مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
رئالیسم
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۸
127 - 150
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال مطالعه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد رئالیسم فرهنگی آلستیر آین جانستون است. رهیافت هایی که تا کنون به طور عام به مقوله ی سیاست خارجی و از جمله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازند، تحت تأثیر سنت رئالیسم و تا حدودی نظریه انتقادی و سازه انگاری بوده اند. این پژوهش با نابسنده دانستن مطالعات پیشین و با اتکا بر رویکرد جانستون در خصوص چین نقطه تأکید خود را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر «جستجو و حفظ شأن هویتی در سیستم بین المللی» و نقش آن می گذارد و مفروضات واقع گرایانه را با مقولات فرهنگی ترکیب می کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که یک نوع همخوانی آشکار میان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رئالیسم فرهنگی جانستون دیده می شود. بر این اساس تمایلات استراتژیک و نظامی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه خاورمیانه تابعی از فرهنگ استراتژیک و رئالیسم فرهنگی و همچنین تحت تأثیر تمایل این کشور برای کسب جایگاه و شأن در سیستم بین الملل است. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی-توصیفی است و برای تحلیل از نظریه رئالیسم فرهنگی جانستون استفاده شده و گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای بوده است.
واقع نمایی و بازنمایی در فلسفه و سینما: بررسی نقادانه فیلم مرد عوضی اثر آلفرد هیچکاک با اشاره به نظریه آندره بازَن(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله چیستی «واقعیت» و چگونگی بازنمایی آن در آثار هنری و ادبی از دیرباز یکی از مهم ترین دغدغه های هنرآفرینان و نظریه پردازان بوده است. اوج آن اواسط سده نوزدهم بود که به دنبال تحولات علمی و اجتماعی، از جمله اختراع دوربین عکاسی، نقاشان و نویسندگان اروپایی با صراحت و جدیت بیشتری به این موضوع پرداختند که حاصل آن شکل گیری جنبش «رئالیسم» (واقع نمایی) با هدف ثبت دقیق و عینی نگرانه واقعیت خارجی، به ویژه واقعیت های جامعه و وضع طبقه های پایین، بود. فیلم مرد عوضی ساخته آلفرد هیچکاک (1957) فیلمی داستانی بر اساس روی دادی واقعی و شامل بسیاری از مضمون های رئالیسم است. ادعای خود کارگردان این بوده که فیلم او «مستند» و بازنماینده حقیقت است، بدون هیچ دخلی و تصرفی. پس از شرح تطبیقی و موجز مفهوم های «واقعیت» و «واقعیت نمایی» در فلسفه و سینما، پژوهش حاضر این فیلم را بر اساس نظریه آندره بازَن درباره سینمای رئالیستی تحلیل می کند تا نشان دهد که، به رغم ادعای فیلم ساز و وجود برخی ویژگی های واقع نمایانه، آیا در نهایت می توان این فیلم را اثری رئالیستی در شمار آورد یا نه. تحلیل این فیلم نشان می دهد که مرد عوضی نه فقط عاری از جنبه های ذهن محور نیست، بلکه طبق گزارش های موجود چندان هم به ماجرای واقعی وفادار نبوده است و با تعریف بازن از رئالیسم مطابقت نمی کند. پژوهش حاضر، به این ترتیب، به این بحث می رسد که، با فرض وجود مستقل واقعیت عینیِ بیرونی، آیا اصولاً بازنمایی وفادارانه و بی طرفانه آن در رسانه های هنری، از جمله سینما و ادبیات، ممکن است یا خیر.
