مطالب مرتبط با کلیدواژه

معماری حواس


۱.

جایگاه تجربه زیسته از منظر فلسفه بدن در فرایند طراحی و خلق مکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک چندحسی فلسفه بدن تجربه زیسته معماری حواس خلق مکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۶ تعداد دانلود : ۵۶۷
با اوج گیری پیشرفت های انسان در عصر انقلاب فناوری دیجیتال، تصویرگرایی در تمام ارکان زندگی اصالت یافته است. این امر در فرایند طراحی و خلق فضا و فرم معماری به نحوی گسترش یافته که دیدن تصاویر سه بعدی از پروژه، برای قضاوت و ساخت آن کفایت می کند. غفلت از سایر حواس موجب تقلیل سطح ادراک و آگاهی انسان از فضای ساخته شده گشته است. بنابراین می توان پرسید: بدن چه نسبتی با فضا دارد و چگونه به آن پیوند می خورد؟ تجربه زیسته چه جایگاهی در فرایند خلق مکان دارد؟ در این پژوهش بر مبنای فلسفی تفسیرگرایی در پژوهش و با رویکرد کیفی به پرسش های تحقیق پاسخ داده شده است. نتایج بحث نشان می دهد مؤلفه های سازنده فرایند طراحی و خلق مکان، زمانی اصالت وجودی می یابد که مبتنی بر «ابعاد وجودیِ ازلی-ابدی آدمی» ازجمله «تجربه زیسته» او «صور خیالین محفوظ در حافظه بدن مند» و «خاطرات جمعی و فردی» وی باشد. در ترسیم مدل فرایند طراحی، ارائه راه حل های مسأله طراحی می باید پس از فهم دقیق برنامه عملکردی، سایت، برنامه ریزی فیزیکی، بی درنگ عزیمت خود به عالم خیال، خیال بین الاذهانی، اسطوره ها و معنای استعاری حضور انسان را که در ضمیرناخودآگاه خود حسب تجربه زیسته اش نهفته دارد، آغاز کند.
۲.

نقد و بررسی آثار معماری حواس از منظر پارادایم پدیدارشناسی

کلیدواژه‌ها: معماری حواس پدیدارشناسی ادراک نقد معماری بدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۹ تعداد دانلود : ۵۶۶
معماری حواس به عنوان معماریِ که بر حضور فراگیر همه حواس در ادراک فضایی تأکید دارد، دیرزمانی نیست که در عرصه جهانی نظرات را معطوف خودساخته است. صاحب نظران معماری حواس با نقد معماری بی احساس کنونی، می کوشند اتمسفر ایجاد شده توسط معماری و محیط را به عنوان ترکیبی پیچیده بیان کنند که در عین آفرینش زیبایی، برانگیزاننده همه احساسات آدمی می باشد. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه بصور محور معماری مدرن، شکل یافته یا به عبارتی دیگر دوباره مورد توجه قرار گرفته است. معماران حواس معتقدند از بحران های معماری امروز، عدم توجه به جریان زندگی و تجربه ادراکی فراگیر توسط مخاطب می باشد که می توان با تکیه بر پدیدارشناسی، دوباره میان انسان و معماری آشتی برقرار کرده و درکی متفاوت و نو از معماری و محیط را برای او به ارمغان آورد. پدیدارشناسی در جستجو چیستی پدیده ها، فارغ از پیش داوری ها و به جریان انداختن زندگی در آن است. این اندیشه نگاهی نقادانه دارد، که اساس کار معماران حواس قرار گرفته است. آن ها سعی دارند با تکیه بر بنیان های پدیدارشناسی، با محصول معماری چند حسی خود، به اندیشه های این فلسفه جامع عمل بپوشانند؛ بنابراین این فرضیه مطرح می شود که معماری حواس با به چالش کشیدن معماری به اصطلاح بی روح معاصر، می تواند پیوند ادراکی قوی بین معماری و انسان با برانگیختن همه حواس او، برقرار سازد. هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی آثار معماری چند حسی بر مبنای شالوده پدیدارشناسی به منظور سنجش میزان موفقیت گفته های معماران آن ها در عمل می باشد. روش انجام پژوهش، کیف ی، از ن وع تحلی ل محت وا بوده و ب ر اس تدلال منطق ی مباحث استوار است، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان، تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود در این مقاله را شکل می دهد. نتایج پژوهش بیانگر این است که معماران حواس توانسته اند با تکیه بر معیارهای ارزشگذاری مبتنی بر اندیشههای پدیدارشناسانه خود در زمینه ادراک همه جانبه توسط مخاطب، آثاری موفق و شایسته ای را پدید آورند و معنای معماری چند حسی را در آن ها متبلور سازند.
۳.

