مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مناسبات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
بررسی چگونگی تاثیرگذاری باورهای مذهبی بر زندگی اجتماعی شهرری در عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی کار آمدن سلجوقیان در ایران، شرایط نوینی در فضای اجتماعی شهرها و از آن جمله شهر ری ایجاد کرد که به تدریج منجر به سامان یابی مناسبات اجتماعی بر اساس اولویت اعتقادی شد. برای نمونه قدرت یافتن اشاعره و نیز رکود مکتب اعتزال به نمایندگی از گرایش های عقلی و علمی، به برقراری تعصبات مذهبی و جمود فکری در این دوره انجامید. تأثیرگذاری مناسبات عقیدتی بر روابط اجتماعی گروه های شهری سبب شد وضعیت روزمرهٔ زندگی مردم بر اساس ویژگی های خاصی استوار شود که از آن جمله سامان یافتن گروه های خویشاوند یا هم مذهب در یک محله یا محله های کنار یکدیگر بود. استقرار گروه های مذهبی متعدد و متنوع در ری فضای حاکم بر شهر را در شرایط اضطراب قرار می داد و مناقشه ها و مجادله های گستردهٔ اجتماعی را تشدید می کرد که در پاره ای موارد به برخوردهای شدید اجتماعی و حتی بروز کشتار در شهر می انجامید. این امر، گسترش شکاف اجتماعی و واگرایی هر چه بیشتر گروه های شهری نا همگون و نیز تشدید ستیزه های اجتماعی را در پی داشت. گاه شدت وقوع این حوادث تا اندازه ای بود که صدمه های جبران ناپذیری به زندگی شهری، بناها و تأسیسات آن وارد می آورد. مناقشه های مداوم اجتماعی، جامعهٔ شهری ری را در برابر حملهٔ مغول ضعیف کرد، به طوری که هنگام رسیدن آنان به دروازه های ری، در اثر این منازعه ها و رقابت ها، شهر چنان به ویرانی کشیده شده بود که تخریب آن به دست مغولان چندان دشوار نبود. ازاین رو موضوع ستیزه های اجتماعی گسترده و مستمر میان محله ها و گروه های مختلف شهری ری در این دوره، منظری ویژه برای فهم دلایل داخلی انحطاط زندگی شهری در ایران قبل از حملهٔ مغول پیش رو می گشاید.
تأثیر مناسبات اجتماعی در شکل بندی کالبدی شهر ایرانی –اسلامی ( بر اساس رویکرد نمونه وار به شهر ری در عصر سلجوقی)
حوزه های تخصصی:
تأکید بر شکل تاریخی شهر و توجه به ویژگی های کالبدی آن ، بدان علت است که بافت شهری را می توان بازتاب ساختار اجتماعی در جامعه ی شهری دانست . در واقع، از طریق اتخاذ رویکرد تحلیل شکل شهر و بررسی کالبدی آن ، فهم و تحلیل مناسبات شهرنشینی و اوضاع و احوال اجتماعی حاکم برشهر در یک دوره ی تاریخی تسهیل می شود . به طور کلی ، فضا و کالبد شهر و نظام اجتماعی حاکم بر آن در تعامل مستقیم با یکدیگر قرار دارند. همان گونه که ساختار کالبدی شهر و نحوه ی چیدمان عناصر شهری، بر نظام اجتماعی تأثیرهایی در بر خواهد داشت ، مناسبات اجتماعی نیز برعکس بر بافت شهر ی اثرهای ژرفی بر جای می نهد. ویژ گی های مناسبات اجتما عی شهر ری را در چند محور کلی بدین صورت می توان دسته بندی نمود: الف) علل بیرونی:1. دوره ی سلجو قی عصر انحطاط مکتب اعتزال ، به عنوان نمایند ه ی گرایش های عقلی و فلسفی ، است ظهور اشاعره و استیلای روح اشعری گری در جامعه-ی اسلامی ، به برقراری دور ه ای از تعصبات دینی و مذهبی و جمود فکری در ری انجامید.2.