نقد مکتبی داستان کوتاه مستأجر بر مبنای ویژگی های رئالیسم و ناتورالیسم
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
141 - 160
حوزه های تخصصی:
فیروزه گل سرخی در نخستین مجموعه داستان خود به نام من یک سایه ام بیشتر به مضامین اجتماعی و روابط آدم ها در اجتماع و جبر محتوم پرداخته است. یکی از داستان های برجسته ی این مجموعه مستأجر است. در این داستان به دلیل بیان مضامین اجتماعی با نگاه منتقدانه و جامعه شناختی، مؤلفه های رئالیستی و ناتورالیستی به موازات هم حضور یافته اند. گل سرخی به عنوان نویسنده ی رئالیستی، مشکلات اجتماعی را در قالب ادبیّات داستانی بیان می کند تا راه حلی برای آن بیابد. مهم ترین ویژگی های رئالیستی که در داستان مستأجر جلوه یافته اند عبارت اند از: توجّه به واقعیت های عینی، توصیف و تشریح جزئیات، تیپ سازی و واقعی بودن شخصیّت ها، توجّه به اجتماع معاصر. گل سرخی به روایت واقع گرایانه بسنده نمی کند و بی باکانه زشتی ها را توصیف کرده، به ش رح منتقدانه ی برخی از سنن حاکم بر جامعه می پردازد. او در طرح داستان حوادثی را تعبیه می کند که باعث بحران های آنی می شوند و فجایع جب ران ناپذیری به بار می آورند. این امر باعث می شود که مؤلفه های ناتورالیستی نیز در داستان حضور یابند و آن را از یک اثر صرفاً رئالیستی به سمت اثری رئالیستی- ناتورالیستی سوق دهد. مهم-ترین مؤلفه های ناتورالیستی ای که فرصت حضور می یابند، عبارت اند از: تأثیر محیط، زشت نگاری و شکستن حرمت کاذب کلمات، ضدیّت با قراردادهای اخلاقی و مذهبی، فشار لحظه، و پایان فاجعه آمیز. این پژوهش با استفاده از شیوه ی تحلیلی-توصیفی و گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای مؤلفه های رئالیستی_ناتورالیستی موجود در داستان مستأجر با دیدی انتقادی بررسی گردیده است.
جایگاه استراتژیک سوریه در تقابل روسیه با آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هجدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
55 - 68
حوزه های تخصصی:
سوریه یکی از کشورهایی است که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در سیاست خاورمیانه ای روسیه برخوردار است. امروزه با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، این کشور عرصه اختلافات و رقابت های ژئوپلیتیک دو کشور آمریکا و روسیه گشته و هر یک بر اساس اهداف و منافع خود به ایفای نقش در این بحران می پردازند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که دلایل اهمیت استراتژیک سوریه در تقابل روسیه با آمریکا چیست؟ و چرا روسیه این گونه از بشار اسد حمایت می کند؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که در رقابت های آمریکا و روسیه، سوریه آخرین برگ برنده مسکو برای حفظ قدرت منطقه ای خود و باقی ماندن در جرگه قدرت های بزرگ است؛ لذا شکست و سرنگونی اسد، افول قدرت در مسکو را به نمایش می گذارد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک سوریه در منطقه و اهمیت استراتژیک این کشور در معادلات بین المللی، مسکو در تلاش است تا ضمن حفظ نظام سیاسی سوریه با بهره مندی از ابزارهای مختلف(سیاسی، نظامی،...)، بیشترین نقش را در آینده سوریه ایفاء کند؛ تا بتواند ساختار و نظم کلی در منطقه را حفظ و مانع از گسترش دخالت و نفوذ غرب به ویژه آمریکا در منطقه شود. مقاله پیش رو با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه رئالیسم تهاجمی شکل می گیرد.
رئالیسم از مکتب ادبی تا بازتاب اجتماعیات در ادبیات آسیب شناسی رئالیسم پژوهی در مقالات ادبی حوزه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین کاستی های بنیادین مقالاتی است که در باب رئالیسم در حوزه زبان فارسی، به نگارش درآمده اند. به این منظور، در گام نخست مقالاتی که در نشریات دانشگاهی کشور در باب رئالیسم منتشر شده و مدعی بررسی اصول رئالیستی در متون ادبی بوده اند، احصا شده است. سپس مطالب و یافته های این مقالات در مقایسه با مبانی و اصول رئالیسم و آرای رئالیست ها مورد سنجش قرار گرفته اند. مقالات مورد بررسی این پژوهش، ذیل سه گروه قابل دسته بندی است: دسته اول مقاله هایی را در بر می گیرد که رئالیسم و ویژگی های آن را به لحاظ نظری مورد بررسی قرار داده اند؛ دسته دوم مقالاتی هستند که اصول و مبانی رئالیسم را در یک اثر ادبی فارسی یا مجموعه ای از آثار یک نویسنده نشان داده اند؛ دسته سوم آثاری هستند که شاخصه های رئالیستی را در آثار ادبی به صورت تطبیقی واکاویده اند. نتایج بررسی نشان از آن دارد که به دلیل عدم توغل در مبانی نظری و بنیان های فلسفی، فروکاستن رئالیسم به عناصر داستان و یا بازتاب اجتماعیات در اثر ادبی، عدم تمایز میان معانی رئالیسم (مکتب ادبی، سبک داستان نویسی و ...)، خطاها و کاستی هایی بنیادین به مقالات رئالیسم پژوهی فارسی راه یافته است.
