مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
تجربه زیسته
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
25 - 42
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تأثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.نتیجه گیری: مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه مؤثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
اینستاگرام: شیوه جدید دیدن و دیده شدن و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۲)
29 - 51
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی، شیوه ارتباطات مردمان امروز را به شکلی چشمگیر تغییر داده اند. بررسی جنبه های مختلف این تغییر و پیامدهای آن نیز، موضوع پژوهش های بی شماری بوده است. اینستاگرام یکی از محبوب ترین بسترهای اشتراک گذاری عکس و ویدئو در سراسر دنیا و ایران است، که درباره آن تحقیقات زیادی در ایران انجام شده است. بیشتر این پژوهش ها بر تأثیر اینستاگرام بر کاربران مختلف و نقشی که در تغییر نگرش ها و رفتار کاربران ایرانی ایفا می کند، متمرکز بوده اند، تا بر تجارب زیسته و معنایی که این کاربران به فعالیت هایشان در محیط اینستاگرام نسبت می دهند. این تحقیق با ماهیتی اکتشافی، در صدد تجربه زیسته و معناهای برآمده از دنیای ذهنی تعداد معدودی از کاربرانی بوده است که در این تحقیق با عنوان جوانان بزرگسال معرفی شده اند. پژوهش با پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است، زیرا این روش با اهداف و پرسش های این تحقیق و موضع آن نسبت به فناوری های جدید ارتباطی همخوانی داشت و برای توصیف های تحلیلی مضامین برآمده از اظهارات شرکت کنندگان، مبنایی مناسب فراهم می ساخت. در پژوهش حاضر، برخلاف پژوهش های پیشین که به بسترها و شرایط تأثیرگذار بر تجارب زیسته کاربران اینستاگرام و همچنین " ذات" تجربه آن ها از این پدیده، بی اعتنا بوده اند، به این دو مسئله توجه ویژه نشان داده است. نتایج تحقیق نشان داد، تجربه اینستاگرام بیش از همه چیز، شیوه جدیدی از دیدن و دیده شدن است؛ رسانه ای شخصی که به همگان فرصت می دهد تا هرطور که دوست دارند دیده شوند. شرایط مرتبطی که امکان می دهد تا این " دیده شدن" به شکلی تشدید شده پدیدار شود. جریان جمعی بزرگی از دیده شدن در اینستاگرام است که هرکس به نوعی در آن شناور است. ارزیابی کلی آنان از پیامدهای استفاده از اینستاگرام، نشان از احساساتی داشت که میان خشنودی و ناخشنودی همواره در نوسان و تغییر بود. این یافته حاکی از آن است که احساسات آنان نسبت به اینستاگرام، نه یکسره منفی و نه یکسره مثبت است، بلکه بین دو احساس مثبت و منفی نوسان دارد و این شاید از ذات متناقض نمای خود فناوری سرچشمه گیرد که هم جاذبه دارد و هم دافعه.
تجربه زیسته و نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده مطالعه موردی: زنان بیخانمان مقیم مرکز اقامتی مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
52 - 30
حوزه های تخصصی:
تجربه زیسته و نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده مطالعه موردی: زنان بیخانمان مقیم مرکز اقامتی مهر چکیده امروزه بیخانمانی، یکی از واقعیت های اجتماعی جامعه جهانی است که خود را در فرم ها و اشکال مختلف همچون کانتینرخوابی، کارتن خوابی و... نشان داده است. شاید بارزترین فرم بیخانمانی را بتوان در کارتن خوابی مشاهده کرد. هدف اصلی تحقیق حاضر فهم نظام معنایی زنان بیخانمان از تجربه زیسته خانوادگی ایشان است. به عبارتی مسأله تحقیق این است که زنان بیخانمان در بستر زیست جهان شان چه نظام معنایی مشترکی در نسبت با خانواده دارند؟ در این راستا فهم قواعد ضمنی خانواده در شرایط فقدان و در وضعیت بیخانمانی نیز هدف تحقیق است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی از خلال تکنیک هایی همچون مشاهدات مشارکتی و گفت وگوهای عمیق انجام شده است. با توجه به یافته های تحقیق این نتیجه حاصل شد که نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده را می توان حول دو مقوله مرتبط با «خانه» و «بدن» صورت بندی کرد. در واقع «احساس آوارگی» و «بدن بیخانمان» مقولات ضرورتا مشترک همه زنان بیخانمان از تجربه خانواده بود. همچنین با توجه به التفات این تحقیق به شرایط فقدان خانواده در وضعیت بیخانمانی، در ارتباط با تجربه زیست زنان بیخانمان از خانواده، چند قاعده ضمنی خانواده نیز آشکار شد.
