مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تجربه زیسته
حوزه های تخصصی:
رشد نرخ اعتیاد زنان و افزایش آسیب پذیری زنان از ناحیه این پدیده یکی از مهم ترین بحث های پیرامون آسیب های اجتماعی چند سال اخیر در ایران بوده است. این مطالعه با راهبری اصول روش پدیدارشناسی توصیفی درصدد تحلیل روایت اعتیاد از منظر زنان مصرف کننده مواد است. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با نوزده زن دارای سابقه سؤ مصرف مواد مخدرجمع آوری شدند. پنج تم لذت جویی و دفع رنج، شخصیت آسیب پذیر، ضعف در مهارت های زندگی، خانواده آسیب زا، استیلای هنجارهای مردانه و فرایندهای تسهیلگر مهم ترین دلایل و انگیزه های مصرف مواد در زنان بوده اند که موجب شکل گیری برخی پیامدهای درونی-فردی و بیرونی-اجتماعی برای آنانشده اند. ضرورت ناگزیر ترک، رفتار دوگانه خانواده و چالش های پیرامون خدمات کاهش آسیب مهم ترین چالش های زنان در مسیر رهایی از اعتیاد بوده اند. درمجموع 11 مقوله سطح سوم، 29 مقوله سطح دومو 413 عبارت معنایی کشف و استخراج شد.
جنسیت در تجربه زیسته زنان دانشجوی دکترای رشته علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنسیت، درک و تفسیر متفاوتی از تجربه تربیتی را القاء می کند و درنتیجه، این تفاسیر متفاوت از تعاملات، و ظرفیت های بالقوه می توانند نگاهی تازه به آموزش عالی را فراهم سازند. مقاله حاضر با بهره گیری از پژوهش روایتی و با رویکرد نظری پساساختارگرایی به جنسیت در پی توصیف تجربه زیسته زنان دانشجو دکترا رشته علوم تربیتی و چگونگی درک و تفسیر آنان از جنسیت در طی مسیر تحصیل در آموزش عالی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شش تن از دانشجویان زن دکترا مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند که روایت هایشان از طریق دو مصاحبه گرداوری شد. مصاحبه نخست به صورت روایتی درباره سفر تربیتی آن ها در آموزش عالی به صورت حضوری و مصاحبه دوم به صورت نیمه ساختاریافته باتمرکز بر موقعیت های خاص بازگو شده در مصاحبه نخست، از طریق پیام رسان های اینترنتی انجام شد.
گردشگری علمی؛ فهم پدیدارشناسانه تجربه زیسته گردشگران خارجی دانشگاههای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، سعی در فهم تجربه گردشگری علمی دارد و این امر در بین دانشپژوهان خارجی که گردشگری علمی را در ایران تجربه کردهاند، بررسی شده است. در این پژوهش، بنا بر نیاز به استفاده از تجربیات افراد درگیر در موضوع تحقیق، از روش تحقیق کیفی و از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. به دلیل نظاممند بودن روش کولایزی برای تحلیل دادهها، از این روش استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به اشباع با 13 نفر، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد. اعتبار نتایج بهدستآمده با استفاده از مراجعه مجدد به شرکتکنندگان در تحقیق و جلب توافق ایشان حاصل شد. در انتها چهار دسته تم حاصل شد که عبارتاند از؛ جنبه علمی، جنبه مذهبی، جنبه فرهنگی و جنبه اقتصادی و اوقات فراغت. یافتههای این تحقیق در شناخت و درک بهتر رفتار گردشگران علمی و پیشبینیهای آینده مؤثر است. بهکارگیری صحیح یافتهها نیز توسعه گردشگری علمی و متعاقباً، افزایش رضایت گردشگران را در پی خواهد داشت.
