مقالات
حوزه های تخصصی:
لوکاچ فیلسوف، نظریه پرداز و منتقد ادبی برجسته دوران معاصر در آثار خود به تفصیل به صورت های گوناگون ادبی پرداخته و ویژگی ها و ساز و کارهای آن ها را بیان نموده است؛ به همین جهت لوکاچ را می توان فیلسوف و نظریه پرداز صورت های ادبی دانست. حماسه و رمان دو صورت ادبی مورد مطالعه وی است که در آثار خود از آن ها بحث نموده و ویژگی ها و بنیان های شکل گیری آن ها را بیان کرده است. یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه لوکاچ ارتباط ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی می باشد و طبق این دیدگاه هر جامعه ای صورت ادبی خاص خود را خلق می کند. لوکاچ حماسه را صورت ادبی دوران باستان و رمان را صورت ادبی دوران معاصر می داند و بر این مبنا ویژگی ها و تفاوت های آن ها را بیان می کند. در این راستا تأکید پژوهش حاضر و نقطه عزیمت آن بازخوانی آراء لوکاچ در خصوص حماسه و رمان و مطالعه تطبیقی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز این دو صورت ادبی و ویژگی های آن ها می باشد. بنابراین برای نیل به این اهداف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات این جستار به شیوه کتابخانه ای اسنادی گردآوری شده اند.
تطبیق مؤلفه های رئالیسم و کارکرد آن در داستان های «گیله مرد» و «میرامار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مثبت استفاده از مبانی مکتب های ادبی، تحلیل و واکاوی دقیق متون ادبی و پی بردن به اوضاع و احوال شرایط جامعه و اعضای آن است. در جوامع ایران و مصر، با توجّه به شرایط نامناسب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در دوران معاصر گریبان گیر مردم این دو کشور بوده است، نویسندگانی متعهّد و مردمی ظهور کردند و با تکیه بر مؤلّفه های مکاتب ادبی گوناگون به ویژه رئالیسم به تبیین اوضاع نامساعد پرداخته اند و گام هایی مهم برای آسیب شناسی معضلات برداشته اند. در این بین، آثار داستانی بزرگ علوی و نجیب محفوظ از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا هر دو نویسنده به خوبی با اصول داستان نویسی و مکتب های ادبی به ویژه رئالیسم آشنا بوده اند و از طرفی، با حضور در اجتماع و لمس مشکلات مردم، آثاری در خور توجه خلق کرده اند. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی(مکتب آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مبانی رئالیستی، مقایسه ای میان داستان «گیله مرد» از بزرگ علوی و رمان «میرامار» از محفوظ انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به دلیل همسانی های بافتاری جوامع ایران و مصر، در بیش تر موارد، دو نویسنده آراء نزدیکی به هم داشته اند و ساختار و محتوای دو داستان دارای شباهت های قابل توجّهی است.
تحلیل نشانه شناسی شخصیت های فانتزی حیوانی در ادبیات کودک فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت داستان های فانتزی در پرورش ناخودآگاه کودک و پروراندن سوژه ها برای رساندن پیام یا برداشت های بهنجار و مفید برای زندگی است. در بسیاری از داستان های فانتزی، شخصیت های جاندار و بی جان همواره بخشی از افکار یا آرزوهای کودکان را در قالب شخصیت خود مجسم کرده و از طریق دراماتیزه شدن داستان در ناخودآگاه کودک وارد شده و تأثیر لازم را می گذارند. در این پژوهش ما به بررسی آثاری در زمینه ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر تحلیل تطبیقی گفتمان بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، مجموعه داستان های بیاتریکس پاتر را در زبان انگلیسی و مجموعه «قصه های کوچک برای بچه های کوچک» را در زبان فارسی انتخاب کرده ایم. به بررسی نشانه شناسی شخصیت های فانتزی پرداختیم نتایج بدست آمده نشان می دهد که فانتزی به عنوان یک شاخه از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی متفاوت نمی باشد و تنها تفاوت بین داده ها، بازنمایی متفاوت شخصیت های فانتزی است.
