مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مکتب های ادبی
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۹ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
نمادپردازی در اشعار سیاسی حلمی سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دورة معاصر، مکتب های ادبی گوناگونی در کشورهای عربی پدید آمدند که ادیبان آنها برای بیان تجربیات خویش به مخاطبان، هر کدام مسلکی متفاوت در پیش گرفتند. یکی از چالش-برانگیزترین این مکتب ها، نمادگرایی است که از نظر منتقدان، خفقان حاکم بر فضای جامعه، عواقب سوء زبان صریح و آشنایی شاعران عرب با مکاتب غربی از عوامل گرایش به این مکتب بوده است. یکی از این شاعران حلمی سالم، شاعر مصری، است که این رویکرد در شعر وی بسامد بالایی دارد. این تحقیق با رهیافتی توصیفی- تحلیلی پس از اشاره به زندگی و آثار این شاعر، به بررسی نماد در اشعار سیاسی وی می پردازد و نتایج تحقیق بیانگر آن است که در شعر وی انواع گوناگون نماد از جمله؛ نمادهای انسانی، جمادات، پرندگان و ... به چشم می خورد و هدف شاعر از به کارگیری این شیوة بیانی، به چالش کشیدن حکومت های استبدادی و تحقق دنیایی سراسر صلح و آرامش بوده است. کلیدواژه ها: مکتب های ادبی، نمادگرایی، حلمی سالم، اشعار سیاسی.
نقد و ارزیابیِ منابع و درس نامه های مکتب های ادبیِ جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی، نقد و ارزیابی منابع و درس نامه های مربوط به مکتب های ادبی جهان پرداخته شده است. در سرفصلِ دوره های کارشناسی و کارشناسیِ ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، درس مستقلی به نام «مکتب های ادبی جهان» وجود ندارد، هرچند در سرفصل های دوره کارشناسی، در درس نقد ادبی عنوان شده است که بخشی از مطالبِ این درس به موضوعِ مکتب های ادبی اختصاص یابد. نزدیک به سه دهه، این درس در دوره دکتریِ محضِ رشته زبان و ادبیات فارسی، ارائه می شد. برای این درس چند منبع و چند کتابِ تک نگاره نوشته شده است. قدیمی ترین این کتاب ها تألیف رضا سیّدحسینی است که باوجود اعتبار وارزشمندی، به سبب حجم زیاد کتاب، نمی توان به عنوان یک درس نامه از آن استفاده کرد. از جمله نویسندگان و پژوهشگرانی که به نوشتن کتاب های مکتب های ادبی پرداخته اند، عبارتند از سیروس شمیسا، منصور ثروت و شهریار زرشناس، مریم حسینی و علی تسلیمی. باوجود زحماتی که نویسندگان این کتاب ها متحمّل شده اند، آثار اینان دارای ضعف هایی هم هست که لازم است حک و اصلاح شوند. در این مقاله، ضمنِ بررسیِ کلّی این منابع و درس نامه ها، ضعف و نقصان های آن ها بررسی شده است که عبارتند از: 1) عدمِ ارائه تعریفی خرسندکننده از «مکتب ادبی» و لحاظ نکردنِ تعریفِ آن در قیاس با سبک و ژانر 2) پیوندندادنِ مکاتبِ ادبی با ادبیات ایران 3) تبیین ناقصِ مکتب های ادبی و تحمیلِ برخی از آن ها بر ادبیات فارسی 4) نام گذاری ها و تقسیم بندی های نادرستِ برخی مکتب های ادبی ذیل یک عنوان کلّی 5) ارائه تعریف هایی کلّی و مبهم از مکتب های ادبی 6) آوردن برخی نظریه های فرهنگی و نظریه های ادبی ذیلِ مکتب های ادبی 7) غلبه نگاه تاریخ ادبیات نگارانه در برخی منابع 8) نپرداختن به مسئله فرم ادبی و جایگاه بنیادیِ ژانر در سیر وتطوّرِ ژانرها 9) صدورِ احکام کلّی و نقدهای برون مدارِ اخلاقی بر پیکر مکتب ها، نویسندگان و شاعران غربی 10) ایرادها و اشکالات روشِ تحقیق و مستندسازی.
