مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
رئالیسم
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۵)
63 - 87
تسریع توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی و نیز افزایش نفوذ و تاثیرگذاری چین در نظامبین الملل، به ویژه در منطقه آسیاپاسیفیک ذهن سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی را به خود مشغول داشته است. ایالات متحده امریکا تاکنون از راهبردها و تاکتیکهای متفاوتی برای کنترل چین و تاثیرگذاری بر این کشور استفاده کرده است. اگرچه ایالات متحده امریکا و چین هر دو از اعضای دائم شورای امنیت هستند و از حق وتو نیز برخوردارند، اما تا دو دهه اخیر با وجود برابری حقوقی و شکلی رای عادی و حق وتو برای این دو کشور و دیگر اعضاء در زمان اتخاذ تصمیم، رای عادی و وتوی ایالات متحده امریکا( به دلیل قدرت برتر این کشور) از نظر ماهوی، از بار ارزشی و اثربخشی بیشتری نسبت به رای و وتوی چین برخوردار بود اما از دو دهه گذشته به خاطر افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی چین و افزایش تاثیرگذاری و نفوذ این کشور در منطقه آسیاپاسیفیک و نظامبین الملل، رفته رفته بار ارزشی آراء ایالات متحده متعادل گشته و نیز به دلیل وجهه مسالمتجوی چین درمقایسه با ایالات متحده در نظام بینالملل، بار ارزشی آراء به سود چین در حال تغییر است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است به این مسئله پرداخته شودکه ایالات متحده امریکا برای کاهش تاثیرگذاری و نقش آفرینی چین در نظام بین الملل و کاهش اثربخشی آراء این کشور در فرایند تصمیم گیری در شورای امنیت چه راهبردی را در پیش گرفته است؟ فرضیه ما در این مقاله این است که ایالات متحده امریکا با طرح و حمایت از عضویت دائم دو کشور رقیب چین و حامی خود یعنی، ژاپن و هند در شورای امنیت سازمان ملل درصدد است تا با تعدیل قدرت آراء چین در شورای امنیت و کاهش تاثیر رای این کشور، از اثر بخشی آراء این کشور در فرایند تصمیم گیری در سازمان ملل و تاثیرگذاری و نقشآفرینی آن در منطقه آسیا پاسیفیک و نظام بینالملل جلوگیری کند
اقتصاد سیاسی تغییرات اقلیمی و چالش های پیش روی بازیگران اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۹)
204 - 185
در تعیین سیاست کلان مرتبط با چارچوب ها و راه حل های مدیریتی و فنی در حوزه تغییرات اقلیمی، رویکرد اقتصاد سیاسی جنبه بنیادی دارد چراکه در مواجه و برخورد با این مقوله اختلافات عمیق ایدئولوژیک وجود دارد. در رویکرد جدید اقتصاد سیاسی، جهت گیری توسعه همه جانبه و کاهش فقر بصورت پایدار مورد نظر است اگرچه محدودیت در اجرا و توسعه بسیاری از پروژه ها را نیز به دنبال داشته است. واقع گرایان تفسیر ساده ای از بحث های آمریکا و اروپا در خصوص سیاست مربوط به تغییرات آب و هوایی دارند و آن را بیشتر یک رقابت و چالش هژمونیک می دانند و معتقدند که از دیدگاه آمریکا توسعه چند جانبه امری ضروری نیست، چرا که می توان به راحتی با اتخاذ یک تصمیم یک جانبه و به شکل قدرتی آن را به سایرین تحمیل کرد. این مقاله بیان می کند که اروپا چگونه رهبری خود را در این زمینه تثبیت کرده در حالیکه آمریکا برای تقویت رهبری خود در این بخش می تواند به قدرت خود در تأمین نفت خام و نیز حق وتو تمسک جوید. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که آیا میتوان با دیدگاه صرفاً رئالیستی برتری آمریکا را در زمینه رهبری دیپلماسی تغییرات اقلیمی توضیح داد؟ ایده نوشتار این است که مانور دیپلماتیک اروپا - آمریکا در این بخش نمی تواند با فشار آمریکا به اروپا تغییر جهت یابد، بلکه بر اساس نگرش لیبرالیستی به ویژه نظریه وابستگی متقابل باید پذیرفت که اتحادیه اروپا نیز میتواند از برگ برنده های خوبی در خصوص پیشبرد راهبردها و راهکارهای خود در زمینه تغییرات اقلیمی برخوردار باشد
بررسی مؤلفه های پارادایم پیچیدگی در اقتصاد نهادگرایی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
17 - 30