کاوش معنایی تن فروشی در تجربه زیسته زنان تن فروش: یک مطالعه کیفی ( مطالعه موردی زنان مراجعه کننده D.I.C. خانه خورشید تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
279 - 306
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر کشف و بازسازی معنایی مفهوم تن فروشی است. روش شناسی مورد استفاده برای نیل به هدف فوق روش کیفی بود. تعداد 24 نفر از زنان مراجعه کننده .D.I.C خانه خورشید تهران در پژوهش مشارکت نمودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای و با توجه به مراحل سه گانه کدگذاری تجزیه و تحلیل گردیدند. به طور کلی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها 5 مفهوم، خلق شد. مقوله هسته که پس از ترکیب و تلفیق مقولات، بدست آمد، عبارت است از: نظام حمایت اجتماعی مردسالار. براساس نتایج بدست آمده، با حاکمیت نظام حمایت اجتماعی مردسالارانه، تردیدی نیست که جایگاه زنان در خانواده ها متزلزل و شکننده است. همچنین تردیدی نیست که با ترویج تفکر زنانِ متکی به مردان، کفه ی امتیازات اجتماعی به نفع مردان سنگین شود. مجموعه ی حاکم بر فضای حمایت اجتماعی، که امتیازها و فرصت ها را مردسالارانه توزیع می کند، زمینه های روان شناختی ای را برای زنان فراهم می سازد که از تلاش برای ترمیم آسیب های وارد شده بر آنان، و همچنین دست یابی به موقعیت های رهایی بخش، ناامید شوند و احساس ناکامی و انتقام جویی در آنها رخنه کند.
پدیدارشناسی؛ رویکردی نوین در فهم برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
127 - 146
حوزه های تخصصی:
«دنیای طبیعی برنامه درسی» با پهنایی به اندازه میلیون ها نفری که هر روز بخشی از حوزه آموزش و یادگیری را تشکیل داده اند، اگر با پیش داوری، مفروضه انگاری و نظرورزی های نابه جا آلوده نشود، بهترین منبع برای درک عمیق و کاربردی فعالیت های حوزه برنامه درسی است. همان گونه که بزرگان بسیاری معتقدند، پژوهش پدیدارشناختی، فرصتی برای بررسی دقیق ترِ زوایا و لحظاتی در آموزش است که ما قبل از این، به راحتی از کنار آن ها عبور کرده ایم. هدف از این مقاله، پیشنهاد استفاده مناسب از این گونه پژوهش در مسائل مربوط به برنامه درسی، به پژوهشگران و به اشتراک گذاشتن بخشی ضروری از دانش و درکی است که علی رغم پیچیدگی های کاربرد این روش، می بایست در پژوهشگر این حوزه وجود داشته باشد. نویسنده بر اساس تجارب انجام این پژوهش در حوزه برنامه درسی، شکل گیری و بنیان های فلسفی پدیدارشناسی، همچنین الزامات شروع و مراحل انجام این پژوهش به زبانی ساده را ارائه داده است.
تجربه زیسته مادران در زمینه عوامل موثر در مشکلات رفتاری هیجانی کودکان سوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۶
83 - 116
حوزه های تخصصی:
بسیاری از وقایع در زندگی روزمره باعث می شوند تا کودکان درجات مختلفی از سوگ را تجربه نمایند. از دست دادن والدین یکی از مهمترین رویدادهای ایجاد کننده سوگ در کودکان است و منجر به مشکلات رفتاری هیجانی قابل توجهی در آنها می-شود. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به تجربه زیسته مادران در زمینه عوامل موثر در مشکلات رفتاری - هیجانی کودکان سوگ بود. مطالعه حاضر، کیفی و به روش تحلیل محتوا بود. شرکت کنندگان شامل 10 نفر از مادرانِ کودکان سوگ 7 تا 11 ساله تحت پوشش کمیته امداد قائمشهر که به شیوه هدفمند انتخاب گردیدند و تجارب زیسته آنان به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع-آوری شد. سپس مصاحبه های ضبط شده، به صورت کتبی پیاده سازی و به روش کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. از تحلیل تجربه زیسته مادران شرکت کننده، 4 مضمون سازمان دهنده شامل عوامل مرتبط با کودک، عوامل مرتبط با خانواده، عوامل مرتبط با مرگ و عوامل حمایتی و 26 مضمون پایه استخراج گردید. مهمترین مضامین پایه شامل سن کودک زمان فوت والد، رابطه کودک با والد متوفی و بازمانده، متفاوت درنظرگرفتن خود از همسالان، وضعیت اقتصادی خانواده، ناگهانی بودن مرگ و عدم حمایت عاطفی خانواده پدری است. عوامل به دست آمده از تجربه زیسته مادران در زمینه مشکلات رفتاری - هیجانی کودکان سوگ می تواند در تدوین مداخله ای متناسب با رشد شناختی، هیجانی و اجتماعی این کودکان، همچنین متناسب با فرهنگ، جامعه و خانواده ای که کودک در آن زندگی می کند، کمک نماید.