بررسی «عنوان» در سروده های علی باباچاهی از رئالیسم تا پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر ایران، تحولات گوناگونی را از سرگذرانیده و جریان های مختلفی را آزموده است. یکی از این جریان های شعری که در دهه هفتاد ایجاد شد، جریان شعر پست مدرن است که در کنار سایر جریان های نوظهور از اوایل دهه هفتاد تکوین و تاکنون نیز ادامه یافته است. علی باباچاهی، شاعر و منتقد معاصر، با سرودن دفترهای نم نم باران و عقل عذابم می دهد، وارد شعر پست مدرن شد. او در ابتدا، کار شاعری را با تأثیرپذیری از نیما و پیروان او آغاز کرد که واقع گرایی و عینی گرایی اساس کار آن ها را تشکیل می داد؛ اما رفته رفته، رویه شعر او تحول پیدا کرد و در راستای این تحول، عنوان های سروده هایش نیز، دست خوش آن دگرگونی واقع شد. این تحقیق می کوشد تا با روش تحلیلی _ توصیفی به بررسی عنوان های شعری علی باباچاهی، از دوره مدرنیسم تا پست مدرنیسم بپردازد. اگر سیر عنوان شعرهای او را از ابتدا یعنی زمانی که پیرو نیما بود تا دوره دوم شاعریش، یعنی دوره پست مدرن بررسی کنیم، متوجه تغییرات اساسی و عمده این عنوان ها می شویم. تلاش نویسندگان در این پژوهش بر آن ست که به این سوال ها پاسخ دهند که رابطه میان عنوان سروده های علی باباچاهی و متن سروده هایش از چه کیفیتی برخوردار است و آیا می توان از طریق عنوان های شعری، اندیشه و ذهنیت او از مدرنیسم تا پست مدرنیسم را ردیابی و دنبال کرد؟
بومی گرایی رئالیستی در اقلیم جنوب (مطالعه مورد پژوهانه: رمان «داستان یک شهر» احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم به معنای واقع گرایی است و هدف از آن نمایش دنیای واقعی، عینی و بیرونی و روایت و تحلیل پدیده ها، با نگاه علّت و معلولی از طریق بازآفرینی دقیق جزئیات زندگی است که در مفهومی خاص برای اشاره به جنبش ادبی قرن نوزدهم فرانسه و در مفهومی عام به سبکی ادبی اطلاق می شود که هنوز در ادبیات داستانی استمرار دارد. یکی از جلوه های جمالی این مکتب، «داستان اقلیمی» است که غالباً سویه ای رئالیستی دارد و گواه آن است که عمده ترین مواد اوّلیه و شالوده اصلی در ساخت و بافت یک اثر ادبی به خاستگاه اقلیمی نویسنده باز می گردد. از میان داستان نویسان ایران، احمد محمود از آن دست نویسندگانی است که در رمان هایش با بسامد بالایی از مؤلّفه های رئالیستی مواجه می شویم. او به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در پیشبرد ادبیات اقلیمی، اغلب رمان های خود به ویژه رمان «داستان یک شهر» را در جغرافیایی کاملاً بومی ذیل مکتب رئالیسم عرضه کرده است. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی مباحث کاربردی در حوزه واقع گرایی، چگونگی بازتاب مؤلّفه های رئالیسم بومی در اقلیم جنوب را در رمان مذکور در دو حوزه ساختار (فرم) و محتوا مورد کاوش و تحلیل قرار دهد. یافته ها نشان می دهد احمد محمود به واسطه علاقه وافر به تاریخ و ذکر واقعیات روز جامعه و نیز عشق و دلبستگی تعصّب آمیز به جنوب و مظاهر اقلیمی، در زمره رئالیست های اقلیم گرا جای می گیرد.
