مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معنویت
حوزه های تخصصی:
معنوی از سازه هایی است که کاربرد پر بسامد و مبهمی دارد و با دیدنداری گره خورده است. معنویت در قالب نوعی دینداری تجربه ای و شخصی از دینداری نهادینه با کارکردهای مشخص اجتماعی متمایز می شود. عقلانیت و تجربه گرایی مدرنیسم با تمایز ذاتیات و عرضیات دین و همگام با شکل گیری فردگرایی مدرن مصالحه را در معنویت یافت که نوعی روی آورد تجربه ای گوهرشناختی – و فردی به دین با ماهیتی روانشناختی است. بر این اساس صورتبندیهای روانشناختی به لحاظ نظری معنویت را به عنوان یک نظم دهنده وجودی عمل انسانی – صفت شخصیتی – نوعی هوش – و نوعی انگیزش در نظر گرفته اند . در این مقاله ضمن نقد هر یک از این روی آوردها به مفهوم معنویت الگویی در تحلیل مفهوم معنویت با تاکید بر تعامل روح زمان و کارکردهای سازمان روانی انسان ارائه شده است.
تحلیل سازه انگارانه تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر آمریکای لاتین
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در زمره یکی از بزرگترین رخدادهای قرن بیستم است که تاکنون موضوع مباحثه برانگیز بسیاری از محافل علمی ـ پژوهشی جهان بوده است. در مورد تاثیرات انقلاب اسلامی می توان گفت که انقلاب اسلامی ایران همچون تمام انقلاب های جهان در درون مرزهای سیاسی خود محصور نماند و به طور مستقیم و غیرمستقیم در بروز تحولات جاری در روابط بین الملل دخیل بوده است. انقلاب اسلامی بنا به ماهیت، مفاهیم و واژگان، هنجارهای خاص و ویژه ای را به ارمغان آورده و متضمن اهداف و پدیده هایی بوده است. قصد نگارندگان آن است که با اتکا به روش سازه انگارانه که بیش از هر چیز یک چارچوب تحلیلی است، به بررسی تاثیرات انقلاب اسلامی بر آمریکای لاتین و روابط خارجی بین این دو منطقه که تاکنون مورد بحث روشمند قرار نگرفته است بپردازد.
امکان یا امتناع علم دینی در مقام اثبات
حوزه های تخصصی:
درپی بالا گرفتن تعارض علم ودین درغرب عصرروشنگری ،طرح مقوله «علم دینی» به عنوان راه کاربرون رفت ازاین بحران ،درکانون توجه واقع شد.جوامع اسلامی نیزازشمول این امربرکنارنبودند چه آن که نوعی دوگانگى محیط هاى علمى این گونه جوامع را فراگرفته بود؛ از یک طرف، میل به حفظ ارزشهاى دینى و اسلامى در آنها وجودداشته و دارد و از طرف دیگر، علومى آموزش داده مى شد که در آنها جایى براى ارزشهاى دینى نیست. افزون بر این، رکود و انحطاط جوامع اسلامى به دلیل بى توجهى به علوم تجربى، اعم از طبیعى و انسانى، و در مقابل، پیشرفت و توسعه جوامع غربى به دلیل استفاده از این علوم، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشت تا نسبت به علوم جدید و روشهاى آن بازنگرى عمیقى صورت دهند؛ چرا که احیاى معرفت دینى یا به تعبیرى، نواندیشى دینى، نیازمند نگرش جدید به علومى بود که به طور مستقیم در راستاى معارف دینى قرار نداشتند. برآیند این عوامل، خطور طرح ایجاد «علم دینى » به ذهن پاره اى از اندیشمندان مسلمان در دهه دوم قرن بیستم راباعث گردید.براساس این ایده، مدعیان علم دینى باید به نوعى همپوشى در قلمرو علم و دین باور داشته باشند. از آنجا که در قلمرو تلاقى علم و دین، روند دینى کردن یا شدن علوم، نمود آشکارترى دارد، پس در این راستا باید رابطه بین علم و دین با دقت بیشتری مورد کاوش قرارگیرد.