تجربه زیسته من در دانشگاه فرهنگیان برای معلم شدن
منبع:
آموزش پژوهی دوره چهارم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بیان و تحلیل تجارب معلمی بنده از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان با روش خودکاوی روایتی بود.منبع داده های پژوهش، تجارب و خاطرات اینجانب؛ دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان است که به شیوه ی روایت نگاری تنظیم گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد آشنایی با حرفه ی معلمی از طریق علاقه ی خود نویسنده نسبت به این حرفه، از طریق خانواده، برخی معلمان، امنیت شغلی و ... باعث شد تا اینجانب به معلمی گرایش یابم. این متن شامل مجموعه ای از علل و انگیزه های انتخاب و ورود به شغل معلمی، تجربیات کسب شده در طول دوره ی تحصیلی و تجربیات طول دوره ی آموزشی، کارورزی، فرصت های یادگیری، تجربیات پیشین، تشریح معلمی کردن خود در آینده، تعهدات حرفه ای و ... می باشد. یعنی عواملی که در «من حرفه ای» من تاثیر گذار بوده اند؛ مانند: تاثیر دوستان، معلمان، کتاب هایی که خوانده ام، نقش خانواده، خاطرات، فیلم هایی که در این باره مشاهده کرده ام و ... را آورده ام و در واقع مسیر حرفه ای خود را تبیین نموده ام. همچنین افق دیدی که برای آینده در مسیر معلمی ام مدنظر دارم نیز متذکر شده ام.
بررسی وضعیتِ آموزش جامعه شناسی در ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۰
105 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابیِ کیفیِ آموزش جامعه شناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران از دریچه ی تجربه ی زیسته ی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارائه داده و مقدمه ای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقوله ی آموزشِ رشته ی جامعه شناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضاتِ رویکرد پدیدارشناسی، آموزش به عنوان یک پدیدار برای محقق و کنشگرانِ درگیر فرایند آموزش آشکارشده و محققین تلاش داشته با تکیه بر تجربیات زیسته ی این کنشگران، توصیفی از وضعیت آموزش جامعه شناسی به دست دهند تا درنهایت بتوان با تکیه بر توصیف ها و واکاوی خلأ های موجود در آموزش، به درکی بهتر از وضعیت جامعه شناسی در ایران نائل شد. روش نمونه گیری، نظریه زمینه ای است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان جامعه شناسی (کارشناسی ارشد و دکتری) و اساتید جامعه شناسی است که با معیار اشباع نظری در نمونه گیری به پانزده دانشجو و هفت استاد رسیدیم. نتایج توصیفی پژوهش نشان از وجود موارد زیر در وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران می دهد: نحیف بودن بینش جامعه شناختی، انباشت مقالاتِ علمی، شکل نگرفتنِ حوزه عمومی، بی اعتمادی به دانشگاه، مقتضیات محدود کنش دانشجو-استاد در بستر جامعه داخلی و بین المللی، شیءوارگی علمی، عدم تفکیکِ ساختاری دانشگاه و دولت، عدمِ وجود پارادایم مشخص پژوهشی نظری، عدم استقلالِ دانشگاه از فضایِ امنیتی.
تجربه زیسته زوجین متقاضی انتخاب جنسیت جنین به دلایل غیر پزشکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۶
140 - 159
حوزه های تخصصی:
انتخاب جنسیت جنین به معنی توانایی گزینش جنس فرزند قبل از باردار شدن است. با ظهور تکنولوژی های پیشرفته در امر باروری، بسیاری از والدین در رسیدن به آرزوی دیرینه خویش که همانا انتخاب جنسیت فرزندان پیش از تولد است نزدیک تر شده اند. در پژوهش حاضر به تبیین جامعه شناختی تجربه زیسته زوجین متقاضی انتخاب جنسیت قبل از بارداری پرداخته ایم. هدف از انجام این پژوهش؛ شناسایی تجربیات، درک و تصور این پدیده از دیدگاه زوجین متقاضی انتخاب جنسیت؛ و هم چنین شناخت راهبردها و استراتژی های زوجین در مواجهه با این پدیده و پیامدهای حاصل از آن از طریق ساختن یک الگوی پارادایمی بود. این مطالعه به روش کیفیِ گراندد تئوری، با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با مشارکت بیست زوج متقاضی انتخاب جنسیت که قبل از شروع باروری به پژوهشکده رویان مراجعه داشتند، صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها؛ استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید و مقوله های به دست آمده با توجه به مبانی نظری و تجربی مرتبط با مسأله پژوهش تبیین شدند. در مجموع داده های پژوهش بیانگر رهیافت گزینش مُقنِعی است. منطبق بر یافته های مدل پارادایمی انتخاب جنسیت دریافتیم که زوجین متقاضی امر انتخاب جنسیت جنین بدون دلایل پزشکی، بر این تلاشند تا با استفاده از راهبردهای گزینش مُقنِعی(استفاده از راه حل های رضایت بخش و قانع کننده)، به اهداف خود که داشتن فرزند با جنسیت دلخواه است نائل گردند.