تحقق ظرفیت های رئالیسم فراگیر از برهم آمیزی ایدئالیسم آلمانی و زیبایی شناسی منفی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
29 - 35
حوزه های تخصصی:
در تبیین های متداول از ایدئالیسم، تبعیت از ارزش های مرسوم آن، اهمیت اساسی دارد. تا حدی که نتیجه گیری ها، از پیش مشخص و میزان عمق برای کاوش و جست وجو، از قبل معین است. روش های دستیابی به واقعیتِ دست چین شده و حتی سبکِ نگارش، تنظیم گردیده است. خواننده، در بیم غافلگیر شدن نیست چرا که با تبیین های مرسوم از ایدئالیسم، اشباع شده است. اما در این میان، تکلیف رئالیسم چه می شود؟ این خوانشِ مرسوم از ایدئالیسم و نسبت آن با رئالیسم، تا چه حد قابل اعتنا است؟ آیا اصلا نسبتی میان آنها وجود دارد؟ در این پژوهش، با بهره گیری از روش قیاسی و از مقایسه ی تولد و بلوغ ایدئالیسم در آلمان قرن نوزدهم با پدید آمدن زیبایی شناسی منفی در دل رومانتیسیسم آلمانی، رئالیسم را هم چون برآیندِ دیالکتیکی این دو جریان، مورد مداقه قرار می دهیم. در نهایت، به تبیین ایدئالیسم آلمانی هم چون کلی که در خود، حامل دوگانه انگاری است پرداخته خواهد شد که به فراخور این امر، امکان گسترش ظرفیت های رئالیسم فراهم می شود.
صورت بندی تمایز امور اعتباری از امور حقیقی براساس تفسیر علامه طباطبایی از ایده آلیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
29 - 50
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی علاوه بر ادراکات اعتباری و اندیشه های پنداری، بارها از امور اعتباری و اندیشه های دل بخواهی نیز یاد کرده و آن ها را در مقابل امور حقیقی قرار داده است. مقصود از امور اعتباری، اندیشه های نامنظمی است که به اراده انسان وابسته اند، اما پس از اراده آن ها، چیزی به جهان خارج افزوده نمی شود. علامه طباطبایی معتقد است که ایده آلیسم -انکار ادراک جازم مطابق با واقع- با دل بخواهی بودن تمام اندیشه ها و به تبع آن، نامنظم بودن تمام رفتارها تلازم دارد؛ یعنی به طور منطقی نمی توان ادراک جازم مطابق با واقع را انکار کرد و همزمان علاوه بر مصادیق امور اعتباری به مصادیق امور حقیقی نیز دسترسی داشت. این مقاله با نفی تلازم بین ارادی نبودن یک اندیشه و عدم وابستگی آن به انسان، نشان داده است که تقسیم امور به حقیقی و اعتباری بر باور به ادراک جازم مطابق با واقع إبتناء ندارد و ممکن است کسی براساس مبانی علامه طباطبایی، ایده آلیست در شمار آید، اما علاوه بر اندیشه های دل بخواهی یا امور اعتباری، دارای اندیشه های قهری یا امور حقیقی نیز باشد.
بررسی وابستگیِ «مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر در پارادایم حق و عدالت» به متغیرهای فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۰
231 - 251
حوزه های تخصصی:
در حوزه مسئولیت مدنی، دسته ای از نظریه ها مبنای تعهد به پرداخت خسارت را با توسل به ایده تقصیر معین می کنند. مسئله ی مشخص این مقاله این است که تقصیرگرایی در تعیین مسئول، وابسته به کدام متغیرهای معرفت شناختی و هستی شناختی است؟ با این قید که مسئله تنها در پارادایم حق و عدالت بررسی شده است. استدلال کرده ام که تقصیرگرایی(1) دستکم در برخی روایت هایش، مستلزم تصدیق انگاره ی اراده ی آزاد است؛ اما نه در تمامی روایت ها؛ یعنی می تواند نسبت به منازعات فلسفی در باب اراده ی آزاد و اختیار، علی السویه باشد، (2) از مناقشات فلسفی در باب کنار هم قرار گرفتن انگاره ی موجبیت یا طبیعت چونان ماشین و طبیعی انگاری انسان، سخت متأثر است، (3) به هنگام توأمان شدن با موضعی شناخت گرایانه، مستلزم واقعی انگاری است؛ و نه در تمامی روایت ها، (4) به شرط نوعی سازیِ معیار تقصیر،مستلزم واقعی انگاری است اما تلازمی با انکار واقعی انگاری خام ندارد. به سخن پیراسته تر، نسبت به خام یا انتقادی بودن واقعی انگاری علی السویه است؛ اما با ناواقعی انگاری سازگار نیست و نهایتاً، (5) با اینکه تفسیر نوعی از تقصیر، به خودی خود مستلزم شناخت گرایی یا ناشناخت گرایی نیست، اما در پارادایم حق و عدالت مستلزم شناخت گرایی است.