دخالت حکومت سلجو قی در امور دینی و مذهبی و حمایت از گروه و فرقه ای علیه سایر فرق و مذاهب ، بر آشفتگی های اجتماعی می افزود و شهر ری را با بحران اجتما عی دامنه د اری مواجه نمود. ب)علل درونی:1. شهر ری در این ایام از مرکزیت علمی و آموزشی برخوردار بود و در کانون توجه فرق و مذاهب اسلامی قرار داشت. این شهر محل آمد و شد علما و نخبگان دینی و علمی به حساب می آمد و این امر ، ری را محل تضارب آرا و اندیشه ها می نمود. 2. خصایص جمعیتی ری، که از لحاظ قومی و مذهبی همگونی نداشت، زمینه ی مساعدی برای دسته بندی و صف بندی های اجتماعی بین ساکنان شهر ایجاد می کرد. موارد یاد شده ، زمینه ی بروز ستیزه های اجتما عی گسترده و مستمر بین گروه های شهری را فراهم آورد ، که وجه غالب مناسبات اجتما عی را در ری شکل می دا د. تغییرا ت کالبدی فضای شهری و تفکیک آن به سه بخش کاملا مجزا و مستقل از یکدیگر – مختص سه فرقه ی بزرگ مذهبی شهر- در رابطه با تحولات به وجود آمده در نظام اجتماعی شهر ، پی گیری می شد. تفکیک فضای کالبدی شهر در تقسیم بندی عناصر اصلی ساختار شهری تجلی یافت. بدین معنی که هر یک از فرقه های شهر با تمرکز در بخش های منتسب به خود ، به برپایی محله های مسکو نی ، مساجد ، بازارها ، مدارس و مراکز علمی و آموزشی خاص خود اهتمام ورزیدند. این امر، به گسترش شکاف و واگرایی هر چه بیشتر گروه های شهری انجامید و تشدید ستیزه های اجتماعی را در پی داشت. تداوم این شر ایط ، شهر ری را به سوی بحران اجتماعی حادی سوق داد که حیات شهری را در آن به شدت تهدید می نمود.
مناسبات فرهنگی و اجتماعی آمریکا با ایران در دوره پهلوی (1304-1357ش) (مطالعه موردی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با تکیه بر اسناد به بررسی و بازشناسی اهداف و سیاست های درازمدت فرهنگی آمریکا در دوره پهلوی در شهر اصفهان پرداخته است. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به روش تاریخی بر توصیف و تحلیل مبتنی است و بر پایه منابع اسنادی، کتابخانه ای، مطبوعاتی و مصاحبه انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که اهداف دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران از هویت و منافع ملی آن کشور متأثر بوده است؛ بنابراین آمریکا با احداث مراکز آموزشی، انجمن های فرهنگی و باشگاه های لاینز و روتاری در ایرانْ شیوه زندگی و ارزش های آمریکایی را به عنوان الگویی آرمانی دنبال می کرده است. موقعیت شهر اصفهان به عنوان قلب تپنده صنعت و تجارت، این شهر را به یکی از مهم ترین پایگاه های فرهنگی-اجتماعی مستشاران آمریکایی تبدیل کرده بود. برخی از مستشاران تحت پوشش فعالیت های فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و مطالعات مردم شناسی درصدد افزایش نفوذ سیاسی خود بودند و با اتکا به مصونیت قضایی، پاره ای از معضلات اجتماعی را پدید آوردند. این معضلات، واکنش شدید و دیدگاه منفی مردم اصفهان را به حضور اتباع آمریکایی در این شهر به دنبال داشت.