به باور کوهن، علم کلیتی دارای پارادایم و مبتنی بر سه رکن هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی است. پارادایم سادگی پس از دوره رنسانس بر مبنای تفکرات دکارت و نیوتن شکل گرفت. در این پارادایم شیوه فهم مبتنی بر فروکاست هر پدیده به اجزای آن است. از نیمه دوم قرن نوزدهم و با کشف پدیده های نامنظم، تئوری های کوانتوم و آشوب، ساده سازی پدیده ها به چالش کشیده شد و رویکرد جدیدی با عنوان «پارادایم پیچیدگی» شکل گرفت. مکتب نئوکلاسیک به عنوان نماینده جریان اصلی اقتصاد در تسلط پارادایم سادگی است. اقتصاد نهادی ﺟﺪیﺪ به عنوان رویکرد غالب نهادی دارای نگرش اصلاحی (و نه انتقادی) به اقتصاد نئوکلاسیک است. این موضوع در ترکیب با ساختارهای متنوع و پیچیده نهادی در جوامع مختلف، هدف این پژوهش را بررسی مؤلفه های پیچیدگی در نهادگرایی جدید تعریف می کند. اندیشمندان این نحله نهادها را به مثابه ساختار، قواعد تعامل و الگوهای حاکم بر زندگی بشر معرفی می کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که آنتولوژی نهادگرایی از نوع رئالیسم پیچیده و روش شناسی آن، پلورالیستی است. استفاده از نهادها برای کاهش عدم قطعیت در ترکیب با مدل های متباین ذهنی گویای آن است که این نحله هم از عینی گرایی و هم از ذهنی گرایی بهره می جوید. با توجه به نقش نهادها در تعامل، مبرهن است که بیناعینیت دانش و راهبرد مورد تأکید نهادگرایان می باشد. براساس نتایج پژوهش مکتب نهادی جدید از حیث نوع بنیان ها و مؤلفه های پارادایمی متأثر از پارادایم پیچیدگی است.
تبیین شاخصه های ادبی مکتب مینی مالیسم در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
مکتب هنری مینی مالیسم، به عنوان یکی از مکاتب ادبی به بیان موقعیت های کوتاه داستانی در متون نثر می پردازد. با گسترش رویکردهای متنوع روابط و مناسبات شعری در جامعه، این مکتب در شعر نیز به شکل قابل توجهی خود را نمایان ساخت. از این رو نه تنها می توان مصادیق آن را در شعر کشف نمود، بلکه می توان در مضمونی کوتاه به عظمت یک محتوای داستانی، که در قالب کلامی موجز مطرح شده است، نیز دست یافت. در پژوهش حاضر به روش توصیفی –تحلیلی و به روش کتابخانه ای (مطالعات کتاب ها وپایان نامه ها) به تبیین مفاهیم پرداخته شده است. با عنایت به عنوان پژوهش حاضر و تعمق در اشعار شفیعی کدکنی، می توان دریافت که شعر وی، علاوه بر داشتن ارزش های محتوایی و بیان آموزه های اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، بابی را به روی مطالعه شعر مینی مال می گشاید که در خور تأمل است. شخصیت واحد، زمان و مکان محدود، گرایش رئالیستی و بیان دغدغه های بشری که از مؤلفه های مینی مال است، در شعر وی حضور پررنگ دارند. از این رو در پژوهش حاضر به نقد اشعار و افکار او بر مبنای روابط و مناسبات گسترده مینی مالیسم و شاخصه های متعدد آن می پردازیم، که مصادیقی چون کمینه گرایی، سادگی، گریز از تکلف و دغدغه های انسان معاصر شاخص ترین رهاورد آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در اشعار شفیعی کدکنی گرایش به حجم کم، کمینه گرایی، دوری از پیرایه های زبانی، روی آوردن به رئالیسم، بیان اندیشه های جذاب وبا طراوت، حضور پررنگ دارند. این پژوهش به دنبال بررسی جلوه و جایگاه مینی مال در اشعار شاعر برجسته عصر معاصر شفیعی کدکنی است.
رئالیسم پویا و جلال آل احمد
حوزه های تخصصی:
تاریخ ادب و فرهنگ و هنر ایران پیوسته شاهد حضور کسانی بوده است که پر نمود حضور یافته و گاه و بیگاه روحی جدید در کالبد افسرده هنر دمیده اند و از برکت این حلول مبارک، زبان فارسی و به تعبیر رساتر در ادبیات فارسی، مجال تاخت و تاز این نوابغ گردیده است.
این رهروان مسیر پر پیچ و خم ادبیات گاهی بزرگترین تحوّلات درونی جامعه را سبب شده اند. اینکه می بینیم نام و یادشان همواره بر تارک فرهنگ این مرز و بوم می درخشد، نه از ظرافت قلم که از طراوت و صلابت فکرشان است. اینان قلم را وسیله نان خوری نکرده اند: از قلم به معراج اندیشه ها عروج کرده اند. اینان رسالت راستین خود راکه همانا «بیداری» و «بیدارگری» است هیچگاه از یاد نیرده اند.