رهیافت های مختلف حقوق و روابط بین الملل نسبت به مفهوم منافع ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
161 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشه برانگیزترین موضوعات نظری و از مفاهیم پیچیده و در عین حال اساسی در حیطه نظام حقوق و روابط بین الملل، بحث میان مکاتب مختلف بر سر مفهوم منافع ملی می باشد که از جانب نظریه پردازان و تحلیل گران به منظور تجزیه و تحلیل و بررسی مقاصد، اهداف و الگوهای رفتاری سیاست خارجی کشورها و بازیگران عرصه روابط بین الملل به کار گرفته می شود. متدولوژی این مقاله به بررسی و تحلیل مهم ترین رهیافت ها رئالیسم، نئورئالیسم، ایدئالیسم، مارکسیسم، آنارشیسم، لیبرالیسم و سازه گرایی حول اصطلاح منافع ملی و چارچوب های نظری مهم در خصوص این مفهوم، پرداخته است. در این مقاله سعی بر آن شده تا با ارائه ارزیابی نظری از اصطلاح منافع ملی گامی مهم برای پر کردن شکاف عدم ارزیابی این مفهوم توسط رهیافت های اصلی موجود در حقوق و روابط بین الملل برداشته شود.
نظام فلسفی پساکرونا از دریچه تقابل رئالیسم، لیبرالیسم و تئوری انتقادی؛ سناریوهای محکوم، پلتفرم و هریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
678 - 695
حوزه های تخصصی:
نظریه ها با دلالت های فلسفی و مبتنی بر ظرفیت های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناختی خود می توانند در مسیر پر پیچ وخم آینده پژوهی جعبه ابزاری مناسب برای پژوهشگر باشند. باتوجه به این امر، هدف این پژوهش بررسی آینده نظم پساکرونا از منظر پارادایم های نظری است. سوال محوری آن است که؛ هر نظریه براساس ظرفیت های خود در تصویرسازی نظم آینده پساکرونا مبتنی بر چه نوع سناریوی خواهد بود؟. معنای این سوال آن است که سه نظریه انتخاب شده یعنی رئالیسم، لیبرالیسم و نظریه انتقادی چه تصویری از نظم پساکرونا دارند و این تصویر آنها در قالب چه نوع سناریوی خواهد بود. رویکرد پژوهش ترکیبی از تحلیل توصیفی و اجماع نخبگی (دلفی) برپایه یک پرسشنامه است. یافته های تحقیق نشان داد تصویر رئالیسم سناریوی باورپذیر، تصویر لیبرالیسم سناریوی محتمل و تصویر تئوری انتقادی سناریوی مطلوب نظم پساکرونا هستند.
رئالیسم غیرخطی در داستان «من عاشق افسانه نیستم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
185 - 208
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی پیشرو با نگرشی تازه به خطوط اصلی و مؤلفه های مکاتب و سبک های پیشین به گسترش ادراک بشر، همچنین قابلیت های ادبیّت زبان کمک می کنند. یکی از مؤلفه های متأخر مکتب رئالیسم، ویژگی غیرخطی آن است. رئالیسم غیرخطی برخلاف رئالیسم، معرفت به عالم را درون وجود بشر می جوید؛ بنابراین، جهان روایت و کنش های آن با درهم پیچی زمان و تأکید بر واقعیات از طریق جریان سیّال ذهن در رمان نمود بیشتری می یابد. در این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی داستان بلند «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی، از نظر کاربرد مؤلفه های رئالیسم غیرخطی بررسی شده است. پیرنگ این داستان بلند در بستر تاریخی واقع شده؛ اما نویسنده با ایجاد فضایی چند وجهی شرایط را برای کشف حاشیه ها و زمینه های غیررئالیستی فراهم می کند؛ در ادامه پژوهش، مهم ترین شگردهای رئالیسم غیرخطی، نظیر ایجاد لایه های تودرتو از طریق جریان سیّال ذهن، چندصدایی، به حاشیه رفتن تاریخ به نفع داستان، تغییر مکث توصیفی، ایجاد لایه های معنایی تعلیق وار و پایان باز بررسی شده است.