تجربه زیسته مادران دارای کودک با اختلال یادگیری ویژه: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد یک فرزند برای مادر همواره با استرس و اضطرابی همراه است؛ حال اگر این کودک دارای مشکلاتی نیز باشد احساسات و هیجاناتی را به همراه خواهد داشت. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی ویژه یادگیری در زندگی بود. روش: این پژوهش به روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی در سال 1397 طی دوره 4 ماهه انجام شد. جامعه آماری آن تمامی مادران درای کودک مبتلاء به ناتوانی ویژه یادگیری بودند که به مرکز مشکلات ویژه یادگیری ازنا (لرستان) رجوع کرده بودند. از طریق نمونه گیری هدفمند تا میزان اشباع، 6 مادر انتخاب شدند که در مصاحبه عمیق و ساختارنایافته شرکت کردند. مصاحبه ها بر اساس روش کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تجارب مادران در چهار مضمون اصلی سازمان یافت: بی نظمی در خانواده، نگرانی، هیجانات مثبت و هیجانات منفی. این سه مضمون اصلی در مقاله به تفضیل مورد بحث قرار گرفتند. نتیجه گیری: پرورش کودکان مبتلاء به ناتوانی ویژه یادگیری، تجربه ای دشوار است که حمایت تخصصی از مادران، طی نخستین سال های تحول اختلال را ضروری می سازد. بدین منظور، هر یک از مضامین پژوهش حاضر، اهداف درمانی بالقوه برای افزایش بهزیستی مادران است که می توان آن ها را برای ارتقاء مداخلات موجود و در طراحی مداخلات نوین به کار برد.
تجربه زیسته بیماران مبتلا به کرونا ویروس (کووید-19): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
تجربه زیسته زنان شهر شهریار از تک فرزندی با تاکید بر چرایی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی تجربه زیسته زنان از تک فرزندی با تاکید بر چرایی و پیامدهای تک فرزندی است. مطالعه از نوع کیفی است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 20 نفر از زنان دارای یک فرزند بالای 5 ساله شهر شهریار در سال 1395 جمع آوری شد. یافته ها نشان داد تجربه تک فرزندی م ترادف ب ا فرایندی برای تعادل بخشی بین حوزه فردی نظیر شرایط روحی- جسمی مادر و فرزند؛ حوزه خانوادگی نظیر موقعیت مالی خانواده و روابط با همسر؛ حوزه های اجتماعی نظیر محیط کار می باشد. به عبارتی تک فرزندی نتیجه تاخیر در ازدواج و فرزندآوری، پیشگیری از خطرات و آسیب های اجتماعی، احساس فقدان حمایت های خانوادگی و اجتماعی، مشکلات ترکیب کار و خانه و تغییرات نگرشی به سمت اهداف و ارزش فرزندآوری است. با وجود مزایایی نظیر فراهم کردن امکانات بیشتر برای فرزند، داشتن وقت بیشتر مادر و کمتر بودن بحث و جدل در خانواده، تک فرزندی، تجرب ه مطلوبی برای افراد نبوده و تک فرزندی الگوی مناسبی برای خانواده های ایرانی نمی دانستند. بسیاری از آن ها مهارت های کمتر فرزند در حل مسئله، تاب آوری کمتر، استقلال و یا وابستگی مفرط، فردگرایی، خودخواهی، حسادت، کمرویی، منزوی بودن فرزند و ترس از تنها شدن زودرس والدین در سنین میانسالی و سالخوردگی و خالی شدن فضای خانواده را به عنوان پیامدهای منفی تک فرزندی می دانستند.