در این مقاله، نام یکی از رادمردان، جلال آل احمد عنوان بحث قرار گرفته و سعی می شود زوایایی از زندگی پر تلاطم او به تصویر کشیده شود.
«رئالیسم» موضوعی سفسطه ستیز است و جلال آل احمد به عنوان نویسنده ای که بنیان فکر او رئالیسم است و در عین واقع گرایی، برخوردش با وقایع عقلانی و منطقی است شاخصیت دارد. او خود می گوید: «من دست کم، خود می دانم که با این قلم جوری تا نکرده ام که دل کسی به دست بیاورم، چه رسد به وجاهت ملّی. من زده ام و خورده ام و با این زد و خورد، دست کم خودم را نیز نگه داشته ام. بی هیچ منّتی برای احدی».
امروز، ما پژواک کلام او را می شنویم و برخورد عقلایی و واقع گرایانه او را در گستره آثارش شاهد هستیم و با تمام وجود، آن را درک می کنیم. رئالیسم جلال، پویا و فعال است، بی هیچ نقطه مقابل.
اصطلاح «رئالیسم فعّال» یا «پویا» در مقابل رئالیسم «منفعل» و «ایستا» به کار برده شده است؛ زیرا هنرمندان و ادبا، بخصوص در کشور ما ایران، برون تاب های هنری خود را به نحو ویژه ای بروز می دهند. بعضی در برابر حوادث، فعّال هستند، یعنی موجودیت وقایع را می پذیرند و ضمن همبرنشینی با وقایع و با معیارهای انسانی که از آن میان عقل است، خود را بازیگری از نمایش واقعیت می دانند و با پیروی از نظام طرّاحی شده و الگوپذیرفته حوادث به گونه ای فعّال، حوادث را هدفمندانه پی می گیرند و نسبت وقایع را با خود تنظیم می کنند و گروهی دیگر به جای تماشی و حفظ طمأنینه رفتاری، منفعلانه تسلیم پیش آمدها می شوند و نهایتاً منکوب و سرخورده، پی سپر حوادث می گردند و باعث فرسایش توانایی ها ونهاده های ارزشی خود می گردند.
معشوق متعالی در شعر شاملو و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
27 - 50
حوزه های تخصصی:
بلقیس معشوق نزار قبانی به مانند آیدا معشوق شاملو ، معشوقی متعالی است که به خاطر برتری های فکری و اخلاقی مورد توجه قبانی قرار گرفته است. به نظر می رسد که در طی بروز تحولات جدید در شعر و توجه به مضامین نوین، تغییری در نگرش شعرا به معشوق به وجود آمده است که بارزترین حالت آن را می توان در ترسیم سیمای معشوق در شعر شاملو و قبانی ملاحظه کرد؛ از این رو است که شاهد توجه به معشوق متعالی در شعر این دو شاعر نامدار به جای معشوق سنتی شعر می باشیم.
تطبیق مؤلفه های رئالیسم و کارکرد آن در داستان های «گیله مرد» و «میرامار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
31 - 66
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مثبت استفاده از مبانی مکتب های ادبی، تحلیل و واکاوی دقیق متون ادبی و پی بردن به اوضاع و احوال شرایط جامعه و اعضای آن است. در جوامع ایران و مصر، با توجّه به شرایط نامناسب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در دوران معاصر گریبان گیر مردم این دو کشور بوده است، نویسندگانی متعهّد و مردمی ظهور کردند و با تکیه بر مؤلّفه های مکاتب ادبی گوناگون به ویژه رئالیسم به تبیین اوضاع نامساعد پرداخته اند و گام هایی مهم برای آسیب شناسی معضلات برداشته اند. در این بین، آثار داستانی بزرگ علوی و نجیب محفوظ از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا هر دو نویسنده به خوبی با اصول داستان نویسی و مکتب های ادبی به ویژه رئالیسم آشنا بوده اند و از طرفی، با حضور در اجتماع و لمس مشکلات مردم، آثاری در خور توجه خلق کرده اند. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی(مکتب آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مبانی رئالیستی، مقایسه ای میان داستان «گیله مرد» از بزرگ علوی و رمان «میرامار» از محفوظ انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به دلیل همسانی های بافتاری جوامع ایران و مصر، در بیش تر موارد، دو نویسنده آراء نزدیکی به هم داشته اند و ساختار و محتوای دو داستان دارای شباهت های قابل توجّهی است.