عوامل مؤثر در شکل گیری نظریه فلسفی انواع ادبی در مکتب رمانتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و نظریه ژانر از جمله مباحث مهم نظریه ادبی است که از زمان ارسطو تاکنون بدان توجه فراوان شده است. اهمیت این نظریه تا آنجاست که بخش عمده ای از اصول و مبانی زیبایی شناختی مکاتب بزرگ ادبی تحت تأثیر نظریه ژانر است و منتقدان این مکاتب قسمتی از مطالعات خود را به آن اختصاص داده اند. در این میان تقابل دو مکتب کلاسیسیسم و رمانتیسم در نظریه ژانر، اهمیت ویژه ای دارد. مطالعات پیشینی که به این موضوع پرداخته اند، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی را تکنیکی و تجویزی و در مقابل، رویکرد مکتب رمانتیسم را فلسفی توصیف می کنند، اما درباره مؤلفه های فلسفی نظریه ژانر در مکتب رمانتیسم و مبانی فکری این نظریه، تبیین دقیقی ارائه نکرده اند. این پژوهش به دنبال تبیین و تحلیل مؤلفه های این رویکرد فلسفی و عوامل مؤثر در شکل گیری آن است. به بیان دیگر مؤلفه های این رویکرد فلسفی چیست و عوامل مؤثر در شکل گیری آن کدام است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به فلسفه ذهن گرایانه کانت و نسبی گرایی تاریخی هردر، تحولات اجتماعی، فکری و فرهنگی دوره رنسانس همچون انقلاب صنعتی، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی مورد تردید قرار گرفت و مؤلفه هایی همچون تاریخ گرایی، نظریه وحدت سازمند، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی، گرایش به فردیت و نگاه ذهنی و پدیدارشناسانه، به شکل گیری نظریه جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامید.
مقایسه نظریه انواع ادبی در مکتب کلاسیسم و رمانتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۲
103-126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی در پی تبیین، توضیح و مقایسه تطبیقی نظریه ژانرهای ادبی مکاتب کلاسیسم و رمانتیسم بر مبنای اصول و مبانی فکری – فلسفی و اجتماعی است که در شکل گیری این نظریه مهمترین نقش را دارند و تغییر در آنها زمینه ساز تحول نظریه انواع ادبی است. مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسشها است که علل تمایز نظریه انواع ادبی در این دو مکتب چیست و عوامل اساسی که به ایجاد نظریه انواع ادبی در این مکاتب مذکور منجر شده، کدم است. نتایج پژوهش نشان می دهد نظریه ذاتگرایی و برداشتهای مختلف ازنظریه محاکات، مبنای شکل گیری اصول کلی نظریه انواع ادبی کلاسیسم شامل اعتقاد به وجود قوانین ثابت و تغییرناپذیر در انواع ادبی، خلوص انواع ادبی، هم چنین اعتقاد به وجود سلسله مراتب بین انواع ادبی و برتر دانستن انواع روایی همچون تراژدی و حماسه شده است. در مقابل عواملی همچون تاریخگرایی، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی و گرایش به فردیت به شکل گیری نظریه جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامیده است که بر طرد قواعد و قوانین حاکم بر انواع ادبی، ترکیب انواع ادبی موجود، توجه به انواع ادبی دیگر بویژه ادبیات غنائی و رمان و خلق انواع جدید مبتنی است.