تحول شخصیت های زن در آثار سیمین دانشور و غزاله علی زاده
حوزه های تخصصی:
شخصیت یکی از مهم ترین عناصر داستان است. شخصیت های داستانی آفریده ذهن زمانمند نویسنده و بافته ای در تاروپود واقعیت و خیال است. شخصیت های داستان می توانند متأثر از برهم کنش ساختار اجتماعی و ساختار ذهنی نویسنده باشند. داستان موفق داستانی است که شخصیت های آن پویا هستند و در روند داستان متحول می شوند و به رشد و پویایی جامعه کمک می کنند. در زمینه تحول شخصیت ها در جهان داستان عواملی گوناگونی چون زمینه و مناسبات اجتماعی - فرهنگی، برخورداری از سرمایه اجتماعی، تحصیلات عالیه و رشد آگاهی، باور شخص به تحولات فردی و اجتماعی و ... تأثیر گذارند. در این مقاله شخصیت های داستان های سیمین دانشور و غزاله علی زاده از منظر متحول شدن مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد پژوهش این است که با توجه به دنیا و تجربه زیسته دو نویسنده شخصیت های داستان های آنان شباهت ها و تفاوت هایی دارند. دو نویسنده شخصیت های خود را از دو طبقه متوسط و تحصیل کرده و پایین و ستمدیده انتخاب کرده اند. شخصیت های گزینش شده از طریق مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته و آموزش و یادگیری متحول شده اند. شخصیت های آفریده دانشور آرام آرام، مصلحت اندیشانه و محتاطانه متحول می شوند؛ اما شخصیت های داستان علی زاده با تغییر و تحول درونی، صاحب روحیه انقلابی و خطرپذیری شده و شرایط اجتماعی را دگرگون می کنند یا برخی نیز تسلیم شرایط سخت جامعه می گردند.
بررسی مناسبات اجتماعی فرهنگی مهاجران لهستانی با ایرانیان؛ نمونه پژوهی شهر اصفهان (1321تا1324ش/1942تا1945م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی تهاجم آلمان و شوروی به لهستان، در جریان جنگ جهانی دوم، نیمی از خاک لهستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی در آمد و هزاران لهستانی به اردوگاه های کار در سیبری تبعید شدند؛ اما با ﺣﻤﻠﮥ غیر منتظرﮤ آلمان به شوروی، سرنوشت اسرای لهستانی تغییر کرد و در شورایی که میان دولت های متفق برگزار شد، دولت شوروی موافقت کرد تعدادی از اسرای لهستانی رواﻧﮥ ایران شوند. پناهندگان لهستانی بیش از سه سال در برخی از شهرهای ایران، ازجمله اصفهان، زندگی کردند. ورود غیر منتظرﮤ مهاجران به اصفهان، وضعیت معیشت و بهداشت ساکنان شهر را دشوار کرد؛ اما به تدریج، ارتباط دوسویه ای میان آنها بر قرار شد و مهاجران لهستانی موفق شدند بر پوشاک و پیرایش و تفریح مردم اصفهان تأثیر گذارند. آنها در معرفی و انتقال فرهنگ و هنر ایرانی به لهستان نیز نقش مهمی ایفا کردند. باتوجه به تعداد چشمگیر پناهندگان لهستانی در اصفهان و برقراری مناسبات اجتماعی فرهنگی مهاجران با مردم این شهر، پژوهش حاضر برآن است با رویکرد توصیفی تحلیلی و برپایﮥ منابع اسنادی، کتابخانه ای، مطبوعاتی و تاریخ شفاهی، این مناسبات را طی سال های 1321تا1324ش/1942تا1945م بررسی کند. با این رویکرد، پرسش هایی که مقاله حول آن تنظیم شده است عبارت اند از: تأثیر مهاجران لهستانی در گسترش روابط فرهنگی بین ایران و لهستان چه میزان بوده است؟ اسکان مهاجران لهستانی در اصفهان چه پیامدهای اجتماعی به دنبال داشته است؟
ناجنبش زنان و تغییر در مناسبات اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده ناجنبش زنان و چگونگی عملکرد آن در جامعه ایران می پردازد. این پژوهش با استفاده از نظریه «میکروفیزیک قدرت» میشل فوکو از یک سو و نظریه «پیشروی آرام» آصف بیات از سوی دیگر، درصدد است تا نشان دهد چگونه این ناجنبش مناسبات اجتماعی را در ایران بعد از انقلاب 57 تغییر می دهد. پرسش پیش روی پژوهش حاضر این است که ناجنبش زنان از چه طرقی و با اتخاذ چه روش هایی به تغییر مناسبات اجتماعی در ایران نظر دارد؟ این پژوهش پس از طرح بحثی در خصوص مفهوم و شاخصه های ناجنبش های اجتماعی و بررسی شاخصه های تغییر در مناسبات اجتماعی در ایران، این یافته را به عنوان نتیجه بحث مطرح می سازد که ناجنبش زنان در ایران، از طریق میکروفیزیک قدرت و تأکید بر بدن و با استراتژی پیشروی آرام و سیاست حضور، درصدد تغییر در مناسبات اجتماعی است. در نوشتار حاضر، وضعیت خانواده و سبک زندگی به عنوان شاخصه های تغییر مناسبات اجتماعی در نظر گرفته شده اند.