تجارب زیسته دانشجویانِ دانشگاه فرهنگیان از کاربرد تلفن همراه
حوزه های تخصصی:
از عصری که در آن قرار داریم با عنوان عصر اطلاعات و ارتباطات نام می برند. امروزه مهمترین ابزار دسترسی به اطلاعات و ارتباطات تلفن همراه است.جوانان و بخصوص دانشجویان یکی از گروههای اصلی استفاده کننده از گوشی های همراه هستند.بررسی تجارب زیسته این گروه از افراد جامعه میتواند بازنمای دقیقتری از نحوه مصرف این وسیله اثر گذار را در اختیار برنامه ریزان فرهنگی و تربیتی قرار دهد.دانشجویان دانشگاه فرهنگیان نیز یکی از گروههایی هستند که استفاده از تلفن همراه در میان انها متداول و رایج است.این مقاله تلاش کرده است به تجربیات زیسته دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در استفاده از گوشی همراه بپردازد.روش پژوهش در این مقاله از نوع روشهای کیفی است.جامعه اماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان البرز هستند و نمونه آماری تحقیق 40 دانشجوی دختر و پسر رشته های تاریخ و علوم اجتماعی این دانشگاه تعیین شدند.روش جمع اوری روایتها روش مصاحبه روایی و روش تحلیل روایتها،روایت پژوهی بوده است.پس از جمع اوری تجربیات زیسته دانشجویان از استفاده از گوشی همراه، به کد گذاری،مقوله بندی و مضمون سازی پرداخته شد.از بررسی روایتها، 10 مقوله و 5 مضمون اصلی استخراج شد و تلاش شده است روایتهای دانشجویان بر اساس پنج مضمون اصلی استخراج شده تحلیل شود.پنج مضمون اصلی استخراج شده از روایتها : مفید و کارامد،مضر و مخرب،همراهِ سرگرم کننده،احساس دوگانه،تکنولوژی ضروری ارتباطی،بازنمای تجربیات زیسته دانشجویان دانشگاه فرهنگیان البرز در استفاده از گوشی همراه هستند.
تجربه زیسته همسران سالم در دورۀ همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم ویروس کرونا بر ابعاد مختلف زندگی افراد، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته و چالش های همسران سالم در دوره همه گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین در شهر تهران بودند که خود و همسرشان از ابتدای شیوع ویروس کرونا، به این بیماری مبتلا نشده اند. نمونه مورد مطالعه شامل 9 نفر از همسران سالم بودند که به نمونه گیری هدفمند وارد پژوهش شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه 4 مضمون اصلی شامل نگرانی ها، واکنش های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. با توجه به یافته ها می توان گفت زندگی همسران به شدت تحت تأثیر این بیماری قرار گرفته و لازم است برای آنان به تناسب شرایط شان، سیستم های حمایتی فراهم شود.
مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و تغییرات نگرش آنها نسبت به ازدواج و روابط زناشویی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
216-243
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموخته های درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی رشته ی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندی های شخصی، بهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگی های شخصیت دیگران، رشد اعتمادبه نفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشه های جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از : تجربیات مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکت کنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانش آموختگان این رشته. نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش، تجربه زیسته شرکت کنندگان نشان داد که تحصیل در رشته مشاوره، از جنبه های مختلف بر زندگی شخصی آن ها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
244-271
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید 19 انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت . جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید 19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
تحلیل جامعه شناختی از خودبیگانگی زنان (مورد مطالعه: زنان بین 20 تا50 ساله شهر مشهد) بر اساس رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازخود بیگانگی یک مفهوم مهم در تحلیل های جامعه شناختی برای تبیین رفتار انسان در جامعه است و بیانگر رابطه ناقص و ضعیف فرد با خود و جهانی است که قادر به نفوذ و تاثیرگذاری بر آن نیست و او خود را مانند شیء در جریان فعالیت های زندگی در می یابد که تحت سلطه دیگری یا جامعه قرار گرفته است. این امر منجر به ضعف ها و ناکامی های روانی و شخصیتی در فرد و مهمتراز آن اختلال در روابط فرد با نهادهای اجتماعی می گردد. هدف از این تحقیق کشف و تفسیر آگاهی زنان در باب " ازخود بیگانگی" و ارائه یک مدل پارادیمی با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که در نهایت 20 نفر از زنان متاهل و مجرد در سه طبقه برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار به دلیل اهمیت پایگاه اجتماعی و اقتصادی از 6 محله شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های بدست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد: مقوله های؛ محدودیت های اجتماعی، نابرابری جنسیتی، ضعف در روابط اجتماعی، فشارهای اجتماعی، نادیده گرفتن خود، غرق شدن درتفسیر عمومی، شرایط علی ایجاد و تشدید از خودبیگانگی در زنان هستند.
تغییر در نظام معنایی امر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم و معانی، بنیادی ترین ساحت هر پدیده را شکل میدهند. معنایی که نظریه پردازان و کنشگران اجتماعی برای طلاق قائل هستند، بعدی پراهمیت از ساختار این پدیده بشمار می آید. این مقاله با اتکاء به الگوی روش شناختی در قالب روش شناسی بنیادین، پارادایمی و کاربردی مبتنی بر مفروضات پارادایم پدیدارشناسی، به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش پدیده نگاری به مطالعه معنای طلاق در بستر اندیشه و نگرش زنان مطلقه پرداخته است. براساس روش های نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند با 64 نفر از زنانی ساکن کلانشهر تهران که بین سالهای98-1384شمسی طلاق گرفته اند، مصاحبه عمیق انجام یافت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که پدیده طلاق بمثابه یک امر چندمعنایی، مشتمل برساحت های اخلاقی–عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. نوشتار حاضر با تکیه بر سیالیت معنای طلاق بیان میکند که زنان مطلقه از یک ذهن خالی نسبت به مساله و پدیده طلاق برخوردار نبودند بلکه جهان فکری آنها مملو از آگاهی و معانی پیرامون پدیده طلاق بوده است.
از ذهن تا تجربه زیسته؛ تحلیل تطبیقی در شعر متقدّم و متأخر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
135-160
حوزه های تخصصی:
با نگاهی فلسفی و نظری می توان دو رویکرد فکری را در شعر قیصر امین پور شناسایی و تحلیل کرد؛ شعر متقدم و شعر متاخر. مسئله این پژوهش این است که فرایند شکل گیری این دو نوع را در نسبت با تحولات زمینه ای توضیح دهد و تفاوت های آن دو را از منظر دگرگونی و تحول فکری و روحی شاعر تبیین کند. شاعر در شعر متقدم از شرایط فکری و سیاسی و پیرامونی تأثیر گرفته و محوریت تولید شعر و ذهن شاعر اندیشه ها و باورهای عمدتاً دینی و انقلابی است که شعرهایی را با درونمایه های خاص تولید می کند. در شعر متأخر امین پور تجربه زیسته جای ذهن را گرفته و شعرهایی با محوریت و محتوای موقعیت های انسانی در زندگی تولید می گردد. مبنای نظری این پژوهش مفهوم تجربه زیسته در نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که قیصر امین پور شاعری در متن تحولات اجتماعی، فکری و سیاسی جامعه خویش و جهان بزرگتر مشترک بشری قرار دارد و یک فرایند تکاملی را در شاعرانگی از سر می گذراند و به زبان و جهان تازه ای از ابعاد شعر دست می یابد.