شهر بی نشان در اندیشه عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر آرمانی نمایانگر حقیقتی است دست نیافتنی که از گذشته های دور همواره در اندیشه انسان وجود داشته و پناهگاه او برای گذر از ناملایمات روزگار و تلخی های هستی بوده است. این نامرادی ها سبب شده که شاعران معاصر بکوشند در آثار خود دنیایی آرمانی و شایسته زیستن انسان بیافرینند. در این آرمانشهرها کمال مطلوب، دستیابی به نظام و سامانی عقلانی و انسانی است که شر و فساد و سایر خوی های تباه کننده بدان راه نداشته باشند. پژوهش حاضر، به آفرینش آرمانشهر و متضاد آن پلیدشهر، در اندیشه دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی، مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی ، می پردازد. محیط یکسان زندگی دو شاعر، برداشت و واکنشی یکسان را از رویدادهای هستی برای دو شاعر در پی داشته است. اخوان و بیاتی هر دو نگاهی یکسان به پدیده آرمانشهر داشته اند و در مقابلش پلیدشهر را نیز تصویر کرده اند، اما در پرداختن به این موضوعات تفاوت هایی نیز باهم دارند که این پژوهش به شرح این تفاوت ها می پردازد.
تطبیق نوع رفتار با بردگان در خمسه نظامی و رمان «کلبه عمو تُم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش کتابخانه ای بررسی رفتارهایی است که با بردگان در «خمسه» نظامی و رمان «کلبه عمو تم» نوشته هریت بیچر استو انجام شده است. طرز تلقی و نوع نگاه نظامی و استو به مسأله برده داری متأثر از دیدگاه عام تر جامعه آنان نسبت به برده داری است. با بررسی نوع رفتارهایی که اربابان با بردگان خود داشته اند به دو نگاه عام و متفاوت برمی خوریم؛ در آمریکای اواخر قرن بیستم بردگان از حداقل حقوق انسانی خود محروم بودند و به فجیع ترین شکل ممکن با آنان رفتار می شد ولی در «خمسه» نظامی برخوردهای چندان ظالمانه ای در قبال بردگان ملاحظه نمی شود چراکه بردگان زیر سایه اربابان زندگی راحتی را می گذراندند و حتی در مواردی نه چندان کم عضوی از خانواده نیز محسوب می شدند. در مقابل از چند مورد بی لطفی با بردگان نیز در «خمسه» سخن به میان آمده است که نسبت به رفق و مهربانی اربابان بسیار اندک است؛ از جمله این بی لطفی ها؛ تحقیر بردگان و خشونت علیه آن ها است. در رمان «کلبه عمو تم» نیز آزاد کردن بردگان و مهربانی با آن ها توسط اربابان بعضاً مجال طرح یافته است که حاکی از وجود انسان های وارسته ای است که در جامعه آمریکا زندگی می کرده و طرفدار الغای بردگی بوده اند.
بررسی تطبیقی بینش و روش برخی از نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی با زاویه دید و خطوط فکری مختلف و نیز با توجه به فضای فکری عصر خویش به تحقیق پرداخته اند. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل زوایای مختلف این موضوع را بررسی نماید. یافته های اصلی تحقیق نشان می دهد که متفکران مسلمان و نویسندگان در راستای حفظ میراث گذشتگان، با نگرش های شرعی و فلسفی ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن را بررسی نمودند تا اهمیت والا و حیاتی آن را نشان دهند و در نهایت آیندگان را هم به حراست از میراث پیشینیان تشویق و ترغیب نمایند. از سویی نیز، این نویسندگان در صدد بودند آگاهی حاکمان را بالا ببرند تا از این طریق از دانشمندان علوم مختلف حمایت کرده و با دادن امکانات لازم به این قشر فرهیخته جامعه را تکامل ببخشند و احتیاج مردمان را برطرف سازند و نیز شیوه و آداب کشورداری که برگرفته از سنت ایرانیان باستان است را به زمامداران بیاموزند.