تحلیلی پیرامون نقش معنویت گرایی در مدیریت دولتی
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به مقوله معنویت گرایی در حال گسترش به همه حوزه های مطالعاتی مدیریت و سازمان در فرهنگ ها و کشورهای مختلف است.هدف این مقاله کنکاشی است پیرامون علاقه مندی و گرایش روزافزون اندیشمندان، مدیران و سازمانها به مطالعه تاثیر معنویت در حیات سازمانی با رویکردی ویژه به جایگاه و نقش معنویت در سازمانهای بخش عمومی. در واقع؛ با طرح دیدگاهها و رویکردهای گوناگون موجود در این عرصه، تلاش می شود تا تبیین نسبتا جامعی از معنویت گرایی و تاثیرات احتمالی آن بر ابعاد مختلف حیات اجتماعی و سازمانی (با محوریت بخش عمومی و دولتی) ارائه و راهی پیش روی محققان آینده گشوده شود.روش: توصیفی- اسنادی است.یافته: امروزه تاثیرگذاری معنویت گرایی در بسیاری قلمروها و حوزه های علمی، همچنین بر مدیریت و سازمان، غیرقابل انکار است. علاوه بر این، به نظر می رسد که بررسی بیشتر رابطه معنویت و مدیریت دولتی ضروری است.
شاملو و عالم معنا
حوزه های تخصصی:
احمدشاملو(ا.بامداد)1304-1379،شاعر،مترجم،محقق ومدیرمجلات ادبی اغلب به عنوان شخصیتی ماده گرا (ماتریالیست)باتفکرات دهری مطرح شده که نه تنها میانه ای با معنویت وعرفان سنتی،مجردات وحقایق معنوی ندارد، بلکه آنها را به هزل می گیرد.درحالی که این گمانی غلط وبه دور از واقعیت است وغالب موضوعات ومضامین آثارش در قالب مصطلحات مابعدالطبیعی ومفاهیم مرتبط با عالم معناست وبه شدت به مفاهیم مجرد تعلق خاطردارد.دراین مقاله به عرفان و معنویت درآثارشاملو پرداخته شده ونشان داده می شود که او خدا، روح، نفس،جان،معاد ودوزخ را اموری یقینی می داند.نگارنده ادعا دارد که بار معنایی واصطلاحی واژگان دینی ومعنوی اوبه مراتب ژرفتر،صادقانه تر وافزونتر از شاعران هم دوره اونظیر اخوان،رحمانی،نادرپور،توللی،سپهری ودیگران است.
عرفان و سیاست
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های بنیادین و تاریخی در ساحت عرفان اسلامی، نسبت و رابطه «عرفان و سیاست» است، که هماره مورد توجه و موضوع تفکر و خاستگاه آراء و انظار اصحاب معرفت و معنا و حکمت و حکومت بوده است، که هم با رویکردی «درون عرفانی» و هم با رویکردی «برون عرفانی» میدان برخورد نظریه ها و چالش های معرفتی شد که آیا عرفان که از مقوله معنا، خلوت و خلسه، جذبه و سلوک است و با درون گرایی تولد و توسعه می یابد، با سیاست که پدیده ای بیرونی، اجتماعی و مرتبط با دنیای مردمان و معیشت آدمیان است قابل اجتماع هستند یا نه؟ اساساً چه رابطه ای بین معنویت گرایی عرفانی با سیاست ورزی اجتماعی وجود دارد؟ مقاله حاضر با توجه به مؤلفه و عناصر درون ذاتی هر کدام از عرفان و سیاست و چگونگی ارتباط «ولایت باطنی و ظاهری» و طی مقامات معنوی و منازل سلوکی با نظام بخشی اجتماعی و سیاست ورزیدن سؤال های یاد شده را از منظر «عرفان ناب اسلامی» و سنت و سیره پیامبر اعظم(ص) و عترت طاهر اش(ع) و برخی شاگردان مکتب قرآن و عترت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و به این نتیجه رسید که در عرفان اصیل اسلامی سلوک و سیاست، معنویت و مدیریت، سیر من الخلق الی الحق و سیر من الحق الی الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درون گرایی و برون گرایی و ... کاملاً مرتبط با هم و اساساً ولایت ظاهری بدون ولایت باطنی امکان ناپذیر است و مانعه الجمع دیدن سلوک و سیاست با هم ناشی از سوء فهم هر کدام از عرفان و سیاست و کارکردهای تاریخی متصوفه و عرفا، با توجه به اقتضاء زمان و عدم شناخت همه جانبه عرفانِ قرآنی ـ ولایی است.مقاله حاضر از دو قسمت رهیافت معرفت شناختی و تاریخی ـ اجتماعی؛ دیدگاه موافقان و مخالفانِ رابطه عرفان و سیاست را بررسی و نقل و نقد نموده است و سپس پنج نکته را در تکمیل اثبات مفهومی و مصداقی نظریه توامان و ترابط و تعامل سازنده عرفان و سیاست به رشته نوشته درآورده و فراروی فرزانگان وادی معرفت و معنویت نهاده است تا چه در نظر آید و چه قبول افتد.
