمانی، درمعرض تهدیدهای بزه دیدگی قرار دارند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، در پی یافتن پاسخ های لازم به این سوال است که از منظر نظریه های ساختاری جرم شناسی و نظریه های بزه دیده شناسی، عوامل دخیل در بزه دیدگی بی خانمانان کدامند؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که شرایط حاکم بر زندگی بی خانمانان ناشی از تأثیر عوامل ساختاری و غیرساختاری در بزه دیدگی ایشان تأثیر مستقیم داشته و برخی ویژگی ها و جنبه های آسیب پذیرانه ی شخصی نظیر سن و جنسیت نیز در تشدید احتمال بزه دیدگی بی خانمانان در دو مقطع قبل و حین بی خانمانی تأثیرگذار است.
تسکینی بر فقیران شهری: ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
57 - 72
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن با توجه به ابعاد گسترده آن به ویژه برای بی خانمان ها و الگوی مناسب برای ساکنان آن یکی از دغدغه های اصلی امروز برنامه ریزان شهری است. بی خانمانی نوعی از سکونت است که استانداردهای اساسی مسکن آن جامعه در آن رعایت نشود. هدف این مقاله، ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها براساس الگوی حق به مسکن مناسب است.این پژوهش به لحاظ هدف کابردی و با توجه به ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. ابتدا با استفاده از ادبیات نظری تحقیق الگوی مناسب مسکن در شش شاخص (امنیت تصدی؛ دسترسی به خدمات، تسهیلات و زیرساخت ها؛ قابلیت سکونت؛ استطاعت و توانایی؛ قابلیت دسترسی و تناسب فرهنگی) تدوین گردیده و سپس با استفاده از روش دلفی متشکل از سه گروه اساتید، کارشناسان و مدیران حوزه مسکن و شهرسازی و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد که از طریق روش نمونه گیری قضاوتی در دسترس انتخاب شده اند؛ سپس پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی ارسال گردید. در نهایت نیز برای ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها در کلانشهر تهران از تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار Amos استفاده شده است.یافته ها نشان می دهد که شاخص امنیت تصدی با بار عاملی 83/0، شاخص دسترسی به خدمات، تسهیلات و زیرساخت ها با 80/0 و شاخص استطاعت و توانایی با 63/0 به ترتیب بیشترین بار عاملی و اهمیت را در ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن دارند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مدل عاملی تدوین شده، برازش خوبی داشته و رابطه معناداری میان شاخص های مسکن مناسب در کلانشهر تهران وجود دارد. بنابراین می توان گفت برای حل مشکل مسکن بی خانمان ها، استفاده از الگوی برنامه ریزی مسکن مبتنی بر حق به مسکن مناسب در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مسکن کشور مطابق با ماهیت قانون اساسی امری ضروری می باشد.
مردمی شدن خانواده؛ فرایند آسیب دیدگی و بحران خانوادگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
85 - 104
حوزه های تخصصی:
عنصر بنیادین در تعیین نسبت میان مردمی شدن و آسیب دیدگی خانواده، مسئله جنسیت است. خانواده اسلامی بر بنیاد تفاوت جنسبت و نقش های جنسیتی استوار بوده و دارای هویت اخلاقی و ساختار عمودی تعدیل یافته است. اما خانواده مردمی شده مبتنی بر تشابه نقش های جنسیتی، حقوق مدار و دارای ساختار افقی است. این مقاله با استفاده از رویکرد فرهنگی، کوشیده است در پرتو تقابل فرهنگ امروزی با فرهنگ اسلامی در موضوع جنسیت، نقش مردمی شدن در بحران خانواده های اسلامی در سه سطحی مترتب به هم صورت بندی می شود: 1) در سطح انکار تفاوت های جنسیتی، بحران هویت جنسیتی، فروپاشی اقتدار مردانه و زنانه شدن خانواده تحلیل شده است. 2) در سطح انکار نقش های جنسیتی، تضعیف نقش های مادری و همسری بررسی شده و با تأکید بر اشتغال زنان، فرایند تبدیل شدن خانه به خوابگاه فهم پذیر شده است. 3) در سطح تشدید حقوق محوری، به برخی دیگر از آسیب ها توجه شده که در محورهای سه گانه (مناسبات طلبکارانه، افزایش منازعات خانوادگی، و بی خانمانی) طبقه بندی شده است. نکته مهم این است که در این پژوهش، آسیب های مهمی که از خاستگاه مردمی شدن بر خانواده های اسلامی تحمیل می شود به گونه ای صورت بندی شده که با ملاحظه پیوند نظام مند آنها و دلالت هایی که هرکدام در دیگر ابعاد حیات خانوادگی دارد، می تواند تمام آسیب های نهاد خانواده را فهم پذیر سازد. همین امر موجب می شود محتوای این پژوهش متفاوت با پژوهش های دیگر باشد.
راهکارهای کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر فناوری برای مقابله با بی خانمانی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی چگونگی استفاده مؤثر از نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی برای رویارویی با مسئله بی خانمانی انجام شده است، با تمرکز بر شناسایی راهکارهای پایدار و نوآورانه ای که می توانند به بهبود شرایط زندگی و ادغام اجتماعی افراد بی خانمان کمک کنند. با استفاده از رویکرد تحقیق کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با ۲۷ شرکت کننده شامل کارآفرینان اجتماعی، متخصصین فناوری اطلاعات، فعالان حوزه بی خانمانی و افرادی که تجربه بی خانمانی داشته اند، جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل موضوعی برای شناسایی مضامین اصلی و فرعی انجام شد. تحلیل نشان داد که شش مضمون اصلی شامل فناوری های نوین، نوآوری در خدمات اجتماعی، دسترسی به منابع، مشارکت جامعه، پایداری و توسعه، و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی است. این مضامین شامل استراتژی های مختلفی بود، از استفاده از اپلیکیشن های موبایل و پلتفرم های آنلاین برای تسهیل ارتباط و مدیریت داده ها گرفته تا ابتکارات کارآفرینی اجتماعی که به بهبود دسترسی به منابع و ترویج اهداف توسعه پایدار می پردازند. مطالعه نتیجه می گیرد که نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی پتانسیل قابل توجهی برای مقابله با بی خانمانی دارند، با ارائه راهکارهای پایدار و تسهیل ادغام اجتماعی. این تحقیق بر اهمیت مشارکت جامعه و نیاز به رویکرد چندبعدی که جنبه های اجتماعی و فرهنگی بی خانمانی را در نظر می گیرد، تأکید دارد.