بررسی تطبیقی اسطوره در رمان های منتخب آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
39 - 66
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها در خلق آثار ادبی، به ویژه رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. رمان های «قلمرو این عالم» و «قرن روشنفکری» آلخو کارپاتیه و «روزگار سپری شده مردم سالخورده» محمود دولت آبادی ، از جمله رمان هایی هستند که در سبک و سیاق رئالیسم جادویی، ترکیبی از دنیای واقعی و وهمی و اساطیری ایجاد کرده است. در زیر لایه واقع گرا و تاریخی این رمان ها، ژرف ساخت دنیای اساطیری، حضوری جدی و مداوم دارد. بر همین اساس، هدف اصلی این مقاله بررسی تطبیقی اسطوره ها در سه رمان مذکور است. آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی نویسندگانی از دو ملت متفاوت با دو زبان متفاوت اند که روابط تاریخی میان آن ها برقرار نبوده است. در دوران معاصر هم این دو نویسنده شناخت و آگاهی از یکدیگر نداشتند که از آثار، اندیشه ها، جریانات و گونه ها، سبک و ساختار داستان نویسی یکدیگر تأثیر و تأثری گرفته باشند. به همین دلیل، در مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در چارچوب رویکرد ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره ها در لایه های پنهان این سه رمان بررسی و تحلیل می شود.
تحلیل جایگاه ضمانت اجرای حقوق بین الملل از منظر مکتب رئالیسم سیاسی
منبع:
رویکردهای حقوق سیاسی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
32 - 78
حوزه های تخصصی:
در قرن معاصر، واقع گرایی یکی از اصلی ترین نظریات روابط بین الملل است. این جریان فکری که بعد از جنگ جهانی دوم و هم زمان با تأسیس سازمان ملل متحد پا به عرصه وجود نهاد، نقش مهمی در تبیین سیاست بین الملل به ویژه پس از جنگ جهانی دوم داشته است. مبانی مکتب واقع گرایی بر پایه منافع و قدرت استوار بوده و تأمین امنیت و بقای دولت ها به عنوان بازیگران اصلی نظام بین الملل مورد تأکید قرار دارد. با توجه به پیشرفت روزافزون جوامع و افزایش رقابت میان دولت ها برای کسب منافع بیشتر، این پرسش مطرح می شود که درگیری میان قدرت های جهانی چه تأثیری بر روابط بین الملل داشته و دیدگاه دو مکتب رئالیسم و ایده آلیسم نسبت به ضمانت اجرای حقوق بین الملل چیست؟ در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا تاریخچه، مبانی و اصول بنیادین مکتب رئالیسم را کنکاش و سپس نقش آن را در ضمانت اجرای حقوق بین الملل عمومی موردبررسی قرار می دهیم. یافته ها نشان می دهد تأکید بر کنشگری دولت ها صرفاً بر پایه حفظ منافع ملی بوده و انطباق این اصول با موازین اخلاقی فاقد ضمانت اجرا است.
نگاهی پوزیتویستی و رئالیستی برآسیب شناسی قوانین جرم زا با تأکید بر رویکردهای نظام های سیاسی آرمانگرا
منبع:
رویکردهای حقوق سیاسی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
178 - 219
حوزه های تخصصی:
در پی یافتن این سؤال هستیم از منظر آموزه های تئوریکال پوزیتیویسم و رئالیسم حقوقی آیا نظام های سیاسی آرمانگرا در تصویب قوانین کیفری جرم زا تأثیر گذارند یا خیر؟ به نظر می رسد بر اساس این آموزه ها رئالیسم حقوقی همانند پوزیتیویسم حقوقی بر این مبنا استوار است که حقوق را باید آنچنان که هست شناخت و نه آنچنان که باید باشد نگریست، اینجاست وارد قلمرو مشترک سیاست و حقوق می شویم؛ قانون و سیاست به عنوان پدیده هایی اجتماعی، هر دو تجلی دوگانه یک موجودیت واحد هستند (ادراک هستی شناسی واحد)، بعلاوه تمایز میان قانون و سیاست از منظر هستی شناسی عمیق تر در حقیقت امری غیرواقعی است، در نتیجه هرگونه آرمان گرایی سیاسی در قانون گذاری کیفری باشد موجودیت یگانه کارکرد واقعی خود را از دست دهد و دو نتیجه اصلی به دست می آید از جمله: تصویب قوانین عوام گرایانه با کارکرد بیشتر سیاسی تا حقوقی، رشد نمو قوانین مصلحت گرا در حوزه کیفری که فی نفسه موجد آثاری همچون تورم کیفری، سیاسی، مقطعی و واکنشی شدن حقوق کیفری از جمله نتایج آن است و باچالش های مختلفی از جمله چالش های سیاسی، حقوقی، اخلاقی، دینی و حقوق بشری که در ماهیت کلی باعث تصویب قوانین جرم زا خواهد شد.