تحلیل تاریخی عوامل مؤثر بر شکل دهی حیات اجتماعی شهر در عصر تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تیموریان زندگی شهری را ارج می نهادند و در زمینه شکوفا کردن شهرها و رونق دادن به جنبه های گوناگون زندگی شهری کوشا بودند. شهرها کارکرد اجتماعی مهمی داشتند و طبقات و گروه های مختلف اجتماعی در آنها فعال بودند. بنابراین حیات اجتماعی شهر در عصر تیموریان، به مسئله ای مهم تبدیل می شود. در نوشتار حاضر تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که حیات اجتماعی شهر در عصر تیموریان چگونه بود و کدام عوامل و عناصر در شکل دادن به آن نقش داشتند؟ فرضیه مورد ادعای پژوهش حاضر این است که تیموریان و برخی طبقات و گروه های اجتماعی، در کنار مناسبات اجتماعی، پویایی اجتماعی شهرهای مهم را امکانپذیر کردند. هدف این نوشتار تحلیل تاریخی حیات اجتماعی شهر در عصر تیموریان است. بر همین اساس، کوشش شده است دیدگاه تیموریان نسبت به شهر و زندگی شهری بررسی شود. همچنین مهم ترین گروه ها و طبقات اجتماعی مؤثر بر حیات اجتماعی شهر معرفی شوند و به مناسبات اجتماعی شهرنشینان اشاره شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تیموریان در رونق دادن به حیات اجتماعی شهرها مؤثر بودند. شهرهای مهم قلمرو آنها شکوفا شده بود و کانون های مهم تجمع جمعیت شدند. همچنین انواع فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و مناسبات اجتماعی در آنها گسترش یافت. این گونه بود که این شهرها از پویایی و سَرزندگی اجتماعی برخوردار شدند.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز همگانی با تأکید بر تقویت مناسبات اجتماعی در محله های شهری(مطالعه موردی: کوی قدس، زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای باز همگانی در محلات مسکونی شهرها، یکی از بسترهای شکل گیری تعاملات اجتماعی می باشد. از این رو، مشخصه های اقلیمی و هندسی فضا های باز شهری می بایست همسو و شکل گیری روابط اجتماعی در محلات شهری را تسهیل نمایند. این مقوله، به ویژه در محیط های گرم و خشک اهمیت دوچندان پیدا می کند. هدف این مقاله، بررسی آسایش حرارتی فضای باز شهری و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن در شکل گیری مناسبات اجتماعی در محله قدیمی قدس (کوی قدس) در شهر زاهدان است.روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تجربی- همبستگی می باشد. برای سنجش آسایش حرارتی فضای باز از شاخص های دمای معادل فیزیولوژیک و متوسط آراء پیش بینی شده بر پایه مدل ریمن و شاخص اقلیم حرارتی جهانی بر پایه مدل بیوکلیما استفاده شده است. سپس یک مدل ریاضی جدید بر اساس همبستگی متغیرهای محیطی و واکنش های شخصی در محیط نرم افزار متلب توسعه داده شده است. مطالعات میدانی شامل اندازه گیری پارامترهای هواشناسی، سنجش ادراک شهروندان و بررسی هندسه فضای باز شهری، بخش تکمیلی این پژوهش را شامل می گردد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که محدوده زمانی آسایش حرارتی فضای باز شهری در محله قدس زاهدان در ساعات بعدازظهر در فصل تابستان به فراوانی موجود است. میکرواقلیم عصرگاهی محله تابعی از کالبد آن بوده و پتانسیل بالقوه شکل گیری زمینه های تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. مدل ریاضی پیشنهادی برآورد آسایش حرارتی در محیط های گرم و خشک بر مبنای همبستگی متغیرهای محیطی و احساس های واقعی افراد به خوبی قادر به بیان احساس های حرارتی واقعی از آسایش در فضای باز می باشد.نتایج: بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور توسعه و ترویج تعاملات اجتماعی محله می بایست، زیرساخت های فیزیکی همانند مبلمان فضای باز توسعه و نهادهای اجتماعی محله تقویت گردد. نتایج این اقدامات می تواند از آسیب های اجتماعی شهر بکاهد.