جلوه های رمانتیسم، رئالیسم و ناتورالیسم در داستان سرشک، اثر محمّد حجازی
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
129 - 148
حوزههای تخصصی:
نقد و تحلیل آثار برجسته ادبیّات داستانی ایران و شناخت دقیق این حوزه از ادبیّات، افق های جدیدی را برای محقّقان و نویسندگان می گشاید و اهمّیّت به سزایی در ارتقاء و اعتلای ادبیّات فارسی دارد. یکی از مهم ترین راه های شناخت در این بخش از ادبیّات، بررسی داستان های ادبیّات فارسی از جهت کاربرد مکاتب بزرگ ادبی جهان در نگارش آن هاست. در بین نویسندگان حوزه ادبیّات داستانی، محمّد حجازی چهره ای برجسته محسوب می شود و نوآوری های وی در خلق آثار ادبی موجب شده تا جایگاه بزرگی را در خلق مکتب ادبی به وی اختصاص دهند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل رویکرد مکتب های ادبی در مجموعه داستان سرشک حجازی پرداخته است. اگرچه نقد ادبی را نمی توان یکی از شاخه های علوم انسانی محسوب کرد، امّا از جنبه های مختلف می توان نشان داد که در نقد ادبی به طور عام و در نقد تحلیل داستان و رمان به طور خاص، روش علمی تا حدود زیادی به کار گرفته می شود.
اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
187 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی شکل گرفت. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل نابرابر همراه با طرح پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش تمام زوجین دارای نارضایتی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در سال 98 بودند. 30 زوج به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از پرسشنامه های سبک های مقابله لازاروس (1988) و مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانوادگی اولسون (1996) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آماری تحلیل واریانس با انداز ه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد خانواده درمانی ساختاری بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله مسأله مدار موثر است؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خانواده درمانی ساختاری می تواند بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله زوجین دارای نارضایتی زناشویی اثرگذار باشد.
بررسی تطبیقی مهم ترین مؤلّفه های رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
155 - 183
حوزههای تخصصی:
واکاوی مؤلفه های یک مکتب ادبی و تطبیق آن با سروده های شاعران برجسته جهانی، از زمره کارآمدترین رویکردهای نقد ادبی در مواجهه با متن است. این گونه از تحلیل متن، در مطالعات تطبیقی، ویژگی های مشترک تفکر- عاطفه شاعرانه را آشکار می سازد و نحوه مواجهه با عناصر و مؤلفه های یک مکتب را در جغرافیای فرهنگ های متفاوت تبیین می کند. رمانتیسم، یکی از مهم ترین مکاتبی است که در گستره ادبیات جهان، الهام بخش بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده و در ادبیات ایران نیز برخوردار از ظرفیت انطباق پذیری بسیاری است. احمد شاملو، شاخص-ترین سروده سرای شعر سپید، به لحاظ مضمونی و ساختاری، به گونه ای عمیق و شگفت، تحت تأثیر شاعران فرانسوی هم چون لویی آراگون قرار داشته و بدین گونه، مؤید مقوله برجسته «مبادلات فرهنگی» در جهان معاصر گردیده است. این در حالی است که آراگون خود عمیقاً تحت تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بوده است. نگارندگان در پژوهش پیش روی، برآنند که با اتخاذ رویکردی تطبیقی، ضمن بررسی برجسته ترین مؤلّفه های مکتب رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو، شباهت ها و تفاوت های معنادار این دو شاعر را برجسته سازند؛ جستار حاضر، ضمن پرداختن به نمونه های شعری، نقش پر رنگ مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی را در جهان معاصر آشکار خواهد نمود و نشان خواهد داد که مؤلفه های فکری- ادبی در روزگار ما اموری فراوطنی- جهانی اند.