صورت بندی کهن الگوی یتیم درآثار ادبی رئالیستی دههء40 و50 شمسی ایران (مطالعه موردی: سنگ صبور، عزاداران بیل، همسایه ها، آبشوران و جای خالی سلوچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک ادبی رئالیسم با زبانی ساده، بدون هیچ قضاوتی، افراد را با تضادها، باورها و واقعیت های جامعه آشنا می کند. از این رو محتوای این آثار می تواند اطلاعات کاربردی و مفیدی در جهت رشد روان افراد و جوامع ارائه دهد. نظریهء کهن الگویی کارل گوستاو یونگ، روانشناس سوییسی، نیز ما را با ناخودآگاه جمعی آشنا می کند. محتویات ناخودآگاه جمعی، کهن الگوهای ثابت و تکرار شونده ای هستند که بر اثر کنش های بیرونی فعال می شوند و از سطح ناخودآگاه به سطح خودآگاه روان می آیند. به اعتقاد یونگ، ادبیات یکی از منابعی است که کهن الگوها می توانند بوسیلهء آن ماهیت خود را نمایان سازند. بر اساس این نظریه، کارول اس. پیرسون، پژوهشگرآمریکایی، به معرفی دوازده کهن الگو می پردازد. یتیم، یکی از این کهن الگوها است. این کهن الگو بر اثر مواجهء افراد با ظلم، تبعیض و سرخوردگی در بخش ناخودآگاه جمعی روان فعال می شود و در نهایت واقعگرایی را برای آنها به ارمغان می آورد. در این پژوهش، پنج اثر رئالیستی دههء 40 و50 شمسی ایران (سنگ صبور، عزاداران بیل، همسایه ها، آبشوران و جای خالی سلوچ) به شیوهء توصیفی_تحلیلی از منظر کهن الگوی یتیم بررسی شده است. بر اساس نتیجهء به دست-آمده، ادبیات رئالیستی که بیانگر ظلم و بی عدالتی در جوامع است، بستر مناسبی برای نمایش کهن الگوی یتیم است؛ کهن الگویی که با طردشدن و ظلم فعال می شود و بر واقعگرایی تأکید دارد.
الگوی بازدارندگی در دولت نبوی و ارزیابی الگوهای بازدارندگی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بازدارندگی به مثابه اتخاذ راهبردهای دفاعی، مواجهه و خنثا سازی تهدید دشمن قبل از فعلیت یافتن آن است؛ به گونه ای که بتوان به مدد آن تهدیدکننده را منصرف کرد و هزینه تهاجم را بالا برد. هدف این پژوهش دستیابی به الگوی دینی بازدارندگی است. در این راستا جهت نیل به الگو، نخست به ارزیابی الگوهای بازدارندگی رئالیسم، نورئالیسم و لیبرالیسم به عنوان مهم ترین مکاتب بازدارندگی در روابط بین الملل اشاره شده است. افرون بر آن ناکامی عملی این الگوها در تأمین امنیت پایدار مورد تأکید قرار گرفته است. دال مرکزی این الگوها یعنی عرفی سازی، و بازوی عملیاتی شان یعنی قدرت افکنی نظامی، در بُعد تئوریک، با چالش روبه روست. در سایه نقد این الگوها تلاش برای دستیابی به الگویی منطبق با مکتب اسلام اهمیت می یابد. در مقاله حاضر، با کاربست ترکیبی از دو روش توصیفی انتقادی و تفسیری، پس از بررسی الگوهای بازدارندگی؛ به واکاوی عملکرد الگوی امنیتی دولت اسلامی، یعنی دولت نبوی پرداخته ایم. نتیجه بررسی نشان داد که این دولت، تحقق بازدارندگی کامل را در گرو تقویت رابطه دو سویه مردم و حاکمیت الهی قلمداد کرده و برای نیل به بازدارندگی و امنیت، نگاه ابزاری به آن مواردی دارد که در سه مکتب مذکور به عنوان هدف، شمرده شده است.