تحلیل میزان هوش معنوی دانشجویان دانشگاه اصفهان و ارتباط آن با ویژگی های جمعیت شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان هوش معنوی دانشجویان دانشگاه اصفهان و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال 88- 87 بود که از این میان 97 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده و گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ (SISRI-24) انجام شده است. یافته ها نشانگر هوش معنوی نسبتاً بالا در دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است.از بین ویژگی های جمعیت شناختی، ارتباط معنی داری بین متغیرهای جنسیت، مقطع تحصیلی، دانشکده و سن، با میزان هوش معنوی به دست نیامد و تنها رابطه ی بین وضعیت تاهل با میزان هوش معنوی معنی دار بود. به عبارتی، میزان هوش معنوی دانشجویان متاهل به طور معنی داری بیش از دانشجویان مجرد بود.
بررسی تاثیر آموزش عرفان و معنویت بر سلامت روان دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش عرفان و معنویت در افزایش سلامت روانی دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبیرستان منطقه ی 13 شهر تهران در سال تحصیلی 1387-1386 است. حجم نمونه طبق اصول علمی و فرمول تعیین حجم 120 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شد. از بین آنان کسانی که در پرسش نامه ی سلامت روان نمره ی بالا-تری کسب کرده بودند، 60 نفر به صورت تصادفی از هر مدرسه انتخاب شدند. دانش آموزان یک مدرسه به قید قرعه به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه منظور شدند. برای گروه آزمایش به مدت ده جلسه کلاس های آموزشی با رویکرد عرفانی و معنوی که اساس آموزش، شناخت «خطاهای شناختی» با استفاده از قصه های مثنوی مولوی بود، برگزار شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی سلامت روان گلدبرگ (GHQ28) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، شاخص های (فراوانی، میانگین، انحراف معیار، کجی، کشیدگی و...) و به منظور آزمون سؤال های پژوهش از آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و آزمون پیگردی LSD ) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش عرفان و معنویت در افزایش سلامت روان و بهبود عملکرد جسمانی و عملکرد اجتماعی و کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان تاثیر دارد.
بررسی جایگاه معنویت در الگوهای عمده سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با روش تحلیلی، به نقد و بررسی سه الگوی پیشین «سلامت» پرداخته است که با بروز بحران در حوزه سلامت دچار چالش شده اند. پدیدآیی بحران ها، نشانگر زمان مناسب برای روی آوردن به الگوهای پیشرفته تر «سلامت» است. الگوهای نظری «سلامت روان» که همواره تابعی از الگوهای نظری سلامت بوده اند نیز در تبیین واقعیت های مرتبط ناکافی هستند. بنابراین، جریان علمی روان شناسی نیز با بی توجهی به ابعاد روحانی و معنوی در الگوهای پیشین سلامت روان، نتوانسته است برای توصیف، تبیین و انحلال بحران های سلامت روان کافی باشد. در نتیجه، تاسیس الگویی با توجه به ابعاد معنوی ضروری است. البته پرهیز از التقاطی نگری و به کارگیری سازه های ناهمگون و ناسازگار با ابعاد روحی و معنوی و در نهایت توجه به تفاوت ماهوی مفاهیم «روان»، « نفس» و «روح» نیز ضروری است.