نقد و بررسی کتاب گزارشی تحلیلی از فلسفه اصالت تصوری برکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
جرج بارکلی، فیلسوف تجربه گرای قرن هجدهم از یک سو اشیاء محسوس را چیزی جز ادراک یا تصور نمی داند (ایده آلیسم ذهنی) و از سوی دیگر با انکار وجود جسم، تنها به نفس باور دارد (ایده آلیسم عینی). جاناتان دنسی در کتاب گزارشی تحلیلی از فلسفه اصالت تصوری برکلی کوشیده است یک تصویر کلی از فلسفه بارکلی ارائه کند که هم با استفاده از مشی کلی فیلسوفان تحلیلی دربرگیرنده تحلیلی روشن از عناصر اصلی اندیشه آن فیلسوف باشد و هم با یک نگاه انتقادی نقاط برجسته و ضعیف این فلسفه را نمایان کند. نوآوری مهم این اثر معرفی نظر بارکلی در باب تبیین علمی، چونان تبیینی تفسیری و در عین حال غایت شناختی است. نویسنده می گوید که این نوآوری حاصل بازسازی اندیشه بارکلی و نه صرف مطالعه آثار اوست. در این مقاله هدف بررسی نقاط قوت و ضعف تحلیل های نویسنده در مقام بررسی فلسفه بارکلی و بیان پاره ای کاستی ها در برخی از انتقادات نویسنده بر اندیشه بارکلی است. همچنین ترجمه کتاب نیز نقد و ارزیابی خواهد شد.
تأثیر فرهنگ استراتژیک بر غیر تسلیحاتی ماندن برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 36
حوزه های تخصصی:
با گذشت دو دهه از مناقشه درباره برنامه هستهای ایران و به رغم توسعه تمام عیار آن، این برنامه همچنان غیرتسلیحاتی است. آژانس بین المللی انرژی اتمی بارها اعلام کرده که ایران دارای مواد و ظرفیت کافی ساخت سلاح هسته ای است ولی اطلاعاتی وجود ندارد که نشان دهد ایران برنامه ای برای ساخت چنین تسلیحاتی دارد. نهادهای اطلاعاتی غربی، از جمله آمریکا هم ارزیابی مشابهی دارند. انگیزه برنامه ایران از منظر رئالیستی امنیتی است، با این حال پرسش پراهمیت این است که چرا تاکنون برنامه هسته ای ایران غیرتسلیحاتی مانده به ویژه با توجه به اینکه جهان، دولت هایی را تجربه کرده که بعد از دستیابی به ظرفیت لازم، سلاح هسته ای ساخته اند. فرضیه مقاله این است که فرهنگ استراتژیک در ایران، دو عنصر مهم دارد که غیرتسلیحاتیماندن برنامه هسته ای را توضیح میدهد؛ عنصر اول، توسعهنیافته و بسیط ماندن مفهوم قدرت است که منجر به توسعه مفاهیم پایهای رئالیسم مانند بازدارندگی هستهای و موازنه قوا بهمعنایی نشده که قدرتهایجهانی آنها را فهم و تجربه کردهاند. از دیگرسو، تجربه ایران از تهدید و بقا، همچنان در سطح سنتی است، یعنی ایران هیچگاه مانند امریکا، شوروی، چین یا حتی پاکستان، در معرض تهدید هستهای مستقیم یا فوری نبوده و درنتیجه بهرغم تولد و توسعه برنامه ایران مبتنی بر دغدغه های امنیتی، تصمیمسازان استراتژیک هیچگاه در معرض جبر تکمیل آن نبوده اند. بهعلاوه، سنتیماندن تجربه ایران از تهدید و بقا، نگاه تصمیمسازان و افکار عمومی به تسلیحات هستهای را تکچهره ای کرده، یعنی سلاح هستهای صرفاً وسیلهای برای کشتار جمعی تلقی میشود نه بازدارندگی. عنصر دوم، برجستگی بعد غیرمادی قدرت در اندیشه ایرانی است که