بررسی تفاوت دیدگاه نظریه های رئالیسم کلاسیک و ساختارگرا
منبع:
پژوهش ملل تیر ۱۴۰۲ شماره ۸۹
59-92
حوزه های تخصصی:
بی تردید نظریه واقع گرایی، مهمترین و پایدارترین نظریه روابط بین الملل می باشد. جاذبه بی بدیل این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاستمداران در عرصه بین الملل و همچنین نزدیکی آن با فهم متعارف از سیاست بین الملل است. نظریات رئالیستی بر روی شیوه عملی برای روابط بین الملل به شیوه «چگونه هست؟»، «نه چگونه باید باشد». تمرکز دارند. براساس دیدگاه واقع گرایی نقش محوری از آن دولت هاست و روابط بین الملل نیز متشکل از همین دولت ها می باشد و دیگر بازیگران بین المللی نظیر اشخاص، سازمان های بین الملل و سازمان های غیردولتی اهمیت چندانی ندارند بلکه تنها ابزاری در دست دولت ها هستند. این پژوهش با هدف بررسی تفاوت دیدگاه های نظریه رئالیسم کلاسیک و رئالیسم ساختارگرا به روش توصیفی و تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده است و به دنبال پاسخ به این پرسش است که این دو نظریه در مفاهیمی همچون دولت، قدرت، ساختار و سیاست خارجی چه تفاوت هایی دارند؟ فرضیه مقاله این است که نظریه رئالیسم کلاسیک و رئالیسم ساختارگرا ضمن برخورداری از مبانی مشترک دارای تفاوت ها و مناظرت درونی متعددی نیز هستند
رئالیسم انتقادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۴)
5 - 40
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه های مختلف روابط بین الملل توسط پژوهشگران داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین چالش پیش روی همه این نظریه ها، تحلیل و توضیح جنبه های متضاد سیاست خارجی ایران بوده است. در این مقاله، ما چارچوب جدیدی برای بررسی و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه و استدلال می کنیم که این چارچوب، می تواند تناقضات و تفاوت های ظاهری سیاست خارجی ایران را توضیح دهد. "رئالیسم انتقادی" چارچوبی است که از نظر ما برای تحلیل سیاست خارجی ایران تناسب بیشتری دارد. این حوزه نظری، در میانه رئالیسم و نظریه انتقادی در روابط بین الملل قرار دارد و ضمن اینکه برخی از اصول و شاخصه های هرکدام از این دو را داراست، تفاوت هایی نیز با هر یک از آن ها دارد. رئالیسم انتقادی ضمن قائل بودن به تغییر وضع موجود و دارا بودن ماهیت ضدهژمونیک، دولت محوری و اهمیت قدرت را نیز نادیده نمی گیرد. مقاله در دو قسمت ابتدا به شرح و توضیح نظریه رئالیسم انتقادی و ویژگیهای آن می پردازد و سپس تناسب و تطابق این نظریه را با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار می دهد.
تحلیل بازنمایی دریا در نقاشی واقع گرا مبتنی بر مفهوم امر والا در فلسفههکانت (مورد مطالعاتی: آثار برگزیده قرن نوزدهم اروپا و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی طبیعت یکی از موضوعات مهم در نقاشی به شمار می رود. یکی از مواردی که معنای وسیعی از بازنمایی طبیعت را بر ما عیان می کند، فلسفه است. از ارزنده ترین مباحث فلسفی، مفهومی به نام امر والا می باشد. در این اثنا، دریا به مثابه ابژه ای که می تواند نشانی از امر والا باشد، در جنبش های هنری قرن نوزدهم مجالی برای بروز یافت. پژوهش حاضر در جست وجوی شاخصه های امر والا از دیدگاه کانت، در نقاشی های رئال بازنمایی امواج دریا در قرن نوزدهم اروپا می باشد. در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، و بهره گیری از روش گردآوری کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات، و با نمونه گیری گزینشی از میان آثار نقاشی دریا در سده نوزدهم اروپا و امریکا، پنج اثر انتخاب شده و به شیوه تجزیه وتحلیل کیفی، مورد بررسی قرار گرفته اند. الگوی بازنمایی دریا در نقاشی رئال قرن نوزدهم، بنا بر نوع امر والا متفاوت است. امر والای پویا در آثار مورد بررسی، از طریق نمایش قدرت و قهر دریا تصویر شده است. برای نمایش والای ریاضی نیز هنرمند عظمت و وسعت و گستردگی دریا را ترسیم کرده است. با نگاهی دقیق تر به آثار تحلیلی درمی یابیم که سبک رئالیسم، بستری برای نمایش مسائل سیاسی، و بعضاً نمایش طبیعت بدون اغراق و به دور از احساسی گری رمانتیسم بود.