نقش عزاداری محرم در خویشتن داری جنسی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش عزاداری محرم در افزایش خویشتن داری جنسی دانشجویان پسر دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 88-1387 با استفاده از روش نیمه آزمایشی می پردازد. آزمودنی های این پژوهش را 104 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه های تهران در سال 88 – 1387 تشکیل دادند که به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. نیمی(52 نفر) از آزمودنی ها افرادی بودند که تصمیم به شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم 1429 را داشتند و این عمل را در دو سال پیاپی نیز انجام داده بودند. در این پژوهش، پرسش نامه خویشتنداری جنسی در دو مرحله به فاصله یک ماه (ده روز قبل از ماه محرم و بیستم محرم) درباره آزمودنی ها اجرا شد. به منظور کنترل متغیرهای مداخله گر، گروه دیگری (52 نفر) که تصمیم جدی برای شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم را نداشتند و سال های گذشته نیز به این مراسم اعتنای خاصی نداشتند، به منزله گروه کنترل انتخاب شدند. داده ها به وسیله آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند نمره خویشتن داری جنسی گروه آزمایش در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون به طور معناداری بیشتر بود؛ ولی این تفاوت معنادار در گروه کنترل مشاهده نشد.
نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«قدردانی»، از منظر دین، اخلاق، و روان شناسی، منزلت والایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه قدردانی با معنویت و شخصیت، و نقش آن در رضایت از زندگی انجام شد. 105 دانشجو از دانشگاه تهران و مؤسسه امام خمینی€ به پرسش نامه های ذیل پاسخ دادند: «مقیاس خود ارزیابی معنویت»، «پرسش نامه قدردانی»، «مقیاس قدردانی»، «مقیاس کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت»، و «مقیاس رضایت از زندگی». داده ها با شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، و رگرسیون تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد قدردانی قوی ترین همبستگی را با معنویت و عامل شخصیتی توافق داشت. قدردانی با همه ابعاد شخصیت همبستگی مثبت داشت. این رابطه الگوی متمایزی به دست داد به گونه ای که قدردانی با ابعاد مرتبط با بهزیستی و عملکرد اجتماعی مانند توافق بیشترین ارتباط را داشت. قدردانی با رضایت از زندگی همبسته بود و با کنترل صفات شخصیتی نیز توانست 6 درصد از واریانس رضایت از زندگی را پیش بینی کند. یافته های پژوهش حاضر شالوده دینی ـ اخلاقی قدردانی را نشان داد، و جایگاه آن را در میان عوامل شخصیت روشن ساخت. این پژوهش از این دیدگاه حمایت می کند که قدردانی ارتباط یگانه ای با بهزیستی دارد.
ارائه و تبیین مدل انگیزشی مبتنی بر معنویت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگیزش در کار، پدیده ای چندوجهی است که نمی توان آن را مستقیماً به وسیله یک متغیر واحد سنجید، انگیزش در کار به صورت مجموعه ای از نیروهای درونی و بیرونی است که آغاز، شکل، جهت، شدت و مدت رفتار مربوط به کاری را تعیین می کند. همچنین انگیزش در کار، نتیجه تلفیق خصیصه های فردی، ماهیت کار و ویژگی های محیط کاری است. هر چند برای تبیین، توجیه، تشریح و کنترل جنبه های مختلف انگیزش در کار کارکنان، تئوری های گوناگونی ارائه شده اما بیش تر آن ها در یکپارچه ساختن ساحت های گوناگون وجودی انسان و در ارائه چارچوبی جامع در برانگیختگی کارکنان در کارشان فقیرند. مقاله ای که پیش رو دارید، مدلی نسبتاً جامع در زمینه انگیزش در کار کارکنان با ابعاد وجودی زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی یک فرد در سازمان است که تحت عنوان «مدل انگیزشی مبتنی بر معنویت کارکنان» طراحی و تبیین شده است. این مدل دارای ابعاد چهارگانه ارتباط فرافردی، ارتباط درون فردی، ارتباط میان فردی و ارتباط برون فردی با نشان گرهای مربوط به آن است که نتیجه اش «معنویت» خواهد بود. به عبارت دیگر، «معنویت» با چهار گونه ارتباط یک فرد با نیروی برتر (خدا)، با خویشتن خویش، با دیگران و با محیط تعریف شده که هر یک از آن ها با بخشی از ساحت های وجودی انسان مربوط می شوند؛ بدین معنا که ارتباط فرافردی با ساحت معنوی، ارتباط درون فردی با ساحت روانی، ارتباط میان فردی با ساحت اجتماعی و ارتباط برون فردی با ساحت زیستی انسان سروکار دارند. همچنین چهار گونه ارتباطاتی مذکور کار با معنا، کار هدفمند، خودشکوفایی در کار و به هم پیوستگی با هر چیز در محیط کاری و طبیعی را به ارمغان خواهند آورد، و سرانجام هر یک از آن ها در انگیزش در کار کارکنان مؤثر خواهند بود. بر اساس تحقیقاتی که به منظور آزمون فرضیه های مدل به روش های تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی در دو سطح صف و ستاد در دانشگاه تهران انجام گرفت، کارکنان دانشگاه تهران بر این عقیده بودند که ارتباط میان فردی و ارتباط برون فردی در انگیزش در کارشان مؤثرند؛ اما در نظر آنان ارتباط فرافردی و ارتباط درون فردی در برانگیختگی در کارشان رابطه ای ندارد.