بررسی علل زن آزاری از دیدگاه نظریه های جرم شناختی
منبع:
تحقیقات حقوق قضایی دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
243-257
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان در خانواده پدیده ای کهن و مسئله ای جهانی است. این نوع خشونت در محیط خصوصی به وقوع می پیوندد و معمولاً میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده اند. در این پژوهش تلاش شده بخشی از عوامل موثر برازار زنان در خانواده مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس پژوهش های جرم شناسی زنان در هر سنی ممکن است مورد خشونت قرار گیرند. خشونت علیه زنان پدیده ای است که در آن زن بخاطر جنسیت خود (صرفاً بعلت زن بودن) در محیط خانواده و یا در جامعه مورد اعمال زور و تضیع حق از سوی جنس دیگر (مرد) قرار می گیرد. چنانچه این رفتار بین زن و شوهر باشد، از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود. در این بررسی با توجه به نظریه های جامعه شناختی و با رویکرد به عوامل فرهنگی اجتماعی تاثیرگذار در خشونت های شوهران نسبت به زنان خود، روی خشونت های تکیه شده است که جامعه مورد نظر آن را خشونت تلقی می کند. از جمله خشونت های جسمانی، روانی، جنسی و مالی که اثرات منفی روانی و عاطفی شدیدی در زنان گذاشته و باعث از هم پاشیدن بنیاد خانواده ها می شود.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی، در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
78 - 101
حوزه های تخصصی:
در میان زنان که تقریبا نیمی از سرمایه انسانی هر کشور هستند؛ گروهی از آنان تحت عنوان" زنان سرپرست خانوار"می باشند که اخیرا آمارشان نیز رو به افزایش بوده است. به این دلیل که در مقایسه با سایر زنان مسئولیت بیشتری برعهده دارند و به مراتب آسیب پذیرترند؛ نیاز به شناخت بیشتری دارند. در این راستا پژوهش حاضر با روش پدیدارشناسی و بر اساس الگوی روشی ماکس ونمنن به دنبال واکاوی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی آنان می باشد. به این منظور 11 زن سرپرست، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. نتایج پژوهش در چهار بُعد روابط، فضا، زمان و بدن زیسته آنان گزارش شده است. در بُعد روابط زیسته،" تلاش برای فاصله گیری" و "بازاندیشی رابطه ها" دو محوری اصلی است که روابط این زنان را پوشش می دهد. بعبارتی، این زنان به دلایلی مانند بی اعتمادی از اطرافیان فاصله می گیرند و در یک فضای جدید ارتباطی، روابط متفاوتی را تجربه می کنند. "اهمیت بدن در کسب شرافت زن" و"بدن محملی برای رفع حاجات" دو سویه متضادی هستند که این زنان در برخورد متعارض با بدن خود برگزیده اند. ناامنی فضای زیسته در کنار دیگر شرایط زندگی این زنان، زمان را برایشان بیشتر از دیگر انسان ها، مبهم، مشروط و نامتعین کرده است. بنابراین تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در ایران باهمراه داشتن یک تناقض ساختاری و ذاتی در درون خود، "مناسبات متعارض و روابط ناپایداری"را برایشان رقم زده است. به طوری که بی اعتمادی، بی ثباتی و مسموم بودن فضا و رابطه ها، نگرانی مشترک همه زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه می باشد.