«تکثر حقوقی، حاکمیت قانون، تفسیر فرهنگی» وجوهی از مبحث "هرمنوتیک و تکثر حقوقی" با توجه به آراء کلیفورد گیرتز و پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نوشتار حاضر بررسی نسبت میان هرمنوتیک حقوقی، تکثر حقوقی و حاکمیت قانون است. به بیان دیگر ، این جستار در پی پاسخ به این پرسش است که نقش "هرمنوتیک حقوقی" به عنوان حلقه ارتباطی میان "حفظ وحدت و صلابت نظام حقوقی" از طرفی و "اجرای کارکردهای اصلی حاکمیت قانون" از طرف دیگر چیست و چگونه می توان آن را مورد تبیین و تحلیل قرار داد. بدین منظور از مفهوم "هرمنوتیک تکثر حقوقی"، که توسط انسان شناس صاحب سبک آمریکایی، کلیفورد گیرتز، مطرح شده است، مدد جسته و آن را در پرتو اندیشه های فیلسوف فرانسوی، پل ریکور، مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد. با تمسک به آراء مزبور می توان در نهایت به این نتیجه رسید که تکثر و تنوع حقوقی نه تنها مانعی بر سر راه تحقق "حاکمیت قانون"محسوب نمی شود، بلکه خصایص غیر قابل احتراز حقوق به عنوان پدیده ای صورتگر و معناساز، بیشتر از آنکه ناقض حاکمیت قانون باشد، خود نیازمند سازوکارهای هنجاری حاکمیت قانون است تا بتواند با اتکاء به آنها قواعد حقوقی موجود را بازسازی کند.
ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
69 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند شرکت کنندگان انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 15 مرد موفق مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفت و با استفاده از روش چارمز (2014) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در گام اول مولفه های تربیتی مردان موفق در شش طبقه نظام ارزشی خانواده، انعطاف پذیری شناختی، کارکرد مطلوب، سبک فرزندپروری مقتدرانه، والدگری توانمند و مدیریت مثبت روابط والد-فرزندی به عنوان محور اصلی استخراج شدند و در گام دوم چهار مولفه عوامل خانوادگی، فردی، اجتماعی و آموزشی به عنوان محورهای اصلی ریشه تربیت مردان موفق شناسایی شدند. در گام سوم دو منبع مهم سابقه رشدی و سبک زندگی سازنده به عنوان سازوکارهای زیربنایی رسیدن به موفقیت شناسایی شدند. نتیجه گیری: والدین برای فراهم کردن زمینه های تربیت موفق در فرزندان، لازم است به اصول و روش های مورد نظر در تربیت و مقتضیات آن توجه کرده و بر طبق آن ها به امر مهم تربیت فرزندان بپردازند.
تجربه زیسته زنان از خشونت خانگی (مورد مطالعه: زنان مراجعه کننده به واحد کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت در خانواده یا خشونت خانگی خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع میپیوندد و عموماً در میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت یا ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خوردهاند. اهداف این پژوهش دستیابی به معنای رفتار خشونتآمیز نزد زنان، نوعشناسی خشونت خانگی و تجارب زنان از اعمال خشونت خانگی است. این پژوهش با پارادایم تفسیرگرایی و با استفاده از روش پدیدارشناسی، سعی در شناسایی تجارب زیستۀ زنان شهر اصفهان از خشونت خانگی دارد. میدان تحقیق، بخش کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان است. با استفاده از نمونهگیری هدفمند، با 18 نفر از زنان خشونتدیده مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته انجام شد و با روش هفتمرحلهای کولایزی، تحلیل دادهها صورت گرفت. نتایج تحقیق علاوه بر ارائۀ نوعشناسی دقیق از خشونتی که زنان آن را تجربه کرده بودند نشان داد که هرکدام از زنان خشونتدیده، براساس نوع خشونتی که تجربه کردهاند، خشونت علیه زن را چگونه تعریف میکنند. زنان در بیان تجاربشان به دلایل خشونت همسر نیز اشاره کردند. در این خصوص به دخالت خانوادۀ مرد، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی مرد، نداشتن شناخت کافی از یکدیگر و اندیشههای مردسالاری اشاره میکنند. همچنین، زنانی که قدرت مقابله با همسر را در خود نمیبینند، بهصورت منفعلانه به سازش و تحمل زندگی خشونتبار، پنهانکردن خشونت اعمالشده و درنهایت، دفاع از خود در هنگام کتکخوردن میپردازند. آن دسته از زنان که توانایی مقابله با خشونت همسر را دارند، بهصورت فعالانه دست به اقداماتی چون اتخاذ تدابیر برای بهبود اوضاع، انجامندادن خواستههای مرد، ناسزاگویی در مقابل خشونت کلامی شوهر و درنهایت، با نتیجهنگرفتن از اقدامات اشارهشده، به قهر و ترک منزل دست میزنند.
فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
129-144
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های حوزه شهر انسان مدار، دوچرخه سواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیاده ها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخه سواری این پدیده را ذیل رشته هایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشته اند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیاده ها در شهر پرداخته اند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخه ها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روش های کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخه سواری استفاده کرده اند، پژوهش هایی که مبتنی بر روش های کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخ های کالبدی-فضایی دوچرخه سواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاه ها و... پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان می دهد دوچرخه سواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران می سازند که پژوهش های کاربردی در حوزه هایی چون طراحی شهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربه های زیسته اند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخه سواران تغییر دهند.
تجربه زیسته دانش آموزان از پدیده بی انگیزگی تحصیلی: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
197 - 234
حوزه های تخصصی:
اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیده اند با توسعه مدل های نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روان شناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربه گرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهش های کمی، به طور مسلم در فرایند توسعه برنامه های آموزشی برای تقویت مواضع انگیزشی دانش آموزان از فهم عمیق و همه جانبه رفتارهای بازدارنده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور آن ها بازمانده اند؛ بنابراین، محققان در این پژوهش کوشیدند با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی به این سؤال پاسخ دهند که اهمّ عناصر پیشایندی نقصان انگیزشِ دانش آموزان ایرانی کدامند. برای این منظور، از بین دانش آموزان شهر ری در استان تهران تا حد رسیدن به اشباع اطلاعات، 50 دانش آموز در پایه های تحصیلی هفتم و هشتم انتخاب و در قالب 12 گروه کانونی 4 تا 5 نفره با آن ها مصاحبه شد. پس از ضبط و بازنویسی مصاحبه ها، داده های موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از تحلیل داده های به دست آمده هشت مضمون اصلی شامل ارتباط ادراک شده با زندگی، خودباوری تحصیلی، احساس کنترل و اجبار شدید، روابط صمیمانه، ادراک بی انصافی، عدم علاقه و توجه به درس، خودتنظیمی و تجربه هیجانات در کلاس درس، استخراج شدند. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر ضمن همراستایی با زوایای فکری مدل جامع طراحی انگیزشی کلر، شواهدی تکمیلی در دفاع از نقش تفسیری عنصر اطلاعاتی هیجان، در پیش بینی نقصان انگیزشی یادگیرندگان ایرانی فراهم کرد. علاوه بر این، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بهبود مدل رفتار رابطه بین فردی دانش آموز/معلم/ والد با تأکید بر درک و بهبود تجارب هیجانی یادگیرندگان مؤثرترین راه بهبود نیمرخ انگیزشی آن ها تلقی می شود.
تحلیل تجربه مربیان پیش دبستانی درباره تأثیر فضای مجازی بر سلامت کودکان
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال چهارم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
91 - 116
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه مربیان پیش دبستانی درباره تأثیر فضای مجازی بر سلامت کودکان انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی بر پایه رویکرد پدیدارشناسی توصیفی یا همان تجربه زیست شده بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مربیان پیش دبستانی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام هفت مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق، اشباع داده ها حاصل شد. متن حاصل از مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان دهنده 60 واحد معنایی حمایت کننده بود که در قالب چهار زیرمضمون (سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی) و دو مضمون اصلی (فرصت ها و آسیب های فضای مجازی برای سلامت کودکان) قرار گرفتند. با توجه به یافته های این پژوهش مشخص شد که آسیب های فضای مجازی برای سلامت کودکان بیش از فرصت های آن است. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد. همچنین، فضای مجازی نتوانسته است برای سلامت معنوی کودکان فرصت مناسبی را فراهم آورد.