مطالعه انتقادی متون برگزیده از ادبیات جهان در کتاب های فارسی دوم متوسطه درغیاب مکتب های ادبی
حوزههای تخصصی:
آشنایی با ادبیات جهان بدون توجه به مکتب های ادبی ممکن نیست و آشنایی جسته و گریخته با متون برخی از شاعران و نویسندگان غیر فارسی زبان نمی تواند منجر به شناخت ادبیات جهان شود. از آنجا که نخستین مواجهه رسمی دانش-آموزان با ادب جهان در کتاب فارسی دوره متوسطه اتفاق می افتد، جا دارد این آشنایی به شکلی نظام مند و مبتنی بر سیر جریان های ادبی جهان صورت پذیرد. در برنامه درسی دوره دوم متوسطه سه کتاب فارسی تدریس می شود که هریک از کتاب ها شامل هشت فصل است و فصل آخر با عنوان «ادبیات جهان» چهار متن ترجمه ای را درخود دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل محتوای این دوازده اثر از منظر پراکندگی جغرافیایی، قالب، نوع ادبی و مکتب های ادبی پرداخته تا کلیّت ترسیم شده از ادبیات جهان در ذهن دانش آموزان را به تصویر کشد. یافته های پژوهش نشان می-دهد که در همه موارد مذکور نقدهایی بر انتخاب های کتاب های مورد بررسی وارد است. همچنین شاعران و نویسندگان منتخب از هر مکتب و نیز آثار برگزیده از آنان در بسیاری از موارد انتخاب های شایسته ای نیست و نمی تواند نشانگر ویژگی های اصلی آثار مکاتب برجسته ادبیات جهان باشد. به طور کلی در انتخاب متن برای کتاب های یاد شده بیش از آن که توجه مؤلفان معطوف به فرم، مکتب ادبی و جریان های مهم ادبی جهان باشد، محتوا محور است و به تعبیری در فصل ادبیات جهان، تنها به جای متن های فارسی، متن هایی غیر فارسی آورده شده است.
تطبیق سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در اشعار نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقه هایی از اندیشه این مکتب را می توان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفه های سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابه های عمیقی دیده می شود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته تا کنون دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی ، به کنکاش در اشعار نادرپور پرداخته و جلوه های سوررئالیستی آن را با مؤلّفه های غربی تطبیق داده است. نتیجه بدست آمده، نشان می دهد، هرچند نادرپور شاعر سوررئالیست نیست، امّا مؤلّفه های سوررئالیستی در اشعار او نمود پررنگی دارد. عدم هراس از مرگ، ایجاد تصاویر نامفهوم و عجیب، بکارگیری تصاویر سوررئال و بسامد فراوان حسّ-آمیزی و تشخیص نمونه هایی از عناصر سوررئالیستی در شعر نادرپور است که قابل تطبیق با مؤلّفه های غربی سوررئالیستی است.
بررسی گونه و مضمون داستان های رئالیسم سوسیالیستی در نشریات حزب توده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حزب توده ایران برای بیان دیدگاه های مورد نظر خود از گونه های مختلف ادبی نیز بهره گرفته است و ادبیات را به عنوان ابزاری برای بیان اندیشه های سیاسی به کار برده است. در میان گونه های ادبی، داستان ظرفیت قابل توجهی برای بیان اندیشه های حزبی داشت و بستری مناسب به شمار می آمد تا هم نویسندگان حرفه ای طرفدار حزب و هم توده مردم در آن طبع آزمایی کنند. در این پژوهش با بررسی 14 نشریه وابسته به حزب توده، گونه داستان از منظر به کارگیری آموزه های رئالیسم سوسیالیستی بررسی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مضامین به کار رفته در این داستان ها بیش تر درباره فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، ستم بر فرودستان، دعوت به اتحاد و مبارزه با ستمگران و دیگر موضوعات برخاسته از رویکرد رئالیسم سوسیالیستی است. از نظر سبکی نیز بعضی از این داستان ها بسیار ابتدایی و فاقد شگردهای داستانی هستند و بعضی دیگر از داستان ها بسیار حرفه ای نوشته شده است و نویسندگان با مهارت توانسته اند آموزه های حزبی را در لایه های زیرین متن بگنجانند. بخش دیگر آثار داستانی منتشر شده به ادبیات عامه اختصاص دارد که یکی از راهبردهای حزب توده در حوزه پژوهش های ادبی بوده است.