ارتباط عشق، زیبایی و هنرمند از دیدگاه عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی و عشق از مهم ترین مفاهیم عرفان اسلامی اند که ارتباط عمیقی با مفهوم تجلی حضرت حق دارند. معرفت عشق همراه با زیبایی است. از نظر عرفای اسلامی، زیبایی کشش و جاذبه دارد. آنجا که زیبایی هست، عشق و طلب و کشش وجود دارد. بنابراین این دو مفهوم ترجمان مدارج هستی شناختی و معرفت شناختی عرفان اسلامی هستند. در عرفان اسلامی، هنرمند نمی تواند زیبایی را بیافریند، اما به واسطه قوای ادراکی شهود باطنی و حسی و قلبی، خیال به زیبایی های کشف شده در مراتب هستی "حضرات خمس"، صورت محسوس می بخشد و در نهایت هنرمند کاشف و آشکارکننده زیبایی است. بنابراین هنر تجلیگاه عشق هنرمند است و هنرش حاصل روح تزکیه شده ای است که با شهود باطنی جمال مطلق و عالم خیال را دریافت می شود و از نور معنویت عشق، زیبایی و جمال را در کالبد هنر عرفانی تابانده است. برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شد. بدین منظور نگارنده به نظرات اندیشمندان و مطرح نمودن دیدگاه های آنان پرداخته و در ادامه به تفسیر زیبایی و ارتباط بین عشق، زیبایی و هنرمند اقدام نموده است.
رویکرد تطبیقی زبان شناسی در مطالعات ترجمه نیمه دوم قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی تطبیقی یا زبان شناسی هم سنجشی یکی از شاخه های عمده در زبان شناسی تاریخی است که به هم سنجی زبان ها به منظور اکتشاف و استخراج نزدیکی ها و خویشاوندی های آن ها در طول تاریخ می پردازد. در قرن بیستم تئوری های ترجمه از تأثیرات فرهنگ مدرن و نیز زبان شناسی بی نصیب نمانده است. از این رو این مقاله به بررسی نظام مند تئوری های ترجمه و تأثیر زبان شناسی بر ترجمه به ویژه در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست می پردازد. چراکه در این برهه زمانی، نظریات ترجمه تأثیرات زیادی از زبان شناسی و نظریه پردازان آن گرفته است. مفاهیم کلیدی در این مقاله، معنا، تعادل، و تبدیل در ترجمه و برتری زبان شناسی ساختاری و زایشی و نیز تأکید بر برخی زبان شناسان برجسته می باشد. همچنین این مقاله نشان می دهد که چطور رویکرد ترجمه با تلاش افرادی مانند نایدا ، که نظریه اش را از مدل گشتاری- زایشی چامسکی گرفته بود، به سمت علمی شدن پیش می رود. در پایان نیز خاطرنشان می سازد که چگونه زبان شناسی با تئوری های ترجمه ادغام و مطالعات ترجمه در دنیای مدرن مطرح شده است.
مقایسه و بررسی تطبیقی موسیقی کناری غزلیات سلمان ساوجی و خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانسته اند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور هم نشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیه های دو همسان کم آهنگ ترین کلمات قافیه اند. این نوع قافیه در شعر خواجو بیش از سلمان است. وجود قافیه های سه همسان و بیش تر در شعر سلمان بیانگر این است که وی بیش از خواجو به موسیقی کناری حاصل از قافیه اهمیت داده است. خواجو تمایل چندانی به استفاده از ردیف های تصنّعی نشان نداده، حال آنکه ردیف های سلمان اغلب ساده و پیشوندی است. ردیف در غزلیات هر دو شاعر متنوع است. بکارگیری فعل مضارع بیش از ماضی، بیانگر خلاقیت و تحرّک تصاویر شعری آنان است.
بررسی انواع اقتباس های قرآنی در دیوان اشعار حافظ و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تأثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر بازنموده است. تأثر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
مصطلحات زحاف و تطبیق رابطه معنایی در زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم عروض از جمله علوم ادبی است که خلیل بن احمد فراهیدی در قرن دوم هجری آن را وضع کرد که موضوع آن شعر عربی و بررسی اوزان و قواعد صحیح از ناصحیح است. اما آنچه این مقاله در صدد بررسی آن است مصطلحات زحاف یکی از موضوعات علم عروض در دو زبان است، یعنی بعد از استخراج مصطلحات زحاف به ریشه یابی و شرح آن ها پرداخته سپس رابطه معنایی این مصطلحات قبل و بعد از اصطلاحی شدن محور بحث را در بر می گیرد تا با مقایسه دو معنای قاموسی و اصطلاحی میزان رابطه معنایی مشخص شود. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر مصطلحات زحاف وارده در عروض خلیل نگاشته شده، آنچه به دست آمده این است که مصطلحات زحاف بعد از ریشه یابی و شرح ارتباط معنایی مستقیم و هماهنگ با یکدیگر دارند، انتخاب مصطلحات زحاف متناسب با معنای لغوی و مرتبط با آن است.