درک تجربه زیسته ورزشکاران حرفه ای ایرانی از پاندمی کوید-19: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مرداد و شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶۱
217 - 240
حوزه های تخصصی:
اپیدمی ها تغییرات رفتاری و اجتماعی زیادی را در تمامی عرصه ها به وجود می آورند، ورزش نیز از این قاعده مستثنا نیست. این پژوهش با هدف درک تجربه زیسته ورزشکاران حرفه ای ایرانی از پاندمی کوید-19 انجام شد که از طریق روش پژوهش کیفی و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی انجام شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 19 ورزشکار حرفه ای ایرانی به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند و از طریق مصاحبه های عمیق و بدون ساختار داده ها جمع آوری شدند. با استفاده از رویکرد هفت مرحله ای دیکلمن و همکاران (1989) داده ها تجزیه وتحلیل شدند. براساس تجزیه وتحلیل انجام شده، پنج دسته معانی برای تجربه زیسته ورزشکاران حرفه ای ایرانی از پاندمی کوید-19 شناسایی شد که عبارت اند از: الف- درهم ریختگی خلقیات و عادات شخصی، ب- تغییر سبک زندگی، ج- بازنگری شیوه طی کردن مسیر شغلی، د- فرصت یابی برای کنشگری و ه- بازتعریف کارکرد اجتماعی و اقتصادی. این معانی تجربه شده در زیست جهان های ورزشکاران حرفه ای ایرانی در فضای پاندمی کوید-19، برساخت هایی از کنش اجتماعی شان هستند که در صورت تحلیل صحیح، مدنظر قراردادن و به کارگیری آن ها می توان شاهد مدیریت بهتری در ورزش حرفه ای کشور در وضعیت وجود اپیدمی ها بود.
مطالعه تجربه زیسته زنان سرپل ذهاب در زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۸
217 - 251
حوزه های تخصصی:
زلزله به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی افراد دارد، متغیرمهمی در تحول حیات اجتماعی جوامع محسوب می شود. پیامدهای اجتماعی فاجعه بر اساس سن، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است. کودکان، زنان و افراد کم درآمد، بیشترین آسیب در زمان فاجعه را تجربه می کنند. مطالعه حاضر پژوهش کیفی است که باهدف درک تجربه زیسته زنان سرپل ذهاب از زلزله انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد پدیدارشناختی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با 30 نفر از زنان زلزله زده انجام و 90 متن مصاحبه و 10 متن نوشتاری تجربه خود زیسته و تفسیر آن ها به 120 واحد معنایی ثبت شده است. یافته های این پژوهش که 18 درون مایه فرعی و در نهایت 5 درونمایه اصلی است، نشان می دهد که در سرپل ذهاب زنان شرایط بسیار سختی را سپری می کنند. بی هویتی و عدم انطباق آنان با وضعیت پس از زلزله، سوءاستفاده های جنسی، اقدام به خودکشی ، پایین آمدن سن اقدام به خودکشی، فوبیای زلزله و پسازلزله، تغییر ناگهانی سبک زندگی، فقدان آرامش، فقدان امکانات و توان مالی، وضعیت دشوار و نابسامانی کمی و کیفی مدارس، افزایش نزاع در خانواده، افزایش طلاق، افزایش خشونت سبب بروز نابسمانی اجتماعی، روانی و فرهنگی در این شهر شده است.
زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسی در زنان بی خانمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
35 - 84
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف فهم عمیق زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسی در زنان بی خانمان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری است و اطلاعات با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شد. تعداد مشارکت کنندگان 19 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری نظری و هدفمند و با معیار اشباع اطلاعات انتخاب گردیده است. بعد از تحلیل اطلاعات، یافته های تحقیق، در بعد سببی عواملی همچون، اعتیاد و رفتارهای اعتیادی، وابستگی اقتصادی، شیوه زندگی روزمره و حیطه های فضایی، در بعد زمینه ای، عواملی همچون، طرد اجتماعی، از هم گسیختگی روابط خانوادگی، محلات بی سازمان شهری و تشدید خطر قربانی شدن و در نهایت در بعد مداخله گر مفاهیم عدم امکان پیگیری قضایی و تداوم خشونت، فقدان حمایت ها و سیاست های اجتماعی استخراج گردید. مقوله یا پدیده محوری پژوهش، گریز ناپذیری خشونت جنسی در زنان بی خانمان است. استراتژی های زنان بی خانمان در برخورد با وضعیت و شرایط موجود به دو شکل، سازگارمدار و تغییر مدار است. همسو با نگرش مددکاری اجتماعی، هرگونه مداخله در وضعیت افراد بی خانمان، نیازمند نگاه جامع و سیستماتیک به ابعاد مختلف پیدایش مساله، نیازها و چالش های آن ها است.