معنویت به عنوان حلقة بین توانمندسازی و بروز رفتارهای کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمند سازی تأثیر زیادی بر کارایی و اثربخشی مدیریتی و سازمانی دارد و از سویی به نظر بسیاری از محققان و نظریه پردازان، نقشی که افراد کارآفرین در ایجاد مزیت رقابتی ایفا میکنند، قابل توجه است. چنانچه شرایطی فراهم شود که کارکنان بتوانند رفتارهای کارآفرینانه را در سازمان بروز دهند و به نتیجه برسانند، میتواند نوید بخش دستیابی به سازمانی کارآفرین باشد. مزایای معنویت کاری از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرش های شغلی کارکنان، افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی و ... میباشد. همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث بهبود عملکرد، سودآوری و اثربخشی سازمانی میشوند. این مقاله در تلاش برای بررسی تأثیر ابعاد توانمند سازی روان شناختی و معنویت کاری بر بروز رفتارهای کارآفرینانه درسازمان صنایع کوچک و شرکت شهرک های صنعتی ایران است. بر اساس مدل مفهومی به دست آمده از ترکیب سه متغیر توانمندسازی روان شناختی، معنویت کاری و بروز رفتارهای کارآفرینانه، شش فرضیة تدوین شد و با آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون فریدمن، تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. در انتها نیز مدل تحقیق بر اساس تحلیل مسیر بررسی شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است از این رو پس از گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه با 51 سؤال به تجزیه و تحلیل یافته ها پرداخته شد. جامعة آماری، سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران میباشد و 148 نفر از کارکنان این سازمان، واقع هفت استان (تهران، فارس، اصفهان، سمنان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان وضوی) به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. یافته ها نشان میدهد از آن است که بین سه متغیر بررسی در این پژوهش، رابطة مثبت و معناداری وجود دارد.
معیارهای دخالت دولت اسلامی در اقتصاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه دخالت دولت ها در اقتصاد برای ایجاد توسعه و پیشرفت عادلانه، مساله ای انکارناپذیر است. نظریه های افراطی لیبرال کلاسیک و کمونیسم در عدم دخالت یا دخالت همه جانبه دولت، دیگر دغدغه فکری جریانهای اصلی اقتصاد توسعه نیست. اما پرسش اصلی این است که دولت تا چه اندازه و چه نوع مداخله ای در اقتصاد می تواند داشته باشد. برای پاسخ گویی به این پرسش لازم است که به معیارهای دخالت دولت در اقتصاد پرداخته شده و معیارهای دخالت دولت اسلامی در اقتصاد مورد تحقیق و ارزیابی قرار گیرد. با مراجعه به منابع دینی می توان به این نکته دست یافت که مبنای دخالت دولت اسلامی در اقتصاد، مصلحت است و مراد از مصلحت نیز تامین هدف شارع به منظور رسیدن مردم به منافع دنیوی و اخروی است. ازاین رو، توسعه معنویت، ایجاد و بسط امنیت، رشد اقتصادی و پیشرفت و عدالت اجتماعی مصالحی است که دولت اسلامی جهت تحقق آنها در امور اقتصادی دخالت می نماید.
نقش آفرینی ضد ژئوپلیتیک در اندیشه های ژئوپلیتیکی
حوزه های تخصصی:
چکیده ژئوپلیتیک سنتی بر پایه مواضع قدرت و مزیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولتها و طبقه مسلط جوامع و نقش موثر سیاستمداران بنا شده است، درحالی که در ژئو پلیتیک پسا نوگرا و انتقادی، می توان تاریخ را از دید کسانی که درگیر مقاومت در برابر دولتها و رفتار ژئوپلیتیکی آنها بوده اند نیز تبیین نمود، مقاومت هایی که اقتدار طبقه مسلط را به چالش کشیده وبه تعبیر روتلج، آن را «ضد ژئوپلیتیک» یا «ژئوپلیتیک از پایین» نام نهاد.
