مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تجربه زیسته
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵۰
۸۸-۶۹
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه تجارب ژرف نگری معلمان متخصص دوره ابتدایی و ارائه الگویی برای توسعه آن در دانشجو- معلمان است. پژوهش حاضر از نظر روش، کیفی با رویکرد روایت پژوهی است. جامعه پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی، روش انتخاب مشارکت کنندگان نمونه گیری گلوله برفی و ابزار گردآوری و تحلیل داده ها به ترتیب مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل مضمون است. یافته های پژوهش نشان دادند که الگوی روایت پژوهی مبتنی بر کاربست سه گام اصلی "مهارت فهم "، "اصول فهم" و "مضامین تربیتی" است. بر این اساس، مشاهده انفعالی- تأملی، خلاقیت، مدارا، پرسشگری و سکوت مهم ترین مهارتهایی اند که معلمان متخصص در تعامل با رخدادهای زندگی حرفه ای مورد استفاده قرار می دهند. بنیان فکری این مهارتها مبتنی بر کاربست اصولی همچون وجه بی همتای انسان، محبت، ژرف اندیشی و مواجهه زیباشناسانه با هر تجربه زیسته است. تحقق پذیری این گام ، زمینه ای مناسب برای نگاه ژرف نگرانه معلم متخصص در حوزه های شناخت، یادگیری، تدریس، ارزشیابی و رهبری آموزشی فراهم می سازد. دانشجو- معلمان می توانند با بهره گیری از الگوی پیشنهادی، بینشی ژرف تر از تجارب معلمان متخصص کسب کنند و آن را در زندگی حرفه ای خویش به کار بندند.
بازنمایی ادراک و تجربه خود مراقبتی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه: مطالعه ای به روش پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از بهترین رویکردها در زمینه سلامت نوجوانان، توجه به خودمراقبتی و اصول آن می باشد. هدف این پژوهش بازنمائی تجربه خودمراقبتی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. روش: پژوهش حاضر،کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر مدارس دوره متوسطه دوم مرند بودند که با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، تعداد 25 نفر؛ نمونه ی پژوهش را تشکیل دادند. تصمیم گیری برای پایان نمونه گیری، مبتنی بر اشباع ایده ی نظری است. از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. مصاحبه ها ضبط شده و به روش استرابرت و کارپینتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. به منظور صحت و استحکام داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر از 4 معیار مقبولیت، قابلیت اعتماد، تائیدپذیری و انتقال پذیری استفاده شد. یافته ها: از ادراک و تجربه خود مراقبتی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه 7 مضمون اصلی شامل معنا و مفهوم خودمراقبتی، حدود و ثغور خودمراقبتی، ضرورت برنامه خودمراقبتی، آموزش خودمراقبتی، برنامه درسی خودمراقبتی، پیامدهای خودمراقبتی و راهبردهای ارتقای خودمراقبتی و 28 مضمون فرعی شناسائی شدند. نتایج: علیرغم وجودآموزه های دینی جامع در باب خودمراقبتی، ادراک دانش آموزان از خودمراقبتی چندان کامل نبوده و می توان با اتخاذ رویکردهای آموزشی مناسب در ارتقای خودمراقبتی دانش آموزان، گام های خوبی را برداشت.
عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی (مطالعه موردی رشته علوم تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی به کار برده شده از نوع روش شناسی کیفی بوده که به مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 21 نفر از کنش گران دانشگاهی پرداخته است. داده های حاصل از مصاحبه ها براساس رویکرد پژوهشی نظریه زمینه ای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصت های یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفه هایی است.