واکاوی مؤلفه های رئالیسم در اشعار «محمد عفیفی مطر» و «مهدی اخوان ثالث»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
225 - 241
حوزه های تخصصی:
جامعه و ادبیات رابطه ای متقابل و دو سویه دارند و آثار ادبی محصول و مولود حیات و محیط اجتماعی هستند. رئالیسم در واقع همان نمایش زندگی واقعی جامعه ی بشری و پرداختن به واقعیتها و مسائل موجود در جامعه و بیانگر احساس مسئولیت و توجه شاعران و نویسندگان نسبت به واقعیت های ملموس جامعه است که پس از جنگ جهانی دوم نیز با پررنگ تر شدن تلاش های صهیونیسم ها این احساس تعهد ادیبان در برابر واقعیت های جهان اسلام بیش از پیش چهره نمود. «محمد عفیفی مطر» و «مهدی اخوان ثالث»، در دو جامعه با شرایط اجتماعی مشابهی زندگی می کنند و با توجه به زمینه های فکری و عقیدتی مشترک، دارای دیدگاه های مشترکی در برخورد با مسائل اجتماعی موجود هستند. این مقاله ضمن تعریف مکتب رئالیسم و معرفی این دو شاعر برجسته مصر و ایران، و بررسی اشعار انقلابی شان، تلاش دارد به بیان مهمترین مؤلفه های رئالیسم در اشعار آنها بپردازد. که عبارتند از: وطن دوستی، تداوم اعتراض به مستبدان، انتظار برای آزادی و نابودی ظلم و ستم، فقر و گرسنگی و عشق به مادر.
تبیین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سوریه (۲۰۱۰- ۲۰۲۲م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
174 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد رئالیسم تدافعی جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سوریه است.(هدف) مسئله اصلی این پژوهش این است که منافع ملی ج.ا.ایران در سوریه در سال های 2010-2022م چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، این فرضیه ارائه می شودکه: منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سوریه، حمایت، حفاظت وتقویت محور مقاومت، و کمک به امنیت و ثبات سوریه است. به علت قرار داشتن سوریه در صف اول مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و وجود خط پشتیبانی ایران از حزب الله لبنان در سوریه از حمایت ایران برخوردار است.( مسئله) چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه رئالیسم تدافعی استفان والت و جک اسنایدر استفاده شده است. روش پژوهش روش تبیینی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است(روش)یافته های پژوهش نشان می دهد،. که ج.ا.ایران، خود را رهبر جبهه مقاومت در برابر آمریکا و ارژیم صهیونیستی می داند. منافع ملی ج.ا.ایران در سوریه در چارچوب منافع ایدئو لوژیکی، استراتژیکی، و اکونومیکی و ژئوپلیتیکی تعریف می شود.ج.ا.ایران سعی دارد با نفوذ بیشتر در منطقه و بهره گیری از سیاست اتحاد با سوریه، نخست امنیت ملی خویش و پس از آن، منافع ملی خود را تأمین کند.(یافته ها).
رویکرد اسلام به جایگاه جنگ و صلح در نظام بین الملل در مقایسه با رئالیسم و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ و صلح از مفاهیم کلیدی نظریه های روابط بین الملل به شمار می روند و تبیین نظام بین الملل با استفاده از مفاهیم جنگ و صلح همواره از اهمیتی ویژه برخوردار بوده است. رئالیسم و لیبرالیسم به عنوان دو رویکرد مهم نظریه پردازی در روابط بین الملل، با توجه به مبانی هستی شناسی خویش، دیدگاه متفاوتی در زمینه شکل گیری نظام بین الملل با محوریت جنگ یا صلح داشته اند.
اسلام نیز براساس مبانی هستی شناسی خویش و به عنوان دینی جهان شمول و همه جانبه، رویکردی خاص و متفاوت نسبت به روابط بین الملل و در نتیجه آن جایگاه جنگ و صلح در نظام بین الملل دارد و می تواند به عنوان آلترناتیو، دیدگاه نظریه های رئالیسم و لیبرالیسم را به چالش بکشد.
این پژوهش در پی بررسی تطبیقی جایگاه جنگ و صلح در نظریه اسلامی روابط بین الملل در مقایسه با دو رویکرد عام و فراگیر لیبرالیسم و رئالیسم به عنوان دو پارادایم مسلط نظریه پردازی در حوزه روابط بین الملل است.
فرضیه پژوهش بر این مبنا استوار است که دو رویکرد رئالیسم و لیبرالیسم با مطلق گرایی در مبانی هستی شناسی خویش دو دیدگاه افراطی و تفریطی در ارتباط با مقوله جنگ و صلح در نظام بین الملل ارائه کرده اند که نظریه اسلامی روابط بین الملل با توجه به معقولیت و اعتدال در مبانی هستی شناسی خود مبرا از این ایراد است.