پیروی از منطق ژئوپلیتیک در بهره گیری از قدرت سخت، برای تحمیل ارزش های مورد علاقه، منجر به مقاومت فزاینده ملت ها گردیده و به عنوان مظاهر ""ضدژئوپلیتیک "" در برابر رفتارهای ""ژئوپلیتیک گرایانه"" تظاهر می نماید. فرضیه تحقیق بر پایه میزان اثر گذاری نیروهای نامریی قدرت در معادلات ژئوپلیتیکی و اراده مردمی و مقاومت، در برابر اراده نظام سلطه و رفتارهای ژئوپلیتیک گرایانه می باشد.
مقاله حاضر با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به واکاوی و تشریح مفهومی پیچیده و دارای ابعاد متنوع می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که در تبیین عناصر قدرت، «اراده و مقاومت مردمی» عاملی اثر بخش در بر هم زنی معادلات سنتی قدرت است
معنویّت مسیحی(بخش نخست)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از نیازهای اساسی انسان در دوران های مختلف، نیاز به معنویّت بوده و هست. از این رو، غالب ادیان، مکاتب، مذاهب و تمدّن ها، غیر از توجّه به نیازهای مادی، به نیازهای معنوی نیز توجّه داشته اند؛ به گونه ای که اگر نظامی این مهم را، آنچنان که شایسته و بایسته است، ارج ننهد، از پایایی و پویایی آن نیز کاسته خواهد شد.
معنویّت، از جمله واژگان پر کاربردی است که اندیشمندان عصر جدید، به توضیح و تبیین آن همّت گمارده اند و هر یک در تعریف آن بیانی متمایز از دیگران دارند. از دیگر سو، عدّهای از اندیشمندان درصدد یافتن معنویّت، در درون دین های تاریخی و سنّتی هستند و گروه دیگر به مقولهی معنویّت، به عنوان مسألهای فرادینی نظر میکنند.
مقالهی حاضر قصد آن دارد که به مقولهی معنویّت از منظر درون دینی و به طور خاص از دیدگاه مسیحیّت بپردازد. اندیشمندان مسیحی نیز هر یک از زاویهای به مسأله پرداختهاند و در قالب نظامهای الاهیاتی متعدّد، مسألهی معنویّت را مورد دقّت و بررسی قرار دادهاند. نظامهای الاهیاتی چون: الاهیات سیستماتیک،[1] الاهیات تاریخی،[2] الاهیات دفاعی،[3] الاهیات کاربردی[4]و الاهیات انجیلی،[5] نظامهای الاهیاتی رایجی هستند که در هر یک از آنها، تعریفی متمایز و راهکاری ویژه برای رسیدن به معنویّت پیشنهاد شده است.
نوشتهی حاضر تلاش دارد از منظر الاهیات انجیلی به معنویّت مسیحی، نظر افکنده و با بررسی کتاب مقدّس، آن را تبیین و نقد نماید.
معنویّت مسیحی مبتنی بر کتاب مقدّس را از دو منظر کاملاً متمایز میتوان جستجو کرد: نگاه مقدّماتی عمومی و نگاه الاهیاتی. در بخش اوّل به نگاه مقدّماتی عمومی پرداخته و در بخش دوم به نگاه الاهیاتی خواهیم پرداخت. عناصر اساسی شکل دهندهی معنویّت در بخش اوّل عبارتند از: الف) «خدای پدر»: خدای قادر و خالق جهان و جهانیان؛ ب) «عیسی مسیح»:کلمهی متجسّد خداوند و منجی مصلوب که برخاست و همه در انتظار اویند؛ ج) «روح القدس»: منبع حیاتبخش یا تمام مقدّسات و تطهیر کنندهها؛ د) «کلیسا»: مشارکتی مقدّس در امور قدسی؛ هـ) «پیروزی نهایی در زندگی جاودان.»