تجارب زیسته نوجوانان با اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله سرپل ذهاب: یک مطالعه پدیدارشناختی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زلزله یکی از فجایع طبیعی مهم است که علاوه بر تأثیرات مخرب مادی، پیامدهای نامطلوب روانشناختی را نیز برای قربانیان به ارمغان می آورد که یکی از مهم ترین آنان اختلال استرس پس از سانحه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته نوجوانان با اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله سرپل ذهاب انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر کیفی و با راهبرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله سرپل ذهاب در سال ۱۴۰۰ بود. نمونه پژوهش شامل ۱۵ نوجوان زلزله زده ۱۳-۱۹ سال مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود. اطلاعات بدست آمده نیز با شیوه تحلیل کلایزی انجام گرفت. یافته ها: نقل قول های مشارکت کنندگان با روش کلایزی ثبت، تحلیل و کدگذاری شد و در نهایت ۸۳ کد اولیه (واحد معنایی)، ۴ مضمون اصلی (تم) و ۲۵ مضمون فرعی (مقوله) بدست آمد. مضمون های اصلی شامل؛ از هم پاشیدگی ناگهانی زندگی، مشکلات روانشناختی، نابسامانی در کارکردهای ارتباطی (اجتماعی/خانوادگی) و چالش های مربوط به معنویت بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر این بود که نوجوانان قربانی زلزله تا سال ها پس از آن اتفاق بحران ها و مشکلات مختلفی را در ابعاد مختلف زندگی از قبیل؛ سلامت روانشناختی، زندگی خانوادگی و اجتماعی و معنویت تجربه می کنند که نیازمند توجه و حمایت های حرفه ای و تخصصی است.
تجربه زیسته دانشجویان از جامعه پذیری دانشگاهی در دوران شیوع ویروس کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
178 - 186
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر توصیف عمیق از تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی و امیرکبیر از جامعه پذیری دانشگاهی خود در دوران کرونا است. با استفاده از رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی و نمونه گیری نظری، مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 دانشجوی دکتری (در سال 1399) انجام شد. سپس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA11 و روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و درنهایت 139 کد باز، 20 کد محوری و 5 کد انتخابی شامل آموزش (با 5 کد محوری)، پژوهش (با 4 کد محوری)، تعاملات کنشگران علمی (با 6 کد محوری)، زیست روزمره (با 3 کد محوری) و تعاملات علمی بین المللی (با 2 کد محوری) استخراج شد. یافته ها نشان داد استفاده از اساتید سایر دانشگاه ها برای تدریس، امتحان جامع مجازی، عدم کسب مهارت ها از طریق سیستم مجازی، افت یادگیری، تأخیر در فرصت های مطالعاتی خارج از کشور، دسترسی محدود به منابع موردنیاز، محدودیت ارتباطات رشته ای و بین رشته ای، تجربه احساس تنهایی، کاهش فرصت تدریس یاری اساتید، کاهش حس پویایی از تجربیات دانشجویان در فرایند جامعه پذیری دانشگاهی در دوران شیوع ویروس کرونا بوده است. بحران کرونا شیوه های پیشین آموزش و حتی برخی شیوه های پژوهش را بی اعتبار ساخته است. ضرورت جلوگیری از اجتماعات (علمی و غیرعلمی) بر ارتباطات و اجتماعات تأثیرگذار بوده است. دانشجویان کاهش تعاملات رشته ای و بین رشته ای با دیگر دانشجویان را آسیب زننده می دانند از طرف دیگر، افزایش چشمگیر کنفرانس ها، سمینارها و لایوهای مجازی به دلیل کم هزینه بودن و امکان مشارکت از نقاط مختلف کشور و دنیا زمینه تعاملات اعضای هیئت علمی، دانشجویان و متخصصین و تقویت اجتماعات علمی را فراهم کرده است. این موارد نشان از تغییر در شیوه-های جامعه پذیری دانشجویان دکتری در دوران حضور فیزیکی اندک در دانشگاه می دهد.
مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۲۲-۱۱۰۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
تجربه زیسته افراد خبره از هوش اقتصادی: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۴۰۸-۱۳۹۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: هوش اقتصادی نگرشی است در مورد توانایی و یادگیری و استفاده از پول که برای بقا و موفقیت در زندگی قرن بیست و یکم الزامی است . هوش اقتصادی منجر به افزایش حل مسأله و نقادی، سازگاری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات و ک ارآفرینی می شود در حالی که خلاء آن منجر به مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی، سر درگم بودن، ناامیدی و افسردگی و مشکلات اجتماعی - اقتصادی می گردد. با وجودی که کشف و فهم پدیدارشناسانه و تجربه زیسته افراد خبره موجب شناسایی عوامل بالقوه می شود اما در زمینه کاربرد این روش در جامعه هدف شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تجربه زیسته افراد خبره از هوش اقتصادی در قالب یک مطالعه پدیدار شناسی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نوع ماهیت داده ها کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل کلیه اساتید رشته روانشناسی صنعتی، مدیریت مالی، اقتصاد و روانشاسی تربیتی و روانسنجی در دانشگاه های آزاد و دولتی با بیش از 5 سال سابقه تدریس و همچنین چند تن از کارآفرینان برتر بود. 17 نفر (10 نفر از اساتید و 7 نفر از کارآفرینان برتر) براساس اصل اشباع و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) و با توجه به ملاک های ورود انتخاب شدند. شرکت کنندگان، از طریق مصاحبه ﻧیﻤﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎریﺎﻓﺘﻪ ﻣﻮرد ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. به منظور تحلیل داده های مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها شامل ٥ مضمون اصلی (روحیه کارآفرین، نگرش مثبت، رفتار مالی مناسب، تجربه پذیری، الگو برداری) و 21 مضمون فرعی بود. ارتباط این مضامین اصلی و فرعی در اصل مقاله آورده شده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که مواردی مانند خودباوری، دانش اندوزی، مثبت اندیشی، نفکر کارآفرین، وقت شناسی، سرمایه گذاری مدبرانه، خلاقیت، مدیریت زمان، برنامه ریزی راهبردی، کسب تجربه و توجه به فرصت های پیشرفت و تعامل با کارآفرینان از مؤلفه های مهم هوش اقتصادی هستند و آگاهی افراد از این مؤلفه ها می تواند به موفقیت و پیشرفت اقتصادی آن ها کمک کند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری به والدین بر کاهش مشکلات اجتماعی و کمبود توجه نوجوانان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۴۰-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی فرزند پروری بر کاهش مشکلات اجتماعی و کمبود توجه نوجوانان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری در شهر اهواز در سال 1400-1399 بود. نمونه پژوهش شامل 34 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه (آزمایش 17 نفر و گروه گواه 17 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای هر هفته دو جلسه تحت آموزش بسته تدوین شده فرزند پروری قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه مشکلات رفتاری نوجوان CBCL(2001)، استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بسته آموزشی تدوین شده تأثیر معناداری بر نمره مشکلات اجتماعی (01/0>P، 240/17=F) داشته، ولی این تغییر بر کمبود توجه نوجوانان (05/0<p،923/2 =F) معنی دار نبود. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان بیان نمود؛ بسته تدوین شده فرزند پروری می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر به منظور توانمندسازی والدین در حل مشکلات اجتماعی نوجوانان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری مورداستفاده قرار گیرد.
امتزاج کار و زندگی به مثابه یک ساخت نوپدید در سازمان های مردم نهاد: پژوهشی با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
565 - 589
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر پژوهش درباره نسبت میان کار و زندگی توجه بسیاری از پژوهشگران را در رشته های مختلف علوم به خود جلب کرده است. تنوع دیدگاه ها در دانش رشته های گوناگون نشان دهنده ژرفای مفهوم مناسبات کار و زندگی و لزوم توجه به ابعاد گوناگون اثرگذار بر آن است. این پژوهشِ اکتشافی با هدف فهم تجربه کار و نسبت آن با زندگی از منظر کارکنان شاغل در سازمان های مردم نهاد انجام شد. پژوهش با رویکرد کیفیِ پدیدارشناسی و با روش هشت مرحله ای موستاکاس طرح ریزی شد. برای گردآوری داده ها، مصاحبه های داستان پارِ عمیق با 11 نفر از کارکنان مؤسسه محک به عنوان یک مؤسسه مردم نهاد انجام شد. برای تأیید قابلیت اعتمادِ تحلیل ها از روش های توصیف پرمایه و بازتاب پذیری استفاده شد. در نتیجه تحلیل داده ها 11 تم با عناوین باور به غایتمندی زندگی، انتخاب حرفه به مثابه رسالت، زیستِ رسالتِ حرفه ای، کار پرمطالبه، مشغولیت مستمر ذهنی، ادراک هویت های متناقض، تثبیت و قوام ارزش ها، تجدید قوا در اثر پذیرش نقش مراقبتی، تسری حس رضایت به ساحت های مختلف زندگی، معنویت جاری در زندگی، و رواداری در کار و زندگی در قالب سه خوشه که سویه های منفی و مثبت و درهم تنیدگی کار و زندگی کارکنان را وصف می کردند حاصل شد. در نهایت، توصیف های بافتاری فردی، ساختاری فردی، و بافت ساختاری فردی و به عنوان جمع بندی یک توصیف ترکیبیِ بافت ساختاری با محوریت ساخت نوپدیدِ «امتزاج کار و زندگی» به مثابه تجربه زیسته کارکنان ارائه شد.