بررسی تجربه زیسته مدیران و معلمان ابتدایی شهرستان مهاباد در مورد طرح کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
81 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر، بررسی تجربه زیسته مدیران و معلمان ابتدایی شهرستان مهاباد در مورد طرح کرامت است. برای نیل به این هدف، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. روش های نمونه گیری این مطالعه، هدفمند و ابزار آن نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این مطالعه، به منظور برآورد میزان روایی، از رویه های ویژه کدگذاری و تحلیل استفاده شده است. همچنین برای ارزیابی پایایی، از راهبردهای هدایت دقیق جریان مصاحبه برای گردآوری داده ها، ایجاد فرایندهای ساختارمند برای اجرا و تفسیر مصاحبه های همگرا بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، فرایند کدگذاری سه گانه باز، محوری و انتخابی به کار برده شده است. یافته ها حاکی از آن است که در طراحی، انتخاب و سازماندهی مهارت های طرح کرامت به ویژگی ها و نیازهای فراگیران توجه نشده است و اصول حاکم بر طراحی برنامه درسی، انتخاب و سازماندهی محتوا رعایت نگردیده است. همچنین، در مورد واحدهای کار طرح کرامت نیز همان کاستی های ذکر شده مربوط به مهارت های طرح کرامت وجود دارد. علاوه بر این، در خصوص موانع اجرایی طرح کرامت می توان به کمبود منابع مالی، عدم تناسب طرح با ویژگی ها و نیازهای روان شناختی معلمان و دانش آموزان و نادیده گرفتن اصول انتخاب و سازمان دهی محتوا اشاره کرد.
تحلیل پدیدارشناسانه معلمان ابتدایی (دانشجویان ارشد برنامه درسی) از کاربرد رویکرد تلفیقی در تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
264 - 286
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه معلمان ابتدایی از برنامه درسی تلفیقی (درهم تنیده، یکپارچه) انجام شد. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ طرح پژوهش، کیفی است. مشارکت کنندگان، معلمان ابتدایی مشغول به تحصیل در کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه الزهراء بودند که تجربه برنامه درسی تلفیقی در طول تدریس داشته اند. روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار استفاده شد. معیار انتخاب نمونه، معلمان ابتدایی شاغل و دارای تجربه برنامه درسی تلفیقی بود. نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. برای اعتباربخشی به داده ها و نتایج به دست آمده از پژوهش، بعد از انجام مصاحبه و پیاده سازی آن، داده ها و تفسیر از آنها در اختیار خود معلمان که به عنوان شرکت کننده در پژوهش بودند، قرار گرفت تا آنان صحت داده ها و تفسیر آنها را تأیید کنند. هم زمان با گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل آنها شروع شد. اطلاعات بر اساس مدل کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. یافته های تحقیق دربرگیرنده چهار مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی است که مضامین اصلی شامل: مفهوم شناسی برنامه درسی تلفیقی، دلایل روی آوردن به برنامه درسی تلفیقی، نقش معلمان در برنامه درسی تلفیقی و پیامدهای به کارگیری برنامه درسی تلفیقی بود و مورد تحلیل کیفی قرار گرفت. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی تلفیقی ازنظر معلمان دارای تعاریف مختلف، اما همسو باهم است و نقش معلمان در این برنامه راهنما و تسهیلگر و برنامه ریز و طراح حرفه ای است که هرکدام از آنها دلایل مختلفی برای روی آوردن به این برنامه دارند. همچنین، به کارگیری این برنامه دارای نتایج بسیار مفیدی برای معلمان و دانش آموزان است. علاوه بر این، پیشرفت جامعه و نسل جدید و آشنایی آنان با تکنولوژی سبب شده است که روش های سنتی دیگر پاسخگو نباشند.
ارائه مدل مدیریت آموزشی برای مدارس استثنایی براساس تجربه زیسته مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
230 - 205
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالعه کیفی پدیدارشناسانه است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای انجام پژوهش از تجربه زیسته مدیران با سابقه مدارس استثنایی بر اساس نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی در حد اشباع استفاده شد؛ لذا با تعداد 8 نفر از مدیران مدارس مصاحبه صورت پذیرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه های معرّف مدیریت آموزشی در مدارس استثنایی شامل تعامل با همکاران، نظارت بر نیروی انسانی، توانمندی مدیریت مسائل مالی، توانمندی تعامل با ارگآن های مربوطه، شناخت شرایط و نیاز دانش آموزان، توجه به مسائل علمی و آموزشی دانش آموزان، توجه به نیازهای روحی و جسمی دانش آموزان، داشتن برخی صفات شخصیتی از قبیل نظم و تعهدپذیری به عنوان ضرورت های فردی مدیریت مدارس استثنایی، پیگیری موضوع فراگیرسازی و توسعه مدارس تلفیقی، مشاوره و در نهایت حمایت از خانواده های دانش آموزان استثنایی است. بدیهی است که انجام این پژوهش دیدگاه های مدیران شاغل در این پست را آشکار می کند و به متولّیان سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور این امکان را می دهد که در چارچوب قوانین برای بهبود کیفیت مدیریت مدارس استثنایی گام های مفیدتری بردارند.
تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از دلایل افزایش خشونت علیه معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از دلایل افزایش خشونت علیه معلمان است.این تحقیق به روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیهمعلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 98-1397بوده و نمونه گیری به صورت هدفمند تا زمان اشباع داده ها و حاصل نشدن کد جدید در مصاحبه ها ادامه یافت؛ در این پژوهش در مجموع با 20 معلم مصاحبه شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل مصاحبه ها به روش اسمیت استفاده شد. درباره خشونت اولیا نسبت به معلمان، 4 مقوله (کد) اصلی به دست آمد، که عبارتند از:خشونت ناشی از نقص سیاست گذاری، فقر منزلتی، شرایط خانوادگی و عوامل حرفه ای. از لحاظ دلایل خشونت دانش آ»وزان علیه معلمان، 5 مقوله اصلی به دست آمد که عبارتند از: خشونت ناشی از نقص سیاست گذاری، تجربه خشونت فیزیکی، فقر منزلتی، شرایط خانوادگی و عوامل حرفه ای همچنین برای دلایل خشونت سایر افراد جامعه علیه معلمان 4 مقوله اصلی حاصل شد که عبارتند از:خشونت ناشی از نقص سیاست گذاری، فقر منزلتی، عوامل حرفه ای و نقش رسانه های جمعی.
بررسی تجربه زیسته دانشجویان از آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان از آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید 19 انجام شد. روش تحقیق حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. مشارکت کنندگان 21 نفر بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته با آنها تا سر حد اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه ها به شیوه تحلیل مضمون تحلیل شدند. مضامین فرعی به دست آمده حول دو مضمون اصلی حال و هوای فراگیران (بهره وری کم، فقدان انگیزه، تنگنای زمانی،تجربه، فرصت یادگیری، راحت طلبی، امنیت روانی و استرس) و بستر یادگیری (کیفیت تدریس پایین، فقدان تنوع ابزار آموزشی و فقدان تعامل رودر رو با دانشجویان و دسترسی) برساخته شد. با توجه به مضمون های فرعی و اصلی برساختی، پیشنهاد می شود مدیران آموزشی دانشگاه ها این موارد را در دستور کار قرار دهند و با طراحی روش هایی به منظور رفع نواقص این شیوه، زمینه را برای ارتقای یادگیری و آموزش فراگیران فراهم نمایند.
مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا، مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه می تواند بر شکل گیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا چگونه اجتماعات نمایشی (وحشت زده) را به وجود می آورد؟ روش انجام این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، کمی و از نظر گردآوری اطلاعات، روش نظریه زمینه ای است. جامعه آماری شهروندان کرمانشاه هستند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد چهار مضمون اصلی که شامل؛ رشد احساسات منفی، سردرگمی و بدبینی، رشد وسواس های فکری - عملی پیرامون بدن و شستشو و تغییر سبک زندگی، دغدغه های فکری پیرامون به خطر افتادن سلامت خانواده، دغدغه های اقتصادی و ترس از دوران پسا کرونا بر رفتارهای جمعی کنشگران جامعه تأثیرگذار هستند.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
133 - 172
حوزه های تخصصی:
بی سرپرستی کودکان همیشه بعنوان موضوعی اجتماعی مطرح می باشد. این کودکان به دلایل متعدد از حمایت خانواده خود محروم اند زیرا ممکن است یک یا همه افراد موثر در تأمین نیازهایش در زندگی را از دست بدهند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران است که از لحاظ هدف تحفیق کاربردی و از نظر نوع روش، تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. جامعه آماری برای این امر کودکان دختر و پسر مقیم مراکز شبانه روزی شهر تهران می باشند که سن آنان بالای 13 سال و تجربه زندگی حداقل 5 سال را در این مراکز داشته و با استفاده از انتخاب هدفمند برگزیده شده اند تا از طریق مصاحبه با آنان به شناخت مشخص تری از مسایل و نیازهای آنان دست یابیم. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج تحلیل مضمون 7 تم اصلی و 22 مفهوم به دست داد. همچنین فقدان بعنوان ذات مشترک پدیده تعیین شد. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از زندگی در مراکز شبانه روزی توسط شرکت کنندگان بود. آنان با وجود محدودیت و نظارت زیاد در این مراکز از زندگی خود رضایت داشتند اما حضور در این مراکز را منشا آینده ای مبهم برای خود می دانند و درخواست شادی بیشتر، حمایت و پذیرش در جامعه داشته و نسبت به خانواده خود احساسی دوگانه از دلتنگی و ناراحتی دارند.