بیگانگیِ ارتباطاتِ عصر مدرن در آثار ادوارد هاپر با تحلیل موردی دو تابلوی «فیلم نیویورک» و «اداره نیویورک»
حوزه های تخصصی:
ادوارد هاپر از هنرمندان اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 و مکتب رئالیسم از مکاتب هنری عصر مدرن و نتیجه انقلاب صنعتی بود. تغییر رویکرد هنر در عصر شکل گیری جامعه متوسطه بعد از انقلابهای سیاسی و اجتماعی بزرگ از کارکرد تزئینی و آئینی به کارکرد رسانه ای و اجتماعی یکی از دغدغه های شکل گیری واقعیت گرایی در هنر بود. تغییر موضوعی و پرداخت انتقادی به موضوع های روزمره قشر متوسط در هنر بعد از گذر از نوسانات اجتماعی اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و به دنبال گسترش علمی و شکل گیری نظریات زیست شناسی، روانشاسی و جامعه شناسی به انتقاد از تحولات روحی انسان از جمله بیگانگی انسان رسید. بیگانگی که نتیجه جامعه مدرن برشمرده شده است. دغدغه بسیاری از هنرمندان مانند هاپر گردیده است که در آثار آنها نمود واقعی یافته است. شکل گیری هنر عکاسی و سینما و تأثیر پذیری و تأثیرگذاری آنها از و بر هنرهای دیگر نمی توانیم نادیده بگیرم. با مرور انتقادی از وجود بیگانگی انسان در اندیشمندان مدرن مانند اریک فروم به تأثیر این نظریه انقادی و رابطه سینما بر آثار هاپر با مرور موردی دو اثر نقاشی «فیلم نیویورکی» 1939 و «دفتر کار»1960 از دوران شکوفایی هنرمند به تأثیر موضوع بیگانگی در اثار او و تأثیر رسانه سینما بر نقاشی های او می رسیم.
کشمکش های گفتمانی رئالیسم و ایدئالیسم در نقاشی ایران معاصر: طرح رویکردی برای مطالعه تاریخ اجتماعی هنر ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمی توان به زندگی نامه نگاری هنرمندان و تاریخ نگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوع شناسانه و سبک شناسانه آثار هنری اکتفا کرد، بلکه باید پرسید چگونه تاریخِ رویدادها شکل می گیرد و سبک ها پدید می آیند؟ چگونه نظام های قدرت فراز و فرود جریان های هنری را جهت می دهند؟ در مقاله حاضر این پرسش دنبال می شود که تقابل ایدئالیسم صاحبان قدرت و رئالیسم حاشیه نشینان قدرت به عنوان تقابل ساختاری به سبک ها و جریان های هنری ایران شکل داده اند؟ البته منظور از رئالیسم بازنمایی واقع نمایانه و طبیعت نمایانه و تقلیل آن به سبک های محدود در تاریخ هنر نیست، بلکه منظور مواجهه تجربی و عملی با جهان است؛ از همین رو در رویارویی با ایدئالیسم قرار دارد که مواجهه استعلایی و نمادی با جهان است. در این مقاله برای مطالعه فراز و فرود جریان های هنری ایران به مطالعه ظهور و گسترش طبقه متوسط و کشمکش های طبقه متوسط جدید و قدیم و هژمونیک شدن ارزش های این طبقات در تاریخ تحولات اجتماعی پرداخته شد. در نهایت پنج دوره پرفرازونشیب تحت عنوان شکل گیری رئالیسم در دوران مشروطه، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم تاریخ گرا و اصالت گرای پهلوی، حیات کوتاه رئالیسم انقلابی، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم مذهبی پس از انقلاب و بازگشت دوباره رئالیسم انتقادی مورد مطالعه قرار گرفت.