واکاوی تجربه زیسته زنان درتزلزل بنیاد خانواده و طلاق
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
95 - 106
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربه زیسته زنان متاهل در تزلزل بنیاد خانواده و طلاق بود. جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان اصفهان در بهار1400 بودند. نمونه پژوهش 18 زن بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. طرح پژوهش حاضر کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی بود. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد که تزلزل بنیاد خانواده تحت تاثیر عوامل موثر بر طلاق، که شامل خشونت فیزیکی، خشونت روان شناختی، خشونت مالی، ارتباط ناکارآمد، پیمان شکنی عاطفی در روابط زناشویی، اعتیاد به مواد مخدر و مصرف الکل، مسائل و مشکلات روانی، مسائل و مشکلات عاطفی بود. همچنین عوامل تزلزل وآسیب به بنیاد خانواده شامل عدم صداقت، عوامل فرا زوجی مؤثر بر طلاق و تنگناهای اقتصادی بود. عوامل تهدید بنیاد خانواده شامل وضعیت شغلی زوجین، اختلاف فرهنگی و موقعیت اجتماعی زوجین و شکل گیری ازدواج نامطلوب بود.
وضعیت شناسی مسائل آموزشی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاه و راهکارها بر اساس تجربه زیسته مسئولان و اساتید در دوره کرونا و پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف : پژوهش حاضر با هدف وضعیت شناسی مسائل آموزشی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاههای کشور بر اساس تجربه زیسته مسئولان و اساتید دانشگاه در دوران کرونایی و پساکرونا انجام شد. روش: در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی برای بررسی 20 مقاله، یک کتاب و دو پایان نامه و تکنیک تحلیل تم برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها استفاده شده است. یافته ها: مقوله های «زیرساختهای مورد نیاز آموزش مجازی»، «مسائل و مشکلات آموزشی و فرصتهای به وجود آمده در دوران کرونایی»، «مسئولیت فرهنگی- اجتماعی دانشگاه»، «نقش علوم انسانی»، «ابعاد تربیتی، اخلاقی و معنوی دروس و اساتید معارف در دانشگاه»، «توجه به ماهیت، اهداف و جایگاه دروس معارف اسلامی»، «نقش آفرینی اساتید معارف در فرایند تدریس»، «نهادینه سازی اخلاق و فرهنگ آموزش مجازی»، «بازتعریف نقش نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها» و «راه اندازی سامانه مجازی جامع معارف(تحت نظارت نهاد نمایندگی رهبری)» استخراج شده اند. نتیجه گیری: با توجه به مسئولیت خطیر دانشگاه در زمینه آموزش فرهنگ و اخلاق دانشجو، می توان از نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر در مسیر سیاستگذاری مناسب برای آموزش و تربیت دانشجویان در راستای اهداف جامعه اسلامی، در شرایط دوران کرونایی و پساکرونا استفاده کرد.
تجربه زیسته زنان از چالش های مادری در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
35 - 73
حوزه های تخصصی:
امروزه تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، زمینه ساز افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است؛ اما برخی نیازهای زنان، به ویژه در نقش مادری، در طراحی های شهری موردتوجه قرار نگرفته و حضور آنان در فضای شهری را با دشواری هایی مواجه ساخته است. پژوهش حاضر به مطالعه چالش های مادری در فضای شهری با روش کیفی پرداخته است. جامعه هدف پژوهش شامل مادران ساکن شهر تهران بوده است که پانزده نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده است. در مجموع مادران تجربه رضایت بخشی از حضور در فضای شهری ندارند و با چالش هایی مواجهند که شامل پنج مقوله اصلی «عدم تناسب فراوانی امکانات فضای شهری با جمعیت»، «عدم تناسب طراحی امکانات و فضاهای شهری با نیازهای مادر و کودک»، «هزینه بر بودن استفاده از امکانات فضای شهری»، «آلودگی های فضای شهری» و «احساس نگرانی از حضور در شهر» است. در پایان نیز راهکارهایی برای رفع چالش ها پیشنهاد شده است.
تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از مفهوم «محرومیت»: مورد مطالعه منطقه حاشیه نشین دولت آباد-استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد ناهمگون و نامتوازن شهرنشینی و به تبع آن گسترش پدیده حاشیه نشینی یک معضل اجتماعی است که ساکنان این مناطق را با محدودیت های متعدّدی مواجه کرده است. در این میان، دختران به عنوان بخش وسیعی از جامعه از این امر مستثنی نیستند؛ بنابراین پژوهش حاضر برای رسیدن به درک عمیق تر از تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از محرومیت، به صورت کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسی (به روش کولایزی) انجام شده است. برای گردآوری داده ها با هجده نفر از دختران حاشیه نشین بالاتر از هجده سال، مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق انجام شد. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند ازمیان دخترهای محروم منطقه حاشیه نشین دولت آباد (استان کرمانشاه) انتخاب شدند. همچنین، با استفاده از نرم افزار Maxqda داده های پژوهش تحلیل شد و برمبنای فایل های متنی وارد شده به نرم افزار، مضامین اصلی و خرده مضامین استخراج شدند. بر این اساس، تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از محرومیت، در دو مضمون اصلی«باور های محدودکننده فردی» و «فضای نامطلوب جامعه حاشیه نشین» و با تعداد نه مورد خرده مضمون، دسته بندی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی در منطقه حومه شهر، دختران را با مسائل متعدّدی رو به رو می کند که این امر نه تنها از بسترهای آسیب پذیر اقتصادی و اجتماعی فضای حاشیه شهری، تاحدودی از طرح واره های ذهنی آنها نشئت می گیرد.
طراحی الگوی شناختی بازماندگان بیماری سرطان با رویکرد پدیدارشناسی: مطالعه موردی بیماران در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تجربه گسست ها و چالش های شناختی متعدّد در زیستن با بیماری مزمنی مانند سرطان پیش بینی می شود این بیماری توان زیادی در ایجاد تغییرات شناختی و تکوین طرح واره ذهنی جدید در بین بازماندگان بیماری سرطان داشته باشد. در مطالعات اجتماعی-شناختیِ دهه های اخیر، به سرطان به عنوان یک چالش شناختی توجه شده است که به طور مؤثری، امکان عامل بودن و چانه زنی برای تغییر را فراهم کرده است. در این پژوهش، برای فهم طرح واره شناختی بازماندگان از رویکرد کیفی با تأکید بر روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه، مشاهده و معیار اشباع داده در بین بازماندگان بیماری سرطان شهر ارومیه گردآوری شده است. با 10 زن و 9 مرد مراجعه کننده به بیمارستان امید که بهبود یافته بودند، مصاحبه و داده ها به روش کلایزی تحلیل شد. از تحلیل و کدگذاری مصاحبه ها، 7 مضمون اصلی استخراج شد که عبارت است از: اجتماعی شدن در گذاری آشفته، زیستن در کشاکش خطا و کمال، جانبداری، راهبردهای هیجانی، ادراک قضا-قدری، متابعت و ادراک شناختی جدید. یافته ها نشان می دهد تجربه زیستن با سرطان، منشأ گسست از طرح واره ذهنی پیشین بوده است و ساماندهی تجربه زیسته بازماندگان نشان می دهد بقا در بیماری، مستلزم عامل بودن برای پذیرش تجربه های شناختی جدید است.
تبیین پدیدارشناختی ادراک معلّمان سرآمد از ابعاد و مؤلفه های فلسفه معلّمی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
331 - 349
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تبیین ابعاد و مؤلفه های مبین فلسفه معلّمی، از تجارب زیسته معلّمان سرآمد صورت گرفت. روش پژوهش : نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی می باشد و برای دستیابی به هدف تحقیق از روش پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلّمان شهرستان سقز در سال تحصیلی 99-400 بودند که از میان معلّمان سرآمد به صورت هدفمند تعداد 14 معلّم، شامل 6 معلّم مرد و 8 معلّم زن انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمد و مصاحبه ها تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام و با استفاده از کد گذاری موضوعی کدهای محوری از کدهای باز و کدهای انتخابی از کدهای محوری استنباط و طبقه بندی گردید. یافته ها : بر اساس یافته های پژوهش از مجموع 190 مفهوم استخراج شده از مصاحبه ها 81 مفهوم در خصوص فلسفه معلّمی در قالب 12 مؤلفه یا کد محوری (تحول آفرین، همدل، کاشف ذهن و توانایی دانش آموز، کل نگر و ژرف اندیش، مشوّق عمق نگری و مروج پرسشگری، روح انتقادی، سعه صدر، عامل و مروج ارزش های انسانی، الگوی اخلاقی عامل، ادراک فضای فیزیکی، سازنده فضای یادگیری اثربخش، ادراک جهان دانش آموز) و 9 بعد یا کد انتخابی (الگوی نوآوری، عواطف انسانی سرشار، کاشف قابلیت دانش آموز، نمونه عینی جامع نگری، عالم و عامل انتقادی، صبور، اخلاقی ارزش مدار، عالم به زمان و مکان، در جهان بوده متعامل با دانش آموز) دسته بندی شدند. نتیجه گیری : کنار هم گذاشتن این ابعاد و مؤلّفه ها توصیف جامعی از ادراک معلّمان پیرامون پدیده مورد بررسی را به دست می دهد.
بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پ ژوهش حاضر با هدف بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی صورت گرفته است. روش : روش تحقیق، پدیدارشناسی است. جامعه آماری، مادرانِ دختران نوجوان شهر قم می باشند، که از میان ایشان براساس روش نمونه گیری هدفمند، سیزده نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب، و برای گردآوری اطلاعات از ایشان از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها از روش کلایزی استفاده شده است. یافته ها : پس از تحلیل و تنظیم نتایج، مولفه های مربوط به مهیاسازی دختران برای انجام تکالیف عبادی، در قالب 7 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی مورد اشاره و تبیین قرار گرفته است که مضامین اصلی عبارتند از: بهره جویی از فضاها و مراسمات مذهبی، بهره گیری از سرگرمی ها و ابزارهای کودکانه، استفاده از مشوق ها، الگودهی و مراقبت بر الگوها، مشارکت طلبی و تکلیف سپاری ، تعلیم و تمرین، نظارت و اصلاح. نتیجه گیری : براساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مادران، سنین کودکی فرزندان شان را دریابند و تربیت عبادی دختران خویش را به تعویق نیندازند و برای تحقق این مهم، از راهکارهای تجربه شده بهره گیرند تا بعد از سن تکلیف، فرزندان شان با سهولت و تعهد بیشتری، پیگیر انجام وظایف عبادی خویش گردند.
از رؤیا تا واقعیت معلمی؛ واکاوی تجارب زیسته ی یک دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش کیفی، واکاوی ویژگیهای حرفه ای بر اساس تجارب زیسته نگارنده و شناسایی نقاط قوت و ضعف و بهبود شایستگی های خود در راستای توسعه حرفه ای و نیز علاقه مند نمودن دانشجویان به رشته آموزش ریاضی است. در این روایت پژوهی، برای جمع آوری داده ها از روش کدگذاری تجاربی که نگارنده در طول دوران زندگی کسب نموده، استفاده شد. روش تحلیل دادهها، روش تحلیل مضمون است. در این راستا یافته های پژوهش نشان داد که علاقه به ریاضیات در نگارنده ریشه خانوادگی داشته و نیز دوستان و معلمان در گرایش او به این شغل سهیم بوده اند؛ همچنین به تجربیات کسب شده در دوران زندگی و طول دوره آموزشی، توسعه حرفه ای، چگونگی معلمی کردن خود در آینده (صبور، شوخ طبع بودن؛ عدم تحقیر دانش آموز)، آرمانها و تعهدات (به روز بودن اطلاعات یک معلم و ...)، باورهای معلمی (آموزش نحوه اندیشیدن به دانش آموز و ...)، چالشها و راه حلهای آنها (مدیریت کلاس شلوغ با مسؤولیت دادن به شاگردان و ...)، اصول و نظریات معلمی (هوشهای چند گانه و ...) اشاره نموده و در نهایت عهد می بندد که با هدف یادگیرنده مادام العمر بودن علمش را به روز نگه دارد
واکاوی تجربه زیسته مدیران و معلمان از فرصت ها و چالش های طرح کارآمد (مدرسه توانمندساز) ارائه راهکارهایی برای غلبه بر چالش های آن
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
83 - 109
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی ادارک و تجربه زیسته مدیران و معلمان از فرصت ها و چالش های طرح کارآمد (مدرسه توانمندساز) در مدارس ابتدایی و ارائه راهکارهایی برای اجرای اثربخش طرح و غلبه بر چالش های آن انجام گرفت. این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه شامل مدیران و معلمان مدارس آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند، با 10 نفر از مدیران مدارس و 20 نفر از آموزگارانی که سابقه شرکت در طرح را داشته اند، مصاحبه نیمه ساخت مند، به عمل آمد. محاسبه اﻋﺘﺒﺎر و رواﯾﯽ داده ها با استفاده از دو روش ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ مشارکت کنندگان و ﻣﺮور ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻏﯿ ﺮشرکت کننده در ﭘﮋوﻫﺶ انجام گرفت. داده ها پس از