خود مردم نگاری و کاربست آن در مطالعات شهری به منظور فهم فرهنگ شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
33-49
حوزه های تخصصی:
خود مردم نگاری روشی نوظهور در مردم نگاری است که در زمره روشهای کیفی و در حیطه پارادایم تفسیر گرایی قرار می گیرد و هدف آن فهم فرهنگی زندگی روزمره از خلال تجربه زیسته محقق است که در قالب نوشتاری داستان گونه به توصیف غنی این تجربه در بستر فرهنگی آن می پردازد. با اینکه این روش در حوزه های مطالعاتی متنوعی در سالهای اخیر بکار گرفته شده است و در حال گسترش به سایر رشته ها است، در حوزه مطالعات شهری بسیار مهجور بوده است. شهرهای امروزی موزاییکی از خرده فرهنگ های متکثر هستند که پژوهشگران این حوزه می توانند با به کارگیری این روش به فهم لایه های عمیق از آنها از خلال تجربه زیسته خود نائل شوند. هدف این مقاله در گام اول، تشریح ویژگی های اصلی این روش و در گام بعدی، برقراری پیوند آن با حوزه مطالعات شهری در راستای فهم فرهنگی بسترهای شهری است. در این راستا ابتدا با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسنادی، مبانی فلسفی و روش شناسی خودمرد نگاری معرفی و سپس خود مردم نگاری شهری در محل تلاقی چهار چرخش اصلی(چرخش فرهنگی، چرخش روایی،چرخش فضایی و چرخش خود) در حوزه مطالعات شهری تبیین خواهد شد. تنوع فرهنگی حاکم بر شهرهای ایرانی و ضرورت فهمی عمیق و بومی از ویژگی های ماهوی آن نزد کنشگرانی که آن را به شکل بی واسطه ای تجربه می کنند اهمیت کاربست خودمرم نگاری شهری را در پژوهش های این حوزه دوچندان می کند.
بازخوانی حکایت های عرفانی اسرارالتوحید با رویکرد روانشناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر فضیلت ها و قابلیت ها، توانمندی انسان را تقویت می کند و در پی آن است که با شناخت و طبقه بندی قابلیت ها و فضیلت ها، و کشف زوایای پنهان وجودی انسان، او را در بهره گیری از نیروهای نهفته درون و بیرونش بهتر یاری کند. خردورزی، عدالت طلبی، خوش بینی، تعالی، شادمانی، امید، شجاعت و... شاخص هایی هستند که روانشناسی مثبت گرا در تعمیم و تثبیت آن ها می کوشد. تعمیم و گسترش فضیلت ها از یک سو موجب ظهور و بروز ایدئال های زندگی انسان و از سوی دیگر باعث تحدید و حتی زوال رذیلت ها در عرصه حیات وی می شود. هدف مقاله حاضر بازخوانی متون کهن ادبی از منظر علوم شناختی است. به این منظور حکایت های اسرارالتوحید را که بازتابِ زندگی و حالات ابوسعیدِ ابوالخیر است، برمبنای پاره ای مفاهیم روانشناسیِ مثبت گرا و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کنیم . بینشِ ناشی از معرفت کمال جویانه، گذشته از اینکه حسِ نوع دوستی، سخاوت، امید، شادی، تعالی و بسیاری فضایل دیگر را در نهاد انسان برمی انگیزد، موجبِ دگرگونگی جهان بینی و رفتار انسان شده، به زندگیِ او معنا می بخشد و با ایجاد گرایش مثبت در همه جوانب حیات، سبب پرهیز از بداندیشی ، بدمنشی، سستی، کج خلقی و قضاوت های ناروا می شود. مطالعه متون ادبی که محصول تجارب زیسته جامعه ایرانی است، می تواند روند تقویت این مسئله مهم را تسریع کند و پایه های ساختار اجتماعی را قوام بخشد.