معنویّت مسیحی(بخش دوم)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنویّت، از جمله واژگان پرکاربردی است که اندیشمندان عصر جدید به توضیح و تبیین آن همّت گماردهاند و هر یک در تعریف آن، بیانی متمایز از دیگران دارد. از دیگر سو، عدّهای از اندیشمندان، درصدد یافتن معنویّت، در درون دینهای تاریخی و سنّتی هستند و گروه دیگر به مقولهی معنویّت، به عنوان مسألهای فرادینی نظر می کنند.
آنچنان که در بخش اوّل مقالهی «معنویّت مسیحی» گذشت، مقالهی حاضر قصد آن دارد که به مقولهی معنویت از منظر درون دینی و به طور خاص از دیدگاه مسیحیّت بپردازد. اندیشمندان مسیحی نیز هر یک از زاویهای به مسأله پرداخته و در قالب نظامهای الاهیاتی متعدّد، مسألهی معنویّت را مورد دقّت و بررسی قرار دادهاند. نظامهای الاهیاتی چون «الاهیات سیستماتیک»، «الاهیات تاریخی»، «الاهیات دفاعی»، «الاهیات کاربردی» و «الاهیات انجیلی»، نظامهای الاهیاتی رایجی هستند که در هریک از آنها، تعریفی متمایز و راهکاری ویژه برای رسیدن به معنویّت پیشنهاد شده است. نوشتهی حاضر در صدد است که به معنویّت مسیحی از منظر «الاهیات انجیلی» نظر افکنده و با بررسی کتاب مقدّس، آن را تبیین و نقد نماید.
معنویّت مسیحی مبتنی بر کتاب مقدّس را از دو منظر کاملاً متمایز میتوان جستجو کرد. نگاه مقدّماتی عمومی و نگاه الاهیاتی. در بخش اوّل به نگاه مقدّماتی عمومی پرداختیم و در این بخش به نگاه الاهیاتی خواهیم پرداخت. مفاهیم اساسی که در این بخش بررسی خواهند شد، عبارتند از: خالق شناسی، مسیح شناسی، روح القدس شناسی، کلیسا شناسی و آخرت شناسی، که هریک از آنها از منظر مسیحیان بررسی شده و نقد آن نیز از منظر اسلام، بیان میگردد.
معنویّت و هنر از دیدگاه سنّت گرایان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نویسنده در مقالهی حاضر بر آن است تا نسبت معنویّت و هنر را از دیدگاه سنّت گرایان، به ویژه سیّد حسین نصر، یکی از شارحان مهم سنّت گرایی معاصر، تبیین نماید. نظریات سنّت گرایان را نمیتوان بدون فهم مبانی و مفاهیم کلیدی آنها بررسی کرد؛ چرا که سنّت گرایان چیزی را خارج از چارچوب سنّت نمیدانند و همهی تأمّلات خود را در این راستا تبیین میکنند. به همین دلیل، در این مقاله نخست به مفاهیم اساسی و در عین حال مرتبط با بحث معنویت و هنر پرداخته و پس از آن بحث هنر دینی و سنّتی و ارتباط هنر با معنویت را مورد بحث قرار خواهیم داد.
«معنویّت» و «ولایت»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«معنویّت»، حقیقتی آشنا و آشکار برای آدمی است، که عشق به آن، و کوشش برای وصول به حریم آن، انسان را وادار به تلاش و مجاهدت ساخته است، ولی از آن جا که عالم «معنویّت» ماورای عالم مادیّت است و انتقال از این به آن، برنامه و امام لازم دارد، ناچار، «معنویّت» قرین «ولایت» شده است. زیربنای «معنویّت ولایی»، معرفت به مقام صاحب ولایت است، که هرکس نه از این صراط گذشت، در وادی طلب، گم گشته ، به هلاکت رسید. از همین روی، در مقام اثبات و ثبوت – به دلیل عقل، نقل و تجربه - شرط انتقال به عالم ملکوتی معنویّت، معرفت و تسلیم نسبت به ولایت حضرت علی مرتضی 7است.
بر این اساس، «معنویّت» یا به صورت «معنویّت معرفتی ولایی» تحقّق می یابد که سالکش را به «لقاء الله» می رساند، و یا در قالب «معنویّت تصنّعی» نمود پیدا می کند که سالکش را در بیابان طلب به ورطه ی هلاکت می کشاند؛ گرچه ممکن است تلاشش را به اندک چیزی شگفت انگیز، مثل درمان دردهای صعب العلاج یا پس گویی و پیش گویی و ... پاداش دهند.