گزارش انتقادی جریان شناسی های شعر معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
181 - 212
پس از انقلاب ادبی نیما، جریان ها و شاخه های متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحله ها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی درباره آن ها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزه جریان شناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آن ها و مقایسه دایره مطالعات نویسندگان هر کدام، به درک غثّ و سمین آثار چاپ شده، کمک خواهد کرد. در این مقاله که به شیوه توصیفی، تحلیلی و به شکل مقایسه آثار، تدوین شده است، سعی کرده ایم کتاب های حوزه جریان شناسی شعر را به نقد بگذاریم و هر یک از کتاب ها را در مقایسه با یکدیگر و نیز در بررسی تحلیلی هر جریان، بسنجیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تکاپوها در تبیین تحولات شعر معاصر، اگرچه بسیار سودمند بوده است، در بعضی از آن ها اشکالات اساسی دیده می شود. بسیاری از مطالعات جریان شناسی، در حد گزاره ای توضیحی از یک جریان شعری تقلیل پیدا کرده است و در بهترین حالت برخی از منتقدین به نقد شعر و تفسیر جریان های شعری پرداخته اند. فقدان معیار و ملاک مشخص در دسته بندی شاعران در جریان ها و حتی نام گذاری جریان ها و عدم دسته بندی زمانی شفاف برای سبک شعری معاصر، موجب آشفتگی در بعضی از تقسیم بندی ها شده است.
رئالیسم پویا و جلال آل احمد
حوزههای تخصصی:
تاریخ ادب و فرهنگ و هنر ایران پیوسته شاهد حضور کسانی بوده است که پر نمود حضور یافته و گاه و بیگاه روحی جدید در کالبد افسرده هنر دمیده اند و از برکت این حلول مبارک، زبان فارسی و به تعبیر رساتر در ادبیات فارسی، مجال تاخت و تاز این نوابغ گردیده است.
این رهروان مسیر پر پیچ و خم ادبیات گاهی بزرگترین تحوّلات درونی جامعه را سبب شده اند. اینکه می بینیم نام و یادشان همواره بر تارک فرهنگ این مرز و بوم می درخشد، نه از ظرافت قلم که از طراوت و صلابت فکرشان است. اینان قلم را وسیله نان خوری نکرده اند: از قلم به معراج اندیشه ها عروج کرده اند. اینان رسالت راستین خود راکه همانا «بیداری» و «بیدارگری» است هیچگاه از یاد نیرده اند.
در این مقاله، نام یکی از رادمردان، جلال آل احمد عنوان بحث قرار گرفته و سعی می شود زوایایی از زندگی پر تلاطم او به تصویر کشیده شود.
«رئالیسم» موضوعی سفسطه ستیز است و جلال آل احمد به عنوان نویسنده ای که بنیان فکر او رئالیسم است و در عین واقع گرایی، برخوردش با وقایع عقلانی و منطقی است شاخصیت دارد. او خود می گوید: «من دست کم، خود می دانم که با این قلم جوری تا نکرده ام که دل کسی به دست بیاورم، چه رسد به وجاهت ملّی. من زده ام و خورده ام و با این زد و خورد، دست کم خودم را نیز نگه داشته ام. بی هیچ منّتی برای احدی».
امروز، ما پژواک کلام او را می شنویم و برخورد عقلایی و واقع گرایانه او را در گستره آثارش شاهد هستیم و با تمام وجود، آن را درک می کنیم. رئالیسم جلال، پویا و فعال است، بی هیچ نقطه مقابل.
اصطلاح «رئالیسم فعّال» یا «پویا» در مقابل رئالیسم «منفعل» و «ایستا» به کار برده شده است؛ زیرا هنرمندان و ادبا، بخصوص در کشور ما ایران، برون تاب های هنری خود را به نحو ویژه ای بروز می دهند. بعضی در برابر حوادث، فعّال هستند، یعنی موجودیت وقایع را می پذیرند و ضمن همبرنشینی با وقایع و با معیارهای انسانی که از آن میان عقل است، خود را بازیگری از نمایش واقعیت می دانند و با پیروی از نظام طرّاحی شده و الگوپذیرفته حوادث به گونه ای فعّال، حوادث را هدفمندانه پی می گیرند و نسبت وقایع را با خود تنظیم می کنند و گروهی دیگر به جای تماشی و حفظ طمأنینه رفتاری، منفعلانه تسلیم پیش آمدها می شوند و نهایتاً منکوب و سرخورده، پی سپر حوادث می گردند و باعث فرسایش توانایی ها ونهاده های ارزشی خود می گردند.