مطالعه تطبیقی آراء تربیتی امام صادق(ع) و ژان ژاک روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر آراء تربیتی امام صادق(ع) و ژان ژاک روسو را به صورت موردی، تحلیل و بررسی کرده است. این پژوهش با استناد به منابع معتبر تاریخی و حدیثی به شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس سندکاوی است که به تحلیل مسأله می پردازد. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد، با توجه به اینکه دیدگاه های امام صادق(ع) مربوط به قرن اول و دوم هجری است و از قدمت زیادی نسبت به دیدگاه های روسو برخوردار است متأسفانه مورد توجه محققین تعلیم و تربیت قرار نگفته و یا بعضاً گذرا از آن گذشته اند و علمای غرب پس از ترجمه کتب عربی به لاتین با دیدگاه های اسلامی آشنا شدند احتمال اینکه دیدگاه های امام صادق(ع) مورد مطالعه علمای تربیتی در غرب قرار گرفته باشد زیاد است احتمال اقتباس روسو از آراء و نظرات تربیتی امام صادق(ع) به علت تشابهات در برخی از آراء تربیتی ژان ژاک روسو و امام صادق(ع) وجود دارد هرچند که روسو در نوشتارهای خود ذکری در این مورد نداشته است. در پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی دیدگاه های تربیتی طرفین از نظر هدف، اصول و روش پرداخته می شود.
بررسی تطبیقی طنزپردازی در شعر محمّدعلی افراشته و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از طنز به نیّت بازگویی دغدغه های مردمی، روشی ایده آل برای شاعرانی است که با حکومت های استبدادی روبه رو هستند. در ایران(دوران پهلوی دوّم) و عراق(دوران بعث) به دلیل فضای بسته سیاسی و اختناق حاکم، محمّدعلی افراشته و احمد مطر ، با سودجستن از شگردهای متنوّع طنزسرایی، به تشریح کاستی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته اند و شعر خود را بستری مناسب جهت تبیین دغدغه های خُرد و کلان افراد قرار داده اند. بررسی این شگردها در سروده دو شاعر با رویکرد تطبیقی(آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که آن ها با استفاده از ترفندهایی چون تشبیه و استعاره های خنده دار؛ تهکّم و استهزاء؛ برعکس گویی؛ واژه های طنزآمیز و توصیف خنده دار، ضمن قوام بخشیدن به ساختار طنزهای خود، بر اثربخشی انتقادهای مورد نظرشان افزوده اند. افراشته و مطر به صورت مجزّا از تکنیک های دیگری هم استفاده کرده اند که در طنز افراشته ، نقیضه سازی و در طنز مطر ، غافلگیری، اغراق و تناقض برجسته تر بوده است. کارکرد اصلی طنز در سروده های دو شاعر، سیاسی- اجتماعی است و به هدف تولید خنده و تفکّر به موازات هم خلق شده است تا با ساختارشکنی مبانی رسمی جامعه، زمینه برای تحوّلات شخصی و اجتماعی و رسیدن به آینده آرمانی فراهم گردد.