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
مطالعه تطبیقی و متاتئوریکِ نظریه اعتبارگرای روابط بین الملل با نظریه اعتباریات فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه اعتباریات در فلسفه اسلامی و اعتبارگرایی در علوم اجتماعی و روابط بین الملل، هر دو در صورت بندی جدید از نظریات متأخر و تقریباً هم عصری به شمار می آیند که با خاستگاه ها و سرشت و سرنوشت متفاوت، دارای دلالت ها و کارویژه های متمایزی در عرصه معرفتی و اجتماعی هستند. در این مطالعه، ضمن تقریری از هر دو نظریه، برای نخستین بار دشواری های معرفت شناختی و هستی شناختی ناشی از مانعه الجمعیِ «واقع گرایی و اعتبارگرایی» در روایت های ارتدوکسی نظریه های روابط بین الملل را به عنوان یکی از مهم ترین مسائل فلسفی و غیراعتباری و بین رشته ای، مَدخلی برای تأمل در بازساخت فلسفی نظریه اعتبارگرایی در روابط بین الملل قرار داده و در ذیل تفصیل و تقسیم ادراکات و اعتباریات پیشینی و پسینیِ نظریه اعتباریات، استدلال می شود که در یک نگاه تعاملی، امکان همخوانی آن دو به نحوی وجود دارد که مدلول آن، «نسبی گرایی» و «تعین اجتماعی معرفت» و یا «انکار هرگونه تقرّر و تعینی در جهان خارج» نباشد. مآلاً با فاصله گیری از هر دو موضعِ «واقع گرایی خام» و «اعتبارگرایی محض»، معنای حاصل شده را در نظریه ادراکات اعتباری، موردتوجه قرار می دهد که در عین «نفی مابازای خارجی اعتباریات»، ضد واقع گرا («سازه» انگار) نشده و شناخت گرایی هم معنای واقعی خود را از دست ندهد. نتایج حاصل از این مطالعه از آن حیث دارای اهمیت ارزیابی می شود که به موازات تضعیف رئالیسم فلسفی و سیاسی طی دهه های اخیر و نیز آشفتگی معرفت شناختی ناشی از «دو قطب دیدگاه های معرفت شناختی قیاس ناپذیر در رشته روابط بین الملل یعنی اکثریت پوزیتیویستی از یک سو و اقلیت چشمگیری از پساپوزیتیویست ها از سوی دیگر»، نظریه پردازان متأخرِ روابط بین الملل را به نظریات اعتباری رهنمون شده که «نظریه اجتماعی سیاست بین الملل»، معرِّف رهیافتِ متعارف و اجتماعی آن است و طی آن در تلاش برای تقلیل اهمیت معرفت شناختی اعتبارگرایی، چاره کار توسل به پوزیتیویسم و ترجیح ابعاد هستی شناسی اعتبارگرایی معرفی شده است.
کاربست جایگاه زن در رمان «حبیبی داعشی» براساس رئالیسم اجتماعی لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله، در تلاش است تا رمان «حبیبی داعشی» از هاجر عبدالصمد را مورد تحلیل و بررسی قرار داده ، قلمرو واقعیت و زندگی اجتماعی را بکاود. هاجر عبدالصمد نویسنده مصری است که تا قبل از «حبیبی داعشی» رمان دیگری نداشت و ابتدا با انتشار نسخه الکترونیکی این رمان پا به عرصه ادبیات نهاده است؛ رمانی واقع گرا، با بیانی ساده و بدون کلمات پرطمطراق. نویسنده تلاش نموده است تا از پدیده جدیدی به نام داعش در قالب رمان پرده بردارد و به نقد زشتی ها و فروکاهی های جامعه در خصوص قشر زنان و البته در رویارویی با داعش، زبان بگشاید و آنها را در قاب رئالیسم عرضه کند. شخصیتی که از هر یک از آنها به نمایش گذاشته شده این است که هرکدام علاوه بر ویژگی های فردی خاص، نماینده طبقه خود نیز هستند و آنان همواره در حال تغییرند و ایستا نیستند. این مقاله می خواهد آسیب پذیری آنها را در جدال با داعش و با بهره گیری از دیدگاه های رئالیستی به تصویر بکشد.
روش ها: با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی مؤلفه های مهم شخصیت زنان در این رمان پرداخته شده و هدف این است تا زمینه ای برای شناخت هرچه بیشتر نویسنده و بررسی سنجش شخصیت ها و ارزیابی رمان و آثار رئالیستی با موضوع داعش که نوظهور است، فراهم شود؛ بنابراین، این مهم را اساس قرار داده و به بررسی شخصیت زنان در این رمان بر اساس مؤلفه های رئالیستی لوکاچ پرداخته ایم.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شده که زنان از هر طبقه و قشری که باشند در معرض تهاجم و خشونت هستند و جهل و ناآگاهی زندگی انسان را به ورطه نابودی می کشاند. این پژوهش بررسی شیوه پرداخت شخصیت ها در رمان حبیبی داعشی بر مبنای رئالیسم لوکاچ و تعاریف ارائه شده از شخصیت رئال در دیدگاه او را در کانون توجه قرار داده است. یافته ها نشان داد که این داستان کاملا منطبق با رئالیسم است و شخصیت ها در آن هرکدام وجوهی از واقع گرایی را از خود به نمایش گذارده اند.