تحلیل مناسبات اجتماعی ایرانیان مهاجر به کشور آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از چالش های کشورهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست، شیوه مناسبات اجتماعی مهاجران در کشورهای میزبان است که می تواند یکی از عوامل ایجاد اختلال در تنظیم روابط اجتماعی، همگرایی و انسجام میان افراد و گروه های اجتماعی در این مناطق شود. هدف پژوهش، تبیین پیآمدهای جامعه شناختی مناسبات اجتماعی ایرانیان مهاجر به کشور آلمان بوده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از ایرانیان مهاجر بالای ۱۸ سال ساکن در سه ایالت بادن-ورتمبرگ، نوردین وستفالن و هسن بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، حجم نمونه. ۲۸۰ نفر محاسبه شده است. نتایج نشان داد میان متغیرهای طول مدت اقامت، اعتقادات دینی، تفاوت نسلی، محدودیت های تحصیلی با مناسبات گروهی ایرانیان مهاجر در آلمان رابطه معنا دار و هم بستگی وجود دارد. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد متغیر تفاوت نسلی قدرت تبیین ۱۴ درصد، پایبندی به اعتقادات دینی ۲۲ درصد، محدودیت تحصیلی ۱۹ درصد و طول مدت اقامت ۲۹ درصد از تغییرات خطی مناسبات ایرانیان مهاجر به کشور آلمان را داشته اند ولی اعتماد اجتماعی، پذیرش هنجارهای کشور مقصد و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی رابطه معناداری را با مناسبات اجتماعی ایرانیان مهاجر نداشتند بنابراین فرضیه های مذکور در پژوهش حاضر تأیید نشدند.
بازنمایی پدیدارشناسانه مناسبات اجتماعی در نزد زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 220
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هم اینک تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر سر موضوع آسیب پذیری آنان موجب شده است، بسیاری از پژوهش ها به سمت گره گشایی از مسائل آنان برآیند. یکی از مهمترین آنها بخصوص در ایران، تغییر شکل مناسبات اجتماعی این زنان و انتظاراتی است که جامعه از آنان دارد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته این زنان در مناسبات اجتماعی آنان است. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، 1962 زن سرپرست خانوار شهر مشهد در زمستان1400بود که به شیوه هدفمند و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید، سپس تحلیل داده ها با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار در چهار بعد زیسته بدن، روابط، فضای اجتماعی و زمان در قبل و بعد از سرپرستی خانوار تغییراتی را در مناسبات اجتماعی خود می دهند. بدن برای گروهی محملی برای حفظ شرافت و برای گروهی ابزاری برای اعتراض به شرایط موجود تلقی می شود. روابط زیسته نیز در طیفی وسیع از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. اکثریت آنان متفق-القولند که فضای اجتماعی برای آنان ناامن و غیر قابل اعتماد است. تعدادی به گذشته با نگرشی مثبت، گروهی با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و زندگی در اکنون و تعدای خود را تسلیم سرنوشت و بالاخره گروهی با توجه به شرایط موجود درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. نتیجه گیری: ضروریست که سیستم های حمایتی از این زنان چگونگی مناسبات اجتماعی آنان را جدی بگیرند و به طور توامان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه نمایند.