طراحی ایستگاه های حمل و نقل ریلی شهر تهران مبتنی بر معماری حواس* (مطالعه موردی: ایستگاه های مترو تجریش، میدان ولیعصر، فرودگاه مهرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضاهای ایستگاهی حمل ونقل ریلی خوانایی غنای حسی معماری حواس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۲۴۴
این مقاله نوشتاری پیرامون بررسی رابطه میان مؤلفه های خلق مکان در فضاهای ایستگاهی حمل ونقل ریلی با غنای حسی به عنوان مهم ترین مؤلفه معماری حواس است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی، در بستر پیمایشی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اخذ نظر صاحب نظران به وسیله پرسشنامه و مصاحبه بوده است که با توجه به آزمون فریدمن، خوانایی و جهت یابی- مسیریابی به عنوان اولویت نخست مؤلفه های خلق مکان در فضاهای ایستگاهی ریلی انتخاب گردید. سپس به منظور تحقق خوانایی و تسهیل مسیریابی و جهت یابی در این فضاها تأثیر غنای حسی بر مؤلفه های مذکور سنجیده شد. در این راستا، ایستگاه های مترو تجریش، فرودگاه مهرآباد و میدان ولیعصر به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه مصور و مصاحبه با کاربران تحت شرایط خاص حسی داده های اولیه کامل شد. در مرحله تحلیل داده ها از تحلیل ساختار واریانس یا مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، استفاده شده است. سپس، فرضیات پژوهش یعنی رابطه میان غنای حسی با افزایش خوانایی و تسهیل مسیریابی- جهت یابی براساس ضرایب معناداری بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده وجود روابطه قوی میان عوامل فوق الذکر است.
۴.

بررسی تأثیر غنای حسی برتسهیل مسیریابی- جهت یابی کاربران در ایستگاه های حمل ونقل ریلی شهرتهران؛ نمونه موردی: ایستگاه مترو میدان ولی عصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۳۴
حمل ونقل ریلی ایران، به دلیل رویکرد عملکردمحور و مبتنی برحس بینایی صرف، علی رغم مزایای فراوان آن، تنها امکان بهره مندی طیف خاصی ازکاربران را ازاین سامانه مفید انبوه بر، فراهم نموده است. این نقص، آسیب هایی همچون حس سرگشتگی وعدم سهولت مسیریابی-جهت یابی و... را برای کاربران به همراه داشته است. به نظر می رسد، این آسیب ها بیش ازهمه ریشه در عدم توجه به سایر حواس و افزایش غنای حسی کاربران به واسطه نوع طراحی مؤلفه های معماری و اطلاعاتی دراین فضاها دارد. لذا تحقیق حاضربا هدف دستیابی به راهکارهای تسهیل وبهبود عملکرد مسیریابی-جهت یابی مبتنی برافزایش غنای حسی کاربران درایستگاه های حمل ونقل ریلی شهرتهران، به روش توصیفی-تحلیلی، ازنوع همبستگی انجام شده است. حوزه پژوهش، ایستگاه های مترو تهران و جامعه آماری آن کاربران ایستگاه ها به روش تصادفی هدفمند بوده است. نمونه تحقیق، ایستگاه میدان ولی عصربه دلیل مقیاس عملکردی و اهمیت ایستگاه، تقاطعی وعمیق بودن، طیف کاربران متنوع، نوع معماری خاص و نزدیکی به رویکرد پژوهش انتخاب شده است. داده ها، ازطریق ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﺎﺳﺦ کاربران گردآوری شده است. ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، محقق ساخته بوده که روایی محتوایی آن ازطریق تحلیل عاملی و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ، تأیید شد. ایستگاه نمونه در مرحله اول، به شیوه نحو فضا در محیط نرم افزار DepthmapX تحلیل شده است. در مرحله دوم با اجرای پرسشنامه مصور و ایجاد شرایط حسی خاص(ایجاد تصویرذهنی مناسب کاربران به وسیله نمایش فیلم، ایجاد محرک های حسی بویایی، چشایی، لامسه، بینایی وشنوایی)، توسط کاربران، مورد سنجش قرار گرفت. دراین تحقیق طراحی مبتنی برغنای حسی(متغیرمستقل)؛ مؤلفه های اطلاعاتی و معماری(متغیرهای وابسته میانی) و مسیریابی-   جهت یابی(متغیر وابسته نهایی) است.  داده های گردآوری شده به روش تحلیل مسیر، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. افزایش ضرایب مسیر از 0.435 به 0.536 و 0.571 به واسطه تأثیر غنای حسی بر مؤلفه های اطلاعاتی و معماری درایستگاه نمونه، فرضیه پژوهش را تأیید نمود و نتایج نشان داد که، ضریب تأثیر غنای حسی برمؤلفه های اطلاعاتی(0.462) و بر مؤلفه های معماری (0.531) است. همچنین مؤلفه های اطلاعاتی با ضریب(0.218) و مؤلفه های معماری با ضریب (0.256)، بر تسهیل فرآیند مسیریابی-جهت یابی کاربران تأثیرگذار است. درواقع این گونه مؤلفه ها، از پیچیدگی فضا می کاهد.
۵.