اضطراب تنهایی و رفع آن از دید مولانا و یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنهایی دل مشغولی انسان در طول تاریخ بوده و هست و معانی مختلف و انواع متعددی دارد که در حوزه های مختلف فلسفه، عرفان و روان شناسی، جامعه شناسی و ... قابل بحث و بررسی است . یالوم معنادرمان اگزیستانسیالیست است. او بر چهار اضطراب مرگ، تنهایی، آزادی و بی معنایی که به گفته او ریشه در هستی انسان دارند، تمرکز می کند و برای رهایی انسان از این چهار دلواپسی معتقد به ابداع معناست و معنای زندگی را در سه چیز می داند: خدمت کردن به دیگران، خودشکوفایی، آفرینش. یالوم و مولانا هر دو به تنهایی بنیادین معتقدند و هر دو در صدد رفع این تنهایی هستند و هر کدام راه حلی برای رهایی از این تنهایی ارائه کرده اند. در این مقاله نویسندگان سعی بر بررسی تطبیقی دیدگاه مولانا و یالوم در این موضوع با روش تحلیلی- توصیفی دارند. هدف این تحقیق روشن کردن تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این سؤالات می باشد: آیا تنهایی بنیادینی که مولانا به آن معتقد است، همان تنهایی بنیادینی است که یالوم مطرح می کند؟ از طرف دیگر راهکار آن دو برای رفع این تنهایی و رهایی از اضطراب چیست؟
مقایسه مقامات حمیدی ادیب قرن ششم با مقامات همدانی و حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن چهارم هجری قمری، از شاخه های فن قصص که در آن زمان در نثر عربی شهرت و رواجی داشت، فنی جدید ابداع شد که مبتکر آن بدیع الزمان همدانی ، آن را «مقامات» نامید و سپس نثرنویسان دیگری که در زبان عربی و فارسی از آن تقلید کردند همین عنوان را برای آن برگزیده و به کار بردند. در این مقاله پیرامون کاربرد سجع در معروف ترین مقامات عربی و فارسی و تاریخچه مقامات مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به بررسی مقامات بدیع الزمان همدانی و مقامات حریری و تأثیر مقامه نویسی تازی بر ادبیات عربی پرداخته شده است. مقامات در زبان فارسی مانند زبان عربی، طرفداران زیادی پیدا نکرد چراکه علاوه بر بی ارزش بودن موضوع مقامات و صرف نظر از تکلّفات انشائی، اصل موضوع داستان نیز چنگی به دل نمی زند و جنبه انتقادی آن چه از جهت تعلیم اجتماعی و چه از نظر تبلیغ مذهبی ضعیف است. همچنین درباره اینکه چرا مقامات حمیدی ، مقلدانی پیدا نکرد و در میان فارسی زبانان که دارای فرهنگی پر پیشینه و ذوقی شگرف اند ریشه نگرفت و پیروز نگشت بحث و بررسی شده است. در پایان مقامات حمیدی از ادیبان قرن ششم با مقامات همدانی و حریری از نظر کاربرد سجع مقایسه شده است.
درهم تنیدگی فرا مکتبی صیرورت رمانتیسم و سمبولیسم در شعر نیما و شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم و سمبولیسم در غرب به شکل «درزمانی» و بر اساس استلزامات تاریخی و اجتماعی شکل گرفته است. در حالی که شکل ورود این مکتب ها به ایران و جهان عرب اولاً «همزمانی» بوده و با گفتمان ترجمه صورت گرفته و ثانیاً با دوره ای از تحولات بنیادی تاریخی، سیاسی و انقلابی همراه بوده است. نیما یوشیج و بدر شاکر از پیشگامان شعر نو در ایران و جهان عرب هستند که برای تحول زیبایی شناسی شعر کلاسیک و چرخش کارکردی شعر در جهان معاصر، تحت تأثیر آموزه های رمانتیسم و سمبولیسم بودند. دقت در شعر این دو نشان می دهدکه فرایند تحول از رمانتیسم فردی به سمبولیسم، دارای الگوی واحد زیبایی شناختی است. بنابراین مقاله حاضر می کوشد تا به شکل تطبیقی نشان دهد که شعر این دو در چه بن مایه هایی از رمانتیسم اشتراک دارند، چگونه به سمت رمانتیسم اجتماعی رفته اند و سرانجام چه تجربه های تاریخی، اجتماعی و سیاسی سبب شده است که شعرشان به سمت سمبولیسم ویژه حرکت کند. آن ها با عبور از رمانتیسم می خواستند به تخیل سمبلیک نزدیک شوند تا جهان آرمانی سمبولیسم محقق شود اما به دلیل پیوندی که با ادبیات سیاسی داشتند، تخیل سمبلیک آن ها با تخیل جامعه شناختی پیوند خورده است.