تخیل فعال دربازیگریِ رئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده این مقاله، به روش قیاسی/تحلیلی سعی دارد با پاسخ دادن به سوالات پایین، جایگاه تخیّل و تقلید را در بازیگری واقعگرا مطالعه کند و سپس با مقایسه «تخیل فعال» و «تخیل منفعل» در بازیگری رئالیستی، مرتبه هر کدام را در رسیدن بازیگر به خلق شخصیت و بازنمایی نقش، مشخص نماید. تخیل و واقعیت در هنر چه نسبتی با هم دارند؟ آیا رئالیسم، اثر هنری را بیشتر از زاویه علم می بیند و یا تخیّل؟ آیا بازیگر واقعگرا بیشتر در فرایند شناسایی، یک «کاشف» است و یا در فرایند تولید، یک «مخترع»؟ آیا اساسا همنشینی تخیل و واقعیت در بازیگری واقعگرا میسر است؟ بی شک نظریات استانیسلاوسکی و مقایسه او با متاثرینش، سهم عمده ای از این پژوهش را شامل خواهد شد. آنچه مسلم است، تقلید -بر خلاف تصور رایج- هیچ مرتبه ای در بازیگری رئالیستی ندارد و این تخیّل رئالیستی است که اساس بازیگری را شکل می دهد. هیچکدام از نظریه پردازان سرشناس بازیگری رئالیستی، نقش اساسی تخیل در واقع گرایی بازیگر را نفی نمی کنند، اما اختلاف بر سرکیفیت آن تخیّلی است که آیا بیشتر شاخصه های فردی خود بازیگر در روزمرگی اش را بر ملا می سازد یا ویژگی های شاخص آن نقشی که ایفا می کند.
زبان استعاره در گفتمان سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
زبان استعاره در همه حیطه های ارتباطاتی از جمله گفتمان سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. هردوره از تاریخ استعارات مختص به خود را داشته است. از آنجایی که زبان به طور گسترده ای دارای ساختار های متفاوت فرهنگی و اجتماعی است می تواند باعث سوء تفسیر یا مقاصد عامدانه دیگری در سیاست بین الملل قرار گیرد. استفاده از زبان استعاره در حیطه روابط بین الملل آن هم جایی که استفاده از زبان به شکل استعاره توسط سیاستمداران فورا به زبانهای دیگر برگردانده می شود می تواند به سوءتفاهمات و برداشتهای گوناگونی منجر شود که برخواسته از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ملل مختلف است. در این مقاله به بررسی استعاره هایی می پردازیم که اغلب به طور عمومی در رهیافتهای روابط بین الملل مورد استفاده هستند و فایده آنها در ارتقای فهم بهتر این حوزه مورد بحث قرار خواهد گرفت. ضمنا در این راستا نمونه کاربردهای استفاده از زبان استعاره در گفتمان سیاست بین الملل معرفی شده و مورد بررسی قرار می گیرند. این نوشتار ابتدا با ارایه مقدمه ای از استفاده از زبان استعاره در عرصه سیاست شروع می شود و سپس چند تحلیل از موارد نمونه ارایه می گردد.
ظرفیت نظریه های روابط بین الملل برای ایجاد تعامل و تقارب با حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
اگرچه رشته حقوق بین الملل قدمت چند صد ساله دارد، ولی رشته دانشگاهی روابط بین الملل نسبتاً جدید است. بعد از جنگ جهانی دول، رشته های روابط بین الملل و حقوق بین الملل به میزان قابل توجهی هم پوشانی داشتند لیکن با وقوع جنگ جهانی دوم، عصر تقارب این دو رشته مطالعاتی به سر رسید. بسیاری از واقع گرایان بر این باور بودند که در دنیای فاقد اقتدار مرکزی توافق های بین الملل نمی توانند محدودیت های معنا داری برای رفتار دولت ها ایجاد کنند. چنین گرایشاتی در چارچوب ادبیات رئالیسم ساختاری که طی آن پیامدهای بین الملل را محصول توزیع توانائی ها و قدرت دولت ها تلقی می کرد، تقویت می شد. در اوائل دهه 1980، لیبرالیسم به صورت یک نظریه منسجم روابط بین الملل ظاهر شد. لیبرالیسم بر این ادعاست که پیکربندی دولت مستقل تعیین کننده رفتار آن است. پس از پایان جنگ سرد، سازه انگاری به صورت یک رویکرد عمده نقش مهمی در پیوند این دو رشته مطالعاتی داشته است. تحت این شرایط فهم پیچیده هنجارها به درک بهتر جامعه شناختی و تاریخی حقوق بین الملل می شود. تمرکز این مقاله بر تجزیه و تحلیل پتانسیل تئوری های روابط بین الملل به ویژه مکتب انگلیسی، رئالیسم، لیبرالیسم و سازه انگاری برای تعامل و تقارب بیشتر میان دو رشته روابط بین الملل و حقوق بین الملل است. این مطالعه حاکی است که میزان تقارب میان این دو رشته بیش از سایر حوزه های مطالعاتی است.