پژوهشی در نقش تجربه ی چند حسی در حضورپذیری فضاها با استفاده از روش های علوم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک چند حسی علوم اعصاب معماری حواس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۸۸
انسان، در برقراری تعامل، چه با فرد دیگر و یا با محیط پیرامونی، از دستگاه حواس خود به صورت یک تمامیت منسجم بهره می برد. بنابراین، کیفیت محیط و تمایل افراد به حضور در آن، در کنار مجموعه ی عوامل دیگر، به میزان زیادی وابسته به چگونگی ادراک آن توسط انسان است. در همین حال، به رغم آن که در خصوص ماهیت چندحسی سازوکار ادراکی انسان در فرآیند تعامل با محیط ، تردید چندانی وجود ندارد؛ اما، در مورد تاثیر این ادراکات حسی، به طور مستقل یا ترکیبی، بر میزان حضورپذیری محیط برای بهره بردار، اطلاع چندانی در دست نیست. در پژوهش حاضر، تلاش شده است که با استفاده از روش های نوین رایج در حوزه ی علوم اعصاب، به این سوال پاسخ داده شود که کدام یک از محرک های حسی در محیط، به تنهایی یا در همراهی با یکدیگر، سبب حضورپذیری بیش تر محیط برای بهره بردار می شوند. در این راستا، آزمونی برای سنجش کمیت تاثیر تحریک حواس به صورت مجزا و ترکیبی، بر میزان خوشایندی فضا، به عنوان شاخص حضورپذیری آن، انجام شد. گروه آزمودنی، متشکل از ۲۰ داوطلب، در یک فضای واحد معماری، که با استفاده از تمهیدات واقعیت مجازی برای آن ها شبیه سازی شد؛ در معرض محرک های حسی چهارگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه)، به طور مجزا و ترکیبی قرار گرفتند. هم زمان، واکنش های احساسی مغز آن ها به محرک ها، در قالب ۶ شاخص کمی، که عبارتند از درگیری ذهنی، هیجان، تمرکز، علاقه، آرامش و استرس، با استفاده از دستگاه +Emotiv EPOC و در محیط نرم افزار +Emotiv EPOC استخراج و ثبت شد. هم چنین، میزان خوشایندی فضا برای آن ها نیز، بر اساس خوداظهاری داوطبان، در طیف لیکرت با مقیاس ۵ واحدی، ثبت شد. داده های حاصله، از حیث رابطه ی هم بستگی احتمالی میان تحریکات حسی و خوشایندی فضا، مورد تحلیل ها و آزمون های کیفی و کمی قرار گرفت. جمع بندی یافته ها روشن می سازد که در فضاهای داخلی، همراهی محرک های بینایی، بویایی و لامسه، با درجه ی اطمینان بالایی، موجب افزایش خوشایندی فضا خواهند بود. نتایج حاکی از آن است که افزایش هم سازی در ادراک و تجربه ی بدنمند فضا، به گونه ای که دریافت های فضایی، تک حسی نباشند؛ به نحو مشاهده پذیری موجب افزایش درجه ی خوشایندی فضا شده و محتمل است که به ارتقای حضور در فضاها نیز منجر شود.