پیاده سازی به شکل استقرایی و با شیوه کدگذاری نظری ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪﻧﺪ. یافته های به دست آمده از مصاحبه مدیران و معلمان در پنج مقوله: 1. نیازسنجی علمی و آموزشی معلمان 2. توسعه مسئولیت معلمان در ارتقای صلاحیت های حرفه ای خود 3. رشد و توسعه حرفه ای معلمان 4. ارتقای کیفیت نظام تربیت معلم 5. تقویت هویت مدرسه و ارکان آن در توانمندسازی، دسته بندی شد. از چالش ها و مشکلات تجربه شده مدیران و معلمان چهار مقوله محوری، شامل: 1. فضای روانی و محیطی حاکم 2. تهیه منابع مختلف 3. برنامه ریزی فعالیت ها 4. ارزیابی اقدامات طرح، استخراج گردید. همچنین، در تجزیه و تحلیل راهکارها و پیشنهادات مدیران و معلمان چهار مقوله محوری: 1. زیرساخت اقتصادی 2. زیرساخت فناوری 3. زیرساخت فرهنگی 4. پشتیبانی سازمانی، به دست آمد.
تجربه زیسته دانشجومعلمان از آموزش مجازی درس کارورزی در همه گیری کووید19
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دانشجومعلمان از آموزش مجازی درس کارورزی در همه گیری کووید19 بود. این پژوهش بارویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. به این منظور مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 نفر از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان اصفهان انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت. ملاک انتخاب دانشجویان، داشتن تجربه صرفا مجازی از کارورزی بود به این ترتیب دانشجویانی که کارورزی 1 و 2 را به صورت مجازی پشت سر گذاشتند و هیچ تجربه ای از آموزش حضوری در کارورزی را نداشتند، انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی صورت پذیرفت. جهت اطمینان از اعتبار پژوهش از راهبرد مرور همتا استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از وجود دو مضمون کلی چالش ها و فرصت های آموزش مجازی کارورزی در تجربه زیسته دانشجومعلمان بود این چالش ها عبارتند از فراهم نبودن زیرساخت ها، مشکلات برنامه درسی و مشکلات سازمانی که باعث شده دانشجویان نتوانند شایستگی های درس کارورزی و شایستگی های تدریس را کسب کنند. در عین حال آموزش مجازی کارورزی فرصت هایی همچون رفع محدودیت زمانی، افزایش دسترسی به محتوا و توسعه سواد فناوری دانشجویان را به دنبال داشته است. با توجه به نتایج حاصل، تاکید بر محاسن آموزش مجازی و تدارک پشتیبانی های لازم جهت تعدیل چالش-های کارورزی مجازی ضرورت دارد.
واکاوی تجارب زیسته دانشجویانِ دانشگاه فرهنگیان از زندگی دینی
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
153 - 170
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تجربیاتِ زیسته دانشجویانِ دانشگاهِ فرهنگیان از زندگی دینی می پردازد. بررسی تجربیاتِ زیسته دانشجویان از زندگی دینی ،اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران فرهنگی قرار می دهد. این اطلاعات می تواند به مدیران و سیاستگذاران فرهنگی و تربیتی در طراحی برنامه های فرهنگی کمک کند. روش پژوهش در این مقاله از نوع روشهای کیفی است. جامعه آماری همه دانشجویان دانشگاه امیرکبیر البرز است. نمونه آماری بر اساس نمونه گیری هدفدار 29 نفر از دانشجویان رشته علوم اجتماعی تعیین شدند. در جمع آوری داده ها از روش مصاحبه روایی استفاده شد و شیوه تحلیل ، روش تحلیل پدیدار شناسی است. پس از جمع آوری تجربیات روایت شده دانشجویان از زندگی دینی، اظهارات مهم دانشجویان از زندگی دینی مشخص شدند. از اظهارات مهمی که دانشجویان از زندگی دینی بیان کرده اند 5مضمون اصلی استخراج شد. در پایان روایتهای دانشجویان بر اساس 5 مضمون اصلی، احساس حضور خداوند در زندگی، آرامش و امنیت، راه و رسم زندگی، عمل به قواعد و قوانین دین ، رعایت اخلاق، توصیف شدند.